eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
982 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم چه نسيمى ست كه امشب همه جا آكندست چه هوايى ست كه از شوق پر از لبخند است وه كه خورشيد على در همه جا تابندست بنويسيد زمين از قدمش در بند است شبِ جبريل درِ خانه ى مولا سر شد و خبر داد،على!"فاطمه ات"مادر شد اين پسر قامت مولاست قيامت كرده دل مارا به خدا يكسره غارت كرده عشق او بر همه افلاك سرايت كرده او به فطرس كمى اعجاز عنايت كرده مژه اش سرو بلنديست به طوبى رفته جمع خوبيست يقيناً كه به مولا رفته مُرده نامش ببرد يكسره رو مى آيد تا كه نامش ببرم بغض گلو مى آيد او شراب است به ما نيز سبو مى آيد چِقَدَر واژه ى ارباب به او مى آيد بى جهت نيست كه او خونِ خداوند شده نام او ذكر جلالهَ ست و سوگند شده چه كسى پر كند اين ساغر مينايى را "در تو ديديم مسيحايى و موسايى را" چشم من خيره شده اين همه زيبايى را برده اى ارث ز كه اين همه آقايى را حرمت عرش معلاى خدا نيست كه هست بحث تو از همه افلاك جدا نيست كه هست چِقَدَر فاصله را تا به خدا كم كردى شاخه ى خشك درختم كه تو تاكم كردى محملت رد شده از جاده خاكم كردى اى دمت گرم كه از عشق هلاكم كردى اين چه سِرّيست كه از دم همه دل ها بردى نه فقط ما كه دل حضرت زهرا بردى تو شدى آينه اى از گِلِ سلطان نجف در جمالت شده پيدا رخ جانان نجف تو اميرى و وليعهد سليمان نجف اى فداى سر تو جان مريدان نجف حق بده شوكت تو سير تماشا دارد و اگر كعبه درد سينه ى خود جا دارد تو كه زيرِ قدمت عرش معلى دارى جَدّ و آباء چنين مرتبه والا دارى به نظر جلوه ا ى از شخص خدارا دارى آنچه خوبان همه دارند تو يك جا دارى پس بگو از چه سرت را سر نى ها بستند؟ پيش چشمان تر زينب كبرى بستند مادرت آمد و در گودى گودال حسين تن تو ديد شده زخمى و بدحال حسين بدن غرق به خونت شده پامال حسين الف قامت تو نيست به جز دال حسين ساربان رحم نكرد از بدنت غارت كرد گر عقب ماند كسى پيرهنت غارت كرد ✍️ (٩٦/٢/٨) http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم رب الحسين _ - مارا نوشتند از ازل ديوانه ى عشق ديوانه ها جمع اند گرد خانه ى عشق درمان نداردعشق جز پيمانه ى عشق پرواز كردم با جنون تا لانه ى عشق - زنجيرى ام...زنجيرىِ موى حسينم من تا قيامت بنده ى روى حسينم - عمريست درگير ابوسجاد هستم دلداده ى هركه به او دل داد هستم در بند عشقش هستم و آزاد هستم خانه خرابِ او شدم...آباد هستم - ارباب من عشق است...عشق عالمين است ذكر تمام انبيا هم يا حسين است... - بالاترين نقطه درعالم زير پايش اعجاز كرده نخ نمايى از عبايش من را جلا دادند بين روضه هايش ديوانه ام...ديوانه ى كرب و بلايش - آرى حساب عاشقانش بى حسابيست لبهام از بس دم زده از او شرابيست - كار تمام ما قيامت با حسين است كار دلم هرگز نماند تا حسين است بوى خدا آكنده است هرجا حسين است ماندم خداوند حق تعالى يا حسين است؟ - سر ميگذارم زير پايش روزى آخر جان مى دهم در كربلايش روزى آخر - در دلبرى اسطوره ى ليلا تو هستى خورشيد هستى قبله ى بالا تو هستى فكر و خيال و نان و آب ما تو هستى لب تشنه اى هرچند كه دريا تو هستى - اى حا و سين و يا و نون جانم فدايت اى عين و شين و قاف مى ميرم برايت - فطرس از اعجاز نگاهت پر گرفته يك زندگى تازه را از سر گرفته دامانتان را بعد محكم تر گرفته جبريل از خاكت گل قمصر گرفته - درمان هر دردى و تو آب حياتى آب حياتى بعداز آن باب نجاتى - بالانشين!جاى سرت بر نيزه ها نيست جاى تنت والله زير دست و پا نيست اى بى كفن!حق شما كه بوريا نيست خون خدا كه جاش در تشت طلا نيست - انگشرت را كاش ميدادى حسين جان روى زمين لب تشنه جان دادى حسين جان - ✍️ 97/1/29 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(ع) لال بودم مرا زبان دادند منِ افتاده را توان دادند زیر خورشیدِ گرمِ روزِ الست مانده بودم که سایبان دادند اِزدحامی عجیب بود امّا به من از آن همه مکان دادند خواستند کار عشق را بینند حال و روزِ مرا نشان دادند مثلِ آتش شدم مرا سوزاند به دلم تا حسین جان دادند نه چو مجنون نه مثلِ فرهادم خوش به حالم حسین آبادم * اوّل عشق شور شیرین است بعد از آن روزگار غمگین است تا که عاشق شدم همه گفتند روی پیشانیَت چرا چین است؟ روز اوّل که دیدمش گفتم آنکه روزم سیه کند این است جگرم را هر آنکه دید گریست گفت این داغ ارثِ یاسین است حا و سین و یا و نون مرا دریاب که سرم روی شانه سنگین است حا و سین و یا و نون مرا کُشته شکر حق این جنون مرا کُشته * روز اوّل که دید آبم کرد بعد از آن ساخت و خرابم کرد به همین فکر می کنم هر روز عاقبت عشق انتخابم کرد هیچ کس روی من حساب نکرد شکر حق مادرت حسابم کرد تو خودت آمدی پِیَم ورنه هر دری رفته ام جوابم کرد از دعاهای مادرم بودم تا نگاه تو مستجابم کرد حق بده بر دلم که دربند است اوّلین عاشقت خداوند است * از جمالت بهار می ریزد از جلالت وِقار می ریزد حرف اصلاً نداری و از هر خطبه ات اعتبار می ریزد لحظه هایی که تیغ می گیری عرقِ ذوالفقار می ریزد چقدر سر به زیر هر قدمت لحظه های شکار می ریزد چشم زینب به گیسویت حیران چه خوش این آبشار می ریزد شب پروانه است، بسم اله هر که دیوانه است، بسم اله * با تو این آسمان نگین دارد که خدا با تو همنشین دارد تو علی هستی و علی با تو دست حق را در آستین دارد تو علی هستی و علی وقتی می زند تیغ،آفرین دارد تو علی هستی و علی یعنی از رجز خوانیش زمین دارد می زند چرخ گردِ خود هر روز که علی ضربِ آتشین دارد نام تو فاطمی است هم علوی که همان دارد و همین دارد فاطمه هم حسین می خواند زیر دین کسی نمی ماند * در دلم درد بی شماری هست چند وقتی است روزگاری هست قسمتم نیست کربلا بروم این چه غم این چه انتظاری هست پلکهایم به کار می آید به ضریح نو ات غباری هست سنگ فرش حرم بگو آیا؟ قسمتم از تو یک مزاری هست سفره ات گرم می کنم بَلَدم خوشی من همین نداری هست تو که می خواستی مرا بکُشی کاش می شد به کربلا بکِشی تا گدایانِ پُشتِ در داری تا که هستیم دردِ سر داری دستت از پشتِ در برون آمد خوب از شرم ما خبر داری مثلِ منظومه ای و خورشیدی دور خود چند تا قمر داری پشتِ در آمدی ولی دیدم که تو هم دست بر کمر داری ارتباطیست از تو با جگرم چقدر زخم بر جگر داری تو همه باورِ اباالفضلی سومین حیدر اباالفضلی شاعر : http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب آوای خوشی روح فزا می آید لشکر نور از آن سوی فضا می آید بوی گل از نفس باد صبا می آید دسته دسته ملک از اوج سما می آید سجده آرین که بی پرده خدا می آید وز پس پرده امام الشهدا می آید چشم بگشوده جمال ازلی را بینید گل رخسار حسین ابن علی را بینید آمد آن عبد خدائی که خدایش گویند انبیا یکسره روحی به فدایش گویند خلق عالم همه پاسخ به ندایش گویند همه خوبان جهان جان به فدایش گویند سر ز تن در ره معشوق جدایش گویند سید جمع تمام شهدایش گویند خرم آن لاله که عطرش همه جا را پر کرد رحمت واسعه اش ملک خدا را پر کرد خضر اگر تشنه شود داغ لب اوست طور اگر شعله کشد ز آتش تاب و تب اوست روزها یکسره روز وی و شب ها شب اوست این نه کفر است خدا شیفته یا رب اوست هر چه خاموش شود نورفشان کوکب اوست عاشقی مذهب او کرب و بلا مکتب اوست نور قرآن همه در مصحف رویش پیداست هرچه دل گم شده در حلقه مویش پیداست سوزد از آتش او در دل دریا ماهی بر دو دنیاست گدای در او را شاهی بی چراغش همه را تا به ابد گمراهی در رگ خلقت او خون عدالت خواهی خلق را گرد هم از رتبه او آگاهی بیم دارم همه گردند حسین اللهی نه خداوند بود نه ز خداوند جداست این همان خون خدا و پسر خون خداست حسن او طاها و خط او یاسین است دهن احمد با یاد لبش شیرین است بالش و بستر نازش پر حور العین است دامن فاطمه از طره اش عطر آگین است خازن خلد به مسکین درش مسکین است فطر سا آن که تو را بال یبخشد این است به امید آی در خانه مولی الکونین این حسین است حسین است حسین چاره ساز همه اما همه بیچاره او سرخ رودین حق از سرخی رخساره او مصحف عشق شهیدان تن صدا پاره او همه قرآن نازل شده درباره او انبیا دست گرفتند به گهواره او اولیا یکسره دلداه و آواره او اشک از دیده روان خنده برویش بینید نقش گلبوسه احمد به گلویش بینید بی حسین بن علی اجر عبادت نار است گل اگر بشکفد از شاخه طوبی خار است سدره گر آب ز اشکش نخورد بی بار است ای خوش آن دیده که از اشک طوبی خار است ای خوش آن سینه که از آتش او سرشار است به خدائی که کریم و احد و دادار است این شهیدیست که خون شهدا زنده از اوست تا خدائی خدا دین خدا زنده از اوست علی فاطمه دادند و را دست به دست عقل اول شده از جام نگاهش سرمست ای فدای پر قنداقه او هر چه که هست این حسین است حسین است که از روزالست ز خدا عهد گرفت و به خدا عهد ببست تنش از تیغ درید و سرش از سنگ شکست بدنش زیر سم اسب و سرش بر سر نی گفت عاشق ره معشوق چنین سازد طی ای حرم خانه دل همچو خدا خانه تو آفرینش ز ازل سوخته پروانه تو آدم وحور و ملک یکسره دیوانه تو رشته جان جهان نرگس جانانه تو سرنوشت همگان نقش به یپمانه تو در مکنون خدا اشک غریبانه تو بس که با یاد غمت در سرما شور بود روز میلاد تو هم لیله عاشورا بود ای خیال رخت از گلشن رضوان خوشتر خار صحرای تو از لاله و ریحان خوشتر زخمت از مرهم و درد تو ز درمان خوشتر آتش عشق تو از چشمه حیوان خوشتر داد جان به تو از داشتن جان خوشتر   حرمت از حرم کعبه به قرآن خوشتر کعبه یک سنگ نشانست که این بیت خداست کربلا شسته به خون تو و خون شهداست آتش عشق تو شد صدر نشین دل ما با تولای تو آمیخته آب و گل ما در دو دنیا شده لطف و کرمت شامل ما تو به دریای بلا کشتی ما ساحل ما بذر ناکشته شده دوستیت حاصل ما ای قبول غم تو گریه ناقابل ما تو کز اول به غلامیت مرا پروردی حال اگر خوبم اگر بد تو قبولم کردی من کی ام قطره  ولی دست خوش جوی توام ساکن سایه سر و قد دلجوی توام شرف آدمی ام این که سگ کوی توام با همه روسیهی شیفته روی توام شاعر و ذاکر و مداح و ثناگوی توام در سکوت سخنم گرم هیاهوی توام (میثم) در دو جهان یار ندارم جز تو بپسندم که خریدار ندارم جز تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم‌الله الرحمن الرحیم ای قبله‌یِ عوالمِ بالا حسین جان ای شُعله شُعله آتشِ دلها حسین جان حٰا سین و یا و نونِ خدا ، یاحسین جان ماییم و هر نفس نفسِ ما حسین جان یک واژه است عزتِ دنیا حسین جان هرچه به دل به سینه به سَر داشتی علیست ذکری که در تمامِ سحر داشتی علیست نامی که در گشودنِ در داشتی علیست جانت علیست هرچه پسر داشتی علیست ای سر به پات رفته به مولا حسین جان چشمِ تو گَشت و از همه ما را خطاب کرد لطفش بلند باد که کارِ ثَواب کرد هرکس که بندگیِ تو را انتخاب کرد او را نگاهِ مادرت عالیجنات کرد گفتیم بعدِ حضرتِ زهرا حسین جان آشفته زُلفم و تبِ طوفانم آرزوست کنعانم آرزوست سُلیمانم آرزوست یک بار از لبِ تو حسن جانم آرزوست با خون رقم زنم که دو سلطانم آرزوست امشب بیا بزن رگِ ما را حسین جان مست است آنکه بر درِ میخانه ایستاد مرد است آنکه تا تَهِ پیمانه ایستاد سر نیست آن سری که رویِ شانه ایستاد در پایِ عشق جُز تو که مردانه ایستاد ؟ آن کیست غیرِ زینب کُبریٰ حسین جان تو میرسی و با تو خبرها یکی یکی لبخند میزنی به پسرها یکی یکی اُفتاده‌اند پیشِ تو سرها یکی یکی با ماه هاشمیت قمر ها یکی یکی عباسَ نوکرم شبِ فردا حسین جان شعرم رسیده است به اَبیاتِ آذری هَر کیم اِلَر مَحضَرِ آقامَ نوکری زهرا اِلَر خادِمَ عباسَ مادری زینب واری نَقَدَ اَبلفضلَ یاوری نقش اولدی روی بیرق سقا حسین جان ما پیر میشویم شبیهِ حبیبِ تو شبهای جمعه‌ایم پُر از بویِ سیبِ تو امشب سلامِ ما به لبِ بی نصیبِ تو ما را که کُشته است صدایِ غریبِ تو جان خواستی به چشم بفرما حسین جان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ذکر صلوات برعرش دوباره زیب وزین آمده است محبوب رسول ثقلین آمده است از کنگرۀ عرش به ذکر صلوات گفتند حسینیان حسین آمده است @sheareaeini
روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند . مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان علی فروشی نکنیم... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بنا نیست امروز افسرده باشیم پس از چند شب باز پژمرده باشیم مگر می شود نور را دیده باشیم؟ ولی دل به خورشید نسپرده باشیم بنا بود ما را سر پا ببینند اگر بارها هم زمین خورده باشیم سه شب در بین کوچه نشستیم که سهمی از این سفره ها برده باشیم محال است ما را از آقا بگیرند محال است حتی اگر مرده باشیم اسیرم به گیسوی بالا نشینی فدای گرفتاری این چنینی تو شهر غریبی مسافر نداری شب پنجم ماه، زائر نداری در این چند شب بال ها کربلایند بمیرم برایت مهاجر نداری نبینم برای تو شعری نگفتند مبادا بگویند شاعر نداری تو چهارم مسیر به سمت خدایی تو چهارم مسیری که عابر نداری در این روزها که تو تنها ترینی در این روزها که تو زائر نداری مرا زائر بی قرار تو کردند دلم را چراغ مزار تو کردند بنا شد اگر سائلی نان بگیرد چه خوب است که از کریمان بگیرد بنا شد اگر شاه نوکر بگیرد چه بهتر که از نسل سلمان بگیرد علی خواست تا که برای حسینش زنی در بلندای ایمان بگیرد تمام زمین و زمان را که می گشت بنا شد عروسی از ایران بگیرد اسیری شه بانوی ما می ارزد که این خاک بوی حسین جان بگیرد تو آقا ترینی و سجاد مایی تو شاهی و فرزند داماد مایی خدا باز تصویر مولا کشیده برای حسینش، علی آفریده تو از بس که غرق حضور خدایی برای عبادت تو را برگزیده هر آن کس که دیده تو را صبح یا شب سر سفره های مناجات دیده ترحم کن ای آسمان محبت به این قطره های چکیده چکیده چه می خواهم از تو که داده نباشی به اندازه کافی از تو رسیده همین که گدای تو هستیم کافیست ابو حمزه های تو هستیم کافیست بخوان تا ابوحمزه ایمان بگیرد بخوان آدمی بوی انسان بگیرد بخوان: ابکی؛ ابکی؛ لنفسی؛ لقبری... دل مرده ی ما کمی جان بگیرد (...و یا غافر الذنب و یا قابل التوب الهی تصدق علیّ بعفوک انا لا انسی ایادیک عندی الهی تصدق علیّ بعفوک الهی و ربی علیک رجائی الهی تصدق علیّ بعفوک...) لباس مناجت را باید، هرکس شب پنجم ماه شعبان بگیرد تو هستی دلیل مسلمانی ما نجات پر و بال زندانی ما به جز عالم سائلی عالمی نیست به غیر از کریمی تو حاتمی نیست بر این خشک ها تا که باران ببارد به غیر از غلام تو صاحب دمی نیست خدا از سرم سایه ات را نگیرد جز این؛ هر چه را هم بگیرد غمی نیست چهل سال بر سر در خانه ی تو به جز پرچم کربلا پرچمی نیست تو یعقوبی و پلک مجروح داری چهل سال گریه، زمان کمی نیست چهل سال گریه، چهل سال ناله چهل سال گریه برای سه ساله http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💠 شعر میلاد امام سجاد علیه السلام 💠 دل ما زمزمه ای کرد و نوایی سر داد شور شد از نمک و شور خدایی سر داد مرغ جان آمد و آواز رهایی سر داد نغمه ی عاشقیِ کرببلایی سر داد کربلا بود و سری زد به مدینه تا رفت بال زد تا درِ بیت گل زهرا رفت رانده از هر طرف و بی سر و سامان شده ام بر در خانه ی مولای کریمان شده ام گرچه من از گنه آلوده ی دوران شده ام به یقین رد ننمایند که مهمان شده ام رسم این طایفه رد کردن سائل نبوَد جز همین خانه از این گونه منازل نبوَد خانه ی یار من آن است که باشد دلجو می کشاند همه دل های جهان از هر سو این چه بیتی است که عشق آمده و زد زانو خانه ی فاطمه و خانه ی شهرِ بانو دارد این خانه به خود عطر حسین و زینب زائرش خیل ملک تا به سحر از سرِ شب هر شب خانه ی زهرا شب قدر است ای دوست شب قدر است اگر ، شمّه ای از پرتو اوست هر که دلداده ی این خانه شده بَه چه نکوست می دهندت مِیِ کوثر اگرت جام و سبوست دل پاکیزه بیارید شراب است طهور دلِ خالی ز خدا کِی شود آیینه ی نور هر که شد پاک پیِ جرگه ی پاکان برود به سجود آمده بر درگه جانان برود سجده یعنی که کسی جانب رحمان برود سجده یعنی که دلی از پیِ باران برود سجده زیبایی عشق است ز عبدی آزاد بهترین سجده کنِ درگه سبحان سجاد گل بریزید کنون روح سجود آمده است یا که زیبایی هر بود و نبود آمده است بهتر از هر چه به عالم به وجود آمده است سوره ی عشق خدا باز فرود آمده است شهربانوی جهان سجده ی شکر آورده از عطایی که خداوند نصیبش کرده او که احسان ، همه دم عادت اوبود رسید او که در عرش فقط صحبت او بود رسید او که محراب پیِ منَّتِ او بود رسید او که دلدادگی از قامت او بود رسید او رسید و به جهان نورِ دگر داد خدا به شب غمزدگان فیض سحر داد خدا نه فقط حاتم طایی که کرم بنده ی اوست هر که برداشته در عشق قدم بنده ی اوست کعبه و مشعر و هم حلّ و حرم بنده ی اوست به وجود آمده هر که ز عَدَم بنده ی اوست او خودس بنده ی خاص است خدای خود را کرده ارزانی ما مهر و ولای خود را هر کسی خواست که یک دلبر مه رو بیند کنج محراب نشیند خم ابرو بیند یا که نوری ز خداوند ز هر سو بیند هر کسی خواست علی را نگرد او بیند دیدن اوست همان دیدن رخسار علی هر که جان در ره او داد شود یار علی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم‌الله الرحمن الرحیم سویِ مجنون برسانید كه لیلایی هست ما شنیدیم در این شهر كه آقایی هست دورِ این خانه شلوغ است اگر جایی هست دردمندیم و دلی خوش كه مداوایی هست شبِ عید است بیائید حنا بگذاریم سر به خاكِ قدمِ مردِ دعا بگذاریم تا پدر چشم به چشمانِ تو احیا دارد پَرِ گَهواره‌یِ تو روحِ مسیحا دارد وَ حسن خیره به چشمانِ تو نجوا دارد نوه‌یِ حضرت زهراست تماشا دارد جلوه‌یِ نامِ علی بر تو مبارک بادا سومین نامِ علی  بر تو مبارک بادا فطرسی آمده و از تو پَری می‌خواهد از تو عیسیٰ نفسِ ناب تری می‌خواهد یوسف از دستِ تو مژگانِ تری می‌خواهد كه غبارِ قدمت رُفتِگَری می‌خواهد یا كریمیم و سرِ جاده‌یِ تو شیعه شدیم ما كنارِ پرِ سجاده‌یِ تو شیعه شدیم عشق وقتی به نهایت به نهایت برسد تازه شاید كه سَرَش بر كفِ پایَت برسد چشمِ جبریل اگر سویِ عبایت برسد نه محال است مقامش به گِدایَت برسد نه فقط پهنه‌یِ افلاك نمك گیرِ تو اند تو از این كشور و این خاك نمك گیرِ تو اند مثلِ پیراهنِ یوسف كه به كنعان آمد مثلِ اَبری كه سرِ خاكِ بیابان آمد صاحبِ خانه‌یِ خود جانبِ ایران آمد خانه‌ی مادری‌اش شاهِ خراسان آمد خاکِ ما خانه‌ی تو سایه‌ی مطلق داری حقِ آب و گِل و بر گردنِ ما حق داری عشقِ ایرانیِ ما كارِ بنایت با ماست حوض و فوّاره و ایوانِ طلایت با ماست طاقِ گلدسته ، رواق ، آینه‌هایَت با ماست خادمیِ حرم و صحن و سرایت با ماست طرحِ زیباتری از باغِ جنان می‌سازیم وَ ضریحِ نویی با فرشچیان می‌سازیم مصلحت بود اگر شیرِ خدا می‌گشتی تو علی هستی و شمشیرِ خدا می‌گشتی مست از جلوه‌یِ تكبیرِ خدا می‌گشتی تكسوارِ عرب و تیرِ خدا می‌گشتی بازویِ هاشمی‌ات تیغِ دو دَم گَر میداشت كربلا زیرِ قدم‌هات تَرَك بَر میداشت رُخصَتَت بود اگر یک تنه لشکر بودی میمنه ، میسره بودی و مكرّر بودی ای امام ابنِ امام از همه بهتر بودی رخصتت بود اگر حضرتِ حیدر بودی كربلا دید پدر را نَفَست یاری كرد وَه كه با نامِ تو عباس علمداری كرد واژه‌ات خطبه شد و تیغِ علی وار آورد خطبه‌ات شورِ علی در دلِ پیكار آورد چه بلائی به سرِ كاخِ ستمكار آورد شیعه را با شب و شمشیر و دعا بار آورد با تو در شام عجب معركه بر پا شده است كه دعا گوی شما زینبِ كبری شده است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم امام حسین علیه السلام ببینید گیسوی پُر تابِ ما را ببینید جوش می ناب ما را ببینید ماه جهانتاب ما را ببینید لبخند ارباب ما را ندارد ظهورش در عالم نظیری امیری حسینُ و نعم الامیری جنون چاک کرده گریبانِ ما را قیامت ندیده است طوفان ما را چه می‌خواهد از جان ما ، جان ما را ببینید این عید قربان ما را سر آورده ام تا سرم را بگیری امیری حسینُ و نعم الامیری پُرم کرده‌ای با سبوی دو چشمم که شش‌گوشه شد آرزوی دو چشمم به سوی شما میرود سوی دو چشمم تو و جانِ من ای به روی دو چشمم کنارت ندارم بجز سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری   حضرت عباس علیه السلام خدا با تو وا کرده درهای خود را به گِردت دوانده قمرهای خود را علی دیده جمع پسرهای خود را خدا رو نموده هنرهای خود را چه نور عظیمی چه شاه و وزیری امیری حسینُ و نعم الامیری زمانی که میدان نفس گیر می‌شد زمانی که لشگر سرازیر می‌شد زمانی که دشمن کمی شیر می‌شد فقط ضربه‌های تو تکثیر می‌شد تو سلطان میدان درآن زَمهریری امیری حسینُ و نعم الامیری به میدان رسیدی و عالم به پا شد که با تو خدایِ مجسم به پا شد به پیش تو محشر دمادم به پا شد که با ذوالفقارت جهنم به پا شد تو مانند مولایی و در غدیری امیری حسینُ و نعم الامیری اگر بار دیگر قدم را بکوبی بهم دستگاه ستم را بکوبی سر کافران کاخ غم را بکوبی اگر زینبیه عَلَم را بکوبی الا نور عینی و بدرالمُنیری امیری حسینُ و نعم الامیری امام سجاد علیه السلام خدا آرزویِ علی را بر آورد حسن بوسه زد از لبت شِکَّر آورد حسین امشب از خنده‌ات  پَر در آورد علی را برای علی‌اکبر آورد تو حُسنِ قدیمی و خیر کثیری امیری حسین و نعم الامیری اگر ما به یادت اگر یادِ مایی تو آرامش حیدرآباد مایی تو و شهربانو تو سجاد مایی تو همشهریِ ما تو دامادِ مایی تو ایرانی و قبله‌ی این مسیری امیری حسینُ و نعم الامیری کشیدم برای تو کرببلایی شبیه نجف صحنِ ایوان طلایی ضریحِ بلندی و دارالشفایی رواقی و طاقی و جمع گدایی کشیدم خودم را فقیر فقیری امیری حسین و نعم الامیری اگر عمه‌ات تکیه گاهت نمی‌شد اگر بینِ آتش پناهت نمی‌شد اگر مانع خون نگاهت نمی‌شد اگر مرحم آه آهت نمی‌شد تو جان داده بودی زمانِ اسیری امیری حسین و نعم الامیری http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسمه تعالی بحر طویل ولادت امام سجاد علیه السلام اثر مجتبی صمدی شهاب باز کیفیّت کوثر لب من را تر کرد ، کار صد ساغر کرد ،حالت هوش مرا بدتر کرد ، باز این باده مرا دربه در میکده کوثر کرد،سه شب اینجا همه جا بزم محبّت برپاست و فلک هم غوغاست هرکجا روح خدا هست دل ما آنجاست سه شب از عقل فراری شده ام غرق در حال بهاری شده ام سه شب از باده پیاپی خوردم تا گلو می خوردم ساقی هی ریخت و من هی خوردم می نابی که عطشناک بود عطر آن غبطه افلاک بود و چه بی باک بود هرکه زین می زده است باز دنبال سبو آمده است خبری هست که امشب همگی آمده اند در این خانه دوباره همگی در زده اندخبری هست که دلها همگی بی تاب است دیده ها پرآب است چه شبی جذّاب است ساقی امشب این بزم خود ارباب است . دل زسینه به مدینه شده راهی پی ماهی که رخش خانه ارباب منّور کرده و فلک را سر زلفش چه معطّر کرده خبری هست بگو قمری هست بگو پسری هست بگو کآمده امشب که شده باده لبالب که شده خنده به لب حضرت زینب شب سوم شب روئیدن یک شمشاداست میکده آباد است دل عالم شاد است شب میلاد جگر گوشه ارباب همه سجاد است آمد آنکس که ادامه دهد این شبها را ................................................................. این پسر ذات خداوند دوباره رو کرد معنی زمزمه یا هو کرد آمد و باز صفا کرد دلم قبله را باز رها کرد دلم رو به نجوا و دعا کرد دلم یک صحیفه ز لبش شعر محبت خواندم مات رویش ماندم و در اندیشه به محراب نمازش رفتم دل به آن راز و نیازش دادم غصه رفت از یادم پای او بوسیدم گرد او چرخیدم در نمازش همه ذات خدا را دیدم به خود لرزیدم چقدر قامت رعناشبه زهرا رفته چقدر چهره زیباش به مولا رفته شهرتش تا به ثریا رفته نسل او پاک تر از پاکی هاست از تباری والاست سیرت و صورت او نور فشان و زیباست او اصالت دارد این پسر رکن امامت دارد بودنش روز جزا شور قیامت دارداین پسر با دل ما ست قرابت دارد پدرش گستره ی ربّانی است روح حق در بدن انسانی است خون حق است که در کرب و بلا قربانی است در خدا او فانی است و زسمت دگرش مادرا را بشنو که زنی نورانی است مثل یک هدیه به نسل علوی ارزانی است فخر دارد دل ما مادر او ایرانی است کرده این قسمت حق شاد وجود ما را ......................................................................... دیده اش راوا کردبه سر دست پدر شور و شعف بر پا کرد زود مهرش به قلب پدر و قلب عمو قلب برادر جا کرد و لبش را که پر از قند و شکر بود پدر زد بوسه عمه نازش میکرد و ابالفضل دلش غوغا بود مثل اکبر دل او شیدا بود لایی لایی حسن بر سر او زیبا بود هدیه ها آوردند و همه بنشستند عهد شادی بستند وقت آن بود که کامش بدهند نامی از عشق به رویش بنهند همه ساکت بودند که حسین بن علی بعد اذان گفت به آوای جلی من زعشق پدرم بیمارم علوی هستم و از خصم علی بیزارم و فقط خوش دارم که به روی پسرم اسم علی بگذارم ودوباره همگی خندیدند نقل شادی به سرش پاشیدند ونمک باز چه خوش کرد لب دنیا را .............................................................................. نمک نام علی بر لب عالم جا شد ، باز هم روی زمین زیبا شد باز هم خصم علی رسوا شد و علی بن حسین بن علیرشد نمود و پدری کامل شد به امامت به ولایت ز خدا نائل شد و چه بد روزی بود روز آقا شدنشروز مولا شدنش شد مصادف به صف کرب وبلا همه جا گلگون بود دل او محزون بود روز گودال و سر پرخون بود او اسیر تب بود جان او برلب بود غصه اش غیرت و بی معجری زینب بود وسط آتش ها دست او را بستند رفت همراه زنان همره سرها و سنان ناله کنان خسته ز اغیار سرکوچه و بازار به هر شهر و به هر کوی به هر سوی ولی وای که بند دلش آرام نشد هیچ جائی بخدا شام نشد چه بگویم دیده اش شد پر آب با وجود بی تاب رفت در بزم شراب وسر شاه و لب چوب شرر زد جگر آقا را http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شعر میلاد امام سجاد(ع) چه مقامیست مادر تو شدن مثل پروانه ی سر تو شدن بال جبریل ِعرش مال خودش راضی ام با کبوتر تو شدن علیِّ اکبر است و آرزوی چند سالی برادر تو شدن میشود برتر از سلیمان شد ظرف یک روز نوکر تو شدن این غلام سیاه را نفروش کردم عادت به قنبر تو شدن به خدای یگانه می ارزد کشته ی نام اطهر تو شدن پدرت هم به تو ولی میگفت بابی أنت یا علی میگفت آمدی و حسین خندان شد همه جا جز بقیع چراغان شد آمدی و به برکت نامت نام جدت علی فراوان شد مادرت شد عروس زهرا و افتخارش نصیب ایران شد آشنا با صحیفه اش کردی هرکه بر سفره ی تو مهمان شد رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است رمضان شرح ماه شعبان شد عده ای که به پات افتادند به مناجات راهشان دادند ابر و خورشید و ماه در کارند خاکی از زیر پات بردارند تب تو تب نبود درمان بود راویان تب تو بیمارند دوستان قدیمی زهرا به تو و مادرت بدهکارند در اسیری مادرت حتی از مقامات او خبر دارند هرچه مِهریه اش گران باشد باز قوم علی خریدارند به غلامت بگو دعا بکند این گرفتارها گرفتارند با مناجات تو ملائکه هم سر شب تا به صبح بیدارند تا نگاهی به بالشان بکنی از کرم خوش به حالشان بکنی کاش میشد بنا درست کنند گنبدی از طلا درست کنند همه جای مدینه را نه، نه لااقل پنج تا درست کنند گرد و خاک بقیع را ببرند تا برایم دوا درست کنند شیعیان حاضرند با گریه آستان تو را درست کنند با النگوی دختران عجم چند ایوانْ طلا درست کنند سنگها میخورد بر سر تو تا که شاید صدا درست کنند عمه را زد ولی سر تو شکست هم سر عمه هم سر تو شکست شاعر : http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نور حق می دمد از مشرق سجاده‌ ی تو چه شکوهی ست در این زندگی ساده ی تو می رود از نظرش جنت و ملک و ملکوت آنکه از روز نخستین شده دلداده ‌ی تو زمزم و کوثر و تسنیم به وجد آمده اند از زلالی مِی و روشنی باده ‌ی تو هر کسی معجزه ‌ی چشم تو را باور کرد می شود بنده ولی بنده ‌ی آزاده‌ ی تو با کرامات نگاهت دل هر عاشق را می برد سمت خدا روشنی جاده ‌ی تو آمدی تا به جهان نور یقین برگردد نور ایمان و سعادت به زمین برگردد مکه با مقدم تو عطر بهاران دارد دیده ‌ی روشن تو رحمت باران دارد کعبه بر شانه ‌ی لطف تو توکل کرده با نفس های مسیحایی تو جان دارد مثل جدّت تو نهادی حجر الاسود را ورنه بی مرحمتت قامت لرزان دارد هر کسی در دل او نور ولایت جاری ست به کرامات تو و چشم تو ایمان دارد از نگاهت همه اعجاز و یقین می بارد چشم هایت چقدر تازه مسلمان دارد آیه آیه کلمات تو همه روشنی اند خط به خط مصحف تو جلوه ‌ی قرآن دارد لحظاتت همه از نور خدا لبریزند مگر این شوق الهی تو پایان دارد شب گذشت و سر تو بر روی تربت مانده در عروجی تو ولی شوق عبادت مانده با تو هر لحظه‌ ی من بوی خدا می گیرد عطر اخلاص و مناجات و دعا می گیرد بچشان بر دل ما طعم عبوديّت را سجده هامان به نگاه تو بها می گیرد تو ولی نعمت ما و همه عبدت هستیم رحمت واسعه ات دست مرا می گیرد تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن عشق از گوشه ‌ی چشمان تو پا می گیرد آنقدر بنده نوازی که دل چون من هم عاقبت تذکره ‌ی کرب و بلا می گیرد بانی روضه ‌ی اربابی و باران باران چشمم از محضر تو اذن بکاء می گیرد از تو بر گردن اسلام چه دِيْنی مانده با فداکاری تو شور حسینی مانده رهبر جان به کف اهل ولایی آقا مظهر بی بدل صبر و رضایی آقا به تو و عزت و ایثار و شکوهت سوگند علم افراشته ‌ی خون خدایی آقا بیرق نهضت ارباب به روی دوشت وارث سرخی خون شهدایی آقا خطبه ‌ی حیدری ات کاخ ستم را لرزاند دشمن تو نبرد راه به جایی آقا کربلا را که تو به کوفه و شام آوردی همه دیدند که مصباح هدایی آقا مصحف چشم تو از عشق حکایت دارد راوی غیرت و ایمان و وفایی آقا دیده ‌ی غرق به خون تو گواهی داده تو عزادار چهل سال منایی آقا اشک هم از غم چشمان تو خون می‌ گرید زائر جان به لب کرب و بلایی آقا چشم های تو از آن ظهر قیامت می خواند دم به دم در همه جا داشت مصیبت می خواند غربت و بی کسی قافله یادت مانده شام اندوه و شب هلهله یادت مانده خار غم چشم تو را باز نشانده در خون پای زخمی و پر از آبله یادت مانده در خرابه تو هم از پای نشستی آخر قامت خم شده ‌ی نافله یادت مانده زخم بی مرهم چل روز اسارت آقا سال ها سلسله در سلسله یادت مانده سالیانی ست که این داغ شهیدت کرده تلخی طعنه ‌ی صد حرمله یادت مانده قاتلت درد و غم و بی کسی عاشوراست سالیانی ست دل زخمی ات ارباً ارباست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد مادرت اهل همین خطه ی ایران بوده نسبت ما و شما نسبت خویشاوندیست #علی_علی_بیگی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اکبر_(ع) شب رویایی چون گشودند زهم دفتر دانایی را زمزمه کرد ملک نغمۀ شیدایی را کرد پرنور خدا این شب رؤیایی را تا ببینند همه جلوۀ زیبایی را هاتفی گفت در رحمت حق واشده است خلقت روی علی اکبر لیلا شده است این گل سرخ که رخساره ی احمد دارد خال برگونه ی خود ابروی ممتد دارد رنگ وبو ازچمن گلشن ایزد دارد صورت وسیرت خود را زمحمّد دارد همه گل ها بنشستند به نظاره ی او تاکه بابا بزند بوسه به رخساره ی او شاد شد قلب از دل خرسند حسین شد زمین محو جمال گل دلبند حسین آسمان مات شد از چهره ی فرزند حسین همچو غنچه زده لبخند به لبخند حسین ام لیلا همه دم غنچه خود می بوید باحسین بن علی شکر خدا می گوید مادر افکند نظر تا به مه دلجویش دید یک هاله ی نوری به رخ نیکویش که گل انداخته از بوسه ی بابا رویش بوسه زد بررخ او کرد چوغنچه بویش گفت ای نوگل من یوسف لیلا هستی بهتر ازماه شب عید تو زیبا هستی خوبرویان جهان محوجمالش هستند باکمالان نه همین مات کمالش هستند عرشیان باخبراز جاه وجلالش هستند فرشیان عاشق دیدار ووصالش هستند بنگرد هرکه ورا جلوه ی سرمد دیده هم علی اکبرو هم روی محمّد دیده دروجودش ز ازل روح عبادت دیدند روی پیشانی او نور سعادت دیدند درقدوقامت او شور رشادت دیدند قدسیان دردل او شوق شهادت دیدند شادی وغم شب میلاد علی درهم شد غم چوآمد طرب وشوق ومسّرت کم شد کاش ما آینه دار گل مولا باشیم همه جا آبروی اهل تولا باشیم ای «وفایی» همه آسوده به فردا باشیم گرمحبان علی اکبر لیلا باشیم هرکه درراه خدا با علی اکبر باشد روز محشر همه جا با علی اکبر باشد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدیۀ خداوند آیتی دیگر ز رحمان ورحیم آورده اند جلوه ای از جلوۀ خُلق عظیم آورده اند ازبهشت آرزوی ما شمیم آورده اند هدیه از سوی خداوند کریم آورده اند بشکفد گل های جنّت تا زلبخند حسین شاد می گردد خدا ازجان خرسند حسین آمدی تا دردل ما عشق را افزون کنی آمدی تا عاشقان را واله و مفتون کنی آمدی تا مات رویت دیدۀ گردون کنی آمدی تا امّ لیلا را به خود مجنون کنی یوسف لیلا همه محو جلالت گشته اند هاشمی رو مات آن خال جمالت گشته اند خواستم گویم گُلی،دیدم که ازگل برتری گویمت گر یوسفی امّا تواز یوسف سری دلفریبی، دلنوازی، نازنینی، دلبری مه جبینی، گلعذاری، توعلی اکبری بس که نیکویی بود درصورت ودرسیرتت آفرین گوید خدا برخود زحسن خلقتت انعکاس نور تو پیداست درآئینه ها سرزده مهر تو از روز ازل درسینه ها قدرتو برتر بود ازگوهر گنجینه ها نام توسبزاست برلب شنبه وآدینه ها دفتر اسرار را نام تو زینت داده است بینش توعشق را تا عرش رفعت داده است تو رسیدی مایه ی آرامش بابا شوی مصطفای دیگری در گلشن طاها شوی روز مردی درشجاعت تالی سقاشوی سینه سرخ گلشن سرسبز عاشورا شوی ای که انوار رشادت ازجمال منجلی است رزم تو یادآور رزم آوری های علی است ای اذان گوی حرم درصبح عاشورای دین شد نماز عاشقان برپا ازاین آوای دین گشت ظاهر از وجود قدسیت معنای دین سرخ شد از خون پاکت آبی دریای دین باغبان را گرچه بار داغ تو بی تاب کرد گلشن دین را زلال خون تو سیراب کرد توکریم بن کریمی ما گدا وسائلیم درگدائی از شما گرچه همه ناقابلیم ما به شوق طوف کویت عاشقانه مایلیم خود برات ما کرم فرما که بسته محملیم روز میلاد توقلبی شاد می خواهیم ما چون «وفایی» عیدی میلاد می خواهیم ما http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یاعلی بن الحسین ع علی سیرت حسن طینت محمد خو علی اکبر که در صورت نمیزد با پیمبر مو علی اکبر حسین ازبس که بیتاب پیمبربود حق میخواست شود پیغمبری دیگر برای او علی اکبر دوپایش پلکان عرش بر روی زمین میشد چو میزد پیش پای عمه اش زانو علی اکبر و دشمن میهراسد از دَم اَینَ تَفرّویش که باسربند حیدر میکند هوهو علی اکبر برای کشتن لشکربه شمشیر احتیاجی نیست که جای تیغ دارد تیزی ابرو علی اکبر شبیه شیشه ی عطری که پاشیده ست در میدان تمام تیرها را میکند خوش بو علی اکبر جوانان بنی هاشم به دقت جستجو کردند که قطعه قطعه پیدا میشد از هر سو علی اکبر http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
محمد آل علی برگونه ی گلفام علی خال علی است درقامت اوجلوه واجلال علی است با دیدن رخسار علـی اکبـر گفتند که این محمد آل علی است #حاج_سید_هاشم_وفایی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شادی همه دراین شب مسعود کنید همراه حسین روبه معبود کنید چشمان حسود کور، بایک صلوات اسپند برای اکبرش دود کنید #حاج_سید_هاشم_وفایی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ياعلى_بن_الحسين🌺 همه سرمستِ چراغانیِ بین الحرمین راستی با بقیع و قبر ِ خرابت چه کنیم؟ #قاسم_نعمتی #ولادت_سید_الساجدین #امام_زین_العابدین_علیه_السلام #مبارڪباد🌹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زیباتر از این ماه در عالم قمری نیست خورشید شده پا به فرار و خبری نیست با تیغ نگاهش به ملک بال و پری نیست زیباتر از او روی زمین گُل پسری نیست مشتاق ترین شب به ره عشق سحر شد چشم همه روشن شده..ارباب پدر شد تب کرده از این جلوه گری حضرت مولا هر کس که تو را دیده شده محوِ تماشا این کیست که امشب شده مجنونیِ لیلا؟ حق باشد اگر گفته خدا تبارک الله آئینه ترین کَس به پیمبر علی اکبر غوغا نه قیامت نه که محشر علی اکبر در پیچ و خم زلف شما باد اسیر است هر کس که خودش را به جنون داد...اسیر است هر کس که به امضای تو آزاد...اسیر است شیعه به تو از لحظه ی میلاد اسیر است هنگام اذانت شده ای عشق سحر کن بر ما و دل مضطر ما نیز نظر کن در معرکه ها کارِ تو چون حیدر کرار دشمن شده با خشم نگاه تو گرفتار ای وای اگر تیغ کشی همچو علمدار آنوقت شود معرکه از تیغ تو تب دار صد ناز بنازیم بر این ضربتِ شصتت میدان همه چون موم گرفتارِ دو دستت عالم همه چون نقطه ی پرگارِ تو باشد ارباب به والله گرفتار تو باشد آقاست هر آنکس که بدهکار تو باشد جبریل در افلاک علمدار تو باشد یک بار دگر معجزه ای کن که ببینیم در کرببلا پائین شش گوشه نشینیم جز دست تو و دست علمدار علم نيست جز جان تو روى لب ارباب قسم نيست فرقى به ميان عرب و نسل عجم نيست جز عشق تو در فكر مدافع حرم نيست نقش است به پيشانىِ من عمه ى سادات جانم به فداى حرمت قبله ى حاجات شاعر: http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در مذمت توهین کنندگان به مقدسات بغض ما سنگ می شود گاهی زندگی، ننگ می شود گاهی از شُکوه خرافه بیزاریم از سکوت کلافه بیزاریم قبله آسمان، امام رضا ضامن آهوان، امام رضا دل ما، چشم خیس آهویت ما که شرمنده ایم از رویت ... رحمت بی کران، امام رئوف دلبر مهربان، امام رئوف باز هم قحط چاره شد انگار جگری پاره پاره شد انگار خنجر هرزه، تیز تیز شده ست شهر ما شهر فتنه خیز شده ست هرزه های زمانه همدستند دزدهای شبانه همدستند ناگهان تیغ، زهر داده شدند بهر هتک تو پُر اراده شدند دور و بر، قیل و قال می بارد شبهه، خوش خط و خال می بارد فتنه ای پشت فتنه می سازند گرگ و چوپان به گلّه می تازند من و تو زنده ایم و این خواری!؟ مرگ کو؟ مرگ و آبروداری ... جگر کشته مُرده می جوشد غیرت زخم خورده می جوشد باز کابوس ها به هم خورده ست حرمله دست بر قلم برده ست! هرزگان، خاک بر سر آوردند از سه شعبه، قلم در آوردند! تیغ اوباش، زهر داده شده ست نسل مامون حرامزاده شده ست روضه هامان سیاسی اند همه درس زینب شناسی اند همه اُف به بی غیرتی که دم نزند یا در این روضه، ناله هم نزند پیش چشم من و تو، حق پژمرد حُرمت یک امام سیلی خورد باز هم خیمه گاه غارت شد به امام رضا جسارت شد کوفیان، چشم بر دِرَم دارند این قبیله، شُریح هم دارند! گفته باشیم و بین ما باشد! وای اگر بی ادب، رها باشد ... وای اگر خون حق، طلب نشود وای اگر فتنه گر، ادب نشود داعش از خشم ما خبر دارد وای اگر شیعه، تیغ بر دارد هست خالی _ برای حُسن ختام!_ جای «نوّاب» و «طیّب» و «ضرغام» دل به راه شهید باید زد به دهان یزید باید زد سرِ این قصه، زلف حاشا نیست هر که کوتاه آید از ما نیست آنچه خالیست جای ضرغام است حکم «سَبُّ الامام»، اعدام است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یا امام رضا ... گشتید دلیل دل پریشانی ما بیدار شده است خشم پنهانی ما ساکت بشویم در قبال توهین؟ ای وای به غیرت و مسلمانی ما @sheareaeini
سروده سال ۹۳ امشب به خیل نسل جوان دلبر آمده بر پور مرتضی ز وفا یار آمده در خَلق و خُلق ثانی پیغمبر آمده بر عالمی ز بعد پدر رهبر آمده گویا حسین یا حسنی دیگر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده عالم ز عطر و بوی حسینی معطر است گیتی ز نور چهره ی اکبر منوَّر است آمد همان علی که شبیه پیمبر است لطف خدا به روی زمین سایه گستر است بهر شباب یاور و هم رهبر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده نامش علی و خُلق خوشش خُلق مصطفی سر چشمه ی کمال و ادب مظهر صفا لیلاش مادر است و پدر پور مرتضی مهر از جمال دلکش او می برد ضیا بر آسمان عشق و ولا اختر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده نور دو چشم نوگل زهراست این پسر نو غنچه ای ز گلشن طاهاست این پسر مونس برای حضرت باباست این پسر چون در یَمِ وِلا دُرِّ یکتاست این پسر خیل ملک به تهنیتش در بر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده میلاد با سعادت اکبر مبارک است میلاد او به سبط پیمبر مبارک است میلاد نور دیده ی حیدر مبارک است میلاد نوه ی حضرت کوثر مبارک است خندان ز شوق آمدنش مادر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده پر می زند دل همه عالم به سوی او بابا نشانده بوسه به روی نکوی او مادر شده است واله ز دیدار روی او در هر کجا بود سخن و گفتگوی او خورشید آرزوی حسینی برآمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده آمد امیر کشور دل های بی قرار شد اختری به برج ولا امشب آشکار پیچیده بوی گل به تمامیِّ این دیار ایرانیان کنند بر این مولد افتخار هجران اهل بیت پیمبر سر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7