eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
987 ویدیو
51 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🍃 نذر شهادت حضرتِ 🍃🏴 همراه عمه، پا به پایِ کربلا بودی بعد ِ عمو، مشکل گشایِ کربلا بودی می سوختی در تب ولی تاریخ آورده ست مثل پدر؛ دارالشفایِ کربلا بودی قنداقه، معجر، علقمه، گودال، تل، آتش... مجموعه ای از داغ های کربلا بودی با خطبه ای کوبنده مثل کوه پابرجا ناجی شدی! رمز بقایِ کربلا بودی هم روضه خوان، هم گریه کن، هم سینه زن، قطعاً- عینی ترین صاحب-عزای ِ کربلا بودی تو یک علی بن الحسین بنِ علی(ع) امّا؛ صد کربلایِ کربلایِ کربلا بودی یک بغض ِ سی ساله گلوگیرِ تو شد بسکه هر لحظه در حال و هوایِ کربلا بودی! http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴🍃 چارپارۂ محاوره، زبانحالِ حضرت علی(ع) 🍃🏴 نشسته غمت کنج روز و شبم چقد خونه بی تو شده بی صفا عزیزدلم! فاطمه(س) رفتی و علی(ع) مونده و گریۂ بیصدا ندیدم از اونها به جز دردسر همونها که جز حق ندیدن ازم عزادار کردن من و یک شبه تو و محسنم رو گرفتن ازم نخواستی ازم چیزی و هیچوقت به غیر از یه چیزی که شد قاتلم نمی خواستی کاش تابوت ازم به این کار راضی نمیشد دلم همون شب که برگشتم از دفن تو کشیدم با گریه تویِ کوچه آه دیگه خونه ای که شده شعله ور نیازی نداره به پرچم-سیاه تو رفتی شبونه، به جز داغِ تو فقط از یه چیزی شدم اذیت نبستم «درِ» خونه مون و ولی نیومد کسی واسۂ تسلیت غم ِ بچه ها رو کشیدم به دوش ولیکن یه چیزی عذابِ منه حسن(ع) خیلی بیتابه! تو گریه هاش با دستاش تویِ صورتش میزنه گرفتم تو آغوشم اما چجور؟! بگیرم ازش اضطراب و تب و... چقدر آرزو داشتی و نشد- بمونی عروسش کنی زینب(س) و... دلش سوخته! مونده تو خاطرِش که مابینِ دیوار و «در» سوختی با دست ورم کرده واسه حسین(ع) روزِ آخری پیرهن دوختی! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سخت آزرده شد و وقتِ سفر درد کشید بسکه از دست قضا، دستِ قدَر درد کشید تار میدید و شنیدم که حدودِ دو سه ماه با همان چشم ِ ورم کرده و «تر» درد کشید از همان لحظه که، گستاخیِ آتش گل کرد جگرش سوخت و از داغِ پدر درد کشید میخ با آتش و دیوار تبانی می کرد بیهوا تا که لگد خورد به «در»! درد کشید جانش آمد به لب و آنچه نباید می شد تا که شش ماهه پسر گشت سپر درد کشید پشتِ در آیه ای از سورۂ کوثر جان داد گفت «یافضّه خذیني» و کمردرد کشید با همان دست که با آه می آمد بالا دستمالی به سرش بست و چه سردرد کشید در خودش ریخت غمش را همۂ روز، ولی... شب چه بیتاب شد و تا به سحر درد کشید به علی(ع) گفت عزیزم به خدا رفتنی ام خودش از گفتنِ این حرف و خبر درد کشید بارها دست به زانو زد و برخواست علی(ع)... تا که تابوت بسازد چقدَر درد کشید! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
-لطفا حقّ روضه ادا شود- چه زخمی؛ بی هیاهو... مادرِ من گرفته دردِ پهلو مادرِ من... نگو که این جراحت های ِ تازه ندارد هیچ دارو مادرِ من خودم دیدم میانِ کوچه محکم- زمین خوردی دو زانو مادرِ من نشسته روبرویت؛ بغض کرده گرفتی از پدر، رو مادرِ من نکش از دستِ کار افتاده ات کار نزن با اشک؛ جارو مادرِ من دعا کردی همه همسایه ها را میانِ دردِ بازو مادرِ من حسین(ع) آمد به من گفت ای برادر چرا پوشانده اَبرو مادرِ من؟! نخورده شانه بر موهایِ زینب(س) به هم پیچیده گیسو مادرِ من تو را جانِ حسن(ع)، دیگر به بابا- نگو تابوتِ من کو!؟ مادرِ من! 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🏴 نذر تسلّای دل امام زمان(عج) از داغِ 🏴🍃 دید با چشم خود چهل منزل، اشکِ پنهانِ چشم زینب(س) را کاروانی که با خودش می بُرد، تشنگی را و خشکیِ لب را دست و پاها اسیر سلسله بود، شمرِ ملعون امیرِ قافله بود یک علی(ع) مانده بود غرق غضب! چه کند غیرتِ لبالب را؟! بچّه ها خسته، پابرهنه، نحیف! زخم شد دستهای کوچکشان بسکه بر خارها زمین خوردند، گریه کردند تا سحر شب را روی هر نیزه یک سرِ مظلوم، قاتل جانِ کاروان می شد تا که با خود تکان تکان میداد، باد موهای نامرتّب را ناقه ها در کمالِ عریانی، بی کجاوه بدون محمل بود ساربان ها مقابل نیزه، آب دادند هر چه مرکب را خسته از راه آمدند امّا، دورشان ازدحام و هلهله بود همۂ شهر را خبر کردند، تا تماشا کنند زینب(س) را! ۱۹ محرّم 🥀حرکت کاروان کربلا به سوی شام🥀 در این روز اهل بیت سیّد الشّهداء(ع) را از کوفه به سوی شام حرکت دادند.(۱) زن های غیر هاشمیّه از انصار امام حسین(ع) که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد إبن زیاد(لع) از قید اسیری آزاد شدند و فقط هاشمیّان برای اسارت به شام برده شدند.(۲) 📚 منابع: ۱. الوقایع الحوادث: ج۴ ص۱۱۴ ۲. ابصارالعین في انصارالحسین(ع): ص۱۳۳ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 زبانحال اول مظلوم عالم،مولانا علی(ع) 🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- سیلیِ سردِ خزان؛ گشت و گذارم را گرفت ارغوانی کرد یاسم را، بهارم را گرفت پیر شد، قامت کمان شد یارِ هجده ساله ام یک لگد با یک غلافِ کهنه یارم را گرفت در کنار غصه ها سنگ صبوری داشتم رفت با بیطاقتی؛ صبر و قرارم را گرفت دردِ پهلوی شکسته، دردِ بازویِ کبود همسرم را...دلخوشیِ روزگارم را گرفت روزها دستاس چرخاند و برایم پخت نان روزگارم شب شد و لیل و نهارم را گرفت خانه ام شد بی صفا، گمکرده دارم ای خدا... بشکند دستی که یارِ خانه-دارم را گرفت بشکند پایی که زد بر دربِ باغم بیهوا میوه ام افتاد و شش-ماهه-انارم. را گرفت کودکانم آه خیلی زود بی مادر شدند بغضشان هنگام ِ گریه؛ اختیارم را گرفت صبر کرد و از خجالت ذره ذره آب شد داغِ زهرا(س) اقتدارِ ذوالفقارم را گرفت * کینه های کهنه را همراهِ هیزم جمع کرد آمد آن نامردِ پستی که نگارم را گرفت بیکسم کرد و گرفت از من کس و کارِ مرا آتشم زد قاتلش! ایل و تبارم را گرفت من فقط از قلعهٔ خیبر "دری" کَندم ولی او لگد زد بر "در" و دار و ندارم را گرفت! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7