eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
954 ویدیو
35 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم تبرا متونش به ما یاد داد به دشمن شناسی توجه کنیم اگر پیرو سیره ی حیدریم به بُعد سیاسی تو جه کنیم تبرا همان فرصتی هست که همه به تفکر تعلق دهیم بیاییم و آن شمر دیروز را در امروزی آن تطابق دهیم تبرا همان گنج جاوید ماست که در سینه ما نهفته شده همان خط نابی که در مکتبِ امامان معصوم‌گفته شده به نام برائت بر این پیکره بیفتد خراشی پسندیده نیست نخواندی مگر در روایاتمان که دشمن تراشی پسندیده نیست ببین کی از این تفرقه سود برد!!! از این گونه نسخه نویسی بترس ببین این برائت به کی ضربه زد از این خدعه ی انگلیسی بترس!!! تطابق بده اولی را ببین یهودی صفت ها شبیه هم اند همین صهیونیست و همان دومی همه در عمل زیر یک‌پرچم اند به جای اهانت کمی فکر کن خرد را اسیر تعصب نکن اگر از تبرای تو انگلیس شود شادمان تر ، تعجب نکن معاویه را باز تحلیل کن ببین در کلام چه جریانی است برائت بجویید از سازشی که عمامه اش انگلستانی است علی را مبادا که تنها کنی در این فتنه ها مثل عمار باش کمی فکر‌وحدت کمی فکر دین کمی مالک اشتر یار باش به نهج البلاغه سفر کن بخوان دفاع از ولایت کلام ولی است حقوق نجومی و اشرافیت به والله که حق خوری از علی است برائت بجویید از آن کسی که‌وقت بیانیه ساکن نشست و از نسل آینده خواهی شنید سر میز برجام خائن نشست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فتنه‌ی های من هشتگ رهای فضای مجازی ام با حرف و خط «فاصله» درگیر بازی ام حاشیه را هر آینه دنبال میکنم شک را ترند میکنم و حال میکنم مسئول بولد کردن هر شک و شبهه ام این روزها اینیستاگرام است جبهه ام هر پیج ، لشکریست و پستش تفنگ آن هر کپشن است ماشه و هشتگ فشنگ آن هشتگ شدم که شایعه را خوب پر کنم می‌آیم از مجاز که حق را ترور کنم من هشتگ رهای فضای مجازی ام از من خدا نه، من ولی از خویش راضی ام من تیغ را نبرده به حلقوم میکُشم در دست ظالمانم و مظلوم میکشم روزی من ز سفره‌ی آشوب میرسد از خاور میانه به من خوب میرسد از پیش حرفهای خدا میکنم عبور از روی مرزهای حیا میکنم عبور من مثل گیسوان زنان سرکشیده ام پا از گلیم خویش فراتر کشیده ام نام حسین را به همه میدهم نشان اما به سبک کوفه میارم به راهشان من هشتگ رهای فضای مجازی ام سرگرم از گلیم خودم پا درازی ام اشرار برده اند به ارثیه ام هنوز آری سلاح دست معاویه ام هنوز دیدم علی زرنگ تر از هر تلاطم است تنها حریف تیغ علی جهل مردم است گفتم علی به درد حکومت نمیخورد آزادی شما به ولایت نمیخورد من در سقیفه رفتم و زنگ خطر زدم من بوده ام که فاطمه را پشت در زدم درکوفه شایعات «زیادم» ضریب خورد طوری که کل کوفه ز دستم فریب خورد من هشتگ رهای فضای مجازی ام من را ببین چه اسلحه‌ی کارسازی ام من تیغ بودم و تن اکبر دریده ام یعنی تن شریف پیمبر دریده ام با طعنه ها به جنگ‌ بنی هاشم آمدم با سنگ‌کوفیان به سر قاسم آمدم اما یکی فریب ضریب مرا نخورد عباس نامدار فریب مرا نخورد درد حسین را فقط عباس چاره کرد در دست های شمر امان نامه پاره کرد من از حسد عمود به فرق سرش زدم با تیرهای عقده به چشم ترش زدم وقتی به خاک خورد علمدار قافله رفتم شبیه تیر به دستان حرمله طفل حسین ذبح شد از تیر حرمله گفتم به لشکر عمر سعد ! هلهله! من هشتگ رهای فضای مجازی ام در قلب کوفیان سبب کینه سازی ام با هر طریق بود قوی تر ز یک سپاه بردم حسین را به هیاهوی قتلگاه سرنیزه‌ی سنان شدم و با سنان زدم با بی سلاح رفتم و زخم زبان زدم با هر سلاح بر بدنش طعنه ها زدم با هر هزار و نهصد و پنجاه تا زدم با طعنه ها زدم به تنش مثل دشنه ای گفتم حسین آب حیاتی و تشنه ای تنها حسین ماند ، و یک جسم زیر و رو خورشید سر برهنه و یک خنجر و گلو آه ای حسین قاتل تو تیغ جهل بود با جهل سر ز عشق بریدن چه سهل بود شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
📡 جنگ است ولی شیوه‌ی آن خانه به خانه‌ست آرام و بدون تنش و محترمانه‌ست جنگ است ولی موشک و خمپاره ندارد مرموزترین جنگ جهانی زمانه‌ست جنگ است و در آن خواسته ناخواسته انگار پای همه با هر منش و فکر میان است در دست همه اسلحه‌ای رو به هدف هست جنگی‌ست پر از جاذبه، این جنگ رسانه‌ست جان‌ها همه محفوظ و جهان‌بینی‌شان نه سرها نه ولی مکتب و اندیشه نشانه‌ست مقصود فقط شبهه و تحریف حقایق آزادی و روشنگری خلق بهانه‌ست این جنگ عقیده‌ست و سلاح و ادواتش موسیقی و تصویر و کلیپ است و ترانه‌ست تکلیف من و توست نشستن به تماشا؟ باید که به پا خاست اگر پاسخ ما نه‌ست باید که به پا خاست و توفان شد و غرّید امروز که حساس‌ترین روز زمانه‌ست باید همگی اسلحه در دست بگیریم پیشانی جهل و کمر فتنه نشانه‌ست آتش شود و بر سر تحریف ببارد هرکس هدفش یاری منجی جهان است شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_6005882391833349490.mp3
20.43M
به امیرالمؤمنین(ع)، من پای تو هستم، حتی اگه هیچ‌کس، پای تو نمونه قدرتو می‌دونم، حتی اگه هیچ‌کس، قدرتو ندونه حق تویی حتی اگه؛ دور تو خلوت بشه حتی اگه توی شهر، بهت اهانت بشه عاشقتم؛ هرچن که بشم محکوم عاشقتم؛ ای مقتدر مظلوم راه حق برا من، اون مسیریه که، یاورش تو باشی اولش تو باشی، آخرش تو باشی، رهبرش تو باشی کعبه طوافم نشه؛ روزشو سر می‌کنه هرکی جدا شه ازت؛ خودش ضرر می‌کنه عاشقتم؛ ای عشق غیور من عاشقتم؛ تنهای صبور من می‌دونم عزیزم، طعنه‌ها دروغا، غم به دل می‌ذاره نعره‌های باطل، رفتنیه اما، حق ادامه داره عینِ گلستون میشه، خونۀ پر دود ما می‌رسه آخر یه روز، مهدیِ موعود ما عاشقشم؛ جولان میده تُو خیبر عاشقشم؛ وقتی میگه یاحیدر شاعر: مداح: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
، چه جای غم که زمستان دم از بهار نزد اسیر جهل شده و سر به چشمه سار نزد چه جای غم که کلاغِ سیاه همسایه سری به سبزی این سرو پایدار نزد دلم برای لجن خوار برکه می سوزد که در مسیر غزل تن به آبشار نزد قلم، زبان شکایت اگر که باز کند گلایه میکند از آنکه که حرف یار نزد به آفتاب قسم در سیاه چال افتد کسی پرده ی اوهام را کنار نزد به جنگ و صلح سر از هر منافقی برداشت علی که تیغ به غیر از رضای یار نزد نمیشود که دم از سید شهیدان زد ولی از آن همه ظلم یزید جار نزد حسینی است کسی که مسیر عزت را صبور ماند و دمِ فتنه ها کنار زد شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خدا کند، وسطِ فتنه‌ها، خموش نباشم هرآن‌چه هستم، باشم، وطن‌فروش نباشم اگر که آتشِ کینه، شرر به خاکِ وطن زد، میانِ شعله، به دور از، خروش و جوش، نباشم وَ یا به گاهِ رشادت، در آن‌طرف‌ترِ ایران، به فکرِ خویش، به دنبالِ عیش و نوش نباشم به خونِ خویش بغلتم، برای یک نفس اما میانِ جمعیتِ خائنِ وحوش، نباشم برایِ گفتنِ ناحق، خوشا صدایِ بلند و برایِ دم زدن از حرفِ حق، خموش نباشم چه فایده؛ همه‌ی عمر، سر به سجده گذارم، ولی به موقعِ فرمانِ دوست، گوش نباشم به زیرِ چکمه‌ی دشمن، زِ خواب خیزم اگر من به وقتِ‌ یاریِ مولای خود، به هوش نباشم شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا بیش از پدر‌مادر محبت میکند زهرا از نان شب خرج رعیت میکند زهرا تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی... لطف بدون منت و بی انتها یعنی... پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ... شام زفافش هم عنایت میکند زهرا غم می زداید از دل سائل به یک لبخند با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند یک روز نان سفره و یک روز گردن بند همواره لطف بی نهایت میکند زهرا هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا توحید دارد میچکد از سقف ایوانش اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ... فضه‌ش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود فیضی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا با اینکه خلقت را برای او بنا کردند از عالم هستی حسابش را جدا کردند هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند پس بر امامان هم امامت میکند زهرا از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید از شور و شوق فاطمیون بی گمان فهمید از حلقه ی دار "نمر" ها میتوان فهمید دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران دیروز در شهر نبی امروز در ایران سید علی ها را حمایت میکند زهرا یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟ در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟ در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟ تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا از هرم آتش صورت پروانه میسوزد در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد اما صبوری در مصیبت میکند زهرا وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم... در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم... با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم... بین در و دیوار بیعت میکند زهرا پا را که داخل میگذارد از در مسجد از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین اش منبر مسجد با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش "لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش جان علی را میخرد با جان فرزندش از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا با صورت نیلی و با چشمان کم سویش با سینه ی آزرده و با زخم بازویش با لاله های بسترش با درد پهلویش از غربت مولا روایت میکند زهرا هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد از پا می افتد , پهلویش هر بار میگیرد وقتی کمک از شانه ی دیوار میگیرد یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا از تندی شلاق بی احساس بی دین نه از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه از درد تنهایی شکایت میکند زهرا اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید این روزها دارد وصیت میکند زهرا همچون پرستویی که بالش گشته آزرده مانند سرو سیلی از باد خزان خورده مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده در عرش بابا را زیارت میکند زهرا فردای محشر باز محشر میشود قطعا مادر می آید دیدنی تر میشود قطعا با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا خسران زده در کوله بارش در ندارد که در روز رستاخیز دست پُر ندارد که هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را تا دوستان دوستان دوستانش را با دست خود راهی جنت میکند زهرا شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟ با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟ حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد یا دو تا؟ چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی؟ اینکه می‌آید صدایش بانگ هل من ناصر است از گلوی کیست این آوا؟ ... حسین بی علی در کدامین صف نشستی در سپاه کیستی؟ چون خدا تنهاست حق، تنها حسین بن علی شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی لفظ عشق‌اند این همه، معنا حسین بن علی جان حسین بن علی جانان حسین بن علی دین حسین بن علی دنیا حسین بن علی می‌توان با تیغ، کِی حبل‌المتین را سر برید؟ نخل طوبی، عروة الوثقی حسین بن علی تشنۀ سیرابِ دریا دل یل ام البنین کشتۀ جاوید و نامیرا حسین بن علی کعبه خواهد زد به سینه، سنگ او را تا ابد کربلایش قبلۀ دل‌ها حسین بن علی ** در شکوه واقعه، ای کاش پرپر می‌شدیم در کنارت روز عاشورا! حسین بن علی! شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چنان که خوانده خداوندت بخوان تو نیز خدایت را چنان که بشنودت تاریخ که آیه آیه صدایت را اراده کرده برانگیزد خدا صدای تکامل را در انعکاس خودت ریزد طنین غار حرایت را و ما محمدٌ الّا تو که گل نکرده مگر با تو ازل خروش تو را در خود ابد صدای رسایت را جهان هرآینه می سوزد اگر که سایه نیندازی بگیر بر سر این عالم تو سایه سارعبایت را به راه مانده قیامت را سه سال شعب ابیطالب زمان رسیده که بگذاری درون حادثه پایت را بنای کفر براندازی به فتح مکه بپردازی و تا همیشه برافرازی به روی کعبه لوایت را هزار لات و هبل از رو هزار بولهب از یک سو نشسته اند چه فرعونها که بشکنند عصایت را چقدر مثل اباذرها نشسته دور تو سلمانها بلالها قَرنی هایت رها نکرده ردایت را الا مدینه ی دانایی ! نشسته پشت دریم امّا اجازه ای که درون آئیم ، اجازه ای که ولایت را...! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ 🌱اجرا شده توسط در دیدار بخشی از جامعه کارگری با ۱۴۰۲/۲/۹ 🌱 نفس باد صبا مُشک‌فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد کاش می‌شد که بگویند: نگار آمده است شهرِ یخ‌کرده! به پا خیز..، بهار آمده است صبح تردید ظهوریم، شروعیم همه چارده قرن به دنبال طلوعیم همه سحر وصل تو دیر است..، کجایی آقا؟! دل ما پیش تو گیر است..، کجایی آقا؟! بی تو تقویم دلم فصل زمستان دارد با تو سرسبزترین معجزه امکان دارد بُغض از صفحه‌ی تاریخ قلم خواهد خورد جمعه‌ی دیدن دلدار رقم خواهد خورد باید آماده‌ی فردای حضورش باشیم باید آغازگر فصل ظهورش باشیم سنگ بر چهره‌ی تاریک شب، انداختنی‌ست جاده‌ی آمدن مهدی ما ساختنی‌ست راه، پیچ و خم و طوفان و مصیبت دارد مردِ میدانِ عمل خواهد و زحمت دارد مردِ میدانِ عمل از همه سربازتر است جلوه‌ی همت و غیرت..، عرقِ کارگر است زحمت مستمرش، سجده‌ی طولانی اوست پینه‌ی دست، همان پینه‌ی پیشانی اوست جز به اندیشه‌ی تولید نپرداخته است دستِ پُرپینه‌ی او جامعه را ساخته است مرد میدان جهادند..، بصیرت دارند همت و باکریِ عرصه‌ی این پیکارند دمِ آن‌ها نَفَسِ لشکر امید شده جبهه‌ی خدمتشان، سنگر تولید شده هرکه در راه خدا زحمت بی وقفه کشید به‌خداوند شهید است، شهید است، شهید کارگر دانه‌ی دین‌دارشدن می‌کارد پس نبی بوسه به دستش بزند جا دارد سَر درِ عرش، مَلَک با قلم نور نوشت مزد این قشر، بهشت است، بهشت است، بهشت پدرم مرد جهادی، پدرم کارگر است پای دین ماندنم از نان حلال پدر است علم و تولید و عمل ماحَصَلش عزت ماست عزّت ما به‌خدا در گروِ همت ماست گرچه از مَکر عدو سینه مُکدر داریم ولی اُمیّد به آینده‌‌ی کشور داریم حرف سردار برای همگی‌ محترم ‌است گفت: جمهوری اسلامی ایران حرم‌ست آن‌طرف بر دلِ کُفّار اگر داغ گذاشت این‌طرف دغدغه‌ی سفره‌ی مردم را داشت چاره‌ی مشکل ما وحدت مسئولین است راه ایران قوی، همت مسئولین است پشت آن میز به خون شهدا فکر کنید حاج قاسم بشوید و به خدا فکر کنید دشمن از دوستی و وحدت ما می‌ترسد از ثمردادن خون شهدا می‌ترسد خویش را عضوی از این طایفه جا کرد و گریخت باز در سنگر ما فتنه به‌پا کرد و گریخت باید از فتنه‌ی زن، زندگی، آزادی گفت باید از حرمت آن سنت اجدادی گفت گفت از دامن زن، مرد به معراج رود نگذاریم که این ارث به تاراج رود نَفَسِ آخرِ دشمن شده، خود می‌داند رجزش لاف غریبی‌ست اگر می‌خواند او دگر هیچ نمانده‌ست ز پا بنشیند کافر است و همه را مثل خودش می‌بیند خواست جمهوری اسلامی ما را بزند خواست تا حاصل خون شهدا را بزند ما ولی دست خدا بر سرمان هست هنوز مردی از نسل علی رهبرمان هست هنوز زیر دِین کرم شاه شهیدان هستیم تا سرِ دار، همه بر سر پیمان هستیم لحظه‌ای تا نفس آخر دنیا باشد مقصد بعدی‌ِمان مسجدالاقصیٰ باشد ما که روی لب‌ِمان مرگ بر اسرائیل است پاسخ دشمنی دشمن‌مان سِجّیل است غیرت ما که نمرده‌ست بداند دنیا حرم قدس، محال است بماند تنها باز باید به دل معرکه‌ها برگردیم منتظر قدس و بقیعند که ما برگردیم جان به قربان بقیع و حرم ویرانش شیعه را کشته غم و غربت بی پایانش گنبدی نیست که خورشیدِ شبستان باشد زائری نیست که گریانِ حسن‌جان باشد اشک ما هست چو دُرّ و گوهرِ صحن بقیع کاش باشیم همه کارگرِ صحن بقیع 🍃سروده شاعران گرامی: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ ؛ سخت‌تر از این‌که روز از کفر و ایمان بگذریم سخت‌تر از این‌که از شب با غم نان بگذریم سخت‌تر از این‌که از خیر همان یک لقمه نان با وجود درد بی‌درمان دندان بگذریم سخت‌تر از این‌که همچون کودکانِ گل‌فروش با نگاه مضطرب از هر خیابان بگذریم سخت‌تر از این‌که با پای برهنه تشنه‌لب از میان خارهای یک بیابان بگذریم سخت‌تر از این‌که چندین روز قبل از اربعین بی گذرنامه شبی از مرز مهران بگذریم سخت‌تر از این‌که شام جمعه با دلواپسی از خیابان ولی‌عصر خندان بگذریم سخت‌تر باشد که در بین بلاد مسلمین هر کجا که خواستیم از حکم قرآن بگذریم در وصیت‌نامه‌ها گفتند و گفتند از حجاب با چه رویی از روی خون شهیدان بگذریم؟ چادر صدیقۀ اطهر شهادت می‌دهد ما برای آرمان خویش از بگذریم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ ؛ یار مولایی اگر، باید که از دل یار باشی جعفر طیّار باشی، میثم تمّار باشی زن اگر هستی، سمیّه، مرد اگر، مانند یاسر تا چراغ راه فرزندی چنان عمّار باشی چون ابوذر پیر عشق حضرت مولا بمانی همچو جابر تا نهایت تشنۀ دیدار باشی رهرو مقداد در راه بصیرت بی‌مهابا یار دین عشق، در رفتار و در گفتار باشی همچو سلمان جان و دل را در ره جانان بخواهی حمزه باشی، تا شهادت دشمن کفّار باشی مرد میدان، شیر غرّان، حمزۀ ما، حاج قاسم یار مولا، همدل و همراه آقا، حاج قاسم ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ ؛ ؛ ؛ ؛ 🔸توصیف کودکی🔸 از آن نخست که در گوش من اذان دادند خدای عزوجل را به من نشان دادند کشید بر سر من پیر باخدایی دست و بعد خواند به گوشم:《خدا بزرگتر است》 قرار یافت دل بی قرار من ناگاه به ذکر اشهد ان لا اله الا الله زبان نداشتم و او شهادتینم داد به گریه افتادم، تربت حسینم داد اگر هنوز محرم سیاه می‌پوشم به جای لالایی، روضه بوده در گوشم به اشکِ روضه مرا شیر داده مادر من حسین بوده از اول پناه آخر من به شیرخوارگی‌ام، اصغر حسینم کرد از آن نخست، فدای سر حسینم کرد جوان شدم، گرهی هرکجا به کارم خورد پدر مرا به علی اکبر حسین سپرد 🔸توصیه‌های پدر🔸 وصیت پدرم را هنوز یادم هست چقدر بر دلم آن حرف های ساده نشست: " به جز حسین مبادا مُرید غیر شوی الهی ای پسرم عاقبت به خیر شوی نبند امید به هر بخششی و هر بذلی نترس از افتادن، بیمه‌ی ابالفضلی همیشه ای پسرم خالی از تکبر باش اگر که دست تو بالای دست شد، حُر باش" به من کرامت این خاندان که شد معلوم بریدم از همه دل، غیر چارده معصوم 🔸صحبت با هم‌هیئتی🔸 تو هم شبیه من...آری، تو هم شبیه منی نمی‌توانی از این خانواده دل بکنی به عشق، خورده گره فصل فصلِ زندگی‌ات جوانی اکبری و اصغر است بچگی‌ات تو هم برای امام زمانِ خود، یاری تو هم به روی لب احلی من العسل داری من و تو تحت لوای حسین، ما شده‌ایم درون خیمه‌ی او با هم آشنا شده‌ایم من و تو جبهه‌ی مظلومِ مقتدر هستیم من و تو هرچه که هستیم، عهد نشکستیم معلم من و تو از ازل خدا بوده و درس اول ما عین و لام و یا بوده به عشق آل کسا نور در بغل داریم برای هر مشکل، پنج راه حل داریم من و تو مکتبمان تا همیشه عاشوراست ببین، به بام فلک، پرچم مقدس ماست قیام سرخ حسینی ببین و درس بگیر درخت باش، خزان هم شد ایستاده بمیر هنوز خیمه‌ی آل یزید پابرجاست حسینیان، علم امروز روی دوش شماست نمی رسد به محبان اهل بیت، زیان خداست یاور ما، کل من علیها فان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ وقتِ ناله‌ست و آهِ طوفانی فرصتِ گریه‌های بارانی وقتِ تکرارِ چند جمله شده باز بر بیتِ وحی حمله شده خاطراتِ هجوم تازه شدند واردِ خانه بی اجازه شدند باز دیوار و در، سپس آتش ریخت بر هم کسی مناجاتش دود و آتش دوباره شعله کشید وسطِ کوچه کارِ "قبله" کشید وای از اِزدحام، در کوچه شد قنوتِ امام، در کوچه قلبِ دین را دوباره افسردند رهبری را ز خانه می‌بُردند سَرورِ شیعه در اسارت شد سختْ دشمن پیِ جسارت شد باز در ریسمان، دو دستِ ولی‌ست صادقِ فاطمه، شبیهِ علی‌ست شد دوباره امامِمان بی یار بی عبا، بی عمامه، بی دستار روضه تکرار شد دوباره چرا؟ او پیاده، عدو سواره چرا؟ پیرِ هفتاد ساله، جا می‌ماند پا برهنه، سه ساله را می‌خواند گرچه، اُمُ الائمه را خوانده زیرِ سمِّ ستور کِی مانده؟ اهلِ بیتش به سرزنان، اما کس نزد تازیانه بر آن‌ها هتکِ حرمت ز او فراوان شد لیک آخر، رها ز عدوان شد بود اگر ناله‌ی حزینه‌ی او نَنِشستند روی سینه‌ی او نَرُبودند کهنه پیرهنش نشده هیچ نیزه در دهنش □ □ □ بود اما شبیهِ جدِ غریب بی مددکار و بی معین و حبیب با وجودیکه بود گِرداگِرد پای درسش، هزارها شاگرد هیچ‌کس یاری‌اَش به او نرسید در گرفتاری‌اَش به او نرسید آن‌همه گفته بود، از تاریخ از غمِ زخمِ سینه و سرِ میخ گفته بود از امامِ کَت بسته از تهاجم، به مادری خسته گفته بود از سقیفه و شورا از علی، تا امامِ عاشورا گفته بود از حرامیانِ سخیف از نظر، بر مُخدّراتِ شریف گفته بود از غمِ پس از گودال از خیام و ربودنِ خلخال باز هم ماند این ولی تنها مثلِ مظلومِ دین، علی، تنها □ □ □ چرخِ گردون، رسانده نوبتِ ما کربلا هست و درسِ عبرتِ ما بشنو از مکتبِ سلیمانی حرفِ حق از لبِ سلیمانی ای عزیزان من، حرم اینجاست دوستان! اَرضِ محترم اینجاست این زمین در خودش حرم دارد این حرم صاحبِ کرم دارد این دیار از شلمچه تا به دمشق صد هزاران شهید داده ز عشق طاعت از رهبرِ جمارانی هست تا سید خراسانی نگذارید او شود تنها در میانِ هجومِ دشمن‌ها امتحانی سترگ در پیش‌ست پس جهادی بزرگ در پیش‌ست جبهه را می‌توان به دست و زبان یار باشیم تا امامِ زمان تا ظهور این جهاد، تمرین‌ست درسِ عبرت ز روضه شیرین‌ست همه جا غرقِ روضه باید شد تا سفیر حسین، شاید شد خطی از انتظار باید داد روضه را انتشار باید داد یارِ مهدی ببین که چون گِریَد همچو او جای اشک، خون گِریَد ای‌که گویی: حسین نعم الامیر زینبِ او هنوز مانده اسیر ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟ با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟ حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد یا دو تا؟ چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی؟ اینکه می‌آید صدایش بانگ هل من ناصر است از گلوی کیست این آوا؟ ... حسین بی علی در کدامین صف نشستی در سپاه کیستی؟ چون خدا تنهاست حق، تنها حسین بن علی شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی لفظ عشق‌اند این همه، معنا حسین بن علی جان حسین بن علی، جانان حسین بن علی دین حسین بن علی دنیا حسین بن علی می‌توان با تیغ، کِی حبل‌المتین را سر برید؟ نخل طوبی، عروة الوثقی حسین بن علی تشنۀ سیرابِ دریا‌دل، یل ام البنین کشتۀ جاوید و نامیرا حسین بن علی کعبه خواهد زد به سینه، سنگ او را تا ابد کربلایش قبلۀ دل‌ها حسین بن علی ** در شکوه واقعه، ای کاش پرپر می‌شدیم در کنارت روز عاشورا! حسین بن علی! ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ 🔸توصیف کودکی🔸 از آن نخست که در گوش من اذان دادند خدای عزوجل را به من نشان دادند کشید بر سر من پیر باخدایی دست و بعد خواند به گوشم:《خدا بزرگتر است》 قرار یافت دل بی قرار من ناگاه به ذکر اشهد ان لا اله الا الله زبان نداشتم و او شهادتینم داد به گریه افتادم، تربت حسینم داد اگر هنوز محرم سیاه می‌پوشم به جای لالایی، روضه بوده در گوشم به اشکِ روضه مرا شیر داده مادر من حسین بوده از اول پناه آخر من به شیرخوارگی‌ام، اصغر حسینم کرد از آن نخست، فدای سر حسینم کرد جوان شدم، گرهی هرکجا به کارم خورد پدر مرا به علی اکبر حسین سپرد 🔸توصیه‌های پدر🔸 وصیت پدرم را هنوز یادم هست چقدر بر دلم آن حرف های ساده نشست: " به جز حسین مبادا مُرید غیر شوی الهی ای پسرم عاقبت به خیر شوی نبند امید به هر بخششی و هر بذلی نترس از افتادن، بیمه‌ی ابالفضلی همیشه ای پسرم خالی از تکبر باش اگر که دست تو بالای دست شد، حُر باش" به من کرامت این خاندان که شد معلوم بریدم از همه دل، غیر چارده معصوم 🔸صحبت با هم‌هیئتی🔸 تو هم شبیه من...آری، تو هم شبیه منی نمی‌توانی از این خانواده دل بکنی به عشق، خورده گره فصل فصلِ زندگی‌ات جوانی اکبری و اصغر است بچگی‌ات تو هم برای امام زمانِ خود، یاری تو هم به روی لب احلی من العسل داری من و تو تحت لوای حسین، ما شده‌ایم درون خیمه‌ی او با هم آشنا شده‌ایم من و تو جبهه‌ی مظلومِ مقتدر هستیم من و تو هرچه که هستیم، عهد نشکستیم معلم من و تو از ازل خدا بوده و درس اول ما عین و لام و یا بوده به عشق آل کسا نور در بغل داریم برای هر مشکل، پنج راه حل داریم من و تو مکتبمان تا همیشه عاشوراست ببین، به بام فلک، پرچم مقدس ماست قیام سرخ حسینی ببین و درس بگیر درخت باش، خزان هم شد ایستاده بمیر هنوز خیمه‌ی آل یزید پابرجاست حسینیان، علم امروز روی دوش شماست نمی رسد به محبان اهل بیت، زیان خداست یاور ما، کلُّ مَنْ عَلیها فَان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ چاووش می‎خواند دوباره روضه‌ی غم را باز این چه شورش، چه عزا، چه نوحه، ماتم را چاووش می‎خواند که ای مردم! محرم شد داغ عزای اشرف اولاد آدم شد جن و ملک هم تکیه‌ی ماتم به پا کردند گریه برای غربت خون خدا کردند کوچه به کوچه شد سیه‌پوشِ عزای او از هر طرف آید به گوشِ دل صدای او هل من معینِ اوست در گوش زمان پیچید فریاد او در وسعت هفت آسمان پیچید امر به معروف است و نهی از منکر آئینش حق و عدالت، مکتب و آزادگی دینش آیا کسی اندیشه‎اش را یار خواهد شد؟ بر فرق ظلم و تیرگی آوار خواهد شد؟ آیا فقط باید برایش روضه‌خوانی کرد؟ یا اینکه از مشی و مرامش پاسبانی کرد؟ در کل ارض کربلا پیغام آگاهی‌ست هر روز عاشوراست یعنی روز حق خواهی‌ست او تشنه اما تشنه‌ی عشق و عدالت بود او دشمن ظلم و تباهی و جهالت بود یک روز داغ لاله و یاس و شقایق دید در موج خون افتاده هفتاد و دو عاشق دید زخم از ستاره بر تنش افزون، به خاک افتاد عصر شهادت غسل کرد از خون، به خاک افتاد افتاد تا اسلام و آزادی به پا باشد بر مأذنه گل‌نغمه‌ی «حَیَّ علی» باشد در آخرین فریاد خود فرمود راهش را هم گریه باید کرد، هم پیمود راهش را اینک شما و این مسیر سرخ و نورانی پیمودن این راه با چشمان بارانی ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آفرین بر هرکه گوشش بر دهانِ رهبری ست رهبری که ناهی سرسخت بدعت‌آوری ست افتخار ماست که پیر و مراد راهمان خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدری‌ست بیرق اسلام باید در زمین محکم شود این همان تکلیف هر رزمنده در هر سنگری‌ست جمله‌ی "ما می‌توانیم" از پیام کربلاست اولین رکن و اساس جامعه خودباوری‌ست روضه‌های هرشب ما بی رسالت نیست نیست اشک ما و باور ما موجب روشنگری‌ست کربلای دیگری برپا نخواهد شد دگر خاکریز شیعه مملو از حمید باکری‌ست ارباً اربا هم شویم از حامیان رهبریم ما مقلدهای چشمان علی اکبریم خلق و خویش مصطفی و قد و بالایش علی‌ست چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علی‌ست او علی بن حسین بن علی و فاطمه‌ست مادرش زهرای مرضیه‌ست و بابایش علی‌ست میمنه تا میسره یا میسره تا میمنه بهترین شیرین‌ترین ذکر رجزهایش علی‌ست کوری چشم تمام قاسطین و مارقین نقش سربندش وَ بازوبند زیبایش علی‌ست با علی یعنی حیات و بی علی یعنی ممات عشق امروزش علی و عشق فردایش علی‌ست ابن ملجم‌ها سر او را نشانه می‌روند به همین جرمی که نام بامسمایش علی‌ست چون مدینه بار دیگر کوچه‌ای وا می‌کنند با هجوم تیغ و نیزه ارباً اربا می‌کنند تیغ دشمن بی هوا برگ و برش را می‌بَرد خنجری از پشتِ سر، بال و پرش را می‌برد هرکسی با حمله‌ای، با حربه‌ای، با ضربه‌ای پاره پاره پاره‌های پیکرش را می‌برد بگذرم ...من مانده‌ام آخر حسین از معرکه با چه حالی تا حرم تاج سرش را می‌برد لشگری آمد برای بردنش تا خیمه‌ها چه غریبانه علیِ اکبرش را می‌برد مثل تسبیحی که با چنگی ز هم پاشیده است تکه تکه در عبا پیغمبرش را می‌برد با چنین وضعی که در بین عبایی جمع شد اکبرش را می‌برد یا اصغرش را می‌برد؟ دل شکسته بعد اکبر از دل نامحرمان سمت خیمه همره خود خواهرش را می‌برد آخرش این مرثیه ما را مدینه می‌برد... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حتی اگر که تیغ ببارد در بیعت امام حسینیم ما جرأت زهیر و حبیبیم ما غیرت امام حسینیم در کودکی حوالۀ گریه از روضۀ رقیه گرفتیم پیری رسید و سینه‌زنان باز در هیأت امام حسینیم... قطره‌به‌قطره رود زلالیم با عشق در مسیر کمالیم حبّ الحسین یجمعنا، چون: جمعیّت امام حسینیم... هیهات از حقارت و ذلت هیهات از پذیرش منّت للهِ حمد اگر که عزیزیم از عزت امام حسینیم ما از تبار یاس سپیدیم حرّیم و زنده‌زنده شهیدیم از لشکر یزید بریدیم در بیعت امام حسینیم ای شمرهای عصر تمدن! آل‌زیادهای تفرعُن! در شامِ بغض و کینه بمیرید: «ما ملت امام حسینیم» ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در عده‌ای عبد جان و جاه و جمال عده‌ای بندگان اموال‌اند دورۀ آخرالزمان یعنی اهل دین در مسیر غربال‌اند سفرۀ آخرالزمان پهن است نان این سفره شبهه‌ناک شده هرکسی از ولیّ، جدا بشود بی‌تعارف! بدان هلاک شده طمع کفر، دین ماست رفیق! ضربه‌ها خورده است از اسلام جنگ ما جنگ اعتقادات است حفظ دین مشکل است این ایام متن نهج البلاغۀ مولاست «عُقِدَتْ رَایَتُ الْفِتَنِ»، آری گرگ‌ها هم‌پیاله گردیدند چشم بد دور از وطن، آری سر قتل حسین هم‌دست‌اند شمر و خولی، سنان و ابن‌زیاد مثل امروز که همه جمع‌اند از منافق گرفته تا موساد... وضع امروز ما نه چون «شِعب» است وضع ما مثل «خیبر» است امروز این تقلای آخر کفر است تیغ ما زیر حنجر است امروز سایۀ اهل‌بیت بر سر ماست سایۀ تو علی الدوام، حسین! آی دشمن! بترس از شررِ غیرتِ ملتِ امام حسین... این نفس‌های آخر غیبت وعدۀ سبزه روز دیدار است گرد و خاکی که در جهان برپاست آب و جاروی مقدم یار است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ ؛ دیدیم در آیینه‌ی سرخ محرم‌ها پُر می‌شوند از بی‌بصیرت‌ها، جهنم‌ها ما کمتریم و بارها خواندیم در قرآن «بسیارها» خورده شکست سختی از «کم‌ها» راه نجات این است که یار علی باشی حالا که دنیا پر شده از ابن‌ملجم‌ها باید لباس شیر پوشید و به میدان زد رفتند وقتی گرگ‌ها در جِلد آدم‌ها در سینه‌ی ما هیچ ترسی از شهادت نیست وقتی که روی دار شد معراج میثم‌ها باخون قاسم‌ها و فخری‌زاده‌ها عمری‌ست نقش است ذکر "یاعلی" بالای سَردَم‌ها یک‌روز اسرائیل را نابود خواهد کرد فرمانده‌ای از جنس طهرانی‌مقدم‌ها روز قیام شیعیان بسیار نزدیک است بالاتر از بالاتر از بالاست پرچم‌ها... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پدر از کودکی به ما آموخت حُرمت خانه را نگه داریم بینمان اختلاف هم افتاد دل به دست غریبه نسپاریم گفت در سردی زمستان‌ها اهل خانه بهارِ هم باشند گفت حتی اگر که طوفان شد همه باید کنار هم باشند هرکه اما فروخت سهمش را هر که شد همنشین بیگانه حق ندارد که اعتراض کند به امورات اهل این خانه خانه‌ام نام نامی‌اش عشق است دست غیر از قلمروش کوتاه خانه‌ی ملت امام حسین خانه‌ی امت رسول الله ما همان مَردمیم که یک عمر پای ناموس خویش جان دادیم زیر تابوت قهرمان آن‌روز غیرت خویش را نشان دادیم قهرمان را خدا بیامرزد بارها گفت: این وطن حرم است دین و آئین ماست این تعبیر در حرم هر که هست، محترم است مغرب و مشرق و شمال و جنوب خاک این سرزمین برای همه‌ست هرکه با هر مرام و اندیشه حرم اهل بیت جای همه‌ست همه یک خانواده‌ایم رفیق مذهبی، غیر مذهبی، چپ و راست قهرمان گفت، یادمان نرود دختر کم حجاب، دختر ماست جمعمان از نفاق و تفرقه دور شک ندارم وصال نزدیک است پدر از کودکی به ما می‌گفت کوچه بی رفیق تاریک است خانه ام نام نامی‌اش ایران دست غیر از قلمروش کوتاه خانه ملت امام حسین خانه امت رسول الله . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک عده پندارند ما از یار دوریم غافل که اورا لحظه لحظه در حضوریم تنها نشانِ منتظر‌ها ندبه‌ها نیست! ما در پیِ تجهیز میدان ظهوریم در مکتب سردار دل‌ها حاج قاسم از پیچ‌های سخت در حال عبوریم باید قوی باشیم! تا کی زیر دستی؟ ما، در مصاف حزب شیطانِ شروریم چشم همه مستضعفین بر یاری ماست ما وارثانِ ارض، در آیات نوریم تا فتنه باشد ما نمی‌گیریم آرام تا ظلم باشد ما حریف ظلم و زوریم لاَ يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَم...، جز با ولایت ما زیر این بیرق بصیریم و صبوریم پیر جماران وعده‌ی حقّی به ما داد چشم انتظار منجی و صبح ظهوریم ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم‌الله الرحمن الرحیم ، سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟ با این نگاه، شیعه ی چشمان کیستید؟ با این نگاه شعله ور از برق افتراق با این نگاه خط زده بر خطبه ی وفاق با این نگاه پر شده از خط فاصله دور از ملاحظات روایات واصله با کیست این نگاه؟ پی چیست این نگاه؟ آیینه ی نگاه علی نیست این نگاه چشم علی که محو افق های دور بود از درد و داغ شعله ور اما صبور بود چشمی که خطبه خطبه نگاهی شگرف داشت چشمی که با همیشه ی تاریخ حرف داشت آن حرف ها چه ژرف چه ژرفند خوانده اید؟ آن حرف ها شگفت و شگرفند خوانده اید؟ از درد بی امان چه بگویم؟ شنیده اید از خار و استخوان چه بگویم؟ شنیده اید مولا رسیده بود به سوزان ترین مصاف اما نبرد دست به شمشیر اختلاف تیغی که در مصاف به فریاد دین رسید این بار در غلاف به فریاد دین رسید چون لیلة المبیت، علی از خودش گذشت آتش به سینه داشت ولی از خودش گذشت آتش به سینه داری اگر، شعله ور مباش هیزم بیار سوختن خشک و تر مباش دامن مزن به آتش این قیل و قال ها از حق بگو، چنانکه علی گفت سال ها از حق بگو ولی نه به توهین و افترا با منطق علی، نه به توهین و افترا القصه سیره ی علوی این چنین نبود تاریخ را بخوان اخوی این چنین نبود بادا که تا همیشه بمانیم با علی سلمان شویم و مسلم این راه یا علی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم ‌الله الرحمن الرحیم چِقَدَر از منش این شهدا دور شدیم آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم معذرت از همه خوبان و همه همرزمان ما برای شهدا وصله ی ناجور شدیم شهدا در همه جا فاتح اصلی بودند عجب اینجاست که ما این همه مغرور شدیم شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم و از آن برکت خون شهدامان حالا ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم یَحتَمل مصلحتی بوده و مجبور شدیم پرکشیدند چه مستانه و رفتند و ما در میان قفس نفس چه محصور شدیم شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7