eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.6هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
966 ویدیو
40 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
یاس مان را تبر آزرده خدایا چه کنم؟ بین معبر شده پژمرده خدایا چه کنم؟ دست خود را روی ریحانه ی ما کرد بلند آن حرامی سیه چرده، خدایا چه کنم؟ تا به امروز کسی مادر ما را اصلا آه، کوچک شده نشمرده خدایا چه کنم؟ مادرم... ام ابیها، جلوی چشمانم وسط کوچه زمین خورده، خدایا چه کنم؟ نظرم بر رخش افتاد، دلم ریخت به هم با رخی که شده خون مرده خدایا چه کنم؟ حس بینایی چشمان خدابینش را دست سنگین کسی برده، خدایا چه کنم؟ علتش اشک من است این همه تکثیر شده؟ یا نه آیینه ترک خورده، خدایا چه کنم؟ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نامت شفا بخش است ، بر هر درد تسکین است یادت مسِّرَت بخشِ دلهایی که غمگین است دنیا و اهلش روز و شب روزی خورت هستند یعنی همیشه سفره ی لطفِ تو رنگین است کافر اگر دلبسته ات شد جای حیرت نیست عشق تو چیزی ماورای دین و آیین است ما را بخواهی یا نخواهی ، نوکرت هستیم جای تعجب نیست...رسم نوکری این است با گریه از روی ضریحت بوسه می چینم افسوس در خواب است...اما باز شیرین است روضه نمی خوانم... فقط یک جمله می گویم زهرا کجا‌ و دستِ نامردی که سنگین است 🔹️ 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ظلم و کینه به حق فاطمه ام بی حد شد راه او در وسط کوچه ی تنگی سد شد پیش چشمان حسن دست عدو بالا رفت صورت کعبه ی حیدر،حجرالاسود شد ضربه ی سیلی آن دست به گوشم آمد همسرم خورد به دیوار،برایم بد شد نه فقط بین گذر،بلکه به خانه دیدم لگد خصم به پهلوی گلم ممتد شد زیر در ماندن یارم چقدر طول کشید در روی فاطمه و دشمن از آن در،رد شد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گفتم این اشک که مرحم بشود حیف نشد مرحم آتشِ قلبم بشود حیف نشد مادرم گفت نگو ،  سوختم از خاموشی زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد فدک  و خانه‌ی امن و جگری بی آتش گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد رفته بودیم بیاییم  مگر مادرمان ذره‌ای راحت از این غم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحيم درد دل امام مجتبی (ع) با حضرت زهرا(س) ▶️ کاش لبخندِ تو یکروز به ما برگردد باز از نانِ تو این سفره معطر گردد می‌شود پیشِ خودت گریه کنم آهسته؟ می‌کنم دِق اگر این درد مکرر گردد قول دادم به تو حرفی نزنم اما کاش دو سه شب داد کِشَم سینه سبکتر گردد می‌شود روضه بخوانم؟ همه خوابند ببین می‌شود گریه کنم؟ چشم کمی تَر گردد کاش می‌شد بنویسند سَرِ کوچه‌ی ما آینه زود به یک آه مکدر گردد کاش می‌شد بنویسند خدایا نکند پسری شاهدِ اُفتادنِ مادر گردد شیر شد تا که علی را وسط کوچه ندید خواست تا بغضِ علی مُزدِ پیمبر گردد کوچه‌ای تنگ ، پُر از سنگ حریفت بیمار اثرِ ضربه چنین چند برابر گردد یادم اُفتاد که بالای سرت می‌گفتم چه کنم تا نَفَست تا نَفَست برگردد * * * یادم اُفتاد که آرام بسوزم با تو وای اگر خانه پُر از هِق هِقِ دختر گردد زینبت پا بشود خانه بهم می‌ریزد نوبتِ او که شود حالِ تو بدتر گردد: کاشکی تشنه‌ی ما آب نخواهد از شمر نکند حنجرِ او قسمتِ خنجر گردد ⏹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گير كرد و به خانه راه نداشت وسط كوچه ها پناه نداشت او سر جنگ با مدينه نداشت بين نامحرمان پناه نداشت بر روي خاك بي صدا افتاد مادر ما مجال آه نداشت غير ديوار كوچه ها آن روز فاطمه هيچ تكيه گاه نداشت به چه جرمي ؟ چرا كتك خورده بخدا مادرم گناه نداشت كاشكي به مغيره ميگفتند كه زمين خوردنش نگاه نداشت كاش ميشد قلاف كاري با زنِ تنهاي پا به ماه نداشت شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به‌مناسبت شبیه این زمین در آسمان‌ها آسمانی نیست ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست بجای صحن و گلدسته کبوترها نما دارند نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست به اجبار عده‌ای باب الکرم را روی ما بستند به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست مدینه شهر پیغمبر! بگو تو لااقل با ما چرا روی سرخورشیدها پس سایبانی نیست؟ نه سینه زن، نه یک دسته، نه حتی یک حسینیه همه آماده‌ی اشکند اما روضه‌خوانی نیست به یاد چادرخاکی بقیع امروز خاکی شد وحالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست ** همان مادر که آمد کوچه و با قد خم برگشت بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست چنان سیلی به‌رویش خورد حوریه زمین افتاد صدا می‌زد حسن در زانویم دیگر توانی نیست... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از ابتدای هفته فقط آه می ‌کِشیم ما هر سه‌شنبه ناله‌ی جانکاه می‌کِشیم هِی جمعه روی جمعه تلنبار می‌شود... دردِ فراق را همه‌ی ماه می‌کِشیم گاهی عتابِ تو به صلاحِ دوامِ ماست ما انتظار سیلیِ گَهگاه می‌کِشیم ما از تبِ وصال...، توانْ کَسب می‌کنیم یک کوه را به قدر پرِ کاه می‌کِشیم باید به زور...، گریه از این "چشم"ها گرفت با دست خویش آب از این "چاه" می‌کِشیم شرط عروج بنده به بُغضِ پگاهِ اوست خود را به سمت اشکِ سحرگاه می‌کِشیم هرکس دلیل قدِّ خمم را سؤال کرد گفتیم بارِ نوکری شاه می‌کِشیم این اعتقادِ ماست... که دلخواه فاطمه است در روضه هرچه ناله‌ی دلخواه می‌کِشیم آقا! قسم به عُمرِ کم مادرِ شما... ناز تو را در این دمِ کوتاه می‌کِشیم * * در کوچه گوشواره‌ی مادر شکسته شد... ما هرچه می‌کِشیم از آن راه می‌کِشیم ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7