eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.6هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
965 ویدیو
40 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
باز آمدم با چشم‌های تر شب سوم افتاده‌ام از پای پشتِ در شب سوم بال و پری بشکسته آوردم نگاهم کن چهره بپوشان از رویم کمتر شب سوم توبه شکستم، پایِ عهدِ خود نماندم من شرمندگیِ من شده بدتر شبِ سوم بُهتَم زده از ترسِ روزِ رستخیز، اما با گریه حالم می‌شود بهتر شب سوم بسته شده بال و پرم در معصیت‌هایم این معصیت‌ها گشته دردِ سر شب سوم حال و هوایِ کودکیَّم رفته از دستم مثلِ گذشته نیستم دیگر شب سوم بینِ مناجات و دعاهای سحر دیدم نامِ رقیه گشته جلوه‌گر شب سوم آنقدر دلتنگِ مُحَرم می‌شوم شب‌ها یاد رقیه می‌کنم در هر شب سوم با روضه‌های شام و کوفه می‌زنم پرپر در روضه‌اش جان می‌دهم آخر شب سوم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در هجره‌ام مقابل چشمان مادرم در سجده بودم و لگدی بر سرم نشست این غم کجا برم، به که گویم که بی حیا با ناسزا به فاطمه، بال و پرم شکست یک تازیانه سجده‌ی طولانیِ مرا عمداً مقابل پسر ارشدم شکست وقتی که خواند مادر من را به ناسزا دندان من ز بسکه خودم را زدم شکست آتش کشید بیت مرا، وای از دلم یاد مدینه کردم و آن کوچه‌های تنگ وقتی که بست دست مرا بینِ خانه‌ام خوردم به دربِ خانه و دیوارهای سنگ پای برهنه، با دلِ پر زخم، نیمه شب در بینِ سینه‌ام نفسم بارها برید اِبْنُ الرَّبیعْ بغضِ علی را بروز داد در پشت ناقه، شیره‌ی جان مرا کشید موی سفید من به دلش رحم جا نکرد جسم مرا به روی زمین می‌کشاند و رفت تنها به خاطر پسرِ فاطمه شدن چندین لگد به پهلو و کتفم نشاند و رفت وقتی نگاه من به کفِ پایم اوفتاد انگار چشم من هوسِ قیل و قال داشت با تازیانه‌ها بدن من کبود شد ای وای بر رقیه که تنها سه سال داشت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_جمعه چشمی که دریا میشود شبهای جمعه مهمان زهرا(س)میشود شبهای جمعه گرچه گنه کارم ولی با دست زهرا این نامه امضاء میشود شبهای جمعه #رضا_باقریان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از هر غریب در وطنِ خود غریب تر از هرچه روضه، روضه ات آقا عجیب تر زهر جفا چه کرد به جسم مطهرت ای ناله های تو ز جگر پرلهیب تر خوردی زمین و کاسه ی صبرت شکسته شد گودال قتلگاه تو در هجره شیب تر نشنیده ماند ناله ی ای وای مادرت از بسکه بود همسر تو نانجیب تر یک عمر یادِ آن در و دیوار بوده ای از کودکی به جانِ تو غم ها نصیب تر http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یادم آمد که گفت یابن شبیب گریه کن روز و شب ز داغ حسین در غروبی که خیمه ها می سوخت آتش افتاد بینِ باغ حسین خواهرش دید، مادرش هم دید رفت سر نیزه ای سراغ حسین حنجرِ پاره پاره هم فهمید داشت بر زینبش علاقه حسین http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من که اینگونه عزادار غم جانانم ز غم یار شرر بار شدم حیرانم در فراقی که پریشانم و سرگردانم دلشکسته شده، بیمار شدم میدانم روبرو با تن هفده گل پرپر سخت است دیدن جسم پر از نیزه و خنجر سخت است من و زینب به جگر آه، مکرر داریم هر دو هفده بدن بی سر و پرپر داریم به روی سینه خود داغ برادر داریم و از این داغ دلی خسته و مضطر داریم ولی از ماتم زینب دل من محزون است آه، در روضه او دیده من پر خون است گر چه از زهر جفا سوخت برادر جگرش ارغوانی شد و افتاد روی بال و پرش و اگر تار شد آن لحظه دو چشمان ترش نه لگد بر سر او خورد، نه سنگی به سرش به خدا دلبر من راهی گودال نشد سینه اش زیر سم اسب لگد مال نشد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گوهر از بطن دریا تا هویدا می‌شود امشب  جمال ایزد منان تجلا می‌شود امشب ملک در باغ رضوان است دست افشان، که از ره کِی گل زهرای مرضیه شکوفا می‌شود امشب به یمن مقدم باقر، امام پنجم شیعه  مدینه باز هم عرش معلا می‌شود امشب زمین و آسمان را نور باران کرده حق، زیرا  علی‌بن‌الحسین این بار بابا می‌شود امشب ملایک صف به صف استاده، در کف جام مِی دارند دوباره آبِ کوثر هم گوارا می‌شود امشب علی و فاطمه بانیِ این جشن و سرور هستند چه جشنی در ثریاّ باز بر پا می‌شود امشب خدای حلم و علم و حکمت از ره می‌رسد وقتی تمام علم در یک جمله معنا می‌شود امشب ز دامان عروسی پاک دامن در اذانِ صبح گلی زیبا به عالم باز اِهدا می‌شود امشب نیازی نیست دریا موج بردارد به پای او دو چشم مادرش آنگونه دریا می‌شود امشب گدایی پشت دربِ خانه بنشسته به امیّدی تمام شهر هم آید پذیرا می‌شود امشب زمستان هم که باشد روزهای عاشقی گرم است که با لبخندِ گرمش فصلِ گرما می‌شود امشب امامِ باقر از ره می‌رسد ظلمت عَدَم گردد و درد عاشقی با او مداوا می‌شود امشب بشارت می‌دهد جبریل بر زهرا و بر حیدر که یک غنچه ز نسل فاطمه وا می‌شود امشب http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب چشمی که دریا میشود شبهای جمعه مهمان زهرا(س)میشود شبهای جمعه گرچه گنه کارم ولی با دست زهرا این نامه امضاء میشود شبهای جمعه #رضا_باقریان 🔹اشعار ناب آئینی🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب شب قدر و به لب اقرار دارم من از معصیت ها یک دل بیمار دارم من پرونده ای آلوده از کردار دارم من در پیشگاه حضرت استغفار دارم من از بنده ای گمراه، امشب دستگیری کن آقا به اشک چشم زینب دستگیری کن پایین گرفتم پیش تو روی سیاهم را گم کرده بودم در کویر خشک راهم را شرمنده ام تکرار کردم اشتباهم را چشم انتظارم، پرده پوشی کن گناهم را این شرمساری حاصل یک عمر عصیان است ارحمنی ای رب کریم، حالم پریشان است از هر که امشب آمده غم بیشتر دارم زیرا شب قدر است و اشکی مختصر دارم گرد و غبار معصیت را روی سر دارم از کارهایم من خودم بهتر خبر دارم اندازه ی یک عمر از من معصیت دیدی لب وا نکرده، هر چه کردم را تو بخشیدی این بزم را با مغفرت امشب مجلل کن فعل بدِ من را به خوبی ها مبدل کن کار مرا هم دست اربابم محول کن روز قیامت لحظه ای من را معطل کن شاید بیاید آنکه باید از نجف آید بهر شفاعت باز شاه لوکشف آید من را ببخشا جان آن آقا که مظلوم است آن شیر مردی که ز حق خویش محروم است دلتنگیِ زهرا ز رویش آه، معلوم است یک امشبی که میهمان ام کلثوم است… …گاهی خدا را زیر لب تنها صدا میزد گاهی میان اشک، زهرا را صدا میزد 🔹اشعارناب آئینی 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بی مروت در نمازم ساق پایم را شکست عاقبت در سجده مُهرِ کربلایم را شکست نیمه شب آمد مرا از خواب بیدارم کند در دعا بودم، ولی قلب دعایم را شکست کُنده و زنجیر، اعضاء مرا لِهْ کرده بود باز هم هر استخوان جا به جایم را شکست گریه می‌کردم برای مادرم، افسوس که... با لگد این بار هم آمد صدایم را شکست پنجه‌اش را باز کرد و موی من را می‌کشید مجلس اشکم میانِ نینوایم را شکست با سلاح بد زبانی مادرم را یاد کرد اینچنین در گوشه‌ی زندان بهایم را شکست بارها با تازیانه رو به روی من نشست ظالمانه می‌زد و دست عطایم را شکست ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم‌الله الرحمن الرحیم ای همسر با غیرت طاها خدیجه ای شان تو بالاتر از بالا خدیجه روح بلندت اوج اَوْاَدْنا خدیجه تو دائم الْاِنفاق هستی یا خدیجه داروندار حضرت زهرا خدیجه شب تا سحر مشغول تسبیح و دعایی اول مسلمانِ زنِ دین خدایی تنها طرفدار حریم مصطفایی مادر بزرگِ خاندان هَلْ اَتایی همراه احمد بوده ای هر جا خدیجه دارایی ات را دادی و دلبر گرفتی بار اِلَم از دوش پیغمبر گرفتی سیب بهشتی خوردی و کوثر گرفتی زهرا که آمد رتبه ی مادر گرفتی ای که مقام تو بوَد والا خدیجه پای نبی تا لحظه ی آخر نشستی با غیرتت بت های یثرب را شکستی انفاق را هرگز به روی دین نبستی در تنگنای ظلم، حق را می پرستی در راه حق کردی فدا جان را خدیجه از اهل یثرب طعنه و دشنام خوردی خونِ جگرها در رهِ اسلام خوردی خونِ دل از زن های نافَرجام خوردی آن قدْر هم حرف بد از اقوام خوردی که دل بریدی آخر از دنیا خدیجه سجاده پای بندگی ات ایستاده اصلاً مقام توست، مِعْراجُ السَّعاده دین خدا پیمانه و عشق تو باده باید به زهرا گفت، ای محراب زاده جاری نگردد اشکهایت با خدیجه مادر که باشد، شأن دختر پایدار است این چارچوبِ خانه حتی استوار است مادر نباشد، روز روشن شام تار است امشب دل زهرا برایت بی قرار است بعد تو زهرا می شود تنها خدیجه بوی جدایی می دهد هرمِ صدایت دیگر نمی آید صدای ربنایت این لحظه های آخری باید برایت روضه بخوانیم از غم کرببلایت تا چشم های تو شود دریا خدیجه امشب تمامِ بسترت را، غم گرفته اِنسیَّةُ الْحورایِ تو، ماتم گرفته با اینکه قلب حضرت خاتم گرفته شکر خدا دورِ تو را مَحرَم گرفته وای از غروب روز عاشورا، خدیجه 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همیشه طبعِ غزل حِس برتری دارد برای توست اگر شعر، مشتری دارد تو از تبار که هستی سلاله ی زهرا ؟ که خط به خطِ غزل طعم دیگری دارد تو آن امامِ شریفی که بینِ انگشتش ز جن و انس و ملک خیل لشگری دارد صفات حق همه جمعند در صفات شما اگر که کفر نباشد برابری دارد همیشه قامت تو در مدینه دیدن داشت ز بسکه هر قدمت شور محشری دارد خدا دوباره تبارک به خویشتن گفته که این عَطیّه به سر تاج افسری دارد تو آمدی و مدینه ندیده بود کسی... ...که اینچنین جلواتِ پیمبری دارد تو آمدی همه گفتند تهنیت آقا زمین پس از پدرت خوب رهبری دارد در آسمان که درخشیدی عرشیان گفتند عروس فاطمه به به، چه اختری دارد عروس فاطمه از هر پیمبری امشب به گاهواره گلِ یاسِ اطهری دارد صدف مدینه، تو گوهر شدی در آغوشش مدینه فخر کند که چه گوهری دارد زلالیِ نفست عطر و بوی کوثر داشت شکوهِ هیبت تو نور حیدری دارد تو هم حسن شدی، هم عسگری، دل ما هم به لطف این دو صفت، حال بهتری دارد تو در مدینه قدم رنجه کردی و، حالا زمینِ سامره در خویش عسگری دارد زمینِ سامره محوِ تجلیّات تو شد زمینِ سامره نامِ مطهری دارد همیشه سایل این خانواده محتاج است همیشه دست توسل به محضری دارد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی که گهواره است دستان برادر خواهر رسید اول به دامان برادر بعد از ولادت گریه کرد و مادرش گفت آرام باش ای دخترم، جانِ برادر معلوم شد از کودکی یار حسین است این خواهری که هست درمان برادر عکس حسینش بینِ قاب چشم هایش عکس خودش هم بینِ چشمان برادر زینب اگرچه زینتِ باباست، اما اثبات کرده هست گریان برادر دست برادر بالش زیر سرش بود اینگونه بود هر روز مهمان برادر لالاییِ شبهای او نام حسین است پس بوده از اول مسلمان برادر یک شب نشد بی روی دلدارش بخوابد این است ماندن پای پیمان برادر پنجاه و چندی سالِ بعد، آمد به مقتل افتاد روی جسمِ بی جان برادر فریاد زد حالا که پیراهن نداری زینب فدای جسم عریان برادر... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز آمدم با چشم‌های تر شب سوم افتاده‌ام از پای پشتِ در شب سوم بال و پری بشکسته آوردم نگاهم کن چهره بپوشان از رویم کمتر شب سوم توبه شکستم، پایِ عهدِ خود نماندم من شرمندگیِ من شده بدتر شبِ سوم بُهتَم زده از ترسِ روزِ رستخیز، اما با گریه حالم می‌شود بهتر شب سوم بسته شده بال و پرم در معصیت‌هایم این معصیت‌ها گشته دردِ سر شب سوم حال و هوایِ کودکیَّم رفته از دستم مثلِ گذشته نیستم دیگر شب سوم بینِ مناجات و دعاهای سحر دیدم نامِ رقیه گشته جلوه‌گر شب سوم آنقدر دلتنگِ مُحَرم می‌شوم شب‌ها یاد رقیه می‌کنم در هر شب سوم با روضه‌های شام و کوفه می‌زنم پرپر در روضه‌اش جان می‌دهم آخر شب سوم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ششم امامِ غریبی که جود کارش بود مدینه باز هم امروز بی قرارش بود اگرچه آخرِ عمری غریب و تنها شد ولی دقایق آخر پسر کنارش بود ملائکه همه پوشیده‌اند رخت عزا برون ز هجره اجل هم در انتظارش بود نبود در وسطِ آتشِ جفا جایش کسی که عالم هستی در اختیارش بود شکست حُرمتِ ریشِ سفید او افسوس به مجلسی که فقط آه، غم‌گسارش بود سه بار دشمنِ دون حمله کرد بر قتلش پیمبر آمد و اینجا خلاصه یارش بود ولی حسین خودش بود و نیزه و شمشیر که خواهرش نگران بود و داغدارش بود رسید شمر و سرش را برید و بر نی زد همان دقیقه که ارباب، احتضارش بود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پا به پای پدر سفر کردم در میان خرابه سر کردم پدرم بینِ ریسمان بود و با رقیه پدر پدر کردم عمه ام تا به رویِ خاک افتاد دیده ام را ز اشک، تر کردم از همان روزِ تلخ، تا امروز گریه هر روز تا سحر کردم دست در دست عمه ام آن روز از دلِ نیزه ها گذر کردم سُمِ مرکب بوی گلاب گرفت از تنی که به آن نظر کردم تا سه ساله میان راه افتاد پدرم را خودم خبر کردم آنقدَر داغ دارم از آن دم که از این زهر، خون، جگر کردم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پا به پای پدر سفر کردم در میان خرابه سر کردم پدرم بینِ ریسمان بود و با رقیه پدر پدر کردم عمه‌ام تا به رویِ خاک افتاد دیده‌ام را ز اشک، تر کردم از همان روزِ تلخ، تا امروز گریه هر روز تا سحر کردم دست در دست عمه‌ام آن روز از دلِ نیزه‌ها گذر کردم سُمِ مرکب بوی گلاب گرفت از تنی که به آن نظر کردم تا سه ساله میان راه افتاد پدرم را خودم خبر کردم آنقدَر داغ دارم از آن دم که از این زهر، خون، جگر کردم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شمیم عطر رحمت می وزد از کوچه ها امشب دوباره دیده شد در آینه وجه خدا امشب میان گاهواری که ملک گهواره جنبان است به جلوه آمده روی علیِ مرتضی امشب بخوان چندین فراز از جامعه در نیمه ای از شب که حال دیگری دارد مناجات و دعا امشب چرا باید به دارو و دوا و نسخه دل بندم چرا که نام هادی می شود درد و دوا امشب ز یمن مقدم مولود زهرا حضرت هادی شده آیینه بندان خانه ی ابن الرضا امشب شبیهِ کنج ایوانِ طلا، در کنج این هجره نشستن پای گهواره عجب دارد صفا امشب دخیل دامن این نازدانه شهرِ پیغر نمایان شد که فرقی نیست در شاه و گدا امشب نه اینکه در مدینه کوچه های شهر روشن شد چراغان می شود از نور او عرض و سما امشب شب میلاد، ساقی پر کند جام مرا از می چه شوری در زمین و آسمان گشته به پا امشب شده عرش برین شهر مدینه، لیک می دانم خبرهایی است در هر جای جایِ سامرا امشب دمِ بابُ الجواد آنگونه خیلِ زایران دیدم که گفتم هست این میخانه هم دارالشفا امشب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خاک پای زایر شاه خراسان میشوم  یارضا میگویم و آیینه بندان میشوم هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم  همچو موسی سایل دستان سلطان میشوم باز هم از لطف این آقا که صاحب سفره است  بر سر این سفره جزء ریزه خواران میشوم پنجره فولاد او را در بغل حس میکنم  هر زمان دلتنگ عطر و بوی باران میشوم بعد عمری گر نصیب من شود کرببلا  تا ابد ممنون آقای خراسان میشوم  🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گهر از بطن دریا تا هویدا می‌شود امشب جمال ایزد منان تجلا می‌شود امشب ملک در باغ رضوان است دست افشان، که از ره کِی گل زهرای مرضیه شکوفا می‌شود امشب به یمن مقدم باقر، امام پنجم شیعه مدینه باز هم عرش معلا می‌شود امشب زمین و آسمان را نور باران کرده حق، زیرا علی‌بن‌الحسین این بار بابا می‌شود امشب ملائک صف به صف اِستاده، در کف جام مِی دارند دوباره آبِ کوثر هم گوارا می‌شود امشب علی و فاطمه بانیِ این جشن و سرور هستند چه جشنی در ثریاّ باز بر پا می‌شود امشب امام حلم و علم و حکمت از ره می‌رسد وقتی تمام علم در یک جمله معنا می‌شود امشب ز دامانِ عروسی پاک دامن در اذانِ صبح گلی زیبا به عالم باز اِهدا می‌شود امشب نیازی نیست دریا موج بردارد به پای او دو چشم مادرش آنگونه دریا می‌شود امشب گدایی پشت دربِ خانه بنشسته به امیّدی تمام شهر هم آید پذیرا می‌شود امشب زمستان هم که باشد روزهای عاشقی گرم است که با لبخندِ گرمش فصلِ گرما می‌شود امشب امامِ باقر از ره می‌رسد ظلمت عَدَم گردد و درد عاشقی با او مداوا می‌شود امشب بشارت می‌دهد جبریل بر زهرا و بر حیدر که یک غنچه ز نسل فاطمه وا می‌شود امشب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
=========================== سخت است پیش پای پسر، دست و پا مزن جانِ جواد، مادر خود را صدا مزن حالا که زهر شیره ی جانِ تو را کشید آتش به جان این جگر مبتلا مزن بالا سرت جواد و اباصلت آمدند پس بینِ هجره ناله ی واغربتا مزن از شانه ی جواد کمی هم کمک بگیر بر روی خواهش پسر خویش، پا مزن گرچه به یاد مادرت آتش گرفته ای پیش جواد، حرفی از آن کوچه ها مزن قدری بنوش جرعه ی آبی و، این همه با یاد کربلا، طرفی آب را مزن این دست از شراره ی زهر آب گشته است بر صورتت به یاد لبِ سرجدا مزن آقا عبا بکش به سر اطهرت، ولی حرف از عبای کشته ی کرببلا مزن 🔸شاعر: ======== 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گل زهرای مرضیه گوهر از بطن دریا تا هویدا می شود امشب جمال ایزد منان تجلا می شود امشب ملک در باغ رضوان است دست افشان، که از ره کِی گل زهرای مرضیه شکوفا می شود امشب به یمن مقدم باقر، امام پنجم شیعه مدینه باز هم عرش معلا می شود امشب زمین و آسمان را نورباران کرده حق، زیرا علی بن الحسین این بار بابا می شود امشب ملایک صف به صف استاده، در کف جام مِی دارند دوباره آبِ کوثر هم گوارا می شود امشب علی و فاطمه بانیِ این جشن و سرور هستند چه جشنی در ثریاّ باز بر پا می شود امشب خدای حلم و علم و حکمت از ره می رسد وقتی تمام علم در یک جمله معنا می شود امشب ز دامان عروسی پاک دامن در اذانِ صبح گلی زیبا به عالم باز اِهدا می شود امشب نیازی نیست دریا موج بردارد به پای او دو چشم مادرش آنگونه دریا می شود امشب گدایی پشت دربِ خانه بنشسته به امیّدی تمام شهر هم آید پذیرا می شود امشب زمستان هم که باشد روزهای عاشقی گرم است که با لبخندِ گرمش فصلِ گرما می شود امشب امامِ باقر از ره می رسد ظلمت عَدَم گردد و درد عاشقی با او مداوا می شود امشب بشارت می دهد جبریل بر زهرا و بر حیدر که یک غنچه ز نسل فاطمه وا می شود امشب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ایهاالنقی تاریک بود دور و برت ایها النقی سویی نداشت چشم ترت ایها النقی خون می گریست بر تو و بر حال و روز تو چشم ملائک و پسرت ایها النقی زهرِ ستم چه کرد به جان تو ای غریب خون می چکید از جگرت ایها النقی یک تن نبود حامیِ تو در تمام شهر تا شد ز غربتت کمرت ایها النقی از زحمتی که زهر به جسم تو داده بود |شد ارغوانی بال و پرت ایها النقی طفل تو بود شاهد جان دادنت، ولی آتش گرفت برگ و برت ایها النقی لب تشنه بودی و خبر از آب هم نبود این سان گذشت هر سحرت ایها النقی عمری به یادِ جَدِ غریبت گریستی تا بود همیشه در نظرت ایها النقی گرچه غریب بودی و تنها و بی سپه خولی نبود همسفرت ایها النقی شکر خدا که نیزه نشد مرکب سرت بر خاک هجره ماند سرت ایها النقی خواهر نبود تا که ببیند غم تو را از زخم هم نبود اثرت ایها النقی حتی میانِ هجره ی تو یک حصیر بود جَدِ تو بینِ نیزه و شمشیر اسیر بود ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آبروداری که ستّار گناهم می‌شود در جواب ناسپاسی سرپناهم می‌شود فعل زشتم را ندید و آبرویم را خرید بی تامّل بخشش هر اشتباهم می‌شود آن‌قدر افتادم از پا و بلندم کرد که شرمسار از محضرش روی سیاهم می‌شود سعی دارم بعد از این کم‌تر به ذلّت تن دهم باز هم از محضر تو عذرخواهم می‌شود؟ زیر لب گفتم حسین و بارها پی برده‌ام راه بخشیدن برای من فراهم می‌شود بعد از این شب‌های جمعه من گدایش می‌شوم بعد از این مثل همیشه پادشاهم می‌شود تا دلم می‌گیرد و قصد زیارت می‌کنم خودبه‌خود بال ملائک فرش راهم می‌شود . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آبروداری که ستّار گناهم می‌شود در جواب ناسپاسی سرپناهم می‌شود فعل زشتم را ندید و آبرویم را خرید بی تامّل بخشش هر اشتباهم می‌شود آن‌قدر افتادم از پا و بلندم کرد که شرمسار از محضرش روی سیاهم می‌شود سعی دارم بعد از این کم‌تر به ذلّت تن دهم باز هم از محضر تو عذرخواهم می‌شود؟ زیر لب گفتم حسین و بارها پی برده‌ام راه بخشیدن برای من فراهم می‌شود بعد از این شب‌های جمعه من گدایش می‌شوم بعد از این مثل همیشه پادشاهم می‌شود تا دلم می‌گیرد و قصد زیارت می‌کنم خودبه‌خود بال ملائک فرش راهم می‌شود . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7