eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
987 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد با خطّ نور، بر همه خطّ امان دهد امشب خدا به کوثر خود داد کوثری در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری باید دوباره خلقت پیغمبری چنین آرد ز کعبه بنت اسد حیدری چنین بخشد خدا به ختم رسل کوثری چنین کز دامنش ظهور کند دختری چنین او جلوهء خدیجه به چشم پیمبر است زین اب است و ام ابیهای حیدر است صبر است سربلند که این مادر من است قرآن دهد شعار که احیاگر من است بالد به خویش فاطمه کاین دختر من است نازد به او حسین که این خواهر من است با خون نوشته اند شهیدان مکتبی زینب حسینی است و حسین است زینبی یک مصطفی کرامت و یک فاطمه جلال یک مرتضی ولایت و یک مجتبی کمال یک کربلا مجاهده یک پنجتن جمال بر صبر او درود خدا و رسول و آل تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه از کودکی است عالمهء بی معلمه ام الکتاب صبر و رضا کیست؟! زینب است فصل الخطاب کرب و بلا کیست؟! زینب است فریاد خون خون خدا کیست؟! زینب است آیینۀ حسین نما کیست؟! زینب است آمد گلی که خون خدا پایبست اوست گلبوسه های دست خدا روی دست اوست زهراست جان احمد و این جان فاطمه است ریحانۀ محمد و ریحانِ فاطمه است طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است گویی تمام وحی به دامان فاطمه است بسیار زن که صابر و نستوه بوده است کی مثل او رایت جمیلا سروده است آیات نور معنی سیمای زینب است چشم حسین محو تماشای زینب است إعجاز وحی نطق دل آرای زینب است تفسیر فتح خطبهء غرای زینب است وقت سکوت هم نفسش انفجار بود شمشیر اگر نداشت دمش ذوالفقار بود وقتی گشوده شد لب اسلام پرورش وقتی خطابه خواند همانند مادرش وقتی که گفت از پدر و از برادرش کوفه دوباره دید علی را به منبرش فخریه کرد فاطمه اینجا به زینبش نهج البلاغه بود که می ریخت از لبش... بدر منیر و شمس ضحای علی تویی بعد از بتول عقده گشای علی تویی آیینهء تمام نمای علی تویی یادآور صدای رسای علی تویی با خطبهء تو پردهء ظلمت دریده شد از حنجرت صدای محمد شنیده شد بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین بر ذوالفقار نطق تو از حیدر آفرین بر خطبهء دمشق تو از مادر آفرین زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی شهر شهادت است حسین و درش تویی تو کیستی فروغ چراغ هدایتی تو لنگر سفینهء نوح ولایتی مکتب نرفته بحر عمیق روایتی تو در مقام صبر و رضا فوق آیتی تنها نه صدر سورهء مریم به شأن توست در صبر هرچه آیهء محکم به شأن توست.... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ز دامان مام درخشان زینب عیان شد مه روی رخشان زینب مه و مهر زهرا و حیدر قرین شد وز آن شد عیان نجم تابان زینب بنازم بدین نجم آن مهر و این مه که شد مهر و مه مات و حیران زینب مهین بانوی بانوان آن که مریم چو فضّه بود از کنیزان زینب به پنجم ز ماه جمادیِّ اوّل بود عید میلاد ذی‌شأن زینب پیمبر به مسجد درون با علی بُد که شد فضّه تبریک گویان زینب روان شد نبی با علی سوی خانه که بیند رخ پرتو افشان زینب گرفتش به بر تا زند بوسه از جان به لعل و عقیق بدخشان زینب ولی هیچ از گریه ساکت نگشتی دو چشم گهرریز گریان زینب نهادی به دامان بابش که شاید شود کم سرشک چو باران زینب نگردید آرام و بنهاد او را به ذیل حسن بحر احسان زینب ولی در بر مجتبی هم نگشتی کم از ناله و آه و افغان زینب که ناگه بیامد حسین آن‌که بودی ز روز ازل مونس جان زینب چو چشمش به چشم حسین اوفتادی شد آرام آن قلب سوزان زینب بخندید بر روی سلطان عطشان که ای یار هم‌عهد و پیمان زینب تو را هم‌سفر در ره کربلایم از امروز تا روز پایان زینب سر من به دامانت امروز و فردا سر تو بود زیب دامان زینب من آن روز رگ‌های حلقت ببوسم گر امروز بوسی تو چشمان زینب مَنَت میهمان در مدینه ولی تو به ویرانۀ شام، مهمان زینب خدایا به خون گلوی شه دین الهی به موی پریشان زینب گذر از گناهان «خوشدل» که باشد چو این انجمن از غلامان زینب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر چهره ی تابنده ی زینب صلوات بر منطق کوبنده ی زینب صلوات در گریه به صورت حسینش خندید بر گریه و بر خنده ی زینب صلوات 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو را خبر بُوَد امشب چه دل‌پذیر شبی است؟ بلی بلی؛ شب میلاد دخت دخت نبی است مه جمادی الاولی و پنجمین شب و روز چه ماه مهر فروزی! چه روزی و چه شبی است! رسیده مولد بانوی آسمان و زمین چه مهر پرده نشینی! چه ماه مُحتجبی است! چه بانویی! که عقیله میان هاشمیان لقب گرفت و سزاوار این چنین لقبی است ز بس به خاطر او شد روا حوائج خلق به هر که می‌نگرم، فکر حاجت و طلبی است اگر خدای تو را خوانده زین اب، زینب! دگر که باخبر از آن مقام «زین ابی» است؟ چه خوش سروده! هر آن کس که بوده امّا حیف! ندانم آن که چه کس شاعر است و از چه لبی است: «هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن کمال بی‌ادبی است» 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو من در این مرحله لالم چه بگویم از تو چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است چه بگویم که خداوند روایتگر توست تار و پود همه افلاک نخ معجر توست روبروی تو که قرآن خدا وا می شد لب آیات به تفسیر شما وا می شد آمدی تا که فقط زینت مولا باشی تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت: بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی که گهواره است دستان برادر خواهر رسید اول به دامان برادر بعد از ولادت گریه کرد و مادرش گفت آرام باش ای دخترم، جانِ برادر معلوم شد از کودکی یار حسین است این خواهری که هست درمان برادر عکس حسینش بینِ قاب چشم هایش عکس خودش هم بینِ چشمان برادر زینب اگرچه زینتِ باباست، اما اثبات کرده هست گریان برادر دست برادر بالش زیر سرش بود اینگونه بود هر روز مهمان برادر لالاییِ شبهای او نام حسین است پس بوده از اول مسلمان برادر یک شب نشد بی روی دلدارش بخوابد این است ماندن پای پیمان برادر پنجاه و چندی سالِ بعد، آمد به مقتل افتاد روی جسمِ بی جان برادر فریاد زد حالا که پیراهن نداری زینب فدای جسم عریان برادر... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا باب فیض ، رو به دلم باز می شود شعرم به شوق مدح تو آغاز می شود همچون كليم كار من اعجاز می شود احساس قلبي ام به تو ابراز می شود تا با توأم به مردم دنيا چه حاجت است "خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟" خاتون مشرقین سلام عرض می کنم ای عین نور عین سلام عرض می کنم بانـيِ عالمین سلام عرض می کنم آرامش حسین سلام عرض می کنم این جمله ،حرف قلبی هرچه برادر است (روزی که آمدی به زمین روز خواهر است) چشم و چراغ عترت طاها خوش آمدی آیینه دارِ هیبت مولا خوش آمدی ای امتداد حضرت زهرا خوش آمدی (سوّم امام زاده ی دنیا خوش آمدی) آنسان که شرح عاشقی تو شنیدنی ست لبخند تو به چهره ي ارباب دیدنی ست چون در قفای عشق خودت با سر آمدی بر هر چه عاشق است در عالم( سرآمدی ) اي افتخار كرده به تو ذات سرمدي الحق که تو ( عقیله ی آل محمّدی ) درد از دل رسول به سرعت عبور کرد با تو خدیجه باز در عالم ظهور کرد در تو صفات ذات خُدا جلوه گر شده در خاک با تو مهر و وفا جلوه گر شده اوج مقام صبر و رضا جلوه گر شده کرب‌ و بلا به شام بلا جلوه گر شده تو آمدی که زخم مدینه رفو شود با خطبه ات بساط ستم زیر و رو شود از شان تو خُداست که سر در می آورد سلطان انبیاست که سر در می آورد زهراست،مرتضاست که سر در می آورد مظلوم کربلاست که سر در می آورد چون درخُور مقام تو جز این نداشته اسم‌ تو را خدای تو( زینب ) گذاشته با دیده ، دیدن تو مُیّسر نمی شود نوری و خاطر تو مُکدّر نمی شود بی تو حسین زندگی اش سر نمی شود جز تو کسی که زینت حیدر نمی شود با احتساب اینکه تویی زینت علی قطعاً یکی ست خَلق تو با خلقت علی استاد تو خداست ، خُدايي علیمه ای صدّيقه و مُطهّره اي و فهیمه ای شخصاً شبیه فاطمه حق را ندیمه ای اُخت الکریم ، بنت کریم و کریمه ای از بس که مثل شیرخدایی تو شیرزن با دیدن تو یاد پدر می کند حسن داغی که پیر کرد تورا درد شام بود با اینکه دورتان همه جا ازدحام بود با تو وقار اهل حرم مستدام بود آنجا که حُبّ حیدر و زهرا حرام بود با بودن تو شعبه ای از کربلا شده در زینبیّه اش نجف از نو بنا شده اندازه ي تو هيچ كسي غم نديده است داغي كه ديده اي تو مُحرّم نديده است نسل بشر كه هيچ مَلَك هم نديده است با اينكه درد و داغ،دلت كم نديده است جز حمد كردگار دمي بر لب تو نيست جز يا حسين زمزمه ي هر شب تو نيست در قتلگاه پير شدي خاك بر سرم از جان خويش سير شدي خاك بر سرم گفتند كه اسير شدي ، خاك بر سرم با شمر هم مسير شدي خاك بر سرم خاكم به سر كه همسفر اشقيا شدي از يادگار مادرت آخر جدا شـدي شد مثل مادر تو نصيب تو سوختن بستند هر دوست تو را چون ابوالحسن نه يوسفي براي تو ماند و نه پيرُهن گفتي دم وداع به سالار بي كفن "چون چاره نيست مي روم و مي گذارمت" "اي پاره پاره تن به خدا مي سپارمت" 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سـلام فاطمـه مـرآت داور آوردی زهی که خون خدا را پیمبر آوردی ببـال کوثـر احمد که کوثر آوردی بـرای حیـدر کـرار، حیـدر آوردی به روی دامن تو شیرْدخت شیرِخداست درون سینـۀ او قلـبِ سیدالشهداست فرشتگان همـه از جـای خـود قیـام کنید کنــار فاطمــه بــر زینب احتــرام کنید به خاک مقدمشان سجده صبح و شام کنید همــه بــه فاطمـه و دخترش سلام کنید پیمبر آمده یا حیدر است این دختر؟ بگـو که فاطمۀ دیگر است این دختر چـه دختـری که جلال پیامبـر دارد ز خردسالی خـود صـولت پـدر دارد بـه سیـدالشهـدا الفتــی دگـر دارد از آن جمال، محال است چشم بردارد فقط نه محو جمالش نبی شده امشب حسینِ فاطمـه هم زینبی شده امشب نبی به یاد خدیجه است محـو دیدارش نشان بوسـۀ زهــرا بــه مـاه رخسارش عفـاف و عصمت و ایثار، جنس بازارش فقط به روی حسین است چشم بیدارش هنوز شیر ننوشیده ذکر حق سخنش ز شیـر بهتـر، نـام حسین در دهنش کسـی کــه بــر سر عالم علم زند این است کسـی کــه حکـم خـدا را رقم زند این است کسی که نقش شیاطین به هم زند این است کســی کـه شعله به کاخ ستم زند این است شکوه حیدری‌اش بین، مگو که حیدر نیست خطابه‌خوانــی او کــم ز فتـح خیبر نیست چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است حجـاب فاطمه از چادرش نمودار است مقـــام ام‌ابیهـــایی‌اش ســزاوار است نمــاز نافلـه‌اش را خـدا خریـدار است زهی نمـاز شب آن حقیقت زهرا که سیدالشهدا گفتش التماس دعا تو کیستی که علی‌گونه رهبری کردی تو مثـل فاطمـه اسـلام‌پروری کردی به عزم و همت و ایثار، مادری کردی تو بـا امــام شهیــدان برابـری کردی حسین، فلک نجات است و ناخداش تویی علــی زبـان خـدا باشـد و صداش تویی سلام بر تـو که تـو هم فرشتـه هم بشری سلام بر تو که در صبـر، مادر و پدری سلام بر تو که بر هفت شهر نور، دری سلام بر تو که در بحر معرفت گهـری خدا برات شهادت نوشته با قلمت سلام بر شهدای مدافع حرمت تو مـادر شهــدا تــا قیامتــی زینب تو آسمــان جــلال و کرامتــی زینب تــو پاســدار مقــام امامتــی زینب قدت خمید، ولی راست قامتی زینب تو با شهامت و صبرت، حسینی و حسنی حسینی و حسنی، نـه، تمـامِ پنج تنی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خانۀ فاطمه آن‌روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گلِ ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوۀ عصمت بخشید در و دیوار، پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمّد جبریل با ملائک همه در حال صف‌آرایی بود به‌خدا چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشۀ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقه او را به‌بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز، شناسائی بود دختری داشت در آغوشِ محبّت، زهرا که سراپا همه آیینۀ زیبایی بود دختری داشت سراپای، همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود پنج تن، آل عبا، در دو جهان آقایند وز شرف زینبشان وارث آقایی بود پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود وصف او عالمۀ غیر معلّم شده است تا به این مرتبه‌اش پایۀ دانایی بود بود از صبر و رضا نائبۀ خاص امام نازم او را که به این‌قدر، توانایی بود کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق همّت زینب نَستوه، تماشایی بود به علمداریِ صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق، به تنهایی بود یک زن و آن‌همه داغِ دل و آن‌قدر شکیب عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود دیده‌ام کور، که شد خاک نشین ره شام آن که خاک در او سرمۀ بینایی بود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب مدینه شهر طلوع سپیده است از نور کوکبی که سحرگه دمیده است خورشید آرزوی دمیدن به شب کند چندان‌که وصف این مه زیبا شنیده است تبریک یا علی! که به دامان فاطمه دردانه‌ای چو زینبِ تو آرمیده است چون سینۀ بتول، بهشت محمّد است این غنچه از بهشت محمّد دمیده است گفتا رسول، نور دو چشمم بود حسین زینب به نور دیدۀ او نور دیده است این زینب است دختر دُردانۀ علی نامش ز آستانۀ عزّت رسیده است کلک قضا به دامن کوثر که فاطمه است از قدّ او شمایل طوبی کشیده است او را رسانده است به حدّ کمال عشق شیری که او ز سینۀ عصمت مکیده است هیچ آفریده نیست چو هم، غیر او که هست زهرای دوّمی که خدا آفریده است او مکتبی نداشت به‌جز دامن علی او جز زبانِ وحی، معلّم ندیده است شیواترین قصیدۀ عشق و رشادت است اسرار کربلا همه در این قصیده است یک امتیاز او که کسی را نشد نصیب تقدیم بوسه‌ها به گلوی بریده است این است آن حیای مجسّم که نطق او کار یزید را به فضاحت کشیده است پروانۀ قبولیِ قربانیانِ عشق او می‌دهد، که فاطمه‌اش آفریده است پیغمبران به همّت او غبطه می‌خورند وقتی به دستش آن تن در خون طپیده است ای دختری که مادر صدها فضیلتی روی تو ماهِ برجِ صفات حمیده است ای خواهری که هر که تو را دید با حسین گفتا خدا دوباره حسین آفریده است در رتبه، دختری چو تو مادر نزاده است در مهر، مادری چو تو عالم ندیده است صبر تو را و نُطق تو را جز ز مرتضی نه دیده دیده‌ای و نه گوشی شنیده است بر آستانه‌ات، عظمت می‌برد سجود اینجا قدِ بلند شهامت خمیده است ارکان کعبه در حرمت بوسه می‌زنند بر چار رکن آن که جهاد و عقیده است منّت خدای را که در این لیلۀ سعید ما را محبت تو به اینجا کشیده است ما را که هیچ مایه نداریم غیر آه شمع شب ولادت تو اشک دیده است عیدی ببخش تذکرۀ کربلا به ما ای دختر علی که عطایت عدیده است گر مورد قبول تو افتد به درگهت اهدائی «مؤید» ما این قصیده است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
الا که مقدم تو مژدۀ سعادت داشت به خاک‌بوسی راهت فرشته عادت داشت سلام بر تو که ماه جمادی الاول ز جلوۀ تو به رخ، هالۀ مسرّت داشت سلام بر تو که امّ‌المصائبت خوانند چرا که غم ز ازل در دلت اقامت داشت سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز به پاس پیروی‌ات از حجاب زینت داشت تو از همان شجر پاک عصمت آمده‌ای که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت تو دست‌پرور آن مادر گران‌قدری که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت تو سر بر آینۀ سینه‌ای گذاشته‌ای که بوسه‌گاه نبی بود و عطر جنّت داشت تو زیر سایۀ آن گلبُنی بزرگ شدی که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت ندیده دیدۀ تاریخ چون تو بانویی که حق به گردن آزادی و عدالت داشت چه بانویی که پس از دختر رسول الله به هر زنی که تصوّر کنی شرافت داشت چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم مقام و منزلتی هم‌تراز عصمت داشت چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت چه بانویی که به حدّ کمال در همه حال اراده داشت، وفا داشت، عزم و همّت داشت چه بانویی که همه عمر در نیایش شب هزار بار ز خود تا خدای، هجرت داشت چه بانویی که به همراه یک مدینه صفا گلاب گریه و یک کربلا مصیبت داشت چه بانویی که به خورشیدِ خون گرفتۀ عشق به قدر وسعتِ هفت آسمان محبّت داشت دل تو بود پر از التهابِ شوق حسین که لحظه‌لحظۀ عمرت از این حکایت داشت حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد هر آنچه عاطفه و التفات و رأفت داشت نبود حاجت بوسیدنِ گلوی حسین حسین با تو هزاران هزار حجّت داشت حسین از تو جدایی نداشت در هر حال مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت چراغ آخرتش باد شاعری که سرود سه بیت ناب که دنیایی از طراوت داشت: «نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت» ستارۀ سحر تو که روی خاک افتاد هزار و نهصد و پنجاه و یک جراحت داشت من و مکارم اخلاق زینبی؟ هیهات! کجا برابر خورشید ذرّه جرأت داشت تو آن یگانه اسیری که در چهل منزل به دوش خستۀ خود کوهی از رسالت داشت تو خطبه خواندی و بر هم زدی اساس ستم ستمگر از سخنت جا به خاک ذلّت داشت تو خطبه خواندی و در چهره‌ات تجّسم یافت علی که در سخنش آیت فصاحت داشت پیام خون و شرف را به شام و کوفه رساند صدای روح‌نوازت که رنگ محنت داشت هلال یک شبه‌ات جلوه کرد از سر نی که با تو سوخته دل اشتیاق صحبت داشت پس از زیارتِ خونِ سر تو از محمل شفق طلوع نمی‌کرد اگر مروّت داشت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب پسر کعبه علی بود و تویی دختر او خون آن مرد حَرم‌زاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین! تا ابد دولت آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بنویسید خداوند و پس از آن زینب بنویسید علی در دلِ میدان : زینب بنویسید که زهراست در ایمان زینب بنویسید حسن بعد حسن جان زینب بنویسید حسین است بقرآن زینب بنویسید همه،جان سن قربان زینب نام تو می‌برم و کرببلا برخیزد شیرزن می‌رسی و شیر خدا برخیزد چه قیامی بشود فاطمه تا برخیزد حق بده عرش اگر پیشِ شما برخیزد گِرد گردِ کرمت دست دعا برخیزد سلطنت کُن به همه دختر سلطان زینب نعره تو هیمنه تو خطبه‌یِ بنیان کَن تو رعد تو صاعقه تو معنی سوزاندن تو برق تو تیغ تو و فاتحه‌ی دشمن تو مَرد تو کوه تو وحیدرِ بی جوشن تو شمع تو آینه تو گریه‌ی بی شیون تو بنویسید فقط هیبتِ طوفان زینب تو قدم می‌زنی انگار علم می‌کوبند پشتِ تو اکبر و عباس قدم می‌کوبند کاخها را به سرِ آلِ ستم می‌کوبند کوفه تا شام همه بر سرِ هم می‌کوبند بیرقِ کیست که بر اوج حرم می‌کوبند کوفه تا شام کُنَد یک تنه ویران زینب کاش می‌شد که فقط از تو فقط بنویسم با تبِ عشقِ تو تا آخرِ خط بنویسم زورَقی باشم و از جذبه‌یِ شط بنویسم من که باشم بنویسم که غلط بنویسم باید از شورِ شهیدِ حرمت بنویسم می‌نویسم که تویی شمعِ شهیدان زینب آمدی تا که به خورشید بخوانی ما را آمدی تا به حسینت برسانی ما را دستِ ما گیری و تا او بکشانی ما را چادرت را بتکانی بتکانی ما را چو غباریم به صحنت بنشانی مارا گریه داریم بخوان یادِ عزیزان زینب آه گفتی که نیایید تنش را نبرید مادرم می‌نگرد پیرهنش را نبرید نیزه ها صبر کنید و بدنش را نبرید لااقل زود عقیقِ یمنش را نبرید به اسارت من و اطفال و زنش را نبرید ای امان از دلِ تو ، آی پریشان زینب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خدای من! صدف بحر نور، گوهر زاد ادب کنید که دخت رسول، دختر زاد چه دختری که ز مردان دهر، بهتر زاد برای حیدر کرار، باز، حیدر زاد به جلوۀ حسنینش خجسته خواهر زاد یقین کنید که ام‌الحسین دیگر زاد سلام باد بر این خواهر و به خواهری‌اش خدای داده مقام حسین‌پروری‌اش محمدند و علی هر دو محو دیدارش نشان بوسۀ زهرا به ماه رخسارش هزار مریم و هاجر شده گرفتارش شرف گرفته شرافت به ظل دیوارش عفـاف و عصمت و ایثار، جنس بازارش فقط به روی حسین است و چشم بیدارش برات عفو خدا ریخته است در قدمش یقین کنید بود قلب فاطمه حرمش چه دختری که جلال پیامبـر دارد ز خردسالی خود صولت پدر دارد فرشته‌ای‌ست ولی صورت بشر دارد نه! بلکه طینتی از حور، خوب‌تر دارد به سیدالشهدا الفتی دگر دارد از آن جمال، محال است چشم بردارد فقط نه محو جمالش نبی شده امشب حسینِ فاطمه هم زینبی شده امشب حجاب فاطمه از چادرش نمودار است ز کودکی به علی مثل مادرش یار است مقام ام‌ابیهایی‌اش سزاوار است چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است حسین از وی و وی از حسین، سرشار است نماز نافله‌اش را خدا خریدار است زهی نماز شب آن حقیقت زهرا که سیدالشهدا گفت التماس دعا جمال اوست به چشم علی تماشایی خطابه‌‌هاش همه حیدری و زهرایی نکرده شوی بود مادر شکیبایی گرفته سایه‌اش از آفتاب زیبایی نهاده چهر به خاک درش توانایی نخوانده درس، معلم بود به دانایی ز خردسالی پرواز کرده تا حیدر به ذوالفقار زبانش نوشته یاحیدر در آسمان علی اختری چنین باید ز کوثر نبوی کوثری چنین باید کنار خون خدا خواهری چنین باید به حلم و صبر و رضا مادری چنین باید به بانوان جهان رهبری چنین باید به حق که فاطمه، دختری چنین باید نه صبر رفت ز دستش؛ به صبر فرمان داد کنار مقتل خون بر امام خود جان داد تو کیستی که علی‌گونه رهبری کردی؟ به صبـر و همت و ایثار، مادری کردی سلام بر تو که خون را پیمبری کردی تو با خطابه‌‌ات اعجاز حیدری کردی تو با امام شهیدان برابـری کردی تو مثـل فاطمه اسلام‌پروری کردی حسین، فلک نجات است و ناخداش تویی علی زبان خدا باشد و صداش تویی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یا که خدا به خلق پیمبر نمی دهد یا گر دهد پیمبر ابتر نمی دهد حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس غیر از رسول سوره کوثر نمی دهد دختر در این قبیله تجلی کوثر است بیخود خدا به فاطمه دختر نمی دهد زینب یگانه است و خدا هم به فاطمه تا زینب است دختر دیگر نمی دهد زینب رشیده ایست که بر شانه کسی تکیه به غیر شانه حیدر نمی دهد زینب شکوه خواهریش را در عالمین دست کسی به غیر برادر نمی دهد او مظهر صفات جلالی حیدر است یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای قبله گاه حور و ملک گاهواره ات می‌جنبد آسمان و زمین با اشاره ات ای درّ آبدار یدالله، تا ابد برپاست در دیار نجف یادواره ات این بیت را به فاطمه تقدیم می‌کنم بانو مبارک است نزول دوباره ات زینب تو کیستی که به دیوان شاعران پیدا نمی‌شود مثل و استعاره ات خاتون کنیزهای شما برگزیده اند شد همسر خلیل خداوند ساره ات حق می‌دهم اگر که بیفتد کلاه عرش با زل زدن به شان رفیع مناره ات دریای بی‌کران بخدا چشم آفتاب یک بار هم ندیده به خوابش کناره ات دین خطبه‌ای برای بقا خواست، باز نیست در کار خیر حاجت هیچ استخاره ات 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بهشت اهل ولا شد مدینه با زینب پُر از سرور و صفا شد مدینه با زینب اگر دوباره بود گلشنی تماشائی چو گل شکفته و واشد مدینه با زینب همین نه بیت ولایت از اوست نورانی کـه غرق نورخدا شد مدینه با زینب ز بس که گل به نثارش ز عرش افشاندند شکوفـه زار وفـا شد مدینه با زینب به خط نور نوشته است بر فلک جبریل که جلوه گاه خدا شد مدینه با زینب ز فیض جلوه ای از آفتاب شرم و عفاف محیط شرم و حیا شد مدینه با زینب حسین چون به روی زینبش تبسّم کرد ز بند غُصه رها شد مدینه با زینب به اشک و آه و مناجات فـاطمه سوگند حریم سبز دعا شد مدینه با زینب قسم به کعبه و زمزم به مروه و به صفا کـه قبلگاه ولا شد مدینه با زینب به سوی کعبۀ توحید اگر که ره پوئی بیا که قبله نُما شد مدینه با زینب شبی که عزم سفرکرد او از این گلزار ملول و نوحه سرا شد مدینه با زینب همین که از سفر شام و کوفه او برگشت دوباره کرب و بلاشد مدینه با زینب سری بزن به مدینه«وفائی»و بنگر که باغ خاطره ها شد مدینه با زینب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از نسل يك حقيقتِ دور از مَجاز بود زينبْ كه شاهزاده ي مُلـكِ حِجاز بـود با سرشكستگي ابـداً سِـنخيت نداشت اين كوه صـبر مثـلِ پـدر سرفراز بود وقتي كه بـود وارثِ اجـلالِ مـادري تشـبيه او به حضرت زهرا مُجاز بود در عصمت و وقار و حـيا بعد مادرش بر كُـلِّ بـانـوانِ جـهان پيـشـتاز بود او را خطابِ عالـِمـه شـد، بي مُعلَّمه اَلحَـقْ چه قدر درخـورِ اين امتياز بـود حرف از گره گُشايي او رفـت هر كُجـا دستش شبيه دست علي چاره ساز بود پيوسته داشت ياصمد و ياغني به لب با اين حساب از دو جهان بي نياز بود با "يا حسين" خاطرش آرام مي گرفت از بس كه اسـمِ دلـبرِ او دلنــواز بود قـارون شد آن فقير كه وقتي نياز داشت دسـتش به سمـت خانه ي زينب دراز بود در راهِ عشق خويشتن از هستي اش گُذشت هســتي فداي او كه چنين پاكـباز بود چشمم شود فداش كه اشـكـم به ماتمش با اشكِ بر حسين و حسن ، همتراز بود چون شـد حُسين قبله ي اشك و قتيل اشك زيـنب ، خُـدايِ عـالَـمِ سـوز و گداز بود از چادرش نيامده شكلي به ذهنِ شعر جُـز پرچــمي سياه كه در اهـتـزاز بود از دستْ بسته بودن او كم سخـن بگـو دستـش شـبيه دستِ خـداوند باز بود وقتي رسيد نـاقه ي او پرده داشت ، آه روزي كه رفـت ناقه ي او بي جهاز بود از چشم خويش آب بر آن حلق تشنه ريخت بيخود فرات روز دهــم گرم ناز بود يك سال و نيم در غم لبهاي خشك شاه خيره به آب ، وقت وضوي نماز بود از گيسوي سپيد و كمانِ قدش ، بفـهم ...درد اسارتش چه قَـدَر جانگـداز بود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از روشنای عرش طلوعی دگر رسید حوریه ای دوباره به شکل بشر رسید این بار چندم است که در باغ اهل بیت طوبای فاطمیِّ علی را ثمر رسید بانو تو آمدی و به شام سیاه ما از فیض گام های تو نور سحر رسید امشب خود خدا به علی هدیه می دهد تو آمدی و زینت قلب پدر رسید تو آمدی که دور برادر بگردی و اینگونه شد مدار فلک را قمر رسید تو آمدی به خاطر تنهایی حسین یعنی برای کرب و بلا همسفر رسید ما با حسین شور تماشا گرفته ایم امشب میان زینبیون جا گرفته ایم خورشید صبح گاهی بامت حسین بود بعد از دو هفته ماه تمامت حسین بود هر دفعه که برادرت از راه میرسید از فرط شور و شوق سلامت حسین بود یک راستای نور وجود تو زینب است نوری که در مسیر امامت حسین بود ساده ترش شد این که نوشتیم زینب و دیدیم در حقیقتِ نامت حسین بود در ذیل خطبه های فصیحت مورخان آورده اند تکه کلامت حسین بود در خانواده ای که واژه ی برخاستن علی است از کودکی ، ذکر قیامت حسین بود خواهر اگر توئی و برادر اگر حسین نادیده ام برادر و خواهر در عالمین حتی اگر که مدح تو را صد کتاب کرد کی میشود فضائل تان را حساب کرد چشم من آن گلی که به حسرت شکفته است باید به لطف گام تو گل را گلاب کرد حتی بیان نام تو اعجاز میکند این اسم سیئات مرا هم ثواب کرد هر حاجتی که پیش خداوند برده ام گفتم به حق زینب و او مستجاب کرد آیینه ی تمام قد حجب فاطمه خورشید را طلوع رخت در نقاب کرد ای خواهر کریم مدینه فقیر را یک گوشه از کرامتت عالی جناب کرد تو آسمان ترینی و بالا تر از تو نیست ای خانمی که هیچ کس آقاتر از تو نیست ای لحن خطبه های تو شیواتر از همه مضمون جمله های تو گویاتر از همه تعریف داغ در نظرت جور دیگری ست ای کربلا به چشم تو زیباتر از همه حتماً تمام واقعه را خوب دیده ای ظهری که بود جای تو بالاتر از همه اما کسی ندید که نفرین کنی چرا ای آن که ربنای تو گیراتر از همه ظهری که سی هزار نفر بود و یک نفر افتاده بود زخمی و تنهاتر از همه ظهری که در هجوم به گودال تیر و تیغ پیچیده می شدند و معماتر از همه.... ....این بود که تنش به چه جرمی کفن نداشت بر روی خاک بود و سری در بدن نداشت شاید که ارث تو پیغمبری نبود در شام و کوفه روی تو خاکستری نبود پس هاله ی نور تو آنجا چه کاره بود؟ راوی دروغ گفته سرت معجری نبود بانو قسم به خون دهان برادرت بزم شراب جای چنین خواهری نبود با تو بنای گریه و زاری نداشتم اما اگر که مادرتان بستری نبود امروز با نفس زدنش خون نمی گریست دیروز اگر جسارت میخ در نبود جاری شده ست خون دل از دیده ی ترم آمد دوباره فاطمیه ، وای مادرم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر یمن قدوم بنت حیـدر صلوات بر نـائبـه ی حضرت مـادر صلوات لبخنـد به لبهـای حسین است و حسن خوشنودی قلب دو بـرادر صلوات 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آب زنید راه را آب حیات آمده کوثر کوثر نبی، علی صفات آمده علیمه و فهیمه ی فاطمیات آمده قمر به سجده رفته چون بدر جمیله می رسد دیده ی جهل کور شد زآنکه عقیله می رسد جاه و جلال مصطفی، مُلکت و مال فاطمه چشمه ی نوش مرتضی، آب زلال فاطمه بزرگ - خواهر حسن، شهپر بال فاطمه زنی به جز تو عشق را مرد سفر نمی شود بی همگان بسر شود، بی تو بسر نمی شود دامن پاک وحی جز وحی گهر نیاورد نیّره ی نبی به جز شمس وقمر نیاورد مادر دهر می سزد دگر پسر نیاورد چه دختری که با دو صد شیر پسر برابر است نبین که زینب است او، که خود علی دیگر است چه زینبی که عرش را سریر خویش می کند چه زینبی که صبر را اسیر خویش می کند چه زینبی حسین را امیر خویش می کند حسین زنده در دلِ جوش و خروشِ زینب است علم زمین نمی خورد، علم به دوش زینب است حب علی است در دلش خلیل اگر خلیل شد مریم اگر عفیفه شد، به فاطمه دخیل شد بزرگ شد هر که در این بیت شرف ذلیل شد در این سرا هزارها فضه جلیله می شود ولی میان این حرم یکی"عقیله" می شود عقل به زانو آمد از درایتی که داشته لال شده زبان از آن فصاحتی که داشته خجل شده عبادت از عبادتی که داشته عجب به بردباری و صبرِ دلِ شکسته اش نمازها فدای آن نافله ی نشسته اش به دست های او اگر طناب گیر کرده است شمر که نه، عقیله را جهل اسیر کرده است داغ حسین، عمه را چقدر پیر کرده است کنیز می شدم اگر سایه ی بر سرم نبود عمه پس از حسین اگر مدافع حرم نبود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رو کرد خدا قدرت پنهانی خود را تا خلق کند حوری انسانی خود را ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد بر خاک قدم های تو پیشانی خود را هفتاد یهودی نه ، که سلمان و ابوذر مدیون تو هستند مسلمانی خود را در بند غمت هر که اسیر است عزیز است آزاد مکن یوسف زندانی خود را چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم یک روز ببینیم سلیمانی خود را ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم در روضه ی تو لحظه پایانی خود را دل را به منای غم تو ذبح نمودیم از یاد مبر این همه قربانی خود را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب خدا به کوثر خود داد کوثری در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری یا این که در لباس زن آمد پیمبری یا اینکه حق به حیدر خودداد حیدری این شیردختری است که شمشیر حیدر است سر تا قدم امام حسین مکرر است این پاک تر ز حاجر و حوا و مریم است سر تا قدم صحیفۀ آیات محکم است در وصف او مدیحۀ جن و بشر کم است ام المصائب است نه ام المحرم است این سیب سرخ باغ بهشت محمد است آب و گلش تمام سرشت محمد است زهراست جان احمد و این جان فاطمه است ریحانۀ محمد و ریحان فاطمه است طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است گویی تمام وحی به دامان فاطمه است تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه از کودکی است عالمۀ بی معلمه بی او درخت سبز ولایت ثمر نداشت دریای آرزوی نبوت گهر نداشت انگار روز حادثه کم از پدر نداشت الحق که صبر مادر از این خوب تر نداشت وقت سکوت هم نفسش انفجار بود شمشیر اگر نداشت خودش ذوالفقار بود ام الکتاب صبر و رضا کیست زینب است فصل الخطاب کرب و بلا کیست زینب است فریاد خون خون خدا کیست زینب است آیینۀ حسین نما کیست زینب است زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین در گاهواره چشم گشوده است بر حسین زینب که چشم یوسف زهرا به سوی اوست حبل المتین شیر خدا تار موی اوست آیینۀ جمال خداوند روی اوست هرجا حسین جلوه کند گفتگوی اوست آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست زین اب است و زین رسول خداست این آیینه دار عرصۀ کرب و بلاست این زینب زنی که بوده به مردان امامتش اعجاز سید الشهدا در کرامتش هر روز هست روز بزرگ قیامتش دین سرفراز آمده در ظل قامتش با خون نوشته اند شهیدان مکتبی زینب حسینی است و حسین است زینبی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
... 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 حضرت زینب به تو ازجان سلام زینت مذهب به تو ازجان سلام باغ دلِ فاطمه را برگ سبز داده وجودت همه رابرگ سبز زینت بیت علی و فاطمه مُعَلّــمه نــدیــده ی عــالِمـه عمه و همشیره ی یازده امام به وصف تو شدند عاجز کلام نیمه ی پنهان حسین و حسن فخر نموده اند به تو پنج تَن ای گل عشق ازتو شکوفا شده غنچه ی عاطفه ز تو وا شده عفت و پاکدامنی ات مـادری هیبت گفتار تو چون حیدری آینه ی روی تو زهرا نشان فاطمه ی دوم این خاندان معنی ومفهوم حقیقی زعشق واژه ی زیبـای دقیـقی ز عشق عشق ز عشقت متولد شده رساله ات خواندو مُقَلِّد شده عشق ز ایثار تو معنا گرفت با مدد تو جا به دلها گرفت تو آمدی دل علی شاد شد خـانه ی او دوبـاره آبـاد شد فاطمه دم بدم تو را بو کند حسین ازعشق تو هوهو کند آمده تا سوی تو بوی حسین دیده گشوده ای به روی حسین پسر اگر چه بلبل مادر است دختر هر خانه گل مادراست تو زِیْن جَدّو زِیْن اُمّ و اَبـی تو عشق خانه ی علی زینبی نیم تو حیدر نیمه ات فاطمه فخـر بـه تـو کنند ائمـه همـه پرچم نهضت حسین به دوشت جهان به وَجد آمده از خروشت نام تو آرامش قلب حسین خنده ی تو علت جَلب حسین نزد حسین زبس که داری مقام به پیش پای تو نماید قیام فاطمه ی کرب وبلای حسین اسیر عشق و مبتلای حسین گر تو نبودی که حسینی نبود این همه عشق وشوروشینی نبود زبس که دیگ عشق را هم زدی بس که به زخم سینه مَرهَم زدی دلم به عشق تو گرفتار شد ولادتت «روز پرستار» شد مِهرتو تابه سینه ها جاری است عشق به خدمت وپرستاری است ز یُمْن مقدمت گـل فاطمه وَلیمـه می دهد علی به همه عمه ی صاحب الزمان دعاکن بهر فرج دمی خدا خدا کن دعا نما صاحب آن تیغ کج به تن کند رخت ظهور و فرج الهی که روزخوش عهدی رسد روز خـوش ظهور مهدی رسـد لطف تو زینب همه جابی عدد الهـی«مـداح» بـه فـدایت شـود 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو من در این مرحله لالم چه بگویم از تو چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است چه بگویم که خداوند روایتگر توست تار و پود همه افلاک نخ معجر توست روبروی تو که قرآن خدا وا می شد لب آیات به تفسیر شما وا می شد آمدی تا که فقط زینت مولا باشی تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت: بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7