eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
978 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
تارسیدم محضرت برمن نگاه انداختی در شب غم ها مرا تو یاد ماه انداختی آبرویم را خریدی،روسفیدم کرده ای لحظه ای بر روسیاهی تا نگاه انداختی ای کمان ابرو تو با تیرنگاهت ناگهان لرزه ای برجان سردار سپاه انداختی خانه ات آباد ،آباد وخرابم کرده ای با نگاهت در دل آشوبی به راه انداختی بامن نامهربان تا مهربانی کرده ای با رسول الله مرا در اشتباه انداختی درکنارت جای دادی بنده ی شرمنده را سایبانی برسراین بی پناه انداختی دستمال خویش را بستی به روی زخم من طوق گل برگردن این روسیاه انداختی از زبان حر «وفایی» می نویسد ای حسین آتشی برخرمن هستی ز آه انداختی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گرچه خارم ای گل زهرا تو دستم را بگیر من که افتادم زغم ازپا تو دستم را بگیر من به امید نگاه رحمت تو آمدم قطره ی ناچیزم ای دریا تو دستم را بگیر چکمه های خویش را برگردنم آویختم کن نظر یک لحظه حالم را تو دستم را بگیر سربه خاک آستانت می گذارم یاحسین برنمی دارم سراز این جا تو دستم را بگیر گر رهت رابستم وقلب تورا بشکسته ام آمدم شرمنده ای مولا تو دستم را بگیر دستگیری اززپا افتادگان کارشماست من کنون افتاده ام ازپا تو دستم را بگیر گرنگیری دست این افتاده را ای وای من هست اینک روز واویلا تو دستم را بگیر من امیری را رها کردم که گردم بنده ات بی کس وتنهایم وتنها تو دستم را بگیر ای که فطرس را تو بخشیدی نجات از بند غم من گرفتارم دراین صحرا تو دستم را بگیر محرم این کعبه ی ایمان وعزّت گشته ام شسته ام دست ازهمه دنیا تو دستم را بگیر نیست جزتو بهر من امروز مصباح الهدا ای چراغ روشن فردا تو دستم را بگیر بهترین ره تا خدا رفتن ره مهرشماست ای حبیب ربی الاعلی تو دستم را بگیر دوست دارم تاکنم جان را نثار راه تو درفضای گرم عاشورا تو دستم را بگیر عبد تو شدحُر ،«وفایی» تاکه عبد حُر شود جان حُر ای مهربان مولا تو دستم را بگیر http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. 🏴 بند اول: از دور دوتا جوون دارن میان میدون دارن میان چه با وقار از دور دو پهلوون محمد و عون، مردانِ صلابت محمد و عون، عُشّاقِ شهادت محمد عون، سربازه حسین و محمد و عون، یارانِ ولایت دوتا شیرِ نر که خیلی خیلی غرّانن مثه شمشیره دو لب، تیزن و برّانن وقتی که مادرشون، زینبِ کرّاره دیگه حتما این دوتا، حیدره دورانن دوتا گلِ زیبا، ماهِ دل آرا عزیزای زینب، عشقِ ثارالله مقامشون بالاس، چون شدن جزوه شهیدای ظهر، روزِ عاشورا ای جانم قمرای زینب بند دوم: جانم، دو تک سوار دو جعفرِ طیّار دو تک یل از نسلِ علی جانم، به این تبار محمد و عون، شیران عقیله محمد و عون، گُردان عقیله محمد و عون، موقعِ نبردن محمد و عون، طوفان عقیله دوتا کوهِ عظمت، دو گوهر نایاب ذکرشونه رو لبا، مُسَبِّبُ الْاسباب دوتا قهرمانِ کربلا که با ایثار شدن افتخار مادر جلوی ارباب دو یاره مولا و ناصرِ مکتب امیدای قلبِ، حضرتِ زینب چقد علی وارن، وقتِ جنگیدن انگار به میدون رفت، قاتلِ مرحب ای جانم قمرای زینب 🎵📝: (طاها تحقیقی) (عبدالمحسن) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار _______________ هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی با یل ام البنین بودند در دور و برش مریم و آسیه را دیدم که می آموختند با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست عصمت الله است این آیینه نام دیگرش حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست ارث برده این عقیله حجب را از مادرش حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش 🔸شاعر: 🏴 اشعار ___________ با تمامِ هستی‌ات خود را ندیدن مشکل است سخت‌تر از خود زِ اولادَت بُریدن مشکل است نیمه شب از خوابِ طفلانت پریدن مشکل است بعدِشان یک لحظه حتی آرمیدن مشکل است یک شبه  یکباره  یک‌دَم  قَد خمیدن مشکل است از جگر از جان مگو وقتی که مادر نیستی از غمِ طفلان مگو وقتی که مادر نیستی از دلی سوزان مگو وقتی که مادر نیستی آه از باران مگو وقتی که مادر نیستی داغِ مادر را فقط قدری چشیدن مشکل است از همه از هرکسی او بیشتر آورده است هرکه با سر آمده خانم سه سر آورده است او فقط خود را نه بلکه دو پسر آورده است دو پسر نه دو سپر نه دو جگر آورده است قبلِ قربانی شدن شانه کشیدن مشکل است داد اول بازهَم روزیِ میکائیل را بعد از آن خانم تَفَقُد کرد عزرائیل را بعد لطفی کرد با پا بالِ جبرائیل را بعد هم آورد از خیمه دو اسماعیل را آه ابراهیم این غم را شنیدن مشکل است زینب آمد یا که نه می‌آمد آنجا فاطمه زینب است این یا حسن یا که علی یا فاطمه گفت عباس از ادب این کیست آیا فاطمه؟ لافتا الا علی لا سیف الا فاطمه کربلا را بی حضورش آفریدن مشکل است در شُکوهِ او علی را حق تعالی ریخته در حجابِ او خودش را نیز مولا ریخته تشنه است اما به زیرِ پاش دریا ریخته کاسه آبی پُشتشان با گریه زهرا ریخته گفت پیشِ محضرش  با سر رسیدن مشکل است با برادر گفت آقاجان دو جانم را ببین پیشِ رویِ خود تمامِ خانِمانم را ببین پیرمردِ این حرم  دو نوحه خوانم را ببین ای جوانمُرده  کمی دو نوجوانم را ببین بعدِ اکبر ماندن و جامه دریدن مشکل است چادرِ مادر به سر کرد و از این غم گریه کرد گریه کرد و پیشِ او اربابِ عالم گریه کرد گریه کرد و پشتِ او عباس یکدَم گریه کرد زیرِ لب تا گفت مادر ، مادرش هم گریه کرد گفت بی سوگند  از اینجا پریدن مشکل است بِینِ خیمه بود و می‌آمد صدایِ بچه‌ها مادر است و کاش میرفت او بِجای بچه‌ها حیف آبی نیست ریزد پُشتِ پای بچه‌ها وای می‌آمد زِ میدان ناله‌های بچه‌ها دیدنش که هیچ مادر را ندیدن مشکل است اینکه هردَم با شهیدان بود حالا نیست نیست اینکه با اکبر پریشان بود حالا نیست نیست با حسینِ خویش نالان بود حالا نیست نیست زیرِ تیر و سنگ‌باران بود حالا نیست نیست از میانِ نیزه‌ها مادر شنیدن مشکل است ناله‌ها می‌آمد و زینب صدا میزد حسین حالشان بَد میشُد و زینب صدا میزد حسین یک نفر سَر میزد و زینب صدا میزد حسین گفت عونَش اَشهدُ... و زینب صدا میزد حسین سمتِ او در بِینِ نامحرم دویدن مشکل است 🔸شاعر: 🏴 اشعار نور چشمم فدای طفلانت جان زینب همیشه قربانت زندگی من و تب و تابم دست من خالی است دریابم حیف شد بیش از این توانم نیست حاصلی جز دو نوجوانم نیست تو که دریای رحمتی آقا تحفه ام را عنایتی آقا این دو فرزند نازنین،هدیه من و شرمندگی از این هدیه این دو گرچه تعلقات منند حاصل عمر من حیات منند تو ولی زندگی و جان منی من زمینم تو آسمان منی دوست دارم به راه تو بروند پیش مرگ سپاه تو بروند لحظه لحظه اگر سترگ شدند این دو با عشق تو بزرگ شدند من نبینم غریب خواهی شد لحظه ای بی حبیب خواهی شد فکر این دو نشسته بر آهم فکر غیر از تو را نمی خواهم بعد از این خستگی نباید داشت جز تو وابستگی نباید داشت ای که آهنگ التماس منی بعد از این تو فقط حواس منی می شوم بی سپر فدای سرت مادری خون جگر فدای سرت سر تو نازنین سلامت 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🏴 زبانحال، در عزای 🏴🍃 آورده ما را با خودش مادر؛ که قربانت شویم تا که برایت جان دهیم و حافظِ جانت شویم إذن از تو میخواهیم تا با غیرتی حیدرنشان در وادیِ میدان بتازیم و رجز خوانت شویم از کودکی سیرابمان کردی و وقتِ آن شده تا تشنه لب؛ جان-دادۂ لب های عطشانت شویم باید سپر برداشته، باید که از «سر» بگذریم نگذار تنها شاهدِ حال پریشانت شویم ما آرزو داریم که مثلِ علیِ اکبرت(ع) در خیمه نه! در معرکه ملحق به یارانت شویم دل دل نکن دایی! به خواهرزاده هایت نه نگو قابل بدان پایِ رکابت، از شهیدانت شویم «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا و َجَاهَدُوا»* بگذار تا تفسیری از آیاتِ قرانت شویم! *سورۂ مبارکۂ أنفال/ابتدای آیۂ(٧٢) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا و َجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَٰئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ... ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎنﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﺟﺎ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻳﺎﺭی ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﺎﺭ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ... 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
انگشتر کرب و بلا دُرّی زهرا خریدار تو شد ازاین جهت حُرّی یعنی گریز روضه ی حُر میشود کوچه یعنی ازآن نامردها پُر میشود کوچه 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🏴 اشعار _______ با تو خورشید شدم، بی تو شبِ تار شدم غمِ تنهایی تو دیدم و بیمار شدم سایه رویِ سرم! زینبِ تو آشفته ست یار کم داری و از دلهره سرشار شدم پیش من بغض خودت را به گلویت نسپار جانِ من حرف بزن! از غم تو زار نگرانم شده ای! دل‌نگرانت شده ام عاشقت هستم و عمریست وفادار شدم گریه میکردم از اوّل که فدایت بشوم دل به من دادی و یک عمر بدهکار شدم مادر از غربتِ امروزِ تو آنقدر گریست که به والله به عشقِ تو پسردار شدم نذر تو خون گلویِ پسرانم! بپذیر ... سجده کردم که به این رتبه سزاوار شدم 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🏴 اشعار ___________ دو خورشید جهان¬آرا، دو قرص ماه، دو اختر دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو هم¬سنگر دو شایسته، دو وارسته، دو دردانه، دو ریحانه دو نور دیده در دیده، دو روح روح در پیکر دو یاس ارغوانی نه، بگو دو آیة قرآن دو یوسف نه، دو اسماعیل از یک قهرمان هاجر کشیده شانه بر مو، شسته صورت از گلاب اشک گرفته چون دو قرآن دخت زهرا هر دو را در بر به سر شور و به رخ اشک و به کف تیغ و به دل آتش به سیرت، سیرتِ قاسم، به صورت، صورتِ اکبر منای کربلا گردیده محو این دو قربانی نوای نینوا از نایشان بر گنبد اخضر گرفته دستشان را برده با خود زینب کبری که قربانی کند در مقدم ثار الله اکبر بگفت ای جان جان، جان دو فرزندم به قربانت تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور! دو اسماعیل نه، دو ذبح کوچک، نه دو قربانی قبول درگهت کن منتی بگذار بر خواهر اگر اذنم دهی اینک به دست خود بگردانم دو فرزند عزیز خویش را دور علی¬اصغر امید زینب¬ است ای آفتاب دامن زهرا¬ که افتد این دو قرص ماه را بر خاک راهت سر سفارش کرده عبدالله جعفر بر من ای مولا که این دو شاخة گل را کنم در مقدمت پرپر به اذن یوسف زهرا دو ماه زینب کبری درخشیدند در میدان چو خورشید فلک گستر فلک در آتش غیرت، ملک در وادی حیرت که رو آورده در میدان دو حیدر یا دو پیغمبر! یکی می¬گفت دو خورشید از گردون شده نازل یکی گفتا دو مه تابیده یا دو آسمان اختر ندا دادند ما دو شیرزاده¬ایم زینب را که باشد جدة ما فاطمه صدیقة اطهر پیمبر جد و زهرا¬ جده و مادر بود زینب حسین بن علی خال و پدر عبدالله جعفر خروشیدند همچون شیر با شمشیر یک لحظه دو حیدر حمله¬ور گشتند بر دریایی از لشکر تو گفتی در احد تابیده دو بدر جهان¬آرا و یا دو حیدر کرار رو آورده در خیبر ز آب تیغ هر یک آتشی می¬ریخت در میدان که گفتی شعلة خشم خدا پیچیده در محشر چو آتش بر فلک فریاد می¬رفت از دل دشمن چو باران بر زمین می¬ریخت دست و پا و چشم و سر ز هم پاشیده چون پیراهن از هم هر دو اعضاشان ز بس بر جسم¬شان بنشست زخم نیزه و خنجر به خاک افتاد جسم پاکشان چون آیة قرآن دریغا ماند زیر دست و پا دو سورة کوثر چو بشنید از حرم فریادشان را یوسف زهرا به سرعت آمد و بگرفت همچون جانشان در بر دریغا دو همای عشق در آغوش ثارالله همای روحشان از موج خون در آسمان زد پر چو دید از قتلگه آرند آن دو سرو خونین را درون خیمه زینب گشت پنهان با دو چشم تر نهان شد در حرم کو را نبیند یوسف زهرا مبادا چشم حق گردد خجل ز آن مهربان مادر بیا لیلا تماشا کن مقام و صبر زینب را که در یک لحظه داده در ره دین دو علی¬اکبر به ثارالله و صبر زینب و خون دو فرزندش سلام "میثم" و خلق خدا و خالق داور 🔸شاعر: ___________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۹ میثمم یار حیدر هستم چون حبیب دل به حیدر بستم از همه غیر او بگسستم بوده ام یاور مرتضی واویلا واویلا واویلا (۲) حیدر است رهبر و امیرم من به عشق علی اسیرم بعد او از ستم میمیرم با علی می‌کنم من نجوا واویلا واویلا واویلا (۲) بر من آن حیدر آزاده خبر شهادت را داده در رهش همچو شیر استاده دین حق با کلامم احیا واویلا واویلا واویلا (۲) من که از کینه روی دارم یاور حیدر کرارم حق بود کلام و گفتارم روم از جهان سوی مولا واویلا واویلا واویلا (۲) پرده ی حرمتم دریدند صحبت حق زمن شنیدند زبانم را ز کین بریدند غربتم چو حیدر شد معنا واویلا واویلا واویلا (۲) . سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یابن الحسن، فدای تو و شال ماتمت قسمت نشد که من بشوم یار و همدمت ماه عزا رسیده ولی ای غریب شهر یک شیعه نیست مستمع خیمه ی غمت ای روضه خوان ِصبح و مسای تمام سال با گریه سر شده شب و روز مُحرّمت آقا دوباره روضه ی اولاد زینب است خرج دو یاس او شده اشک دمادمت زینب رسید نزد برادر به ناله گفت : این دو کبوترم به فدای قد ِ خَمت بگذار تا شهادت این لاله های من باشد نشان عزّت من زیر پرچمت در خیمه می روم که نبینم در این زمین وقت شهادت دو گلم ، ناله ی دمت شکر خدا شهید شدند و ندیده اند درد اسارت من و آل مکرّمت در داغ اکبرت شده موی سرت سپید من هم شدم شریک، در این داغ اعظمت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای بودن تو، دلخوشی روزگار من شد حبّ تو تمامی دار و ندار من یک لطف توست ضامن خیر دو عالمم الطاف دیگران که نیاید به کار من کردم دعا برای ظهورت چه کم، ولی هر شب شده دعای قنوتت، نثار من من منتظر نبودم و تو بین خیمه ات خیلی کشیده ای همه دم انتظار من در ظلمتم اسیر، بیا ماه فاطمه یک سر بزن به بی کسی ِشام تار من وقت عزا برای دو سردار زینب است روضه بخوان برای دل غمگسار من گفت ای برادرم بده اذنی که لاله هام باشند با شهادت خود افتخار من در خیمه می روم که نبینم خجالتت وقتی که می رود به خزان، لاله زار من وقتی که روی دامن تو دست و پا زنند هستی فقط به فکر دل بی قرار من اما حسین، شکر خدا این دو نیستند وقت هجوم لشکریان و فرار من شکر خدا که این دو نبینند مقتل و بوسه به روی حنجر تو، اضطرار من رفتند و نیستند غیوران من دگر در مجلس شراب عدو در کنار من بعد از تو داغ، بر روی داغ است قسمتم یک سال و نیم، تیره شود روزگار من ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یابن الحسن، فدای تو و شال ماتمت قسمت نشد که من بشوم یار و همدمت ماه عزا رسیده ولی ای غریب شهر یک شیعه نیست مستمع خیمه ی غمت ای روضه خوان ِصبح و مسای تمام سال با گریه سر شده شب و روز مُحرّمت آقا دوباره روضه ی اولاد زینب است خرج دو یاس او شده اشک دمادمت زینب رسید نزد برادر به ناله گفت : این دو کبوترم به فدای قد ِ خَمت بگذار تا شهادت این لاله های من باشد نشان عزّت من زیر پرچمت در خیمه می روم که نبینم در این زمین وقت شهادت دو گلم ، ناله ی دمت شکر خدا شهید شدند و ندیده اند درد اسارت من و آل مکرّمت در داغ اکبرت شده موی سرت سپید من هم شدم شریک، در این داغ اعظمت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای بودن تو، دلخوشی روزگار من شد حبّ تو تمامی دار و ندار من یک لطف توست ضامن خیر دو عالمم الطاف دیگران که نیاید به کار من کردم دعا برای ظهورت چه کم، ولی هر شب شده دعای قنوتت، نثار من من منتظر نبودم و تو بین خیمه ات خیلی کشیده ای همه دم انتظار من در ظلمتم اسیر، بیا ماه فاطمه یک سر بزن به بی کسی ِشام تار من وقت عزا برای دو سردار زینب است روضه بخوان برای دل غمگسار من گفت ای برادرم بده اذنی که لاله هام باشند با شهادت خود افتخار من در خیمه می روم که نبینم خجالتت وقتی که می رود به خزان، لاله زار من وقتی که روی دامن تو دست و پا زنند هستی فقط به فکر دل بی قرار من اما حسین، شکر خدا این دو نیستند وقت هجوم لشکریان و فرار من شکر خدا که این دو نبینند مقتل و بوسه به روی حنجر تو، اضطرار من رفتند و نیستند غیوران من دگر در مجلس شراب عدو در کنار من بعد از تو داغ، بر روی داغ است قسمتم یک سال و نیم، تیره شود روزگار من ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
444.mp3
1.47M
▪️نوحه شب چهارم محرم هدیه آورده ام از برایت تا کنند جان خود را فدایت پروریدم دو گل تا نمایند جان فدای ره کربلایت آه-گوهر یکتایند آه-کعبه ی دل هایند آه-عاشق زهرایند آه ای برادرجانم۳ ای گل گلشن آل احمد ای که داری به من لطف بی حد با خود آورده ام از مدینه بهر یاری ات عون و محمد آه-افتخار زینب آه-اعتبار زینب آه-اقتدار زینب آه ای برادرجانم۳ جان من یا حسین گشته بر لب ذکر لب های من گشته یا رب خواهشم از تو این است برادر بپذیر این دو هدیه ز زینب دل پر از فریاده هر دواند آزاده گشته اند آماده آه ای برادرجانم۳ ناله ی غربتت را شنیدم از دو فرزند خود دل بریدم گر کنی تو قبول این دو هدیه نزد مادر دگر روسپیدم آه-از نفس افتادم آه-تو نما امدادم آه-دو گلم را دادم آه ای برادرجانم۳ حق بداده به آن ها سعادت هر دو هستند چو کوه رشادت بهر یاری تو ای برادر هر دو آماده اند تا شهادت آه-هر دو زهرا سیرت آه-هر دو کوه طاعت آه-مرتضایی غیرت آه ای برادرجانم۳ بر جوانان چو پیر و مرادند هر دو آماده بهر جهادند هر دو تا عاشقان تو هستند بهر ایثار جان هر دو شادند آه-این دو گل ممتازند آه-هر دو تا سربازند آه-در رهت جانبازند آه ای برادرجانم۳ هر دو تا در رهت جانفدایند هر دو از بند دنیا رهایند ای غریب دو عالم حسین جان بر تو و عشق تو مبتلایند آه-بر تو زیور گردند آه-بر تو یاور گردند آه-پاره پیکر گردند آه ای برادرجانم۳ ✍رضا یعقوبیان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7