eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.6هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
60 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
این غزل قدیمی از وصف الحال فضای این روزهای ملک پاسبان علیه السلام است ؛ در این حرم که میان کبوتران، یله ای چه شد که دل نسپردی به یار یک دله ای؟! از این حرم به خدا می توان رسید، اما به شرط داشتن زاد راه و راحله ای شنیده ای کسی از هفت شهر عشق گذشت کنار قبله ی هفتم، تو در چه مرحله ای؟! چرا دخیل نبستی ضریح سبزش را ؟! اگر که حلقه به گوش حدیث سلسله ای من از زیارت این روضه غافلم، هرچند ز خانه ام نبود تا بهشت، فاصله ای! به جرم این همه کفران نعمت و تقصیر خدا کند نکند از مجاوران گله ای ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🙏🌺 سالیانیست که در فصل زمستان هستیم در غیاب است که ما جمله پریشان هستیم ساده دم میزنم ای یار ، کجایی مهدی؟؟ ما ز این غفلت جانسوز پشیمان هستیم ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌺🍃 در حال و هوایِ این روزها... 🌺🍃 دلشوره و دلواپسی تقدیرمان شد فصلِ غم انگیزِ خزان تصویرمان شد این عمرِ بی حاصل که با ترفندِ ابلیس صرف ِ بلاتکلیفی و تحقیرمان شد روز ازل «قالوا بلی» را دیر گفتیم تردید! بی شک باعثِ تأخیرمان شد آخر-زمانی بودنِ ما؛ دقّ مان داد جامانده هایِ منتظر؛ تفسیرمان شد گمراهه رفتیم و بد و بیراه گفتیم شیطان نشست و عاشق ِ تقصیرمان شد گفتیم امشب را نمازِ شب بخوانیم در خوابِ غفلت گم شدیم و دیرمان شد ایکاش سبک ِ زندگیمان بندگی بود سوءتفاهم باعثِ تغییرمان شد آنقدر با عصیان صفا کردیم تا که... درد و بلا آخر گریبانگیرمان شد!* *«قال علی(ع): لا یأمَنُ البَیاتَ مَنْ عَمِلَ السَّیئاتِ حضرت علی(ع): آنکه مرتکب گناهانی شده است از بلائی ناگهان و شبگیر نباید ایمن باشد» اصول كافى،ج۲، كتاب ايمان و كفر،حديث ۲۴۲۵ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
،،هست،، در شهر نگاری که دل از ما ببرد نه دل ما که دل حضرت زهرا س ببرد در زمینی که خدا داشت خدایی میکرد دل من بر سر سجاده گدایی میکرد شب میلاد جوادت گل شعرم بشکفت ،،سینه از آتش دل در غم جانانه،، نهفت نور چشمان مدینه که به دل سوسو کرد وقت آن بود و خدا وعده ی خود را رو کرد ماه میرفت به آلاله ی شب سر بزند نور آمد به همین بیت سحر در بزند ،،دهه ی ماه رجب،، نیمه شبش مهتابی ست قلب مادر پدری غرق تب بی تابی ست آنچه بالاست در عالم به خدا پرچم توست ،،شادی مجلسیان در قدم مقدم توست،، رحمت ناب الهی به پدر نازل شد عشق بوسید گلش را و غمش کامل شد کلّ هستی گل هستی که به دستش می داد نام او گشت جوادبن کرم ، جود ،،جواد،، قرّه العین ،،رضا،، راهی دنیا شده است غنچه ی باغ ،،حبیبه،، چه شکوفا شده است تا جواد است بخواه از کرمش هرچه که هست ،،ناامید از در رحمت نشو ای باده پرست سحری بود و رضا مست گل رخسارش که جواد آمد و شد پر برکت بازارش آسمان باغ گلش را به ،،رضا،، می بخشید نقل رحمت ز دل عرش، زمین می پاچید هشتمین پیک زدم تا به فغان آمده ام ،،زیر شمشیر غمش رقص کنان آمده ام،، ۸ من در گروِ ۹ شده در شعر آباد هشت من هست رضا جان نُه من هست جواد چتر احسان به سر عالم و آدم وا شد ابر عشق آمد و باران زد و گل پیدا شد قرعه ی ،،جود و سخا،، هر سحر و شام افتاد ،،این گدا بین که چه شایسته ی انعام افتاد،، از ازل گر دل من بر تو ارادت دارد دست بر دامن پر مهر جوادت دارد ،،خیزران،، یافت مقامی که شود مادر تو چو کبوتر بشود بال و پرش بر سر تو نهمین اختر ماه نبوی آمده ای دهم ماه رجب ساقی این میکده ای ثمر باغ رضا نوگل این باغ شده شربت و شهد و شکر هدیه ی آفاق شده منکه در وصف تو اینگونه مهیّج شده ام بخدا شیفته ی ،،باب الحوایج،، شده ام پرقنداقه تو بسته شده بر مویم که حدیث کرم و بخشش تو میگویم مردم شهر مدینه همگی خوشحالند شب میلاد جوادت به جهان می بالند پرِ پروانگی ات را بده من هم بپرم عطر ریحانگی ات ، قسمت من کن بخرم مزرع سبز فلک ، غنچه ی رویت کم داشت تا میاندار شدی هیئت ما دم برداشت دم من هست رضا باز دمش هست جواد ،،لبم از بوسه ربایان بر و دوشش باد،، ما که بر دامن تو دست عنایت داریم روز محشر به خدا چشم شفاعت داریم میکنم ختم سخن عشق رضا باز آمد ،،هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد،، شب میلاد شما کاش که نرگس ،،عج،، آید با ظهورش همه جا نور به مجلس آید سر داعش همه جا در همه دنیا بکنیم پرچم صلح، سرِ قله عالم بزنیم دست در حلقه ی آن زلف نه که خواهش ماست ،،مشکل عشق نه در حوصله ی دانش ماست،، ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زیر قدمت بند دل ماست که گیر است بهتر بنویسم دل ما عبد و اسیر است هر کس به تو دل داد محال است نگوید از هرچه دلش غیر تماشای تو سیر است «ای تیر غمت را دل عشاق نشانه» دام است نگاه تو و ابروی تو تیر است از نام و نشان و نسب ما چو بخواهید مائیم گدا و پسر شاه امیر است شهزاده جودی تو که در وصف تو گفتند: هر لحظه و هر ثانیه در فکر فقیر است عالم همه دور سر تو گرم طوافند افلاک کنار وجنات تو حقیر است جانم به فدای تو و دستان کریمت شاهیم سر سفره احسان قدیمت بند دلم از گیسوی تو واشدنی نیست دوری ز تو هیهات، به مولا شدنی نیست آن دل که نشد بسته به خال لبت ای دوست دل نیست، خرابه است، وَ احیا شدنی نیست گشتیم، و گشتیم، و گشتیم، و گشتیم والله که مانند تو پیدا شدنی نیست آن آینه که روی تو را داد نشانم نور است سراسر به خدا «ها» شدنی نیست از برکت روی تو شده گندم ما نان ‌بی برکت تو حاجت ماها شدنی نیست بدجور نمک گیر توأم حضرت باران افتاده دلم پای تو و پاشدنی نیست ای جود و کرامت نمی از لطف نگاهت دریاب گدایی که نشسته سر راهت پیداست نشان تو به هر جای خراسان پس لذت محض است تماشای خراسان از روز ازل یاد گرفتیم بگوئیم مائیم گرفتار و گداهای خراسان جز بر علی و آل علی دل نسپردیم دادیم دل خویش به آقای خراسان هر چند کبوتر نه، ولی شکر که هستیم جاروکش و درباری مولای خراسان از باب تو رفتیم و به لطف تو گرفتیم حاجات خود از محضر بابای خراسان دلتنگ تماشای بهشتیم و نشستیم در پیش تو لبریز تمنای خراسان دردیم، ز رحمت بده این بار دوا را امضا بزن این بار شما مشهد ما را «ابروی تو پیوسته به هم خوف و رجا را» چشم تو به تصویر کشیده است خدا را مُهر از لب آن شیشه پر معجزه بردار بگذار معطر کند عطرت همه جا را هم عشق شمائید وَ هم حضرت معشوق داده است خداوند به ما درد و دوا را ای برکت باران زتو، از شوق در آورد لبخند دل انگیز لبت اشک رضا را یاد حرمت شعر مرا باز عوض کرد انداخت میان دلم این حال و هوا را مثل تو جوانند شهیدان خمینی کرده است دعای تو اجابت شهدا را از لطف تو در راه حسینیم همیشه پای علم پیر خمینیم همیشه ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز هم شهر نبی معدن اسرار شده غنچه ای با برکت هدیه به گلزار شده باز هم نام علی بر لب آقا گل کرد باز هم حضرت ارباب پسر دار شده روزۀ ماه رجب به که به آقا چسبید تا سحر مست از این لحظۀ دیدار شده غنچۀ ناز رباب است به قدری زیباست چقدر گل که به پاس قدمش خار شده بسکه نورانیت از چهره او می بارد بی سبب نیست که هر آینه ای تار شده سفرۀ حیدریونِ رجب امشب پهن است در دهش سیزده انگار که تکرار شده پسر حیدری یوسف زهرا آمد آخرین حیدر ارباب به دنیا آمد این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند همه مستند ولی مست می کوثری اند اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی فرصت جنگ بیافتد همه شان حیدری اند غیرت الله جهانند علی های حسین مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند در روایتگری دین همه شان منبری اند علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند ولی انگار که مست علی آخری اند علی اصغر دل این چند علی را برده روی پیشانی او بوسۀ زینب خورده هیبت چهره اش ازبس که به مولا رفته با نگاهش غم و درد از دل بابا رفته بی سبب نیست رقیه علمی آورده چونکه بی واسطه بازوش به سقا رفته نوه حیدر و زهراست در این شکی نیست در ملاحت به علی اکبر لیلا رفته اختر و ماه در آغوش هم اند آنجا که از سردوش شه علقمه بالا رفته چقدر پاقدم این پسر با برکت نامۀ شخص گرفتار به امضا رفته عمه اسفند میارد نخورد چشم علی فکر زینب طرف محسن زهرا رفته دل بی بی طرف باغ جنان پر می زد جای محسن چقدر بوسه به اصغر می زد این دو شش ماهه یکی باده یکی ساغر شد علت مستی شیعه ز می کوثر شد یکی از عشق فدای حرم حیدر شد یکی از عشق فدای پدر بی سر شد یکی از بغض و عداوت به علی٬خونین شد یکی از بغض حسین ابن علی پر پر شد یکی از ضربه مسمار به جانان پیوست یکی از تیر سه پر کشته بی حنجر شد آن یکی آیه مظلومیت زهرا شد این یکی سوره مظلومیت حیدر شد آن یکی آبروی دشمن حیدر را برد این یکی کشته بی غیرتی لشگر شد این دو شش ماهه شفیعان قیامت هستند این دو شش ماهه دو اسباب شفاعت هستند ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در ساحل جود خدا باران گرفته باران نور و رحمت و احسان گرفته مي‌بارد انوار کرم از هر کرانه شب‌هاي دلگير زمين پايان گرفته از سوی جنت سوره‌ی ياسين رسيده خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته داده خدا ماهي به خورشيد رئوفش آري دعاي حضرت جانان گرفته نسل امامت مي‌شود پاينده با او از برکتش دل‌هاي شيعه جان گرفته او می رسد جود و سخا معنا بگیرد در قلب عالم نور و رحمت پا بگیرد عالم همه قطره اگر دريا تو هستي کل خلائق عبد اگر مولا تو هستي فيض وجود توست رزق اهل دنيا باران جود عالم بالا تو هستي مانده‌ست ابتر کيدِ بدخواهان شيعه روشن‌ترين تفسير أعطيناهستی مانند کوثر چشمه‌ی جاري نوري با اين حساب آئينه‌ی زهرا تو هستي ای که دل از بابا ربوده خنده‌هایت آرامش هر لحظه‌ی بابا تو هستي ابن الرضایی، تو کريم بن کريمي ما چون گدایی یا اسیری یا یتیمی چشمان تو خورشيد هر اهل يقيني‌ست چشمان تو جنت! نه جنت‌آفريني‌ست با عشق تو قلبي نمي‌سوزد در آتش در هر نگاه روشنت خلدبريني‌ست گويا گره خورده دلم با عرش اعلي هر رشته از مهر شما حبل‌المتيني‌ست من روزي هر ساله‌ام را از تو دارم چشمان من بر دست‌هاي نازنيني‌ست جود تو دارد جلوه‌های هل اَتایی مولا! شفيع ما به درگاه خدايي هر شب دل من سائل باب المراد است آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است آنجا که اميد و پناه آخر ماست آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است جز آستان تو پناهي که نداريم اين استغاثه با تمام اعتقاد است بي لطف تو از دست خواهد رفت عبدت يک گوشه‌چشمي، سائل تو خانه‌زاد است در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم دل‌هاي ما پروانه‌ی باب الجواد است هر شب دل من در هواي کاظمين است در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست ما همه مست ولاییم و می و باده علیست سر به هر جاده نهادیم ته جاده علیست هدف خلقت ما عشق به اولاد علیست همه شان باب حوائج همه شان باب مراد همه شان یا که کریمند و یا اینکه جواد آمدی تا كه نگاه پدرت تر نشود تا كه هر بي سر و پا منكر كوثر نشود تا فراموش كسي آيه ي وانحر نشود نسل تو چشمه ي عشق است كه ابتر نشود پشت در پشت همه مظهر اعطينائيد همه هستید علی و همگي زهرائيد آمدي و نهمين باب اجابت شده اي پسر عاطفه و عشق و محبت شده اي بين گهواره ي خود نور حقيقت شده اي در همان كودكيت ركن ولايت شده اي یک نظر کن که فلک در حرکت می آید از قدمهای تو عطر برکت می آید آمدی هر طپش دل شده غرق هیجان شاه شمشادقدان خسروشیرین دهنان که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان همه گفتند که جان در گرو جانان است پسر حضرت سلطان خودش سلطان است عشق همراه شما تا دم آخر زنده است ريشه ي دين خدا از كرمت سرزنده است نهضت سبز كريمانه ي حيدر زنده است با شما تا به ابد نام پيمبر زنده است چقدر نام محمد به شما مي آيد همه گفتند وليعهد رضا مي آيد مومن بسرکم شاهدکم غائبکم یسلک سبیلکم یکر فی رجعتکم و تولیت به اولکم آخرکم ابغض الله و من عدوکم ابغضکم یامن ارجوه دهم عاشق و مجنون توییم پاسخ جلوه ی این الرجبیون توییم قدبرافراشته کردی علم حکمت را به قیامت بکشانی دم قد قامت را به کجا سجده کنم شکر کنم نعمت را که نگاه تو گشاید گره حاجت را پدرانم همه گفتند از این باب مراد ای جواد بن جواد بن جواد بن جواد باز هم در دل من شوق حرم افتاده است و ضريحي كه پناه دل هر دلداده است حس صحنت به همان خوبی گوهرشاد است هرطرف مي نگرم پنجره ي فولاد است كرمت قابل لمست كرم سلطان است حرمت مثل رواق حرم سلطان است باز هم آمده ام مثل گدا محتاجم نااميد از همه دنیا به شما محتاجم و تصدق بده در راه خدا محتاجم به هواي حرم كرببلا محتاجم باز هم شوق ضريح شه بي سر دارم باز هم دست به گهواره ي اصغر دارم ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چقدر مشکلِ ما را نگفته حل کردی در این مقوله که باب الحوائجی شک نیست رسیده اند پس از تو تمام اهل لغت به اینکه معنیِ "اصغر" همیشه کوچک نیست! ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سحر از عالم مستی برکاتم دادند نیمه شب بود که ذکر صلواتم دادند از می سرخ شهیدان که دواتم دادند ،،دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندرآن ظلمت شب آب حیاتم دادند،، سینه را غرق دعا بزم سماتم کردند دعوتی از دل من بر عرفاتم کردند و مرا با خبر از صوم و صلاتم کردند ،،بیخود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند،، جرعه ای آب طلب کردم از آن خضر نبی جمله ای گفت مرا او به زبان عربی مثل یک کوره تنم سوخت چه تاب و چه تبی ،،چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند،، شربت شعر شرابیست طهورا و زلال که زبان قلم از گفتن وصفش شد لال شعر با بال دعا می بردت سوی خیال ،،بعد از این روی من و آینه ی وصف جمال که در آنجا خبر از جلوه ی ذاتم دادند،، داخل حجره ای از نور شدم در آنشب ذکر قدوس مرا بود مرتب بر لب اشک می ریختم و زمزمه ام شد یارب ،،من اگر کامروا گشتم و خوشدل نه عجب مستحق بودم و اینها به ذکاتم دادند،، غزل خواجه ی شیراز به من قدرت داد شعر از دوست مرا بال و پر عزت داد رفقا شکر، غمش شوق ره خدمت داد ،،هاتف آنروز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند،، روزگاریست دل و نفس به هم بستیزد روح پاکم به لطافت غزلی انگیزد تو دعا کن ز دلم شعر فقط برخیزد ،،اینهمه شهد و شکر کز سخنم می ریزد اجر صبریست کزان شاخه نباتم دادند،، یاد باد آنکه در آن خلوت من باران بود آسمان دلم ابری ز غم یاران بود ذوق شعر و غزلم هدیه ای از یزدان بود ،،همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند،، به استقبال شاخه نبات شیراز ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چشمت که باز شد به جهان ناله داشتی زیر گلوی نازکت آلاله داشتی چون ماهی از برای خودت باله داشتی از نور گرد صورت خود هاله داشتی عمر رباب بودی و لبخند خواهرت حک شد چو اسم تو به گلوبند خواهرت این چند ماه خوب که قلبت حیات داشت لبهای تو نه میل عطش نه فرات داشت بابای تو برای تو راه نجات داشت مادر هزار واژه ی جانم فدات داشت شیرت به راه بود و لبت هم ترک نداشت یک ذره هم رباب به آینده شک نداشت آن روزها که چشم تو دریای نور بود حلق ظریف تو که شبیه بلور بود هنگام تشنگی دل نازت صبور بود خشکی دگر ز مشک عمویت به دور بود مادر تحمل عطش را دگر نداشت هرگز ز غصه های گلویت خبر نداشت داری چه زود میوه ی مرغوب میشوی در بین کودکان تو چه محبوب میشوی کم کم تو جزو قافله محسوب میشوی یک روز روی نیزه تو مصلوب میشوی آماده کرده ای تو خودت را برای عشق تا سر جدا شوی تو به تیر بلای عشق ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7