eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
978 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
تو حیدری به تو چشمان تر نمی آید سرت سلامت اگر غصه سر نمی آید رشید شهر چرا دست بر کمر داری؟ به تو گرفتن دست از کمر نمی آید گره گشای همه دست های بسته علی به دست حیدری ات بند و پر نمی آید ‌‎سپرده ام به کنیزان که نان درست کنند ز دست و بازوی من کار برنمی آید میان شعله من و در بهم گره خوردیم علی ز پهلوی من میخ در نمی آید 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فضه که هست! پس تو چرا کار می کنی!؟ جارو نکش که سرفه امانت نمی دهد نانی بخور! عزیز دلم آب رفته ای! این کاسه های آب توانت نمی دهد دنبال رنگ چهره در آیینه ات نباش آیینه شرم کرده، نشانت نمی دهد تابوت قوس دار و عجیبی که ساختم شرحی ز حجم جسم کمانت نمی دهد دستاس! دست فاطمه ام پینه بسته است از خواهش من است تکانت نمی دهد 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مخمسی جدید به مناسبت میلاد خانم حضرت زینب(س)... امشبم شورعجیبی در سر است شور و مستی در سرم سرتاسر است جشن میلاد است و می در ساغر است حالِ من انگار حالی دیگر است دف بزن این باده مستی آور است درجهان برپاست غوغایی دگر می شود تعبیر رویایی دگر آمده انگار زهرایی دگر دختری ام ابیهایی دگر بازهم وقت نزول کوثر است با گلاب و می ، زمین را تر کنید کوی و برزن را پر از زیور کنید خانه ها را مملو از گوهر کنید آه! دختردارها باور کنید شاه مردان زینتش یک دختر است زینت شیرِخدا ، حق را ستون مثل او عالم ندیده تاکنون کرده نامش سرکشان را سرنگون زینب است اما میان جنگ و خون شک نکن پایش بیوفتد حیدر است ذولفقار خطبه اش دم دار بود خون مولا در رگش بسیار بود دخت حیدر شیر هر پیکار بود در حقیقت زینب کرار بود خطبه هایش نیز فتح خیبر است نه کسی چون او نمی آید دگر آن جگرداری که شد خونین جگر کربلا در کربلا می ماند اگر زینب کبری نمی شد جلوه گر نطق زینب کربلایی دیگر است چادرش با عرش پهلو می زند آبرو دائم به او رو میزند پیش او خورشید سوسو می زند حضرت عباس زانو می زند او ز درک عارفان بالاتر است برده از من روز و شب دیوانه وار بیتی از عمان سامانی قرار ((زن مگو مرد آفرین روزگار زن مگو بنت الجلال اخت الوقار)) تا ابد این عشق شاعر پرور است امشب از گل پُر شده دنیا ولی... مرتضی شد بازهم بابا ولی... مجلس شادی شده برپا ولی... نیست وقت روضه خوانی ها ولی... جشن گاهی از عزا غمگین تر است جشن گاهی می شود بزمِ شراب وای از آن وقتی که دختِ بوتراب بود دستش مثل بابا در طناب پیش چشمش خیزران خورد آفتاب خنده ی رقاصه ها زجرآور است گرچه با سربند یا زینب مدد هر پرستاری سرآمد می شود بنده اما ماه بانو ، با سند معتقد هستم به این که تا ابد روز میلاد تو روز خواهر است.. دی ۹۸ 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هرگز کسی شبیه تو خواهر نبود و نیست در آسمان عاطفه اختر نبود و نیست دار و ندار تو همه وقف حسین بود مانند تو به پای برادر نبود و نیست حتی تو از عصاره ی جانت گذشته ای در کربلا، شبیه تو مادر نبود و نیست آیینه ی شکسته ی صحرای کربلا! مانند ماجرای تو دیگر نبود و نیست بر شانه ی صبور تو بار رسالت است مانند تو کسی که پیمبر نبود و نیست در ذیل خطبه های فصیح تو گفته اند: اصلاً کسی شبیه تو "حیدر" نبود و نیست شیوایی کلام تو را هیچ کس نداشت از ذوالفقار نطق تو خوشتر نبود و نیست زینب شدی که زینت شیر خدا شوی یعنی کسی شبیه تو زیور نبود و نیست 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سِر علی سِتر علی سُکر علی راز علی همه‌ی حرف خداوند از آغاز علی گفت معراج علی آنهمه اعجاز علی در حرا یاکه حرم باز علی باز علی از علی گفتم و گفتند که اما زینب نقطه‌ی با علی و نقطه‌ی زهرا زینب پنج تَن می‌شود اینگونه مجسم : زینب همه از جَدّ و اُم و اَب همه باهم زینب پنج تَن نقطه شده تا بنویسم زینب پنج نقطه زده‌ام تا بزنم دَم زینب نامِ او اول علی بعد ، علی زینب شد آیه‌ی اعظم علی آیتِ عُظمی زینب واژه‌ای کو که کُنَد شرح و بیان بانو را قلمی کو که نویسد به زبان  بانو را که چُنین خاک ندیده است چُنان بانو را که جهان حیرتِ محض است جهان بانو را فاطمه باید از این نام بگیرد پرده بسکه در فهمِ جهان هست معما زینب از همان روزِ تولد نظرش گفت حسین بین آغوشِ همه چشمِ تَرش گفت حسین مادرش گفت حسین و پدرش گفت حسین از دلش گفت حسن از جگرش گفت حسین همه دیدند حسن را به حجاب و غیرت همه دیدند حسین است سراپا زینب آمده تاکه ببینند غمی جاری را آمده تاکه بگوید به بلا آری را به سرِ دوش کشد بیرقِ بیداری را تا به عباس دهد درسِ علمداری را آمده تا بنویسند پس از اعجازش کربلا کربُبلا گشت ولی با زینب معنیِ محض شهود است که آرایه ندید عینِ نوری است پسِ پرده که پیرایه ندید سایه‌ی روشن او را زنِ همسایه ندید غیرِ عباس و حسینش به سرش سایه ندید بعد از آن خطبه شد و خطبه‌ی او تیغِ دو دَم بعد از آن خصم خس و پهنه‌ی دریا زینب فاطمه رفت  ولی نه دلِ خانه او بود جایِ زهرا همه شب  شمعِ شبانه او بود سه امام‌اند به گِردش که بهانه او بود سپرِ هر سه در آن ظلمِ زمانه او بود مادری کرده برای سه امامش جا داشت که  بگویند به او اُمِ ابیها زینب زیرِ دینش همه مدیون بلاءِ زینب کعبه تا کرببلا زیر لواءِ زینب زنده شد دینِ خدا پس به خداءِ زینب باء بسمِ لله ما هست زِ باءِ زینب اول فاتحه شد آخر نامش یعنی  مانده قرانی اگرمانده به یک یازینب مثل یک آه بلند آه که جانکاه گذشت عمرش اندازه‌ی پنجاه و چهار آه گذشت با حسین و حسنش آه چه کوتاه گذشت کَس نفهمید چه بر او همه‌ی راه گذشت همه‌ی راه بجای همه او خورد زمین همه‌ی راه سپر بود به هرجا زینب آن پیمبر که به هنگام سخن گریه کُنَد گفت هرکس به غمِ زینب من گریه کُنَد می‌بَرد گرچه  به یک پلک زدن گریه کُنَد اَجر آنکه به  حسین و به حسن گریه کُنَد در حدیث است که فرمود برای فَرَجَم هفت دفعه قسم ماست به عُلیا زینب روضه‌اش بود که دیدی کفنش را بُردند ناله‌اش بود چرا پیرهنش را بُردند تیغ‌ها زودتر از نیزه تنش را بُردند خورجین‌ها سرِ دور از بدنش را بُردند همه را بُرده ولیکن به تو سوگند نرفت نخی از  مقعنه‌ی عصمتِ کبری زینب 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مداحی آنلاین - جزء دوم قرآن کریم - پرهیزکار.mp3
4.37M
🌙 #ماه_رمضان 🍃 #جزء_دوم_قرآن_کریم ⏯ #ترتیل 🎤استاد #پرهیزکار ✍ #صلوات 👉 🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌙 #ماه_رمضان 🍃 #دعای_ماه_مبارک_رمضان 🗓 دعای روز دوم ماه مبارک رمضان ✍ #صلوات 👉 🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به عشق حضرت خیبرشکن آن شافع ِ محشر رسیدی! زینتِ بابا تو را نامید پیغمبر(ص) ملائک بوسه بر قنداقه ات دادند و جبرائیل گشوده بر فراز ساحتِ گهواره بال و پر پدر؛ سرمایهٔ رأفت؛ قسیم ٱلنار وٱلجنّه خدا هم حیفش آمد که نباشد صاحبِ دختر تمام آیه ها در گوش ِ هم یک عمر می خوانند علی(ع) قرآن ناطق بود و زینب؛ کوثرِ حیدر تو بنت ٱلفاطمه(س) نور دلِ إنسیة ٱلحورا برایت نیست هرگز غیر زهرا(س) مادری بهتر اگر نازل شدی بر خانهٔ ارکانِ خلقت حکمتش این بود؛ که باشد جمع روحِ پنج تن در جانِ یک پیکر شدی ناموس اهل ٱلبیت! درّ نابِ نایابی تو زینت بخش ِ اصحاب کسایی؛ بالأخص مادر یقولُ إنّما...خواندی و در پاکیِ اهل ٱلبیت ندارد آیهٔ تطهیر حرفی غیر از این دیگر کلامت وارث نهج ٱلبلاغه! مطقن و گیرا چه برّنده ست لحن خطبه هایت! گوش شیطان کر صلابت از حیا و از وقارت میشود جاری شکوهِ چادرت یادآورِ کعبه ست پا تا سر! 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به نام آنكه خدا با رخش نمايان شد به نام آنكه ز نامش دلم پريشان شد به نام آنكه ز نامش حسين گريان شد مسيح يك شبه از فيض او مسلمان شد براى عرض ارادت سرى خم آورده كتاب خواجه ز اوصاف او كم آورده به نام حضرت زينب كه واژه اى زيباست كتاب زندگى اش راه و رسم عاشق هاست يقيناً علت آن خون سيدالشهداست كه بعد اينهمه مدت هنوز پا بر جاست اگر كه نيست خدا،چيست اين زينب؟ كسى هنوز نفهميده كيست اين زينب كسى شبيه تو با فاطمه برابر نيست كسى شبيه تو بانو شبيه حيدر نيست كسى شبيه تو بر خاك كيمياگر نيست تو خواهرى!به خدا مثل تو برادر نيست "حسين بود و تو بودى..تو خواهرى كردى چه خواهرى تو برادر كه مادرى كردى تو آسمان اباالفضل و آفتاب حسين به هيبت علوى ات ابوتراب حسين هميشه در همه ى عمر پا ركابِ حسين هلاكه خنده ى اربابى و خراب حسين ستاره ى شب ارباب...قبله ى حاجات شهيد زنده ى گودال..عمه ى سادات تويى همان كه نشان داده اى قيامت را همان كه خنده ى او دل ربوده از زهرا همان كه وقت خداحافظى در عاشورا حسين گفت:حضرت عشق التماس دعا فداى ذكر قنوت و سجود تو بانو خلاصه گشته خدا در وجود تو بانو گريز روضه ى شعرم سر شكسته ى توست اسارت تو و ايتام و پاى خسته ى توست خرابه و تو و دست هاى بسته ى توست به روى خاك نماز شب نشسته ى توست چه شد كه وقت ركوع ياد مادر افتادى؟ به ياد مادرتان بين بستر افتادى اگر غلط نكنم مادرى خميده شده جوان خانه چه پژمرده و تكيده شده بگو براى چه مادر نفس بريده شده نگو به سينه ى او ميخ در كشيده شده "حيات در شريان جهان مادر توست نشانه دار ترين بى نشان مادر توست" 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مثل بارانِ شوق از پسِ ابر روی گلبرگ یاس افتادی اشک‌‌های حسین را دیدی باده‌ی ناب را نشان دادی زینت خانواده‌ی عصمت! دختر نور، دختر دریا! با اصالت‌ترین نواده‌ی وحی خواهر عشق، مادر بابا! تا که گل‌های باغ کامل شد تا که نور جمال تو تابید ماه با دیدنت تبسّم کرد عازم پشت کوه شد خورشید آمدی و به جلوه آوردی عشق خورشید را به یک مهتاب دامنت را ستاره‌باران کرد خنده‌ی آسمانی ارباب لایی لایی خواب شیرینت طبق معمول عشق با عشق است گفته‌ای بین گاهواره‌ی خویش مهد دست حسین را عشق است وصف هرکس به قالب مدح است در قبال تو اینکه تکراری‌ست تو که خود منحصر شدی در خویش مدح تو در مصیبتت جاری‌ست در هیاهوی بزم نامحرم چه وقاری چه شوکتی داری ای حجاب از حجاب تو زنده چه حیایی چه عفّتی داری هیبت تو به عالمی فهماند عصر طاغوتیان سرآمده است چقدَر استوار بودی که همه گفتند: حیدر آمده است جمله‌ی مَا رَاَیتُ اِلّایت فکر تاریخ را به هم زده است جمله‌ی مَا رَاَیتُ اِلّایت قصه‌ی عشق را رقم زده است خطبه‌هایت به ما نشان دادند دختر شیرِ شیر، زینب و بس به ستمدیده‌ها خبر دادی در اسیری امیر زینب و بس نیزه‌ها شاهدند کعبه‌ی درد صبر تو آیتی زِ صبر خداست مانده‌ام که چرا پس از گودال زندگانی هنوز پابرجاست 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به دنبال تو سرگردانم ای مولا درین شبها به کویت می رسد آیا دل تنها درین شبها دو چشم خویش را دادم به دست موجی از باران به شوق دیدنت شد دیده ام دریا درین شبها ندارد حاصلی اشک من و سوز مناجاتم چه سازم از فراق روی تو آقا درین شبها تمام کوله بارم پُر شده از اشک تنهایی فقط با یاد وصلت می کنم نجوا درین شبها نفس در سینه ام سنگین تر از هر بغض پنهان است من و این بغض سنگین و دل رسوا درین شبها ببین حال تضرّع دارم از هجران چشمانت بیا بنگر ز من حال تضرّع را درین شبها به سجده می برم پیشانی محتاج نورت را به نورت می رسد پیشانی ام آیا درین شبها شکوفا کن دو چشمت را برای لحظه ای حتّی معطّر کن مرا ای یوسف زهرا درین شبها جدا از اشتیاق وصل بودم قبل ازین مولا به دنبال تو می گردم ولی حالا درین شبها به خاک کربلا ، یا که نجف ، یا شهر پیغمبر کجا داری عزیز فاطمه مأوا درین شبها کنار بی قراری ها و نجواهای دلتنگی تو می سوزی به یاد زینب کبرا درین شبها ز حسرت غرق اندوهم چو "یاسر" ای عزیز دل من و یک ماه سرگردان و نا پیدا درین شبها 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام ای هلالی که بهتر ز جانی مبارک طلوع و خجسته نشانی تو شهرِ صیامی که در قابِ نوری تو ماهِ کریمی و خطِ اَمانی نگاهت سعادت نسیمت اجابت که در میزبانی چنین مهربانی تو در ربنای سحرها و افطار به خوانِ کرامت مرا می نشانی مرا چه به دیدارِ روی تو ای ماه مرا چه به این سفره ی آسمانی گلستانِ عشقی شکوفای قرآن چه زیبا کلام و چه شیرین بیانی درِ نور و رحمت به رویم گشایی به سوی حقیقت مرا می کشانی اگر ظاهراً در سما می درخشی ولی باطناً در دلِ عاشقانی قسم میدهم جانِ زینب که می دید به جسمِ امامش نمانده توانی نظر کن به رویم، مهِ حق تعالا مبادا مرا از درِ خود برانی! 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حتی اگر نبخشد این چشم تر می ارزد این دور هم نشینی وقت سحر می ارزد جای گدا نشستن در خانه کرم نیست هر وقت می نشیند در پشت در می ارزد گریه گرفت و دیدم دست مرا گرفتند پیش کریم خیلی خون جگر می ارزد من که توقع قرب از هیچ کس ندارم اصلا همین که هستم این دور و بر می ارزد چون طفل خانه برگشت او را بغل بگیرند پس گم شدن برای مهر پدر می ارزد هر طور می پسندی بشکن دل گدا را هر چه شکسته تر شد دل بیشتر می ارزد فرموده اند روزه یعنی علی یقینا کار علیست والله روزه اگر می ارزد چون سنگ ریزه ما را بین نجف بینداز ریگ نجف به قدر صد کوه زر می ارزد یک یا علی به جای العفو پاکمان کرد این یا علی برای ما انقدر می ارزد هر چه خراب کردم دیدم درست کردی ویرانه بودن من از این نظر می ارزد گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را از کوی نیک نامان یک آن گذر می ارزد حداقل به کار حسین که می آییم این بار را ضرر کن ما را بخر می ارزد 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی نه من آنم که زلطف و کرمت چشم بپوشم نه تو آنی که کنی منع گدا را زنگاهی در اگر باز نگردد نروم باز بجائی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی تو کریمی و دو صد کوه به یک ببخشی من بیچاره چه سازم که ندارم پر کاهی سوز دوزخ به از این کز شرر عشق نسوزم به بهشتم ندهم گر بدهی شعلۀ آهی سوز ده تا که بسوزد زغمت سخت درونی اشک ده تا که بگرید زغمت نامه سیاهی چو بدوزخ زدهان شعله صفت سر بدر آرد این زبانی که دل شب به تو گفته است الهی چون پسندی که فرود آوری اش در دل آتش این جبینی که به خاک تو فرود آمده گاهی سخن از وسعت عفوت نتوان گفت که فردا جرم کونین به پیش کرمت نیست گناهی دست «میثم» تو بگیر از کرم خویش که باشد همچو کوری که نشسته است به غفلت سر چاهی 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای آنکه در فضای دعا می خری مرا تا اوج وصلِ حضرت خود می بری مرا مثل همیشه با نظر رحمتت ببخش… حال دعا و زمزمۀ بهتری مرا حال قنوت حال بکا حال بندگی کن مرحمت زسوز دل کوثری مرا آئینۀ جمال خودت را نشان بده منّت گذار تا که کنی حیدری مرا لطف خفّیه خوانده مرا ورنه ای کریم شایسته نیست این سمتِ نوکری مرا با افتخار دست نیاز آورم تو را سائل شدم که خویش کنی سروری مرا هردم که حالِ توبه مرا دست می دهد گویم که هست این گنهِ آخری مرا ای کاش پای لنگِ مرا سنگ می زدی تا می زدود حسِّ خطا باوری مرا آلوده شد نگاه من از دیدن گناه حالا بخر به دیدن چشم تری مرا تنبیه می کنی بکن اما خودت بزن هرگز مده به دست کس دیگری مرا با یک اشاره قلب حسینی به من بده زهرا کند به لطف ، مگر مادری مرا شش گوشۀ حسین دلم را ربوده است یعنی دوباره کرده علی اکبری مرا 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
✅ مناجات با امام زمان عجل الله فرجه الشریف نفس به سینه مبدل به آه خواهد شد ‎بدون تو همه عمرم تباه خواهد شد ‎فدای آن رمضانی که با تو می آید ‎و با حضور تو شامش پگاه خواهد شد ‎اگرچه ماه خدا؛ باز بی تو خاموش است ‎به نور روی تو این ماه، ماه خواهد شد ‎کنار سفره این افتتاح خوشحالم ‎که در کنار تو ماه افتتاح خواهد شد ‎فدای چشم رحیمت! دل سیاهم را ‎اگر نگاه کنی بی گناه خواهد شد ‎قدم گذار به چشمم که با رسیدن تو ‎نصیب چهره من گرد راه خواهد شد ‎به هر که گفت رهایت کنم به او گفتم ‎گدا همیشه در این خانه شاه خواهد شد ‎دخیل دامن شش ماهه حسین شدیم ‎بساط گریه دوباره به راه خواهد شد 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خبر آمد خبری تازه میان راه است سرخوش آن دل که ز مقصود خبر آگاه است سرزده ماه خدا سفره حق باز شده تابش رحمت بی حدِّ حق آغاز شده ساحل دیده ی آلوده ی ما دریا شد موقع بندگی و نوکری و نجوا شد پر فضیلت تر از این ماه ندیدم هرگز با کرامت تر از این شاه ندیدم هرگز در شب پانزدهم وارث مولا آمد حضرت اکرم و اعظم ، شهِ والا آمد پسر فاطمه ی امّ ابیها آمد شرف الشّمس زمین ، قبله ی دلها آمد پسر ارشد مولاست چو قرص قمر است وسط معرکه ی جنگ مثال پدر است یا رب از یُمن قدوم حسن ابن حیدر برسان ناجی و محبوب دل کل بشر 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیگر ز تو نام و نشان در کارهایم نیست ایمان به تو در ذکر یا غفارهایم نیست آنقدر بی پرده گناه و معصیت کردم دیگر اثر در ذکر یا ستارهایم نیست هرچند توبه میکنم روزی هزاران بار اما پشیمانی در این تکرارهایم نیست هر روز و شب نام تو در گفتارهایم هست اما نشانی از تو در کردارهایم نیست این توبه های من خودش هم توبه میخواهد انگار امیدی به استغفارهایم نیست دیگر سحرهایم ندارد رنگ و بویت را دیگر صفا در سفره ی افطارهایم نیست 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیچاره ام، دل خسته ام، زارم، نزارم باز آمدم چون ابر بارانی ببارم قلب سیاه و چشم خشک آورده ام من اشکم نمی آید، گره خورده به کارم غیر از گناه و معصیت انگار اصلا کاری نمی آید از این چشمان تارم حرف جدایی را نزن، دق می کنم من من که به جز این خانه جایی را ندارم چیزی به جز بار گنه بر شانه ام نیست بار مرا بردار که افتاده بارم هی قول توبه می دهم اما چه سودی دیگر به قول خویش اطمینان ندارم من را بسوزان اعتراضی که ندارم نا اهلم و می دانم اصلا اهل نارم بد جور دلتنگ غروب کربلایم ای کاش میشد سر بر آن تربت گذارم این روزه ها، روضه به پا کردند در من این روزها یاد لب خشک نگارم ..... قربان آن خواهر که پای نیزه می گفت: حالا ببین بر ناقه ی عریان سوارم یک روز عباسِ علی دور و برم بود حالا به شمر و حرمله افتاده کارم 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر بار دلم خسته شد از بارِ گناهی شرمنده و بیتاب کشیدم دو سه آهی با اشک نشستم دم ِ «ألعفو» گرفتم در بازدمم دیده نشد ذرّه گناهی یکبار نشد راه ببندی و بگویی- برگرد برو! عاصی و گم کردۂ راهی بخشیدی و گفتم چه کنم؟! چارۂ من چیست؟! از نور دلم کم شده و مانده سیاهی این نفْس؛ مرا یکسره از راه به در کرد از راه به در کرده و انداخت به چاهی خوردم به درِ بسته! رسیدم به امیدِ یک گوشۂ چشمی! نظری! نیم نگاهی... از «أسئلکَ» پُر شده این کاسۂ خالی دستی برسان! ای کرمت لایتناهی نزدیکتری از رگِ گردن به منِ بد پس خوب ترین، خوب ترین پشت و پناهی این سلسله ی کوهِ خطاهای پیاپی در سجده شد از لطف ِ تو تبدیل به کاهی ابلیس به عشق من و تو کرد حسادت میگفت هراسان؛ چه گدایی و چه شاهی از دور و برم دور شد آنگاه که گفتم: یا راحمُ یا ساترُ یا ربّ ِ إلهي! 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
❁❁ 🌷 ☀️آغاز مےڪنم سخنم را بہ یا حسین 🌾در مےزنم بہ خانۂ معبود با حسین ☀️ما روزه دارها همہ یاد لب توأییم 🌾اے تشنہ لب‌تر از همۂ تشنہ‌ها حسین 💚 ❤️ 🔜 @fateme_madarm 🔜 @fateme_madarm
🌙 🍃 🗓 دعای روز سوم ماه مبارک رمضان @al_mizan
ای خطاپوش خطا کار تو باز آمده است واکن آغوش ! گنهکار تو باز آمده است هرکجا رفت جز این در ، به در بسته رسید پشت در مانده به دربار تو باز آمده است رفت سربار کسی غیر تو باشد که نشد پهن کن سفره که سربار تو باز آمده است به خریداری یوسف همه جا رفت و نبود با کلافی سر بازار تو باز آمده است روزه داری که شده تشنه ی من لی غیرک بر سر سفره ی افطار تو باز آمده است گرم سبحانکَ یا مومن و یا وهاب است با اجرنایِ من النارِ تو باز آمده است راهباً راغباً و راجیاً و خائفاً است گر ابوحمزه به دیدار تو باز آمده است لا تؤآخذنی أَلا عشق! که با سوء عمل سر این کوچه بدهکار تو باز آمده است هاربٌ منکَ إلیک است و گرفتار گناه گر به سوی تو گرفتار تو باز آمده است قدر را قدر ندانست و پشیمان برگشت واکن آغوش! گنهکار تو باز آمده است 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جا مانده زِ خوبان شده ام گریه ندارد؟ مجنون و پریشان شده ام گریه ندارد؟ با بارِ کجِ رویِ دلم بین مسیرم وامانده و حیران شده ام گریه ندارد؟ گفتم زرنگی کنم اما ته چاهم بازی خورِ شیطان شده ام گریه ندارد؟ آن سینه زنِ اهل نماز شبِ تو مُرد بدجور هوسران شده ام گریه ندارد؟ دور از علمایم چه نزدیک به مرگم چون قصه ی پایان شده ام گریه ندارد؟ با زَمزَم اشک سحرم زِمزِمه دارم همخانه ی هجران شده ام گریه ندارد؟ هی غرق شدم در دل دنیای مجازی هی دور زِ قرآن شده ام گریه ندارد؟ دیگر به لبم خاطره ايی از شهدا نیست من ننگ شهیدان شده ام گریه ندارد؟ با اینکه بدم باز بمن روضه چشانید سرمست حسین جان شده ام گریه ندارد؟ 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7