eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
979 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطـرات من ار رضـا این است سفره ای که همیشه رنگین است حُـبِّ سلطان اصالت دین است سرنوشت غـلامْ شیـرین است این دعـ‌ــا بی قرار آمـین است به فـدایِ جـواد او جـانم السَّلامْ ای قرارِ قلب وجود ای خـداوند از شما خـشنود هردلی شد به نامتان مسعود حـق کـند دشمن تو را نابود دارم عشقـَت میان تار و پود من غلام جــــــوادِ سلطانم تو نداری نظـیر و همـتایی ردِّ پای عـلی و زهـرایی نَفَس نابِ تو مسیحایی وارث اشک و آه مـولایی کُنج حجره غریب و تنهایی روضه هایی عجیب می خوانم مَحـْرمت خانه را جهنـّم کرد همسرت سینه را پراز غم کرد خون به قـلب تمام عالَم کرد قصّه یِ مجـتبی مجسّم کرد هرچه جُعده نمود اوهَمْ کرد چه کند اُمّ‌‌ِ فضل!!!....حـیرانم شد جواب محبّت تو عذاب سوختی مثل جَدَّت امّا آب..... نَرسید وُ شده دلِ بی تاب... روضه خوانِ حسین و طفل رباب دست و پا می زنی چُنان ارباب یاد گـودال وُ سـم‌ِّ اسبانم تـَهِ گـودال هر کسی آمد ضربه ای بر غریب مادر زد خنجر و تیر و نیزه... مشت و لگد پیرمـردی عصا زده مـُمْـتد غصّه یِ عمّه زینبت بی حـد از غـمِ شاه تشنـه گـریانم دَمِ آخر که می شوی بی حال روضه خوانی به یاد قدِّ هلال روضه یعنی حسین در گودال آتش و معجـر و موی اطفال پیکـر بی سری که شد پامال ندبه خوان روی نیـزه قـرآنم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیت کاظمـینت بهشت قلب گداست یا حسینت نوای عرش خداست تو جـوادی و حـاجت سائل گریه در صحن شاه کرب و بلاست ______________________________ دوبیت روضه امام جواد و امام حسن علیهم السلام ای خدا برگ و بَرم ریخت زمین وای حسن پاره های جـگـرم ریخت زمین وای حسن سینه ام سوخت ولی همسر من با خنده... آب پیش نظرم ریخت زمین وای حسن http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اين جا ره اميد كسی سد نمی شود كس نا اميد از حرمت رد نمی شود اين جا دعا به مرز اجابت رسيده است راه دعای اهل دعا سد نمی شود مهمان اين حريم بهشتی ، بهشتی است حال كسی كه باتو بود،بد نمی شود هردل دخيل عشق نبندد بر اين ضريح دراين حرم كبوترگنبد نمی شود بين همه ز رأفت تو صحبت است وكس مانند تو به مهر زبانزد نمی شود ای انعكاس مهر، چنان تو كسی دگر آئينه دار خُلق محمّد نمی شود حسرت بردكسي كه به چندين بهارعمر بهر زيارت تـو مقيّد نمی شود هركس رسيده است بجایی، زلطف توست بي التفات تو كه مؤيد نمی شود بی بهره از ولايت تو، روز رستخيز مستوجب عنايت ايزد نمی شود بسيار رفته است«وفایی»سفـر،ولی جائي دگر به «خوبي مشهد نمی شود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یاامام_الرئوف #رضایت ای دوست حمایت تو را می طلبم انوار هدایت تو را می طلبم تابوت مرا که در حرم آوردند لبخند رضایت تو را می طلبم #حاج_سید_هاشم_وفایی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۱۲ ایستادم میان گوهر شاد چشم بر گنبد امام مراد مرغ قلبم ز سینه ام پر زد رفت تا دانه گیرد و امداد چشم هایم شبیه ابری شد که پر از داد بود و پر بیداد اشک هایم دوید بر صورت مثل آهوی خسته از فریاد گفتم آقا گدایی آمده است بده در راه حق به حقِّ جواد یا امام رضا گدایم من شاه ملک قضا گدایم من جود سلطان طوس سر وا کرد برگه ام را گرفت و امضا کرد چشم هایم که قطره ای نم داشت حالتش را شبیه دریا کرد قلمم خسته بود و درمانده ناگهان جان گرفت و غوغا کرد خواستم تا غزل درست کنم ولی او نیَّتی دگر را کرد شعرهایم پر از طراوت شد تا که آقا مرا مصفّا کرد صله ام را گرفتم و بردم تا که نام جواد آوردم دست های گدایی ام در پیش مضطر و خسته و کمی دلریش با بساطی که خالی، خالی است بی نوا و شکسته و درویش آمدم با دلی که بیمار است که بوَد گوشه چشم تو کافیش چه شود تا عنایتی بکنی و دلم را حریم خود سازیش آمدم تا دل مرا بخری و مقیمم کنی به خانه ی خویش نازنین رضا جوابم ده صله از لطف بی حسابم ده دل و دینم اسیر نام شما مرغ قلبم مقیم بام شما نوکری خانه زادم آقا جان پدرانم همه غلام شما نانمان از کنار سفره ی تان آبمان جرعه ای ز جام شما یاد داریم از طفولیت چو نماز است احترام شما هر چه داریم از شما داریم ثروت ما بوَد به نام شما پدر و مادرم فدای شما جان چه قابل به زیر پای شما جود تو بی نهایت است آقا کار دستت عنایت است آقا تشنگان را بیا ببین امشب وقت لطف و سقایت است آقا تو طبیبی و قلب من بیمار آرزویم شفایت است آقا گوشه چشمی اگر کنی بر دل در دو عالم کفایت است آقا چون هوایت هوایی ام کرده دل من در هوایت است آقا سائلم سخت آرزومندم آمدم تا دخیل دل بندم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای چشمه سار بخشش و ایثار و جود ها ای ابتدای رشته ی بود و نبود ها خلق جهان ، به امر خدا شد به خاطرت سر منشأ کرامت و بذلی و جودها معیار قرب و دوری حق از ولای توست معنی گرفته با تو فراز و فرود ها سمت نگاه تو که مسیری است تا خدا رمز تقربِ همه اهل سجودها نامت که در میانه ی هر بیتی آمده شد افتخار جمله ی شعر و سرود ها سر رشته ی تمامیِ دل ها به دست توست با مهر تو تنیده همه تار و پود ها قدر تو را ولی همگان ناشناختند تا جرعه های کینه نصیب تو ساختند در پیچ و تاب حادثه ها مبتلا شدی تا لحظه ای که کشته ی زهر جفا شدی در عمر کوته ات که نه چندان بهار دید با هر خزان و رنج و جفا آشنا شدی در بی کسی و غربت تو این سخن بس است حتی میان خانه اسیر بلا شدی با همسری که همدم و یارت نبوده است هر لحظه با غمِ دل خود همنوا شدی تا شعله های زهر غمش بر جگر نشست درد آشنای سوز دلِ مجتبی شدی جان با لبان تشنه بدادی به بی کسی تا زاین جهت چو کشته ی کرببلا شدی از داغ تو شراره به قلب فلک فتاد جانم فدای غربتت ای حضرت جواد معنا گرفته قرب خدا با نگاه تو باشد تمام اهل جهان در پناه تو آن خالقی که خلق دو عالم نموده است فرموده آفرینشِ خود با گواه تو ماندی غریب از چه به شهر و به خانه ات با آن که بوده خیل ملک از سپاه تو وقتی که خون جگر شدی از زهر همسرت سر زد تمام غربت و غم در نگاه تو در لابلای هلهله های کنیزکان آید صدای ناله ی پر سوز و آه تو مانده سه روز پیکر تو زیر آفتاب بر گو چه بوده اِی گل زهرا گناه تو ؟ بر بی گناهیِ تو شهادت دهد خدا بر هر دلی ز داغ تو محنت دهد خدا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما ذیل سایه ی رضوی پا گرفته ایم از فیض اوست هر چه به دنیا گرفته ایم هر بار رفته ایم به باب الجواد او حاجات خود تمامی و یکجا گرفته ایم هر دفعه گفته ایم به سلطان ارتضا جان جواد !! عزت عقبی گرفته ایم این بس که ما ز برکت لطف وسیع او خادم شدیم و منصب آقا گرفته ایم این کار عاشقی است که پر باز می کنیم با شوق یار یکسره پرواز می کنیم ______________________ بال و پری گشوده دلم در هوای تو من زنده ام ز رحمت و جود و عطای تو دستم پر از نیاز و دلم مملو از امید با کاسه ای شکسته به درب سرای تو یا حضرت جواد الائمه عنایتی من سائل و امید دل من وفای تو ای آسمان گدای مقام رفیع تو من هم گدای رحمت بی انتهای تو نام شما تمام نیاز دل من است مهر شما قبول نماز دل من است ______________________ شیرین تر از عسل به خدا ذکر نام توست واجب به حکم عشق فقط احترام توست باران اگر گرفت به لطف شما گرفت خورشید و ماه وقف درود و سلام توست جود و کرم همیشه بریزد ز دست تو احسان به سائلان همه دم در مرام توست وقت قعود ذاکر ذکر خفّیه ای لطف و عطا نمایش وقت قیام توست بر ما بتاب ای نهمین شمسه ی ولا ای انعکاس فاطمه دردانه ی رضا ______________________ بوی بهشت ذره ای از عطر و بوی تو مستی دائمی دل ما ز سبوی تو راحت نبود نام تو بردن به روی لب راحت نبود پر زدن دل به سوی تو ای سفره ی عنایت تو تا همیشه باز کی می شود که سر بزنم من به کوی تو درد آشنای سینه ی هر خسته ای تویی داروی درد هر دل بیچاره هوی تو ما را کنار سفره ی جودت مقیم کن ما را هم از اهالی خُلق عظیم کن ______________________ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یا_جوادالائمه لب تشنه ز عمق جگرش می گفت : آه می سوخت به ظلمت غریبی چون ماه شد ورد لبش لحظه ی آخر ، ناگاه لا یوم کیومک ابا عبدالله شاعر: #محمد_مبشری شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت باد . http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹عریضۀ دل🔹 قلم به دست گرفتم، خدا خدا بنویسم به خاطر دل خود، نامه‌ای جدا بنویسم اگرچه اشک ندامت امان نمی‌دهد اما خدا کند بتوانم که نامه را بنویسم به نامۀ عمل خود نگاه کردم و گفتم که از کجا بنگارم؟ که از کجا بنویسم؟ به کارنامۀ خود، رنگی از ثواب ندیدم مگر که چند خط از جرم و از خطا بنویسم دلم گرفته و ابری‌ست، ای خدا کمکم کن که شرح غربت خود را به آشنا بنویسم اگرچه خانه‌خراب گناه غفلت خویشم اثر به جوهر اشکم ببخش، تا بنویسم کنار جادۀ حیرت، دوباره زمزمه کردم که نامه را، ننویسم به یار، یا بنویسم؟ ولی به خاطرم آمد که عرض حاجت خود را به آستان ولی نعمتم، رضا بنویسم طبیب جان و دل عاشقان! اجازه بفرما که چند جمله‌ای از درد بی‌دوا بنویسم شکسته بسته دعا می‌کنم، مگر بتوانم حدیث آینه را با تو، بی‌ریا بنویسم وضو به اشک بگیرم، نماز توبه بخوانم مگر به یاری عشق تو، رَبَّنا بنویسم همین که قفل دلم را کنار پنجره بستم هم از طبیب بگویم هم از شفا بنویسم به شوق هم‌نفس قدسیان شدن، به حضورت «کلام قدسی روحی لک الفدا بنویسم» حضور قلب ندارم، ولی عریضۀ خود را به محضر چه کسی بهتر از شما بنویسم؟ فدای مهر و وفای تو ای غریب خراسان! وفا نکرده‌ام آخر که از وفا بنویسم به من که از عرفات فضایل تو، به دورم اجازه می‌دهی از سعی و از صفا بنویسم؟ در آستان تو، پروا نکرده‌ام ز معاصی چگونه شمع صفت، اشکِ بی‌صدا بنویسم ز کم‌سعادتی خود، یک از هزار نگفتم اگر که نامه به سوی تو، بارها بنویسم هزار مرتبه جانم فدات! از چه بگویم؟ هزار بار فدایت شوم، چه‌ها بنویسم؟ همیشه در دل طوفان، نجات‌بخش غریقی چقدر از کرم و لطف ناخدا بنویسم سه چار روزۀ عمرم گذشت و وقت نکردم که از شفاعت و لطف تو در «سه جا» بنویسم به شوق گوشۀ چشمی، به عشق نیم‌نگاهی به روی بال کبوتر، مگر دعا بنویسم... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹بوی بهاران🔹 ماه مدینه رو سوی ایران می‌آورد؟ یا آفتاب رو به خراسان می‌آورد؟ می‌تابد از تمام زوایا بر این دیار می‌آید و به پیکر ما جان می‌آورد جغرافیای شرق به هم می‌خورد، ببین دارد نسیم، بوی بهاران می‌آورد آه ای کویرهای ترک‌خورده، از عطش! او چشمۀ کرامت و احسان می‌آورد رو می‌کند به جانب آفاق بی‌کران یک آسمان ترنّم باران می‌آورد این سرزمین، بهار قدمگاه سبز اوست او هر دلی که هست به فرمان می‌آورد بر دوش خود ردای پیمبر نهاده است در دست خود نگین سلیمان می‌آورد... قرآن ناطق است که لب باز می‌کند او از کتاب، مدرک و برهان می‌آورد... ای آسمان بگو که ندیده‌ست چشم تو ابری که با خود این‌همه باران می‌آورد... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🌺 نذر خورشیدِ آسمان ایران 🌺🍃 عاشق کوچک ترین کوره دهاتِ مشهدم کیش مال دیگران! عمریست ماتِ مشهدم یک حرم دارد طلا، آیینه باران، غرقِ نور تا قیامت محو موصوف و صفات مشهدم بیقرار روضه خوانی های صحن کوثر و عاشق جشن و سرور و سور و ساتِ مشهدم کاملا زائر مدار است و کرَم خیز است و من؛ سالیانی هست محوِ خُلقیات مشهدم حسرت پابوس دارم ای اجل مهلت بده جرعه جرعه تشنهٔ آب فرات مشهدم شخص ِ میکاییل بی منّت تبرّک برده است بارها از زعفران و از نبات مشهدم صبح جمعه، غرقِ «ندبه» کنج صحن انقلاب عصر جمعه عاشقِ بغضِ «سمات» مشهدم از کجا باید بگیرم؟! کربلایم پیشکش ... چند وقتی هست که گیرِ برات مشهدم! http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جگرم سوخته و دور ُو بَرم می خندند به زمین خوردنَم و چشمِ تَرم می خندند سینه ام سوخته از تشنگی و روی خاک آب ریزند به پیش نظرم .... می خندند چشمـهایم شده تار و بدنـم زرد شده روضه هایم شده مثل مادرم می خندند ناله هایم وسط هلهله ها گم شده است جای گریه به غم اهل حرم می خندند دست و پا می زنم و گریه کن گودالم به همین آه و به شاه بی سرم می خندند یک نفر نیست به دادم برسد واویلا جگـرم سوخت به سوز جگرم می خندند جگرم سوخت ولی دختر دردانه نگفت شعله افتاد به روی معجرم.... می خندند دختری گفت که موی سرِمن سوخته ُو... هر دو پا پر شده از زخم و وَرمْ می خندند ندبه خـوان پای سر بریده یِ بر نیزه خواهری گفت که خَم شد کمرم می خندند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(ع)-شهادت برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش تو زخم دیده ای پر خود بر زمین مکش ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش بر تار گیسوان تو جای لب رضاست این گیسوی مطهر خود بر زمین مکش اسباب رقص و شادی زن ها شدی چرا صورت به پیش همسر خود بر زمین مکش اینان ز دست و پا زدنت کیف می کنند طاقت بیار و پبکر خود بر زمین مکش بر روی نازنین لب تو خاک و خون نشست پس آیه های کوثر خود بر زمین مکش شکر خدا که نیست تماشا کند رضا گوید دو دیده ی تر خود بر زمین مکش در کربلا پدر به پسر التماس کرد برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش بس کن حسین آبروی خویش را مبر زانو کنار اکبر خود بر زمین مکش کار عباست بردن این جسم زینبا با گوشه های معجر خود بر زمین مکش http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کسی خبر نشد از غربت نهانی من نیامده به سرم بهر همزبانی من فقط غریب مدینه غم مرا فهمد که همسرم شده در خانه خصم جانی من کجایی ای پدرم؟حال و روز من بینی کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من برای مادرم انقدر گریه کردم تا غم جوانی اش امد سر جوانی من بیا و خوب ببین کوچه ی بنی هاشم به جلوه آمده در وقت قد کمانی من بیا و در رخ من روی مادرت را بین کبود گشته چو او روی ارغوانی من میان هلهله ها گمشده نوای دلم ز بسکه کف زنند وقت روضه خوانی من چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید عیان بود ز مچ پای ریسمانی من هزار بال کبوتر نیابتا ز حسین رسید تا که کند کار سایه بانی من سلام بر بدن بی عزیز خدا سلام بر تن عریان سیدالشهدا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید به پریشان شدن بال و پرش خندیدند درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین همگی جمع شدند دور سرش خندیدند یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد بر نفسهای بدون اثرش خندیدند زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند دست پا می زند و نیست کنارش پدری تا ببیند به عزای پسرش خندیدند کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود لشگری دور تن مختصرش خندیدند هر چه می گفت حسین یاولدی یاولدی... عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جان را فدای عمۂ سادات کردی و در دست و بال هدیۂ بهترنداشتی یکسال ازشهادت تو طی شد و هنوز من گریه میکنم که چرا «سر»نداشتی؟! #صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله #شهیدمحسن_حججی #مرضیه_عاطفی_سمنان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
- - تشنگى از نگاهتان پيداست جگرت بى شكيب میسوزد جگر پاره پاره‌ات پيشِ عده‌اى نانجيب میسوزد - دست و پا میزنى و می‌گويى جرعه‌اى آب...تا كه جان گيرم باز تكرار مى‌كنى آقا جرعه‌اى آب...وَرنَه میميرم... - چقَدَر پير گشته‌اى آقا گيسوانت همه سفيد شده داغ كه به روى دل دارى؟ پدرى كه ز زهر شهيد شده؟ - همه ى شهر با تو لج كردند دلشكسته شدى و مايوسى حس غربت به خانه ات دارى... با غريب مدينه مانوسى..... - اى على اكبرِ امام رضا كاش خواهرى كنارت بود كاش تنها نبودى آقا جان كاش همسرى كنارت بود - گرچه تنهايى‌ات مسلّم شد سر پيراهنت كه دعوا نيست بدنت زير آفتاب اما.... بدنت زير دست و پاها نيست - جاى شكرش هميشه باقى است سرِ تو از تنت جدا نشده كفنت كرده‌اند آقا...شكر قسمت تو بوريا نشده http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بی حیایی پیکر دین مرا فرسوده است غفلت از صاحب زمان بر درد من افزوده است از دل زهرایی آقا خجالت می کشم آن قدر از معصیت کردن دلم آلوده است چون توسل می کنم مادر مرا هم می خرد بی توسل کردنم این توبه ها بیهوده است من دلم گرم همین بازار عشق و عاشقی است چون پیمبر بارها این جمله را فرموده است : هر کسی غافل شد از قرآن و راه اهل بیت راه را گم کرده و بیراهه را پیموده است جان فدای شاه عطشانی که از روز ازل وسعت رحمت میان روضه هایش بوده است در عزایش هر کسی اندازه ی بال مگس اشک ریزد ، در قیامت راحت و آسوده است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یا_جواد_الائمه کنجِ حجره چو حسن هِی جگرت سوخت...جواد همسرت شعله برافروخت،پرت سوخت،جواد آخرین ذکرِ لَبت یااَبَتا کُن مددی با نوایت دل و جانِ پدرت سوخت،جواد #منصوره_محمدی_مزینان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هم آسمان قصیده‌ای از بی کرانی‌اش هم بی کرانه‌ها غزلِ آسمانی‌اش ای کال‌ها کمالِ سرِ کوچه باغ اوست باید رسید تا به خدا با نشانی‌اش او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود در غیبت پدر ، پسر و میزبانی‌اش باغِ معارف است حدیثش ، پیمبران حَظ می‌برند موقعِ شیرین زبانی‌اش از جبرئیل تا ملک الموت هرکه هست نوشیده است از لبِ جام دهانی‌اش بابُ الجواد حاجت ما را چه زود داد مشهد پُر است از نفسِ مهربانی‌اش شش‌گوشه شد ضریحَش اگر بی دلیل نیست از شش جهت گداست در این میهمانی‌اش یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانی‌اش وقت زیارت است و عباراتش از رضاست قربان کودکیش فدای جوانی‌اش حالا کبوتران همه از مشهد آمدند تا آسمان بام ؛ پِیِ سایبانی‌اش - آقایِ طوس از جگرش آه می‌کشد در کنجِ حجره تا پسرش آه می‌کشد اُفتاده است رویِ زمین و برابرش لبخند می زند به تقلاش همسرش اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش قسمت نبود آب بنوشد بجای آن خاکی شده است حیف لبانِ مطهرش باب‌الحوائج است ولی می‌توان شنید از بینِ حُجره ناله‌یِ موسی بن جعفرش این دفعه می‌زدند به دَف تا که جان دهد کَف می‌زدند وقتِ نفسهای آخرش از پا گرفته و بدنش می‌کشند...وای تا پشتِ بام ریخته گُلهایِ پرپرش خون گریه می‌کند لبه‌یِ تخته سنگ‌ها از بَس که خورد بر لبه‌یِ پله‌ها سرش این پشت بام گودی گودال نیست شُکر با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش *** سخت است فکر این غم و سخت است باورش مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر شعله ی جگر، نم باران می آورند باران نبود، دیده ی گریان می آورند با هلهله کنار حرم دف نمی زنند در پیش محتضر به خدا کف نمی زنند فکری برای غربت یوسف نمی کنند این جا به تشنه آب تعارف نمی کنند دلواپس از پلیدی کرکس شدن بس است مرد غریب خانه و بی کس شدن بس است تا این که چنگ بر جگر خاک می کشی رخت سیاه بر سر افلاک می کشی حرف از غلاف و همسر یعسوب دین بزن نفرین به دومی کن و مُشتی زمین بزن خاکی شده تمام عبایت بلند شو هر طور هست روی دو پایت بلند شو در آسمان چشم یتیمان قمر بمان ابن الرضا... بیا و کمی بیشتر بمان رنگت پرید، قلب رئوفت مذاب شد از سرفه کردنت دل عالم کباب شد خون جگر به دامن زهرایی ات نریز ساعات آخر است کمی صبر کن عزیز این قدر جسم لاغر خود را زمین نکش حالا که می پری، پر خود را زمین نکش خنده بس است در وسط خانه بس کنید افتاده بین حجره غریبانه بس کنید ای حامل امام به قدش نظاره کن پایش کشیده شد به زمین، فکر چاره کن تا بام، قبلِ هر قدمی احتیاط کن در بین راه پله کمی احتیاط کن دیگر حیا کن و برو از روی پشت بام او را رها کن و برو از روی پشت بام این پشت بام از ته گودال بهتر است در زیر سایه بانِ هزاران کبوتر است از روی پشت بام کسی رد نمی شود یا این که لااقل فرسی رد نمی شود رأس کسی به خنجر و سم آشنا نشد با ضربه ی دوازدهم آشنا نشد این جا کسی برای اسیری نمی رود جسم امام بین حصیری نمی رود این جا کسی به خاطر غارت گذر نکرد نیت برای بردن شال کمر نکرد یک عمر گریه کردم و حقش ادا نشد داغی شبیه غارت خون خدا نشد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از من گرفته همسر من خورد و خواب را زهر جفا زجان ودلم برده تاب را وای از عناد دختر مأمون که از جفا مسموم کرد زاده خیر المئاب را تنها نه جان من که از این شعله سوختند جان رسول و فاطمه بوتراب را ای آنکه التهاب عطش را شنیده ای بنگر به عضو عضو من این التهاب را افکنده است شعله به جان من و هنوز ازمن کند دریغ یکی جرعه آب را من میکنم به العطش از او سؤال آب او می دهد به هلهله بر من جواب را یارب تو آگه یکه برای بقای دین بر جان خریدم این ستم بی حساب را جان می دهم به غربت و عطشان که خون من تضمین کند تداوم اسلام ناب را باشد زفیض دوستی ما اگر به حشر آسان کند خدا به مؤید حساب را http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سر را زِ خاکِ حُجره اگر بَر نداشتی تو رو به قبله بودی و خواهر نداشتی خواهر نداشتی كه اگر بود می‌شكست وقتی كه بال می‌زدی و پَر نداشتی از طوس آمدند بِگِریند در غمت یاری به غیرِ چند كبوتر نداشتی وقتی كه زهَر بر جگرَت چَنگ می‌كشید جُز یاحسین ناله‌یِ دیگر نداشتی ختمی گرفته‌اند برایَت كنیزکان لبخند می‌زدند و تو باور نداشتی تو تشنه كام و آب زمین ریخت قاتلت چشمت به آب بود و از آن بَر نداشتی كف می‌زدند دور و بَرَت تا كه جان دهی كف میزدند و تاب به پیكر نداشتی كف می‌زدند ولیكن به روی دست دستِ زِ تن جُدایِ برادر نداشتی شُكرِ خدا كه پیرهنی بود بر تنت یا زیرِ نیزه‌ها تنِ بی سر نداشتی شُكرِ خدا كه لحظه‌ی از هوش رفتنت خواهر نداشتی ، غمِ معجر نداشتی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آه ای اسیرِ روضه‌‌یِ سربسته کیستی مردِ غریبِ حُجره‌یِ دربسته کیستی این حُجره هم به ناتوانی تو گریه می‌کند پیری بر این جوانیِ تو گریه می‌کند در خانه‌ی امام  چرا دست می‌زنند با ناله‌ات مدام  چرا دست می‌زنند ای یاکریم بال و پَرَت را زمین مزن آه ای جوانِ خانه سرت را زمین مزن اصلا صدای تو به صدایی نمی‌رسد این آب آب آب به جایی نمی‌رسد اُفتاده‌ای زِ دامن زهرا به رویِ خاک کمتر بکش محاسن خود را به روی خاک کِل می‌کشند گریه‌ی زهرا درآورند کف می‌زنند دادِ رضا را درآورند  تو هرچه می‌کنی  جگرت را چه می‌کنی با حال و روزِ خود پسرت را چه می‌کنی با خود چه داشت زهر ، تنت را کبود کرد باور نمی کنم دهنت را کبود کرد جانم حسن شبیه حسن روضه‌های توست "نامرد بِینِ کوچه مزن" روضه‌های توست اما به این صدای غریبانه خنده کرد بر ناله‌ی تو کُلفَتِ این خانه خنده کرد می‌کوبد آه پا به زمین پیش مادرت می‌ریزد آب را به زمین پیش مادرت بُردند نیمه جان بدنت را به پُشت‌ِبام از پا کشانده‌اند تنت را به پشت‌ِبام   می‌رفت پیکرت به روی پله‌های تیز می‌خورد هِی سَرَت به روی پله‌های تیز از سنگها برای تو اَبرو نماده است آقا چرا برای تو پهلو نمانده است رفتی به روی بام ولیکن هزار شُکر گیرم سه روز و شام ولیکن هزار شُکر گیرم به پشت بام ولی سایبان که هست چندین کفن برای تو با دوستان که هست گیرم سه روز و شب ولی آخر پسر رسید اینبار هم پسر به کنار پدر رسید شکر خدا عقیق تو را ساربان نبرد رنگ لبان خشک تو را خیزران نبرد آقا قسم که پیرهنت را نمی‌کِشند با نیزه‌ای شکسته تنت را نمی‌کِشند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7