eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.6هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
95 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
خسته ام از همه اِبرازِ پشیمانی ها میخورم چوب از این تَرکه ی نادانی ها هر چه پُل پشت سرم بود خرابش کردم حال من ماندم و این وسعت ویرانی ها قفس نفس مرا از نفس انداخته است بال و پَر بسته ام و همدمِ زندانی ها عُمرِ من سر شده و معصیت اندوخته ام بندِ پایم شده این بی سروسامانی ها گوشِ من کَر شده و غرقِ گناهان شده ام با خودش برده مرا سیل هوسرانی ها پایِ این توبه ی من مُهر قبولی نخورد ضامنم گر نشود شاهِ خراسانی ها 🔸شاعر: _____________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به شب، تو حضرتِ ماهی ، به روز ، خورشیدی به تیرگی و سیاهی ، همیشه تابیدی هر آن زمان که بِبُرّد دل از همه امید تو چیره بر شبِ یأسی و صبحِ امیدی تو سودِ خالصِ هر آدمِ تهی دستی همیشه فرصت خوبی میانِ تهدیدی تو اهل بُخل نبودی ، اگر به جز این بود ستاره این همه در آسمان نمی چیدی شکوه و جاه و جلالِ تو خارج از درک است نبوده در خورِ شأنِ تو هیچ تمجیدی فقط تویی که مرا هر دقیقه می شنوی فقط تویی که مرا هر دقیقه می دیدی مرا شبیه گُل از هم همیشه پاشیدند مرا شبیه گُل از هم ولی نپاشیدی اگر چه می چِکَد از چشم من گناه اما به بَخشِشِ تو نباید که داشت تردیدی بیا و از سرِ تقصیر و جرم من بُگذر به این گمان که نفهمیدم و نفهمیدی 🔸شاعر: _________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آدمی وقتی خدا دارد چه می خواهد محرمی درد آشنا دارد چه می خواهد بنده تا بر درب های بسته ی عالم شاکلیدی چون دعا دارد چه می خواهد آنکه شد بیمار عصیان و گناهان با داروی توبه دوا دارد چه می خواهد روسیاهی، شرمساری مثل من وقتی در قنوتش ربنا دارد چه می خواهد من "ظلمت نفسی ام" اما همین من تا رَبّنا اِغفِرلَنا دارد چه می خواهد اهل قرآن، اهل ذکر و یاد اهل‌البیت این دو را تا رهنما دارد چه می خواهد شیعه در دست دعای خود زمانی که باالحسین کربلا دارد چه می خواهد همهمه افتاد در لشگر حسین آمد در کفش قنداقه را دارد چه می خواهد حرمله از عاطفه چیزی نمی فهمد او فقط تیر بلا دارد چه می خواهد مادر بیچاره اش بعد از علی اصغر چشم سوی نیزه ها دارد چه می خواهد 🔸شاعر: _____________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم  گفتم که بارالها! من عبدِ رو سیاهم چون پرده ی حیا را با هر گنه گسستم از لطفِ بیکرانت یک فرصتی دگر ده شاید که فائق آیم از هر چه فعلِ پستم خود شاهد و گواهم در ورطه ی گناهم بر خوانِ رحمتِ تو بی معرفت نشستم در شکرِ نعمتِ تو من فاقدِ سپاسم در کفر و ناسپاسی آخر بگو که هستم؟ آگه ز هر خطایم امّا سر از ندامت در دفترِ تمرّد تقصیرِ در الستم اغماض از خطا کن این رو سیه ببخشا آن روز اگر تو دادی پرونده ام به دستم یارب تفضّلی کن بر بنده ی حقیرت در کوی حق پرستان از جان تو را پرستم  ای منتهای رحمت بر من عنایتی کن گر چه سر از جهالت عهدِ تو را شکستم یا رب ز درگهِ خود این روسیه مرانی من هر که هر چه هستم آن بنده تو هستم! 🔸شاعر: __________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عبدی که بود پست و هوسران تر از همه برگشته سر به زیر، پشیمان تر از همه از خود فرار کرده غلام فراری ات سوی تو بازگشته گریزان تر از همه یا که مرا مقابل این خوب ها بزن یا که مرا ببخش نمایان تر از همه از روی جهل، حال خوشی را که داشتم بر معصیت فروختم ارزان تر از همه وقتی سلاح اشکِ مرا غفلتم گرفت ماندم میان معرکه حیران تر از همه غیر از تو ای کریم کسی می خرد مگر؟! آن را که بی بها شد و ویران تر از همه من ناامید نیستم از لطف و رحمتت هستم اگر چه بی سر و سامان تر از همه خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق بر نوکران فاطمه آسان تر از همه دلبسته ام به لطف کریمان، در این میان بر رحمت حسین فراوان تر از همه بالای تل زینبیه آه می کشید اُخت الحسین پاره گریبان تر از همه بر نیزه تکیه داد ولی باز نیزه خورد شاهی که بود زخمی و عطشان تر از همه 🔸شاعر: ____________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به شب، تو حضرتِ ماهی ، به روز ، خورشیدی به تیرگی و سیاهی ، همیشه تابیدی هر آن زمان که بِبُرّد دل از همه امید تو چیره بر شبِ یأسی و صبحِ امیدی تو سودِ خالصِ هر آدمِ تهی دستی همیشه فرصت خوبی میانِ تهدیدی تو اهل بُخل نبودی ، اگر به جز این بود ستاره این همه در آسمان نمی چیدی شکوه و جاه و جلالِ تو خارج از درک است نبوده در خورِ شأنِ تو هیچ تمجیدی فقط تویی که مرا هر دقیقه می شنوی فقط تویی که مرا هر دقیقه می دیدی مرا شبیه گُل از هم همیشه پاشیدند مرا شبیه گُل از هم ولی نپاشیدی اگر چه می چِکَد از چشم من گناه اما به بَخشِشِ تو نباید که داشت تردیدی بیا و از سرِ تقصیر و جرم من بُگذر به این گمان که نفهمیدم و نفهمیدی 🔸شاعر: _________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم  گفتم که بارالها! من عبدِ رو سیاهم چون پرده ی حیا را با هر گنه گسستم از لطفِ بیکرانت یک فرصتی دگر ده شاید که فائق آیم از هر چه فعلِ پستم خود شاهد و گواهم در ورطه ی گناهم بر خوانِ رحمتِ تو بی معرفت نشستم در شکرِ نعمتِ تو من فاقدِ سپاسم در کفر و ناسپاسی آخر بگو که هستم؟ آگه ز هر خطایم امّا سر از ندامت در دفترِ تمرّد تقصیرِ در الستم اغماض از خطا کن این رو سیه ببخشا آن روز اگر تو دادی پرونده ام به دستم یارب تفضّلی کن بر بنده ی حقیرت در کوی حق پرستان از جان تو را پرستم  ای منتهای رحمت بر من عنایتی کن گر چه سر از جهالت عهدِ تو را شکستم یا رب ز درگهِ خود این روسیه مرانی من هر که هر چه هستم آن بنده تو هستم! 🔸شاعر: __________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کار تو لطف و رأفت و عفو و محبّت است  حتی اگر عذاب کنی باز رحمت است   تو آن‌همه عنایت و من این همه‌گناه  اقرار می‌کنم که خلاف مروّت است   با آنکه وهم‌ها به جلالت نمی‌رسند  کارت همیشه با من مسکین رفاقت است   با آنکه هست نامۀ اعمال من سیاه  بر درگه تو آبرویَم اشک خجلت است   از بس که ناز عبد گنهکار می‌کشی انگار می‌کند که نیازت به طاعت است   یک عمر با تو بودم و نشناختم تو را  این عمر نیست غفلت و اندوه و حسرت است  با این همه گناه عزیزم نموده‌ای  بر خاک بندگیت مرا روی ذلت است  شکر خدا که با همه آلوده دامنی  دست و دلم به دامن قرآن و عترت است   ثبت است در جریدۀ اعمالم این حدیث  یک «یاعلی» فشردۀ صدسال طاعت است «میثم»ز دوستی علی دست برمدار  زیرا تمام دین الهی محبت است  🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
@shere_aeini یک‌ذره بکن در پیِ تغییر خود اصرار ماه رمضان می‌رود انگار نه انگار بالفرض که خود را تو کمی ساخته باشی ترسم که شود باز خرابیِ تو تکرار شیطان درون را ننمودیم ز خود دور شیطان به غُل گشته شود باز دگر بار خر وار گذشتیم از این نعمت و سودش واماندنِ از قافله ، مشتیست ز خروار در حال فرار از بر یاریم ، به اعمال اما به سخن منتظر لحظه‌ی دیدار باز است، ولی بسته تر از بسته به باطن چون بسته شود ، بازِ حقیقی شود ابصار هستیم گنهکار و نداریم جز امید ریزیم به درگاه تو ما اشک به اقرار رسوا مکن ای یار، کسی در بر اَنظار بگذار اثر بر دلمان زان همه اِنذار 🔸شاعر: ________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃 با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد یـک دم صـدا زدیـم, دمـادم حسـاب کرد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شعر مداحی مناجات با خدا بیشتر گریه تسلای دل سوزان است --- بیشتر گریه تسلای دل سوزان است چون بیابان که نیازش به نم باران است میکده باز شد و زود دویدم داخل گفته ساقی سه دهه نوبت سرمستان است گفتم اول نروم آخر خطم دیگر مادرم گفت برو خالق تو رحمان است ما اگر آمده ایم از کرم آل علی ست گله هر سمت رود مرحمت چوپان است رمضان است خدا بنده نوازی کرده سفره ها باز شده خانه پر از مهمان است رب شهر رمضان شهر مرا هم دریاب این زمین مرکز عشاق حسین تهران است خوب و بد ریزه خور حضرت حجت هستیم پای باباست همش طفل اگر نادان است نوکر آن ست که از خویش دعایی نکند آنچه را خواسته ارباب دعایم آن است سی شب ماه خدا را به علی بخشیدند گریه هرشب ما هدیه ی آقا جان است ما دراین ماه مبارک به هوای نجفیم دلمان وقت مناجات دم ایوان است گره کور مرا دست رقیه بدهید هرچه سختی ست به یُمن نفسش آسان است روزه ام روضه اگر داشت خدا میخردش خرم آن دیده که در روضه فقط گریان است دم افطار من از آب سوالی دارم آب دیدی چقدر کام حسین عطشان است؟ تشنه ای ماند و سپاهی که همه سیراب اند دشنه هم سوخت دلش شمر ولی خندان است سمت گودال نرو حضرت زهرا اصلا خاک عالم به سرم، یوسف تو عریان است سیدپوریا هاشم سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کنارِ جانماز آرام دیدم اضطرابم را الا یا تَطْمَئِنُّ الْقَلب! دریاب انقلابم را فقط در تربتِ سجاده می‌روید گُلِ اشکم فقط این باغبان از خار می‌گیرد گلابم را منِ مبهوت در آیینه گفت این کیست؟، این من نیست بگیر از چهره‌ام روی سیاهم را؛ نقابم را دویدی سمتِ من با چشمه‌ی آغوش، تا دیدی کویرِ خودفراموشی نمی‌بیند سرابم را تهِ انبارهای کاه، پیدا کرده‌ای سوزن ندیدی کوهِ عصیان مرا؛ دیدی ثوابم را نشستم ساختم ویرانه از دنیای آبادم نشستی ساختی هر بار، دنیای خرابم را زمین‌گیر است مانند قنوتم؛ مرغِ آمینم ببر بالاتر از قدّم دعای مستجابم را به حکمِ «رشته‌ای بر گردنم افکنده ...» می‌خواهم ببندی گوشه‌ای از خانه‌ی حیدر طنابم را اگر روزی میان جنت و بامِ نجف ماندم کبوتر کن قناری‌های حقّ انتخابم را به دستم نامه‌‌ی «لا تَقْنَطوا مِن رَحمتِ الله» است بده دست «قَسیمُ النّارِ وَ الْجَنَّه» حسابم را‌ رضا قاسمی سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7