eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
979 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
دلا! بسوز که هنگام اشک و آه شده‌ست دو ماه، جامهٔ احرام ما، سیاه شده‌ست نگاه مضطرب دختری، به روی پدر طلوع عاطفه از اوّلِ پگاه شده‌ست برای آن‌که بگیرند کودکان آرام حسین، سایهٔ پر مهر خیمه‌گاه شده‌ست «حبیب» می‌رسد از راه تشنه‌لب، هر چند حجابِ آینه، گرد و غبار راه شده‌ست قیامت از عطشِ دیدنِ حسین به پاست به هر که می‌نگری، تشنهٔ نگاه شده‌ست... عجب ز کودک و گهواره نیست در این دشت ستاره، همسفر آفتاب و ماه شده‌ست از آن‌که ساغر «اَحلی مِنَ العسل» دارد بپرس، از چه زمان، عاشقی گناه شده‌ست؟ جمال ساقی لب‌تشنگان، در این عرفات هزار مرتبه با ماه، اشتباه شده‌ست گرفته راه نفس را به دشمن از چپ و راست دلاوری که علمدار این سپاه شده‌ست میان معرکه پیچیده، بوی پیرهنش مگر که یوسف زهرا اسیر چاه شده‌ست؟ زمین به لرزه درآمد، زمان گریست، مگر حسین وارد گودال قتلگاه شده‌ست؟ صدای بال زدن‌های خسته می‌آید کبوتر حرم ای وای بی‌پناه شده‌ست چه جای حیرت از این رنگِ ارغوان غروب «شفق» به خون گلوی علی گواه شده‌ست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیروز گفته بودند، تنش کفن ندارد بابا رسیده با سر، ولی بدن ندارد این کودک سه ساله،با اشک وآه وناله جز گوشه ی خرابه، بیت الحزن ندارد بگذار تا بسوزم، پای سر بُریده شمع دلم علاجی ، جز سوختن ندارد برخارها دویدم، آه از جگر کشیدم سه ساله دختر تو، جانی به تن ندارد دربین هجمه ی غم، یک تن نگفت باخود طفلی که داغ دیده، سیلی زدن ندارد خوردم زبس که سیلی، لکنت زبان گرفتم طفلت توان آن که ،گوید سخن ندارد یک بوسه از لبانت ،برمن ببخش ای گُل این غنچه فرصتی تا، پرپرشدن ندارد بگذار تا کنارت، این نیمه جان دهدجان میلی به بازگشتِ، سوی وطن ندارد با اشک غم«وفایی»، برلوح خاک بنویس بابا کفن ندارد، دختر کفن ندارد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن شب که نگاهش به سربی بدن افتاد ناله زد ویادش زتن بی کفن افتاد فریاد زدای عمه ببین باب نکویم یکبار دگرگوشۀ چشمش به من افتاد ازنالۀ اوشد همه آفاق پرازغم آتش به سراپردۀ بیت الحزن افتاد وقتی که نگاهش به سر غرقه بخون بود چون مرغک بی بال به پرپر زدن افتاد چون شمع شب افروز شرر داشت دل او پروانه صفت سوخت وازسوختن افتاد دیدند که دُردانۀ سالار شهیدان جان دادزداغ پدر و ازسخن افتاد با داغ رقیه دل شب امّ مصائب یک بار دگر درغم ورنج ومحن افتاد دیگر مگو ازاین غم جان سوز «وفایی» بس کن که شرر بر دل هر مرد وزن افتاد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ازهمان روز که مسکین سرای تو شدم به تو سوگند نمک گیر عطای تو شدم گرکسی سلطنتی یافت به خود می نازد من کنم فخر به عالم که گدای تو شدم گره ازکار فروبسته ی من کردی باز هرکجا تا متمسّک به ولای تو شدم گرکه چون اشک به خاک قدمت افتادم به خدا تشنه ی یک بوسه به پای تو شدم هر زمان نام تو آمد به زبان دل من زائر خسته دل کرب وبلای تو شدم نفس سوخته ای دارم وبا زمزم اشک هرکجا سرزده ام پیک عزای تو شدم ای که آفاق پُراز زمزمه ی غربت توست همه ی عمر عزادار صدای تو شدم شیعیان را دم آخر تو دعای می کردی لله الحمد که مشمول دعای تو شدم گرکه سوز دگری شعر «وفایی» دارد همچو نی ناله کنان غرق نوای تو شدم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای حسین ای به فدایت همه ی زندگیم پُر شد از گرد عزایت همه ی زندگیم گرچه قابل به نثار قدمت نیست ولی همچوگل ریخت به پایت همه ی زندگیم کعبه ی دل تویی وسعی من وزمزم من با صفا شدزصفایت همه ی زندگیم همه ی دل خوشیم ازهمه عالم این است که شده طی به عزایت همه ی زندگیم ای حیات دوجهان بسته به جودو کرمت شده مرهون عطایت همه ی زندگیم مهر تو گرچه چراغ شب تاریک من است شده روشن زولایت همه ی زندگیم هستیم خورده گره برتو وصحن وحرمت برخی کرب وبلایت همه ی زندگیم ازهمان روز که گفتی جگرم می سوزد سوخت از هُرم صدایت همه ی زندگیم همره اشک «وفایی» به عزاخانه ی تو گفت مولا به فدایت همه ی زندگیم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#محرم🏴 عالم شده در عزایتان مشکی پوش هستیم همه برایتان مشکی پوش از بخت سپید خود محرّم دیدیم شد گنبد کربلایتان مشکی پوش #اسماعیل_شبرنگ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ورود_به_کربلا ای به زینب دل و دلدار بیا برگردیم پسر حیدر کرار بیا برگردیم تا رسیدیم به اینجا به دلم بد آمد پسر فاطمه این بار بیا برگردیم #مهدی_مقیمی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یا دست رویِ سینه‌ی آزرده میزنی یا داد مثلِ پیرِ جوانمُرده میزنی داری کنارِ مادرِ خود آه می‌کِشی وقتی گلاب بر گُلِ پژمرده میزنی وقتی حسین میکِشی آقا به جان تو آتش به اینهمه دلِ افسرده میزنی ما بی حساب وقفِ حسینِ توایم و تو امضا به زیرِ نامه‌ی نشمرده میزنی ما زنده می‌شویم در این روضه‌ها ، سَری بر مجلسی که بارِ غمت بُرده میزنی ما را که میکُشی چقدر رویِ سینه‌ات با یادِ عمه‌های کتک خورده میزنی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تارسیدم محضرت برمن نگاه انداختی در شب غم ها مرا تو یاد ماه انداختی آبرویم را خریدی،روسفیدم کرده ای لحظه ای بر روسیاهی تا نگاه انداختی ای کمان ابرو تو با تیرنگاهت ناگهان لرزه ای برجان سردار سپاه انداختی خانه ات آباد ،آباد وخرابم کرده ای با نگاهت در دل آشوبی به راه انداختی بامن نامهربان تا مهربانی کرده ای با رسول الله مرا در اشتباه انداختی درکنارت جای دادی بنده ی شرمنده را سایبانی برسراین بی پناه انداختی دستمال خویش را بستی به روی زخم من طوق گل برگردن این روسیاه انداختی از زبان حر «وفایی» می نویسد ای حسین آتشی برخرمن هستی ز آه انداختی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گرچه خارم ای گل زهرا تو دستم را بگیر من که افتادم زغم ازپا تو دستم را بگیر من به امید نگاه رحمت تو آمدم قطره ی ناچیزم ای دریا تو دستم را بگیر چکمه های خویش را برگردنم آویختم کن نظر یک لحظه حالم را تو دستم را بگیر سربه خاک آستانت می گذارم یاحسین برنمی دارم سراز این جا تو دستم را بگیر گر رهت رابستم وقلب تورا بشکسته ام آمدم شرمنده ای مولا تو دستم را بگیر دستگیری اززپا افتادگان کارشماست من کنون افتاده ام ازپا تو دستم را بگیر گرنگیری دست این افتاده را ای وای من هست اینک روز واویلا تو دستم را بگیر من امیری را رها کردم که گردم بنده ات بی کس وتنهایم وتنها تو دستم را بگیر ای که فطرس را تو بخشیدی نجات از بند غم من گرفتارم دراین صحرا تو دستم را بگیر محرم این کعبه ی ایمان وعزّت گشته ام شسته ام دست ازهمه دنیا تو دستم را بگیر نیست جزتو بهر من امروز مصباح الهدا ای چراغ روشن فردا تو دستم را بگیر بهترین ره تا خدا رفتن ره مهرشماست ای حبیب ربی الاعلی تو دستم را بگیر دوست دارم تاکنم جان را نثار راه تو درفضای گرم عاشورا تو دستم را بگیر عبد تو شدحُر ،«وفایی» تاکه عبد حُر شود جان حُر ای مهربان مولا تو دستم را بگیر http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
❌پول ندهید برای روضه❌ ❗️این پول را به محرومان بدهید تا دلشان را شاد کنید. 😎اما اشکالی ندارد که ♨️ هرچه خواستید، برای رفتن به سفرهای خارجی، خوشگذرانی ها هزینه کنید ... ◀️ماشین های مدل بالای چندصدمیلیونی سوار شوید و جلوی فقرای مملکت ویراژ بروید.. ♨️هر سال صدها هزار تومان خرج خرید لباس های لاکچری و برند بکنید و با آنها در خیابان ها مانور بدهید و دل فقرا را بسوزانید ♨️هر ماه، صد ها هزار تومان صرف خرید لوازم آرایش و رنگ و لعاب صورت و مو ها بکنید ... ♨️ده ها میلیون برای خرید جهیزیه های آنچنانی خرج کنید و دل آنها که توان خرید یک جهیزیه ساده را هم ندارند، بسوزانید ... ♨️ده ها میلیون خرج ماشین عروس و آرایشگاه و آتلیه و ارکستر و ... بکنید و با مانور های تجمل، آه از نهاد فقیران در آورید... 😑✋به این ها فکر نکنید 👈 فقط هر وقت زمان برپا شدن روضه های امام حسین رسید، به همه بگویید که به جای خرج کردن برای روضه به فکر فقرا باشند... 👌همان فقرایی که با حضور در همین روضه ها؛ با الگو گرفتن از ایتام کربلا، احساس عزت می کنند و در همین روضه ها محترمانه و بی منت اطعام می شوند ... ♻️همان محرومانی که بسیاری از این مجالس با نذورات آنها بر پا می شود، نذوراتی که به خاطر گرفتن حاجات شان، ادا می کنند تا این چراغ را روشن نگه دارند ... ، تا یاد خدا و محبت و انسانیت در دل ها زنده بماند. ⚜ آنچه نزد خداست باقی می ماند و آنچه نزد شماست فانی ⚜ از اینایی که هی میگن نذر محرم تون و به فقرا بدید خرج نیازمندان کنید ناراحت نشید اینا خودشون هم دارن اعتراف میکنن که فقط متدینین و امام حسینی ها به فکر مردم و فقرا و نیازمندان هستند و از خودِ بی دین شون، خیری به مردم نمیرسه 🙏نشر دهید. 🏴 🚩🏴 🚩🏴 🚩🏴 🚩🏴 🚩🏴 🚩 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#محرم #مناجات_امام_حسین ارباب، خودت ببین غم و آهم را دریاب ، دلِ غافل و گمراهم را در ماه محرم از شما می خواهم با لطف خودت نشان دهی راهم را #محسن_زعفرانیه http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رقیه السلام اِی دست گیرِ عـالمِین ای بـه اربـابِ دو عالم نور عین روز محشر چشم ما بر دست توست اشفعی لی فـاطمـه بنت الحسـین #مصطفی_محمدی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شرمنده یِ توام که ندارم جز این حسین دو زینبی که نه دو حسینیِ ببین حسین پوشانده ام کـفن به تنِ هر دو نوگلم دیگر نزن تو ناله یِ "هل من معین" حسین من با طوافِ خیمه یِ تو حاجیه شدم قربانیانِ حجِ تو نقـشِ زمین حسین در خیمه مانده خواهرِ تو جانِ اکبرت برگرد با جـنازه یِ دو نازنینِ حسین شکرِ خدا به سهمِ غروبم اضافه شد تو هم اضافه کن دو سرِ نی نشین حسین رفتند این دو تا که نبینند می روم... همراهِ سر به مجلسِ خصمِ لعینِ حسین گریه نکن فدایِ سرت هستِ خواهرت با من بخوان دعایِ فرجِ شاهِ دین حسین http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پرورش یافته یِ دامَن زهراست حسین قبله گاه دل ما قبلـه یِ دلهاست حسین آسمان سینه زن روضه یِ ارباب من است نغمه یِ عرش همین است چه آقاست حسین پسرِ فاطـمه و وارث سـردار حـُنـِین شاه عشق و کـَرم و جوُد و تولّاست حسین زائر کـرب و بلایش شب جمـعه مادر همه یِ هستی این عاشق و شیداست حسین اُسوه یِ عـزّت و ایثار و فـداکاری بود وَجهی از ذات خدا بنده یِ یکتاست حسین نَشِـیندم که براند اَحـَدی را هرگـز چشم امّید من و اهل دو دنیاست حسین حرمش جنةُ الاعلای دل عشـّاق است ضربِ آهنگ تپش های دل ماست حسین کـربلا چشـم به راه فـرج دلـدارم بهترین جادّه تا وصل و تماشاست حسین http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر دو گلم فدایِ راهَت حسین زندگی اَم نـذرِ نگاهت حسین جانِ من و دو نوگلِ باغِ من وقفِ تو و وقفِ سپاهت حسین بدان که شاگـردِ ابوفاضـلند نَفَس زدند در پناهت حسین ستاره هایِ خواهرت گرفتند نور و وفا از قرصِ ماهَت حسین خـداشناسـشان نموده دمِ... اَشهـدُ اَنَّ لٰا اِلـٰهَـت حسین دلخواهِ من خرجیِ کربلا کن دلبسته هایِ دل به خواهت حسین اهل دعایِ فـرج و ندبه اند هر دو گلم فدایِ راهت حسین http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تمامِ هستیِ خود را کفن کردم برایِ تو تمامِ هستیِ زینب فـدایِ کـربلایِ تو بمیرد خواهرت دیگر نگو از بی کسی و غم که خونِ این دو قربانی بریزم زیرِ پایِ تو اگر مثلِ علی اکبر هزاران تکـّه هم باشند نیایم از حـرم بیرون عزیزانم فدایِ تو اگر گلهایِ زینب را چو قاسم لـِه کند مَرکب نمی گیرم سراغی از دو نذریِ ولایِ تو خدا را شکر می بینم سرِ گلهایِ باغم را غروبِ غم شکفته در میانِ نیزه هایِ تو شمیمِ صبرِ زینب را تمامِ کربلا حس کرد نوایِ ناله ام مانده به خاکِ نینوایِ تو حسابِ صبر و ایثارم بماند تا صفِ محشر دوایِ دردهایِ من ظـهورِ دلربایِ تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی صدای ناله ات پیچید در دشت اینجا ورق برگشت حال ُو روزِ مادر خیلی عجیب و رویِ لبهایش سخن بود می ریخت اسباب و اثاثِ خیمه برهم دنبال پیدا کردن این دو کفن بود این دوکفن را خواهرت با دستهایِ... خود برتنِ ما کرده کنج خیمه دایی او گفت می خواهم شماهارا فدایی وَ دو ولایی کرب و بلایی دایی که میگوید غریبم وای بر من باید شماهارا کنم با دستهایم قربانیِّ حجّ وُ مـِنای نینوایی اِذن جهاد ما اگر امضاء نگردد از معجرِ مادر قسم داریم تا به... آن چادر خاکی وُ پهلویِ شکسته امضاء کن احکامِ دوسربازت که باید پرواز کرد از این زمین پر بلا تا عرشِ خدایی رفتند و برگشتند؟!...نَه آمد صدایی... دایی کجایی؟! وقتی که دایی می دوید از پشت پرده... در کنجِ خیمه مادر تماشا کرد امّا رفت.... هرگز باید بنازم من به این شور ولایی در مُلکِ عشق و عاشقی بی بی عالم هستی ملیکه تا ابد فرمانروایی در روضه ها گویم امان از غصه هایت تا حرف زینب می شود میایی آقا آقای خوبم شد حرف عمه باید بیایی باید بیایی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بس که بود دلربا، زمزمۀ یاحسین داده به دل ها صفا، زمزمۀ یاحسین مثل نسیم سحر،عقده گشایی کند باز دل خسته با، زمزمۀ یاحسین اوج دهد نام او، به عرش اعلا مرا برد مرا تا خدا، زمزمۀ یاحسین چونکه دل عاشقم، تنگ حریمش شود می بردم کربلا، زمزمۀ یاحسین حسین نام ورا، صدا زند در جزا هرکه کند درعزا، زمزمۀ یاحسین بس که مقدس بود، بین سماواتیان کرده هیاهو به پا، زمزمۀ یاحسین هرکه به راه خدا، شهید شد کربلا داشت به خاک بلا، زمزمۀ یاحسین ازحرم وقتلگه، تا دم آخر بود عمۀ سادات را، زمزمۀ یاحسین غریب مادرحسین، زمزمۀ فاطمه است نغمۀ اهل ولا، زمزمۀ یاحسین منتقم خون او، روز ظهورش کند به اشک وشور و نوا، زمزمۀ یاحسین کاش که پیک اجل،چون که «وفایی»رسد بسته شود چشم با، زمزمۀ یاحسین http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خودآگهان که ز خون گلو، وضو کردند حیات را، ز دم تیغ جستجو کردند دل شکسته به میقات دوست آوردند درستی سفر عشق، آرزو کردند ز شوق وصل، گریبان صبر چاک زدند سپر فکنده به میدان عشق رو کردند سری که در چمن سروری سرآمد بود به یک اشارهٔ ابرو نثار او کردند به سرخ‌رویی گل، روز حشر برخیزند به پاس آن‌که گل از دستِ دوست بو کردند زبان عقل ز توصیف عشق معذور است سخن بس است اگر ترکِ «های و هو» کردند فدای همت آن تشنه‌لب شهیدانم که دل به بحر نهادند و ترکِ جُو کردند کبوتران سبک‌سِیرِ سِدرِه‌پیما را کسی ندید که با آب و دانه خو کردند به تیزگامی برق از حساب درگذرند که خود محاسبهٔ خویش موبه‌مو کردند «حمید» غبطه برم بر سبک‌روان طریق که طوف خانهٔ محبوب را نکو کردند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مِن الغریب نوشتی إلی الحبیب سلامی حبیب رفت به میدان چه رفتنی چه قیامی سحر نسیم گذشت از سر مزار شهیدان هنوز در پی بویی که می رسد به مشامی و جبرئیل هم آن جا مجال پر زدنش نیست رسیده اند شهیدان کربلا به مقامی... یکی حسین امیرش شد و چه خوب امیری یکی حسین امامش شد و چه خوب امامی یکی بدون زره مرگ را گرفت در آغوش یکی نماز تو را شد سپر بدون کلامی یکی سیاه ولی روسپید؛ چون تو گرفتی سر غلام به دامان خود چه حسن ختامی یکی علی شد و اکبر شد و چه ماه منیری یکی عمو شد و سقّا شد و چه ماه تمامی به روی نیزه و در باد، گیسوان پریشان چنان شدند که باقی نماند کوفه و شامی دلم به حسرت یا لیتنا رسید و نگاهم به سردر حرم افتاد، اُدخلوا بِسلامی... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی که گفته کشتی نوحی؟ تو مهربان‌تر از اویی که حُرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود حسین فاطمه! می‌گفتم اشتباه گرفتی من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم مرا به تیر نگاهی تو بی‌سپاه گرفتی اگر چه راه بر اطفال بی‌‌گناه گرفتم تو باز دست مرا از دل گناه گرفتی بگو چرا نشوم آب؟ دست یخ زده‌ام را دویدی و نرسیده به خیمه‌گاه گرفتی! چنان تبسم گرمی نشانده‌ای به لبانت که از دلِ نگرانم مجال آه گرفتی رسید خون سرم تا به دستمال سفیدت تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حسین آمد و آزاد از یزیدت كرد خلاص از قفس وعده و وعیدت كرد سیاه بود و سیاهی، هرآن‌چه می‌دیدی تو را سپرد به آیینه، روسپیدت كرد چه گفت با تو در آن لحظه‌های تشنه حسین؟ كدام زمزمه سیراب از امیدت كرد؟ به دست و پای تو بارِ چه قفل‌ها كه نبود حسین آمد و سرشار از كلیدت كرد جنون تو را به مرادت رساند ناگاهان عجب تشرّف سبزی، جنون مریدت كرد نصیب هركس و ناكس نمی‌‌شود این بخت قرار بود بمیری، خدا شهیدت كرد نه پیشوند و نه پسوند؛ حرِّ حرّی تو حسین آمد و آزاد از یزیدت كرد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زهیر باش دلم! تا به کربلا برسی به کاروان شهیدان نینوا برسی امام پیک فرستاده در پی‌ات، برخیز! در انتظار جوابت نشسته... تا برسی چه شام باشی و کوفه، چه کربلا ای دل! مقیم عشق که باشی به مقتدا برسی زهیر باش! بزن خیمه در جوار امام که عاشقانه به آن متن ماجرا برسی مرید حضرت ارباب باش و عاشق باش! که در مقام ارادت به مدعا برسی تمام خاک جهان کربلاست، پس بشتاب درست در وسط آتش بلا برسی زهیر باش دلم! با یزید نفس بجنگ! که تا به اجر شهیدان نینوا برسی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد سر پیری عجب شوری‌ست در چشمانت ای مومن! - جوان بودن به ظاهر نیست، باید دل جوان باشد چنان آتش شدی، گفتند دود از کنده بر خیزد همان دودی که باید خار چشم کوفیان باشد چکید از دیدۀ تر اشک شوقت، تیغ آوردی کشیدی تیغ بی‌تردید تا خط و نشان باشد... تو آن کوه کهنسالی که می‌گفتند خاموش است دهان وا کردی و دریافتند آتشفشان باشد تو آن مردی که «قوت لا یموتش» عشق شد، آری نمک‌گیر است از این سفره هر کس، جاودان باشد به فیض دوستی نائل شدن چندان هم آسان نیست «حبیب» است آن‌که پای دوستی تا پای جان باشد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7