قسمت دوم :
#روضه_اربعین
#استاد_حاج_اسماعیلی
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
ساربان آمد خدمت زین العابدین ، آقاجان این مسیر میره مدینه ، این مسیرمیره کربلا ، کدام مسیر رو برویم ؟ فرمود : بزارید از عمه جانم زینب بپرسم ... تا گفتم خانم این مسیر مدینه ، این مسیر کربلاست ... فرمود بریم کربلا ... ما هنوز برا حسین گریه نکردیم ، تا حالا هرچی زدند اونا زدند ... ما هنوز خودمون رو برا حسین نزدیم ...
پاسخی آمد از حریم حسین
همه گفتند کربلا برویم
تا رسیدند ، لحظهای ماندند
در سکوتی که چهرهها شد مات
زد به سینه ، غریب بی کفنم
باز شد بغضِ عمه ی سادات
به زمین خورد ، از سرِ محمل
( خودشون رو مثل برگی که از درخت به زمین می افته ، از رو ناقه ها ، به زمین انداختند ... )
تیر غمها به قلب بانو رفت
با ادب ، نیت زیارت کرد
سوی یارش به روی زانو رفت
#شاعر_مجتبی_شکریان
هر کدوم از این خانم ها ، مُخدرات (2) ، دنبال یه قبری میگردند ... راهنمای این قبور زین العابدینه ، هر کسی رو که صدا میزنه ، قبر عزیزش رو بهش نشون میده ... عمه جان بیا ، اینجا قبر بابام حسینه ... خواهرام ، سکینه ، فاطمه ، اینجا قبر داداشم علی اکبره ... نجمه خاتون بیا ، اینجا قبر پسرات ، قاسم و عبدالله است ... هر قبری رو نشون صاحب قبر میده ، یکی یکی عزیزانشون رو در آغوش گرفتند ، اما دیدند یه خانمی دستاش رو گهواره کرده ، زیر لب میگه ، پس قبر عزیز دل من کجاست ؟ زین العابدین صدا زد ، رباب بیا ، اینجا قبر میوه دلِ توست ... یه نگاهی کرد ، گفت آقاجان ، اینجا که قبر مولایم حسینه ؟ صدا زد رباب ، قنداقه رو روی سینه ی بابام گذاشتم ...
#یادآوری
(2) عُلیا مُخَدَّرَة : عنوانی برای احترام است ، یعنی زن والامقام ، بانوی باحجاب ، پرده نشین ، پاکدامن و باشرم و حیا ...
#حسینیه_شهید
#آل_مبارک_اهواز
27 مهرماه 1398
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#روضه_اربعین
قسمت اول :
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
#استاد_حاج_اسماعیلی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
باز هم اربعین رسیده بیا
( با امام زمانمون مناجات کنیم ، درد دل کنیم ، صاحب عزای امروز ، امام زمانه ... )
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بی خبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
( خوش به حال اونهایی که الان بینُ الحرمین ، توو صحن وسرای آقامون سید الشهدا نشستند ، اونجا زیارت اربعین خوندن صفا داره .. )
روز و شب غبطه میخورم آقا
به کسانی که با تو مأنوسند
عاشق و بی قرار و بی تابند
دست و پای تو را که میبوسند
امروز دامن شهدا رو بگیریم ، از شهدا استمداد میگیریم ، شفیع ما باشند .. بینِ ما و امام زمانمون جدایی افتاده ، شهدا رو واسطه کنیم ...
دو تا از اصحاب ابی عبدالله هستند ، یکی « حبیب بن مظاهرِ » و یکی هم « مسلم بن عوسجه » ، هر د وتا پیرغلام ، هر دوتا قدیمی ، هر دوتا محاسن سفید ، روز عاشورا اول « مسلم بن عوسجه » به میدان رفت ، به زمین افتاد ، با بدن پر از زخم ، دو نفر آمدند بالای سرش ، یه طرف « حبیب بن مظاهر » ، رفیق قدیمیشه ، اونطرف خودِ آقا سیدالشهداست ، حبیب شروع کرد باهاش درد دل کردن ، گفت : مسلم رسم رفاقت اینه ، اگر وصیتی داری ، بگی ، تا من به خانواده ات برسونم ، اما چه کنم ، من هم تا ساعتی دیگه به تو ملحق میشم ... اما توو این لحظه های آخر اگر حرف نگفته ای داری ، بگو مسلم ... « مسلم بن عوسجه » آخرین رمق ها و آخرین نفس هاشو داره میکشه ، با دست نیمه جونش ، یه اشاره ای کرد به سید الشهدا ، گفت ، حبیب :
عَلَیْکَ بِهَذَا الْغَریْب
اُوصِیْکَ بِهَذَا الْغَریْب (1)
بر تو باد به این آقای غریب ، حبیب نکنه آقامون تنها بمونه ، این حرف رو شهدای ما خوب درک کردند ، فلذا توو وصیت نامه های شهدا ، یک جمله ای خیلی زیاد تکرار شده ، میگفتند : امام رو تنها نگذارید ، برا امام خیلی دعا کنید ، همه شهدا فیض ببرند ..
#آقا_جان
دیدنِ تو به من نمیآید
تو کجا و نگاه هر جایی ؟
من اگر آنچه خواستی باشم
تو سراغم به خواب میآیی؟
نکند عاق کردهای من را ؟
نکند صبرتان سر آمده است
گر عتابم کنید حق دارید
هر گناهی ز من بر آمده است
در حرم ،
روضه خوان خودت هستی
( امروز توو کربلا چه خبره )
در حرم ،
روضه خوان خودت هستی
روضه ی کاروانِ جان بر لب
بینِ روضه بلند میگویی :
به فدای تو عمه جان ، زینب
#منابع :
(1)ابن کثیر، البدایه و النّهایه ، جلد ۸ ، صفحه ۱۸۲ ـ مقرّم، مقتل الحسین (علیه السلام) ، ص۲۴۱ ـ خوارزمی ج۲ ، ص۱۹
#حسینیه_شهید
#آل_مبارک_اهواز
27 مهرماه 1398
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نماهنگ غم کربلا.mp3
3.01M
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا
اگه دلت شکست حرفاتو بگو به کربلا
غریب کربلا بوی عطر سیب کربلا
نوشته رو دلم مثل هر کتیبه کربلا
🎙 #امیر_طلاجوران
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باور نمی کنم که رسیدم کنار تو
باور نمی کنم من و خاک دیار تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیر بلایم اسیر عشق
یک اربعین دچار فراقم دچار تو
یک اربعین دویده ام و زخم دیده ام
دنبال ناله های یتیمان زار تو
یک اربعین بجای همه سنگ خورده ام
یک اربعین شده بدنم سنگ سار تو
یک اربعین به گریه ی من خنده کرده اند
لبهای قاتلان تو و نیزه دار تو
مثل رباب مثل همه تار تر شده
چشمان خسته ی من چشم انتظار تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدار تو
یادم نمی رود به لبت آب آب بود
یادم نمی رود بدن غرقه خار تو
مانده صدای حرمله در گوش من هنوز
پستی که نیزه زد به سر شیرخوار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم
گریم برای زخم تن بی شمار تو
من نذر کرده ام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یل تکسوار تو
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مژدگانی بده عباس که خواهر آمد
خاطر آسوده که با چادر و معجر آمد !
قافله همره خود مشک پرآب آورده
جرعه جرعه غم و اندوه رباب آورده
بسپارید که در علقمه هرگز نرود
وای اگر شکوه ی او پیش ابالفضل رود
آه بانو زچه رو قافله ات کم دارد
بعد از آن شام سیاه اشک دمادم دارد
نکند دختری که بود شبیه زهرا
جای مانده است در آن شام بلا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اربعین تو رسیده است و ز راه آمده است
خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است
زینب از وادی شام آمده چشمت روشن
از کجا تا به کجا آمده ؟ چشمت روشن
آه ای یوسف صد تکه ی بی پیراهن
پیرهن بافته ات را بگرفت از دشمن
به لبش ناله ی محزون اخ العطشان است
روضه خوان حرم و آن بدن عریان است
مو پریشان شده و سینه زن و نالان است
به دلش سوز نهان ، دیده ی او گریان است
زینبی که سر بازار معطل شده است
بهر او چشم حرامی است که معضل شده است
ازدحام هلهله ها خنده ی مردم دیده
ناسزا در همه ی راه چقدر بشنیده
سایه ی بر سر خود را به روی نی دیده
در کنار سر نورانی او می دیده
کوفه با خطبه ی خود ، شام چه غوغا می کرد
خواهرت در همه جا محشری برپا می کرد
خطبه اش تیغ شد و یک تنه یک لشگر شد
گاه چون فاطمه و گاه خود حیدر شد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز آوای جرس بر جگرم آتش زد
اشک آتش شد و بر چشم ترم آتش زد
ناله آتش شد و بر برگ و برم آتش زد
سوز دل بیش تر از پیش ترم آتش زد
پاره های دلم از چشم تر آید بیرون
وز نیستان وجودم شرر آید بیرون
دوستان با من و دل ناله و فریاد کنید
آه را با نفس از حبس دل آزاد کنید
اربعین آمده تا از شهدا یاد کنید
گریه بر زخم تن حضرت سجاد کنید
مرغ دل زد به سوی شهر شهیدان پر و بال
پیش تا از حرم الله کنیم استقبال
جابر این جا حرم محترم خون خداست
هر طرف سیر کنی جلوة مصباح هداست
غسل از خون جگر کن که مزار شهداست
سر و دست است که از پیکر صد پاره جداست
پیرهن پاره کن و جامة احرام بپوش
اشک ریزان به طواف حرم الله بکوش
جابرا هم چو ملک پر بگشا بال بزن
ناله با سوز درون علی و آل بزن
بر سر و سینة خود در همه احوال بزن
خم شو و سجده کن و بوسه به گودال بزن
چهره بگذار به خاکی که دهد بوی حسین
ریخته بر روی آن خون ز سر و روی حسین
جابرا اشک فشان ناله بزن زمزمه کن
گریه با فاطمه از داغ بنی فاطمه کن
در حریم پسر فاطمه یاد از همه کن
روی از گوشة گودال سوی علقمه کن
اشک جاری به رخ از دیدة دریایی کن
دست سقا ز تن افتاده، تو سقایی کن
گوش کن بانگ جرس از دل صحرا آید
ناله ای سخت جگر سوز و غم افزا آید
پیشباز اسرا دختر زهرا آید
به گمانم ز سفر زینب کبرا آید
حرمی روی به بین الحرمین آوردند
از سفر نالة ای وای حسین آوردند
بلبلان آمده گل ها همه پرپر گشتند
حرم الله دوباره به حرم برگشتند
زائر پیکر صد پارة بی سر گشتند
همگی دور مزار علی اکبر گشتند
گودی قتلگه و علقمه را می دیدند
هر طرف اشک فشان فاطمه را می دیدند
آب بر سینة خود دید چو تصویر رباب
عرق شرم شد و سوخت از شرم شد آب
جگر بحر ز سوز جگرش گشت کباب
شیر در سینه مادر، علی اصغر در خواب
یاد شش ماهه و گهوارة او می افتاد
به دو دستش حرکت های خیالی می داد
نفس دخت علی شعلة ماتم می شد
قامت خم شده اش بار دگر خم می شد
تاب می داد ز کف طاقت او کم می شد
پیش چشمش تن صد پاره مجسم می شد
حنجر غرقه به خون در نظرش می آمد
یادش از بوسة جد و پدرش می آمد
باز هم داغ روی داغ مکرر می دید
باغ آتش زده و لالة پرپر می دید
لحظه لحظه تن صد چاک برادر می دید
فرق بشکستة عباس دلاور می دید
رژه می رفت مصائب همه پیش نظرش
داغ ها بود که شد تازه درون جگرش
گریه آزاد شده بغض گلو را بسته
کرده فریاد درون حنجره ها را خسته
داغداران همه فریاد زنند آهسته
ذکرشان یا ابتا یا ابتا پیوسته
اشک اطفال دل فاطمه را آتش زد
گریة زینب کبری همه را آتش زد
گفت ای همدمم از لحظة میلاد حسین
ای سلامم به جراحات تنت باد حسین
از همان روز که چشمم به تو افتاد حسین
آتش عشق تو زد بر جگرم باد حسین
من و تو در بغل فاطمه با هم بودیم
همدم و یار به هر شادی و هر غم بودیم
حال بر گو چه شد از خویش جدایم کردی
در بیابان بلا برده رهایم کردی
گاه در گوشة گودال دعایم کردی
گاه بر نوک سنان گریه برایم کردی
چشمم افتاد سر نیزه به اشک بصرت
جگرم پاره شد از خواندن قرآن سرت
کثرت داغ سراپا تب و تابم کرده
خون دل سرزده از دیده خضابم کرده
سخنی گوی که هجران تو آبم کرده
چهره بنمای که داغ تو کبابم کرده
بر سر خاک تو از اشک گلاب آوردم
گرچه خود آب شدم بهر تو آب آوردم
روزها هر چه زمان می گذرد روز تواند
ظالمان تا ابد الدهر سیه روز تواند
اهل بیت تو همه لشکر پیروز تواند
که پیام آور فریاد ستم سوز تواند
سرکشان یکسره گشتند حقیر تو حسین
شام شد پایگه طفل صغیر تو حسین
دشمنان از سر کویت به شتابم بردند
بعد کوفه به سوی شام خرابم بردند
به اسارت نه که با رنج و عذابم بردند
با سر پاک تو در بزم شرابم بردند
شام را سخت تر از کرببلا می دیدم
سر خونین تو در طشت طلا می دیدم
شامیان روز ورودم همگی خندیدند
سر هر کوچه به دور سر تو رقصیدند
عید بگرفته همه جامة نو پوشیدند
لیک با زلزلة خطبة من لرزیدند
گرچه باران بلا ریخت به جانم در شام
کار شمشیر علی کرد زبانم در شام
گرچه این بار به دوش همگان سنگین بود
آنچه گفتیم و شنیدیم برای دین بود
و آنچه پنداشت عدو تلخ به ما شیرین بود
ارث ما بود شهادت، شرف ما این بود
"میثم" ابیات تو چون شعلة ظالم سوزند
تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اربعین آمد دلم را غم گرفت
بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت
سوز اهل آسمان آید به گوش
ناله ی صاحب زمان آید به گوش
جان اهل بیت عصمت بر لب است
کاروان سالار آنها زینب است
جمله مستان سوی ساقی آمدند
مست مست از جام باقی آمدند
سینه ها آماج رگبار بلا
جای زخم ریسمان بر دستها
هوش از سر رفته و دل باخته
جسم خود را بر زمین انداخته
هر یکی در جستجوی تربتی
بر لب هر یک کلامی، صحبتی
قلبها پر شکوه از بیداد بود
آشنای قبر ها سجاد(ع) بود
رهبر زینب(س) امام راستین
حجت حق بود زین العابدین(ع)
با کلامش عمه را مغموم کرد
تا که قبر یار را معلوم کرد
آمده همراه دخت بوتراب
بر سر آن قبر کلثوم و رباب
زخمهای این سفر سر باز کرد
هر کسی درد دلی آغاز کرد
زینب ازمژگان خود یاقوت ساخت
داستان این سفر را باز گفت
گفت ای سالار زینب السلام
ماه شام تارزینب السلام
بر تو پیغام سفر آورد ام
از فتوحاتم خبر آورده ام
کرد با من این مسیر عشق طی
راس تو منزل به منزل روی نی
معجرم نیلی شد و مویم سپید
از غم دوری تو قدم خمید
گر که دست رحمت و صبرت نبود
زینبت در راه کوفه مرده بود
ظلم دشمن تا که بی اندازه شد
ماجراهای سقیفه تازه شد
ریسمان بر گردن سجاد بود
غربت بابا مرا در یاد بود
دیدی از نی دست خواهر بسته بود؟
گوییا دستان حیدر بسته بود
یاسها را جوهر نیلی زدند
کودکان را یک به یک سیلی زدند
ازشماتت کردن دشمن مپرس
از سه ساله دخترت از من مپرس
شد سرت یک نیمه شب مهمان او
با وصالت بر لب آمد جان او
مرد در ویرانه و من زنده ام
بی رقیه(س) آمدم شرمنده ام
بارها از دوریت جان باختم
بین مقتل من تو را در یافتم
گر تو ای لب تشنه برداری سرت
حال نشناسی دگر این خواهرت....
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
#امام_حسین_علیه_السلام
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حرمش جلــوه ای از عــرش معـــلّا دارد
دل صد قافله ، سرگشتــه و شــیدا دارد
می رسد رایحهٔ سیب از آن باغ بهــشت
بی جهت نیست دلم میــل به آنجــا دارد
شب جمعه حرمش در تب و تاب دگریست
چون در آن بزم عزا ، حضرت زهــرا دارد
حرم محترمش حِصن حَصین است، حسین
عَلَـمــش ســـایهٔ امنــــی به ســـرِ مـــا دارد
جلوهٔ زمـزم اشک است در آن کعبهٔ جان
به طــواف آمـده هــر دل که تمنـــا دارد
حــج مقبـــولِ دلِ زائرِ بیـن الحـرمیــن
بستگـــی بر کـــرمِ حضــــرت سقــا دارد
موجی از آه ،مرا باز به هم ریخته است
ساحل چشـــم من اندیشـــهٔ دریــا دارد
ابر در چشـــم ترم می شکنــد بغض مرا
نم نم اشک گهــــر بـــار ، تمــاشـــا دارد
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍رقیـــه سعیـدی(ڪیمیــا)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#ماه_صفر
#امام_زمان
#جمعه_ماه_صفر
باز یک جمعه ی ماه صفر است
شیعه از صاحب خود بی خبر است
اشک در چشم همه حلقه زده
سالها شیعه نگاهش به در است
کی خبر می رسد از عرش خدا
آخرین جمعه ی هجر پدر است
چه کسی ضجّه زند وقت دعا
در بیابان پدرم دربه در است
ساکن کوه و بیابان شده او
چون که جانش همه دم در خطر است
او طرید است و شرید است و فرید
در همه عمر ِخودش خون جگر است
مانده او منتظر روز ظهور
روضه خوان در همه شام وسحر است
تا به کی صبح و مساء هستی ما
وسط روضه ی خود محتضر است
یک به یک منتظرین کم شده اند
آتش فتنه چنین شعله ور است
ای خدا رحم به حالم بنما
ماندنم بین سپاهش، هنر است
ای خدا رفته قرار از دل ما
چاره ی ما فرج منتَظَر است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#زینب_ای_آیینه_ی_مادر_سلام
#اربعین
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
زینـب ای آییـنه ی مـادر ســلام
از سفر برگشتی ای خواهر،سلام
السلام ای همدم و همناله ام
السلام ای یـار چنـدین ساله ام
ای کـه زهـرا و علـی را دختـری
سرفرازم چون تو دارم خواهری
از چه بی جوهر شده آهنگ تو؟
جـان مـادر بـوده ام دلتنگ تو
ای گـرفته از رخ دشمـن نقـاب
خوش درخشیدی بسان آفتاب
گـر نبودی کـوفه و شـام بـلا
دفن می شد نام من در کربلا
خـواهرم ممنـونم از یـاری تو
مرحبا بـر ایـن علمـداری تـو
آمدی خواهر فدای مقدمت
ای بقربان قـدِ از غـم خَمَت
آمـدی خـواهر دوبـاره کـربلا
تو مگرکم دیده ای اینجا بلا؟
آمدی آنجا که دل خون کردنت
در غم مـرگم پریشون کردنت
ای ز هر سو بردلت باریده درد
این چهل روز دوری ام باتوچه کرد؟
ای رشیده ، سَرو قدِ تو خَم است
صورتت چین وچروک ودَرهَم است
جان مادر نیست زینب باورم
اینقدر تو پیر گردی خواهرم
آمدی با اشک وآه ای دل غمین
خیرمقدم گویمت ای نازنین
اولین باراست خواهر ما دوتا
این چنین گردیده ایم ازهم جدا
توسلامم کرده ای ای دل کباب
سر ندارم تا تو را گویم جواب
ای سرا پـا نـاله و انـدوه و درد
این چهل روزه غمم باتوچه کرد؟
آمدی درگلشنی که یاس نیست
خواهرم اینجا دگر عباس نیست
یـاد داری زینبم آن جمع را؟
آن همه پروانه دور شمع را؟
در کــنار خــود بــرادر داشــتی
قاسم و عباس و اکبر داشتی
بادل خون آمدی ای دل کباب
نیست عباسم دگر گیرد رکاب
تا که دیـدم غصـۀ جـانکاه تو
بـا سـرم مـن آمـدم همراه تو
گرچه از نیزه نگاهت کرده ام
گوش بر افغان و آهت کرده ام
گریه کردم تا که برسر می زدی
ناله های ای برادر می زدی
کاش می شد آیم استقبال تو
تابپرسم چون همیشه حال تو
چشم من روشن رسیدی ازسفر
از سفر خواهر چه آوردی خبر؟
هرچه می گردم میان کاروان
از رقیه نیست خواهرجان نشان
خواهرم روح و روان من کجاست؟
دختر شیرین زبان من کجاست؟
خواهرم ازمن مگرافسرده است؟
یا مگر از دوری من مُرده است؟
دارد اینک خواهشی از توحسین
ازگلوی خسته ات بـرگو، حسین
شـد دلــم تنـگ بــرادر گفتـنت
دوست دارم روی زانـو خفتنت
تو همیشه بوده ای چون مادرم
در نمازت کن دعایم خواهرم
از زبانم هرچه که «مداح» گفت
بیت بیت از سوز دل با آه گفت
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_5890782014239413216.ogg
375.9K
#خدا_دونه_در_این_ایام_جانسوز
#اربعین_دلگویه_مازنی
#اربعین
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
خدا دُونّـه در ایـن ایـام جـانسوز
چه بگذشته به زینب این چهل روز
اگـر چه بـی بـرار و بـی قـراره
دَره بـه کـربلا اِنـه دواره
کی وِنِـه بُوره استقبال زینب؟
کی وِنه بَپرسه از حال زینب
از داغ اکبر و حسین و عباس
خَله زینب غریبی کِنّه احساس
وِره تـا یـاد بِمو دل بَیّه کبـاب
وِنِسّـه اون روز عباس بَیته رکاب
نـا بـرار زاعـون دَرنّـه نـا بـرار
چتی زینبِ دل بَهیره قـرار؟
چهل روز درد وناله غم و غصه
چهل روز برمه و ماتم و غصه
چهل روز زیر اِفتاب تَش وگرما
چهل شو بی پناهی سردوسرما
چهل شو زاری هاکردن نواجش
چهل شوجای شلاق دردو سوزش
چهل شوطفل معصوم آه و ناله
چهل شو بـابـا بـابـای سه ساله
چهل شو ناختی از درد شلاق
چَنّه درد داشته اون نامرد شلاق
چهل روز خنده بزوعنِ مَردِم
چهل روز خجالتی از نامَحرِم
چهل شو زینب اسیر سیاه چال
چهل شو بَـتِتِن وَچُونِ دِمّال
چهل شو وَچُونسّه قصه سازی
چهل شو زاری و یتیم نوازی
چهل شو وِشنا باخِتنِ وَچون
چهل شو بی قراریه یتیمون
چهل روز دست نامَحرم گرفتار
چهل روز تماشایی بین انزار
چهل شو بسکه زینب ناله داشته
عاقبت خرابه لاله دکاشته
چهل شوبی قراری داشته زینب
اَتا روز چه براری داشته زینب
گمون نکرده بی حسین بَهووه
شه زِنّه باشه بی برار دَهووه
اِسا که بَیّه بی حسین و عباس
دیگه شه روزِ مرگه کنّه احساس
بنال«مداح» بنال با ناله و آه
که سرگذشت زینب هَسّه جانکاه
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#شعر_علی_اکبر_اسفندیار_مداح
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آمد_برادر_دلخسته_در_برت
#نوحه_اربعین
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
آمد برادر «۲» دلخسته دربرت
غمدیده خواهرت
همسنگر تو«۲» فرزند مادرت
غمدیده خواهرت
ای یـادگـارِ «۲» زهـرا و مـرتضی
یکدم سر از خاک بردار و از وفـا
فــریـاد زینـب، گـردیـده یـا اَخـا
ای جان فدای«۲» جسم مطهرت
غمدیده خواهرت
چل روزِه زینب صدساله شد حسین
چل روزه کـارِ او نـالـه شـد حسین
چشمانش ازخون پُر لاله شد حسین
قامت خمیده«۲» گـردیده زائـرت
غمدیده زائرت
گر پیر و خسته ،گر قد خمیده است
بـدتـر ز کـربلا در شام و دیـده است
از هـر یهـودی طعنـه شنیـده است
این نیمه جان را«۲» آورده در برت
غمدیده خواهرت
آه ای حسین جان، پـاک و مطهری
گــردیم فـدایت، کـه پــاره پیکـری
ای شـاه عـالم، ســردار بـی سـری
رأست به نیزه«۲»هم دیده دخترت
غمدیده خواهرت
پیروزی ات را، زینب سبـب شـده
از دردِ داغ، تـو جـان به لب شده
گـریـان بـرای، تـو روز وشب شده
شـد باغبــانِ«۲» گلهـای احمـرت
غمدیده خواهرت
تیـغ زبـانِ، زینب چـو ذوالفقار
در شام وکوفه، بنمـوده کار زار
آل اومیّـه، شـد تیـره روزگــار
گردیده همچون«۲»سردار لشکرت
غمدیده خواهرت
گر زینب تو، خصم اومَیّـه شد
خونین جگر از، داغ رقیه شـد
خورد وخوراکش،افغان وناله شد
بنگر به حال«۲» رنجور ومضطرت
غمدیده خواهرت
آمد برادر «۲» دلخسته دربرت
غمدیده خواهرت
همسنگر تو«۲» فرزند مادرت
غمدیده خواهرت
کرده قیامت«۲» در راه داورت
غمدیده خواهرت
گردیده زائر«۲» بر قبرت انورت
غمدیده خواهرت
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#شعر_علی_اکبر_اسفندیار_مداح
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_5963315305970140262.m4a
6.54M
#بخوان_عمه_زیارت_نامه_تا_من
#نوحه_اربعین
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
بخوان عمه زیارت نامه تا من
بشویم با سرشک دیده دامن
بخوان عمه دعای اربعین را
که عاشورا کنی این سرزمین را
اگر اشکم نریزد عمه بر خاک
زغصه می شوداین سینه ام چاک
همانگونه که می خوانی زیارت
بگو از هر چه دیدی در اسارت
بگو در این اسارت هرچه دیدی
شِماتتها که عمه می شنیدی
اگر بابایم از دُردانه پرسید
بگو دور تو در ویرانه گردید
بگو در این زیارت با اشاره
ز گوش پاره و از گوش پاره
خدا را شکر عمه هر چه دیدیم
کتک خوردیم وتهمت هم شنیدیم
دوباره قسمت ما کربلا شد
تمام دردهای ما دوا شد
مگر ای عمه اینجا کربلا نیست
چرا ای عمه جای خیمه ها نیست
چرا گهواره ی اصغر شکسته
عمو جانم کجا در خون نشسته
به یکسو می کنی هر دم تماشا
مگر دیدی به صحرا مشک سقا
چهل منزل چهل روز وچهل شب
همه می اَرزد ای عمه به امشب
چهل منزل اسارت در اسارت
فدای یک سلام این زیارت
بخوان روضه که جای روضه اینجاست
یکی از گریه کن های تو زهراست
بخوان ای عمه جان آهسته قرآن
که نا محرم بُوَد اینجا فراوان
بسازم از برایت سایبانی
که داری هر شب اینجا روضه خوانی
چرا چادر به صورت می کشیدی
ز مادر هم خجالت می کشیدی
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:؟
مداح:کربلایی علی اکبراسقندیار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#رباعی_های_اربعین
#اربعین
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
بــرادر جـان ببین اقبـال زینـب
شکسته شدپس ازتو بال زینب
ببین که از سفربر گشته ام من
بیـا اکنون بـه استقبال زینـب
غمت بود ای برادرسخت وجانسور
فـراق تـو مـرا کُشت ایـن چهـل روز
اگرچه این چهل روز شدچهل سال
ولـی بـر گشـته ام از شـام پیـروز
بـرادر، جـان مـن بــودی و هستی
کجـا دیـدی کنـم در کـار سسـتی؟
چرا پس روی نیزه تـا کـه چشمت
به چشمان من افتاد دیده بستی?
میان کوچه ها و از سـرِ بـام
یهـودی ها به ما دادند دشنام
بپای نیزه ها رقصیدند ای وای
برادرجان، اَمان از شام از شام
دراین دل خـاطرات نا تمام است
اگر چه غصه ام ازشهر شام است
ز رنـج و غصـه های مـن نپـرسید
بگـویید قبـر محبـوبم کدام است
بـرادر قلـب زینـب ریـز ریـز اسـت
غمم ازشام واز چشمان هیزاست
نفس بنـد آمـد آنـدم تـا شنیدم
میـان شامیان حرف از کنیز است
گلـی گـم کـرده ام گیرم سراغش
همان که آتشم زد درد و داغش
گل من یار دیرینم حسین است
شـــدم آواره از دردِ فـــراقـش
اگـر چـه کـربـلا جـولان شَـرّ بـود
اگرچه آتش اینجا شعله ور بود
اگـر اینجـا تـو را از مـن گـرفتنـد
ولی شام از همه جانسوز تر بود
ای بـرادر جان بـه قربانت شوم
مـن فـداییِ عـزیـزانـت شــوم
این گمان هرگزنمیکردم حسین
بـر مـزارت فـاتحه خـوانت شوم
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#شعر_علی_اکبر_اسفندیار_مداح
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_6041871035203061733.ogg
925.9K
#با_قد_خم_کربلایت_رسیدم
#اربعین #سبک_بیقراری
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
با قَدِ خَم کربلایت رسیدم
چِل شب و روزازغم تونالیدم
تو روبه نیزه دیدم آه کشیدم
برادر جانم من دیگه بُریدم
کن دعاحاجت بگیرم
سرِ قبر تو بمیرم
از روزی که توازماجدا شدی
سرجدا بین گودال رها شدی
قاریِ من روی نیزه ها شدی
نمکِ همه ی روضه ها شدی
چِقَدَرحسین غریبی
بمیرم که غم نصیبی
ای حسین جان مرابی حیامی زد
شمر جدا حرمله هم جدا می زد
می شدم سِـپَرِ بـچه هـا می زد
مُردم آنجا که دیدم تورامی زد
بس گریه کردم حسینم
رفته نورازهردوعینم
من بمـیرم بَـرات بَرادر من
دیگه داغ غمت شد باورِ من
باسر شدی حسین همسفرمن
داغ تو آتش زده جگر من
مُردم ازاین بیقراری
شنیدم کفن نداری
چهل بارمُردم زنده شدم حسین
بی تودگردرمانده شدم حسین
بنـگرکـه شکننده شدم حسین
آخر زتو شرمنده شدم حسین
اَمانت داری نکردم
رقیه رونیاوردم
خواهرت چون مرغ بشکسته باله
بی تـو زنده ماندنِ من مـحاله
از غمـت اَلـفِ قـامـتم دالـه
دارو نـدارم مـیانِ گـودالـه
سوزِدل وشعر«مداح»
آتش زده بردلم آه
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#شعر_علی_اکبر_اسفندیار_مداح
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حسین_پرس_بوین_زینب_بموعه
#اربعین_دلگویه_مازنی
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
حسین پِرس بَوین زینب بموعه
بَوین زینبِ جان به لب بموعه
برار چل روزه که تر ندیمه
ته که دنیبی بلا بکشیمه
چهل روزه چهل سال پیر بَهیمه
تِه که بُوردی برار اسیر بَهیمه
ته جدایی مره گمون نَهییه
ته بُوردی ومِه غم درمون نَهییه
حسین تامجلس شراب بدیمه
نامحرمون پیش کبـاب بهیـمه
تره با چوب خیزرون که روشته
نانجیب مره همونجه بکوشته
مه جا نپرس برار رقیه کوهه؟
مِـه دل از داغ رقیـه کهـوعه
مه جانپرس برار مه دل کبابه
ونـه جـا عـاقبت بَـیّه خـرابه
برار از درد وغم مه دل سروشته
حسین مِـره خجالتی بکـوشته
بمیـرم کـه رقیـه دِق هاکـرده
تـا ته سر ره کَشه بیته بمرده
دعا هاکن شه حاجت ره بهیرم
سـر ره بِلّم تـه قبـر سـر بمیرم
من و توسه«مداح» غصه خواره
ونـه دلگـویه چـنه بـرمه داره
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#شعر_علی_اکبر_اسفندیار_مداح
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#بنال_ای_دل_که_روز_اربعین_است
#اربعین #همان_خواهر
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
بنال ای دل که روزاربعین است
عزای پور ختم المرسلین است
بنال ای دل که جانها برلب آید
دوباره سوی گودال زینب آید
بنال ایدل که امروز روزسختی است
به زینب روزطاقت سوزسختی است
بنال ای دل که زهرا منظر آید
سر قبر برادر خواهر آید
یکی آید به استقبال زینب
خدا رحمی کند بر حال زینب
همان زینب همان مظلومه خواهر
نشد یک لحظه غافل از برادر
همان خواهرکه شام را زیرو روکرد
یـزید و آل را بـی آبـرو کرد
همان خواهر به نطق حیدرانه
گرفته قلب دشمن را نشانه
تمام مرد و زن را باور آمد
بخود گفتند یارب حیدر آمد
سکینه گفته بود قربان عَمّه
امام ساجدین گفت جان عَمّه
بخوان عَمّه که این احساس داریم
دوباره ما عمو عباس داریم
همان خواهر چو بابایش سخنور
فَصاحت در بیان مانند حیدر
همان خواهرکه شب رفت روزبرگشت
شکسته شد ولی پیروز بـرگشت
همان خواهرچهل روز بادل وجان
پرستاری نموده از یتیمان
همان خواهرکه برزخمش نمک خورد
بدور از چشم عباسش کتک خورد
همان خواهر که حرفش گریه دارد
بـدل داغ و غـم رقـیّه دارد
همان خواهرکه دل شکسته ترشد
چهل روز از حسینش بی خبرشد
چهل روزی بیابان گرد گشته
اسیر اشک و آه و درد گشته
چهل روزاست این غمدیده خواهر
عزادار است و دلتنگ برادر
چهل روزاست که درشوروشین است
فقط ذکر لب او یاحسین است
چهل روز خون دل بارَد سکینه
رقیه خواند و زینب زد به سینه
چهل روز آنچه را بادیدگان دید
چهل سال حضرت سجاد نالید
چهل روزاست زینب نوحه خوان است
ز غم پیر و ضعیف و نا توان است
چهل روز کار زینب ناله ها شد
پـرسـتار بـرادر زاده ها شد
چه ها با قلب زینب کرده غم ها
گمانم که حسین نشناسد او را
چهل روز در دلش غم موج می زد
خودش در بَحر ماتم مـوج می زد
اگر شد کوه استقامت و صبر
فقط یک نـاله زد افتاد بر قبر
به حقِ حضرت زهرا و حیدر
نگردد هیچ خواهر بی برادر
نگو«مداح»دگر غش کرده زینب
دل مـا را مُشَـوّش کـرده زینب
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#شعر_علی_اکبر_اسفندیار_مداح
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_6003399020267967644.ogg
507.8K
#نوحه_اربعین
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
چوبی به لبت نشسته دیدم
دندان تو را شکسته دیدم
چشمان تو را پر آب دیدم
دور سر تو شراب دیدم
چون مجلس کینه رابیاراست
خصم تو زما کنیز می خواست
داغی به درون سینه افتاد
لرزه به تن سکینه افتاد
خونین شدن سرت تو دیدم
جان کندن دخترت تو دیدم
عباس کجاست تا نشیند
رخسار کبود من ببیند
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:؟
بانوای:کربلایی علی اکبراسفندیار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
|⇦•این روزا حالم...
#روضه و توسل به ابا عبدالله الحسین علیه السلام ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ کربلایی نریمان پناهی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
این روزا حالم حال خوبی نیس
من موندم و چشمای زار و خیس
دلواپسم این اربعین
اگه حرم نرم میمیرم
خواب و خیالم این شده
ضریحو کِی بغل میگیرم
باورش هم سخته برام
امسال زیارتش نمیرم
«جانم حسین جانم حسین جانم»
جون رسیده به روی لب آقا
دارم میسوزم روز و شب آقا
یادش بخیر
روزایی که تو کربلا برو بیا بود
پای پیاده از نجف جمعیت دلداده ها بود
پیر و جوون میرفتن و
چه شوری توی موکبا بود
«جانم حسین جانم حسین جانم »
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
|⇦•سلام عزیز زهرا..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاجمحمود کریمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
سلام عزیز زهرا روضه کجا گرفتی
کجا غریب و تنها بزم عزا گرفتی
من بی کس بن بی کس تو حجت خدایی
من عاشق بن عاشق تو عشق خوب خوبایی
تو ناز و من نیازم تو عرش رو نگینی
منو ببر به همرات با پای اربعینی
منو ببر به همرات با نای بی نوایی
من حتم دارم امشب تو راه کربلایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#غزل
🔹از آن ساعت...🔹
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
تو بر نی بودی و دیدی چهها دیدم، چهها کردم
گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمیبردم
ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم
به یادم مانده آن روزی که میجستم تو را اما
تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزهها کردم
تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز
مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم
تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما
برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم
بهسان شمع، آبم کرد بانگ آبآب تو
اگرچه تشنه بودم چشمههای چشم وا کردم
میان خیمههای سوخته همچون دلم آن شب
نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم..
ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل
سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم
📝 #علی_انسانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چهارپاره اربعین امام حسین علیهالسلام
یادَشبهخیر دربهدریهایِ اریعین
یادشبهخیر بیسر ُو سامانتان شدیم
یک سفره پهن بود نجف تا به کربلا
یادشبهخیر ما همه مهمانتان شدیم
آنقدر لقمه بود همه سیر میشدند
زوّار لحظِهلحظِه نمکگیر میشدند
در این مسیر صحبتی از خستگی نبود
پیر ُو جوان به شوقِ حرم شیر میشدند
شادابی و طراوات و ایثار و بندگی
در بینِ این مسیر شکوهی عجیب داشت
آن روزها تمامیِ این راه روز و شب
میشد حسینیه همِهجا بویِ سیب داشت
اِقرار میکنم به تو وابستهام فقط
اصرار میکنم که مَرانی مرا حسین
دنبال میکنم همِهجا روضههایِ سر
گودال و نیزه تشتِ طلا زیرِ پا حسین
یک اربعین به پایِ سرَت ناله زد حرم
یک اربعین چهها به سرِ خواهر آمده
یک جمله روضه مرثیهیِ خواهرِ شماست
از شام زینبِ تو چنان مادر آمده
قامتکمان و نیلی و پهلو شکستهام
مویِ سرم سپید ولی رویِ من سیاه
از آن امانتی که سپردی به من نپرس
آمد خرابه سر شده ویرانه قتلگاه
خنجر سراغِ پشتِ سرت رفت خوب شد
جان کَندی و ندیده دو چشمت طناب را
شکرِ خدا نبود علمدار چون زدند
دائم به تشتِ رأسِ تو جام شراب را
پایِ سرِ بریده به هم جام دادهاند
پایِ سرِ تو حرفِ خرید و فروش بود
لرزید کودکی که به من تکیه داده بود
وقتی اشاره کرد به او مَردی از یهود
پیشِ نگاهِ قافله خندید حرمله
پیشِ رباب قاتلِ طفلت صله گرفت
وقتی که زَجر وارد بزمِ یزید شد
دستی به صورتَش گلِ این قافله گرفت
ای سر بریده زائرِ تو قدخمیده است
جایِ لگد به چادرِ من مانده غیرتی
با ساقِ نیزه پایِ سرِ نیزه دشمنت
پهلویِ ندبهخوانِ تو سوزانده غیرتی
#اربعین #کربلا #امام_حسین_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7