eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
984 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب شب سقایی یعسوب دین است پیمانه ها دست امیرالمؤمنین است بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر او صورت انسانی الله باشد او کاشف الکرب رسول الله باشد او جلوه ربانی شب های قدر است او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است او را تمام عرشیان تکریم کردند خیل ملائک بر علی تعظیم کردند امشب جنون آبها هم بی مثال است می نوشی از دست علی تنها حلال است پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر روی سخن با آن امیر عالمین است تنها خجالت بهر سقای حسین است در علقمه عباس عمود آهنین خورد در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آدمی چیست که اینقدر به خود می نازی؟ داری از عمر خودت می زنی و می سازی زندگی مثل قماری ست مسلم که در آن هر قدر خبره شوی آخرسر می بازی به دوای تو طبیبان همگی دل سردند چه بلایی به سر روح و تنت آوردند این قدر زور نزن زندگی ات آمال است آخر عمر مگر بیش تر از صد سال است؟ به چه دلخوش شده ای موی سر و قد بلند نفس برده است به تاراج جهانت را چند؟ همه ی زندگی ات را سر این تن دادی خوب بنگر که به افسار که گردن دادی؟ اینکه اینگونه تورا بند زده شیطان است روز و شب هی به تو لبخند زده شیطان است دشمن توست اگر همره راهت شده است باعث خستگی و روی سیاهت شده است تو که با دست خودت آفت جانت شده ای چه قدر پیش همه قفل زبانت شده ای دست بردار به تسبیح خداوند خودت کی خودت را تو رها می کنی از بند خودت کی صدای تو رها گشت و به الله رسید خواب ماندی و شب هفدهم ماه رسید توبه کن توبه تو که وقت عبادت داری سیزده روز دگر مانده و فرصت داری سیزده روز دگر مانده و سرگردانی نفس را باید از این راه تو برگردانی دست بر دامن هرکس بزنی بیهوده ست نفس تو سرکش و مغرور و گناه آلودست بارالها چه کنم آب حیاتم بدهی باز وقت سحر از غصه نجاتم بدهی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خدایا این جماعت خود پرستند به روی دین وقرآن دیده بستند پس ازبشکستن پهلوی زهرا سرمظلوم عالم را شکستند اشعارناب آئینی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر کس برای توبه مصمم نمی شود با صد هزار موعظه آدم نمی شود امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم فردا همین مجال فراهم نمی شود طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا خالص نبوده است که محکم نمی شود نامردی است بندگی لحظه ای ما شوق گناه و نافله با هم نمی شود باید برای خشکی چشم التماس کرد این چاه خشک، یک شبه زمزم نمی شود ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو: من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟ شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر چیزی که از کریمی تو کم نمی شود حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده حلوا برای غم زده مرهم نمی شود جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود هرکس که آمده قدمی سمت کربلا شرمنده ی رسول مکرم نمی شود نان علی و فاطمه را سائلی که خورد دیگر مقابل احدی خم نمی شود شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند پس مرهمی براش فراهم نمی شود جوری که آیه های سرش ریخته بهم هر کار هم کنند منظم نمی شود این ضربه سخت بود ولی در دل علی بر دردهای کوچه مقدم نمی شود زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من که پا تا سر گناهم آمدم پاکم کنی بنده ی نامه سیاهم آمدم پاکم کنی عمر خود را صرف عصیان کرده ام اما خدا با همین عمر تباهم آمدم پاکم کنی خوب می دانم که محشر ملجایی غیر تو نیست فاش گویم ای پناهم آمدم پاکم کنی یا غفور و یا مجیر و یا حبیب الصادقین سائل گوشه نگاهم آمدم پاکم کنی در لجنزار گناهان دستگیری کن مرا حبس گشته بانگ آهم آمدم پاکم کنی در طریق معرفت من پای در گل مانده ام سالکی گم کرده راهم آمدم پاکم کنی بارالها در میان منجلاب غفلتم من که افتاده به چاهم آمدم پاکم کنی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو تا که از ضَرب علی با سرش اُفتاد زمین به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربه‌یِ در همسرش اُفتاد زمین کَس نفهمید که عباس چگونه آمد بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین خواست تا خانه‌یِ زینب رویِ پا راه رَوَد دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین ذوالجناح آه ببین نیزه‌ای او را هول داد از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین دید پایین قدمهاش سَنان می‌خندید دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زبان حال حضرت زینب سلام الله در دلم آتشی از داغِ تو برپا شده است بيشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است لَخته‌خون بسته ببين چادرِ مادر امشب قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است قاتل از شيرِ تو نوشيده به من ميخندد يعنی ای كوفه نشين نوبتِ بابا شده است باز يك گوشه حسن گرم زبان ميگيرد باز اين خانه پُر از روضه‌یِ زهرا شده است ديدم آن روز در آن كوچه‌یِ باريك چه شد ديدم آن روز كه يك مُشت مُهَيّا شده است   وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای تیغ مرا لبالب از یارب کُن ای تیغ بیا و راحتم امشب کُن بشتاب و سرِ مرا شکاف اما باز رحمی به دلِ سوخته ی زینب کُن ای تیغ زمان زمانه‌ی نیرنگ است بشکاف سَرَم که سینه‌ام خون رنگ است یکبار نشد که سیر رویَش بینم بشتاب دلم برایِ محسن تنگ است ای تیغ پَرِ پر زدنش را بزنند آن مرغ که قیدِ ماندنش را بزنند ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد مردی که به پیشِ او زنش را بزنند امروز نه آن دَم علی از پا اُفتاد تا خانمِ من زیرِ قدم‌ها اُفتاد یک شهر برای بُردنم رد میشد از رویِ دری که رویِ زهرا اُفتاد ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز او خورد زمین و من بُریدم آن روز از پهلویِ میخ کوبِ زهرا آن روز با دستِ خودم میخ کشیدم آن روز http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو شالش گرفت حلقه‌ی در : جانِ من مرو پیشِ یتیمها پدری سر به زیر رفت این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت مسجد رسید روضه‌ی خود را به پا کُنَد مسجد رسید قاتل خود را صدا کند تا ضربه خورد بُغضِ پریشانی‌اش شکست تا ضربه خورد صفحه‌ی پیشانی‌اش شکست جبریل پیشِ ضربه‌ی او شهپرش گرفت از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش اُفتاده مثلِ فاطمه‌اش وای با سرش محراب غرق آتش و سیلی و دود شد سر ضربه خورد گوشه‌ی چشمش کبود شد خَم شد گمان کنم که به دیوار خورده است شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده است خون می‌چکید از سر و روی و محاسنش زهرا رسیده بود ، در آغوش محسنش رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود چشم انتظار دارد علی خانه میرود آهسته گفت آه عبا را رها کنید زینب دَمِ در است مرا رویِ پا کنید ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت یا باز چشم زینب کبراش را گرفت اینبار شُکر که زینب عبا ندید اینبار شکر که او بوریا ندید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یادش بخیر شهر و دیاری که داشتم باغ فدک نه، باغ بهاری که داشتم با فاطمه اسیر غریبی نمی‌شدم یادش بخیر دلبر و یاری که داشتم زهرا یگانه بود و برایم قرار بود یادش بخیر تاب و قراری که داشتم آیینه‌ی جمال خداوندگار بود یادش بخیر آینه داری که داشتم با این همه، میان همان کوچه‌های تنگ بشکست آن غرور و عیاری که داشتم دستی پلید آمد و با تازیانه‌اش از من گرفت دار و نداری که داشتم بسکه رمق ز فاطمه‌ام تازیانه برد افتاد روی خاک، نگاری که داشتم پر زد پرستوی من و از آشیانه رفت من ماندم و همان دل زاری که داشتم اشک من و حسین و حسن بود نیمه شب شمع و چراغ خاک مزاری که داشتم ای چاه کوفه، فاطمه را بی هوا زدند پیش حسن میان همان کوچه‌ها زدند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا دست قضا غریب دو عالم نوشته است زهرای من ، تو رفتی و از بعد رفتنت تنها خدا برای دلم غم نوشته است سی سال می‌شود که بدون تو مانده‌ام رفتی مرا برای دلم، تا گذاشتی شهر مدینه شیره‌ی جان مرا کشید من را میان این همه غم جا گذاشتی وقتی میان کوچه‌ی بن بست می‌رسم انگار می‌رسم به دو دست کبود تو امشب بیا به خانه قلبم سری بزن خسته شدم عزیز دلم در نبود تو درد بدی است درد فراق تو و علی من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم کردم وصیت، اینکه من از پا فتاده‌ام سی سالِ پیش، کشته‌ی دیوار و در شدم عمری است لب گزیدم و کابوس کوچه‌ها لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است تیغی که در سجود، شکسته سر مرا قبلا غلاف او کمرم را شکسته است یا که بیا و پر زدنم را نگاه کن یا که سر مرا به روی زانویت بگیر طوری بیا که باز نیفتی به روی خاک دست مرا رها کن و از پهلویت بگیر از بعد ماجرای زمین خوردنت حسن هرشب ز درد پهلوی من گریه می‌کند امشب که درد پهلوی من خوب تر شده بر این شکاف ابروی من گریه می‌کند پنهان نمانده پیش تو، عمری است فاطمه مانند تو سرم، بدنم درد می‌کند آتش گرفته‌ام جگرم تیر می‌کشد بس گفته‌ام بیا دهنم درد می‌کند زهرا بیا که روضه بخوانم برای تو زینب نشسته تا کفنم را سوا کند از آن همه کفن پسرم بی کفن شده باید حسین را پسرش بوریا کند دائم برای آن بدن بوریا شده دردی که مانده بر بدنم گریه می‌کند دیدم به یاد آن تن بی غسل و بی کفن در دست زینبم کفنم گریه می‌کند یادش بخیر شهر مدینه، خودت به من... گفتی قرارِ بعدیِمان پای نیزه‌ها یادش بخیر، پیروهنی را که بافتی... جای کفن برای حسینم به کربلا حالا بیا که خسته‌ام از گریه‌های خویش چشمی برای گریه نمانده برای من با چاه کوفه بسکه نشستم گریستم نایی نمانده فاطمه بین صدای من ‌ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را به خانه برده اند از سوی مسجد جان زینب را همه با چشم گریان می روند از خانه ی مولا چه می فهمد کسی حال دل ویران زینب را تمام دختران بابایی اند و خوب می فهمند چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را دل بی رحمِ شهر کوفه بنگر خوب، شاهد باش که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را ببین پای ولی، قربانیِ طفلان زینب را الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر نبیند شهر کوفه دیده ی گریان زینب را الهی این برادرها همیشه محضرش باشند کسی خاکی نبیند لحظه ای دامان زینب را الهی تا نبیند آسمان کربلا بر نی سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
  حضرت زینب سلام الله روضه حضرت ابالفضل العباس علیه السلام چشم‌هایِ به رنگِ خونَت را بر پرستارِ خود کمی وا کُن دلِ من شور میزند بابا گریه‌های مرا تماشا کُن گرچه بستم شکافِ زخمت را خونِ تازه دوباره میریزد گرچه بر معجرم گره زده‌ام لَخته‌خون ، پاره پاره میریزد بعدِ لبخندِ قاتلت بر من تو چرا خنده میکنی بابا؟ شبِ بی مادریِ ما را باز این چنین زنده میکنی بابا واژه‌هایی که خاطرات من است باز تکرار میکنی هر بار کوچه‌یِ تنگ ، خنده و هیزم میخ در ، دود ، آتش و دیوار مُردم از روضه‌خوانی‌ات امشب سوختم پایِ هر وصیتِ تو سرِ شب از شکافِ در دیدم حالِ عباس را زِ نیَتِ تو  دستِ او را گرفتی و گفتی رو سپیدم کُن ای رشیدِ علی پیشِ زهرا کُن آبرو داری آبرویم بخر ، امیدِ علی جانِ تو ، جانِ خواهرت زینب ای علمدارِ کاروانِ حسین حیدرِ بی مثالِ عاشورا جانِ تو ، جانِ دخترانِ حسین نکند کودکی شود تشنه نکند دختری زمین بخورد نشود با تو خیمه‌ای بی تاب نکند مادری زمین بخورد  دستهایت اگر زمین اُفتاد نامِ زهرا به لب بِبر ، جان گیر بدنت را سپر کُن و بشتاب خم شو و مشک را به دندان گیر تشنه لب ، مشکِ آب را به لبِ کودکِ بی زبان بگیر عباس تیر وقتی به چشمهایت خورد مدد از زانوان بگیر عباس   دست وقتی که نیست با صورت از سرِ زین به خاک می‌اُفتی غرق در تیر ، ای کمان اَبرو به زمین چاک چاک می‌اُفتی مادری میرسد به بالینت دست دارد به رویِ پهلویش کاش چشمت نبیندش وقتی جای یک دست مانده بر رویش http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زبان حال حضرت زینب سلام الله در دلم آتشی از داغِ تو برپا شده است بيشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است لَخته‌خون بسته ببين چادرِ مادر امشب قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است قاتل از شيرِ تو نوشيده به من ميخندد يعنی ای كوفه نشين نوبتِ بابا شده است باز يک گوشه حسن گرم زبان ميگيرد باز اين خانه پُر از روضه‌یِ زهرا شده است ديدم آن روز در آن كوچه‌یِ باريک چه شد ديدم آن روز كه يک مُشت مُهَيّا شده است   وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زبان حال حضرت زینب سلام الله تا صبح گردِ بسترت آرام می‌پرم شاید دوباره بال بگیری کبوترم شد قسمتم دوباره پرستاریَت کنم بابا بگویم و تو بگویی که دخترم... از بس که قطره قطره‌ی خون‌ات گرفته‌ام خون لخته بسته است تمامیِ معجرم شُکرِ خدا که خونِ سَرَت بند آمده دیدی چه کرد چادر خاکی مادرم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غزل مصیبت_ ۱۹رمضان ضربت‌خوردن‌ خونِ دل ازسرِتو رویِ زمین می ریزد یا دلِ دخترِ تو رویِ زمین می ریزد چـه بلایی به سرِ شیرخـدا آوردند بی عصا پیکرِتو رویِ زمین می ریزد خونِ دل می چکدازگوشه یِ پیشانیِ تو روضه دور وُ بَرِ تو رویِ زمین می ریزد زخمِ تو بسته شد امّا یک تکان که بُخوری خونَت از بسترِتو رویِ زمین می ریزد چشمهایِ تو شده تار شبیه کوچه باز هم باورِ تو رویِ زمین می ریزد خون چکیداز سَر وُ یادِ پَرِ یار افتادی با غلافی پرِ تو رویِ زمین می ریزد کوفه را دیدی وُ گفتی‌ که نباشد محکم...!! دخترم معـجرِ تو رویِ زمین می ریزد بِ عَلیٍّ بِ عَلیٍّ بِ عَلیٖ با ندبه خونِ چشمِ تَرِ تو رویِ زمین می ریزد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غزل_مدح ومرثیه ۱۹رمضان کسی نَبود بفـهمد تورا پس از زهرا ندیده روزِخوشی مرتضی پس اززهرا چقـدر آه کشیدی برایِ چاه عـلی چه روضه ها‌که نخواندی شما پس از زهرا نشسته ای سرِ این سفره تا نمک بُخوری نمک زدند به زَخمَت چرا؟! پس از زهرا نَخوان برای من این آیه را که می لرزم نَخواه مرگِ خودت از خدا پس از زهرا ندیده ام ولی از خواهرم شنیدم که... ندیده لَعلِ تو لبخند را پس از زهرا شنیده ام در وُ دیوار وُ میخ وُ کوچه شدند تمامِ حرفِ تو این سالها پس از زهرا به کوچه می روی یا سویِ مسجدِ کوفه!!! دوباره عرش گرفته عزا پس از زهرا سرِتو مثلِ پَرِ مادرم شکـسته شود به پیش چشمِ تَرِ مجتبی پس از زهرا دوباره بستر وُ بیـمار داریِ زینب دوباره گریه وُ حمدِ شفاء پس از زهرا بِمان که کوفه برایِ زَدَن شده حاضر قـَضا مرا بِـبَرد کـربلا پس از زهرا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۹۷ گویم به نجوا - یارب یارب دارم تمنا - یارب یارب ای یار محبوب ، نام تو ای خوب گویم به آوا - یارب یارب دارم دل شب ، ذکر تو بر لب نالم به نجوا - یارب یارب ماندم به هجران ، با این گناهان تنهای تنها - یارب یارب اِغفِر ذنوبی، وقت غروبی یا نیمه شب ها - یارب یارب ما را ببخشا ، بر حق مولا بر آهِ زهرا - یارب یارب توبه شکستم - یارب یارب بی چاره هستم - یارب یارب یارب یارب - یارب یارب .... ای مهربانم - اِغفر ذنوبی من خسته جانم - اِغفر ذنوبی وای از گناهم ، بنگر به آهم ای مهربانم - اِغفر ذنوبی ای تو پناهم ، من روسیاهم ای بی نشانم - اِغفر ذنوبی باشد بیانم ، ذکر لبانم ورد زبانم - اِغفر ذنوبی بی تو چه سازم ، ای چاره سازم خود دِه امانم - اِغفر ذنوبی دانم که پستم، توبه شکستم نام تو خوانم -اِغفر ذنوبی یارب به مولا - یارب یارب ما را ببخشا - یارب یارب یارب یارب - یارب یارب ... ای تو امیدم - ای مهربانم نور سپیدم - ای مهربانم دادی بشارت ، بر عفو و رحمت این شد نویدم - ای مهربانم همواره ماندم ، جز تو نخواندم جز تو ندیدم - ای مهربانم عمری به دوران ، بار گناهان بر جان کشیدم - ای مهربانم افتاده برگم ، در وقت مرگم ذکری شنیدم - ای مهربانم لحظه ی آخر ، شد حب حیدر تنها امیدم - ای مهربانم ما را در این شب - یارب یارب بخشا به زینب - یارب یارب یارب یارب - یارب یارب ... شرمنده اِی یار - توبه شکستم صد بار و خر بار - توبه شکستم تو ای خدایم ، گر چه برایم بودی خریدار- توبه شکستم دارم خجالت ، با حال غفلت یک عمر ای یار - توبه شکستم هستی قرارم ، بنگر که دارم قلبی گرفتار - توبه شکستم از تو گسستم ، بی تو نشستم هستم گنهکار - توبه شکستم بودم چه بی قَدر ، حتی شب قدر با روی بسیار - توبه شکستم ای یار خوبم - یارب یارب اِغفر ذنوبم - یارب یارب یارب یارب - یارب یارب... حالا به سویت - باز آمدم من بر گفتگویت - باز آمدم من تو ای خدایم ، گفتی بیایم دیگر به سویت - باز آمدم من اوج محبت ، دریای رحمت بر طوف کویت - باز آمدم من دارم ز جانان ، امید غفران با شوق رویت - باز آمدم من می گیرم آخر ، جامی ز کوثر بهر سبویت - باز آمدم من با مهر حیدر ، سوی تو داور بر جستجویت - باز آمدم من نام تو خوانم - یارب یارب ای مهربانم - یارب یارب یارب یارب - یارب یارب ... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیا و از دل ما هم عبور کن مهدی بیا و قلب مرا پر سرور کن مهدی به انتظار تو عمری نشسته ام آقا کتاب عمر مرا یک مرور کن مهدی مرا که عاجزم از درک بودنت مولا به ذهن کوچک من هم خطور کن مهدی قسم به فاطمه ای منجی همه عالم به خاطر دل زهرا ظهور کن مهدی برای آن که همیشه به یاد تو باشم ز غیر خود دل من را تو دور کن مهدی برای آن که شوم زنده در دل قبرم بیا ز روی مزارم عبور کن مهدی ز داغ جدِّ غریبت علی به سر زده ایم در این عزا دل ما را صبور کن مهدی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۹۷ هنگامه ی مهمانی است ، رخصت مددی حیدر این مه مهِ رحمانی است ، رخصت مددی حیدر هنگام مناجات است ، این روح عبادات است دل سوی سماوات است ، رخصت مددی حیدر نام تو وصول عشق، هم اذن دخول عشق ای رمز قبول عشق ، رخصت مددی حیدر ما سائل جانانیم ، در کوی تو مهمانیم تا در رمضان مانیم ، رخصت مددی حیدر ای قبله ی مستانه ، ای کعبه ی جانانه ای صاحب این خانه ، رخصت مددی حیدر ای یاور و غمخوارم ، هستی همه دم یارم تا جان به تو بسپارم ، رخصت مددی حیدر در ماه خدا خواهیم ، ما شوق دعا خواهیم ما حب و ولا خواهیم ، رخصت مددی حیدر دادم قَسمت مولا، بر غربتت ای آقا برما نظری فر ما ، رخصت مددی حیدر ما محو مَهِ بدریم ، ما سائل بی قدریم خواهان شب قَدریم ، رخصت مددی حیدر ای لیله ی قدر حق ، ای حقِّ ز حق مشتق ای فرق سرت منشق ، رخصت مددی حیدر ای روح همه قرآن ، عرش و حرمِ رحمان بهر تو کم است این جان ، رخصت مددی حیدر جز تو ز همه سیرم ، ذکر تو رو می گیرم بر پای تو می میرم ، رخصت مددی حیدر بهر شب احیایم ، با ذکر تو می آیم شد یا علی آوایم ، رخصت مددی حیدر ای یاد تو ذکر الله ، ای نام تو باب الله حیدر بِکَ یا الله ، رخصت مددی حیدر http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام شگفتا کرامات ماهی تمام چه ماهی که خورشید صبح است و شام چه ماهی که فرزند اُم القُری چه ماهی که لبخند بیت الحرام چه ماهی چه مردی سلامٌ علیه چه مردی چه ماهی علیه‌السلام چه حُسن شروعی‌ست ماه رجب چه حُسن ختامی‌ست ماه صیام همه عمر او یک نماز است و بس سکوتش قعود و خروشش قیام دم از حق زده دم به دم تیغ او اگر در مصاف است اگر در نیام چه ژرف است آری چه ژرف و شگرف کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام در اوصاف آن حسن بی‌خاتمه رسید این ترنم به حسن ختام به لب دارم این نغمه را دم به دم به سر دارم این سایه را مستدام امیری حسینٌ و نعم الامیر امامی علیٌ و نعم الامام http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام کی می‌شود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی دستِ حق و زبانِ حق و چشمِ حق، به‌حق آیینۀ خدای تعالی، علی علی نامت دوای درد و کلامت شفای دل استادِ ذو فنونِ مسیحا، علی علی آموزگارِ عشق گریبان درید و گفت: دردا و حسرتا و دریغا علی، علی شیخان و زاهدان و فقیهان و مفتیان حق حق علی علی، یا مولا علی علی یک‌ شمّه از کلامِ تو شد چشمه، موج موج یک‌ چشمه از سکوتِ تو دریا، علی علی دنیا هنوز نام تو را می‌بَرد مدام دنیا هنوز محو تماشا: علی، علی دنیا هنوز تشنۀ شمشیرِ عدلِ توست آن تلخ‌ترْ شرابِ گوارا، علی علی دیگر علی ندید به خود خاک و، دید اگر پیش از تو بود حضرت زهرا علی، علی یک‌چند بود حضرت زهرا انیس تو یک‌عمر... آه، تنها تنها علی علی دستِ عقیل سوخت که گویند دشمنان «با دوست هم نکرد مدارا علی»، علی گفتیم «در نمازش...» گفتند «در نماز؟ او هم نماز می‌خواند آیا؟ علی؟ علی؟» ما مانده‌ایم و معرکه، ما مانده‌ایم و تیغ ما مانده‌ایم و صف به صف اعدا، علی علی ای خطِ نورِ لم‌یزلی، تا ابد بتاب دیروز را بریز به فردا، علی علی من با زبان خاک چگونه بخوانمت؟ بالانشینِ عالمِ بالا، علی علی دنیای بی‌تو تودۀ خاکی‌‌ست بی‌خدا بعد از تو خاک بر سرِ دنیا، علی علی تنها، غریب، تنها، حتی میانِ ما حتی در این مراسمِ اِحیا، علی علی... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام روی زمین نگذاشتی شب‌ها سر راحت وقتی که دیدی مستمندی را سر راهت در جمع مردم با تبسم می‌نشستی آه اما نگفتی با کسی جز چاه از آهت در بین نخلستان عرق می‌ریختی هر روز تا شب کمی خرما و نان باشد به همراهت رؤیای زیبایی برای هر یتیمی بود بین خرابه نیمه‌شب‌ها چهرۀ ماهت محراب کوفه شاهد راز و نیازت بود مولای یا مولای نجوای سحرگاهت هر چند طوفانی میان سینه‌ات جاری‌ست آرامشی دارد توکلت علی اللّهت شهری کمیلت می‌شود با هر فرازی از یا نور و یا قدوس‌های گاه و بیگاهت امروز هم دنیا به مردی چون تو محتاج است... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(ع) با گریه ایستاد، دوباره نگاش کرد تسبیح را بدست گرفت و دعاش کرد معلوم می شود که نمک گیر زینب است وقتى بجاى شیر نمک را غذاش کرد افتاد یاد کوچه و پاى برهنه اش وقتى مقابلش پدرش گیوه پاش کرد از بس به وصل فاطمه اش اشتیاق داشت در خواب بود قاتلش اما صداش کرد بین دو سجده بود که فرق سر على مانند ذوالفقار دودم شد...دوتاش کرد شمشیر تا میان دو ابروى صورتش طورى نشسته بود نمی شد جداش کرد می خواست دست و پا زدنش بیشتر شود شمشیر را میان سرش جابجاش کرد اى روزگار! آخر على را زمین زدند باید ازین به بعد جگر را فداش کرد وقت وصال بود، دوباره خضاب کرد وقت خضاب خون سرش را حناش کرد بین حصیر پاره پدر را حسین برد تا اینکه از قضا پسرش بوریاش کرد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(ع) می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی! ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود دور محرابت نمی‌بیند ملائک را مگر؟ با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود ساقیا در سجده هم جام شهادت می‌زنی اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود بین فرزندانی اما این حسینت را غریب می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7