شقشقیه ۷
«اقسام قضایا با نگاه علم اصول»
قضایا به یک تقسیم در علم اصول به سه قسم تقسیم میشوند :
۱.قضایای شخصیه
۲.قضایای خارجیه
۳.قضایای حقیقیه
قضایای «شخصیه» عبارتند از قضایایی که حکم بر فرد بار میشود مثل «زید قائم» که قیام بر شخص زید حمل شده است.
قضایای «خارجیه» عبارتند از قضایایی که حکم بر افراد متعدد بار میشود، اما افرادی که محققة الوجودند، یعنی باید این افراد در حال حاضر و بالفعل موجود باشند، مثل «قتل کل من فی العسکر» که همه افراد لشکر دارای حکم کشته شدن میباشند.
قضایای «حقیقیه» عبارتند از قضایایی که همانند قضایای خارجیه، حکم بر افراد بار شده است، با این تفاوت که این حکم، مختص افراد محققة الوجود نیست بلکه شامل افراد مقدرة الوجود نیز هست. یعنی اعم از اینکه بالفعل موجود باشند یا بعدا موجود بشوند. مثل اینکه میگوییم «کل انسان ناطق»، که ناطق بودن حکم هر انسانی است، چه این انسان در حال حاضر موجود باشد و چه انسانی که بعداً موجود میشود.
اصولیون میگویند که نوع قضایای فقهی و اصولی از نوع قضایای حقیقیه است، مثلاً آخوند خراسانی در تنبیه ششم از تنبیهات استصحاب در کتاب کفایة الاصول به این امر تصریح نموده است.
البته باید توجه داشت که این تقسیم بندی در علم منطق و فلسفه هم ذکر شده است اما تعریف فلاسفه از قضایای خارجیه و حقیقیه با تعریف اصولیون فرق دارد که در آینده ذکر خواهد شد.
#منطق
#فلسفه
#فقه
#اصول
#شیخ_انصاری
#شیخ_اعظم
#شیخ
#آخوند
#آخوند_خراسانی
#کفایه
#کفایه_الاصول
#قضایای_شخصیه
#قضایای_خارجیه
#قضایای_حقیقیه
#احمدی_شیرازی
شقشقیه ۲۱
«تبیین کلی عقلی»
یکی از مباحثی که در فلسفه، منطق، اصول و برخی علوم دیگر به کرات مورد استفاده قرار میگیرد، بحث کلی طبیعی، کلی منطقی و کلی عقلی است.
در این مبحث بنا بر تبیین کلی عقلی است و انشاءالله در آینده به کلی طبیعی و منطقی پرداخته خواهد شد.
مرحوم علامه مظفر رحمه الله در کتاب شریف «المنطق» مبحثی را به تبیین این سه بحث اختصاص داده اند.
ایشان برای تبیین این سه قسم از کلی، از راه تبیین به وسیله مثال وارد شده و آنها را توضیح دادهاند و میفرمایند:
ما در مثال «الانسان کلیٌ» اگر انسانِ کلی را ملاحظه کنیم به آن کلی عقلی گوییم، و اگر «الانسان» را ملاحظه کنیم به آن کلی طبیعی و اگر «کلی» را ملاحظه کنیم به آن کلی منطقی میگوییم.
به نظر حقیر همان طور که بزرگان فرمودهاند، تبیین به وسیلهی مثال همانقدر که مقرِّب است، مبعِّد نیز است. لذا بهتر این است که اولاً ضابطه و مناط مسأله بیان شود و آنگاه مثال آن ذکر شود.
در توضیح کلی عقلی باید گفت که «کلی عقلی در مقابل حصة قرار میگیرد و عبارت است از جمع بین مقیَّد، قید و تقیُّد».
فرق حصه و کلی عقلی:
پس فرق حصه و کلی عقلی این است که در حصة، قيد، خارج از لحاظ است و فقط مقیَّد و تقیُّد مورد لحاظ قرار میگیرند اما در کلی عقلی هر سه امر مورد لحاظند.
در مثال «غلام زید»، اگر «زید، غلام و نسبت و رابطه و تقیُّد بین زید و غلام» هر سه با هم ملاحظه شوند، به آن کلی عقلی میگوییم.
در مثال «الانسان کلی» نیز ماجرا به همین شکل است و کلی عقلی در اینجا یعنی انسان و کلی و رابطه و نسبت بین انسان و کلی، همگی با هم ملاحظه شوند و با هم جمع شوند.
نتیجهی فرق بین حصة و کلی عقلی:
نتیجهی اساسی در فرق بین «حصة» و «کلی عقلی» این است که حصه در خارج موجود خواهد بود اما کلی عقلی چون جمع بین هر سه امر است هیچ گاه در خارج تحقق نخواهد داشت و موطن و ظرف آن فقط و فقط ذهن خواهد بود.
مرحوم آخوند خراسانی رحمه الله در تبیین چگونگی حقیقت حروف به همین فرق توجه داشتهاند و فرمودهاند که اگر حروف را به نحو مشهور ملاحظه کنیم، کلی عقلی خواهند شد و موطنی جز ذهن نخواهند داشت و پا به عالم واقع و خارج نخواهند گذاشت.
و حضرت علامه طباطبایی رحمة الله و رضوان الله تعالی علیه در فصل ششم از مرحله اول از کتاب شریف بدایة الحکمة هر دو بحث حصه و کلی عقلی و نیز فرق آنها و نتیجه فرق آنها را از زبان برخی حکما نقل کردهاند.
نکته مهم:
به طور مکرر و به وضوح در نزد برخی طلاب دیده میشود که بین فرق و نتیجهی فرق خلط و اشتباه صورت میگیرد که موجب عدم اتقان ذهنی ایشان خواهد شد.
در مورد فرق و نتیجه فرق در آینده بیشتر بحث خواهیم کرد ان شاءالله.
#منطق
#فلسفه
#اصول
#اصول_فقه
#حصة
#حصه
#حروف
#حقیقة_الحروف
#کلی_عقلی
#کلی_منطقی
#کلی_طبیعی
#فرق
#نتیجه_فرق
#بدایة_الحکمة
#المنطق
#کفایه
#کفایة_الاصول
#علامه_طباطبایی
#علامه_مظفر
#آخوند_خراسانی
#آخوند
#احمدی_شیرازی
@sheqsheqiat
هدایت شده از شرح اصول الفقه علامه مظفر ره
«جلسه اول»
مرحوم علامه مظفر رحمه الله کتاب اصول الفقه را برای مبتدیان در علم اصول نوشته اند و سپس بیان کرده اند که این کتاب حلقه وصل بین دو کتاب #معالم_الاصول و #کفایه میباشد.
ایشان میفرمایند که در کتاب #اصول_الفقه سه نکته را رعایت کرده اند:
اولاً عبارات را به صورت سهل و آسان و بدون پیچیدگی و غموض بیان کردهاند.
ثانیاً عبارات را به صورت مختصر و کوتاه بیان کردهاند.
ثالثاً اینکه آراء جدید در علم اصول را که در عصر ما پدید آمده اند را هم در این کتاب متذکر شدهاند. که عمده نظرات این مرحله عبارتند از نظرات #شیخ_انصاری و #آخوند_خراسانی و #محقق_نایینی و #محقق_اصفهانی.
لذا باید توجه داشت که این دو نکته اخیر کمی تدریس و تحقیق در این کتاب را سخت کردهاند و مدرس و محقق در این کتاب باید اشرافی بر نظرات أعلام و بزرگانی که ذکر شد داشته باشد تا بتواند حق مطلب را ادا کند و همچنین باید بتوان از عبارات کوتاه موجود در مطلب، مطلب صحیح را استخراج و تبیین کرد.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، مکتبی است که مرحوم علامه مظفر رحمه الله در آن مشغول به تدریس است و این کتاب را هم بر اساس آن نوشتهاند.
ایشان یکی از بارزترین مدرسین حوزه نجف و مکتب نجف در علم اصول میباشند. لذا ابتداءً باید کمی در مورد این مکتب و خصوصیاتش صحبت کرد و سپس وارد مباحث کتاب شد.
و للکلام تتمة سیأتی ان شاءالله
#اصول_الفقه
#جلسه_اول
#احمدی_شیرازی
@osul_mozaffar
هدایت شده از شرح اصول الفقه علامه مظفر ره
«جلسه دوم»
در جلسه قبل، از سختی تدریس و تحقیق کتاب #اصول_الفقه به خاطر خلاصه بودن عبارات و متفرع بودن بر نظرات #شیخ_انصاری، #آخوند، #محقق_نایینی و #محقق_اصفهانی سخن گفته شد، و البته بنابر نظر حقیر به خاطر همین دو دلیل، بنده این کتاب را از سختترین کتب تدریسی حال حاضر در حوزههای علمیه و دانشگاهها میدانم، گر چه عبارات آن دارای پیچیدگی و غموض نمیباشد.
همچنین گفته شد که مرحوم علامه مظفر رحمه الله یکی از نمادهای مکتب نجف در علم اصول فقه میباشند.
لذا باید در مورد این مکتب اصولی کمی بحث و گفتگو کرد. و علی الله الاتکال
مکتب اصولی نجف که علمایی همچون #آخوند_خراسانی و #محقق_نایینی و #علامه_مظفر و #محقق_خویی را میتوان از افراد شاخص آن معرفی کرد، دارای شاخصههایی است که البته برخی از این شاخصهها در میان برخی علمای قم هم رسوخ کرده است.
ما برای تدریس کتاب شریف #اصول_الفقه به دو شاخصهی مهم این مکتب اصولی اشاره خواهیم کرد:
۱. در این مکتب عموماً مباحث تداخل دو علم #اصول_فقه و #فلسفه به نحو چشمگیری وجود دارد و استدلالات و اصطلاحات فلسفی و منطقی متعددی در کتب صاحبان این مکتب و من جمله #علامه_مظفر وجود دارد. لذا برای یادگیری کتب اصولی این بزرگان باید با اصطلاحات و استدلالات فلسفی آشنا بود.
۲. شاخصهی دوم که به نحوی از شاخصهی اول به وجود آمده است، این است که علم اصول در نزد صاحبان این مکتب دارای یک نظم ریاضی خاص میباشد و هر مطلبی را باید در چارچوب این نظم ریاضی قرار داد تا بتوان آن را وارد علم اصول فقه کرد و اگر مطلبی از این چارچوب تخطی و تخلف کرد، از علم خارج خواهد شد.
شاخصهی دوم را در جلسه آینده که بحث از #تعریف_علم_اصول میباشد، به نحو مبسوطی به بحث خواهیم گذارد ان شاءالله تعالی.
#اصول_الفقه
#جلسه_دوم
#احمدی_شیرازی
@osul_mozaffar