شقشقیه ۲۰
«حصه چیست؟»
گاهی در کتب فقهی، اصولی، منطقی، فلسفی و حقوقی با کلمه «حصه» برخورد میکنیم که باید تبیینی صحیح از این کلمه در ذهن ما شکل بگیرد.
در ابتدا باید توجه داشت که این لفظ، مشترک لفظی بین دو معنای متفاوت است.
معنای اول : همان معنای لغوی این کلمه است که در کتب لغوی به معنای «نصیب، سهم و جیره» آمده است. (نک : لغتنامه دهخدا، لسان العرب، صحاح و ... ذیل ماده حصه)
این کلمه با معنای لغوی اش در اشعار فارسی و عربی نیز به طور مکرر آمده است.
مثلاً عطار میگوید: «طمع وصل تو مجالم نیست/ حصه زین قصه جز خیالم نیست». یا در کلام مولوی چنین آمده است که: «از کلیله بازخوان آن قصه را/ و اندر آن قصه طلب کن حصه را.»
در کتب فقهی و حقوقی وقتی با کلمهی «حصه» برخورد میکنیم، غالبا همین معنای لغوی مراد است، مگر اینکه قرینه ای وجود داشته باشد که نشان دهد مراد از این کلمه، معنای لغوی آن نیست.
مثلاً در کتاب مکاسب شیخ انصاری چنین میخوانیم : « ثمّ إنّ البيع المذكور صحيح بالنسبة إلى المملوك بحصّته من الثمن، و موقوف في غيره بحصّته.»
معنای دوم : معنای اصطلاحی این کلمه در علم فلسفه است که شهید مطهری ره در جلد نهم مجموعه آثار (شرح مبسوط منظومه) صفحه 203 آن را به خوبی تبیین کرده اند و ما در اینجا به نحو خلاصه و شاید بتوان گفت که با زبان دیگری آن را توضیح خواهیم داد ان شاءالله.
وقتی که ما موضوع و محمولی مثل «زید عالم» و یا مضاف و مضاف الیهی مثل «غلام زید» داریم، در اینجا سه امر داریم.
اولا یک «مقیَّد» داریم که دارای یک قیدی شده است، پس امر دوم همان «قید» است که در این مثالها عالم بودن یا زید بودن است.
اما در اینجا یک امر سومی هم وجود دارد که به آن «تَقیُّد» گفته میشود یعنی رابطه بین علم و زید، و غلام و زید که همان مال زید بودن غلام است.
اگر ما فقط مقیَّد و تقیُّد را داشته باشیم و قید را بیرون بیندازیم به آن «حصه» گفته میشود و به اصطلاح میگویند «تقیُّدٌ جزءٌ و القیدُ خارجیٌّ» یعنی تقید جزء است و داخل در معناست اما قید خارج از معناست.
مرحوم محقق نایینی برای حل اشکال شرط متاخر (در آینده به این بحث خواهیم پرداخت) به همین معنا از حصه تمسک یافته اند (به بخش مقدمه واجب، بحث شرط متاخر از کتاب فوائد الاصول مراجعه شود) و جناب علامه مظفر ره نیز در همین بحث از کتاب شریف «اصول الفقه» همین بیان و مبنا از «حصه» را از استادشان محقق نایینی رحمه الله پذیرفته اند.
و اما در علم فلسفه نیز حضرت علامه طباطبایی رحمة الله و رضوان الله تعالی علیه، در کتاب شریف «بدایة الحکمة» در مرحلهی اول، فصل ششم، بحث «حصه» را با همین معنا ذکر کردهاند.
#فلسفه
#منطق
#اصول
#اصول_الفقه
#فقه
#حقوق
#علامه_طباطبایی
#بدایة_الحکمة
#محقق_نایینی
#فوائد_الاصول
#علامه_مظفر
#اصول_الفقه
#حصه
#حصة
#احمدی_شیرازی
@sheqsheqiat
شقشقیه ۲۱
«تبیین کلی عقلی»
یکی از مباحثی که در فلسفه، منطق، اصول و برخی علوم دیگر به کرات مورد استفاده قرار میگیرد، بحث کلی طبیعی، کلی منطقی و کلی عقلی است.
در این مبحث بنا بر تبیین کلی عقلی است و انشاءالله در آینده به کلی طبیعی و منطقی پرداخته خواهد شد.
مرحوم علامه مظفر رحمه الله در کتاب شریف «المنطق» مبحثی را به تبیین این سه بحث اختصاص داده اند.
ایشان برای تبیین این سه قسم از کلی، از راه تبیین به وسیله مثال وارد شده و آنها را توضیح دادهاند و میفرمایند:
ما در مثال «الانسان کلیٌ» اگر انسانِ کلی را ملاحظه کنیم به آن کلی عقلی گوییم، و اگر «الانسان» را ملاحظه کنیم به آن کلی طبیعی و اگر «کلی» را ملاحظه کنیم به آن کلی منطقی میگوییم.
به نظر حقیر همان طور که بزرگان فرمودهاند، تبیین به وسیلهی مثال همانقدر که مقرِّب است، مبعِّد نیز است. لذا بهتر این است که اولاً ضابطه و مناط مسأله بیان شود و آنگاه مثال آن ذکر شود.
در توضیح کلی عقلی باید گفت که «کلی عقلی در مقابل حصة قرار میگیرد و عبارت است از جمع بین مقیَّد، قید و تقیُّد».
فرق حصه و کلی عقلی:
پس فرق حصه و کلی عقلی این است که در حصة، قيد، خارج از لحاظ است و فقط مقیَّد و تقیُّد مورد لحاظ قرار میگیرند اما در کلی عقلی هر سه امر مورد لحاظند.
در مثال «غلام زید»، اگر «زید، غلام و نسبت و رابطه و تقیُّد بین زید و غلام» هر سه با هم ملاحظه شوند، به آن کلی عقلی میگوییم.
در مثال «الانسان کلی» نیز ماجرا به همین شکل است و کلی عقلی در اینجا یعنی انسان و کلی و رابطه و نسبت بین انسان و کلی، همگی با هم ملاحظه شوند و با هم جمع شوند.
نتیجهی فرق بین حصة و کلی عقلی:
نتیجهی اساسی در فرق بین «حصة» و «کلی عقلی» این است که حصه در خارج موجود خواهد بود اما کلی عقلی چون جمع بین هر سه امر است هیچ گاه در خارج تحقق نخواهد داشت و موطن و ظرف آن فقط و فقط ذهن خواهد بود.
مرحوم آخوند خراسانی رحمه الله در تبیین چگونگی حقیقت حروف به همین فرق توجه داشتهاند و فرمودهاند که اگر حروف را به نحو مشهور ملاحظه کنیم، کلی عقلی خواهند شد و موطنی جز ذهن نخواهند داشت و پا به عالم واقع و خارج نخواهند گذاشت.
و حضرت علامه طباطبایی رحمة الله و رضوان الله تعالی علیه در فصل ششم از مرحله اول از کتاب شریف بدایة الحکمة هر دو بحث حصه و کلی عقلی و نیز فرق آنها و نتیجه فرق آنها را از زبان برخی حکما نقل کردهاند.
نکته مهم:
به طور مکرر و به وضوح در نزد برخی طلاب دیده میشود که بین فرق و نتیجهی فرق خلط و اشتباه صورت میگیرد که موجب عدم اتقان ذهنی ایشان خواهد شد.
در مورد فرق و نتیجه فرق در آینده بیشتر بحث خواهیم کرد ان شاءالله.
#منطق
#فلسفه
#اصول
#اصول_فقه
#حصة
#حصه
#حروف
#حقیقة_الحروف
#کلی_عقلی
#کلی_منطقی
#کلی_طبیعی
#فرق
#نتیجه_فرق
#بدایة_الحکمة
#المنطق
#کفایه
#کفایة_الاصول
#علامه_طباطبایی
#علامه_مظفر
#آخوند_خراسانی
#آخوند
#احمدی_شیرازی
@sheqsheqiat
شقشقیات. احمدی شیرازی
شقشقیه ۴ فرق بین مجاز در کلمه و مجاز در اسناد : در «مجاز در کلمه» طبق قول مشهور(در مورد سایر اقوال
شقشقیه ۲۳
«اقسام واسطه»
گفته شد که ما سه نوع واسطه داریم، یکی واسطه در ثبوت و دیگری واسطه در اثبات و در نهایت واسطه در عروض.
واسطه در ثبوت و واسطه در اثبات را در مطلب قبل تبیین نمودیم، در این مطلب از واسطه در عروض بحث خواهیم کرد.
«واسطه در عروض»
واسطه در عروض را باید با دو نگاه مختلف بررسی کرد، یکی با نگاه فلسفی و دیگری با نگاه ادبی.
«نگاه ادبی به واسطه در عروض»
در ادبیات به این نوع از کلام، مجاز در اسناد نیز اطلاق میشود. در این بحث ادبی ما دو موضوع داریم که این دو موضوع دارای یک رابطه هستند و بنابرقولی واضع و جاعل آمده و در هر جایی که بین این دو موضوع رابطه خاصی برقرار بود، اجازه میدهد که محمول موضوع اول که واقعا مال همان است، به موضوع دوم داده شود، یعنی موضوع دوم بالعنایة و المجاز دارای این محمول شده است. به این رابطه بین دو موضوع در اصطلاح ادبیاتی، علاقه و علقه بین دو موضوع گفته میشود که در این تقریر، علاقه را واضع معین میکند.
البته تقریر دیگری هم در مورد رابطه این دو موضوع وجود دارد که اتفاقا تقریر اصح هم همان است و در این تقریر گفته میشود که اگر طبع و ذوق سلیم اجازه داد که محمول یک موضوع را به موضوع دیگری بدهیم، این مجاز صحیح خواهد بود و نوع علاقه و تعداد آن دیگر به دست واضع و جاعل نخواهد بود و اصلا قراردادی نمیباشد، بلکه تابع ذوق سلیم است.
«نگاه فلسفی به واسطه در عروض»
در نگاه فلسفه، واسطه در عروض را باید همان دروغ نامید، و گفت که محمولی که مال یک موضوع نیست را به آن موضوع دادهایم.
مثلاً در «المیزابُ(ناودان) جری»، اگر با دقت عقلی و فلسفی نگاه کنیم میگوییم که جریان واقعا مال آب است و اصلا ناودان هیچ گونه جریانی ندارد.
البته مرحوم علامه طباطبایی رحمة الله و رضوان الله تعالی علیه در بحث اعتباریات از کتاب شریف اصول فلسفه و روش رئالیسم در مورد این نوع از دروغ مباحث ظریفی دارند که در جای خود بیان خواهد شد ان شاءالله تعالی.
#فلسفه
#منطق
#اصول
#اصول_فقه
#ادبیات
#ادبیات_عرب
#واسطه_در_عروض
#علامه_طباطبایی
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
#احمدی_شیرازی
شقشفیه ۲۷
«تباین مفاهیم»
یکی از مباحثی که در علم منطق، فلسفه و اصول باید مورد دقت قرار گیرد و در موارد متعدد هم کاربرد دارد، نحوهی ارتباط مفاهیم با یکدیگر است.
به طور مثال در بحث #حمل_اولی گفته میشود که موضوع و محمول با هم اختلاف اعتباری و اتحاد مفهومی دارند، یعنی در اینجا بحث ارتباط در مفهوم با هم لحاظ شده است. و واضح است که بحث حمل اولی در علوم مذکور بسیار مورد نیاز و دقت قرار گرفته است.
اما آنچه که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که در علم فلسفه ثابت شده است که مفاهیم، متباین به تمام ذات هستند و هیچ دو مفهومی به هیچ وجه نمیتوانند اتحاد پیدا کنند.
حضرت علامه طباطبایی رحمة الله و رضوان الله تعالی علیه در کتاب شریف #التوحید در فصل سوم با عبارت : «حیث إنّ کل مفهوم منعزل بالذات عن المفهوم الآخر بالضرورة...» همین مطلب را به وضوح ذکر میکنند.
البته در علم اصول و منطق هم این مطلب توسط بزرگان به صراحت بیان شده است.
در مورد دلیل این مطلب در جای خود باید به بحث نشست و البته در این متن که ارائه گردید، حضرت علامه این مطلب را ضروری و بدیهی میدانند.
واضح است که پس از دانستن این مطلب شریف، باید برای حمل اولی، مناط و ملاک دیگری ارائه کرد.
#منطق
#فلسفه
#مفهوم
#حمل_اولی
#تباین_مفاهیم
#علامه_طباطبایی
#کتاب_التوحید
#احمدی_شیرازی
@sheqsheqiat