شقشقیه ۳
«مطلب ما، مطلب هل، مطلب لم»
مرحوم حاجی سبزواری در منطق منظومه میفرمایند :
«أس المطالب ثلاثة علم ***مطلب ما، مطلب هل، مطلب لم»
یعنی اساس مطالب سه چیز است که باید دانسته شود : مطلب ما، مطلب هل و مطلب لم.
حضرت علامه حسن زاده رحمه الله در توضیح این بخش میفرمایند :
مطالبی که اساس علم هستند شش تاست (که بازگشت به همان سه مطلب در شعر حاجی میکند) :
دو مطلب ما، یعنی مای شارحه و مای حقیقیه،
دو مطلب هل، یعنی ها بسیطه و هل مرکبه،
و دو مطلب لم، یعنی لم ثبوتی و لم اثباتی.
سپس میفرمایند : همهی علوم بر گرد این شش مطلب میچرخند. زیرا علوم عبارتند از : مبادی (تصوریه و تصدیقیه)، موضوعات و مسائل.
مبادی تصوريه، مطالب مای حقیقیه هستند.
مبادی تصدیقیه، مطالب هل هستند.
موضوعات علوم، مطالب ما هستند.
و مسائل علوم، مطالب هل مرکبه هستند.
و در نهایت میفرمایند که هل بسیطهی جمیع علوم بر عهده علم اعلی یعنی فلسفه میباشد.
شرح منظومه علامه حسن زاده، ج ۱، ص ۱۹۰
#منطق
#فلسفه
#اصول
#علم
#مطلب_ما
#مطلب_هل
#مطلب_لم
#مبادی_تصوریه
#مبادی_تصدیقیه
#موضوع
#مسائل_علم
#حاجی_سبزواری
#علامه_حسن_زاده
#احمدی_شیرازی
شقشقیه ۴
فرق بین مجاز در کلمه و مجاز در اسناد :
در «مجاز در کلمه» طبق قول مشهور(در مورد سایر اقوال در آینده بحث خواهیم کرد ان شاءالله) بحث بر سر موضوع له و مستعمل فيه است که با هم مطابقت ندارند.
مثال: موضوع له(معنایی که لفظ در مقابل آن قرار داده شده و اصطلاحا برای آن وضع شده است) در کلمه ی اسد آن حیوان درنده ای است که در فارسی به آن شیر جنگل میگوییم. ولی مستعمل فیه(معنایی که لفظ را در آن به کار میبریم) آن، گاهی با موضوع له مطابقت ندارد. مثلا گاهی لفظ اسد را برای زید که مردی شجاع است به کار برده ایم.
و اما در «مجاز در اسناد» که در اصطلاح به آن واسطه در عروض یا دارای حیثیت تقییدیه میگویند(توضیح واسطه در عروض به زودی به صورت مفصل تر بیان خواهد شد ان شاءالله)، بحث بر سر محمولی است که واقعا مال موضوعی که بر آن حمل شده است نیست. بلکه مال موضوعی دیگر است که موضوع اصلی با این موضوع ظاهری یک نحوه ارتباطی دارد.
مثال: المیزابُ جری (ناودان جاری شد).
در این مثال، محمول یعنی جاری شدن، واقعا مال ناودان نیست، بلکه موضوع واقعی آن، آب است و آب است که جاری میشود. اما به واسطهی یک ارتباط بین موضوع واقعی یعنی آب و موضوع ظاهری یعنی ناودان، حکم آب که جاری شدن باشد را به ناودان دادهایم.
#ادبیات
#منطق
#فلسفه
#اصول_فقه
#مجاز
#مجاز_در_کلمه
#مجاز_در_اسناد
#واسطه_در_عروض
#حیثیت_تقییدیه
#احمدی_شیرازی
شقشقیه ۵
«شبهه ی حکمیه و موضوعيه»
مرحوم شیخ انصاری ره برای فرق شبهه حکمیه و شبهه موضوعیه دو تعریف ارائه کرده اند.
یکی اینکه شبهه حکمیه شبهه ای است که «منشا» آن شبهه بیان مولاست ولی منشأ شبهه موضوعیه عبد است.
باید توجه داشت که این تقسیم به نحو صحیح، بر اساس «منشأ شبهه» است.
اما برخی گمان میکنند که تقسیم و به تبع، تعریف شبهه را میتوان با «دفع شبهه» حل کرد که غلط خواهد بود.
وجه غلط بودن ...
به زودی تبیین خواهد شد.
#اصول
#اصول_فقه
#فقه
#شبهه_موضوعیه
#شبهه_حکمیه
#شیخ
#شیخ_انصاری
#شیخ_اعظم
#احمدی_شیرازی
شقشقیات. احمدی شیرازی
شقشقیه ۵ «شبهه ی حکمیه و موضوعيه» مرحوم شیخ انصاری ره برای فرق شبهه حکمیه و شبهه موض
شقشقیه ۶
مرحوم شیخ انصاری برای فرق بین شبهه موضوعیه و حکمیه در کتاب رسائل ابتدای بحث برائت در همان تقسیمی که برای مباحث برائت بیان میکنند (ج ۲ ص ۱۸) میفرمایند :
شبهه حکمیه شبهه ای است که در امور کلی جریان دارد.
و شبهه موضوعیه در امور جزئی جریان دارد.
مراد از کلی و جزئی در این ملاکات و تعریفات شبهات حکمیه و موضوعیه چیست؟
اگر نظری یا تبیینی در این مورد دارید میتوانید آن را مطرح کنید.
@M_AhmadiShirazi
#اصول
#اصول_فقه
#فقه
#شبهه_موضوعیه
#شبهه_حکمیه
#شیخ_انصاری
#شیخ_اعظم
#شیخ
#احمدی_شیرازی
شقشقیات. احمدی شیرازی
شقشقیه ۶ مرحوم شیخ انصاری برای فرق بین شبهه موضوعیه و حکمیه در کتاب رسائل ابتدای بحث برائت در همان
جواب یکی از دوستان:
مراد از امور کلی، قواعد و کبریات
و مراد از امور جزئی، مصادیق و صغریات است
شقشقیات. احمدی شیرازی
شقشقیه ۶ مرحوم شیخ انصاری برای فرق بین شبهه موضوعیه و حکمیه در کتاب رسائل ابتدای بحث برائت در همان
شقشقیه ۶
مراد شیخ انصاری از کلی و جزئی، موضوع در قضایای حقیقیه و خارجیه است.
کلی همان موضوع قضایای حقیقیه و جزئی همان موضوع در قضایای خارجیه میباشد.
در مطلب بعد به تبیین قضایای خارجیه و حقیقیه خواهیم پرداخت.
#اصول
#اصول_فقه
#فقه
#شبهه_حکمیه
#شبهه_موضوعیه
#قضایای_حقیقیه
#قضایای_خارجیه
#شیخ_انصاری
#شیخ_اعظم
#شیخ
#احمدی_شیرازی
شقشقیه ۷
«اقسام قضایا با نگاه علم اصول»
قضایا به یک تقسیم در علم اصول به سه قسم تقسیم میشوند :
۱.قضایای شخصیه
۲.قضایای خارجیه
۳.قضایای حقیقیه
قضایای «شخصیه» عبارتند از قضایایی که حکم بر فرد بار میشود مثل «زید قائم» که قیام بر شخص زید حمل شده است.
قضایای «خارجیه» عبارتند از قضایایی که حکم بر افراد متعدد بار میشود، اما افرادی که محققة الوجودند، یعنی باید این افراد در حال حاضر و بالفعل موجود باشند، مثل «قتل کل من فی العسکر» که همه افراد لشکر دارای حکم کشته شدن میباشند.
قضایای «حقیقیه» عبارتند از قضایایی که همانند قضایای خارجیه، حکم بر افراد بار شده است، با این تفاوت که این حکم، مختص افراد محققة الوجود نیست بلکه شامل افراد مقدرة الوجود نیز هست. یعنی اعم از اینکه بالفعل موجود باشند یا بعدا موجود بشوند. مثل اینکه میگوییم «کل انسان ناطق»، که ناطق بودن حکم هر انسانی است، چه این انسان در حال حاضر موجود باشد و چه انسانی که بعداً موجود میشود.
اصولیون میگویند که نوع قضایای فقهی و اصولی از نوع قضایای حقیقیه است، مثلاً آخوند خراسانی در تنبیه ششم از تنبیهات استصحاب در کتاب کفایة الاصول به این امر تصریح نموده است.
البته باید توجه داشت که این تقسیم بندی در علم منطق و فلسفه هم ذکر شده است اما تعریف فلاسفه از قضایای خارجیه و حقیقیه با تعریف اصولیون فرق دارد که در آینده ذکر خواهد شد.
#منطق
#فلسفه
#فقه
#اصول
#شیخ_انصاری
#شیخ_اعظم
#شیخ
#آخوند
#آخوند_خراسانی
#کفایه
#کفایه_الاصول
#قضایای_شخصیه
#قضایای_خارجیه
#قضایای_حقیقیه
#احمدی_شیرازی
شقشقیه ۸
«اقسام قضایا با نگاه منطقی و فلسفی»
گفته شد که اصولیون قضایا را به سه قسم شخصیه و خارجیه و حقیقیه تقسیم کرده اند و تعریف خود را هم از آن ارائه کرده اند.
همین تقسیم در کلام فلاسفه و منطقیون هم وجود دارد اما نحوه تبیین آنها با اصولیون تفاوت دارد که در این مطلب به بیان فلاسفه و منطقیون از این اقسام خواهیم پرداخت.
قضایای «شخصیه» در کلام ایشان عبارت از قضایایی است که موضوع آن شخص واحد یا اشخاص متعددی باشد، اما این اشخاص متعدد دارای یک حکم هستند و به جای اینکه گفته شود «زید قائم» و «بکر قائم» و «عمرو قائم» و ...، گفته میشود «کل هذه الافراد قائمون».
قضایای «خارجیه» در کلام ایشان عبارت از قضایایی است که موضوع آن، افراد خارجی باشد مثل «کل انسان متحیز»، (هر انسانی، فضایی را اشغال میکند).
قضایای «حقیقیه» را ایشان بدین صورت تبیین کرده اند که موضوع در این قضایا افراد نمیباشد بلکه موضوع در این قضایا ماهیت میباشد و این ماهیت در هر ظرف و وعائی که پیدا بشود دارای این حکم است،خواه ظرف ذهن باشد یا ظرف خارج و ...
مثل «المثلث زوایاه تساوی قائمتین» (مجموع زوایای مثلث برابر با صد و هشتاد درجه است) که این مثلث حتی اگر در ذهن هم موجود شود دارای همین حکم است که مجموع زوایای آن ۱۸۰ درجه است.
#منطق
#فلسفه
#قضایای_حقیقیه
#قضایای_خارجیه
#قضایای_شخصیه
#احمدی_شیرازی
شقشقیه ۹
«تفاوت نگاه منطق دانان و فلاسفه
با نگاه اصولیون در اقسام قضایا»
حال که اقسام قضایا را در کلام «اصولیون» و «منطقیون و فلاسفه» شناختیم، به فرق بین این دو بیان خواهیم پرداخت.
باید گفت که آنچه را اصولیون جزو قضایای خارجیه میدانند، همان را بعینه فلاسفه و منطقیون جزو قضایای شخصیه میدانند.
استدلال فلاسفه و منطقیون از این قرار است که با جمع قضایای شخصیه، قضایای خارجیه - که قضایای کلیه هستند - ساخته نمیشود. در حالی که قضایای خارجیه در نزد اصولیون همان قضایای شخصیه متعدد است که فقط در یک تعبیر گنجانده شدهاند و به اصطلاح جمع در تعبیر شکل گرفته است.
مثل این که یک بار بگوییم : «زید که در این اتاق است در حال استراحت است، و عمرو که در این اتاق است در حال استراحت است، و بکر که در این اتاق است در حال استراحت است.» و یک بار هم به جای همه ی این سه جمله بگوییم، هر شخصی که در این اتاق است در حال استراحت است.
پس قضایای شخصیه نزد فلاسفه و منطقیون اعم از قضایای شخصیه و خارجیه نزد اصولیون است.
و اما قضایای حقیقیه در نزد اصولیون، بعینه همان چیزی است که فلاسفه و منطقیون آن را قضایای خارجیه میدانند. یعنی قضایایی که حکم بر افراد خارجی بار بشود اعم از محققة الوجود و مقدرة الوجود. و در واقع باید گفت که حکم مال خارج است.
قضایای حقیقیه نزد فلاسفه و منطقیون نیز همانطور که توضیح آن گذشت، حکم مال ماهیت و طبیعت است، نه این که مال خارج و وجود خارجی باشد، بلکه در هر ظرفی که این موضوع تحقق پیدا کند دارای این حکم است.
در مورد این قضایا و نحوه شناخت آنها در آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد.
#اصول
#اصول_فقه
#فقه
#منطق
#فلسفه
#قضایای_شخصیه
#قضایای_خارجیه
#قضایای_حقیقیه
#احمدی_شیرازی
شقشقیه ۱۰
«موضوع و حکم» در منطق و اصول
یکی از اصطلاحاتی که به نحو مشترک لفظی(یعنی لفظا مشترک هستند ولی معنای آنها متفاوت است) بین علم اصول و منطق وجود دارد، اصطلاح موضوع و حکم است.
در علم اصول، ما در احکام میگوییم که یک حکم داریم و یک موضوع و یک متعلق و گاهی متعلق المتعلق هم موجود است.
حال معنای این اصطلاحات را در علم اصول بررسی خواهیم کرد.
محقق نایینی رحمه الله در کتاب فوائد الاصول ج۱ می فرمایند : مراد از حکم همان وجوب و حرمت و ... است. مثلاً در «اکرم کل عالم» حکم، وجوب است که از اکرم فهمیده میشود.
و اما مراد از متعلق حکم آن چیزی است که حکم بر سر آن آمده و به وسیلهی حکم، طلب شده است و حکم به آن تعلق گرفته است، که در مثال قبل، متعلق حکم، اکرام است.
سپس ایشان میفرمایند : مراد از موضوع حکم، آن امری است که مقدر الوجود باشد یعنی وجودش مفروض گرفته شده باشد. به عبارت واضح تر مراد از موضوع حکم، مکلفی است که حکم بر او تحمیل میشود.
و مراد از متعلق المتعلق هم امری است که به متعلق حکم تعلق دارد، که در مثال بالا متعلق المتعلق همان کل عالم است.
.__________________________________________
«أکرِمْ کلَّ عالم»
حکم: وجوب
متعلق حکم: اکرام
موضوع حکم: مکلف
متعلقِ متعلق حکم : کل عالم
#اصول
#اصول_فقه
#فقه
#حکم
#موضوع
#موضوع_حکم
#متعلق
#متعلق_حکم
#متعلق_المتعلق
#محقق_نایینی
#فوائد_الاصول
#احمدی_شیرازی
شقشقیه ۱۱
«مشترک لفظی و معنوی»
مراد از مشترک لفظی و معنوی در هر یک از علوم «ادبیات، اصول، منطق و فلسفه» و راه تشخیص آنها چیست؟
جوابهای خود را برای ما ارسال بفرمایید
@M_AhmadiShirazi
#ادبیات
#ادبیات_عرب
#اصول
#اصول_فقه
#منطق
#فلسفه
#مشترک_لفظی
#اشتراک_لفظی
#مشترک_معنوی
#اشتراک_معنوی
#احمدی_شیرازی
شقشقیات. احمدی شیرازی
شقشقیه ۱۱ «مشترک لفظی و معنوی» مراد از مشترک لفظی و معنوی در هر یک از علوم «ا
سوال:
آیا تعدد وضع یا عدم تعدد وضع در بحث اشتراک لفظی اثرگذار است؟