eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.7هزار دنبال‌کننده
631 عکس
156 ویدیو
95 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم هفت آسمان انبوهی از غوغا، چراغانی زمین تا به ثریا، جنت و طوبا چراغانی بهارِ یامقلب ها شد و تحویل شد این دل ز یُمن مقدمت اعماق قلب ما چراغانی خیابانها ز طاق نصرت گل با صفا گشته گذرها آب پاشیده نفس ها با چراغانی نهال شوق می کارم به هرجایی که می آیی دو دیده بوستان گشته در این زیبا چراغانی زمان، لبریز از شادی، زمین می گردد آبادی ببین عیسی که کرده آسمانها را چراغانی گل نرجس! چنان که سرزدی در نیمه ی شعبان گلستان گشت و دریا گشت هر صحرا چراغانی نمی آید گلی زیباتر از مهدی به دوران ها ز بویش مست عالم، مسنداعلا چراغانی وزد انا هدینا از غزلهای ظهور او اگر آید همه اذهان شوند احیا چراغانی قدومت بس که رحمت آرد و پیوسته نعمت ها ز گوشه چشمتان امروز و هم فردا چراغانی اگر "اَینَ الحَسَن" هایم یکی مقبول گردد لیک دعای ندبه ام هریک شود اما چراغانی به دیدارت امیدی در دلم هر روز جان گیرد دلم شهری ست از امید و یک دنیا چراغانی کجایی بهترین دارایی من در مبادایم مبارک باد روز دیدنت، بادا چراغانی کجایی ای رفیق بهترین ها چون سلیمانی پُراست ایران از این شیران و هست اینجاچراغانی کجایی ای تحمل ها ز هجرت طاق گردیده که در این کنج غم داریم ما تنها چراغانی کجایی دوست ای دست نوازش های هر روزم پدر می گویمت تاکه شوم بابا ! چراغانی کجایی ما به گرمای وجودت سخت محتاجیم نه رویی نه پیامی با چه گو آیا چراغانی بیاخورشید! تا صبحم به نور عشق باشد صبح بیاکه با گل رویت شود یکتاچراغانی بیا علم الیقینت را درونم نشر کن آقا بیا راهی بیاموزم شود اعلا چراغانی بیا تا درس ها درس فداکاریِ دل باشد شهیدان را به رجعت، عالمی بنما چراغانی بیا یک انقلابِ دیگر از جانها بپا فرما جهان را شرق تا غربش دگر فرما چراغانی بیا توحید را توحید، امامت را امامت کن گذر از عدل شد آیین و شد یغما چراغانی بیا و یا لثاراتَ الحسینت را در اینجا گو که آتش هست در جانها شود برپا چراغانی بناکن کعبه ای دیگر ز دین و مذهب و آیین چه احرامی و حجّی؟ با ریا سودا، چراغانی؟ اگر نان شد گران و باب رحمت روی ما بسته برایت کم نخواهم کرد سرتا پا چراغانی اگر در خارج و داخل، کند دشمن مرا تحریم تواند گر بگیرد از دل شیدا چراغانی؟ همیشه زنده هستم من ز خون حاج قاسم ها چراغش روشن ست و هست پابرجا چراغانی همیشه جشن میلادت به جان و قلب می گیرم دراین وسعت بگو (طاهر) که با مولا، چراغانی ۱۸فروردین۹۹
خورشید هم در آسمان رویت نمی شد دیگر کسی با ماه هم صحبت نمی شد چشم ستاره لحظه ای سو سو نمی زد رنگین کمان در محفلی دعوت نمی شد خاک از وجود تیره ی خود دست می شست باد از سکون خویش بی طاقت نمی شد آتش مجال شعله ور بودن نمی یافت رود از نبود موج ناراحت نمی شد غنچه به خواب مرگ میرفت و پس از آن از خلوت خود وارد جلوت نمی شد ارکان هستی را خدا میزان نمی کرد دار و ندار ما بجز ظلمت نمی شد منظومه ای در کهکشان باقی نمی ماند اصلا خدا آماده ی خلقت نمی شد این سرنوشت شوم ارکان جهان بود عالم اگر که صاحب حجت نمی شد ای کاش در هر محفل انسی که داریم از هیچ کس غیر از شما صحبت نمی شد ⚘ولادت با سعادت منجی عالم بشریت بر تمام خادمین اهل البیت(علیهم السلام)مبارک باد.⚘ @ostadtaheri
دامن باد صبا با گُل لبخند آمد لب تقویم به پابوسی اسفند آمد نفس آینه از دیدن او بند آمد آخرین سوره‌ی توحید خداوند آمد می چکد آیه‌ی تطهیر از این آبِ حیات مَقدم گُل‌پسر حضرت نرجس صلوات سِرِّ مجنونی عشاق عیان خواهد شد هرچه ناگفته ‌ی عشق است..،بیان خواهد شد در زمین صحبت آقای زمان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد تو شروعی ، تو طلوعی ، تو چراغ‌افروزی تو نگاری ، تو بهاری ، تو خودِ نوروزی لوح ایمانِ مُزیَّن به دعا یعنی تو در دل صور یقین زنگِ صدا یعنی تو پُل نزدیک به دیدار خدا یعنی تو کُلُّهُم؛ پنج‌تن آل عبا یعنی‌ تو! حسنی‌زاده‌ترین احمد مختار تویی فاطمه‌وارترین حیدر کرار تویی تو همان کشتی در عرش شناور هستی گل خوشبوی بهشتی که معطر هستی بهترین نسخه ‌ی یک مرد دلاور هستی وارث تیغ دو دَم‌ ، وارث حیدر هستی ظرف میلاد تو مَظروفِ علی را دارد پای تو کعبه گریبان بدرد..،جا دارد چارده شاخه‌ی گُل جمع شده در باغت هر سحر حضرت جبریل شود مشتاقت مکّه‌ی قلب مرا فتح کند اخلاقت تکیه بر کعبه بزن..،دل ببر از عُشّاقت ما عجم ها..،همه سلمانِ مسلمان توایم خادم مرقد سلطان خراسان توایم لحظه ی دیدن خورشید ، نویدِ فرداست آخرِ جاده ی این رود ، شکوهِ دریاست شوق دیدار تو از برق نگاهم پیداست سامرا؛ صحنه‌ی پیدایش زیبایی هاست به همان تربت اعلات قسم..، جانِ منی! همه‌ی دلخوشی نیمه‌‌ی‌ شعبان منی ✍🏻بردیا محمدی ♦️با حذف چند بند برای استفاده بهتر هنرجویان عزیز
قسم به آب..، به روز نخستِ پیدایِش قسم به باد..، به طوفانِ عاصیِ سَرکِش قسم به خاک..، به آن کوه‌های بی جنبش قسم به شعلۀ خورشید، وقت هر تابش دلیل خلقت ربّانی جهان آمد بگو به اهل زمین، صاحبُ الزَّمان آمد زبان گشودی و تا عرش ذکر «یارب» رفت قلم به دست گرفتی، دل مُرَکَّب رفت نفس کشیدی و بادصبا..، مؤدَّب رفت دمی که پرده گرفتی ز چهره‌ات..، شب رفت به یُمن طَلعَت رویِ تو می‌کنم خیرات به آخرین سحرِ آلِ صُبح‌دم صلوات نسیم، عطر تو را هر کجاست، می‌جوید تو آن گُلی که زمانِ بهار می‌روید خوشا مشامِ تَری که «وصال» می‌بوید به قول خواجۀ شیرازمان که می‌گوید: «به حُسنِ خُلق و وَفا کس به یار ما نرسد به یارِ یک‌جهتِ حق‌گزارِ ما نرسد» چه یوسفی‌ست که هجرش کشیدنی باشد! غم فراق ظهورت چشیدنی باشد چِقَدر ناز نگاهت خریدنی باشد علی علیِ لب تو شنیدنی باشد به عشق ذکر تو، ذاکر شویم..، می‌چسبد نجف کنار تو زائر شویم می‌چسبد نیازِ اهل یقین را شکوه ناز، تویی برای قبلۀ توحیدیان نماز، تویی دری که سمت خداوند گشته باز، تویی قسم به بیتِ خدا، فارس الحجاز تویی به کعبه تکیه بده صبح روز سروری‌ات سرم فدای دم ذوالفقار حیدری‌ات تمام می‌شود این هجر ناتمام آقا به احترام تو دنیا کند قیام آقا فقیر سفرۀ تو می‌شوم مدام آقا کریم زادۀ نسل حسن، سلام؛ آقا شبیه جد کریمت، سخاوتت علنی است کرامت تو به قرآن کرامتِ حسنی است کلام نافذ تو واژه واژه بی همتاست نگاه آبیِ تو بی کرانۀ دریاست فقیر کوی تو بودن عروج هرچه گداست محبت تو شبیه محبت زهراست شبیه فاطمه پُر دامنه‌ست شوکت تو چقدر حضرت زهرایی است خصلت تو صدای بانگ اذانِ چهارده معصوم تپش..، تپش..، ضربانِ چهارده معصوم ای آخرین جریانِ چهارده معصوم عزیزِ فاطمه‌ جانِ چهارده معصوم تویی که منتقم خون فاطمه هستی به داستان خداوند، خاتمه هستی برای نوح، دمت ساحلی به دریا شد مسیح، ذکر تو را بُرد کور، بینا شد خلیل با مدد تو بلای بت‌ها شد ولایت تو عصایی به دست موسی شد شروع نقطۀ توحید هر قیام، تویی رسول‌های اولوالعزم را امام تویی به شعله می‌کشدم آن غم شب‌افروزم شبیه شمع، سحرهای هجر می‌سوزم هنوز چشم به فصل وصال می‌دوزم تویی مُحول الاَحوالِ عید نوروزم نوید آمدن تو پیام امّید است برای شیعه زمان ظهور تو..، عید است برای قفل ظهورت، کلید بودم کاش میان لشکر عشقت، شهید بودم کاش منم همان که به یارش رسید بودم کاش شبیه شیخِ مفیدت، مفید بودم کاش چقدر دل به هوس‌ها سپرد نوکر تو به درد فصل ظهورت نخورد نوکر تو برای دفع بلا هر زمان که لازم هست به سوی لشکر کـُفـّار صد مهاجم هست هنوز سینۀ سنگین من مقاوم هست میان شاهرگم خون حاج قاسم هست اگرچه رفت علمدار..، این علم برجاست به روی شانۀ ما بیرق خدا بالاست ♦️باحذف چند بند برای استفاده بهتر هنرجویان عزیز