دست برداشت قلم را و تو را ماه کشید
قامتت را به دل آینه دلخواه کشید
هیچ کس پشت سرت وقت سفر آب نریخت
پیش چشم تو حسین ناله جانکاه کشید
آب در حسرت لبهای تو میسوخت ولی
رود راهی به تو با شیوه اکراه کشید
نیزه ها بی رمق افتاده به پایت بودند
تیرها را همه شرمنده و گمراه کشید
زخم ها بر تنت انگار نمک گیر شدند
تیغ را با گلوی سرخ تو همراه کشید
تا که جاوید بماند غزلت در دلها
شعله سرخ تنت را به تن آه کشید
آه ،خورشید تورا غرق به خون وقتی دید
دست از دامن امید تو ناگاه کشید .
#معصومه_سادات_اسدیان
#علمدار
https://eitaa.com/sher_zad
وقتی زمین از تشنگی بی تاب می میرد
وقتی امید کودکی در خواب می میرد
وقتی که خون می بارد از هر سو به روی دشت
تصو یر اندوهی میان قاب می میرد
در یک طرف دستی بدون مشک افتاده
در یک طرف مشکی بدون آب می میرد
آتش گرفته سینه ها و خیمه ها وقتی
پروانه ای در حسرت مهتاب می میرد
شمشیر می رقصد کمان میخندد و آرام
خورشید از داغ غم ارباب می میرد
اصلا چرا یک آسمان از روی زین افتاد
اصلا چرا برصورت افلاک چین افتاد
اصلا نمیدانم چرا بال کبوتر سوخت
اصلا چگونه ریشه های نخل باور سوخت
دریا لبش خشکیده بود و آرزوهایش
در آتش شرمندگی از روی خواهر سوخت
زینب دلش خوش بود با یک بوسه اماحیف
از داغ چوب خیزران بر روی حنجر سوخت
بر ناقه ها هم نیزه باریدند شیطانها
محمل شکست و کودکی افتاد و معجر سوخت
وقتی که خون غنچه ای در آسمان گل کرد
حتی طنین نغمه الله اکبر سوخت
باید بسوزد سینه هامان دم به دم وقتی
در پیش چشم بیقرار دختری سر سوخت
از داغ هایی که زمین بر سینه اش دارد
شعرم پریشان شد قلم خشکید و دفتر سوخت .
#معصومه_سادات_اسدیان
بوی خون در غروب پیچیده
تشنگی در گلوی رود افتاد
آب تصویر مبهمی دارد
در دلش برزخی کبود افتاد
آتش افتاده در دل این باغ
زخم هی روی زخم می روید
قامت آفتاب خم شده است
ماه در حالت سجود افتاد
داس ها یک به یک درو کردند
غنچه هایی که تازه گل دادند
داغ از هر طرف زبانه کشید
شعله در دامن وجود افتاد
موج اندوه در هوا جاریست
باز باران زخم ها کاریست
دست های امید گم شده است
بر سر سروها عمود افتاد
فصل غمگین دیگری از راه
میرسد عشق را نشان بدهد
یک قبیله ذبیح آورده
شعر در خلسه شهود افتاد
واژه در واژه گریه خواهم کرد
بیت بیت شهید بی سر را
ای رسولان غم به پاخیزید
عرش از آسمان فرود افتاد
#معصومه_سادات_اسدیان
#سلام_بر_حسین
این رود به دریای حسین می ریزد
مراسم عزاداری روز عاشورا
محرم ۱۴۰۳
روستای #خیرآباد_مه_ولات
#زادگاه_جان
لا تَدعُوا نُورَ الحُسَين يُخمَد فِي وجودكم . . .
نگذارید نور "حسین علیهالسلام" در وجودتان خاموش شود :)))
شب خوش🌱
برداشتی از خطبه امام سجاد ع در مسجد شام
صدا گرم و رسا پیچید در گوش ستمگرها
بخوان تا بشنوند این روضه هارا کورها ،کرها
به منبر میروی تا واکنی بغض غریبت را
بخوانی آیه ی والعصر در داغ صنوبرها
به ذلت میکشاند خطبه ات نمرود شامی را
بخوان تا واشود زنجیر از تزویر منبرها
زلال زمزم نام علی را در سبو داری
که از نام علی مستی بگیرد باز ساغر ها
چه پیکاریست اینجا، ساحت خورشید با ظلمت!
به میدان آمده تیغ زبان با تیغ خنجرها
انا ابن الفاطمه بنت رسول الله تان هستم
بگریید ای مسلمان زاده ها در مرگ باورها
طواف کعبه ی این ناکسان بی حیا تا کی؟
فقط دور مدار عشق میگردند قنبرها
سخن از یال خون افشان و سم اسب ها، آری
سخن از بوسه ی تیر است روی نبض حنجرها
میان جنگل سرنیزه ها و تیغ ها دیدم
هزاران زخم کاری روی لبخند کبوترها
دلم میسوزد از تکرار تصویر پریشانی
دمی که شعله میرقصید روی حزن معجرها
صدای لالای یک زن غمدیده می آید
پر است از آتش تب گرمی آغوش مادرها
زیارت میکنم با اشک این سرهای بی تن را
به یاد آیه های روشن و خونین پیکرها
شما در خواب غفلت بوده اید و ماه را کشتند
بخوابید ای شقاوت پیشه ها در گرم بسترها
چگونه آفتاب نام مولا را نمی بینید
شمارا شرم باد از غربت رسم پیمبرها
منم فرزند مکه،من صدای مطلق وحی ام
پرم از معجزات روشن الله اکبر ها
برایم بعد از این هر روز روز سخت عاشوراست
انا ابن الفاطمه میراث دار روضه ی سرها.
#معصومه_سادات_اسدیان
کمی با من بنشین..
تا در آن نقشه جغرافیایی عشق،
تجدید نظر کنیم.
بنشین تا ببینیم
تا کجاها مرز چشمان توست،
تا کجاها مرز غمهای من...
کمی با من بنشین
تا بر سر شیوه ای از عشق، به توافق برسیم ...!
#نزار_قبانی
╭┈────────────「🖌📖」
📚
╰─┈➤https://eitaa.com/sher_zad
هدایت شده از قاصدکی برای امروز...
رسد به خوشهٔ پروین و ماه اگر دستم
همه بچینم و آویزمش به گردن تو
#حسین_منزوی
طائفه ای از حکمای هندوستان در فضایل بزرگمهرسخن میگفتند به آخر جز این عیبش ندانستند که در سخن گفتن درنگ بسیار میکندو مستمع را بسی منتظر باید بودن تا تقریر سخنی کند.
بزرگمهربشنید و گفت:
اندیشه کردن که چه گویم
به از پشیمانی خوردن که چرا گفتم.🤔
#حضرت_سعدی
گر رود نام من اندر دهنت باکی نیست
پادشاهان به غلط یاد گدا نیز کنند .
#حضرت_سعدی
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
🖤 صباحاً و مساءً 🖤
مصیبت اسارت، مصیبتی است که مولای ما صباحاً و مساءً بر آن خون گریه میکند.
👈 با شنیدن مجموعه «صباحاً و مساءً» ما نیز دلهایمان را با کاروان اسرا همراه میکنیم و منزل به منزل، با شنیدن مصائب جانسوز کاروان، همنوا با امام عصر علیه السلام اشک میریزیم و برای روزگار ظهور دست به دعا برمیداریم.
▪️کانال صباحا و مساء👇
@sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@elteja