eitaa logo
شاعرانه
26.6هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
799 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
دارم هوای صحبت یاران رفته را یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم 📜 @sheraneh_eitaa
کاشکی غم برود...( تأثیر گرفته از رمان بامداد خمار) بامدادان خمار منی و من...پروین... شدم از غصّه ی محبوبه ی تو...دل چرکین... کاشکی غم برود... ارّه شود... گم بشود... تو بمانی و من و قصّه ی خسروشیرین... 📜 @sheraneh_eitaa
ای در سر زلف تو پریشانی‌ها واندر لب لعلت شکرافشانی‌ها گفتی ز فراق ما پشیمان گشتی ای جان چه پشیمان که پشیمانی‌ها 📜 @sheraneh_eitaa
«...شب است. اما در دلِ من شبِ دیگری است و ستاره‌های آن از جنس دیگر. در دل من سکنه‌یی هستند که با سکنه‌ی این زمین قهر و آشتی‌ها دارند. در دل من گمشده‌یی است که در این ساعتِ وحشتناک از آن یاد می‌کنم..» | شبتون منور به نور خدا🌙✨ 📜 @sheraneh_eitaa
💬 | متن پیام: سلام واحترام شعر های خودمان بفرستید قرار میدهید در کانال؟ ✍️سلام بله در صورتی که مناسب باشند.
قاصدڪ صبح رسیده ست نگاهم برسان به لب ِ پنجره ی منتظر ِ چشمانش ... ! |صبحتون بخیر و پر برکت ❄️🌱 📜 @sheraneh_eitaa
من هرگز نخواستم که از عشق افسانه ای بیافرینم؛ باور کن.، من می‌خواستم که با دوست داشتن، زندگی کنم، کودکانه و ساده و روستایی... 📜 @sheraneh_eitaa
💬 | متن پیام: سلام شعر تازه ای دارم در مورد امام زمان اگر ممکنه بذارین کانال شاعرانه نصرت دهقان بهابادی«نگار» ✍️سلام خود شعر را بفرستید،عکس را که نمی شود خواند.
برای تو در قلبم جاده ای ساخته‌ام بی‌انتها نگران برگشت نباش دوست داشتنت شبیه همین جاده بی‌انتهاست. 📜 @sheraneh_eitaa
دامن مکش به‌ناز، که هجران کشیده‌ام نازم بکش که ناز رقیبان کشیده‌ام از سیلِ اشکِ شوق، دو چشمم معاف دار کز این دو چشمه، آبِ فراوان کشیده‌ام 📜 @sheraneh_eitaa
همچو من ، وصلِ تو را هیچ سزاواری هست؟ یا چو من ، هجرِ تو را هیچ گرفتاری هست؟ دیده ی دهر به دور تو، ندیده است به خواب که چو چشمت به جهان ، فتنه ی بیداری هست ای تماشای رُخَت ، داروی بیماری عشق خبرت نیست ، که در کوی تو بیماری هست گر من از عشق تو دیوانه شوم ، باکی نیست که چو من شیفته در کوی تو ، بسیاری هست هرکه روی چو گلت بیند ، داند به یقین که ز سودای تو در پای دلم ، خاری هست « گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست » قاضی شهر گواهی بدهد ، کآری هست هرکه را کار نه عشقست ، اگر سلطانست تو وَرا هیچ مپندار ، که در کاری هست گر بگویم که مرا یار تویی ، بشنو لیک مشنو ای دوست، که بعد از تو مرا یاری هست... 📜 @sheraneh_eitaa
toghrol.gif
8.2K
محمدنقیب‌خان طُغْرُلِ اَحراری (زادهٔ ۱۸۶۵ میلادی روستای زاسون از توابع ناحیهٔ عینی کنونی در شمال تاجیکستان - ۱۹۱۹ میلادی) شاعر تاجیکستانی است. تبار وی به عبیدالله احرار می‌رسید. علوم رایج روزگارش را در سمرقند و بخارا آموخت. پس از اتمام تحصیلات، به زادگاهش بازگشت. وی در آغاز شاعری نقیب تخلص می‌کرد، اما بعدها تخلص طغرل را برگزید. در غزل پیرو بیدل دهلوی و در قصیده پیرو انوری و خاقانی بود. وی پس از پیروزی بولشویک‌ها به آن‌ها پیوست، اما پس از شکست عسکران سرخ از دسته مجاهدینی که آن زمان «باسمه‌چی» خوانده می‌شدند، مورد سوء ظن قرار گرفت و در سال ۱۹۱۹ میلادی در دادگاه صحرایی از سوی سربازان ارتش سرخ محاکمه و به اعدام محکوم شد. شعر طغرل پیوند شعر نوی تاجیک پس از فروپاشی فئودالیسم با شعر کهن آن سامان است. علاوه بر دیوان اشعار دو کتاب «گیاه مهر» و «کاروان محبت» از وی به جا مانده است. 📜 @sheraneh_eitaa