فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این شاعر آزادیخواه، رضاخان را عامل انگلیسیها میدانست!
#فرزند_ایران
📜 @sheraneh_eitaa
ای پاڪ و نجیب مثــل باران، بــرگرد
ای روشنـــی ڪلبـــۀ احــــزان بــرگرد
یعقوب امیدش همــه پیراهن تــوست
ای یوســف گمگشتــۀ ڪنعـــان بــرگرد
#شعر #امام_زمان #سه_شنبه_های_مهدوی
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | ساعت شش و نیمِ صبح جمعه است پسر!
من آهنِ کهنه ام کجا بود آخر؟!! 😁
(شعر خانم تندرو تقدیم به ضایعاتی های عزیز)
#شعر_طنز
📜 @sheraneh_eitaa
«ما شب بودیم»
خورشید صبحدمان
براده های طلایش را
بر جان و جهان نثار می کند؛
ما شب بودیم
روز می شویم
گرم و شکوفا
و غنچه می کنیم
به رفتار شهد و شکر؛
آنک ما
چه شیرین!
آنک خورشید
که در ماست
گرم و روشن؛
سرشار براده های طلا
چشم داشته ی صبحدمان دیگر!
#تقی_متقی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت
دگر به خواب نرفت این دلِ خیالپرست...
شبتون در پناه حق
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
من در سبد صبح ، سلامی دارم
با تابش خورشید ، پیامی دارم
از هستی عشـق ، هستم پا برجا
با عشق خداوند ، دوامی دارم
|صبحتون سرشار از عنایت خدا 🌸🍃
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
خانهام ابریست اما
ابر بارانش گرفتهست
در خیالِ روزهای روشنَم کز دست رفتندم
من به روی آفتابم
میبرم در ساحتِ دریا نظاره
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره نیزن که دایم مینوازد نی
در این دنیای ابراندود
راهِ خود را دارد اندر پیش
#نیما_یوشیج #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
اگر که نتوانتم تو را تا ابد ببینم
بدان که همواره تو همراه من خواهی بود
از درون
و از برون
همراه من خواهی بود
بر نوک انگشتانم
بر تیغه های ذهنم
و در میانه ها
در میانه های آنچه که هستم
از آنچه که از من باقی خواهد ماند.
#چارلز_بوکوفسکی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
این گنبد و بارگاه دیدن دارد
مدح تو و مادرت شنیدن دارد
هر کس که شود زائر این صحن و سرا
تا کرببلا میل پریدن دارد
#چهارشنبه_های_امام_رضایی #شعر #امام_رضا
📜 @sheraneh_eitaa
یا رب به کرم بر منِ درویش نگر
در من منگر، در کرم خویش نگر
هر چند نِیَم لایق بخشایش تو
بر حال من خستهی دلریش نگر
#ابوسعید_ابوالخیر #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
حسن صنوبری دانشآموختۀ فلسفۀ غرب از دانشگاه شهید بهشتی و فارغالتحصیل زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه علّامه طباطبایی است. وی به دلیل سردبیری سایتهای ادبی، برگزیدۀ جایزههایی چون «نهمین جشنوارۀ رسانههای دیجیتال» و «دومین جشنواره کتاب در فضای مجازی» شده است. صنوبری در عرصۀ پژوهش فعالیت جدی دارد و شعر آیینی را میتوان از دغدغههای اصلی وی دانست.
#معرفی_شاعر #حسن_صنوبری
📜 @sheraneh_eitaa
تا نشکفد بر پای ما زنجیرهای تازهای
رویید بر دستان ما شمشیرهای تازهای
ای قصههای راستین، ای خوابهای پیش از این
امروز داریم از شما تعبیرهای تازهای
از جنگ و صلح و عشق و کین، از شوکتِ این سرزمین
در قاب چشم ما ببین تصویرهای تازهای
با غربت یاران خود، با خون سرداران خود
داریم از کار جهان تفسیرهای تازهای
این خون که راه افتاده تا جاری شود در قلبها
بیشک گذارد بر زمین تأثیرهای تازهای
گر هست کیدِ کاهنان، درهم بپیچد ناگهان
تقویمهای کهنه را تقدیرهای تازهای
بانگ سروش آید همی، بشنو بهگوش آید همی
آوازهایی تازه با تحریرهای تازهای
خندد به مکر روبهان امروز لبهای جهان
پر کرده وقتی بیشهها را شیرهای تازهای
هنگام طوفان آمده، دیوان! سلیمان آمده
آرش به میدان آمده با تیرهای تازهای
شد دولت شب سرنگون، شد تخت شیطان باژگون
صبح است و بر بام جهان تکبیرهای تازهای
#حسن_صنوبری #دهه_فجر #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعر خوانی شاعر پاکستانی درباره امام خمینی(ره) در محضر آیت الله خامنه ای
📜 @sheraneh_eitaa
بسم الله الرحمن الرحیم
از اوج بروج حق سردار قیام آمد
بر شوق سماع جان، انوار امام آمد
طاغوت نگونسر شد با خاک برابر شد
شمشیر اناالحق چون بیرون ز نیام آمد
آن پیر پیام آور بت بر کن ولا گستر
بر گستره ای لبریز از خون و قیام آمد
گفتا که من آن بحرم کارام نمی گیرد
در مسلک بیداران آرام، خرام آمد
عنبر چکد از نامش، سر مقدم اقدامش
بر لحظه سرمستان اکسیر دوام آمد
پیک خبر بهمن سرداد به هر برزن
کای منتظران خیزید، خیزید امام آمد
#غلامرضا_رحمدل #دهه_مبارکه_فجر #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
برخیز، که فجر انقلاب است امروز
بیگانه صفت، خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد
از لطف خدا، نقش بر آب است امروز
فجر است و سپیده حلقه بر در زده است
روز آمده، تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام در کشور ما
خورشید حقیقت از افق سر زده است
«والفجر» که سوگند خدای ازلی است
روشنگر حقی است که با «آل علی» است
این سوره به گفته امام صادق
مشهور به سوره «حسین بن علی» است
شب رفت و سرود فجر، آهنگین است
از خون شهید، فجر ما رنگین است
این ملت قهرمان و آگاه و رشید
ثابت قدم است و قاطع و سنگین است
شب طی شد و روز روشن از راه رسید
خورشید امید شرق، از غرب دمید
عیسای زمان، راز زمین، «روح خدا»
در کالبد مرده، دمی تازه دمید
این نهضت حق، که خلق ما برپا کرد
نه شرقی و غربی است، نه سرخ است و نه زرد
در وسعت و عمق و شور و یک پارچگی
زیباتر از این نمی توان پیدا کرد
جان های جهانیان به لب آمده است
جان در پی حق، داوطلب آمده است
جمهوری اسلامی ما در این قرن
فجری است که در ظلمت شب آمده است
بر ملت تازه رَسته از دام و کمند
آن بردگی گذشته، یا رب مپسند
این در که به روی ما گشودی از مهر
بار دگر از قهر، خدایا تو مبند
#جواد_محدثی #دهه_مبارک_فجر #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
این نهضت فاطمی چهل ساله شدهست
«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»
این صبر و صلابت و صفا، زهراییست
دلهای تمام شهدا زهراییست
یا فاطمه گفتیم و به میدان رفتیم
جمهوری اسلامی ما زهراییست
با روبهکان ز صولت شیر بگو
با دشمن اهل شر ز شمشیر بگو
تا لرزه بیفتد به تن کاخ سفید
کوبندهتر از همیشه تکبیر بگو
تا نام حسین بر لب مردم ماست
در معرکهها شکست دشمن پیداست
معنای بلند لعن بر شمر و یزید
«امروز شعار مرگ بر آمریکاست»
گفتند بترسید که صد بیم آمد
تسلیم شوید چون که تحریم آمد
تا کور شود دشمن دون، ما فردا
پر شورتر از همیشه خواهیم آمد
در اوج صلابت است این پرچم پاک
دور است نگاه اجنبی از این خاک
هیهات که تن به ترس و ذلت بدهیم
یاران حسین را، ز تحریم چه باک؟
در لشکر نور، انقلابی هستیم
پر شور و شعور، انقلابی هستیم
ثابت قدم و غیور، انشاءالله
تا صبح ظهور انقلابی هستیم
#شعر #دهه_فجر #محمدمهدی_سیار
📜 @sheraneh_eitaa
من خواستم که خواب و خيال خودم شوی
رويا شوی اميد محال خودم شوی
شبتون در پناه حق
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
روز آمد روزگارت شاد باد
هم دل و هم خانه ات آباد باد
فال بر حافظ زدم رندانه گفت:
روز وصل دوست داران یاد باد
| سلام صبحتون بخیر و پر برکت❄️☃️
#سید_محمد_موسوی_بارندی #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زَهرهٔ دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت
گم بود در عمیق زمین شانهٔ بهار
بیتو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت
دلها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ
آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت
#سلمان_هراتی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
با گام تو راه عشق، آغاز شود
شب با نفس سپیده دمساز شود
با نام تو، ای بهار جاری در جان!
یک باغ، گل محمدی باز شود
#شعر #دهه_فجر #سید_حسن_حسینی
📜 @sheraneh_eitaa
💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠
دستاوردهای انقلاب اسلامی(1)🇮🇷
#دستاورد
💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠•💠
📜 @sheraneh_eitaa
گسترده شد در این ولایت خوان هفتم
روزی ایران میرسد از مشهد و قم
«حُبُّ الوطن» ثبت است در قاموس ایران
لبریز ایمان است اقیانوس ایران
باید در این دوران، جهانی گام برداشت
در هر زمینه، آسمانی گام برداشت
در این ولایت آسمانها خاکبوس است
این مُلک، زیر پرچم شمس الشموس است
اکنون که گام دوم این انقلاب است
ایران پس از یک چله، تیری پرشتاب است..
ما در مسیر قلههای اقتداریم
در گردباد فتنه، کوهی استواریم
کوهیم و همدوش دماوندیم آری
رودیم و در آغوش اروندیم آری
در راه حق، از معبر دنیا گذشتیم
با اذن موسی از دل دریا گذشتیم
ما شاهدان مشهد والفجر هشتیم
یک گام از خط مقدم برنگشتیم
ما با شهادت «افضل الاعمال» داریم
تا مطلع الفجرِ فرج چشم انتظاریم
«در خاطرم شد زنده ياد فاطميون»
جاى شهيدان حرم خالیست اكنون..
ما پاسداران حریم اهلبیتیم
در رجم شیطان ما رَمیتَ اِذ رَمَیتیم
ما اربعینیها سپاه قدس داریم
از کربلا آهنگ راه قدس داریم
آن قبلۀ دل، مسجد ذوقبلتین است
تکبیرة الاحرام، لبیکَ حسین است
ما رهرو راه شهیدانیم آری
ما بر سر این عهد میمانیم آری
ما همقسم با حاج قاسم ایستادیم
مثل ابومهدی، مقاوم ایستادیم
قاریِ قالوا رَبُّنَا اللّهیم امروز
ثُمَ استَقامُوا... مردِ این راهیم امروز
امروز مرز کفر با اسلام، شام است
یعنی که دیگر مهلت صهیون تمام است
ما وارثانِ فتح خیبر، بیقراریم
امروز عزم محو اسرائیل داریم
از «جاءَ نَصرُاللهِ وَ الفَتح» است پیدا
«جاءَ الحَق... اِنّ الباطِلَ کانَ زَهُوقا»..
وقت است تا اشعار پرشوری بخوانم
جا دارد از «اقبال لاهوری» بخوانم
تا چند در خوابی در این ملک جوان؟ خیز!
ای دوست «از خواب گران، خواب گران خیز»
هم لیلة القدر نظام است انتخابات
هم مطلع الفجر قیام است انتخابات
هر رأی ما امضای فرداهاست امروز
این قطرهها را شور دریاهاست امروز
هر رأی ما در حکم موجی بیکران است
یک مشت محکم بر دهان دشمنان است..
ما شیعیان حیدر کرار هستیم
آری «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» هستیم
هر رأی ما در حکم یک برگ بَرَندهست
بر گردن گردنکشان، تیغی بُرَندهست
دنیا نگاهش بر حضور ماست آری
هر رأی در ایران جهانآراست آری
ما فتح خرمشهرها در پیش داریم
تا سجده در بیتالمقدس بیقراریم
روح شهیدان ناظر آراست امروز
چشم انتظارِ انتخاب ماست امروز
هر شعبۀ آراء، میدان جهاد است
هر رأی، نفی فتنه و فقر و فساد است
مرد و زن ما مرد میدانند امروز
«حُبُّ الوَطن» را قدر میدانند امروز..
#سید_محمدرضا_یعقوبی_آل #شعر #دهه_فجر
📜 @sheraneh_eitaa
حسن خسرویوقار ۲۵ مهر ۱۳۷۰ در شهر همدان متولد شد. وی در دورۀ دبیرستان با فضای شعر آشنا شد و از سال ۱۳۸۸ با حضور در انجمن ادبی قم به طور جدّی به سرودن شعر پرداخت. او از محضر استاد محمدعلی مجاهدی و علی معلم دامغانی بهره برده است. خسرویوقار در کنگرهها و جشنوارههای فراوانی برگزیده شده است و هماکنون در قم ساکن است. تا کنون از وی اثر مستقلی به چاپ نرسیده است.
#معرفی_شاعر #حسن_خسروی_وقار
📜 @sheraneh_eitaa
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
«خویشی» که سر به دامن تقدیر میگذاشت
کاری جز اعتراف به درماندگی نداشت
از راه مرگ با هدفی پوچ میگذشت
عمری که در تصوّر یک کوچ میگذشت
این شعر نیست، قسمتی از درد مردم است
تاریخ قرنها غم و غربت در آن گم است
دنیا به رغم محکمهها، قیل و قالها
در بند گرگ بود به حکم شغالها
این حکم شوم، نقشۀ دنیای دیگریست
طرح شروع فتنه و بلوای دیگریست
شیطانیان که فاتح این ماجرا شدند
وقت سقوط دهکدهها کدخدا شدند
از خیرشان رسیده فقط شر به دهکده
این قصّه آب میخورد از غرب دهکده
آری، جهان به شوق تکامل فریب خورد
آدم دوباره خیرهسری کرد و سیب خورد
تقصیر ما: حکومت سرکردۀ دروغ
تقدیر ما: جنایت پروردۀ دروغ
آزادی و حقوق برابر بهانه بود
تا که شود برادرمان بردۀ دروغ
افسونِ قرن -کورۀ آتش- غم یهود
افسانه بود غربت گستردۀ دروغ
توحید را به مسلخ تثلیث میکشند
نفرین به این تجلّی بیپردۀ دروغ
هرچند فتنه صبح جهان را سیاه کرد
خورشید سر رسید و فُسون را تباه کرد
آغاز شد حماسۀ آتش عتابها
وسعت گرفت شعلۀ این انقلاب، تا -
- در روزگار سلطۀ صحرای دورهگرد
مردی به نام نامیِ دریا قیام کرد
گلزار جان گرفت به دست بهاریاش
ایمان بیاوریم به لبخند جاریاش
از بند تن رهاست طنین دعای او
«آزادگیست» شِمّهای از ربّنای او
اندیشهاش تجسّم احکام دین ماست
اُسطورۀ مقاومت سرزمین ماست
با این وجود، در دل او غم گذاشتند
آن بیوجودها که سرِ فتنه داشتند
میخواستند بر سر ما سروری کنند
«دینِ نو» آورند که پیغمبری کنند
امّا...نه! مرد باج به گردنکشان نداد
در اوج غم حقارتی از خود نشان نداد
تا که بساط گرگ به هم خورد و جنگ شد
روباه پیر شعبده کرد و پلنگ شد
میخواستند باز بگیرند ماه را
برپا کنند گسترههایی سیاه را
امّا به یُمن مرد و مریدان پاکباز
بدسیرتان شدند هم آغوش خاک، باز
چندی گذشت... حادثه رخ داد و بعد از آن
آمد عزای نیمۀ خرداد و بعد از آن -
- با شوق مرگ، لحظۀ رفتن فرا رسید
از خود گذشت مرد و به درک خدا رسید
او رفته و حکایت او مانده تا هنوز
فرهنگ استقامت او مانده تا هنوز
«امروز» هم فدایی راه ولایتیم
دستی پر از قنوت، پر از استجابتیم
باید که در ادامۀ راهش خطر کنیم
نفرین به ما اگر که دمی فکر سر کنیم
ما «عهد» کردهایم که با «عدل» انقلاب
در محکمه مقابله با زور و زر کنیم
ما عهد کردهایم که در عصر احتمال
فکری به حال «گرچه و امّا - اگر» کنیم
حالا زمان گذشته و کاری نکردهایم!
دیگر چگونه میشود از خود گذر کنیم؟
ما عهد کردهایم، ولی مثل کوفیان
همراه و همنوای علی مثل کوفیان...
ما «عهد» را به مَسند حاشا گذاشتیم
منشور «عدل» را به تماشا گذاشتیم
از یاد بردهایم اشارات مرد را
افشاندهایم در دل او بذر درد را
دیگر اُمید نیست به اندیشههای ما
آن قدر گُم شدیم در اوهام خویش، تا -
- لبخند او به زخم بدل شد، نمک زدیم
اینگونه پایداری خود را محک زدیم
وقتی که گرگ ولوله کرد و به گلّه زد
ما در سکوت قافلهها نِیلبک زدیم
در ازدحام غفلت ما، مکر جان گرفت
چشمان خواب رفتۀ دشمن توان گرفت
آری، دوباره فتنه و بلوا به پا شدهست
نفرین به ما که سفرۀ تزویر وا شدهست
در «عهد» ما که «عدل» فقط در کتابهاست
رستم اسیر فتنۀ افراسیابهاست
با اعتراض، زیره به کرمان نمیبریم
فرصت برای شِکوه زیادست، بگذریم...
باید دوباره دست به دامان او شویم
بیعت کنیم، بلکه مسلمان او شویم
وقتی علی به مسند غربت نشسته است
عمّار او، ابوذر و سلمان او شویم
باید که در صیانتِ از مرد، جان دهیم
در راه او مقاومت از خود نشان دهیم
مردان مرد، دست به دشمن نمیدهند
آزاده ها به بند کسی تن نمیدهند
فرقی نمیکند پس از این «ما»، «تو»، یا «منم»!
چوب حراج خورده مگر خاک میهنم؟
شمشیر باستانیِ شرقیم در مصاف
پروردۀ حماسه و بیزار از غلاف
بعد از حماسه، نوبت عشق و تغزّل است
آری، بهار فصل دگردیسیِ گُل است
با اینکه در مُحاق زمان است، میرسد
روزی که خاستگاه جهان است، میرسد
آن روز ناگزیر که «فرداست» بیگمان
در انحصار چشم کسی نیست آسمان
روز نزول نور به جان جوانهها
روز سقوط سلطۀ تاریکخانهها
روزی که «عدل» حاصل خواب و خیال نیست
این یک حقیقت است، مجاز و محال نیست!
روزی که ماه، مژدۀ چشمانتظارهاست
خورشید، چشم روشنیِ بیقرارهاست
روزی که مردِ منتظرِ سالها سکوت
فریاد استجابت شبزندهدارهاست
«عشقش»، دلیل رفتن سرها به روی دار
آن مردِ مرد، «منتقمِ» سربِه دارهاست
آغاز عدلگستریِ حاکمیّتش
پایانِ حکمرانیِ دنیاتبارهاست
#شعر #دهه_فجر #حسن_خسروی_وقار
📜 @sheraneh_eitaa