eitaa logo
شاعرانه
26.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
787 ویدیو
79 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 |شعرخوانی آقای مجید تال ، شب نیمه شعبان در مسجد جمکران 📜 @sheraneh_eitaa
سامرا امشب ز شب‌های دگر زیباتری در جلال و در شرف اُمّ القرای دیگری سر به سر لبریز از عطر گل پیغمبری مهدی از تو، تو دل از خلق دو عالم می‌بری هست و بود کبریا را در بغل بگرفته‌ای جان ختم الانبیا را در بغل بگرفته‌ای کعبه را در بر گرفتی قبلۀ دل‌ها شدی با صفاتر از حرم خُرّم‌تر از سینا شدی روح‌بخش روح عیسی، طور صد موسی شدی نوربخش چشم خورشید جهان‌آرا شدی مهدی آمد تا جهان را جنّت اعلی کند مهدی آمد تا گره از کار عالم وا کند چشم وا کن نقش جاء الحق به بازویش ببین ذوالفقار حیدری در تیغ ابرویش ببین یک جهان توحید در چشم خداجویش ببین صوت قرآن بشنو و لعل سخن‌گویش ببین اوست آقایی که بر عالم امامت می‌کند قائم است و با قیام خود قیامت می‌کند عاشقان با بذل جان گلبانگ جانان بشنوید بانگ تبریک از خدای حیّ منّان بشنوید ذکر جاء الحق ز نخل و باغ و بستان بشنوید اهل قرآن از زبانش صوت قرآن بشنوید سورۀ قدر از دهان او طنین انداخته شورها در آسمان و در زمین انداخته او چراغ آرزوی دودمان آدم است او نه یک آیت که در معنی کتاب محکم است انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است او مسیحای عزیز یازده عیسی دم است او همه بود و همه هست امام عسکری‌ست همچو قرآن بر سر دست امام عسکری‌ست... ای کویر دل بهار از ابر رحمت‌بار تو ای چراغ آفرینش روشن از رخسار تو آفتاب آورده سر بر سایۀ دیوار تو عید ما یک لحظه، آن هم لحظۀ دیدار تو «یوسف گمگشته» تو، «کنعان» همه عالم، بیا ای یگانه منجی ذرّیه آدم بیا آفتاب کعبه! کعبه بی‌قرارت تا به کی؟ باغبانا! تشنه گل‌های بهارت تا به کی؟ چشم مظلومان عالم اشک‌بارت تا به کی؟ پرچم ثاراللّهی چشم انتظارت تا به کی؟ کی شود عدل تو در کلّ زمین کامل شود با ظهورت آیۀ اکمال دین کامل شود ای خدا را دست و بازو! دست بر شمشیر کن آیۀ فتحاً مبین را بر همه تفسیر کن آفرینش را پر از گلواژۀ تکبیر کن کلّ عالم را به تیغ عدل خود تسخیر کن ای خدا را دست قدرت! ای علی را نور عین! تا به کی فریاد ما اَین الحسن اَین الحسین؟... 💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸 📜 @sheraneh_eitaa
ای منفعل تو را ز رخ انور آفتاب از ذرهٔی به پیش رخت کمتر آفتاب گر پرتوی بخوانمش از عکس روی تو این رتبه را به خود نکند باور آفتاب روز ازل اگر نه ز طبع تو خو گرفت افشاند از چه تا به ابد آذر آفتاب چشمان نیم‌خواب تو ماند برخ همی چون نیم بار نرگس شهلا در آفتاب این زلف سر کج است بگرد عذار تو یا جا گرفته در دهن اژدر آفتاب بردی گلاب و شانه چو ای مه بکار زلف یکباره شد نهفته بمشک تر آفتاب هرکس که دید ابروی خونریز در رخت گفت ای عجب گرفته بکف خنجر آفتاب با مهر و مه چکار مرا ز آنکه روی تو هست اینطرف مه آنطرف دیگر آفتاب از چهره روزداری و از خط و خال شب از سینه صبح داری و از منظر افتاب ای آفتاب روی در این صبح عید خیز ریز از صراحیم بدل ساغر آفتاب صبح است ووه چه صبح صبیحی کز آنگرفت نور و ضیاء و تابش و زیب وفر آفتاب صبحست و وه چه صبح شریفی که شد سبب این صبح تا که خلق شد از داور آفتاب صبحست و وه چه صبح که گاه طلوع آن ناگه بزد ز برج هویت سر آفتاب بدری بنیمه مه شعبان طلوع کرد کش پرتوی بود ز رخ انور آفتاب سلطان عصر داور دنیا و دین که هست مأمور امر نافذ آن سرور آفتاب شاهی که سکه تا مگر از نام وی خورند مه گشته جمله سیم و سراسر زر آفتاب بر چار جوشن فلک آرد چسان شکاف وام ار ز تیغ او نکند جوهر آفتاب امروز هرکه سایه نشین لوای اوست بر سر نتابدش بصف محشر آفتاب بر خاک پای او چو زند بوسه هر صباح بر فرق اختران همه شد افسر آفتاب چرخ است سبزه‌زار وی انجم شکوفه‌اش ماهش گل سفید و گل اصفر آفتاب در باختر همین نه بحکمش نهان شود کز امر اوست سر زند از خاور آفتاب در پرده است و بر همه شامل عطای او تابد ز پشت ابر به بحر و بر آفتاب ای ابر رحمتی که شد از غایت صفا اندر وجود طیب تو مضمر آفتاب خاکیم ما و رو بتو داریم ایکه تو یک رو بخاک داری و یک رو بر آفتاب در زیر سایه تو صغیر این چکامه را از خامه ریخت یکسره بر دفتر آفتاب 📜 @sheraneh_eitaa
امشب شب شب‌های درخشان جهان است امشب شب گل، یا شب دل، یا شب جان است آن نورتر از نورتر از نور رسیده‌ست نوری که به رگ‌های جهان در جریان است آن تازه‌تر از تازه که در باغ دمیده‌ست گل‌چهره و گل‌جامه و گل‌بوی‌دهان است دل می‌زند اینبار، خبر چیست؟ مگر چیست؟ دل می‌زند و این ضربان، نبض زمان است تا صبـح، دمـادم پـر و آواز و فـرشتـه در باد از آن دشت به این دشت، وزان است امشب شب میلاد، شب نور، شب سور امشب شب شب‌های درخشان جهان است 📜 @sheraneh_eitaa
عرصه عالم ز رو به خصلتان خالی نشد تا نکرد آن شیرمرد بی‌بدل پا در رکاب مهر و ماه و ثابت و سیار در هر روز و شب روشنی از خاک درگاهش نمایند اکتساب |شبتون بخیر و امام زمانی(عج) 🌙💚 📜 @sheraneh_eitaa
ز آن پیشتر که چرخ گشاید کتاب صبح برخیز و باش منتظر فتح باب صبح تا چون نسیم خرم و مشگین نفس شوی زنهار پای سعی مکش از جناب صبح در بامداد دیده ی مرغی بخواب نیست کمتر نیی ز مرغ حذر کن ز خواب صبح |صبحتون بخیر و پر برکت🌸💐 📜 @sheraneh_eitaa
من این جانی که دارم عهد با جانان خود کردم که گر پایش نریزم دشمنی با جان خود کردم غمت بنشسته بر دل برد از من مایه هستی ندانستم در آخر دزد را مهمان خود کردم ز دست بی‌سر و سامانی خود من ترک سر گفتم به کوی نیستی فکر سر و سامان خود کردم ز ناچاری چو راه چاره شد مسدود از هر سو همین یک فکر بهر درد بی‌درمان خود 📜 @sheraneh_eitaa
در موقع سخت می نباید شد سست کز عزم، شکسته را توان کرد درست خورشید موفقیت رخشان را در سایه اتفاق می باید جست 📜 @sheraneh_eitaa
ای ترک من ای بهار جان‌افزا برقع بکش از رخ بهشت ‌آسا کز باغ بهشت نوبهار اینک هموار فرو چمید زی دنیا عید عجمی به فرّ فروردین در سبزه گرفت ساحت غبرا بست ابر سپید کله بر گردون زد لالهٔ سرخ خیمه بر صحرا دامان چمن از آن پُر از لؤلؤ سامان زمین ازین پر از دیبا از لولو آن چمن یکی مخزن از دیبهٔ این زمین بتی زیبا آن داده نشان ز مخزن قارون این برده سبق ز دفتر مانا اندر دمن از شقیق و آذریون و ندر چمن از بنفشه و مینا آورده برون بهار لعبتگر از پرده هزار لعبت زیبا نوشاد و حصار گشت پنداری باغ از گل و سرو و سنبل بویا یانی ز بدیع نقش دیگرگون بگرفت طراز خلخ و یغما از کشی ایدو‌ن چو ترک‌ یغمایی هوش‌ از سر بخردان‌ کند یغما هر صبح آرد صبا به پنهانی بس نغز صور ز هر کران پیدا یا نی گویی که صحف انگلیون در باغ همی پراکند عمدا بازار ختن شدست پنداری دشت و دمن از شواهد رعنا بس نزهت و خرّمی به لالستان ماندست شگفت خاطر دانا از جنبش باد طرهٔ سنبل چون زلف تو حلقه‌زا و چین ‌آرا 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به ملازمان مهدی که رساند این دعا را که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را ز فریب دیو مردم، به جناب او پناهم مگر آن شهاب ثاقب نظری کند سها را چو قیامتی دهد رو که به دوستان نمائی برکات مصطفی را، حرکات مرتضی را تو بدان شمائل و خو که ز جد خویش داری به جهان در افکنی شور، چو کنی حدیث ما را دل دشمنان بسوزی چو عذار برفروزی تن دوستان سراسر، همه جان شود خدا را 📜 @sheraneh_eitaa
اثیرالدین ابوالفضل محمد بن طاهر اخسیکتی معروف به اثیر اخسیکتی (زادهٔ سال نامعلوم در اخسیکت، درگذشته به سال ۶۰۹ هجری قمری در خلخال) از شاعران مشهور سدهٔ ششم هجری است. اثیر در شهر اخسیکت زاده شد که در قرن ششم یکی از شهرهای آباد ماوراءالنهر در منطقهٔ فرغانه در شمال رود سیحون بوده‌است. اثیر سخنوری را در همانجا آغاز کرد. با حملهٔ ترکان غز و زوال دولت سنجری و پریشانی خراسان که خود از آن با عنوان «وحشت خراسان» یاد می‌کند، نواحی شرقی ایران را ترک گفت و به نواحی غرب و شمال غرب ایران روی آورد. نخست در همدان به دربار غیاث‌الدین محمد بن ملکشاه سلجوقی (۵۵۵ ه‍.ق) پیوست و سال‌های متمادی او و جمعی از وزیران و امیران دربارش را مدح گفت. در لشکر غیاث‌الدین محمد، با علاءالدین عربشاه (۵۸۴ ه‍.ق) حاکم کُهستان آشنا شد. عربشاه شعر اثیر را پسندید و او را نواخت. اثیر مدت زیادی از عمر خود را به تفاریق در همدان و کُهستان در دستگاه عربشاه بود. اثیر اخسیکتی با شاعران بزرگ همعصر خود همچون خاقانی شروانی، نظامی گنجوی، رشید وطواط، مجیر بیلقانی و ظهیر فاریابی مراودات و معارضاتی داشته‌است. اثیر بعضی از قصاید خاقانی را جواب گفته و پایه خود را بالاتر شمرده است. همچنین حکایتی در مورد ملاقات این دو شاعر در دست است که کمابیش بوی افسانه دارد. نویسندگان معاصر اثیر، به رقابت میان او و مجیر بیلقانی اشاره کرده‌اند. اثیر، یکجا در یکی از اشعارش مجیر را دزد شعر خود خوانده است: «از برای خدای خواجه مجیر/ کاروانهای شعر من چه زنی؟». رقابت‌های شعری اثیر اخسیکتی و مجیر بیلقانی گاه باعث کدورت ممدوحین ایشان، قزل ارسلان و محمد جهان پهلوان، که برادر بودند، نیز می‌شد. 📜 @sheraneh_eitaa