eitaa logo
شاعرانه
26.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
784 ویدیو
79 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
به تو ای حضرتِ صبح! صاحبِ لبخند، به تکرار و با عشق سلام! |صبحتون بخیر و پر برکت🌸🌿 📜 @sheraneh_eitaa
دل، سراپرده ی محبت اوست دیده، آیینه دار طلعت اوست تو و طوبی و ما و قامتِ یار فکر هر کس، به قدر همّت اوست گر من آلوده دامنم، چه عجب همه عالم، گواه عصمت اوست من کٓه باشم در آن حرم، که صبا پرده دار حریم حُرمت اوست دور مجنون گذشت و نوبت ماست هر کسی پنج روز، نوبت اوست من و دل گر فدا شدیم، چه باک غرَض اندر میان، سلامت اوست فقر ظاهر مبین، که حافظ را سینه، گنجینه ی محبت اوست... 📜 @sheraneh_eitaa
از کشت عمل بس است یک خوشه مرا در روی زمین بس است یک گوشه مرا تا چند چو کاه گرد خرمن گردیم چون مرغ بس است دانه‌ای توشه مرا 📜 @sheraneh_eitaa
بله ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ دیوانه مرا با عشوه اي ديوانه كردي گرفتار می و میخانه كردی گذر کردی بگیری جسم و جانم عجب کاری که نا مردانه كردي ننوشم جرعه ای دیگر ز جامت که می ناخورده ، بد مستانه كردي تو كه قصدت دوباره بر سفر بود چرا عشق مرا افسانه كردي چنان تيشه زدي بر پايه عشق که از بیخ و بنش ویرانه كردي بنازم بر تو ای غارتگر دل که از من دلبری رندانه کردی نگاهت لرزه ای افکند به جانم که از خویش و خودم بیگانه کردی بسوزاندي مرا در هجرت ايدوست خودت شمع و مرا پروانه كردي 📜 @sheraneh_eitaa
این قوم که نام زهد بر خود بستند از زهدِ ریایی دل ما را خستند زنهار، فریبشان «وفایی» نخوری کاین قوم به ابلیس لعین همدستند 📜 @sheraneh_eitaa
سیف الدین ابوالمحامد محمد الفرغانی از شاعران عالیقدر نیمهٔ دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. وی بعد از خروج از زادگاه خود (فرغانه) مدتی در آذربایجان و بلاد روم و آسیای صغیر به سر برده است. به طوری که از آثار او استنباط می‌شود وی اهل تصوف و عرفان بوده و سالها به کسب کمالات معنوی و سیر و سیاحت پرداخته است. مجموعه اشعار او از غزل و فصیده و قطعه و رباعی حدود ده الی یازده هزار بیت است. وی ارادتی وافر به سعدی داشته و بین آن دو مکاتباتی نیز بوده است. این شاعر بزرگوار در سال ۷۴۹ هجری در یکی از خانقاه های آقسرا وفات یافت. قصیدهٔ او که با مصرع «هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد» آغاز می‌شود و گویا خطاب به مغولان مهاجم سروده شده از اشعار معروف این شاعر آزاده است. 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
🔸امام رضا علیه السلام : در روز ، هر کس یک مومن را اطعام کند انگار تمام پیامبران و صدیقان را طعام داده است. جهت برگزاری جشن بزرگ منتظر مهر علوی شما خیرین بزرگوار هستیم ✅ اطعام شب و روز غدیر ✅ نورافشانی و کاروان شادی در مناطق محروم ✅ قربانی عید قربان(مصرف گوشت در اطعام عید غدیر با نگهداری بهداشتی) ✅ هدایا و بسته های فرهنگی به کودکان و نوجوانان ✅ ایستگاه صلواتی از تا غدیر لطفاً نذورات و هدایای غیرنقدی خود (عقیقه و قربانی) را به آیدی زیر اطلاع دهید👇 @Heatghadiriyeh110 🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 شماره کارت جهت کمک های نقدی 👇 6037997750012768 بنام هیئت مذهبی غدیریه •┈┈••✾••┈┈• 💠 @ghadiriyeh110 💠
دیدن روی تو را محرم نباشد چشم ما دیده از جان ساخت باید دیدن روی ترا از رخ و روی تو رنگی تابناک آمد بچشم وز سر زلف تو بویی سر بمهر آمد بما گر بیاد روی گلرنگ تو درخاکم نهند تا بحشر از تربت من لاله گون روید گیا نان لطف ای شاه در زنبیل فقرم ار نهی همچو من درویش شد چون تو توانگر را گدا گوهر عشقت که جان بی دلانش معدنست قلب ما را آنچنان آمد که مس را کیمیا از هوای تو هرآنکس را که در دل ذره ییست روز و شب گو همچو ذره چرخ می زن درهوا از صف مردان راه عشق تو هر دم کند دفع تیر حادثه همچون سپر تیغ قضا عشقت از شیطان کند انسان واز انسان ملک آدمی از پشم قالی سازد از نی بوریا بر سر کویت چو عاشق پای دار دامن کشد دست او اورا چنان باشد که موسی را عصا جای عاشق در دو عالم هیچ کس نارد بدست کندران عالم که پای اوست آنجا نیست جا همچو عاشق را توجه در دو عالم سوی تست رو بدرگاه سلیمان کرد هدهد از سبا سیف فرغانی برین در عذر گو حاجت بخواه نزد او هم عذر مقبولست وهم حاجت روا با بت اندر کعبه نتوان رفت وبا سگ در حرم بر در جانان اگر از خویشتن رفتی بیا سیف فرغانی چو غایب گردد از درگاه تو ذره را با مهر کی باشد دگر بار التقا 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی مشترک محمد مهدی سیار و میلاد عرفان‌پور برای فلسطین [ ای کهنه هم‌نبرد! سلاحم از آن تو اینک تو و کمانی از آرش به جای سنگ ای وارث فلاخن داود و کوه طور! بگذار در فلاخنت آتش به جای سنگ] 📌 ••• محمدمهدی سیار ••• [ ما سوره فتحیم که برمی‌گردیم این تازه فقط اول بسم‌الله است ] 📌••• میلاد عرفان‌پور ••• 📜 @sheraneh_eitaa
می‌ترسم از ویرانی‌ام نگاه تو چون شراره‌ای است که ناگهان شعله ور می‌شود و من به زندگانی بلند گل سرخی فکر می‌کنم که بی هیچ تشویشی در انتظار جاودانگی ست.. 📜 @sheraneh_eitaa
🥀🥀🥀🥀 من از تبار خمینی، تبار خردادم شکوه پرچم عشقم، غرور فریادم طنین نیمه‌ی خرداد در سرم دارم پر از شکوه حضورم به نور دل دادم زنم که دامن من مرد را برَد معراج به آبِ دیده قسم‌ آبدیده فولادم به انتظار نشستم بیاید آن موعود منم که بنده‌ی عشقم زِ بند آزادم به آفتاب جماران به پیر راه قسم نرفته غیرت خورشید عشق از یادم مباد دل بکنم از قرار با دل تو مباد اینکه دهد خصم، زلف بر بادم دلم‌ اگر چه شکسته‌ست از زمانه ولی به غیر شوکت تو نیست قلب خردادم 📜 @sheraneh_eitaa
تر از رطوبت باران شده ست خلوت شب و ماه روی تو می کاهد از ضخامت شب تو در خیال خیابان همیشه می مانی لباس پرسه که پوشانده ای به قامت شب 📜 @sheraneh_eitaa
الهی! آنچه بر سرِ ما آید، بر سرِ کسی نیاید ! اصل، وصالِ دل است و باقی، زحمتِ آب و گل... 📜 @sheraneh_eitaa
‍ هرصبح ز روی تو هم‌خانه‌ی خورشیدم هشام ز اشک خود همسایه‌ی پروینم |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
🌺🌺🌺🌺 دحوُ الارض است همان روزِ عزیزی که خدا قدرتش را ز کرم باز نشان داده به ما این زمینی که همان بسترِ آرامشِ ماست در چنین روز خدا کرده ز دریاش جدا اولین نقطه که در نزد خدا گشته برون کعبه بوده است همان خانه ی پر جود و سخا در چنین روز خدا جرم و خطا بخشد و بس چون خطاب آمده هر دم که تو ای دوست بیا شبِ این روزِ گــرامی نکند خواب روی زانکه از عالمِ بالا رسد همواره عطا شبِ میلادِ دو پیغمبرِ صاحب نفس است شبِ میلاد خلیل است و یکی روحِ خدا در چنین روز چو یارانِ خدا روزه بگیر تا نگیری ز جنان فاصله در وقتِ جزا در چنین روز تو غسلی کن و غفلت ننما تا بگردی همه دم پاک و مبرا زِ گناه دحوالارض است نمازش تو بخوان همچو علی بعدِ حمدش تو بخوان سوره ی والشمس و ضحا باشد از جمله ی آدابِ در این روز...حرم پس به قربانِ هر آنکس که رود نزدِ رضا هدف این است که با یادِ خدا زنده شویم ای (بداغی) نشوی غافل از این ذکر و دعا 📜 @sheraneh_eitaa
عمري ألف رسالة حُب لم تُكتَب لِعينيك عمرم هزار نامه ی عاشقانه ست ، نانوشته برای چشمانت..! 📜 @sheraneh_eitaa
نگاهي عارفانه داشت آن مَرد شكوهي جاودانه داشت آن مَرد اگر عكس رُخش در ديده پيداست درون قلب، خانه داشت آن مَرد 📜 @sheraneh_eitaa
🔖 انتظار ❇️ از غم دوست در این میکده فریاد کشم دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم ❇️ داد و بیداد که در محفل ما، رندی نیست که برش شکوه برم،‌ داد ز بیداد کشم ❇️ شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا با صفا منت آن را که به من داد کشم ❇️ عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری بار هجران و وصالت به دل شاد کشم ❇️ در غمت ای گل وحشی من، ای خسرو من جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم ❇️ مُردم از زندگی بی‌تو که با من هستی طرفه سری‌ست که باید بر استاد کشم ❇️ سال‌ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید انتظار فرج از نیمه ‌خرداد کشم ⬅️ دیوان اشعار امام خمینی (ره)، صفحه ۱۵۵ (امام خمینی (ره) این غزل را در سال ۱۳۶۷ و چند ماه قبل از وفاتشان سروده‌اند.) 🏷 📜 @sheraneh_eitaa
ما صیدِ حریمِ حرمِ کعبه ی قُدسیم ما راهبر بادیه ی عالم جانیم ما بلبل خوش نغمه ی باغ ملکوتیم ما سرو خرامنده ی بُستان روانیم فَرّاش عبادتکده ی راهب دِیریم سقّای سر کویِ خراباتِ مُغانیم گه ره به مُقیمان سماوات نماییم گاه از سرِ مستی رهِ کاشانه ندانیم از نام چه پرسید که بی نام و نشانیم وز کام چه گویید که بی کام و زبانیم هر شخص که دانید که اوییم؛ نه اوییم هر چیز که گویید که آنیم؛ نه آنیم آن مرغ که بر کنگره عرش نشیند ماییم که طاووسِ گلستانِ جِنانیم هر چند که تاجِ سرِ سلطانِ سپهریم خاک کف نعلین گدایان جهانیم داود صفت، کوه به صد نغمه بنالد هرگه که زبورِ غمِ سودایِ تو خوانیم خواجو چو کند شرحِ غمِ عشقِ تو املا از چشم گهربار قلم خون بچکانیم 📜 @sheraneh_eitaa
محمدرضا عبدالملکیان از شاعران معاصر ایرانی است که در سال 1331 خورشیدی در نهاوند دیده به جهان گشود. او از شاعران نوگو و نوجوی عصر انقلاب و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی محسوب می‌شود. در ابتدا به قالب چهارپاره‌های پیوسته روی آورد. اما بیشتر اشعارش در قالب نو نیمایی و سپید سروده شده‌است. اغلب شعرهای وی رنگ و بوی عاشقانه با درون‌مایه اجتماعی دارد که با لحنی ساده و خوش‌آهنگ به دور از ابهام بیان شده‌اند. عبدالملکیان، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در نهاوند ادامه داد و پس از ادامه تحصیل در رشته کشاورزی، با اخذ درجه کارشناسی « مهندسی کشاورزی » در سال ۱۳۵۷ در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران به کار مشغول و در سال ۱۳۶۳ به وزارت کشاورزی منتقل شد. او تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته مدیریت ادامه داد و در حال حاضر به عنوان مدیرکل دفتر آموزش‌های رسمی و حرف کشاورزی مشغول کار است. عبدالملکیان کار شعر را از دورة دبیرستان آغاز کرد و در سال ۱۳۵۴ نخستین مجموعه شعرش را منتشر کرد. او طی بیش از ۳۰ سال فعالیت شعری علاوه بر چاپ و انتشار چندین عنوان مجموعه شعر، عهده‌دار مسئولیت‌های گوناگون فرهنگی و ادبی نیز بوده‌است و از جمله در حال حاضر مدیر عامل دفتر شعر جوان، عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران و عضو شورای عالی خانه هنرمندان است. وی پدر گروس عبدالملکیان، شاعر جوان ایرانی است 📜 @sheraneh_eitaa
دلى داشتم شانه بر شانه رفت دريغا كه خورشيد اين خانه رفت دريغا از آن شور شيرين دريغ ازاينجا ازاين داغ سنگين دريغ ازاينجا كه غم روى غم ميرود واندوه دريا به هم ميرود ازاينجا كه كوه است و پژواك غم وجنگل كه سر برده در لاكِ غم ازاينجا كه از سينه خون ميرود وماتم ستون در ستون ميرود ازاينجا كه قامت دوتا كرده ام خبر را لباس عزا كرده ام خبر فرصت تيغ باسينه بود خبر پتك سنگين در آيينه بود خبر آمد و هر چه بر پاشكست خبر آمد و پشت دريا شكست خبر تيشه بر ريشه ى جان گرفت خبر از دلم بود و باران گرفت خبر آمدو چشم اين خانه رفت دلى داشتم شانه بر شانه رفت دلم رفت و شيون تماشايى است وديگر غم اينجا غم اينجايى است غم و غربت و من به هم آمدند شب و شهر و شيون به هم آمدند در اين شهر و شيون كسى گم شده ست ودرسينه ى من كسى گم شده ست دريغا ستونهاى اين سينه سوخت ويك شهر در سوگ آيينه سوخت 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعر خوانی آقای خزاعی " در مورد امام خمینی (ره) 📜 @sheraneh_eitaa
با دوکِ خویش، پیرزنی گفت وقتِ کار کاوخ! ز پنبه ریشتنم موی شد سفید از بس که بر تو خَم شدم و چشم دوختم کم نور گشت دیده‌ام و قامتم خمید اَبر آمد و گرفت سر کُلبهٔ مرا بر من گریست زار که فصل شَتا رسید جز من که دستم از همه چیز جهان تهیست هر کس که بود، برگ زمستان خود خرید بی زر، کسی بکس ندهد هیزم و زغال این آرزوست گر نگری، آن یکی امید بر بست هر پرنده درِ آشیان خویش بگریخت هر خزنده و در گوشه‌ای خزید نور از کجا به روزنِ بیچارگان فتد چون گشت آفتابِ جهانتاب ناپدید از رنجِ پاره دوختن و زحمتِ رفو خونابهٔ دلم ز سر انگشتها چکید یک جای وصله در همهٔ جامه‌ام نماند زین روی وصله کردم، از آن رو ز هم درید دیروز خواستم چو به سوزن کنم نخی لرزید بند دستم و چشمم دگر ندید من بس گرسنه خفتم و شبها مَشام من بوی طعام خانهٔ همسایگان شنید ز اندوه دیر گشتن اندود بام خویش هر گه که اَبر دیدم و باران، دلم طپید پرویزنست سقفِ من، از بس شکستگی در برف و گِل چگونه تواند کس آرمید هنگامِ صبح در عوض پرده، عنکبوت بر بام و سقف ریخته‌ام تارها تنید در باغِ دهر بهر تماشای غنچه‌ای بر پای من بهر قدمی خارها خَلید سیلابهای حادثه بسیار دیده‌ام سیل سرشک زان سبب از دیده‌ام دوید دولت چه شد که چهره ز درماندگان بتافت اقبال از چه راه ز بیچارگان رمید پروین، توانگران غمِ مسکین نمی‌خورند بیهوده‌اش مکوب که سرد است این حَدید 📜 @sheraneh_eitaa
باد می آید و از قافیه ها می گذرد از غزل های من زخم نما می گذرد باد یک آه بلند است که گاهی دم عصر نرم می آید و از بغض خدا می گذرد بوی آویشن کوهیست که می آید یا... باد از خرمن موهای رها می گذرد؟ زنده رودیست پریشان وسط پیچ و خمش شب جدا می گذرد... شعر جدا می گذرد چند قرن است که یلدای من کهنه چنار به غزلخوانی چشمان شما می گذرد باد می آید و «رخساره برافروخته است» شاید «از کوچه معشوقه ی ما می گذرد» 📜 @sheraneh_eitaa
🥀🥀🥀🥀 تا که فریاد رهایی، از دل و جان شد بلند نغمه سرخ وطن، از نای تهران شد بلند حکم داد آزادگان را یک نفر از جنس نور چون صنوبر در چمن، سر از گریبان شد بلند رودهای مختلف از شهرها برخاستند پیش سد زورگو دریای ایران شد بلند تا نماند پشت پرده، زخمه ی بیدادها ناگهان گلبانگ خورشید جماران شد بلند نیمه خرداد بود و یا علی گفتیم ما پیش کوه خار و خس،امواج توفان شد بلند بارور شد نیمه خرداد، سرو انقلاب شاخه ها از هر طرف با مُشت هامان شد بلند از ورامین تا کفن پوشان خروشان آمدند دسته دسته لاله از سطح خیابان شد بلند نیمه خرداد عاشورای دیگر شد به پا روی نیزه باز سرهای شهیدان شد بلند تا به رگبار گلوله پاسخ محکم دهد سینه هر عاشقی در قلب میدان شد بلند باغبان ما اگر چه ناگهان دربند شد عطر روح اللهی اش از هر گلستان شد بلند نیمه خرداد آری با خمینی زنده است نغمه آزادگی از نای ایران شد بلند 📜 @sheraneh_eitaa
دامن پر از ستاره کنم شب زاشک چشم چون بنگرم به ماه و کنم یاد روی تو شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
صبح است و دلم یادِ وفاداری‌ات افتاد احساسِ تو ای عشق غمم را به فنا داد هر صبح به تکرار بگویم غزل از تو... با خنده‌ی مستانه‌ی تو شادم و آزاد! |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
من باهارم تو زمین من زمینم تو درخت من درختم تو باهار ــ نازِ انگشتای بارونِ تو باغم می‌کنه میونِ جنگلا تاقم می‌کنه. تو بزرگی مثِ شب. اگه مهتاب باشه یا نه تو بزرگی مثِ شب. خودِ مهتابی تو اصلاً، خودِ مهتابی تو. تازه، وقتی بره مهتاب و هنوز شبِ تنها باید راهِ دوری‌رو بره تا دَمِ دروازه‌ی روز ــ مثِ شب گود و بزرگی مثِ شب. تازه، روزم که بیاد تو تمیزی مثِ شبنم مثِ صبح. تو مثِ مخملِ ابری مثِ بوی علفی مثِ اون ململِ مه نازکی: اون ململِ مه که رو عطرِ علفا، مثلِ بلاتکلیفی هاج و واج مونده مردد میونِ موندن و رفتن میونِ مرگ و حیات. مثِ برفایی تو. تازه آبم که بشن برفا و عُریون بشه کوه مثِ اون قله‌ی مغرورِ بلندی که به ابرای سیاهی و به بادای بدی می‌خندی… من باهارم تو زمین من زمینم تو درخت من درختم تو باهار، نازِ انگشتای بارونِ تو باغم می‌کنه میونِ جنگلا تاقم می‌کنه. 📜 @sheraneh_eitaa
شد قیام امام در خرداد آن که زد بر سر ستم فریاد او که محو خدا سراپا بود بنده خاص در همه ابعاد بهر نابودی رژیم پلید یک تنه در برابرش استاد داد فرمان ولی برای قیام بحر نابود کردن بیداد حوزه‌های علوم دینی را خواسته تا کنند استمداد گفت:‌ای عالمان بپا خیزید که به اسلام و دین کنید امداد همه از جای خود خروشیدند تا که از بند غم شوند آزاد ملتی که برای آزادی از خدا کرده بود استمداد تا کند یاری ولی فقیه شد خروشان علیه استبداد تا قیام امام برپا شد خون به پا کرد شاه بد بنیاد از جنایات آن پلید لعین کشته‌ها پشته روی هم افتاد شد سرانجامِ کار پیروزی نعمتی را که حق تعالی داد گشت تفسیر سوره والفجر آیه «ربک لبالمرصاد» از وجود امام و خون شهید زنده دین گشت و کشورم آباد یاد آرم من از شهیدانی که خدا عزّشان به عالم داد تا ابد زنده اند و جاویدان نام آن‌ها نمی‌رود از یاد ما همه رهرو شهیدانیم پیرو رهبریم و مرد جهاد کی شود مهدی از سفر آید تا که گردد حکومتش ایجاد ناطقا تا نفس تو را باقی است از شهیدان حق نما انشاد صلوات و درود بی پایان بر امام و همه شهیدان باد 📜 @sheraneh_eitaa
قطار می‌رود تو می‌روی تمام ایستگاه می‌رود و من چقدر ساده‌ام که سالهای سال کنار این قطار ایستاده‌ام و همچنان به نرده‌های ایستگاه رفته تکیه داده‌ام.. 📜 @sheraneh_eitaa