eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
754 ویدیو
74 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را بُکُش... ما را بُکُش لب تشنه‌ی شرب مدامیم فکرِ میِ ساغر به ساغر، جام جامیم در مرگ ما رازِ حیاتی جاودانه‌است با خون‌مان سِرِّ بقایِ این قیامیم در پیکری دیگر مُصمم‌تر ،قوی‌تر وقتِ وداعِ سرخ، گویایِ سلامیم قاسم ،هنیه، صادق، ابراهیم، محسن، عمری‌ست داری می‌کُشی، ما ناتمامیم بر دشمنان دینِ حق کابوسِ مرگیم تا بر ستیغِ خاکریزی می‌خرامیم بیگانه با خاکیم و این آرام ماندن سیمرغِ قافِ آسمانِ نیل‌فامیم پایان اسراییل نزدیک است ،عمری‌ست در صیقلِ مادامِ تیغِ انتقامیم تعطیل خواهد شد بساطِ ظلم یک روز مشتاقِ فریادِ ظهور آن امامیم 📜 @sheraneh_eitaa
بر من آمد و آورد و بر فروخته شمع چو طبع مرد نشاطی چو جان مرد لبیب نبود زهره به لطف هوا به شکل شهاب به شبه نیزه به لون قلم به قد قضیب 📜 @sheraneh_eitaa
اونجا که رهی معیری میگه: آن که خواب خوشم از دیده ربوده است تویی شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍                       ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا                       از برِ یار آمده‌ای، مرحبا!                  قافلهٔ شب چه شنیدی ز صبح؟                   مرغِ سلیمان چه خبر از سبا |صبحتون بخیر و پر برکت🌸🌱 📜 @sheraneh_eitaa
ای که رفتی از پیِ هزارها شهید بودی از شمارِ بی‌شمارها شهید ای ذبیح غزه! آه ای همیشه مرد مردِ سال‌ها اسیر و بارها شهید 📜 @sheraneh_eitaa
لاله روئیده‌ست از خون شهیدان هر کنار شیعیان را یک به یک کشتند در 📜 @sheraneh_eitaa
روز وداع سرخ تو آغاز طوفان است ایران به فکر انتقام خون مهمان است پرواز کردی و به سمت آسمان رفتی چون آشیانت در بلندی های جولان است دور از وطن صبح غریبی رفتی از اینجا حتی عروج تو شبیه مرد میدان است از عید قربان های هاجر کم نخواهد شد از بس که اسماعیل در ایلش فراوان است هر کس گذشته از طریق القدس میداند سرشار از عطر قدم های شهیدان است قرآن بخوان با آن صدای عرشی ات ای مرد سوگند بر خونت که صهیون رو به پایان است 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"چکامه‌ی ننگ" سمفونی بمب‌ها و موشک‌ها نواخته شد طبل رسوایی به زمین افتاد خاک بر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. بیمارستانی در غزه منهدم شد هزاران نفر در توحّش قوم برتر جان دادند خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. پدری قطعه‌های فرزندش را در کیسه به هم می‌پیوندد؛ برادری کودک، در بیمارستان شهادتین را به برادرش تلقین می‌کند. جناب صدر اعظم خمیازه می‌کشد. خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. مادری در سرزمین مادری، قبری برای فرزند ندارد خانه‌های عمودی، در لحظه‌ای افقی می‌شود و گورهای دسته‌جمعی: ردیف. کدخدا، رعایایش را ذبح می‌کند. خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. در جدال موشک‌ها و کودک‌ها در توازن دموکراسی رسانه و دلار چراغ‌ها خاموش می‌شود. لب‌ها در تشنگی می‌سوزد پرزیدنت، عقب‌عقب به ساعتش نگاه می‌کند و گوشه‌ای از جهان گوشواره‌ی لبه‌ی گوش دیگری می‌شود خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. [حضرت شاهزاده، در حال ورزش صبحگاهی است] بی‌بی‌سی دلواپس یوزپلنگ ایرانی؛ و هیات داوران "گرمی" مبهوت از ترانه‌ی "زن و زندگی"؛ سازمان ملل را به‌گرمی تشویق می‌کند و اسرائیل "آزادانه" به کودکان فلسطین درخشش فسفری هدیه می‌کند؛ چشمان "خاخام"های خام از ذوق می‌درخشد وای بر جهانی که در آن نفس می‌کشیم * تراژدی اسلحه، به پرده‌ی آخر می‌رسد در بازی ننگ و جنگ، پرده پایین می‌آید صدای جیغ کودکان در دوردست نمایش گم می‌شود در حاشیه‌ی تحلیف، تصنیف موشک نواخته می‌شود اسماعیل، این‌بار قربان می‌شود مجمع عمومی سازمان ملل، بازیگران را به‌شدت تشویق می‌کند وای بر جهانی که در آن نفس می‌کشیم قاتلان سرخ‌پوست‌ها؛ جانیان ویتنام و هیروشیما؛ در یک‌سو وارثان هالوی هولوکاست متجاوزان الجزایر و لیبی در دیگرسو نظم جهانی را مدیریت می‌کنند. حقّ تو وتو می‌شود جایزه‌ی صلح نوبل به "سوچی" می‌رسد به پاس مبارزه با خشونت: منهای مسلمانان میانمار به اسحاق رابین و شیمون پرز به شکرانه‌ی کشتار صبرا و شتیلا و به یاسر عرفات به پاس "خفه‌خون" تف بر جهانی که بر آن راه می‌رویم ... و در انبوه این خاک بر این خاک از خاک به خاک ... تنها اندوه یک خاک است که رویای جهان مدرن را غبارآلود کرده است "فلسطین" و بغض جاودانه‌ی او در سکوت و صدا بی‌قرار بی‌قرار بی‌قرار که تلکَ شقشقه هدرت و ما قرّت 📜 @sheraneh_eitaa
باز هم بر باغ ما طوفان نامردی وزید چید آن گل را که از تقدیر صد ها داغ دید بعد این طوفان گلستان می شود این خاک باز باغبان هم ،از ازل تقدیر را اینگونه چید 📜 @sheraneh_eitaa
علی‌اصغر الحیدری از شاعران خطّه هندوستان و علاقه‌مند به زبان فارسی است. الحیدری دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه جواهر لعل نهرو و استاد دانشگاه دهلی است. مجموعه اشعار فارسی او با نام «حضرت دهلی» به چاپ رسیده است. 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔉 | کجایی ای پناه مردم غزه؟! 🎙 با نوای مشاهده و دریافت با کیفیت‌های مختلف 🔰 شب شهادت امام سجاد (ع) 📆 چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳ 🕌 آستان مقدس حضرت فاطمه اُخریٰ (س) 🏴 هیأت ثاراللّٰه (ع) رشت ✨ 🇮🇷 صفحۀرسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی ▫️ AbozarBiukafi_ir
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین! چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین تو رازدار پیام آوران مهد تمدن تو آرمان مسلمان تو قبله‌گاه نخستین به ذره ذرۀ خاکت هزار راز نهفته‌ست کشیده‌اند به دورت ز ترس این همه پرچین.. قسم به کعبه که آزاد می‌شوی تو به زودی قسم به آیۀ زیتون، قسم به آیۀ والتین مقاومت کن و بار دگر حماسه به پا کن و گفته‌اند ملائک هزار مرتبه آمین قسم به قدس که یک روز، روز فتح می‌آید قسم به خاک رسولان... سلام ارض فلسطین! 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | فرشته‌ها! برسانید از این دیار کهن سلام ملت ما را به حوثیان یمن 📜 @sheraneh_eitaa
هر کار که هست جز به کام تو مباد هر خصم که هست جز به دام تو مباد هر سکه که هست جز به نام تو مباد هر خطبه که هست جز به بام تو مباد 📜 @sheraneh_eitaa
چه دورم از خود صدایت هم فراموشم شد تا سپیده به انتظار صدایت گذشت چنگ می‌زنم به ریسمانِ زمان که بایستد شاید و بازگرداند مرا به من امشبم اما پُر است از امیدو شایدها.. 📜 @sheraneh_eitaa
بی تو مهتاب شبی ، نه ! شب بارانی بود رشت، آبستن یک گریه ی طولانی بود راه می رفتم و هی خون جگر میخوردم در سرم فکر و خیالی که نمیدانی بود لشکر چادر تو خانه خرابی ها کرد چادرت چشمه ای از دوره ی ساسانی بود آه دریاب مرا دلبر بارانی من ای که معماری ابروی تو گیلانی بود توبه ها کردم و افسوس نمیدانستم آخرین مرحله ی کفر، مسلمانی بود همه ی مصر به دنبال زلیخا بودند حیف، دیوانه ی یک برده ی کنعانی بود 📜 @sheraneh_eitaa
هر وقت، یادش می‌کنم، باران می‌آید با بردنِ نامش، به جسمم، جان می‌آید هرکس که در روضه، برایش گریه کرده روزِ قیامت، با لبی خندان می‌آید من قطره اشکی ریختم، او قول داده: هنگامِ مردن، در پیِ جبران می‌آید تا یک قدم برداشتم، من را بغل کرد خیرِ کثیر، از سوی او، اینسان می‌آید باید بگویم: خوش به حالِ دردمندان، از دستِ پرمهرش، اگر، درمان می‌آید شب‌های جمعه، از حریمِ غرقِ نورش بویِ بهشتِ ایزدِ منان، می‌آید ...از روی نیزه، در جوابِ سنگ‌باران دارد صدای آیه‌ی قرآن می‌آید 📜 @sheraneh_eitaa
چون گل شکفته باش درین انجمن که صبح تسخیر کرد روی زمین را به نوشخند |صبحتون پر از خیر و برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
نه دیگر بی‌تو این دنیاست زیبا نه دل می‌ماند از دوری شکیبا برای ما شده هر روز بی‌تو «کَيَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبا...» 📜 @sheraneh_eitaa
هی کردم از دور و دلم را باختم آن پریشان موی نازت ،در خیالم بافتم عشق آمد تاخت بر من ترس بر جانم نشست با همان اوضاع بد فورا به تو پرداختم عقل و دل جنگ و جدل کردند باهم بارها با تمامِ خویش سمتِ حرفِ دل، من تاختم روزگاری میرسد نامم شود ورد زبان مثل مجنون گه گداری خود به چاه انداختم عشق آسان نیست حافظ دل ز دستم رفته است از برای دیدنش من سر ز پا نشناختم 📜 @sheraneh_eitaa
دلتنگم و نیست جز تو درمان ، الغوث من دشـتم و تو همیشـه باران ،الغوث عجل لولیک الفرج چشـمه ی نور شب خیمه زده به قصد ایمان، الغوث 📜 @sheraneh_eitaa
«شعرگفتن قریحه می‌خواهد» (رسم شاعری) ای دریغــا کـه عــده‌ای به خطــا خـویش را اهــل شعـــر پنـدارند گــرچـه دارنــد مختصــر طبعـی بــذر اشعــار سـسـت ، می‌کـارند در مَحــافــل به دور شـاعـــرهــا بــا سمــاجت همیشه درگیـــرنـد چون گـــدایــان کوچـه و بـــازار مصـرعی را بــه وام می‌گیـــرنـد هسـت شخصی بــدون استـعداد کــه بــه کـــرّات ، دیـــده‌ام او را در مَحــافــل بـــرای یک مصــرع نــزد اهــل سخــن بــوَد کــوشــا مصـرعی گفتــه و ز هــر شـاعــر مصـــرع دیگـــری، بگیـــــرد وام تــا سرانجــام ، یک غــزل گــردد زیـر شعر از خودش گــذارد نــام خواند شعری شبی به یک محفل که دو مصراعِ شعــر ، از من بود یک دو مصراع دیگــر از آن شعر از رفیـــق شفیــق آن تـــن بـــود شـاعــری گفـت : بیـت پنجــم را مـن ســرودم بـــرای ایـــن آقــــا ششمین بیت را که او می‌خواند شـاعـــرش بود ، از قضــا آنجـــا بیـت آخــر که یک تخلص داشت نیـم از او بــود و نیـم ، از دگـری بـود بـــازار مشــترک ، آن شعـــر کـه در آن بـــود ، از همــه اثـــری الغرض رسـم شاعـری این نیست شـاعــران خبــرگــان این کــارنـد گـر شود رسـم ، اهل فـن گـوینـد: شـاعـــران هـــم کــلاهبـــردارنـد کـاش قـدری به‌جــای این رفتــار بــود اهـــل تـــلاش و پــویــایـی تا پس از کسب نکتـه‌های ظریف بسُــرایــد غــــزل ، بــه تنهـــایـی گر که ضعـفی بـوَد در اشعــارش بشـود نقـــد، نـــزد اهــل سخــن نقـــد رنـــدانــه هسـت سـازنــده بــا عبـــارات محکــم و مـتـقـــن نـاقـــدان سخــن ، بــه اســـتادی چونکه در عـِـلم شعــر، ممتــازند به مَحـک نیز مثـــل صَــیرفیــان سَــره از نــاسَــره ، جــدا سازنـد ورنـه اینگــونه افتخــاری نیست شعـــرگــویی بــه همـت دگـــران شعــرگفتـن قـریحــه می‌خـواهد ضمـن آگــاهـی از اصــولِ بیـــان (ساقیا) بگــذر از قمـــاش دغــل کـه ره راسـت را ، نپـیـمــــودنــد گرچه در عین جهــل و بی‌خـردی نــام اســتاد بر خـود افـــزودنــد گـرچـه پُر طمــطراق در همـه جا چــون سرابنــد نقشـی از بــودن طبــل‌هـای حبــابی‌اند این قــوم مَملــو از پــوچـی و تهــی بــودن 📜 @sheraneh_eitaa
سعید یوسف نیا در سال ١٣٤٤ شمسی در تهران متولد شد و از همان دوران نوجوانی صاعقه‌ شعر به روح او اصابت کرد و او نیز در برابر تقدیر خویش سر فرود آورد و حقیقت وجود خود را در جذبه شعر جستجو کرد و قدم در این گستره بی‌پایان گذاشت. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. در سال ١٣٦٢ ه. ش به جلسات شعر حوزه هنری راه یافت. حضور منظم او در این جلسات که پنجشنبه‌ها و با حضور شاعران نامداری چون قیصر امین‌ پور، سید حسن حسینی، یوسفعلی میرشکاک، حسین آهی، سلمان هراتی و... بسیاری دیگر از شاعران انقلابی برگزار می‌‏شد، بر اندیشه و چگونگی نگاه او به عالم و آدم تأثیر زیادی داشت خصوصاً که از محضر استاد ارجمند مشفق کاشانی نیز بهره‌ها برد. سعید یوسف نیا در سال ١٣٦٣ ه. ش همکاری خود را با رادیو آغاز کرد و به عنوان نویسنده برنامه در انتهای شب کار خود را ادامه داد. وی مدیریت گروه ادبیات شبکه فرهنگ را نیز به عهده داشته است. 📜 @sheraneh_eitaa