eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
791 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ صبح یعنی غزلی،رنگ پریشانی عشق فرصتی ناب، پر از بوسه ی پنهانی عشق چشم، بر باد صبا و نفس آبی اشک صبح، یعنی گذری بر دل بارانی عشق |صبحتون به خیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
یک لحظه نمی روی برون از فکرم ... از دست تو من خواب ندارم اصلاً آنقدر که درگیر تو ام ، خود را هم : از یاد ببردم ، تو چه کردی با من ؟ 📜 @sheraneh_eitaa
شعری که از تو دم نزند عاشقانه نیست شعری که عاشقانه نباشد قشنگ نیست 📜 @sheraneh_eitaa
کی آمده ام جای تو را تنگ کنم یا ذهن تورا تهی از آهنگ کنم من آمده ام که نقشه ی راهی را درچشم همه کامل و پر رنگ کنم 📜 @sheraneh_eitaa
در دل همان محبت پیشینه باقی است آن دوستی که بود در این سینه باقی است باز آ و حسن جلوه ده و عرض ناز کن کان دل که بود صاف چو آیینه باقی است از ما فروتنی‌ست بکش تیغ انتقام بر خاطر شریفت اگر کینه باقی است نقدینه وفاست همان بر عیار خویش قفلی که بود بر در گنجینه باقی است وحشی اگر ز کسوت رندی دلت گرفت زهد و صلاح و خرقهٔ ی پشمینه باقی است 📜 @sheraneh_eitaa
محمدعلی بهمنی در ۲۷ فروردین ۱۳۲۱ متولد شد او شاعر و غزل‌سرای ایرانی است. وی دربارهٔ تولّد خود می‌گوید: «دو ماه به زمان تولّدم باقی‌مانده بود، که برادرم در دزفول بیمار می‌شود. خانواده هم از این فرصت استفاده می‌کنند تا به عیادتش بروند. این است که در قطار به‌دنیا آمدم و در شناسنامه‌ام درج شد متولّد دزفول، چون دایی من در ثبت احوال آن منطقه بود، شناسنامه‌ام را همان زمان می‌گیرد. البتّه زیاد آنجا نبودم، همان زمان ۱۰ روز یا یک‌ماه را در آنجا سپری کردیم، در اصل تهرانی هستیم. پدرم برای ده ونک و مادرم برای اوین است. در اصل ساکن خود بندرعباس بودیم. دوران کودکی را تهران، بخش شمیرانات، شهر ری، کرج و… به‌صورت پراکنده بودیم، چون پدرم شاغل در راه‌آهن بود، مأموریت‌های ایستگاهی داشتند. از سال ۱۳۵۳ به بندرعباس رفتم.» محمدعلی بهمنی، ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ دچار سکته مغزی شد و بعد از چندی با بهبودی وضعیتش از بیمارستان مرخص شد. او بار دیگر، ۳۱ مرداد همان سال در پی سکته مغزی مجدد و خونریزی مغزی شدید در بیمارستان تندیسِ تهران بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. او سطح هوشیاری مناسبی نداشت و وضعیتش به وخامت کشید. وی سرانجام، حوالی ساعت ۲۳ جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳، در سن ۸۲ سالگی پس از ناموفق بودن عملیات احیای قلب درگذشت. 📜 @sheraneh_eitaa
در این زمانه‌ی بی های و هوی لال پرست خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست چگونه شرح دهم لحظه لحظه‌ی خود را برای این همه ناباور خیال پرست؟ به شب نشینی خرچنگ‌های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟ رسیده‌ها چه غریب و نچیده می‌افتند به پای هرزه علف‌های باغ کال پرست رسیده‌ام به کمالی که جز انالحق نیست کمال دار را برای من کمال پرست هنوز زنده‌ام و زنده بودنم خاری است به تنگ چشمی نامردم زوال پرست 📜 @sheraneh_eitaa
...من زائر نگاه توام از دیار دور آن ذره‌ام که آمده تا پیشگاه نور در نام تو چه حس غریبی نهفته است در نام تو چه خاطره‌ها می‌شود مرور آقا غریب هستی و وقت سرودنت حسی غریب در دل من می‌کند ظهور من هم غریب مثل تو یا أيها الغریب من کی صبور مثل تو یا أيها الصّبور با تو چقدر ماهیتم فرق می‌کند مانند ایستادن شب در حضور نور در پیشگاه آینه مرد مقربی تو بضعة الرسولی و ریحانة النبی ای نور روشنای دل و خانهٔ نبی ای جایگاه عرشی تو شانهٔ نبی روح تو آسمان نه که هفت آسمان کم است نور تو ابتدای جهان، روح عالم است از قلب تو ندیده‌ام آقا رحیم‌تر از بخشش و کرامت دستت کریم‌تر حاتم به دست بخشش تو بوسه‌ها زده است نزد فقیر بر لب تو نه نیامده است... سنگ صبور، مأمن غم‌ها و دردها ای خانه‌ات پناه همه کوچه‌گردها صلحت حماسه‌ای‌ست که با روضه توام است صلحت چقدر آینه‌دار محرم است باید شناخت صبر و شکیبایی تو را باید گریست یک دهه تنهایی تو را در لحظه لحظه زندگی تو غم است، آه غربت همیشه با دل تو توام است، آه هر لحظهٔ تو بوده نشان از غریبی‌ات وای از غم دل تو، امان از غریبی‌ات هر روز شهر بر غمت افزود وای من دشنام بود و نام علی بود وای من عمری غریب بوده ولی صبر کرده‌ای مانند لحظه‌های علی صبر کرده‌ای شیعه همیشه داشته داغی وسیع را داغ وسیع غربت تلخ بقیع را یک قطعه خاک وسعت یک غربت مدام یک قطعه خاک مدفن چار آسمان امام یک قطعه که شنیدن آن گریه‌آور است آن قطعه‌ای که مدفن مخفی مادر است شیعه همیشه داشته داغی وسیع را داغ وسیع غربت تلخ بقیع را در این هجوم درد و غم و داغ بی‌امان صبری دهد خدا به دل صاحب‌الزمان 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیکر محمدعلی بهمنی مقابل تالار وحدت تشییع شد 📜 @sheraneh_eitaa
فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را که پس می‌گیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را.. فَلَک می‌ریزد امشب بر سر خود، خاک عالم را مَلَک بر اشک چشمش می‌کشد بال و پر خود را یکی «انا الیه راجعون» روی لبش جاری‌ست یکی با گریه می‌گیرد سر زانو سر خود را تمام عمر رو به قبله بود و حال می‌خواهد بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را بزرگان گِرد او هستند و می‌چرخد به آن سمتی که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را علی ماند و پی کاری همه رفتند... پیغمبر، به دوش این و آن نگذاشت، حتی پیکر خود را 📜 @sheraneh_eitaa
به روی شانۀ خاتم، که چون نقش نگین باشد نشان مُهر او باید معزّ المؤمنین باشد چه بر می‎آید، از آن آذرخشی که جمل را سوخت؟ که صلحش نیز صلحی فتنه‎سوز و آتشین باشد... گذشت از جانماز زیر پایش هم کریمانه مبادا لحظه‎ای کوتاه زیر دِین دین باشد به برق سکه خواهد داد لبخند امامش را هر آن چشمی که کور از دیدن عین الیقین باشد نمی‌لرزد به پای دار حتی! پای آن سردار که مثل مالک و عمار، عزمش راستین باشد دریغ از یار و از سردار و این دنیای غدّار و... دریغ از روزگاری که ولی، تنهاترین باشد چنان میراث‎دار لایقی از غربت مولاست که باید چندسالی، چون علی خانه‎نشین باشد نباید حرف را از خانه بیرون برد، اما آه کدام آیینه آهش را و رازش را، امین باشد؟! صدا زد زینب خود را و خواند آهسته در گوشش: که ای خواهر، مرا در خانه دشمن در کمین باشد! بیاور طشت را، اینک هلاهل هم ز پا افتاد خیالش را نمی‎کرد این دل خون اینچنین باشد... بخوان از چشم‎هایم باقی ناگفته‎هایم را در آن حاشا اگر حرفی به غیر از حا و سین! باشد نگین عرش را هم جای من یک بوسه مهمان کن دمی که زینت دوش نبی روی زمین باشد 📜 @sheraneh_eitaa
‍ راه امشب می کشد سویت مرا می کشد در "بند گیسویت" مرا گاه "لیلا" گاه "مجنون" می کند گرگ و میش چشم آهویت مرا... شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa