eitaa logo
شاعرانه
26.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
820 ویدیو
81 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
در باور خویش از خدا دور مشو تو هیچ نه ای، به خویش مغرور مشو چون هستی ما از اوست ما از اوئیم منظور طلب ، بدون منظور مشو 📜 @sheraneh_eitaa
تاکی؟ تا کی بساطِ حق کُشی برپا بماند؟ تا کی کفِ این ظلم بر دریا بماند؟ تا کی به رویِ گرده یِ خونین مظلوم از رد پایِ نحسِ ظالم جا بماند؟ تا چند سنگینی بارِ ظلمِ ناحق اینگونه رویِ شانه هایِ ما بماند؟ تن پروران تا در غم تن هایِ خویشند حیرت ندارد مِلتی تنها بماند ای امتِ اسلام برخیزید حیف است موضوعِ رمیِ ظلم در انشا بماند تا کی میان کربلایِ خاکِ غزه خشک از عطش لبهای طفلی وا بماند تا چند باباها غمِ فرزند بینند؟ تا کی چنین فرزند بی بابا بماند؟ تا کی تعهدنامه های دوری از جنگ در زیرِ ننگِ اینهمه امضا بماند.؟ برچیده خواهد شد بساط ظلم قطعا حاشا اگر یک مورد استثنا بماند فرعونیان کودک کشی کردند یک عمر تا کاخِ ظلم و جورشان برپا بماند اما برایِ طرحِ نابودیِ فرعون کافیست تنها زنده یک موسی بماند 📜 @sheraneh_eitaa
🆕 نمایش موقعیت مکانی کانال روی نقشه 🔹 به اطلاع کاربران گرامی می‌رساند امکان نمایش موقعیت مکانی کانال بر روی نقشه ایتا فراهم شده است 🔸 در فاز نخست، این قابلیت برای ثبت موقعیت کانال مساجد، هیئت‌ها و موکب‌ها فعال شده و در آینده برای کانال‌های فروشگاهی، خدماتی و کسب‌وکارها نیز ارائه خواهد شد 🔹 موکب‌هایی که در ایام اربعین حسینی در ایران یا عراق خدمت‌رسانی می‌کنند، می‌توانند علاوه بر نمایش موقعیت مکانی، خدمات ارائه شده در موکب را نیز بر روی نقشه ایتا به زائران نمایش دهند 🔸 برای ثبت موقعیتِ مسجد، هیئت یا موکب خود با حساب سازنده کانال وارد سامانه ایتای من شوید و بر روی گزینه «ثبت موقعیت کانال» کلیک کنید •┈••✾••┈• 🔰کانال رسمی اطلاع‌رسانی ایتا: https://eitaa.com/eitaa
فراموشت می‌کنم به‌سوی شمال فراموشم می‌کنی به‌سوی جنوب. ‌ ابتدا روحت را فراموش می‌کنم. کم‌تر از سه روز وقت می‌برد. بعد، نمی‌دانم. طعم موهایت را فراموش می‌کنم، چیزی غالباً به هیئت مژه‌ها. ‌ تو شاید به شکل دیگری فراموشم کنی. سخت‌ترین قسمت برای تو رها کردنِ گذشته‌ای است که پر است از نقش و نگار مثل پارچه‌ای گل‌دار. ‌ به‌هرحال، یکدیگر را کاملاً فراموش می‌کنیم. بعد دست‌هایمان را می‌شوییم. ‌ ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
آسمان تعطیل است بادها بیکارند ابرها خشک و خسیس ... آبروی ده ما را بردند! 📜 @sheraneh_eitaa
عباس معروفی27 اردیبهشت 1336 متولد شد. با مادربزرگش زندگی می‌کرد. خانواده‌اش زمانی که او هفت‌ساله بود به خانه‌ی جدیدی نقل مکان کردند، اما پسرک را در خانه‌ی مادربزرگ جا گذاشتند تا پیرزن تنها نباشد. همین تنهایی و دوری از خانواده سبب شد تا عباس معروفی به آدم خیال‌پروری تبدیل شود و خیالاتش را هم روی کاغذ بیاورد. از کودکی به نوشتن علاقه داشت و گاهی با تغییر نام آثار نویسندگان بزرگ، سعی می‌کرد اثری بیافریند. عباس معروفی در دبیرستان در رشته‌ی ریاضی درس خواند اما در دانشگاه ادبیات دراماتیک را انتخاب کرد. عباس معروفی در سال 1355 در مسابقه‌ی داستان‌نویسی مجله‌ی کیهان نوجوانان شرکت کرد و مقام اول را به دست آورد. این اولین قدم عباس معروفی در انتشار داستان‌هایش در روزنامه‌ها و مطبوعات بود. کمی بعد، آشنایی او با محمدعلی سپانلو سبب عضویتش در کانون نویسندگان ایران و معاشرت با چهره‌های مشهور دیگری در ادبیات ایران شد. احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، باقر پرهام، محمد محمدعلی و محمد مختاری از جمله کسانی بودند که عباس معروفی به واسطه‌ی عضویت در کانون نویسندگان با آنان آشنا شد. سپس عباس معروفی به آلمان مهاجرت کرد و زندگی را آنجا از سر گرفت. مدتی را هم به دلیل اینکه فعالیت ادبی نداشت و نمی‌نوشت، گرفتار افسردگی شد. فعالیت‌های ادبی عباس معروفی در آلمان، مدیریت خانه‌ی هاینریش بل، راه‌اندازی کتاب‌فروشی هدایت و از سر گرفتن کار دوباره‌ی نشریه بود. کتاب‌فروشی عباس معروفی محلی برای گردهمایی‌های دوست‌داران زبان و ادبیات فارسی است. او کلاس‌های داستان‌نویسی‌اش را هم همان‌جا برگزار می‌کرد. معروفی در شهریور سال 99 به سرطان مبتلا شد. مدتی را به درمان گذراند. در نهایت، دهم شهریور 1410، عباس معروفی به مبارزه‌اش با بیماری پایان داد و دارفانی را وداع گفت. او را در برلین به خاک سپردند. 📜 @sheraneh_eitaa
نمی‌دانم از دل‌ تنگی عاشق‌ترم یا از عاشقی دل‌تنگ‌تر! فقط می‌دانم در آغوش منی بی‌آن‌که باشی و رفته‌ای بی‌آن‌که نباشی… 📜 @sheraneh_eitaa
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | با هر بیتش، همه از خنده روده بر شدند😂 📜 @sheraneh_eitaa
بی تو با هجمه غم های نهانم چه کنم مانده در راه تو چشمِ نگرانم چه کنم انتظاری که به هر لحظه هر ثانیه شد موجبه دلهره و آفت جانم چه کنم تو فریبا ی سرابی به کویر دل من چشمه ی اب زلالی به گمانم چه کنم کوه مغرورم و آتش به وجودم دارم دائما مثل مذاب و فورانم چه کنم به دلم حرف و نصیحت که ندارد اثری گفتمش باز نفهمیده زبانم چه کنم جعد موی تو حصاریست و بیچاره دلم من از این حلقه جهیدن نتوانم چه کنم حس تنهایی و این بغض غم آلوده ی من رفتی و غمکده شد جان و جهانم چه کنم 📜 @sheraneh_eitaa
تصور کن تو در سنگر، وَ داعش در کمین باشد تصور کن جهانت شکل یک میدان مین باشد تصور کن بیفتی دست داعش، تازه در دستت عقیق سرخ باشد، «یاعلی» نقش نگین باشد تصور کن که روی بازویت لبیک یا زینب و نامت نام فرزند امیرالمؤمنین باشد تصور کن علی باشی و تنها، آن‌طرف اما سپاه ناکثین و مارقین و قاسطین باشد... تصور کن بپرسند از کجایی؟ شیعه‌ای؟ باید برای هر سؤالی پاسخت در آستین باشد تصور کن لبانت خشک باشد مثل اربابت فقط دلواپس طفلت نباشی، فرقش این باشد! تصور کن نفربرهای دشمن اسب باشند و ببینی پیکر یاران تو روی زمین باشد تصور کن کسی که می‌برد با خود تو را، شمر است تصور کن برادر! کربلا شاید همین باشد چه خواهی کرد؟ مثل من تو هم پاهات می‌لرزد؟ اگر یک سمت دنیا باشد و یک سمت دین باشد؟ هزاران بار دیدم عکس آخر را، نفهمیدم چه باعث می‌شود یک مرد تا این حد متین باشد گمانم چشم «محسن» رو به قاب تازه‌ای وا شد گمانم حق در آن تصویر، با «روح الامین» باشد :: جوابم را ندادی ای برادرجان! چه خواهی کرد؟ تصور کن تو باشی، شمر باشد، دوربین باشد! 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
🏴نهضت نوجوانان اربعین 🔸فرصت ویژه برای کاروان نوجوانان زیارت اربعین 🔹اگر مسئول هیئت و یا کاروان زیارتی هستید پیشنهاد می کنم عضو این کانال بشید تا از برنامه فوق العاده این مجموعه برای جوانان استفاده کنید 🏴 @nn_arbaeen
بیا، مرو ز کنارم، بیا که می‌میرم نکن مرا به غریبی رها که می‌میرم توان کشمکشم نیست بی تو با ایام برونم آور از این ماجرا که می‌میرم نه قول هم سفری تا همیشه‌ام دادی؟ قرار خویش منه زیر پا که می‌میرم به خاک پای تو سر می‌نهم ، دریغ مکن ز چشم‌های من این توتیا که می‌میرم مگر نه جفت توام قوی من؟ مکن بی من، به سوی برکه آخر شنا، که می‌میرم اگر هنوز من آواز آخرین توام بخوان مرا و مخوان جز مرا که می‌میرم برای من که چنینم تو جان متصلی مرا ز خود مکن ای جان جدا، که می‌میرم ز چشم‌هایت اگر ناگزیر دل بکنم به مهربانی آن چشم‌ها که می‌میرم 📜 @sheraneh_eitaa