باز رست از پنجه پنجه گریبان حیات
جامی اما نامدت دامان بهبودی به دست
سال عمرت شصت شد در لجه هستی بکوش
تا ازین دریا برآری صید مقصودی به شست
#شعر #جامی
📜 @sheraneh_eitaa
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
#شعر #شیخ_بهایی
📜 @sheraneh_eitaa
عطار
فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (۵۴۰ - ۶۱۸ قمری) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور زاده شد. وی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار میرود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبهای بالا برخوردار بودهاست.
#معرفی_شاعر #عطار
📜 @sheraneh_eitaa
روز و شب چون غافلی از روز و شب
کی کنی از سر روز و شب طرب
روی او چون پرتو افکند اینت روز
زلف او چون سایه انداخت اینت شب
گه کند این پرتو آن سایه نهان
گه کند این سایه آن پرتو طلب
صد هزاران محو در اثبات هست
صد هزار اثبات در محو ای عجب
چون تو در اثبات اول ماندهای
ماندهای از ننگ خود سردرکنب
تا نمیری و نگردی زنده باز
صد هزاران بار هستی بی ادب
هر که او جایی فرود آمد همی
هست او را مرددونهمت لقب
چون ز پرده اوفتادی میشتاب
تا ابد هرگز مزن دم بیطلب
طالب آن باشد که جانش هر نفس
تشنهتر باشد ولیکن بی سبب
نه سبب نه علتش باشد پدید
نه بود از خود نه از غیرش نسب
چون نباشد او صفت چون باشدش
خود همه اوست اینت کاری بوالعجب
گر تو را باید که این سر پی بری
خویش را از سلب او سازی سلب
بر کنار گنج ماندی خاک بیز
در میان بحر ماندی خشک لب
چون رطب آمد غرض از استخوان
استخوان تا چند خائی بی رطب
هین شراب صرف درکش مردوار
پس دو عالم پر کن از شور و شعب
مست جاویدان شو و فانی بباش
تا شوی جاوید آزاد از تعب
چون تو آزاد آیی از ننگ وجود
راستت آن وقت گیرد حکم چپ
از دم آن کس که این می نوش کرد
دوزخ سوزنده را بگرفت تب
همچو عطار این شراب صاف عشق
نوش کن از دست ساقی عرب
#شعر #عطار
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | آنچه درباره عاقبت عجیب عطار نیشابوری نمیدانید!
#فرزند_ایران
📜 @sheraneh_eitaa
ساقیا چون جام جمشیدی پر از می میکنی
گرنه این دم فکر برگی میکنی کی میکنی
من نه آنم کز تو پیوند محبت بگسلم
بند بندم گر به تیغ قهر چون نی میکنی
آنچه در دل بردن از لطف دمادم میکنند
این فسونسازان تو از جور پیاپی میکنی
سر به صحرا میدهی ای قبلهٔ لیلیوَشان
هرکه را مجنونصفت آواره از حی میکنی
ساقیا طی کن بساط غم در آن بحر نشاط
کز نم فیضش گذار از حاتم طی میکنی
محمل لیلی به سرعت میبری ای ساربان
گر بدانی حال مجنون ناقه را پی میکنی
محتشم از ضعف چون گیتی چنانی این زمان
جای آن دارد اگر جا در دل و پی میکنی
#شعر #محتشم_کاشانی
📜 @sheraneh_eitaa
آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ
کردهای عهد که بازآیی و ما را بکشی
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ
رفتی و باز نمیآیی و من بی تو به جان
جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ
وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ
#شعر #وحشی_بافقی
📜 @sheraneh_eitaa
مُردم و یکسره رفتم به صراطی که نگو
دیدم آنجا دو صف از مردم ماتی که نگو
یک صفش سوی بهشت و صف دیگر دوزخ
در صف سوی جهنم صلواتی که نگو
همه از مختلس و دزد و ژن خوب و دغل
شاه و مسئول و وزیر و حضراتی که نگو
در صف دوزخم انداخت نکیر و منکر
نه سوالی نه جوابی زده قاطی که نگو
گفتم از بهر چه من در صف دوزخ باشم؟
گفت آهسته به گوشم جملاتی که نگو
گفتم از تهمت خود مدرک محکم داری؟
کوهی آورد از آن مستنداتی که نگو»
#شعر #شعر_طنز #منوچهر_ضیایی
📜 @sheraneh_eitaa
در این شب سیه که فرو مرده شمع ماه
ای مه! چراغ کلبه من باش ساعتی
#شعر
|شبتون بخیر🌙
📜 @sheraneh_eitaa
پس از شب های تلخ بی کسی صبح سپیدی هستمرا در اوج ناامید بودن ها امیدی هست
#شعر
|صبحتون بخیر و شادی❄️☃️
📜 @sheraneh_eitaa
خود را بمحیط خطر انداز و مترس
سر در ره آن نگار در باز و مترس
بر سوختگان دست ندارد دوزخ
با آتش عشق دوست در ساز و مترس
#فیض_کاشانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
زود به کردم من بیصبر داغ خویش را
اول شب میکشد مفلس چراغ خویش را
گر نباشد زخم شمشیرم حمایل گو مباش
هیکل تن کردهام چون لاله داغ خویش را
میگساران دیگر و خونابهنوشان دیگرند
بر حریفان زان نپیمایم ایاغ خویش را
حیرتی دارم که در فصل چنین دهقان وصل
بر تماشایی چرا در بسته باغ خویش را
خشک شد مغزم ز سودا غمزه ساقی کجاست
تا زخون خویش تر سازم دماغ خویش را
#شعر #قدسی_مشهدی
📜 @sheraneh_eitaa