eitaa logo
شاعرانه
27.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
763 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
جان، آمده رفته هیجان آمده رفته نام تو گمانم به زبان آمده رفته احیا نگرفتم تو بگو چند فرشته صف از پیِ صف تا به اذان آمده رفته؟ پلکی زده‌ام خواب مرا آمده برده پلکی زده‌ام نامه‌رسان آمده رفته امسال نبرده‌ست مرا روزه، فقط گاه بر لب عطشی مرثیه‌خوان آمده رفته من در به در او به جهان آمده بودم گفتند کجایی؟! به جهان آمده رفته ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم بسیار به عمرم رمضان آمده رفته 📜 @sheraneh_eitaa
یا سیــّد العطشــان 😭💔 وقت اِفطار که در اُوجِ عَطش بی حالَم صحنه ای در نَظرم می رسد و می نالَم ظُهر گرما وُ بیابان وُ تَنِ غرقِ به خون یادِ خشکیِ لبِ مَردِ تویِ گودالم!! (دلسوخته) 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| بیت شعری که رهبر انقلاب در دیدار شاعران خواندند سرشارم از جوانی، هرچند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم 📜 @sheraneh_eitaa
دلم حال دعا می خواست با خود ساغر آوردم سر از میخانه اهل مناجاتت درآوردم برایم باز کردی جا میان روسفیدانت به ستارالعیوبی چون تو امشب باور آوردم در این بازار بی سرمایه خالی مانده دستانم به من اشکی بده ، یوسف ببیند گوهر آوردم ببر با حلقه ای در گوش من را کربلا یا رب بگو : امشب حسین‌ من ! برایت نوکر آوردم شنیدم زیر خنجر در مناجاتش به تو می گفت : برای یاری دینت خدایا حنجر آوردم شنیدم خواهرش از روی تل جان دادنش را دید نشد یاری کنم او را فقط چشم تر آوردم شنیدم داخل گودال با او ساربان بد کرد من از این غصه هر وقت آمدم انگشتر آوردم الهی بشکند دست و عصایی که بر او می زد الهی دق کنم وقتی از این غم سر درآوردم 📜 @sheraneh_eitaa
‍ تمنایی ز تو دارم، بمانی یاد من هر شب که مـن هـم با خـیال تو خوشـم آهـسته آهـسته شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
نوروز، نه با چلچله و نغمه ی سار است نوروز، نه با باغ پر از نقش و نگار است از دل بتکان گرد و غبار غم و اندوه آن روز که نو بنگری آغاز بهار است |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی زیبای احمد علوی برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🔹«احمد علوی» شاعر آیینی کشورمان با حضور در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در وصف امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شعرخوانی کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
بهار افتاد زیر پای پاییز؛ این خبر سبز است! درختان یخ زدند از ترس، دستانِ تبر سبز است! بیا ای نوبهار، ای ریشه دار، ای لاله زار، ای یار که با چشمان تو، دنیای ما از هر نظر، سبز است به دست خویش این خانه، صفا را در حیاطش کاشت به لطف آفتاب و سایه، حالا تا کمر سبز است جهان را می گذارم با خودش تنها...! که این شب ها دلِ سجاده و دست قنوتم تا سحر سبز است زمین، در انتظار سیصد و چندین نفر سبز است زمان، در انتظار سیصد و چندین نفر سبز است بیا ای ریشه ی هستی، بیا ای فصلِ سرمستی که با لبخند تو دنیای ما یک باغ سرسبز است 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | اگر مکر خدا مکر است خواهی دید ای شیطان! یهودا می‌شود مصلوب و عیسی زنده می‌ماند فرو می‌پاشد آری هیبت پوشالی صهیون کماکان غیرت طوفان الاقصی زنده می‌ماند شهادت را نمی فهمند کورند و نمی بینند فلسطین دم به دم می‌میرد اما زنده می‌ماند به قعر گور خواهد برد ابلیس آرزویش را بر اوج قله‌ها «انا فتحنا» زنده می‌ماند 🎙لحظاتی از شعرخوانی شاعران در دیدار امشب شعرخوانی آقای علی سلیمیان 🔰 رهبر انقلاب: باید یک نهضتی برای ترجمه انجام بگیرد. اگر همین غزل در غزه ترجمه شود یک غوغایی بر پا خواهد کرد. این لحن و بیان و احساس منتقل شود. آن مردم و مبارزین به این طور قوت قلب دادن‌ها احتیاج دارند. 📜 @sheraneh_eitaa
با عطر بهار زنده شد پیکر خاک از گرد و غبار، شد دل آینه پاک مشغول به دید و بازدیدند همه ای جان جهان! مَتیٰ تَرانا وَ نَراک 📜 @sheraneh_eitaa
محمدعلی قاسمی متولد سال 1348، شاعر و رمان‌نویس ایلامی است که مسئولیت حوزه‌ی هنری استان ایلام را نیز بر عهده دارد. تا کنون از این شاعر و نویسنده‌ کتاب‌های زیادی در زمینه‌ رمان، شعر و دفاع مقدس روانه‌ بازار کتاب گردیده است؛ به‌عنوان نمونه می‌توان به رمان 5 جلدی «هات» اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
سلامُ الله علیٰ مَن عندهُ اســــرار یزدانش تعالیَ الله از این منزلت، زین رتبه وشانش سلام الله علیٰ مَن عنِدهُ علمُ الکتاب،آری شهادت میدهد بر علم او آیات قرآنش منـــور کرد بیت الله را در شـــام آغازش مشرف کرد بیت الله را در صبح پایانش کلیــــمُ الله را دیدم کنــــار وادی طورش خلیل الله را دیدم یکی از ریزه خوارانش صَفیُّ الله می فـرمــــود هذا قُـرَّةُ عَینی ذبیحُ الله می فرمود ای جانم به قربانش اگر چشمش بیفتد بر جمال بی مثال او ز یوسف چشم می بندد یقینا پیر کنعانش توسل کرد شیخ الانبیا برحضرتش،فوراً به ذکر یا علی مولا ترحم کرد طوفانش کمی از خاک نعلین علی برداشت ابراهیم که گردید آتش نمــــرودیان ، آناً گلستانش عیانش را نفهمیدند این مردم و پیغمبر... چگونه فاش گرداند از او اسرار پنهانش؟ چه بابایی! ابوطالب ، سلام الله علیه آنکه بود سنگنین تر از ایمـــان کل خلق،ایمانش چه بانویی ! که قرآن را مُزَیَّن کرده باکوثر ندارد کفو این بانو به غیر از شاه مردانش دو آقا زاده دارد ، خوانده قرآن لؤلؤ و مرجان دلم را برده این لؤلؤ ، ومجنونم به مرجانش عجب نورگریبانش گریبان گیرمان کرده نمیدانم چه سرّی هست در نور گریبانش چه کرده با عطای لقمه‌ی نانی ، که در قرآن به شأنش هل اَتی نازل شده از ذات منّانش تمام انبیــا بهـر تبـــرک اذن می گیرند که بردارند لقمه نان خشکی از سر خوانش سلام الله علی مالک که فانی گشت در عشقش سلام الله علی قنبـــــر کـه گــردید از غلامانش خودش که جای خود،مارا نکن تکفیر با این حرف به اِذن الله «کُن» می آید از امثــــالِ سلمـــانش به جز بیت امیر عالم امکان کجا دیدید؟ که میکائیل خادم باشد و جبریل دربانش نمک آماده کرده بهر نانش حضرت زهرا الهی جان عالــــم باد قــــربان نمکدانش شنیدم از نبی ، مولا به محشر میرود منبر شنیدن دارد آن منبر که او گردد سخنرانش یقیـن دارم سعـــادتمند می گــردد یقین دارم اگر بر سجده افتد پیش او با توبه شیطانش چگــونه میتـوانم از غلامی دم زنم اصلاً ؟ در این درگه که حکم مور را دارد سلیمانش جنان را دوست دارم تا شوم مهمان مولایم به این امّید که گردم یکی از ریزه خوارانش نلرزد دست و پایش ، نه ، نیاید خم به ابرویش تمـــام خلق اگــر مَرحَب شـــود آید به میدانش کَاَنّ گردش تیغ علی با سرعت نور است که عزرائیل بهر جان گرفتن مانده حیرانش نجف،آری به قدری صاحب قدراست که باید زند طعنــه به یاقـــوت جنـان ، ریگ بیابانش خداوند اختیار مطلقش داده که می باشد تمـام عالــم کون و مکان در تحت فرمانش به اِذن الله تام الاختیاراست و دهد فرمان زمین را بهر رویاندن ، سما را بهر بارانش مَلَک راواجبُ الطّاعَه است وقتی امر فرماید فلانی را کن احیـــــا و فلانی را بمیـــــرانش مقـــامش را بنـــازم ، در کتابُ الله می بینم قسم خورده به سُمّ مرکب او ذاتِ سبحانش بلا تردید خورشید فلک مستور می گردد اگر روشن کند مولای ما شمع شبستانش خدا در عالـــــــــم بالا شبیهی آفـــرید از او زیارت می کند فوج ملک در عرش رحمانش نظرکردم به عرش و فرش و کرسی و قلم،دیدم به دست حیـــدر کــــــــــــــرار باشد کلّ ارکانش به زیر سایه‌ی طوبا ، یقینا قبطه خواهم خورد به گـــــرمای لطیف آفتــــــاب صحن و ایوانش اگر این مصرع شیرین نمیشد کفر، می گفتم خدا مبهــــوت مانده بهــر تشریفات اسکانش بنـــازم آن ملاحت را که هنگام نظــــر کردن به جای تیر ، جان می ریزد از پیکان مُژگانش خدارا... آرزو کـــردم یتیــــم بی کسی باشم چو دیدم طفل بی بابا نشسته روی دامانش نمی سوزد در آتش ، آنکه دارد حب مولارا اگر آرد به روز حشر با خود کوه عصیانش نمی تـرسـم من از یَـــومَ یَفِــــــرُّ المــــرء مِن اُمِّه نه چون پاکم،چون این آقاست آن جاپای میزانش فقط راه امیــرالمـــــــؤمنین عرفان بالله است کسیکــه بی علی عارف شــود لعنت به عرفانش کسیکه بعد پیغمبــر امامی جز علی داند مسلمان نیستم والله اگر دانم مسلمانش چه بد بختند آنها که سَلونیٖ را رها کرده و رفتند ازپیِ آنکه اَقیلونی است عنوانش رها کردند باب علــم را ، رفتند این جُهّـــال پیِ آن کس که دلّال ست بهر چهارپایانش خلایق هرچه لایق ، آنکه پاکی را نمی خواهد همـــــان نامـرد مَنحوسِ حرامی باد ارزانش حسادت می کنند آن قوم ، زیرا خوب می دانند خدایش بـرگزیده بــر تمام دَهـر ، سلطانش بر آن افریطه‌ی ملعونه‌ی جنگ جمل لعنت که می بارید بغض مرتضی از برق چشمانش بگو با لشگـــر کفـــــر جمل ، آری همان اُشتر کند لعنت به آن زن کو نشسته روی کوهانش اگر چه من حقیرم، روسیاهم، خواهشی دارم به آقا زاده ات مهدی بگو رو بر مگردانش تعهد داده «خادم» با امیرالمؤمنین ، آری نباشد غیــــر ذکــر یاعلی در کل دیوانش 📜 @sheraneh_eitaa
🌷 شماره ۱ از ۵ | گزارشی از دیدار رمضانی شعرای فارسی‌زبان با رهبر انقلاب 💗 محفل عاشقان ایران در انتهای خیابان کشوردوست 🔹️ شعرخوانی برقعی که تمام می‌شود آقا می‌گویند: «قصیده بسیار خوبی بود. تشبیبش هم تشبیب جدیدی بود؛ تشبیب به انار!» بعد هم به مزاح که اینها هنر قمی بودن است و از قمی‌ها بر می‌آید. برقعی فرصت را مناسب می‌بیند تا به تک موسوی گرمارودی پاتکی دوستانه‌ بزند. روی هوا نخ را می‌گیرد: «قم است و انار و انجیر البته بدون کرونا!» گرمارودی اولین نفری بود که شعر خواند. سروده‌ای از زمستان ۹۸ و یادآور روزهای اوج کرونا که در آن ایام توسلی هم به حضرت رضا علیه‌السلام کرده بود؛ در توضیح یکی از ابیات اشاره‌ای به این موضوع کرد که یکی از اولین جاهایی که عوارض کرونا همه‌گیر شد، شهر قم بود. 🔹️ حالا آن تک با پاتک «قم و انار و انجیر و بدون کرونا» یِ برقعی مواجه می‌شود و جمع می‌زند زیر خنده. عقب نشسته‌ام و نمی‌توانم واکنش گرمارودی را ببینم. هنوز خنده‌ها فرود نیامده، قزوه هم بعدی را حواله می‌کند که قم قُنَبید هم دارد. آنهایی که شنیدند، خنده‌شان فرود نیامده، کف باند را لمس نکرده دوباره اوج می‌گیرند. بعدا که جستجویی می‌کنم معلومم می‌شود قنبید نوعی گیاه کم‌مصرف از تیره‌ی کلم‌هاست که در قم بیش از سایر نقاط کشور کشت و مصرف می‌شود. گویا آبگوشت طبخ شده با آن هم فواید زیادی دارد. وسط نگارش روایت یک جلسه‌ی مهم ادبی، یک شوخی قزوه کار را به کجا که می‌رساند. رها کنم... 🔹️ شعرخوانی برقعی، سروده‌ای طولانی در مدح حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است. لابلای ابیات، اوج‌ می‌گیرد و فرود می‌آید. فراز و فرودهای حساب‌شده در کنار مضمون و تعابیر استعاری و تشبیهات ابیات که به فراخور ماجرا گریزهایی هنرمندانه به بعضی وقایع تاریخی هم دارد، جمع را هم به وجد می‌آورد و صدای تشویق و احسنت‌ها را هم بلند می‌کند. فضا می‌رود به شعرخوانی هفده سال قبل خودش درباره‌ی واقعه عاشورا در همین حسینیه که کلی هم در زمانه‌ی بلوتوث دست به دست شد. قبل از نماز و افطار که چند دقیقه‌ای با هم گپ می‌زدیم، دلیل کمتر شعرخواندن چند ساله‌اش در این جلسه را فرصتی برای دیگر شاعران جوان دانست که بتوانند شعرخوانی داشته باشند. و دلیل این تصمیم را اتفاق خوشایندی می‌داند که برای خودش افتاده. اینکه اولین تجربه شعرخوانی‌اش در این مراسم، مسیر و راه و سرنوشت فضای شعری و ادبی‌اش را تغییر داده و او را در کانون و مرکز توجهات قرار داده. نگارنده‌ی این سطور که در اواسط دهه ۸۰ دانشجویی بود در یکی از دانشکده‌های فنی این مملکت برای اولین بار با نام و هنر برقعی در همین جلسه شعرخوانی رمضانی شعرا با رهبر انقلاب آشنا شد. حالا آقای شاعر می‌خواهد این تجربه شیرین برای دیگر شاعران جوان‌تر هم رقم بخورد. برای همین در چند سال گذشته ترجیح داده که این فرصت را در اختیار دیگران قرار دهد. برای خیلی‌ها، شعرخوانی که بماند حتی حضور در این جلسه‌ی به تعبیر برقعی ادبی هم یک رویاست. 🔍 ادامه را بخوانید👇 khl.ink/f/55860 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از اشعار دلسوخته
🖤 🖤 به کوفه مَحشر کُبری به پا شد شب قدر علی شام عزا شد خدا داند که در محراب مسجد علی مرتضی حاجت رَوا شد (دلسوخته) @Sher_Mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | بی‌تو همه فصل‌های ما پاییز است اللهم عجّل لولیک الفرج 😔 📜 @sheraneh_eitaa
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب مقدّر کن برایم بهترین‌ها را همین امشب برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت گره خورده‌ست احیا با امیرالمؤمنین امشب تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم به دیدارت می‌آیم از جدالی سهمگین امشب پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است نگاهی کن به این درماندۀ گوشه‌نشین امشب شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من مقدّر می‌شود آیا برایم اربعین امشب؟ به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب 📜 @sheraneh_eitaa
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏 در این شبهای عزیز یکدیگر را حلال کنیم و برای هم دعا کنیم. دعا در حق دیگران مستجاب است. امام کاظم علیه السلام می فرماید: هر کس در غیاب برادر مؤمنش برای وی دعا کند... فرشته ای از آسمان هفتم فریاد بر می آورد که ای بنده خدا! برای تو هفتصد هزار برابر آنچه که تو دعا کردی باشد. سپس خداوند به او ندا می دهد: من بی نیازی هستم که فقیر نمی گردم، ای بنده خدا! برای تو هزار هزار برابر آنچه که دعا کردی باشد. 📚عده الداعی/ص304 دعا برای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خلاصی مردم مظلوم جهان خصوصا غزه را فراموش نکنید. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 📜 @sheraneh_eitaa
فرقش شکافت رُکنِ زمین و زمان شکست یک ضربه زد ولی کمر آسمان شکست نالید فاطمه که نزن نانجیب زد از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست راحت علی به خاک نمی‌خورد ، میخ در... شمشیر شد که باز زد و استخوان شکست تا خورد بر زمین دلِ زهرا دو نیم شد قلب حسین قلب حسن توامان شکست فریادِ جبرئیل که پیچید ، دخترش بی اختیار در وسط آستان شکست خون پاک می‌کند زِ روی خویش مرتضی زینب دمِ در است ولی بی گمان شکست اینبار روضه خواند علی پیشِ دخترش از تشنه‌ای که داغِ لبانش جهان شکست از تشنه‌ای که داغِ جوان داغِ طفل دید در حلقه‌های هلهله‌ی این و آن شکست از تشنه‌ای که در وسط جمع گیر کرد با سنگِ بی مروتِ این کوفیان شکست وقتی رسید نیزه‌ی خود را دوباره زد وقتی که رفت نیزه‌ی خود را سنان شکست انگشت مانده بود و عقیقی... از آن بدن انگشت مانده بود ولی ساربان شکست 📜 @sheraneh_eitaa
آمده ام شکسته دل تا که خدا خدا کنم هرچه گناه و جرم را از دل خود جدا کنم ناله ی من شده فزون می روم از خودم برون رو به خدا برم کنون بر همه من دعا کنم از گل خود ، بهار خود می طلبم قرار خود من که به یاد یار خود با گل خود صفا کنم ای عرفه ببین مرا بی گل خود غمین مرا با غم وی قرین مرا من که ورا صدا کنم این من و روی ماه او منتظر نگاه او آمده ام به راه او هستی خود فدا کنم چشم کبود خویش را بود و نبود خویش را مس وجود خویش را با نگهش طلا کنم پرده ز رخ کشیدنش وقت سحر دمیدنش من به هوای دیدنش طایر دل رها کنم گرچه فتاده ام به چاه گشته دو چشم من سیاه آمده ام به اشک و آه تا مگرش رضا کنم با کرم دوباره اش یک نظر و اشاره اش تا که کنم نظاره اش دیده ی بسته وا کنم آمده ام بسوی او دیده و دل چو روی او از عرفات کوی او راهی نینوا کنم داده به دل زمینه را عطر گل مدینه را تا که حریم سینه را کوفه و کربلا کنم حال سرشک نم نم و شیون و ناله در غم و گریه برای ماتم و غربت لاله ها کنم «یاسر» دل شکسته را در غم گل نشسته را ز قید تن گسسته را لایق این عطا کنم ** «یاسر» 📜 @sheraneh_eitaa
نمی‌جنبد ز جا مرداب کوفه چه دلگیر است و سنگین، خواب کوفه در این ظلمت بمانید؛ آی مردم! به خون آغشته شد مهتاب کوفه * دل شب سوگ‌باران شد همیشه و نخلستان، پریشان شد همیشه چه می‌گفتی مگر با چاه؟ مولا! که چشم چاه، گریان شد همیشه * فدای دردهای بی‌دوایت! فدای گریه‌های بی‌صدایت خدا را می‌توان دیدن، علی‌جان! در آن گل‌پینه‌های دست‌هایت التماس دعا، ما رو توی این شبهای عزیز از دعای خیر خود محروم نفرمایید🙏🏻 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صدایت را که می شنوم، خورشید در دلم طلوع می کند. | صبحتون بخیر 📜 @sheraneh_eitaa
خدای مهربان آمد گدایت به هر اشکی کنم یارب صدایت تو فرمودی اگر من را بخوانی جوابت می دهم با هر نوایت تو گفتی بخششت پایان ندارد ببخشم صد هزاران از خطایت خطا کار آمدم بر درگه تو من و این توبه و از تو عنایت خدا بد کردم و شرمنده هستم به قربان تو و لطف و صفایت تو را سوگند بر هر خطِ قرآن مران این زره را، ای بی نهایت عذابم را ز جسمم دور گردان به حق اولیا و انبیایت 📜 @sheraneh_eitaa
کیسه های نان و خرما خواب راحت می کنند دست های پینه دارش استراحت می کنند نخل ها از غربت و بغض گلو راحت شدند مردم از دستِ عدالت های او راحت شدند ای خوارج، بهترین فرصت برای دشمنی ست شمع بیت المال را روشن کنید، او رفتنی ست درد را با گریه های بی صدا آزار داد با لباس نخ نمایش، کوفه را آزار داد مهربانی نگاهش حیف مشگل ساز بود! روی مسکین ها درِ دارالخلافه باز بود ...دشمنانش درلباسِ دوست بسیارند و او ...بندگان کیسه های سرخ دینارند و او ساده گی سفره اش خاری به چشم شهر بود مرتضی با زرق و برق زندگی شان قهر بود نیمه شب ها کوچه ها را عطرآگین می کند درعوض، درحقِ او هر خانه نفرین می کند حرص اهل مکر، از بنده نوازیِ علی ست داستان بچه هاشان بی نمازی علی ست گام در راهِ فلانی و فلان برداشتند از اذان ها نام او را مغرضان برداشتند جرم سنگینی ست، بر لب خنده را برجسته کرد چاه ها دیدند مولا خستگی را خسته کرد جرم سنگینی ست،تیغ ذوالفقاری داشتن زخم ها از بدر و خیبر یادگاری داشتن جرم سنگینی ست،از غم کوله باری داشتن مثل پیغمبر عبایِ وصله داری داشتن جرم سنگینی ست، بر تقدیر حق راضی شدن با یتیمان روزهای گرم همبازی شدن جرم سنگینی ست، جای زر، مقدر خواستن در دو دنیا خیرخواهیِ برادر خواستن جرم سنگینی ست، در دل عشق زهرا داشتن سال ها در سینه داغ کهنه ای را داشتن هیچ طوفانی حریف عزم سکانش نبود تیغ تیز ابن ملجم قاتل جانش نبود پشت در، آیینه اش را سنگ غافلگیر کرد زخم بازویی، امیرالمومنین را پیرکرد مرگ سی سال است بر او، خنجر از رو می کشد هرچه مولا می کشد، از درد پهلو می کشد 📜 @sheraneh_eitaa
فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی ای دوست! به داد دل من دیر رسیدی از یاد بِبَر قصه‌‌ی ما را هم از امروز درباره‌ی ما هرچه شنیدی نشنیدی 📜 @sheraneh_eitaa
🌷 شماره ۲ از ۵ | گزارشی از دیدار رمضانی شعرای فارسی‌زبان با رهبر انقلاب 💗 جمعیت اهل دخان نگسلد از هم 🔹️ به جز وجه ادبی جلسه، اصولاً نماز و افطار این جلسه با هیچ جلسه‌ی دیگری قابل قیاس نیست. 🔹️ ما که در سر سفره به همراه یکی از رفقا سرمان به تأمین انرژی از دست رفته‌ی طول روز گرم بود؛ اما بچه زرنگ‌های حاضر در مراسم به نوبت می‌روند و کنار آقا زانو می‌زنند و زمانی ولو اندک را به گپ و گفت می‌‌گذرانند. به جز دادمان رئیس حوزه‌ی هنری که سر سفره دقیقا کنار آقا نشسته، بیشترین زمان را وحید جلیلی به نام خود ثبت می‌کند. فضا آنقدری باز هست که به جز قائم‌مقام فرهنگی صداوسیما، یکی مثل آن شاعر رِند بلوچ هم که با لباس محلی خودش را به جلسه رسانده در نهایت خودش را به آقا برساند و سند چفیه روی دوش رهبری را به نام بزند. 🔹️ مکان برگزاری جلسه شعرخوانی در طبقه دوم حسینیه است. بعد از افطار و قبل از رفتن به طبقه دوم سری هم به فضای آزاد کنار حسینیه می‌زنم و بعضی از حضرات شعرایی که دست به قبضه شده و مشغول دود گرفتن شده‌اند را از نظر می‌گذرانم؛ حقاً که جمعیت اهل دخان نگسلد از هم ولو در بیت رهبری! آن وسط دو سه نفری آشنا هم می‌بینم. تعارفکی هم به من می‌کنند! تشکر کرده و نکرده گِرد می‌کنم سمت حسینیه که توی تعارف‌شان مجبور نشوم تا ته سینه‌‌خیز بروم. حالا به وجوه خاص ادبی، نماز و افطار باید این چینش اهالی دخان را هم اضافه کرد. اتفاقی که فقط و فقط در همین دیدار می‌‌افتد. 🔍 ادامه را بخوانید👇 khl.ink/f/55860 📜 @sheraneh_eitaa