eitaa logo
شاعرانه
26.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
810 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
شب این سر گیسوی ندارد که تو داری آغوش گل این بوی ندارد که تو داری نرگس که فریبد دل صاحبنظران را این چشم سخنگوی ندارد که تو داری شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ناز بالش از پر ِ قو هم برای ِ تو کم است گُلپر ِ ابریشمینم! صبح ِ زیبایت بخیر.... |صبحتون به عشق و آرامش 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا از برِ یار آمده‌ای، مرحبا! قافلهٔ شب چه شنیدی ز صبح؟ مرغِ سلیمان چه خبر از سبا؟ بر سرِ خشم است هنوز آن حریف؟ یا سخنی می‌رود اندر رضا؟ از درِ صلح آمده‌ای یا خِلاف؟ با قدمِ خوف رَوم یا رَجا؟ بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا گو رمقی بیش نمانْد از ضعیف چند کُنَد صورتِ بی‌جان بقا؟ آن‌همه دل‌داری و پیمان و عهد نیک نکردی که نکردی وفا لیکن اگر دورِ وصالی بُوَد صلح فراموش کند ماجرا تا به گریبان نرسد دستِ مرگ دست ز دامن نکنیمت رها دوست نباشد به حقیقت که او دوست فراموش کند در بلا خستگی اندر طلبت راحت است درد کشیدن به امیدِ دوا سر نتوانم که برآرم چو چنگ ور چو دفم پوست بدرّد قَفا هر سَحر از عشق دمی می‌زنم روزِ دگر می‌شنوم بر ملا قصهٔ دردم همه عالَم گرفت در که نگیرد نفسِ آشنا؟ گر برسد نالهٔ سعدی به کوه کوه بنالد به زبانِ صدا 📜 @sheraneh_eitaa
بهار من کجایی؟ کجا عطر خود را پراکنده‌ای؟ کجا گام برمی‌داری و در کدام آسمان سرت را بلند می‌کنی تا دلت را بگشایی؟ آه ای گل نخستین بهار من کجا رفته‌ای ؟ آیا هرگز به سوی من باز می‌گردی؟ و آیا نفس‌های بی‌قرار ما بار دیگر تا آسمان بالا خواهد رفت؟ آه ای بهار بهار من بگو آخر کجایی ؟ 📜 @sheraneh_eitaa
اگر سختیِ دنیا را به سان مشکلت بینی توکل کن ،‌خدا را هم درون محفلت بینی اگر دانی که بین چشم و چشمانت تمایز‌ هاست دگر چشمان فرو بندی و با چشم دلت بینی 📜 @sheraneh_eitaa
سر بر خطِ عشق تو نهادیم دگربار در دام بلای تو فتادیم دگربار تا در شکن زلف تو بستیم دل خویش خون جگر از دیده گشادیم دگربار از بهر تو ما توبه و سوگند شکستیم برکف قدحِ باده نهادیم دگربار سرمایه و پیرایهٔ ما صبر و خرد بود صبر و خرد از دست بدادیم دگربار پیمودن بادست، سخن های من و تو بستوهی و ما بر سرِ بادیم دگربار هرچند که بودیم زهجران تو غمگین امروز به دیدار تو شادیم دگربار وصل تو چشیدیم و فراق تو کشیدیم گویی که بمردیم و بزدایم دگربار 📜 @sheraneh_eitaa
رحمان بشردوست ، متولد ۱۳۶۳ فیروزاباد فارس است و در رشته ی مورد علاقه اش، زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد در شهر شیراز حال دانش اندوزی ست.از سال ۱۳۸۱ شعر را از انجمنهای باران و توللی شیراز آغاز میکند و پس از چند سال فعالیت به دلیل مسائل شخصی از شعر فاصله میگیرد و چندین سال از عشق و علاقه ی همیشگی اش دور می ماند و نمی تواند شعر را بصورت جدی و حرفه ای دنبال کند از سال ۱۳۸۹ بصورت جدی به شعر برمیگردد و در انجمنهای فیروزاباد فارس حضور پررنگ پیدا میکند بعد از سالها مراوده با شاعران و بزرگان ادبیات فارس و فعالیت شعری و ادبی و در راس انجمنها امیدوار است بزودی مجموعه ی غزلهایش را روانه بازار کتاب کند قالب مورد علاقه اش غزل است و گهگاه در رباعی نیز طبع آزمایی میکند. 📜 @sheraneh_eitaa
شاعرانه
❇️زاهد دلباخته مرغ آمین، نفسش را به تو اهدا کرده
سلام مجدد ،سینا سلمانی هستم ،گفتین لینک ناشناس بوده یکی از غرل ها به نام قافله عشق رو براتون می فرستم ،ممنون از توجه شما ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ ✍️سلام مگر این شعر شما نیست که منتشر شده؟ شعر جدیدتان اشکال وزنی دارد، اصلاح کنید.
چگونه شعر بفرستیم ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ ✍️از همین جا که پیام دادید
سلام خدا قوت.بنده میخواستم اولین بار شعر بفرستم گفتم قوانین ارسال شعر چی هست چه نوع شعری هست آیا ترکی هم هست یانه ممنونم اگر پاسخ دهید سلام از نظر فنی و ادبی مشکلی نداشته باشد، از لحاظ محتوایی هم غیر اخلاقی یا مخالف موازین قانونی نباشد، فارسی و ترکی اش فرقی ندارد 📜 @sheraneh_eitaa
تنها تو میشوی پس از این بی قرار من هر لحظه ای که می گذرد از قرار من چون مار زخم خورده به دور خودت نچرخ یک شب بخواب بی غم فردا کنار من گاهی عقب می افتی و گاهی جلوتری از عمر بر فنا شده ی بی بهار من در سینه ی تو تِک تِک یک بمب ساعتی ست مانند بغض، در صدد انفجار من این روز ها به شکل غریبی پر از غمم اصلا روا نبود که باشی دچار من بیدار شو که وقتِ گذشتن رسیده است صبحت بخیر ساعت شماطه دار من 📜 @sheraneh_eitaa