eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
755 ویدیو
75 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای رضا ابوذری دلم بی مهابا به عشقت دچار است . . . 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در روزهای کودکی ام باران می بارد روی شیشه های امروز لکه هایی تازه می بینم که مثل خیالِ شب های رو به ستاره ه ای بزرگ می شوند به راه های نیست می روند به دنیا خیره می شوند و مرا خیال می کنند خیال می کنند من از دریا می آیم که لب هایم همیشه می خندند... 📜 @sheraneh_eitaa
برای به دست آوردنت نمی جنگم ! به تکّدی قلبت هم نمی آیم ! دوستت دارم ، فارغ از داشتنت ....   📜 @sheraneh_eitaa
یارب! دل پاک و جان آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده در راه خود اول ز خودم بیخود کن بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده الهی یکتای بی همتایی، قیوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفایی، از شرک مبرایی،اصل هر دوایی، داروی دلهایی، شاهنشاه فرمانفرمایی، معزز بتاج کبریایی، بتو رسد مُلک خدایی. 📜 @sheraneh_eitaa
75484.mp3
410.4K
🎙 | خوانش: بهروز توحیدیان 📜 @sheraneh_eitaa
شب‌های هجر را گذرانديم و زنده‌ايم مارا به سخت‌جانی خود اين گمان نبود شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صبح هست و کمی نور و کمی تو حقا...! به یقین...! نابترین حالت امروز همین است | صبحتون بخیر وپر برکت🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
بیا بنشین، نه برخیزم،نه پنهان میکنم جامم که کار از آبرو داری ،گذشت و مست بد نامم بیا بنشین طبیبانه،شبی شو شمع این خانه نکن خالی از این شانه،که امشب میدهی کامم طلبکارم تو خود دانی،دل بیچاره بستانی وبازش برنگردانی،به لبخندی نکن خامم تو چون در شان شاهانی،عوام از خود برنجانی نرنجانم،تو میدانی،که من عاشق ترین عامم دگر در عاشقی سردم،زبس کردی ز بر طردم فزون تر کرده ای دردم ،نگیرد بی تو آرامم 📜 @sheraneh_eitaa
مرگ بر آمریکا 🌹🌾🌹🌾🌹 روز سیزده آبان‌ روز غیرت ایران در دل صفی واحد‌ مرد و زن یل میدان 🌹 با صفا و با ایمان با تلاوت قرآن دم بدم قوی تر شد از کرانه تا لبنان 🌹 در دفاعِ از غزه قهرمان و دلداده ملت عزیز ما با شجاعت ایستاده 🌹 با شهامت و غیرت عاشقان این امت کربلایشان کردند باسلاح و با قدرت 🌹 با صلابت و همت با شعار این امت روز مرگ دشمن هم گشته مایه ی وحدت 🌹 جبهه ها که خالی نیست عاشقی که سالی نیست مرگ بر چنان دشمن یک شعار خالی نیست 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیوانه کرده است مرا عشق روی یار از تن ربوده تاب و توان و ز دل قرار هر ملک دل که لشکر عشقش خراب کرد بیرون کشید عقل و ادب رخت از آن دیار جان‌های پاک بر سر دار فنا شدند تا زین میانه سر انا الحق شد آشکار ای شیخ پا به حلقه دیوانگان منه با محرمان حضرت سلطان تو را چه کار از صدق سر به پای خراباتیان بنه در کوی فقر دامن دولت به دست آر البته جلوه‌گاه جمال خدا شود آیینه دلی که شود پاک از غبار وحدت خموش باش که در مکتب جنون حل گشته است مسئله جبر و اختیار 📜 @sheraneh_eitaa
عشّاق ز عشقت همه در سوز و گداز زهّاد ز شوقت همه در وجد و نیاز دارم منِ محروم به حسرت چشمی از دور، که مانده است بر، روی تو باز 📜 @sheraneh_eitaa
آرش پورعلیزاده ۲۴ آبان ۱۳۵۹ در رشت متولد شد. وی کارشناس‌ارشد زبان و ادبیات فارسی است و به تدریس ادبیات اشتغال دارد. «چشم‌های تو قهوۀ ترک است»، «که عاشقت نشدن کار حضرت فیل است» و «آدم به چشم‌های تو معتاد می‌شود» سه اثر او است. 📜 @sheraneh_eitaa
چون رودِ به مرداب بدل گشته، خموشم بگذار کمی بیشتر از این بخروشم بیگانه ی آن چشمم و نامحرم آن گوش نه مستحق شعرم و نه جای سروشم بی فایده چون توی تنور تو بسوزم بی حوصله چون روی اجاق تو بجوشم من پیرهنم پاره شده از تو چه پنهان درمانده که در قصر عزیزان چه بپوشم هم رومی ام و فاتح میدان نبردم هم زنگی ام و پیش همه حلقه به گوشم سنگین شده ام با تو؟ چه حرفی ست چه حرفی ست من بار غم هر دو جهان است به دوشم غوغای کلاغ و خبر تلخ زیادست یک چای بده آخر این قصه بنوشم 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی آرش پورعلیزاده این نامه ی نوح و بشارت های طوفان است این شانه بر سر ها ، رسولی از سلیمان است 📜 @sheraneh_eitaa
جدا ز گوشۀ چشم تو گوشۀ نگزیدم که با خیال تو هر ساعتش بخون نکشیدم بتار طرۀ موئی شکست بال امیدم سزای من که شب تیره ز آشیانه پریدم از آن اشاره ابرو و خندۀ لب شیرین بسان مرغ شکاری میان بیم و امیدم شنیدمی که تو دشمن تو از و دوست گدازی هزار شکر که دیدم بچشم آنچه شنیدم 📜 @sheraneh_eitaa
ما همیشه یا جای درست بودیم در زمان غلط یا جای غلط بودیم در زمان درست و همیشه همین‌گونه همدیگر را از دست داده‌ایم. 📜 @sheraneh_eitaa
ای فتنهٔ عالم به نگاه! این چه جمال است؟ کز وصف جمال تو زبانم همه لال است! جانا دل من سوخت ز داغ لبت، آخر: تا کی دل من تشنه ی این آب زلال است بگذار که قربان شوم این شمع رخت را در مذهب ما سوزش پروانه وصال است ما را هوس وصل لب و زلف تو هیهات! عمر خضر و آب بقا، فکر محال است! این طلعت زیبای ترا مه نتوان گفت کاین ثابت و آن سوخته ی برق زوال است «شاید به دمم فاتحه ای عین کمال است کس ماه ندیده است که در عین کمال است» دور از تو چنان زار و نزار است «وفایی» گویی که زمهجوری خورشید هلال است 📜 @sheraneh_eitaa
اے ماه ڪجایی ڪہ من امشب بی تاب‌ترین عاشق این شهر شلوغم شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ آمدی صبح مرا در آسمان بیدار کردی این دو چشم خسته ام‌ هوشیارکردی چون که تابیدی مرا با چشم هایت قلب ناچیزم ز خود سرشار کردی |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق آفت و حسن دلفریب است نه طاقت آن نه زین شکیب است بر درد دلم دوا روا نیست این درد که دارم از طبیب است گیرم که لب از سؤال بستم با دل چه کنم که ناشکیب است یا رب ز کدام دام باشد کاین ناله ببوستان غریب است 📜 @sheraneh_eitaa
ای داده به باد، عمر از نادانی تو قیمت عمر خویش کی می‌دانی؟! فردا که به زیر خاک تنها مانی گویی که کنم توبه ولی نتوانی! 📜 @sheraneh_eitaa
در آینه جوانم من ولی یک پیر می بینم تن فرتوت و عاجز را ز دنیا سیر می بینم امیدی را نمی بینم به آینده در این دوران نوای آه می آید زمان را دیر می بینم چه ظلمی را روا دیدند جفا اندر خفا کردند محبت رانشان دادند ولی شمشیر می بینم به دستم آب و لب تشنه سوال آب می‌گویم برای جرعه آبی من چه مرگ و میر می بینم خودم را پیر می بینم ز دنیا سیر می بینم تلاش شب به روزم را چه بی تاثیر می‌بینم غریب خانه ام کردند مرا آواره ام کردند برای لقمه نانی من خودم درگیر می بینم نباشد سهمم از دنیا چنین رفتار حیوانی رسیدن بر مقام حق چه با تأخیر می بینم مرا گفتند آزادی، بچش از طعم آزادی رهایم کرده اند اما غل و زنجیر می بینم شکاری میزنم اما نباشد نوش بر جانم که کفتاران بی غیرت به دور شیر می بینم خوشی را برده ام از یاد،هوای گریه دارم من هوای خانه را هر دم از آن دلگیر می بینم نه با حرف و سخن حافی تواند خود رها سازد کلید و رمز پیروزی به دست میر می‌بینم 📜 @sheraneh_eitaa
در خیابان، کسانی هستند که به آدم نگرانی تعارف می‌کنند اما من، که دغدغه ی خوشبختی‌ام نیست به شادی این خوشبخت‌های کوچک می‌خندم! پس، می‌آیم با زنبیل‌هایی از ترانه و آویشن و مردانی را سلام می‌دهم که تو را در تنفس خود دارند و یک لبخند تو را به هزار بار عافیت محض ترجیح می‌دهند... 📜 @sheraneh_eitaa
محمدرضا رحیمی عنبران فرزند محمد علی در آبان ماه 1365 شمسی در مشهد مقدس متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. او کارشناس جامعه شناسی است و با نهادهای هنری فرهنگی چون روزنامه‌ها (خراسان، قدس و همشهری) و صدا و سیمای خراسان رضوی همکاری مستمر داشته است. همچنین مؤسس و مجری انجمن آیینی شعر هشتم نیز بوده است. وی اجرا و برگزاری شبهای شعر *رسم دعبل* که در حرم مطهر رضوی( بهار سال 1398) را بر عهده داشته است ایشان به سفارش بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا علیه السلام کتابی تحت عنوان *آه و آهن* با همراهی دکتر هادی منوری گرداوری کرده اند! اشعار این شاعر در مجموعه‌‏های «بهار میثاق»، «چشمه خورشید» و «دختر خورشید و ماه» گردآوری و به چاپ رسیده است. ‏‌‏‏‏‏ 📜 @sheraneh_eitaa
دوشنبه آمد و بعد از تماس ساعت چار قرار از کف من رفت در هوای قرار خوشا به عاقبت قطره‌ای که دریا شد خوشا به عافیت راه رود! آخر کار خوشا تلألو خورشید در صحاری شب خوشا نسیم دل‌انگیز صبح گندم‌زار به او رسیدم و دیدم چقدر افتاده‌ست چنان درخت برومند سربزیر از بار خطوط روشن پیشانیش چنان خطّی که یادگار نوشته زمانه بر دیوار خدا شناس و خداباور و خدا آگاه مدام زیر لبش داشت ذکر استغفار زمان خواندن شعرم رسید و در پایان چه شاعران پس از یک نگاه معنادار به خنده گفت چرا شعر می‌نویسی تو هان برو کتاب بخوان، خویش را مده آزار تو چون حبابِ نشسته برآب میمانی برو به بحر معانی بجوی و دٌر به کف آر در این بهشت که خوش چهره ماه رخسار است کنار گل بنشین و مرو سوی خص و خار و بیدلانه دل از این و آن بگیر و برو سراغ صائب و حافظ به آن دو دل بسپار در این سیاهی شب ، گرم نور روزنه باش برو رها شو از این سایه‌های بدپندار به باد میرود این گنجهای نقره و زر به جستجوی ادب باش و بگذر و بگذار چه شاعری که "وفایی" نمیشناسی هیچ چه شاعری که "شکوهی" نخوانده‌ای یک بار برو به عرض ادب کُنج صحن جمهوری به محفل ادبی، یادگار "صاحبکار" بدون فیض الهی نمیرسی به "کمال" مؤیدت دَم "قدسی" شود در این گلزار به برگ ریز مضامین، "شفق" مشوّق ماست در این میانه مشو غافل از صفای بهار برو سراغ قصیده چنانکه خاقانی نگاه کن تو به اسفندقه که شاعروار به دست‌بوس غزل‌های "قهرمان" رفته ست چنان که شبنم نو، بر شکوفه‌های انار چقدر گرم صدایش شدم نفهمیدم که ماندم از شعف و شوق، تا سحر بیدار چقدر آه، دلم تنگ آن شب است امروز که سال‌هاست گذشته‌ست از شب دیدار تو ای برادر من ای جوان نواندیش کنون که دست تو باز است و فرصتت بسیار عَلم به دوش شهیدان و ذاکران کوچید علم به روی زمین است یا علی بردار 📜 @sheraneh_eitaa