عزیزانی که #مداح هستند؛
و یا #شعر دست اول و بروز میخوان
عضو بشن خیلی بکارشون میاد
👌اشعارش حرف نداره عالیه👇
http://eitaa.com/joinchat/88997888C9220f7dfcd
اشعار ناب آئینے
عزیزانی که #مداح هستند؛ و یا #شعر دست اول و بروز میخوان عضو بشن خیلی بکارشون میاد 👌اشعارش ح
این پست رو برای دوستان ارسال کنید 👆
لینک قبلی اشتباها لینک کانال ما در تلگرام بود
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________________
#ورود_به_کربلا
@shere_aeini
من ندانم چه حساب است، بیا برگردیم
که دلم در تب و تاب است؛ بیا برگردیم
نام این دشت زد آتش به غم آباد دلم
این چه خاک است؟ چه آب است؟ بیا برگردیم
جلوه ی روی تو در مردمک چشم من است
تا که این عکس به قاب است، بیا برگردیم
نکند بی تو از این معرکه برگردم من
هجر، سرگرم شتاب است، بیا برگردیم
بین اینان که ز صخره دلشان سنگ تر است
سنگ بر آینه باب است، بیا برگردیم
ما همه تشنه ی دیدار تو و طرح عطش
نقشه اش نقش بر آب است، بیا یرگردیم
دخترت چشم به من دارد و گوید: عمّه
تا عمو پا به رکاب است، بیا برگردیم
دوش در گوش دلم خواند رفیقی بیتی
با ردیفی که چه ناب است: بیا برگردیم
طاقت تیر ندارد گلوی اصغر تو
تا در آغوش رباب است، بیا برگردیم
🔸شاعر:
#جواد_هاشمی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________________
#ورود_به_کربلا
@shere_aeini
#مناجات_امام_زمان
سحر که ناله پر درد در گلوی من است
زجا بلند شوم وقت گفتگوی من است
مرور می کنم ایام عمر می بینم
هزار راه نرفته است رو بروی من است
همین یکی دو سه قطره ز اشک هم دارم
قسم به چشم تو ته مانده سبوی من است
تو ناز می کنی ومن پی تو سرگر دان
چه بی اثر همه اوقات جستجوی من است
چه گویم از غم هجران همین بس ای اقا
برای نافله با خون دل وضوی من است
به خاک چادر زهرا قسم که اشک حسین
تمام ثروت عمرا ست و ابروی من است
میان روضه خدا شاهد است من می فهمم
نگاه مرحمت مادرت به سوی من است
به این دو دیده گریان خویش می نازم
نمی ز چشمه کوثر میان جوی من است
به هر چه عشق قسم می خورم شب جمعه
زیارت حرم جدت ارزوی من است
غروب سرخ حریم حسین دیدنی است
صدای روضه ز لبهای تو شنیدنی است
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________________
#ورود_به_کربلا
@shere_aeini
روی پرهای فرشته کعبهای عالی مقام
میرود در بینِ صحرا میرود بیتُالحرام
میرود دریا ، به دنبالش مدینه مثل رود
میرود باران ، به دنبالش مدینه تشنه کام
آفتابِ مکه در محمل نشست و بار بست
صبح و شامِ مکه بعد از آن فقط شد شام شام
رد شد از یثرب رسولالله فرمود: الوداع
رد شد از سمتِ نجف شاه نجف گفتا سلام
کیست او نورِ مفاتیحالجنانی مستجاب
کیست او طوفانی از نهجالبلاغه در کلام
کیست او وقتی که زهرا را ادامه میدهید
حجةالله است زهرا دخترش قائم مقام
فاطمه وقتی تجلی کرد زینب نام شد
فاطمه شبهای قدر و زینبش ماه صیام
کیست: اقیانوس آرام است اما با حسین
مرتضایی در حجاب و ذوالفقاری در نیام
کیست زینب ابتدایِ حاء و سین و یا و نون
کیست زینب انتهای شعرهای ناتمام
حق بده عُمان اگر از زینباللهی نوشت
حیرتش بود و خودش با واژههای خام خام
این علی یا فاطمه یا که حسن یا که حسین...
در شگفتم از زنی اینگونه دارد چند نام
آسمان در کُلِ عمرِ آسمانیاش ندید
از تمامیِ برادرها کنارش جز قیام
سایهاش را چشم همسایه ندیده نیم قرن
سایهاش هرچند باشد بر دو عالم مستدام
کَس ندیده کوه را وقتی که میآید چنین
کَس ندیده چادری اینگونه غرقِ استلام
کربلا در کربلا آمد اگر زینب رسید
کربلا شد کربلا با نام زینب والسلام
بین عرش و فرش حائل زانویِ عباس بود
ورنه عالم را نباشد طاقتِ آن نیم گام
در شگفتم از زمینی که تحمل میکند
تا که او آهسته بگذارد قدم با احترام
جعفر و عون و محمد قاسم و اکبر همه
گِرد او هستند گیرند از دو دستش هرکدام
گِرد گردش از برادرها شلوغ افسوس گفت :
آه از حُسنِ شروع وای از حُسنِ ختام
چار پرده روی محمل داشت اما عاقبت
دید طوفان شد زمین خونین هوا شد سرخ فام
پردههای محملش را با حرم آتش زدند
میدود دنبال دخترها خدایا در خیام
خوب شد این صحنه را چشم عزیزانش ندید
شاه بانویی زمین اُفتاد در بینِ عوام
هرچه خانم گفت عباسم ولی او پانشد
وای از احوالِ زینب وای از چشم حرام
عاقبت همسایهها دیدند او را بر زمین
عاقبت او دید شاگردانِ خود را رویِ بام
سختتر از هر جراحت دیدن لبخند بود
از مسلمانهای کوفه از یهودیهای شام
جای طفلان یتیم خسته بیبی ، خورد خورد
تازیانه جای آب و خیزران جای طعام
دید وقتی که کنیزش نان تعارف میکند
خواست از آنجا رود اما امان از ازدحام....
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________________
#ورود_به_کربلا
@shere_aeini
خیرهام...از بیرقِ سُرخت نگاهم را نگیر
جز خودت چیزی نمیخواهم پناهم را نگیر
باز بارَم را به دیوارِ حرم انداختم
جانِ من از شانههایم تکیهگاهم را نگیر
آمدم مانند حُر برخیز راهم را بگیر
میرَوم مانندِّ جُون اینبار راهم را نگیر
اشتباهم را گناهم را گناهم را ببخش
هِق هِقم را گریههایم را سلاحم را نگیر
من به این شبها به این روضه به این غم دلخوشم
بِرکهای غمگینم از من عکسِ ماهم را نگیر
بین هیئت مثل تو یا مثل زهرا میشوم
هرچه میخواهی بگیر ای عشق آهم را نگیر
تو میانِ ما نشستی حیف خیسِ گریهام
آه ای اشک اندکی راهِ نگاهم را نگیر
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________________
#ورود_به_کربلا
@shere_aeini
تاکه فرمود رسیدیم عَلَم را کوبید
یک علمدار بر این خاک قدم را کوبید
بر رویِ سینهی خود تیِغ دودَم را کوبید
بینِ این دشت ستونهایِ حرم را کوبید
بیرق افراشته شد ، باد تکانش میداد
کیست این مرد که یک دشت نشانش میداد
زانویش خم شده و هست مُهَیا خانوم
با ادب گفت علمدار بفرما : خانوم
آمد از محملِ خود حضرت زهرا ، خانوم
دست بگذاشت رویِ شانهیِ سقا خانوم
گِرد او پنج برادر همه میچرخیدند
پنج تن دورِ سرِ فاطمه میچرخیدند
چو بزرگیش قسم در همهی عالم نیست
پردهی محملش از پردهی کعبه کم نیست
گرچه در سایهی عباس نشان از غم نیست
شُکر مَحرم پُر و یک دیدهی نامحرم نیست
گرچه مانند عمو دور و بَرِ زینب بود
هرچه غم بود فقط بر جگرِ زینب بود
مادرش آه امان از دلِ زینب میگفت
همهی راه امان از دلِ زینب میگفت
گاه و بی گاه امان از دلِ زینب میگفت
سخت جانکاه امان از دلِ زینب میگفت
رفت در پیشِ برادر که برادر چه کنم
جگرم سوخته ، با نالهیِ مادر چه کنم
میزَند شور دلم تاب ندارد اینجا
دل پریشانیام آداب ندارد اینجا
جانِ من جان رُباب آب ندارد اینجا
بچه بیدار شده خواب ندارد اینجا
به لبش پیشِ تو لبخند نمیآید وای
گریهی اصغرمان بند نمیآید وای
حرفِ این دخترکان است از اینجا برویم
ساربان تا که نرفته است بگو تا برویم
کوچهی مادرمان خانهی زهرا برویم
باشد آقا همهاش حرفِ تو اما برویم
دست ما نیست عطش بِین حرم اُفتاده
مُردم از غم چه کنم بد به دلم اُفتاده
همهی فکر و حواسم به تو باشد برگرد
قبل از آنکه به سَرَت شمر بیاید برگرد
به عروسِ تو قسم حرمله آمد برگرد
کاش بر تیر خودش زهر نمیزد برگرد
کاش دوریِ شما قسمت خواهر نشود
زینبت کاش که بی پنج برادر نشود
عزم کردی نروی کاش خزان برگردد
لااقل گو که از آن جمع سنان برگردد
زودتر از همه آن تیر و کمان برگردد
چشمِ آن جمعیت از سمتِ زنان برگرد
سایهی روی سرم از سرِ اطفال مَرو
تاکه من زندهام آقا لبِ گودال مَرو
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________________
#ورود_به_کربلا #امام_حسین
@shere_aeini
این بیرق و سیاهی ماتم مقدس است
آب و هوای تکیه برایم مقدس است
گریه برای تو به خدا ارث مادری ست
این قطره های جاری شبنم مقدس است
«فرمود امام صادق علیه السلام که:»
چون گریه کرد بر غمت آدم مقدس است
در شش شبانه روز زمین آفریده شد
شش گوشه ات برای خدا هم مقدس است
تو انتهای دار و ندار منی حسین
دیدی چقدر دار و ندارم مقدس است
در بین ماه های خدا جور دیگری
برما هلال ماه محرم مقدس است
🔸شاعر:
#محمود_یوسفی
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________________
#ورود_به_کربلا #امام_حسین
@shere_aeini
صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست
نامت همه شب ذکر قنوت سحر ماست
گفتند بسوزید...سَمِعنا و اَطَعنا
عمری ست که سرمایه ی ما چشم تر ماست
از نوکری توست به هر جا که رسیدیم
یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست
هر جا عَلَمی هست همان جا حرم توست
پس کرب و بلایت همه جا در نظر ماست
از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک
اشکی که خودش روز قیامت سپر ماست
ای کشته ی بی غسل و کفن، تشنگی تو
داغی ست که تا روز ابد بر جگر ماست
🔸شاعر:
#احسان_نرگسی
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________________
#ورود_به_کربلا #امام_حسین
@shere_aeini
اگرچه راه بهشت است راه کرببلا
نرو به کرببلا، پادشاه کرببلا
حرم بدون تو بی تکیه گاه می گردد
مرو پناه حرم ای پناه کرببلا
مرو که نیزه و شمشیر و خنجر و سنگ است
به دست اهرمن کینه خواه کرببلا
مرو که بغض علی را درون دل دارد
سپاه اهرمن کینه خواه کرببلا
چه چشمها که به راه علیِ اکبر توست
مباد تیره شود قرص ماه کرببلا
نشان تیر و کمانش گلوی اصغر توست
درنده حرمله ی دل سیاه کرببلا
مرو که دست حرامی مباد لطمه زند
به روی دخترک بی گناه کرببلا
مرو وگرنه میفتد مسیر تو آخر
به سمت گودی خون، قتلگاه کرببلا
خدا نیاورد اما مباد بر بدنت
به نعل تازه بتازد سپاه کرببلا
🔸شاعر:
#جواد_محمودآبادی
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________________
#ورود_به_کربلا #امام_حسین
@shere_aeini
از این در با صفاتر من ندیدم آستانی را
به جز اینجا نمیدانم در این عالم نشانی را
ملایک اذن میخواهند بزرگان آرزو دارند
که در این محفل گریه بشویند استکانی را
تمام عمر دنبال پناه و مامنی بودم
نجستم بهتر از روضه زمانی را مکانی را
امیدم روز محشر هست نشانم میدهی با دست
ملایک را بفرمایی بیاریدش فلانی را
خدایا آرزوی من زمان مردنم این است
که با یک یاحسین ع گویم وداع این دار فانی را
وصیت نامه خود را نوشتم بعد بسم الله
که من بی کربلا دیگر نخواهم زندگانی را
بدون کربلا دیگر نفس بالا نمی آید
بیا ای قاصد مرگم بیاور مرگ آنی را
بنای درد و دل دارم ولی این اشک ول کن نیست
بنا باید کنم دیگر بساط روضه خوانی را :
همه دیدند بابایی بیابان را تفحص کرد
که تا شاید کند پیدا تن و جسم جوانی را
رسید از خیمه ها زینب س به امداد امام خود
وگر نه آن شکسته دل، ز کف میداد جانی را
بمیرم دشمنش خندید ولی او گریه ها سر داد
بیایید ای بنی هاشم بَرید این قدکمانی را
🔸شاعر:
#اسماعیل_روستایی
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________________
#ورود_به_کربلا #امام_حسین
@shere_aeini
با خودش دارد امیرِ مهربان این کاروان
زیر پا حس میکند هفت آسمان این کاروان
با حرارت دورشان گرم طواف است آفتاب
از پرِ جبریل دارد سایه بان این کاروان
میرود منزل به منزل مادرانه پشتِ سر
میخورد با دست زهرا(س) آب و نان این کاروان
خسته شد هرگاه، فوراً با نگاهی بر حسین(ع)
بیشتر از پیش میگیرد توان این کاروان
از حبیب بن مظاهر تا به طفل شیرخوار
دلبری کرده ست با پیر و جوان این کاروان
با صدای شبه پیغمبر مهیّا میشود
در صفوف عاشقی با هر اذان این کاروان
از امامش یک قدم هرگز نمی افتد جلو
از علمدارِ وفا دارد نشان این کاروان
هست لبخندِ رقیه(س) التیام خستگی
با خودش آورده یک آرام ِ جان این کاروان
چیست تقدیرش؟چه ها خواهد شد و با زینب(س) است
غرقِ در دلشوره های بیکران این کاروان
عده ای سرهایشان بر نیزه خواهد رفت و بعد...
خیمه ها میسوزد و بر سر زنان این کاروان
میرود ده روز دیگر دست-بسته، داغدار...
تا به شهر شام با شمر(لع) و سنان(لع) این کاروان!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________________
#ورود_به_کربلا #امام_حسین
@shere_aeini
« ای تو ای دلبر و دلدار بیا برگردیم»
تا نباشیم عزادار بیا برگردیم
یاد عباس علمدار کنم من امشب
ای تو سردار وفادار بیا برگردیم
تا علمدار بدیدند دگر لرزیدند
جان آن میر علمدار بیا برگردیم
مینوسم غزلی ناب به یاد عباس
روز روشن که شده تار بیا برگردیم
غم گرفته همه کرب و بلا را امشب
ای مرا سرور و سالار بیا برگردیم
بر دلم باز تو دانی که بسی غم دارم
با دلی خسته و غمخوار بیا برگردیم
من به چشم دل خود خیمه سوزان دیدم
میچکد اشک ز رخسار بیا برگردیم
من شفایی ز تو خواهم که دلم بیمار ست
ده شفایی تو به بیمار بیا برگردیم
غم گرفته همه کرب و بلا را امشب
ای مرا سید و سالار بیا برگردیم
🔸شاعر:
#محمد_جهان_زاد
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
ای کاش جهان بر سرم آوار نمی شد
در سینه غمی کهنه تلمبار نمی شد
یک ذره اگر حرمله رحمی به دلش داشت
این چشم ورم کرده دگر تار نمی شد
در"شام" اگر سایه ی سقا به سرم بود
دردانه ی تو دست به دیوار نمی شد
اینگونه اگر پهلوی من ضربه نمی خورد
تاریخ در این واقعه تکرار نمی شد
ای کاش در آن بزم شرابی که به پا شد
اینقدر اهانت به علمدار نمی شد
این قافله "دروازه ی ساعات"به خود دید
ای کاش دگر وارد بازار نمی شد
🔸شاعر:
#احسان_نرگسی
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
بابا خوشآمدی
دیر آمدی به دیدنم اما خوشآمدی
اینجا خرابه است
ای خاکی، ای مسافر صحرا خوشآمدی
ویراننشین شدم
مهمان من برای به تماشا خوشآمدی
تنهاترین من
حالا به دیدن من تنها خوشآمدی
هرچند بیسری
اما مشخص است سراپا، خوشامدی
در دشت دیدمش
پس در مقام زائر زهرا خوشآمدی
بغضم امان نداد
حرفی دگر بگویمت، الّا؛ خوشآمدی
بیما چه میکنی؟
بابای من به نیزهی اعدا چه میکنی؟
ای ماه شام تار
در آسمان روشن نیها چه میکنی؟
اصغر که رفتنیست
بهر دوجرعه آب تمنا چه میکنی؟
با گریه کعبه گفت؛
یابنالحرم به دیر و کلیسا چه میکنی؟
چوب است پاسخت
بر روی نیزه ها مگر آوا چه میکنی؟
ای تشنهلب بگو
با داغ تشنه مردن سقا چه میکنی؟
حالا به هوش باش
گفتی که دخترم تو بگو تا چه میکنی!
تا زجر میکشم
هی فکر میکنم که چرا زجر میکشم؟
از کاروان جدا
از اهل کاروان که جدا زجر میکشم
در شام و کوفه نه!
بعد از تو - آه - در همهجا زجر میکشم
از صبح تا به شب
یا زخم میشمارم یا زجر میکشم
بالا نمیرود
دستم، اگر که وقت دعا زجر میکشم
از ترس کعبنی
آهسته و بدون صدا زجر میکشم
این کل روضه است؛
چون زجر میکشید مرا زجر میکشم
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
__________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
دل از زمانه بریدم درست مثل خودت
به غیر غصه ندیدم درست مثل خودت
چقدر وجه شباهت میان ماست پدر
شبیه بید خمیدم درست مثل خودت
تو را دوباره بغل کرده ام عزیز دلم
به آرزوم رسیدم درست مثل خودت
نگاه کن چقدر زخم بر بدن دارم
ببین به عمه کشیدم درست مثل خودت
تو روی نیزه و من پای نیزه میرفتیم
چه حرفها که شنیدم درست مثل خودت
بگو به مادرمان بارقیه بد کردند
اسیر موی سپیدم درست مثل خودت
🔸شاعر:
#محمود_یوسفی
______________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
رفتی و بعد از تو این ایام خیلی بد گذشت
آه بابا کربلا تا شام خیلی بد گذشت
روی نی قرآن تلاوت کردی و طعنه زدند
پای نی ای حجه الاسلام خیلی بد گذشت
جای خوبی های پیغمبر فقط ما را زدند
بر من و دیگر ذوی الارحام خیلی بد گذشت
دست در دست پدرها دختران می آمدند
زندگی بر من بر این ایتام خیلی بد گذشت
عمه جان گرچه حواسش بود هر لحظه ولی..
آه بی بابام بی بابام خیلی بد گذشت
🔸شاعر:
#محمود_یوسفی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
ماه شبهای همه، خورشید ناپیدا حسین
هرکسی تنهاست ذکرش میشود تنها حسین
دستگیری میکند از عاشق بی دست و پا
می نشاند نوکر آلوده را بالا حسین
بر کسی دل بسته ام که دل نبسته بر کسی
از همه دل کنده ام در این جهان الاّ حسین
کار من گریه است از بدو تولد تا ابد
خیر دیگر که ندیدم من از این دنیا...حسین
بارها گفتم نمی بخشد ولی بخشید و گفت
بارآفت خورده ات را میخرد یکجا حسین
سیزده نور خدا را دوست دارم مثل هم
چون که میدانم در آنها هست استثنا حسین
باز محتاج خدا بودم که بین روضه ها
وقت یا الله آمد بر زبانم یا حسین
هم امامت، هم قیامت، هم شفاعت میکند
روز محشر هم بیاید کار دارم با حسین
کاف، ها، یا، عین، صاد ِسورهء مریم جدا
سوره والفجر، روی نیزه شد معنا حسین
من فدای دختری که در خرابه بود و گفت:
با همان لکنت به سختی چند تا بابا حسین...
خورده ام از این و آن مشت و لگد حالا بگو
که شدم من پیرتر یا مادرت زهرا حسین؟!
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
نمیدانم از این ویران نشین داری خبر یا نه
نمیدانم که میمانم عزیزم تا سحر یا نه
سفر کردی بدونِ من نگفتی پیر میگردم
تو که کُشتی مرا میآیی آخر از سفر یا نه
از آنچه بر سرم آمد از این کوچه به آن کوچه
نمیدانم که بشناسی مرا بارِ دگر یا نه
شنیدی ؟ جانِ بابا گفت این همسایه بر طفلش
تو هم میگویی از نیزه به من جانِ پدر یا نه
گرسنه راه میرفتم گرسنه خواب میرفتم
بگو نان خشکها را دیدهای در هر گذر یا نه
چرا در شهر بد هستند با طفلانِ بی بابا
بگو دیدی که میخندند بر این خونجگر یا نه
دلم میخواست از دستِ عمویم آب میخوردم
کمی هم روضه میخواندم به گوش مَشک ، دریا نه
عمو با پشت ، چندین بار از ناقه زمین خوردم
نمیدانم که میمیرم از این دردِ کمر یا نه
بیابان بود و تنهایی و ترس و زجر و تاریکی
به من میگفت میایی خودت ای دردِسر یا نه
خودم میآمدم اما نمیدانم چرا میزد
بگویم از شبی که زد برایت بیشتر یا نه
چه زود اُفتاد دندانهای شیریاَم میان راه
فقط این نه ، ببین مانده برایم مویِ سر یا نه
سرِ سجاده میگفتی شبیهِ مادرم هستی
شدم حالا شبیه مادرِ در پشتِ در یا نه
تو هَم آن پیرزن دیدی که مویم را کشید و گفت :
ببینم شانه میآید به مویِ شعلهور یا نه
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
تا کجا سامان نیابیم و پریشانی کِشیم
تا به کِی تلخیِ این شبهایِ طولانی کِشیم
نوبتِ ما میشود آیا ؟ به ما هم سر زنی
رد شو از اینجا که بر راه تو پیشانی کِشیم
ما نفهمیدیم کِی ما را صدا زد فاطمه
مِنَتِ این لطف را با چشمِ بارانی کِشیم
شرط یاری تو را فهمیدهام قبل از خودت
باید اول بارِ این یارِ خراسانی کِشیم
میشود در وقت جان دادن رضا را دید و مُرد
دست از غیرش اگر چون مَرد سلمانی کِشیم
دست ما را رو نکردی دستِ رد کار تونیست
دستگیری کن که دست از هرچه میدانی کشیم
وای بر ما ما نمردیم و شنیدیم از غمت
زخمِ این شرمندگی داغِ گرانجانی کشیم
مادرت غش کرد وقتی وا حسینت را شنید
باید امشب داد زد تا دردِ ویرانی کشیم
تازه میفهم اگر طفل یتیمی گم شود
میشود صد خار را از بین دامانی کشیم
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
سوی چشمم کم شده ، تاری ، جلوی چشم من
شمر میزد عمه را ، آری ، جلوی چشم من
دختری شامی در این بازار ، با بابای خود
کرده پیراهن خریداری ، جلوی چشم من
بر زمین افتاد صد دفعه ز کوفه تا به شام
رأس زخمی علمداری جلوی چشم من
خواهرم را زجر میزد ، عمه ام را هم سنان
هرزمان ، در خواب و بیداری ، جلوی چشم من
خوب یادم مانده سنگی خورد بر پیشانی ات
خون ز پیشانیت شد جاری جلوی چشم من
در میان کاخ ، گفتم ای یزیدِ بد صفت
با سر بابا نکن کاری... جلوی چشم من
بین مجلس با لب و دندان او بازی نکن
هی نمک بر زخم میزاری جلوی چشم من
🔸شاعر:
#محمد_حسین_چاووشی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
میکنم جانم فدایت ای پدر
جانب میدان مرو بار دگر
سیل غم جاری شده در گونه ها
میچکد اشکی ز رخسارم پدر
آتشی شعله زده در جان من
از غمت امشب زنم بر جان و سر
یا تو در نزدم بمان شام عزا
«یا مرا با خود ببر ای همسفر »
مثل زهرا (س) من کبود و زخمیم
من گلی پژمرده ام بر من نگر
از قلم نم نم چه خونی میچکد
با غزل چشمم شده خونین و تر
هر دلی بشکست و شد دریای خون
گشته دل زخمی ، شدم خونین جگر
با غمت آتش گرفتم سوختم
ذکر گویم ، میزنم هر دم به سر
من #غریبی بوده ام با یاد تو
میسرایم شعر با اشک از بصر
🔸شاعر:
#محمد_جهان_زاد
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
من از لگد بدم میاد
از حرف بد بدم میاد
از اونکه هی تو صورتم
سیلی میزد بدم میاد
من از طناب بدم میاد
از اضطراب بدم میاد
از اونی که نداد بهم
یه ذره آب بدم میاد
من از خزون بدم میاد
از ساربون بدم میاد
از اونکه مارو با چشاش
میداد نشون بدم میاد
من از غذا بدم میاد
از دشمنا بدم میاد
از این روزا که میگذره
هی بی بابا بدم میاد
از آبله بدم میاد
از حرمله بدم میاد
از قاتل بابام حسین،
که سنگ دله بدم میاد
از مرد مست بدم میاد
از زجر پست بدم میاد
از اونی که سیلی زد و..
دستام و بست بدم میاد
از میخونه بدم میاد
از ویرونه بدم میاد
از اونکه با خندش مارو
میسوزونه بدم میاد
از جیغ و داد بدم میاد
از زخم حاد بدم میاد
از اون که عمه مو میزد
خیلی زیاد بدم میاد
من از شرور بدم میاد
از حرف زور بدم میاد
از اونکه برد سر تو رو..
توی تنور، بدم میاد
از جام می بدم میاد
از طبل و نی بدم میاد
از اونکه رأس بابامو
زد روی نی بدم میاد
من از سبو بدم میاد
از سُرخْ مو بدم میاد
از اونکه زَد ما رو پیش
سر عمو، بدم میاد
من از شراب بدم میاد
از تب و تاب بدم میاد
از اونی که سر تو رو..
کرده خضاب بدم میاد
🔸شاعر:
#مجتبی_دسترنج
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
دلم خوش بود بر عمه، که او را دست کم دارم
بیابان است و تاریک است و تازه ترس هم دارم
لباسم پاره و سرما مرا بدجور آزرده
چه بد... گرمای آغوش عمو را باز کم دارم
همیشه وقت مشکل های سخت و وقت تنهایی
توسل بر علی و فاطمه، چون عمه ام دارم
توسل کردم و آمد به سویم مادرم زهرا
رسید و گفتمش باید که فرصت مغتنم دارم
چه میبینم؟! خمیده آمدی؟! من درد یادم رفت
سوال از ماجرای کوچه و درب حرم دارم
نپرس از حال من، بابا ندارم، بعد عاشورا...
دو چشم تار و روی نیلی و آوای بم دارم
خدایا بازهم دارد، صدای زجر می آید
چه ترسی از صدای پای او در هر قدم دارم
به زیر چادرت مادر مرا پنهان کن و برگرد
ازین ملعون، کبودی در تنم چندین رقم دارم
به پهلویم لگد خورد و ببین یا فاطمه دیگر
شبیه تو ازین پس من همیشه قد خم دارم
برو مادر برو اما اگر دیدی تو بابا را
بگو از قول من، بعد از تو هر ثانیه غم دارم
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
بچه ها منم نشان اقتدار
روسر دخترها تاج افتخار
من پیام دین و درس مذهبم
یادگار فاطمه و زینبم
اونیکه با منه با حجب و حیاست
با حجابش بنده ی خوب خداست
خیابون از چشم نامحرم پره
حافظ گل، تو خیابون چادره
ای برای حضرت زهرا کنیز
دخترِ با حیا دختر عزیز
میخونی شعر حیا رو بیت بیت
با حجاب خود برای اهل بیت
میدونید من رو سر کیا بودم؟
زینت کیا بودم؟ کجا بودم ؟
باید این حرف من و با زر نوشت
من بودم رو سر گلهای بهشت
تار و پود من پر از خاطره هاس
یکی از خاطره هام از کربلاس
میخوام امروز براتون قصه بگم
قصه از یه دل پر غصه بگم
یه روزی بودم سر سه ساله ای
نازنین شبیه برگ لاله ای
هر زمانی که من و سرش میکرد
باباجونش یاد مادرش میکرد
ناز میشد مثل گلای اطلسی
اون رقیه بود که اون و میشناسی
یه روزی تنگ غروب کربلا
رو سرش بودم میون خیمه ها
که یه وقت آتیش زدن به خیمه ها
من دیدم میسوخت لباس بچه ها
گریه میکرد روی خارا می دوید
یکی اومد موهای اون و کشید...
بگذریم یه شبی از همین شبها
که خوابیده بود توی خرابه ها
نصف شب بهونۀ بابا گرفت
صدای گریَش همه جارو گرفت
زخماشو به باباجون نشون میداد
من دیدم چه جور رقیه جون می داد
عهد نامه حجاب :
به همین اشکای چشمامون قسم
وبه هق هق صداهامون قسم
وبه خاک پاک کربلا قسم
وبه این گریه و ناله ها قسم
به جون رقیه که دوسش دارم
نمیذارم بره چادر از سرم
میدونم گوهر تویِ صدف خوبه
میدونم حجاب خوبه شرف خوبه
قول می دم همیشه با حیا باشم
قول میدم تو مسیر خدا باشم
به جون رقیه که دوسش دارم
نمیذارم بره چادر از سرم
عهد میبندم از دلم با شور و شین
کمکم کن با نوای یا حسین
🔸شاعر:
#محمود_قاسمی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
سخت است دختر باشی وماتم ببینی
منزل به منزل در اسیری غم ببینی
از خواب برخیزی بجای ناز بابا
گیسوی خودرا دست نامَحرَم ببینی
آن چادری که سالها محکم گرفتی
در دست ِ این وآن چنان پرچم ببینی
گفتم نزن ،لج کرد،تازه ناسزا گفت:
فریاد زد بدتر از این را هم ببینی
خورده کسی تا حال سیلیِّ دودستی
تا چند ساعت چهره را مُبهَم ببینی
یک دختر شامی به همبازیِ خود گفت :
دختر شده تاحال ، قامت خم ببینی
گفت آن یکی، پیشش نرو از خارجی هاست
باید که مویش را چنین در هم ببینی
امشب سرت را می کشانم تا خرابه
از نِی، نه ، از نزدیک احوالم ببینی
ای سربریده من بغل می خواهم امشب
اصلاً دلت آمد که من را کم ببینی
یا چشم من تار است یا تغییر کردی
چشمان خود واکن که من را هم ببینی
موی بلندی داشتم با معجرم سوخت
یک فاطمیه غم در این چشمم ببینی
عمه نبود امروز می رفتم کنیزی
جای تو خالی بود که ترسم ببینی
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
سورة کوثرِ امام حسین
جلوة مادرِ امام حسین
نمکِ لشگرِ امام حسین
نازنین دخترِ امام حسین
ای بزرگ قبیلة عشاق
یا رقیه توئی «هوالرزاق»
دست پروردة عقیله توئی
صاحبِ شوکتی جلیله توئی
نازدارِ همه قبیله توئی
پایِ معشوقِ خود قتیله توئی
صاحبِ صحن وبارگاهی تو
بر گنهکارها پناهی تو
می بری دل ز دلبرانِ حرم
ای میاندارِ دخترانِ حرم
خونِ ما نذرِ آستانِ حرم
ای فدایت مدافعانِ حرم
شود آیا که رو سپید شوم
در دفاع از حرم شهید شوم
رویت آئینه دارِ زهرا بود
گیسوانت ضریحِ بابا بود
اولین چادرت چه زیبا بود
در بغل کردنِ تو دعوا بود
تو خودت قبلگاهِ حاجاتی
دستگیری ، رقیه ساداتی
این عمو ها بد عادتت کردند
رویِ شانه زیارتت کردند
گریه ها بر اسارتت کردند
چون نبودند غارتت کردند
به تو سیلی زدند چند نفر
روبرویِ سرِ علی اکبر
ای زمین خورده ، ضربه ها خوردی
ضربه ها را تو بی هوا خوردی
بی هوا بین کوچه ها خوردی
مثلِ مادر ز چند جا خوردی
چند جا ناقه ات محاصره شد
معجرِ پارة تو مسخره شد
چه کسی گفته خواب بود افتاد؟؟
بی حیا بی هوا تورا هُل داد
نشد آخر کنی کمی فریاد
کاش عمو بود تا کند امداد
بعد از آن پهلویِ تو خوب نشد
سوزش گیسوی تو خوب نشد
چند روزه سپید شد مویت
وارثِ مادراست پهلویت
مانده یک جایِ دست بر رویت
لای دستانِ ضجر گیسویت
تک و تنها تورا زد و آوَرد
بین آغوش عمه پَرتت کرد
همه جا را غبار می دیدی
چهره ها را تو تار می دیدی
همه را نیزه دار می دیدی
پنجه را در شکار می دیدی
لعنتی داد زد سرت را بُرد
چنگ انداخت ، معجرت را بُرد
عمه دیگر سرِ تو را می بست
سِفت تر معجر تورا می بست
زخم هایِ پرِ تورا می بست
چند جا پیکرِ تو را می بست
گفتی عمه، بهم نریز بگو
چیست معنایِ این کنیز بگو
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
چون جدهی خود فاطمه دست صله دارم
بــعــد از تو دگر نـفـرتِ از هـلـهـلــه دارم
از نیم شب گم شدنم تا دم این تشت
صـد خاطـرهی تلخ از این قافله دارم
هر قدر کشیدم قد خود بر روی پنجه
دیـدم کـه دوباره ز لبت فـاصلــه دارم
.
جا ماندهام و بس که دویدم پی ناقه
قــدر هــمــهی قــافــله من آبله دارم
ما پرده نشینان حـــرم را چه به بازار ؟!
از دسـت ابالفضل ، عـمویم گـله دارم
همراه خودت دختر خود را ببر امشب
احساس بدی نسبت به حرمله دارم
🔸شاعر:
#عرفان_ابوالحسنی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
بر لبِ بامِ اسارت آفتابم را ببین
مثل این ویرانه احوالِ خرابم را ببین
در جوابِ العطشهایت وجودم آب شد
آب رد شد از سرم؛ حالا سرابم را ببین
فکر کن مثل قدیمم؛ چشمهایت را ببند
دیدنِ الانِ من روضهست، خوابم را ببین
شب به شب تا چند بشمارم که پیدایت کنم؟!
میشمارم؛ زخمهای بیحسابم را ببین!
با چه زوری خواستند و با چه زوری حفظ شد
سرفرازم بعد غارتها؛ حجابم را ببین
روزگار کاخِ سبزِ شام را کردم سیاه
ردّ اشکم را؛ سلاحِ انقلابم را ببین
گرچه طوفانِ بلا فانوسِ عمرم را شکست
بعدها در این خرابه بازتابم را ببین
در قنوت آخرم چیزی به جز پرواز نیست
مرغ آمینِ دعای مستجابم را ببین
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
@shere_aeini
"پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمیگیرد؟
پدر! حالا که تو در آسمان هستی بپرس از ابر
که من از تشنگی پرپر زدم، باران نمیگیرد؟
علیاکبر پس از این شانه بر مویم نخواهد زد
علیاصغر سرانگشت مرا دندان نمیگیرد
به بازی باز هم خود را به مردن زد عموجانم
ولی با بوسههایم چون همیشه جان نمیگیرد
نگاه عمه طعم اشک دارد، امشب تلخیست
دل دریایی او بیدلیل اینسان نمیگیرد
نمیدانم چرا این ذوالجناح مهربان امشب
تمرّد میکند، از هیچکس فرمان نمیگیرد
پدر! میترسم، این تشویش را پایان نخواهی داد؟
دلم آرام جز با چند خط قرآن نمیگیرد"
🔸شاعر:
#آرش_شفاعی
__________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini