فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق خدایی و خداوندِ عشق
عقل صبوری تو و صبر عُقول
راضی از آن رکعت بنشستهات
گشت خدای تو، نمازت قبول!
#قاسم_صرافان
@shernab
هرچند نام نیک، فراوان شنیدهایم
نامی به باشکوهی زینب، ندیدهایم
#قاسم_صرافان
@shernab
حاجت نگرفتن زِ خداوند محال است
روزی که علی صاحب دختر شده باشد
@shernab
رشتهٔ عمر پاره شد بس که زِ دستِ جورِ او
دوختهام به یکدگر سینهٔ پارهپاره را...
#فروغی_بسطامی
@shernab
سَر به راه بُودَم و یک عمر نگاهم به زمین
آمدی سر به هوا، چشم به راهم کردی
@shernab
باز یادت در دلم مستانه غوغا میکند
زاشتیاقت آتشی در سینه بر پا میکند
🌸 @shernab
پشت پا زن بر هوس، آنگه هوای عشق کن
تا بت خود نشکند کافر، مسلمان کِی شود...؟!
@shernab
21.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تصویری | گر کم نشوی...
🏷 برشی از درس اخلاق و معارف اسلام ۴جمادیالاولی۱۴۴۶
📌فیلم کامل بیانات معظّمله متعاقبا منتشر خواهد شد.
💠 حضرت آیت الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (مدظلهالعالی)
🆔 Nooremojarrad_com
عاشـق نشـدی و گر نه می فـهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است
#میلادعرفانپور
@shernab
نمیرنجم اگر کاخ مرا ویرانه میخواهد
که راهِ عشق، آری، طاقتی مردانه میخواهد
#سجاد_رشیدیپور
@shernab
قسم به لیلی و مجنون، به عندلیب، به گُل
بدونِ عشق جهان باغِ خُشک و بیروحیست
@shernab
مهربانی به گنه کار بود عادت تو
کرم سفره غفّار تماشا دارد ...
@shernab
عاشق آن نیست که هر دم طلب یار کند
عاشق آن است که دل را حرم یار کند
@shernab
ره آسمان درون است، پَر عشق را بجنبان
پَر عشق چون قَوی شد، غم نردبان نماند
🌸 @shernab
شعر ناب عاشقانه و عارفانه و اشعار آئینی
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود و حیدر داشت می سوخت #بیاتانی @shernab
دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت
هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت
دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد
محراب می نالید؛منبر داشت می سوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت
آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت
آمد صدای سووت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت
سربند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت
باید به یاران شهیدم می رسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت
شب بود ... بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت
@shernab
#حضرت_زهرا
انگار باید غصه تا آخر بماند
چشمان زینب تا همیشه تر بماند
یادت میآید که به من گفتی: عزیزم
اصلاً نباید خانه بی مادر بماند؟
میمیرم از این غُصه بابایم چگونه
تنها بدون تو در این سنگر بماند
بس بود سیلی تا که تو از پا بیفتی
دیگر غلاف و دود و میخِ دَر بماند
وقتی نمیمانی! مگیر از ما رُخت را
تا صورتت در خاطرم بهتر بماند
تو میروی و بغض سنگینی که باید
یک عمر در این خانه با دختر بماند
میترسم از ظهری که میگویی قرار است
جسم حسینت بین خون بی سر بماند
دلواپسم، آه از غروبی که ببینم
برخاک، بی انگشت و انگشتر بماند
این شعر دیگر طاقت غم را ندارد
اندوهِ دستِ آتش و معجر بماند
@shernab
ألا یا أیّها المَهدی مُدامَ الوَصل ناوِلها
که در دوران هجرانت بسی افتاد مشکلها
صبا از نکهت کویت نسیمی سوی ما آورد
زسوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دلها
چو نور مهر تو تابید بر دلهای مشتاقان
زخود آهنگ حق کردند و بربستند محملها
دل بیبهره از مهرت حقیقت را کجا یابد
حق از آیینه رویت تجلی کرد بر دلها
به حق سجّاده تزیین کن مهل محراب و منبر را
که دیوان فلک صورت از آن سازند محفلها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل
ز غرقاب فراق خود رهی بنما به ساحلها
اگر دانستمی کویت به سر میآمدم سویت
خوشا گر بودمی آگه ز راه و رسم منزلها
چو بینی حجت حق را به پایش جانفشان ای فیض
«مَتی ما تَلقِ مَن تَهوی، دَعِ الدُّنیا وَ أهمِلها
#فیض_کاشانی
@shernab