eitaa logo
شیدای زینب (سلام الله علیها)
264 دنبال‌کننده
323 عکس
237 ویدیو
8 فایل
اشعار آئینی #زینت_کریمی_نیا @sheydaye_zeynab ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به یار و همراه حاج قاسم شهید "دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود" چکمه دائمی از چرم وفا دوخته بود جعفری جنس و حسین اصل ، می نابش هست آنکه عمری به تمنای شهادت زنده است بس که لبخند و لبش عهد تفاهم دارند بوسه قند و نمک بر گل گندم دارند دل پاکش فقط ازطرز نگاهش پیداست طالع سعد و خوش از چشم سیاهش پیداست چشم مستش چقدر جام لبالب دارد ساغر معرفت از غیرت زینب دارد مرد بی حاشیه و ساده و بی آوازه در عمل کهنه و در شهرت و عنوان تازه سر سپرده ست سرِ دار فقط با سردار خانقاهش شده یک جبهه و زهدش پیکار او مریدی است که تو پیر و مرادش شده ای همه ی زندگی و کار و جهادش شده ای دوستش داری و از لحن پیامت پیداست دوستت دارد و در طرز مرامت پیداست جان او یک نظری هم به من شیدا کن تو نگاهی به دلم محض دل زهرا کن عکسش افتاده به چشم و به گلویم بغضش به گریزی بشود کرب و بلایی روضه ش باز افتاده از آن جام لبالب به دلم که گریزی بزند تا دل یک روضه قلم شرمگین نیست که آبی نرسد بر گلها لب او تشنه نبوده ست شبیه سقا ارباََ اربا نشده پیکر او چون اکبر نگرفته است در آغوش علی اصغر کمر از داغ برادر نشکسته دیگر نشنیده است که مهلا مهلای خواهر داغ دارد دل ما داغ اباعبدالله نشود سرد به صد قرن پر از گریه و آه داغ دارد دل ما داغ از آن شعله در چارده قرن تلافی نشده خون جگر چارده قرن گره خورده عجب در کارم بغض نشکفته ی در بین در و دیوارم خاک آلوده شده واژه ناب مادر آب هم سوخته در این تب و تاب مادر آخر روضه هر باره ابا عبدالله چاره هر دل بیچاره ابا عبدالله زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
تقدیم به یار و همراه حاج قاسم شهید "دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود" چکمه دائمی از چرم وفا دوخته بود جعفری جنس و حسین اصل ، می نابش هست آنکه عمری به تمنای شهادت زنده است بس که لبخند و لبش عهد تفاهم دارند بوسه قند و نمک بر گل گندم دارند دل پاکش فقط ازطرز نگاهش پیداست طالع سعد و خوش از چشم سیاهش پیداست چشم مستش چقدر جام لبالب دارد ساغر معرفت از غیرت زینب دارد مرد بی حاشیه و ساده و بی آوازه در عمل کهنه و در شهرت و عنوان تازه سر سپرده ست سرِ دار فقط با سردار خانقاهش شده یک جبهه و زهدش پیکار او مریدی است که تو پیر و مرادش شده ای همه ی زندگی و کار و جهادش شده ای دوستش داری و از لحن پیامت پیداست دوستت دارد و در طرز مرامت پیداست جان او یک نظری هم به من شیدا کن تو نگاهی به دلم محض دل زهرا کن عکسش افتاده به چشم و به گلویم بغضش به گریزی بشود کرب و بلایی روضه ش باز افتاده از آن جام لبالب به دلم که گریزی بزند تا دل یک روضه قلم شرمگین نیست که آبی نرسد بر گلها لب او تشنه نبوده ست شبیه سقا ارباََ اربا نشده پیکر او چون اکبر نگرفته است در آغوش علی اصغر کمر از داغ برادر نشکسته دیگر نشنیده است که مهلا مهلای خواهر داغ دارد دل ما داغ اباعبدالله نشود سرد به صد قرن پر از گریه و آه داغ دارد دل ما داغ از آن شعله در چارده قرن تلافی نشده خون جگر چارده قرن گره خورده عجب در کارم بغض نشکفته ی در بین در و دیوارم خاک آلوده شده واژه ناب مادر آب هم سوخته در این تب و تاب مادر آخر روضه هر باره ابا عبدالله چاره هر دل بیچاره ابا عبدالله زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab