بنام خدا
او همیشه در دل ماست
اما این روزها بیشتر
روزهایی که سرد بودند ولی داغ از آن خبر
روزهای حاج قاسم
و از امروز نذر چشمان عارف و دستان گره گشایش اشعار مناسبتی با عنوان #روزهای_سرد_داغ را دراین کانال داریم انشاءالله
http://eitaa.com/sheydayezeynab
شیدای زینب (سلام الله علیها)
مدح و مرثیه حاج قاسم و حاج حسین پور جعفری مداح شهیدحاج عادل رضایی شعر از زینت کریمی نیا http://eit
#خبری_داغ
#روزهای_سرد_داغ
سروده دی ماه ۹۸ _ اولین شعر برای شهادت حاج قاسم عزیزمان
خبر آمد خبری داغ که می سوزاند
آتش افتاده در این باغ که می سوزاند
خبر آمد به دل دشت که دریا خشکید
آه ها بس که کشیدیم ثریا خشکید
شعله داغ است ولی روضه امانش ندهد
فرصت برف زمستان به خزانش ندهد
شعله داغ است ولی از دل داغ شیعه
قدر گلبرگ گلی سوخته باغ شیعه
پیرهن کهنه نداری تو و یک تکه حصیر
نشده خواهر ویا دخترت البته اسیر
روضه ات خاطره ی کوچه و در کم دارد
فاطمیه ست ولی بوی محرم دارد
روضه ات گرچه نرفته ست به سمت گودال
ولی از علقمه شد ساغرمان مالامال
قمر آن لحظه که دستان تو افتاد رسید
ماه هم دید تو را ماه به فریاد رسید
چیست بین تو و زهرا که نمی دانم من
چه گذشته به تو آیا که نمی دانم من
بر تنت خاک شلمچه ست ز بویت پیداست
چیست که خانه تو شهره به بیت الزهراست
فاطمه امده از قصر به استقبالت
فاطمیه شده هم عصر به استقبالت
دل تو حاوی دریاست به دریا سوگند
چشمه اش کوثر زهراست به زهرا سوگند
بهتر از این چه لقب حک شده بر روی عقیق
که ولی خوانده تورا یار قدیمی ورفیق
گریه کرده ست وبه تکرار شهادت خوانده
که به جز خیرندیده ست درین فرمانده
تو همانی که بدون کرسی، دفتر، میز
خودشدی مسئله و اصل گزینه بر میز
راست گفتند تروریست تویی ای سردار
کرده ای دشمن حق را به نگاهی مردار
دشمنانت نه فقط کشته چشمان تواند
دوستان هم همه مدهوش و پریشان تواند
مادرت کو که ببیند چه سرافراز شدی
روی قبرتو نوشتند که سرباز شدی
توهمان حرفه ای لشکر ثاراللهی
که لدر می بری از خصم توازیک راهی
که همه واله ودرمانده شدنداز هوشت
بیجهت نیست علم خسته شده بر دوشت
مطمئنم من از آن روز که برمیگردی
ولی از سیصد واندی تو کدامین مردی
سیصد وسیزده و آه ندامت ازمن
تو وآنها ودل مانده به حسرت ازمن
می شود نام مرا هم ببری درآن روز
می شود پاک شود قصه من از دیروز
آه اگر بر تو شکایت ببرم من آیا
می شود فیض شهادت ببرم من آیا
می شود دفتر دیروز مرا پاک کنی
گوشه ای درکف پاهات مرا خاک کنی
جای من نیست اگر بین تو و یارانت
چند بیتی که شدم شاعرت ومهمانت
بیت دربیت بدنبال تو می گردم من
بخدا درغم تو کوه پراز دردم من
کوه پردرد ولی باز سراپا محکم
ایستاده به ره حضرت آقا محکم
حضرت عشق نبینم که شما گریه کنی
مرگ حق است به دینم که شما گریه کنی
چندسال است ندیدم که شما تا این حد
بغض از چشم و نگاهت به عیان می بارد
بخدا عقده دل وانکنی می میرم
و اگرچه که زنم اسلحه را می گیرم
سر فرزند چنان ام وهب در دستم
بر سر عهد خودم با تو همیشه هستم
باز پیمانه بده این سر پیمانه پرست
سر پیمانه ی تو بر سرپیمانش هست
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
تقدیم به یار و همراه حاج قاسم شهید #پورجعفری
#روزهای_سرد_داغ
"دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود"
چکمه دائمی از چرم وفا دوخته بود
جعفری جنس و حسین اصل ، می نابش هست
آنکه عمری به تمنای شهادت زنده است
بس که لبخند و لبش عهد تفاهم دارند
بوسه قند و نمک بر گل گندم دارند
دل پاکش فقط ازطرز نگاهش پیداست
طالع سعد و خوش از چشم سیاهش پیداست
چشم مستش چقدر جام لبالب دارد
ساغر معرفت از غیرت زینب دارد
مرد بی حاشیه و ساده و بی آوازه
در عمل کهنه و در شهرت و عنوان تازه
سر سپرده ست سرِ دار فقط با سردار
خانقاهش شده یک جبهه و زهدش پیکار
او مریدی است که تو پیر و مرادش شده ای
همه ی زندگی و کار و جهادش شده ای
دوستش داری و از لحن پیامت پیداست
دوستت دارد و در طرز مرامت پیداست
جان او یک نظری هم به من شیدا کن
تو نگاهی به دلم محض دل زهرا کن
عکسش افتاده به چشم و به گلویم بغضش
به گریزی بشود کرب و بلایی روضه ش
باز افتاده از آن جام لبالب به دلم
که گریزی بزند تا دل یک روضه قلم
شرمگین نیست که آبی نرسد بر گلها
لب او تشنه نبوده ست شبیه سقا
ارباََ اربا نشده پیکر او چون اکبر
نگرفته است در آغوش علی اصغر
کمر از داغ برادر نشکسته دیگر
نشنیده است که مهلا مهلای خواهر
داغ دارد دل ما داغ اباعبدالله
نشود سرد به صد قرن پر از گریه و آه
داغ دارد دل ما داغ از آن شعله در
چارده قرن تلافی نشده خون جگر
چارده قرن گره خورده عجب در کارم
بغض نشکفته ی در بین در و دیوارم
خاک آلوده شده واژه ناب مادر
آب هم سوخته در این تب و تاب مادر
آخر روضه هر باره ابا عبدالله
چاره هر دل بیچاره ابا عبدالله
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#کانال_اشعار_زینت_کریمی_نیا_شیدای_زینب
گفتگوی #حاج_قاسم با مرگ
#روزهای_سرد_داغ
چقدر دلبر گل پیرهن در آغوشت
چقدر لیلی سیمین بدن در آغوشت
چقدر پای زلیخای من به درد آمد
دوید و باز نشد جای من در آغوشت
همین که شعر وزد از هوای خانه تو
به بوی وسوسه آید سخن در آغوشت
به پیش چشم خودم دیده ام شقایق را
که راه یافته با نسترن در آغوشت
زمان به وقت شهادت ، شب است و شعله ورم
شده ست قسمت من سوختن در آغوشت
قسم به قسمت قاسم رسیده ام ای مرگ*
به آرزوی خودم کاملا در آغوشت
حسین یوسف الهی ، ببین وفای مرا
به بیت آخری ام آمدن در آغوشت
زینت کریمی نیا
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی دوست حاج قاسم که طبق وصیتشان در کار ایشان دفن شده اند
نامه حاج قاسم به دخترشان :
*مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟
مشتاق دیدارت هستم
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حاج_قاسم
#روزهای_سرد_داغ
"دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس "
دعای مادرسادات پیک راهت بس
اگر که خسته رسیدی به مرقد زینب
به زیر چادر مادر،پناهگاهت بس
پس از کرامت باران به کربلای پنج
نگشته خشک دو چشم تو این گناهت بس
بیا که دهر دچار مصیبت و قحطی ست
برای مرگ گناهان کمی نگاهت بس
تو خوب راه رسیدن به عشق را حفظی
در این طریقت تاریک نور ماهت بس
من از توجه زهرا به وجه تو دیدم
موجه است نگاهت ، همین وجاهت بس
بیا نفس بده بر ابرهای مردهی شهر
که یک نسیم فقط،از هوای آهت بس
به نام فاطمه و ربط آن به یا فاطر
به نام قاسمِ قسمت ، به قدرت ِ قاهر
به ذکر فاطمه و "هَل اتی علی الانسان"
به رمز آن شب حمله به سنگر و میدان
قسم به نام درخشان زهره و زهرا
قسم به فجر به اسم ضمیر "اَعطَینا"
به آیه آیه ی قدر وبه سوره ی کوثر
که نیست مکتب قاسم به یمن او ابتر
به" یُطعمون" و به "یُوفون" به نذر و "نُطعمُکُم"
یتیم اسیر و فقیرند کل این مردم
که پای سفره زهرا شدند پرورده
که مادرانه همه هستی اش فدا کرده
قسم به نام پر از مهربانی ات مادر
که پای مادری ات قابلی ندارد سر
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
درد دل با سردار دلها
آبان ماه۱۴۰۱
#روزهای_سرد_داغ
#فتنه
مهر بی مهر شده در نظر پاییزم
زیر خاکستر آذر تب صد تبریزم
من هنوز از خبر رفتنتان مبهوتم
غصه مشهد و کرمان و خلیج و لوتم
تو کجایی که نیازم به تو تشدید شده
شب میهن هدف هجمه تردید شده
نرسیده دی و سرد است هوای ایران
بهمن انگار ترک خورده به روی آبان
مهربان نیست دگر حاصل مهر آبانم
گوشه دنج حرم نیست امان جانم
در هوایی که نفس سخت و گلوگیر شده
دامن گرم حرم سوخته ی تیر شده
دل صیاد پر از دغدغه آزادی است
دور دیده ست تو را دشمن و گرم شادی ست
دور دیده ست شما را و نمی داند که
راز بین تو و ما را و نمی داند که
و خبر هاست که حسرت به دل ما شده است
نوبت نسل جدید نودی ها شده است
یک طرف با تو سخن گویم و یک سو دشمن
گله داریم و دلگیر، نه درگیر محن
خاطرت جمع که ما پای نظامیم هنوز
مست از جام تو و شرب مدامیم هنوز
گله داریم ولی ملت عاشوراییم
اذن رهبر برسد باز همه برپاییم
آمدم با تو به صحبت....به شکایت هرگز
خستگی از ره تو جان به فدایت هرگز
ذره ای زاویه افتاده اگر در این راه
باد و خاک است دلیلی به پریشانی ماه
دو سه ماه است که ماهم به محاق افتاده
کوه ایمان به سرش باد نفاق افتاده
قدر برگشتن ماه است که برمی گردیم
مادری چشم براه است که بر می گردیم
"باز پیمانه بده این سر پیمانه پرست
سر پیمانه تو بر سر پیمانش هست"*
* این بیت از شعر اول خودم در مرثیه حاج قاسم گرفته شده
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
مکتب سلیمانی
#روزهای_سرد_داغ
مرد بوران و برف می داند ،گرمی یک پناه یعنی چه
ساربان در کویر می داند، امنیت توی راه یعنی چه
آنکه یک عمر راه را بیراه ، رفته با درصدی خطا در چاه
او چشیده ست روی طعم آه ، تلخی اشتباه یعنی چه
شب اگر بی چراغ ره باشد ،نیمه ماه چارده باشد
و دلت قرص.... ماه ...می دانی ، هدف از قرص ماه یعنی چه
کودکی باشی و بمانی جا ،یک قدم مانده تا به داعش ها
می توانی فقط بفهمی که ،معنی قتلگاه یعنی چه
آری آری فقط سلیمانی ، یک ابرمرد ناب ایرانی
می تواند کنار حشد الشعب ،بنویسد سپاه یعنی چه
این فقط مکتب سلیمانی ست ، که فراگیر تر از ایرانی ست
آسمانی تر از افق دیده، بازتاب پگاه یعنی چه
بله اینگونه می شود یک شب ، در "کلمح البّصر" و یا 'اقرب "
سیصد و سیزده نفر بینند ،اثر یک نگاه یعنی چه
زینت کریمی نیا
🆔http://eitaa.com/sheydayezeynab
لب طاق علی
#روزهای_سرد_داغ
نوحه با لهجه کرمانی اجرا توسط حاج آقا حسینخانی در چهلم شهدای کرمان
سر کوه بلن بالای گلزار*۱
سخن گفتم به لاله زار و بیمار
جواب اومد شهیدا زنده هستن
شمردم لاله ها رِچن هزار بار
شمردم لاله ها رِ کوه لرزید
ستاره می شمردم ماه می دید
ستاره تار میشد گفت با من
شهیدا روشنن مانند خورشید
لب طاق علی*۲ فریاد کِردم
کبوتر اَ قفس آزاد کِردم
قسم دادم علی رِ بر شهیدا
دل ناشاد خود آواد کردم
دلم یه هو هوای کربلا کرد
هوای قطره ای جام بلا کرد
"بلائن للولا" پیچید در کوه
شفای درد قلب مبتلا کرد
پایین پای لاله تو گلستون
گل و پروانه رِ دیدم پریشون
یکی مریم که گل می کرده با شعر
یکی زهرا که بوده ماه خندون
ی گنبد بود به اسم جبلیه*۳
عروسکی که چشماش عسلیه
نمی دونم که اَ دست کی افتاد
که ِامرو شعر من خیلی دلیه
کنار مسجد صاب الزمونه*۴
ی جایی که پناه عاشقونه
هموجا دیدمش حالم عوض شد
او مداحی که خیلی خوب میخونه*۸
امیر علی گلی گم کرده بوده
برا گل نذر گندم کرده بوده
برا او کفترایی که صداشون
برای بار چندم کرده بوده
امین ریحانه شون و دیده بوده
تو یه خوابی که بد ترسیده بوده
همو شب دیده طوفانی که اومد
گلای صورتی رِ چیده بوده
به برگا صورتی اشاره داشته
گل او صورتی مه پاره داشته
هزار و چارصدی بوده بهارش
دو تا قلب طلا گوشواره داشته
به گوشواره رسیدم یاد اومد
گرف بغض و سپس فریاد اومد
خدا لعنت کنه گوشواره دزد و
که ما گریون شدیم او شاد اومد
دل شیعه ازی گوشواره خونه
ازاو گوشی که کردن پاره خونه
هزار تا داغ اگه رو داغ بیایه
هنوزم دل براش هرباره خونه
به پا گهواره ها هم بیقراره
به هر تابی که میده تب میاره
الهی که دلش گهواره باشه
اونی که حس به گهواره نداره
دیگه کار دل از نفرین گذشته
زمانه از شب خونین گذشته
حالا شیعه رسیده تا دم صبح
خبر از روم و هند و چین گذشته
کی گفته چله ی دی ماه سرده
که دستش توی دستای ی مرده
چه کرده با دل ما حاج قاسم
زن و بچه تو میدون نبرده
خبر اَ بوی بارون داره ای دی
نشون اَ سبزوارون*۵ داره ای دی
چنان دی ماه دار الصابرینش*۶
شکوه نخل ایمون داره ای دی
علی جونم علی جونم علی جون
به عشق تو مسلمونم علی جون
دعا کن منتقم فردا بیایه
به راهش فرش کرمونم علی جون
ولی نه فرش که قابل نداره
مگه مهمون نوازت دل نداره
همی دلِ میاره فرش راهت
دل دیوونه صبر و بِل*۷ نداره
زینت کریمی نیا
*۱_کوه بالای گلزار شهدای کرمان
۲_غاری در کوه مشرف به گلزار شهدا به نام طاق علی
۳_گنبد جبلیه یکی از آثار باستانی کرمان که نزدیک محل انفجار بوده است
۴_مسجد صاحب الزمان که در کنار گلزار شهدای کرمان است
۵_نام دیگر شهرستان جیرفت هم بوده است
۶_دارالصابرین لقبی است که مقام معظم رهبری به بم دادند
۷_بل به معنی بگذار و در لهجه کرمانی به معنی صبر کن بکار می رود
۸_شهید حاج عادل رضایی مداح خوب کرمان
*در ضمن مریم زهرا امیرعلی امین ریحانه همه از اسامی شهدای یک خانواده هستند
http://eitaa.com/sheydayezeynab
خاطره تشییع سردار در کرمان۱۴۰۰/۱۰/۱۷
#روزهای_سرد_داغ
گریه هایم برای تو سردار، مثل گریه به زیر باران بود
گریه در گریه بود و انگاری ،ابر و باران پر از خیابان بود
باور مردمان ترک می خورد، در هجوم خبرترین موضوع
نه نمی شد شکست باور را ،که امیدش به مرد میدان بود
نوحه نوحه مرور می گردید ،بند بند لهوف و مقتل ها
وه عجب روضه ای مجسم در، کاروان نجیب کرمان بود
علقمه در کویر کرمان هم ،،شاخه ای از فرات می آورد
نقل بازار شام نه هرگز ،نقل احساس پاک ایران بود
شهر در اضطراب می پیچید، بد هوا سرد از نبودت بود
شهر من باز هم دلش تنگ و، جا برای حضور پنهان بود
خبر آمد که عده ای از عشق ، در پی ات پیرهن دریدند و
ساقدوش وصال گشتند و ،پا گشای تو با شهیدان بود
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
گفتگو با حاج قاسم
دی ماه ۱۴۰۳
#روزهای_سرد_داغ
حاجی آیا نفست تازه نشد برگردی؟
تو که سرقافله ی رجعت چندین مردی
وقت آن نیست بخواهیم مهیا بشویم ؟
که مسیحا نفسی دیده مداوا بشویم
بعد از تو همه مردان سرآمد رفتند
سمت خورشید که از قله برآمد رفتند
مژده دادند که بانگ جرسی می آید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
تو کجایی که نیازم به تو تشدید شده
دل دنیا هدف هجمه تردید شده
ما هنوز از خبر رفتنتان مدهوشیم
پای فرمان ولی لحظه به لحظه گوشیم
سر به کف پای به راه و دلمان غرق دعاست
قله نزدیک شده وقت رسیدن به شماست
آی نفس زکیه بی تو نفس سخت شده
و چه آسان صف زوار تو خوشبخت شده
کاش یکبار دگر آیی و لبخند زنی
عشق را با جگر شیر تو پیوند زنی
کاش باشیم و ببینم که از این غربال
رد شویم و بشود وقت طلوع آمال
کودکی هم که به وصل تو رسید عاقل شد
دل عالم به حقیقت همه پر از دل شد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab