فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوانش غزل ۱۵۲حضرت حافظ توسط دختر گلم آیسان خانم از پیش دبستانی زینت الحیات کرمان در شب یلدا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
34.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوانش غزل ۱۵۲حضرت حافظ توسط دخترگلم زهرا سادات خانم از دبستان علم الرضا علیه السلام کرمان در شب یلدا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
اینها همه هدیه این دخترهای عزیزم به بنده هست ممنون از این هدیه خوب انشالله همیشه بدرخشید❤️😍😘
36.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوانش غزل ۱۵۲ حضرت حافظ که توسط دختران گلم دو خواهر سوگند و فاطمه خانم که یکیشون کلاس چهارم و یکیشون پیش دبستانی هستنددر شب یلدا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوانش غزل ۱۵۲حضرت حافظ توسط دخترگلم مهدیس سادات خانم از دبستان علم الرضا علیه السلام کرمان در شب یلدا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
چشمانم آب می افتند از
باران روی سر صحنت
دلگرم هم شده ام حتی
با برف تا کمر صحنت
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
در آستانه روزهای پر التهاب دی ماه و سالگرد سردار دلهایمان هستیم .اولین شعری که در آن روزها نوشتم .انشالله که مورد عنایت خود سردار واقع شده باشد . چه روزهای غم انگیزی بود👇
#خبری_داغ
سروده دی ماه ۹۸
خبر آمد خبری داغ که می سوزاند
آتش افتاده در این باغ که می سوزاند
خبر آمد به دل دشت که دریا خشکید
آه ها بس که کشیدیم ثریا خشکید
شعله داغ است ولی روضه امانش ندهد
فرصت برف زمستان به خزانش ندهد
شعله داغ است ولی از دل داغ شیعه
قدر گلبرگ گلی سوخته باغ شیعه
پیرهن کهنه نداری تو و یک تکه حصیر
نشده خواهر ویا دخترت البته اسیر
روضه ات خاطره ی کوچه و در کم دارد
فاطمیه ست ولی بوی محرم دارد
روضه ات گرچه نرفته ست به سمت گودال
ولی از علقمه شد ساغرمان مالامال
قمر آن لحظه که دستان تو افتاد رسید
ماه هم دید تو را ماه به فریاد رسید
چیست بین تو و زهرا که نمی دانم من
چه گذشته به تو آیا که نمی دانم من
بر تنت خاک شلمچه ست ز بویت پیداست
چیست که خانه تو شهره به بیت الزهراست
فاطمه امده از قصر به استقبالت
فاطمیه شده هم عصر به استقبالت
دل تو حاوی دریاست به دریا سوگند
چشمه اش کوثر زهراست به زهرا سوگند
بهتر از این چه لقب حک شده بر روی عقیق
که ولی خوانده تورا یار قدیمی ورفیق
گریه کرده ست وبه تکرار شهادت داده
که به جز خیرندیده ست درین فرمانده
تو همانی که بدون کرسی، دفتر، میز
خودشدی مسئله و اصل گزینه بر میز
راست گفتند تروریست تویی ای سردار
کرده ای دشمن حق را به نگاهی مردار
دشمنانت نه فقط کشته چشمان تواند
دوستان هم همه مدهوش و پریشان تواند
مادرت کو که ببیند چه سرافراز شدی
روی قبرتو نوشتند که سرباز شدی
توهمان حرفه ای لشکر ثاراللهی
که لدر می بری از خصم توازیک راهی
که همه واله ودرمانده شدنداز هوشت
بیجهت نیست علم خسته شده بر دوشت
مطمئنم من از آن روز که برمیگردی
ولی از سیصد واندی تو کدامین مردی
سیصد وسیزده و آه ندامت ازمن
تو وآنها ودل مانده به حسرت ازمن
می شود نام مرا هم ببری درآن روز
می شود پاک شود قصه من از دیروز
آه اگر بر تو شکایت ببرم من آیا
می شود فیض شهادت ببرم من آیا
می شود دفتر دیروز مرا پاک کنی
گوشه ای درکف پاهات مرا خاک کنی
جای من نیست اگر بین تو و یارانت
چند بیتی که شدم شاعرت ومهمانت
بیت دربیت بدنبال تو می گردم من
بخدا درغم تو کوه پراز دردم من
کوه پردرد ولی باز سراپا محکم
ایستاده به ره حضرت آقا محکم
حضرت عشق نبینم که شما گریه کنی
مرگ حق است به دینم که شما گریه کنی
چندسال است ندیدم که شما تا این حد
بغض از چشم و نگاهت به عیان می بارد
بخدا عقده دل وانکنی می میرم
و اگرچه که زنم اسلحه را می گیرم
سر فرزند چنان ام وهب در دستم
بر سر عهد خودم با تو همیشه هستم
باز پیمانه بده این سر پیمانه پرست
سر پیمانه ی تو بر سرپیمانش هست
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
یاد و خاطره درگذشتگان زلزله بم گرامی باد
ای بم
ای آسمان ابی احساس
یاد تو چون
شمیم بهاران سبز تو
رویای ماندنی دفتر من است
در انتهای کوچه ایمان کنار عشق
آن منزل به یاد ماندنی مادر من است
آنجا کنار نخل بلند میان باغ
گلهای عاطفه را می توان شمرد
دستان مردم تو
مانند دستهای نخل
باز و کریم
ای بم عزیز من
بالا و پر غرور
ای جاری از بهشت
پر نور و پر سرور
دلهای مردم تو مثل آسمان
ابی و پاک و زلال است و مهربان
نارنجی ات میان سبز
خوش رنگ و دلپذیر
چون نخل سربه زیر
آرام و گرم
می بارد از نگاه دخترکانت
حیا و شرم
ارگت شکوه تمدن
اصیل و ناب
ساکت گشوده دامنه بر
صبر بیحساب
ای بم غریب من
زیبای رو سپید
شبهای پرستاره تو
روشن ازامید
بایدهمیشه بمانی
تا آن زمان که نخل
پر بار و پرکرم
قدش بلند
نامش بلند
و زیبایی اش بلند
تا آن زمان که عشق
در دستهای مردم تو
می شود هنر
باید همیشه بمانی
این قول رهبراست
خوش بوی سبز
باید همیشه بمانی
این حرف اخراست
زینت کریمی نیا
🆔http://eitaa.com/sheydayezeynab
نذر حضرت ام البنین سلام الله علیها
برای از تو سرودن قلم علم شده است
و واژه ها همه والا و محترم شده است
شنیده ام که شما شاعرید و اشک شرم
روان به روی جبین من و قلم شده است
عجیب واژه ژرفی ست محترم یعنی
کسی که محرم حق باشد و حرم شده است
به احترام تو باید تمام قد پا شد
به احترام همان قامتی که خم شده است
به جای فاطمه آنقدر مادری که اگر
کسی از عصمتتان گفت باورم شده است
عروس تازه ای و کودک حرم تبدار
هنوز سرنرسیده شروع غم شده است
میاید از طرف علقمه شمیمی که
گواه مادری ات گشته و حکم شده است
میان این دو حرم حس شاعرم انگار
که با دوفاطمه امروز هم قدم شده است
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#کانال_اشعار_زینت_کریمی_نیا_شیدای_زینب
#چهارشنبه_امام_رضا_جان
میگن هوای شهرت آلوده ست
میگن حرم دیده نمیشه خوب
همون هوای آلوده ت عشقه
بیشتر از این من و نزن هی چوب
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#شب_های_جمعه_زیارتی
۱۴۰۲/۱۰/۷
#حضرت_ام_البنین
بانو اجازه اول خط یک سفارش
بانو اجازه با خجالت یک سفارش
بانو شنیدم شاعرید و کم نوشتم
این شعر دارد عرض حاجت ، یک سفارش
تو مادر مردان مردی خود که هستی ؟
من می نویسم اُمّ غیرت ، با اجازه
حالا اجازه جابه جا شد با سفارش
از توسفارش خواست زینت ،با اجازه
نام تو را بردم به زیر نور مهتاب
کردم زیارت خوب و راحت با اجازه
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
1_4768382284.mp3
3.77M
🔸حکایت عجیبی از عریضهنویسی به محضر امام زمان سلام الله علیه
🎙 مرحوم آیت الله العظمی #بهجت رضوان الله تعالی علیه .
#یا_بقیه_الله_روحی_لک_الفدا
می چرخم این کوچه ها را که پوچند
این روزهارا که حالی به حالی است
بر شانه ها شعر و شبنم نشسته
انگار یک ابر در این حوالی است
شاید که این ابر باران ببارد
شاید خبر از سواران بیارد
پاییز عطر بهاران بکارد
پایان چندین سده خشکسالی است
پایین تر از خط فقریم آقا
از کوله بارت "تصدق علینا"
می بینی این خاک ها را که دلخون
می بینی این خانه ها را که خالی است
از تیغ و شمشیر و نیزه گذشتیم
تا موشک و اوج پهپاد رفتیم
با سیصد و سیزده شکل گشتیم
شاید پسندد عزیزی که عالی است
با نیشخند و تمسخر چه باید
با دین ستیزی، تنفر چه باید
با هتک احرام چادر چه باید
انسانیت در مسیر زوالی است
با اتهامی که باران بخواهیم
دنیای سرشار ایمان بخواهیم
اجرای آیات قرآن بخواهیم
گفتند این ها همه خوش خیالی است
گل خوب اما به جای خودش خوب
دل خوب اما چنان صخره و چوب
با اینکه هستند بسیار محبوب
اما فقط حصر در نقش قالی است
خواندیم ندبه که آرام گیریم
شعری سرودیم الهام گیریم
باید فقط از خودت وام گیریم
در ندبه هایی که اشکش سوالی است
(این معز الاولیا و مذل الاعدا)
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#کانال_اشعار_زینت_کریمی_نیا_شیدای_زینب
بخشی از#سرود_همخوانی_نه_دی۱۴۰۲
اجرا توسط جناب حاج آقا کدخدایی
در دل سرما بهاران می رسد
بر بیابان عطر باران می رسد
در میان نا امیدی از بشر
سوره والفتح قرآن می رسد
غزه و لبنان و ایران در جهان
جای سردار، مرد میدان بیگمان
گر به جا مانده سپاه قدس از او
مژده فتح و ظفر بر قدسیان
ماه دی اردیبهشت عاشقی است
عشق نرگس در دل هر رازقی است
با بهار نرگس آیند عاشقان
فصل گل کردن به باغ لایقی است
هم نه و هم سیزده دی یک جهت
سید رضی ها بعد حاج قاسم به خط
یاوران مهدی صاحب زمان
دور حسن یوسفش جمعن فقط
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
تقدیم به یار و همراه حاج قاسم شهید #پورجعفری
"دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود"
چکمه دائمی از چرم وفا دوخته بود
جعفری جنس و حسین اصل ، می نابش هست
آنکه عمری به تمنای شهادت زنده است
بس که لبخند و لبش عهد تفاهم دارند
بوسه قند و نمک بر گل گندم دارند
دل پاکش فقط ازطرز نگاهش پیداست
طالع سعد و خوش از چشم سیاهش پیداست
چشم مستش چقدر جام لبالب دارد
ساغر معرفت از غیرت زینب دارد
مرد بی حاشیه و ساده و بی آوازه
در عمل کهنه و در شهرت و عنوان تازه
سر سپرده ست سرِ دار فقط با سردار
خانقاهش شده یک جبهه و زهدش پیکار
او مریدی است که تو پیر و مرادش شده ای
همه ی زندگی و کار و جهادش شده ای
دوستش داری و از لحن پیامت پیداست
دوستت دارد و در طرز مرامت پیداست
جان او یک نظری هم به من شیدا کن
تو نگاهی به دلم محض دل زهرا کن
عکسش افتاده به چشم و به گلویم بغضش
به گریزی بشود کرب و بلایی روضه ش
باز افتاده از آن جام لبالب به دلم
که گریزی بزند تا دل یک روضه قلم
شرمگین نیست که آبی نرسد بر گلها
لب او تشنه نبوده ست شبیه سقا
ارباََ اربا نشده پیکر او چون اکبر
نگرفته است در آغوش علی اصغر
کمر از داغ برادر نشکسته دیگر
نشنیده است که مهلا مهلای خواهر
داغ دارد دل ما داغ اباعبدالله
نشود سرد به صد قرن پر از گریه و آه
داغ دارد دل ما داغ از آن شعله در
چارده قرن تلافی نشده خون جگر
چارده قرن گره خورده عجب در کارم
بغض نشکفته ی در بین در و دیوارم
خاک آلوده شده واژه ناب مادر
آب هم سوخته در این تب و تاب مادر
آخر روضه هر باره ابا عبدالله
چاره هر دل بیچاره ابا عبدالله
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#کانال_اشعار_زینت_کریمی_نیا_شیدای_زینب
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
Voice 003.m4a
14.32M
یادواره شهید حاج حسین پور جعفری
مداح حاج عادل رضایی
شعر از زینت کریمی نیا
با سلام و عرض ادب به اعضای محترم کانال دیده شده که کانالهای بزرگ مداحی و غیره این اشعار و سریعا می برن تو کانالشون ممنون از،عنایتتون ولی این اشعار بلافاصله منتقل نشه چون بعضا اشتباهاتی دارند که ظرف ۲۴ ساعت یا بیشتر درست میشه بنابراین لطفا صبر کنید تا ویرایش کامل بشه از،لطف شما ممنونم
باز پیمانه بده این سر پیمانه پرست
سر پیمانه ی تو بر سر پیمانش هست
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
میلاد بهانه آفرینش حضرت زهرا سلام الله علیها و روز زن و هفته مادر مبارک ❤️
جز خدا هیچکس نبود آنروز ، تو فقط شاهد خدا بودی
موقع رونمایی از خورشید ، توبه چشمش چه آشنا بودی
آسمان سیب را که بو می کرد ،کوثرت را که درسبو می کرد
چشمهایش که آب رو می کرد ، علت آبرو شما بودی
آبرو می گرفت باران و ، می شد آماده پای قرآن و
باوضو آیه های انسان و ، شان تنزیل هل اتی بودی
بود شد هر نبود با چشمت ،می رسد هر وجود تا چشمت
چشمه یک چشمه بود از چشمت .مروه ها را خودت صفا بودی
بعد تو گل خدا عمل آورد .جای روی تو یک بدل آورد
شاعری یاس را مثل آورد ، مهربان بودی و رضا بودی
شاعری یاس را مثل آورد ،یاس پهلو گرفت و کم آورد
او بهاری شکسته را می خواند ،وقتی او را تو پیشوا بودی
چادرت بر سپیده زد پهلو ، با همان هفت وصله اش بانو
گرچه رویت ندیده بود ملک . ذکر تسبیح ماورا بودی
برق زد ربنای در دستت ،شد همین ها طلای در دستت
چه نیازی تو را به انگشتر ،که خودت برتر از طلا بودی
چه نیازی به رخت نو داری ،تو که با ماه یک به دو داری
کمترین هدیه ات لباس عروس ، که عروس فرشته ها بودی
کمترین هدیه ات لباس عروس ،چون که بر عرش می کنی تو جلوس
برمن شاعرت چه می بخشی ،تو که دستی پر از دعا داری
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#کانال_اشعار_زینت_کریمی_نیا_شیدای_زینب
گفتگوی #حاج_قاسم با مرگ
چقدر دلبر گل پیرهن در آغوشت
چقدر لیلی سیمین بدن در آغوشت
چقدر پای زلیخای من به درد آمد
دوید و باز نشد جای من در آغوشت
همین که شعر وزد از هوای خانه تو
به بوی وسوسه آید سخن در آغوشت
به پیش چشم خودم دیده ام شقایق را
که راه یافته با نسترن در آغوشت
زمان به وقت شهادت ، شب است و شعله ورم
شده ست قسمت من سوختن در آغوشت
قسم به قسمت قاسم رسیده ام ای مرگ*
به آرزوی خودم کاملا در آغوشت
رفیق جبهه و سنگر ، ببین وفای مرا
به بیت آخری ام آمدن در آغوشت
زینت کریمی نیا
رفیق جبهه و سنگر یعنی #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی دوست حاج قاسم که طبق وصیتشان در کار ایشان دفن شده اند
نامه حاج قاسم به دخترشان :
*مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟
مشتاق دیدارت هستم
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حاج_قاسم
"دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس "
دعای مادرسادات پیک راهت بس
اگر که خسته رسیدی به مرقد زینب
به زیر چادر مادر،پناهگاهت بس
پس از کرامت باران به کربلای پنج
نگشته خشک دو چشم تو این گناهت بس
بیا که دهر دچار مصیبت و قحطی ست
برای مرگ گناهان کمی نگاهت بس
تو خوب راه رسیدن به عشق را حفظی
در این طریقت تاریک نور ماهت بس
من از توجه زهرا به وجه تو دیدم
موجه است نگاهت ، همین وجاهت بس
بیا نفس بده بر ابرهای مردهی شهر
که یک نسیم فقط،از هوای آهت بس
به نام فاطمه و ربط آن به یا فاطر
به نام قاسمِ قسمت ، به قدرت ِ قاهر
به ذکر فاطمه و "هَل اتی علی الانسان"
به رمز آن شب حمله به سنگر و میدان
قسم به نام درخشان زهره و زهرا
قسم به فجر به اسم ضمیر "اَعطَینا"
به آیه آیه ی قدر وبه سوره ی کوثر
که نیست مکتب قاسم به یمن او ابتر
به" یُطعمون" و به "یُوفون" به نذر و "نُطعمُکُم"
یتیم اسیر و فقیرند کل این مردم
که پای سفره زهرا شدند پرورده
که مادرانه همه هستی اش فدا کرده
قسم به نام پر از مهربانی ات مادر
که پای مادری ات قابلی ندارد سر
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab