مناجاتی با سبک کجایید ای شهیدان خدایی
به یاد همه شهدا علی الخصوص #شهید_سید_رضی_موسوی
ز هرچه غیر یار، استغفرالله
ز جهل آشکار، استغفرالله
نمی آیم به کار، استغفرالله۲
شدم بی اعتبار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^^
بجز اشک سحر، چیزی ندارم
ضرر کردم ضرر، چیزی ندارم
مرا مُفتی بخر، چیزی ندارم۲
به هجرانم دچار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^^
پُر از گمراهی ام، هدایتم کن
پریشانم، نجف را قسمتم کن
مرا آماده ی، شهادتم کن۲
منم چشم انتظار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^
کجایید ای شهیدان خدایی
بلا جویان دشت کربلایی
کجایید ای سبکبالان عاشق
پرنده تر زمرغان هوایی
همه رفتند و تنها مانده ام من
ز دیدار حسین جامانده ام من
جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین جان
^^^^
پگاه من حسین، ماهم حسین است
گواه من حسین، راهم حسین است
پناه من حسین، آهم حسین است۲
بحق داغ یار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یا ربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^
بحق خواهری، که معجرش سوخت
میان شعله ها، موی سرش سوخت
سه ساله دختری، دور و برش سوخت۲
نشد آتش مهار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^
صدا زد با پرِ آتش گرفته
به یاد آن درِ آتش گرفته
کجایی مادرِ آتش گرفته۲
که هستی بی مزار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یا ربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرد مرداست پسرت
مرهم درداست پسرت
#حاج_محمود_کریمی
#وفات_حضرت_ام_البنین(س)
#امام_زمان_عج
#غزل
خراب روی تو و چشم نیمه خواب توام
خراب کرده ام، اما ببین خراب توام
یکی یکی که ورق می زنی کتاب مرا
نگو که مثل همه باعث عذاب توام
گناه کردم و دیدی به رو نیاوردی
خدا قبول کند، بندهء ثواب توام
اگرچه هرزه شدم، سرشکسته برگشتم
هنوز کنج قفس، بسته بر طناب توام
همیشه خوب شدن، دست نوکر بد نیست
ولی چه خوب شد اینکه من انتخاب توام
قرار نیست ببینم مگر جمال تو را؟
چه قرن هاست عزیزم پی جواب توام
ز خواب من گذری کن اگر دلت آمد
ز خواب من که همه عمر، در رکاب توام
به زیر سایه طوبای قامتت شادم
مرا بهشت نبر، زیر آفتاب توام
بیا و یک سحر آرام، دل ببر از من
به جان فاطمه آقا در اضطراب توام
نزول کوثر زهراست، می، تعارف کن
خمار مستی یک جرعهء شراب توام
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
11.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀 گفت: اگر هر کس این دو دقیقه زمان را گذاشت ۱۵ شب نشده نتیجه نگرفت، به من لعنت کند...
نود سالمه، آخر عمرمه، الکی لعنت برا خودم نمیخرم...
💔اللهم عجل لولیک الفرج💔
#امام_زمان_عج
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
زهرا اگر نبود ، جهان جنبشی نداشت
خورشید در مدار فلک چرخشی نداشت
پروردگار تحت حدیثی بیان نمود:
خِلقَت بدون فاطمه پیدایشی نداشت
رو شد دلیل آن همه چلّه نشینی اش
جز فاطمه،رسول خدا،خواهشی نداشت
حتّی نبی که اُسوه ی صبر است،وقت ضعف
جز در کنار فاطمه آرامشی نداشت
چادر نماز حضرت زهرا اگر نبود
آئینه ی جمال خدا پوششی نداشت
زهرا عفیفهایست که با پای پُر وَرَم
یک لحظه در قنوت خودش لغزشی نداشت
معیار بندگی خداوند،"فاطمه" است
پروردگار بهتر از او خطکِشی نداشت
شُکر خدا که فاطمه در حشر حاضر است
ورنه بشر بهانه ی بخشایشی نداشت
چشم امید طفل ، همیشه به مادر است
شیعه بدون فاطمه آمُرزشی نداشت
شُکر خدا که اُمِّابیهاست مادرم
شُکر خدا که حضرت زهراست مادرم
هفت آسمان به وقت افاضات دینی اش
اقرار کرده اند به بالا نشینی اش
آنقَدر محو ذات خدا در نماز بود
افلاک غبطه خورده به خلوتگزینی اش
شاگرد ابتدایی زهراست ، جبرئیل!
از فاطمه است منصب روح الامینی اش
بنیان خانه داری او،ساده زیستی ست
جانم فدای چند ظروف گِلینی اش
یا لَلعَجَب ز بندگی آن چنانی اش
یا لَلعَجَب ز زندگی این چنینی اش
روز ازل به فاطمه دل بست مرتضی
تا آخرش رسید به حورِ زمینی اش
پیراهن عروسی او دستِ سائلی...
ما را اسیر کرده همین ذرّهبینی اش
دامان او "حسین" و "حسن" پرورش دهد
حق افتخار کرده به مردآفرینی اش
ما سائلان کوی حسین و حسن شدیم
دُردی کشِ سبوی حسین و حسن شدیم
زهراست راه حل معمای مرتضی
شرط صعود تا به بلندای مرتضی
از دستپُخت فاطمه پای تنورهاست
نانی که می خورند گداهای مرتضی
او بازتاب جلوه ی رَبّانی علی است
آئینه ای برای تماشای مرتضی
شیرین ترین بهانه ی دیروز مرتضی
لیلاترین بهانه ی فردای مرتضی
یا "مرتضی" است ذکر سحر های "فاطمه"
یا "فاطمه" است ذکر سحرهای "مرتضی"
ذات "علی" و "فاطمه" ذات الهی است
بی حُبِّ این دو،عاشقی عین تباهی است
جبریل می شویم اگر بال و پر دهند
ما را از آسمان مدینه گذر دهند
از مثل من تمامی این کوچه پُر شود
روزی اگر برای گدایی خبر دهند
بِالقُوّه قنبریم که بِالْفِعل می شویم
قدری به ما از آب و غذایش اگر دهند
ما خاک کوی فاطمه را ول نمی کنیم
حتّی اگر به قاعده ی عرش ، زر دهند
حوّا و آدم اند،..نه..،زهرا و حیدراند
آن زوج را که کُنیه ی مادر_پدر دهند
سردردِ طفل،بانی الطاف مادر است
ای کاش هر دقیقه به ما دردسر دهند
خیلی برای عمر کمش گریه می کنیم...
تا خون به جای اشک به چشمان تر دهند
او بار شیشه داشت که "دیوار" دیده بود
امّا نشد که این خبرش را به "در" دهند
بال فرشته سوخت ز هُرم صدای او
از ناله ی غریبی وا مُحسنای او
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مربع_ترکیب
عشق گه شادی است گاه غم است
گاه میخانه است و گه حرم است
گاه بغض و سکوت پشت هم است
گاه فریاد های دم به دم است
عشق کار سیاه کاران نیست!
طفل در بازی بزرگان نیست!
من همه عمر شور و شر بودم
اهل منطق نه! با جگر بودم
راستش!عاشقی قدَر بودم
کوچه به کوچه دربه در بودم
چندسال است میشوم عازم..
میروم کوچه بنی هاشم
اول شعر حرف من این است
عشق زهرا حقیقت دین است
گوش من با بقیه سنگین است
پیش او لحظه هام شیرین است
عاشقم دورِ دور از همه ام
نوکر نوکران فاطمه ام
کیست زهرا خداست یا بنده؟!
بنده ی از خداش آکنده!
چه گذشته چه حال و آینده
بین دستان اوست پرونده
هو نگفتیم و رو به هو هستیم
ماهمه زیر حکم او هستیم
چله خاتم رسولان است
سیب سرخ خدای منان است
صورتش صفحه صفحه قرآن است
هرچه حُسن است در جهان آن است
زن ولی قبله ی ابوالحسن است
او امام امامهای من است!
باطنش نور ظاهرش تن بود
سخنش حکمت مبرهن بود
چادرش کعبه بود مامن بود
او خدا در شمایل زن بود
چادر کهنه اش غنی ز رفوست
عرش حق پادریِ خانه ی اوست
شیرزن بود اقتداری داشت
منصب "صاحب اختیاری" داشت
در دهانش چه ذوالفقاری داشت
با علی خودش قراری داشت
به ولای علی بلی گفته!
به ولایش بلی علی گفته!
الگوی جاودان مادرها
گل امید قلب دخترها
خار در چشم تنگ ابترها
سایه اش بر سر پیمبرها
کیست جان علی ولی الله؟؟
فاطمه فاطمه سلام الله
بعد هجده بهار محترمش..
بیشتر از خوشی رسید غمش
دردسر داشت دم وَ باز دمش
پهلوی زخم بود و قدّ خمش
تکیه گاه ائمه اطهار..
بود آزرده از نوک مسمار!
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#ولادت
#غزل_مثنوی
خبری بود در افلاک و جهان می خندید
آسمان نغمۀ یا فاطمه اش را سر داد
خبر حضرت جبرییل به سرعت پیچید
که خداوند به پیغمبر خود مادر داد
خبر آمد که خبرهای جهان ناچیزند
باید از نو خبری در دو جهان بر پا کرد
و خدا خواست علی مشتری زهره شود
که چنین رو به زمین مشت خودش را وا کرد
همه دیدند و شنیدند که شد بعد از آن
کهکشان مست و جهان مست و ملائک سرمست
قدسیان نیز فرود آمده و می گفتند
این تنوری ست که از نور نبوت گرم است
حول دستاس تو یک عمر جهان چرخیدست
به خدایی که خودش بوده بلا گردانت
هفت دریای زمین تشنه لب یک قطرست
که به هنگام وضو می چکد از دستانت
چهارده قرن پس از آمدنت ای خورشید!
ماه از برکۀ چشم تو وضو می گیرد
حیدر دیگری از راه می آید یک روز
که جهان روشنی از چهرۀ او می گیرد
#احمد_علوی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
زمستانی سیاه است و سپیدی سر زد از موها
ز بامم برف پیری را نمیروبند پاروها
چه میزانی پی سنجیدن جرمم به جز عفوش
که ترسم بشکند پرهای شاهین ترازوها
کند خامه به گوش چامه نجوا نام زهرا را
مگر دستم بگیرد لطف آن بانوی بانوها
گناهانم فراوان و اگر بانوی محشر اوست
در آن غوغا نیارم کم، نیارم خم به ابروها
نه هر کس فخر دارد گردروب خانهات گردد
مگر از زلف حورالعین کند آماده جاروها
اگر آلودهام «یا طاهر» و «یا طاهره» گویم
در این تسبیح همسنگاند «یا زهرا» و «یاهو»ها
اگر یک فضل از فضه کسی گوید به شوق آن
کنم از لانه هجرت چون پرستوها ارسطوها
نخی از معجرت حبلالمتین از بهر معصومین
به دستت شربتی داری شفای جان داروها
ز فرط کار روزان و نوافل خواندن شبها
نمیماندی رمق از بهرت ای بانو به زانوها
گهی دستاس دستت بوسه زد گه آبله پایت
عبادت را و همت را در آن سوی فراسوها
به طوفانها مگر موجی خبر از پهلویت برده
که میمیرند و کشتیها نمیگیرند پهلوها
#استاد_حاج_علی_انسانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#ولادت
#ترکیب_بند
دارد ام الوقار می آید
خوشی روزگار می آید
کوثر از چشمه سار می آید
برکت بی شمار می آید
با قدم های غرق بارانش
عطر و بوی بهار می آید
مثل باران زلال می بارد
مثل گل با وقار می آید
سایۀ لطف اوست گسترده
برکت این دیار می آید
دارد این خلقت خدایی را
آبرو، اعتبار می آید
دختری از سلاله ای روشن
دختری ریشه دار می آید
نور چشم خدیجه کبری
مصطفی را قرار می آید
دختری که نبی به مادریش
می کند افتخار می آید
دختری که خدا خودش گفته:
به شهِ تک سوار می آید
دختری که برای همسریِ
صاحب ذوالفقار می آید
همسری که برای دفع خطر
از علی، پایِ کار می آید
همسری که به یاری رهبر
وسط کارزار می آید
محور اهل بیت می آید
مادر این تبار می آید
مادر یازده ولیِ خدا
مادر انتظار می آید
مادری که به دامنش شیری
مثل زینب به بار می آید
دستِ رد که نمی زند هرگز
با گداها کنار می آید
به خدا صبح محشر کبری
حب زهرا به کار می آید
پیرهن در زفاف می بخشد
آبرو بر عفاف می بخشد
فاطمه فاطمه است چون دریاست
فاطمه فاطمه است چون زهراست
فاطمه فاطمه است چون نورش
در نفس های آسمان پیداست
فاطمه فاطمه است، معلوم است
هر کلامش هزار و یک معناست
فاطمه فاطمه است چون فردا
شافع روز محشر کبراست
فاطمه فاطمه است چون محشر
شیعه اش از شرار نار جداست
فاطمه فاطمه است چون شوری
در دل عاشقان او برپاست
فاطمه فاطمه است، با حیدر
پای تا سر فدایی مولاست
فاطمه فاطمه است ای مردم
«فاطمه فاطمه است بی کم و کاست»
باغ احمد چه کوثری دارد
خوش به حالش، چه مادری دارد
می دهد بوی گل، شمیم گلاب
جاری از عطر او بهشتی ناب
رو گرفته ز چشم نابینا
داده او آبرو به حُجب و حجاب
نورِ خورشید، صورتش هر روز
نیمه شب، نور چهره اش مهتاب
اول و آخرین سلام رسول
پشت این درب می رسد به جواب
پشت این باب می زنم زانو
می رسم به بهشت از این باب
هر کسی فاطمه نگاهش کرد
نفَسش می شود دلیلِ ثواب
بس که بی بی گرفته دستم را
رفته از دست من حساب و کتاب
فاطمه غرقِ در توسّل بود
همهی شهر، جز علی در خواب
ای قرار علی ولی الله
السلام علیکِ یا اماه
سِرّ والیل و روح قرآن است
سیره اش وصف صبر و ایمان است
خلقت از برکت وجودش بود
همهی خلق جسم و او جان است
یکی از معجزات او فضّه
خادم اوست هر که سلمان است
آب مهریه اش، زمین ملکش
عالم از برکتش مسلمان است
روزی سال ماست در دستش
برکت سفره اش فراوان است
نان این سفره را به ما بدهید
جای دستان او بر این نان است
چادرِ مشکیِ پر از نورش
پرچمِ انقلاب ایران است
فاطمه مادر حسینی هاست
فاطمه مادر شهیدان است
مطمئنم دعاش، پشت سر
رهبرم سید خراسان است
انقلابی ام و حسینی ام
پیرو مکتب خمینی ام
فاطمه جلوهی خدا دارد
نفَسَش عطر ربنا دارد
نیمه شب در قنوت بارانش
گریه، گریه، دعا، دعا دارد
در کرامات او همین بس بود
پسری مثل مجتبی دارد
با وجود حسین معلوم است
دامنش بوی کربلا دارد
جان حیدر به جان او بند است
خانه با بودنش صفا دارد
ماند پنهان مزار او امّا
حبّ او بین سینه جا دارد
مانده ام آن که عرش جایش بود
پس چرا زیر دست و پا دارد ، ...
بگذریم، آن امام می آید
صاحب انتقام می آید ...
#وحید_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#مثنوی
ای تاج سر زنان عالم
وی مفخر دودمان آدم
از جوهر قدس، تار و پودت
از نور محمدی، وجودت
معیار کمال زن، تویی تو
مقیاس جلال زن، تویی تو
ای نادره در بحر رحمت
آویزهی گوشوار عصمت
خیّاط ازل ز حجلهی غیب
در طارم نور غیب لا ریب
چون مشعل وحی را بر افروخت
پیراهن عصمت تو را دوخت
ای گنج هزار گونه گوهر
وی خوانده تو را خدای، کوثر
نسل تو، نگاهبان دین ست
بر تاج تو، یازده نگین ست
شاه شهدا که بر سر دین
بگذاشت نگین و تاج خونین
یک پارهی پاک از تن توست
پروردهی شیر و دامن توست
خونی که به شیر توست معجون
جز رنگ خدا نگیرد آن خون
اسلام، که روز او بشد شب
دادی تو گره به زلف زینب
ای در فلک پیمبری، ماه
خورشید، کمین کنیز درگاه
در قدر، ز کاینات برتر
با فضه -کنیز خود- برابر
#استاد_ریاضی_یزدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#ولادت
#غزل
من از تو می خواهم بگویم ، واژه ها پر ...
از آسمان سبز ، از فصل کبوتر
من از تو آری ، از تو ای بانوی باران !
باید بهاری سبز بنویسم به دفتر
اما چگونه ؟ از تو گفتن کار سختی ست
با این زبان الکن و این روح ابتر !
من شاعری تاریک تاریکم ، چگونه
در محضر آیینه بنشینم مُنوّر ؟!
گاهی دلم لک می زند قرآن بخوانم
قرآن ، سه رکعت نور ، یعنی : فصل کوثر
گاهی دلم لک می زند شعری بگویم
شعری شبیه نورتان ، سبز و مُعطر
دست و دلم می لرزد اما ... کار من نیست
غمگین ، قلم را می گذارم روی دفتر
من عاجزم از خواندن آیات نورت
طبع مرا در مکتب نورت بپرور
در جان من حکمت بریز ، ای جوهر نور !
تا از کراماتت بگویم بار دیگر
باید بخوانم من تو را با لهجه ی نور
باید ببینم من تو را با چشم حیدر
تو بای بسم الله دین ، توحید نابی
ذکر لبان عارف ات : الله اکبر
در تو شکوه بندگی را می توان دید
ای آبروی قبله و محراب و منبر
انسانیت ، حکمت نشین مکتب توست
شاگرد دانشگاه تو ، سلمان و بوذر
نامت بلند است ای دلیل آفرینش
تو کیستی ؟ بانوی دین ، زهرای اطهر
#رضا_اسماعیلی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مدح
#غزل
گفتند وزن و قافیه تعطیل میشود
قحطی استعاره و تمثیل میشود
قوت گرفت شایعه ، میگفت بعد از این
هر صورتی به آینه تحمیل میشود
حتی خبر رسید که از سردی هوا
گلدسته چند ثانیه قندیل میشود
پرگار تا نود درجه رفت ناگهان
مژده: شعاع دایره تکمیل میشود
یک حوریه به قالب انسان حلول کرد
از این حلول هر چه که تشکیل میشود
در مصرعی خلاصه کنم حرف خویش را:
زهرا به قلب فاطمه تنزیل میشود
از آن شبی که روی زمین کرده ای نزول
هر آیه با شئون تو تحلیل میشود
تو چشمهی شگفتی و انجیر میدهی
تحریف قطرههای تو انجیل میشود
گاهی درخت میشوی و میوههای تو
خامش غذای سفرهی جبریل میشود
تو سیب میشوی و تو را میل میکند
سرخی گونههاش که تکمیل میشود
تو میشوی خدیجه و او با وجود تو
حس میکند به آمنه تبدیل میشود
وقتی شما شدی نخ تسبیح قطرهها
هم مشربفرات، لب نیل میشود
وقتی تو ای الههی دریا غضب کنی
ماهی بالدار، ابابیل میشود
طفل تو مبدا همهی اتفاقهاست
هر سال با حسین تو تحویل میشود
این شعر را ببخش اگر "تو" زیاد داشت
خانم، غزل، بدون "تو" تعطیل میشود
#شیخ_رضا_جعفری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem