#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
همسرش با مهربانی هایِ او سازش نداشت
لحظه ای حتی میان خانه آرامش نداشت
برده بود ارث از پدر یک رأفتِ دلخواه را
حیفِ آن قلبی که ایمن بود و آلایش نداشت
در جوانی پیر شد آقا جوادإبن رضا(ع)
زجرها میدید و دیگر طاقتِ رنجش نداشت
جودِ مطلق شد گرفتارِ خساست-زاده که
بُخل و کینه داشت اما دستِ پُر بخشش نداشت
شد برایش قاتلِ جانی شریکِ زندگی
آن شریکِ زندگی که ذره ای ارزش نداشت
ذاتِ امّ الفضل(لع) با خورشید در جنجال بود
عینِ ظلمت بود و چشم ِ دیدنِ تابش نداشت
زهر را آخر به خوردش داد و میزد قهقهه
پشتِ در شد هلهله! فتنه گری کاهش نداشت
سرفه ها میشد نفسگیر از گلویش تا جگر-
سوخت آری هیچ زهری اینقدَر سوزش نداشت
بر زمین افتاد و خاکِ حجره دستش را گرفت
چشم هایش خیره ماند و قدرتِ چرخش نداشت
تشنه جان داد و تنش را روی بام انداختند
آسمان مانندِ عاشورا تبِ بارش نداشت
هیچ روزی در بلایا مثل عاشورا که نیست
هیچ روزی مثل عاشورا خدا سنجش نداشت
*
در قساوت! در جدال و قتل؛ آن هم قتلِ صبر
هیچکس مانندِ شمرِ بی حیا(لع) کوشش نداشت
پیکری شد غرقِ در خونِ قفا در قتلگاه
پیکری که طاقتِ ده مرکبِ سرکش نداشت
مانْد عریان؛ روی خاکِ غربت و با گریه رفت...
خواهری که جز خدا از هیچکس خواهش نداشت!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
مداحی آنلاین - ای عشق شیرین دادی به بادم - طاهری.mp3
9.5M
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
سینه زن گریه کن گوشه کاظمین
ذکر دل یا جواد یا رضا یا حسین
#حسین_طاهری
#زمینه
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
14.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
می رسد بوی رحیلش اندک اندک بر مشام
می شود خاموش ،شمعِ عمرِ کوتاهِ امام
نورِ چشمانِ رضا را سوی مقتل می برند
پس چه شد ای قومِ بیدین حرمت شهرُ الحرام؟
در میان پایکوبی، در میان هلهله
سوزِ بانگ العطش از حجره می آید مدام
کاسهی آبی کنارش هست، امّا وایِ من...
مثل ارباب غریبش می دهد جان، تشنهکام
یاد شد از هلهله ناگه دلم آتش گرفت
رد نشد صد شکر جسمش از دل بازار شام
او که خود پشت و پناه شیعهی مظلوم بود
جسم بی جانش کنون افتاده روی پشت بام
گرچه با جود و سخایش خلق را شرمنده کرد
وقتِ رفتن اینچنین کردند او را احترام
شب، شبِ روضهست زهرا آمده تا کاظمین
روضه ی مکشوف لازم نیست دیگر والسلام
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞۱۸ روز تا عید غدیر
میثم تمار گوید #امیرالمومنین شبهنگام سر در چاه فرو برده و درد دل میکرد...
🔹 در بحارالانوار علامه مجلسی
📚 إذا ضاق لها صدري
#روزشمار_غدیر
#مبلغ_غدیر_باشیم
#استوری
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
آن روز کاظمین چو بازار شام شد
دنیا برای بار نهم بیامام شد
دجله که دیگر آبروی رفته هم نداشت
آنقدر اشک ریخت که چشمش تمام شد
جنت وزید و حُجرهٔ در بستهٔ امام
در بارش ملائکه خود، بار عام شد
تا سایهبان شود به تن زهر دیدهاش
خورشید شد کبوتر و بر روی بام شد...
آن روز ذوالجناح حسین از نفس فتاد
آن روز ذوالفقار علی در نیام شد
آتش نشست در جگر کربلاییاش
یعنی به رسم خون خدا تشنهکام شد...
#عباس_احمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
روضه سوزاند، دلِ چوبی منبرها را
خیس کرد اشکِ غمت گونهی نوکرها را
غزلِ مرثیهات مثل زغالی سوزان
باز سوزاند، دلِ نازکِ دفترها را
داغ، سخت است، ولی داغ جوان سختتر است
پیر کردهست جوانیِ تو مادرها را
آفتابِ تنت افتاد، لب بام، سه روز
ای خدا خیر دهد باز، کبوترها را -
- که رسیدند، به دادت؛ که نسوزد جسمت
ریختند از تن خود بر بدنت پرها را
اسبها حمله نکردند، به بیجانی تو
رو سیاهند، از آن روز که پیکرها را ...
باز هم شکرِ خدا نیزه به دستی نرسید
مثل آن روز، که بردند، همه سرها را
باز هم شکر، که ناموس تو را ... لال شوم
که ندیدی غمِ دزدیدنِ معجرها را
با جوانمرگی تو یادِ جوان افتادم
برد، تابوتِ عبایش علیاکبرها را ...
#رضا_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
13.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_جواد_علیه_السلام
شنیده ام که گدا موج می زند به درت
سرای جود تو خالی ز مستمند مباد
#محمد_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
_؛_؛_؛_ ؛_؛_؛_؛_؛_؛_؛_؛_؛_؛_؛_؛_؛_
سخنرانی شیخ علی خزائی
#امام_جواد_علیه_السلام
#مناجات
شکستهاند قلمها و بستهاند دهانها
نشستهاند قدمها و خستهاند توانها
نبرده راه به جایی خیال از تو سرودن
چه ساکناند زمانها، چه الکناند زبانها
چه حاجتی به بیان است آنچه را که عیان است
که شرح عمر کمت نیست در توان بیانها
کم از شکوه تو گفتند راویان احادیث
نشسته داغ عظیمی میان سینۀ آنها
کسی که حرز تو را بسته است بر سر بازو
کشیده خط سیاهی به دور خط و نشانها
یکیست لطف و عتابت هر آن که دور شد از تو
چشیده است بلاها و دیده است زیانها
تویی که مرجع حلُالمسائل است نگاهت
به ما نگاه بینداز در هجوم گمانها
همیشه قصۀ تو میخورد گریز به گودال
درست لحظۀ آخر بریده است امانها
رضا شدهست علیاکبر و شدی تو حسینش
عوض شدهست فقط جای پیرها و جوانها
دوباره راهی مشهد شدیم و توشۀ ما شد
پر از عریضۀ حاجت شبیه نامهرسانها
غریبزاده! قریبِ به اتفاق سپردند
که حاجت از تو بخواهیم ای امام جوانها!
#سیدمحمدجواد_میرصفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_جواد_علیه_السلام
عروج من و آستان جواد
قنوت من و آسمان جواد
من و خلوت لامکان جواد
سری دارم و سایبان جواد
که آقا ندیدم بسان جواد
رهاییم اما به دامی خوشیم
اسیریم اما به بامی خوشیم
همه کنج صحن امامی خوشیم
به امید عرض سلامی خوشیم
نگیرید از ما امان جواد
هزاران هزار آستان دیدهایم
در این آستان نورِ جان دیدهایم
که جود و کرم توامان دیدهایم
همیشه همین و همان دیدهایم
دو عالم کجا خورده نان جواد
اگر کارو بارت بهم خورده است
اگر بر دلت موج غم خورده است
به نامت اگر رزق کم خورده است
چه غم راه تو بر حرم خورده است
تو و سفرهی جاودان جواد
به گِردش کرم در کرم را ببین
به صحنش حرم در حرم را ببین
به روی گناهان قلم را ببین
هلا سائل محترم را ببین
که عمری نشسته به خوان جواد
خوشا باد اگر کاظمین آمدیم
اگر پیش این نور عین آمدیم
همه عمر در زیرِ دِین آمدیم
کنار ضریح حسین آمدیم
خوشا بر دل میهمان جواد
اگر مشهدی وقت دیدار گو
سرت را به دیوار بگذار گو
شبیه گدایی بدهکار گو
دو بار و سه دفعه نه یکبار گو
فقط گو رضاجان به جان جواد....
حسن لطفی
#ازدواج_حضرت_علی_حضرت_زهرا_علیهاسلام
#ذی_الحجه
از شهر مدینه بانگ شادی برخاست
در عرش، بساط شادمانی برپاست
بفرست مدام بر محمد صلوات
هنگامه ی پیوند علی با زهراست
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#ازدواج_حضرت_علی_حضرت_زهرا_علیهاسلام
#ذی_الحجه
#مربع_ترکیب
دلخوشی یعنی خدا را داشتن
در بهشت لطف او جا داشتن
بین سینه حب مولا داشتن
مادری مانند زهرا داشتن
دل خوشی یعنی دو دنیا مال ماست
روز محشر فاطمه دنبال ماست
بندگی یعنی عبادات شبش
ذکر تسبیحات بر روی لبش
سجده های غرق نور زینبش
آن حجابی که رسید از مکتبش
بندگی یعنی حجاب فاطمه
سجده های ناب ناب فاطمه
عشق یعنی خنده های فاطمه
پر گرفتن در هوای فاطمه
نوکری کردن برای فاطمه
با امید یک دعای فاطمه
عشق یعنی یک نگاه مادری
سر پناهی در پناه مادری
زندگی یعنی سکوتی پر سرور
انعکاس نور در سیمای نور
و بساط عاشقی ها جورِ جور
دور باد از زندگیشان چشم شور
زندگی یعنی هوای بندگی
زندگی کردن برای بندگی
سادگی یعنی به کم ها ساختن
در تنور خانه نان را ساختن
و حصیری زیر پا انداختن
نه به دنیا و طلا دل باختن
سادگی یعنی دو لیوان گلی
وصله نعلین مولایم علی
#وحید_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem