#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#وفات
#مثنوی
ای زینب دوم محمد
زهرای دگر به بیت احمد
چون خواهرخویش هست زهرا
قرآن علی به دست زهرا
مظلومه و دختر دو مظلوم
مشهور به نام ام کلثوم
ریحانه مادر ولایت
همسنگر خواهر ولایت
توحید ز منطق تو پیروز
هفتادو دو داغ دیده یک روز
عصمت ز تو اعتبار دارد
زینب به تو افتخار دارد
در دُرج حیا دُرِّ حسینی
حَقّا که تَفاخُر حسینی
تو مادر عرش در زمینی
تو دخت امیر مومنینی
آتش به دل عدو فشاندی
در کوفه و شام خطبه خواندی
ای پاره ی آیه های تطهیر
ای در نفست صدای تکبیر
سر تا قدمت همه فروغ است
حوریه و دیو این دروغ است
تو دختر دختر رسولی
سر تا به قدم همه همه بتولی
حیدر که بود ولی ذوالمن
هرگز ندهد تو را به دشمن
ای اختر آسمان عصمت
ای بانوی قهرمان عصمت
یک خاطره از تو یاد دارم
وصفش همه هست افتخارم
دروازه شام بود و محشر
سرها سر نیزه بود یکسر
جمعیت و رقص و چنگ و دف بود
گه زخم زبان و گاه کف بود
#استاد_غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#وفات
#مربع_ترکیب
عاشقان در حجاب یکدگرند
پرتو آفتاب یکدگرند
گاه تصویر قاب یکدگرند
همه زیر نقاب یکدگرند
سعی دارند جلوه کم بکنند
خویش را وقف نام هم بکنند
فاطمیّات یارهای هماند
هر کدام افتخارهای هماند
همه آئینهدارهای هماند
دفن بین مزارهای هماند
گاه زینب؛ گه ام کلثومند
همطراز امام معصومند
این قبیله عجیب با ادبند
پیش هم ایستاده در عقبند
همگی غرق ذات، منقلبند
در ظهور صفات، هم نسبند
همگی در الست زاده شدند
همه پرچم به دست زاده شدند
مینویسم من از شما خانم
میبری تا خدا مرا خانم
تو بزرگی و ما گدا خانم
السّلامُ علیکِ یا خانم
ما گرفتار بامهای توایم
از ولادت غلامهای توایم
عصمت کامله تو را خوانند
عابده، فاضله تو را خوانند
عالمه، عامله تو را خوانند
حیدر قافله تو را خوانند
کوه توحید منجلی هستی
زینب دوم علی هستی
متشرع به دین و باور خود
متواضع کنار خواهر خود
تا شدی همره برادر خود
متوسّل شدی به مادر خود
اقتدار حرم به دست تو بود
بعد عباس علم به دست تو بود
گریه بین شرار میکردی
شعلهها را مهار میکردی
پابرهنه فرار میکردی
دختران را سوار می کردی
همهجا کشتی نجات شدی
سر پناه مخدَّرات شدی
نان خود را به دختران دادی
سهم خود را به دیگران دادی
تو تسلّی به مادران دادی
معجرت را به خواهران دادی
گیسوی سوخته نقابت شد
گوشهی آستین حجابت شد
به کجا کارها کشیده شده
سر بازارها کشیده شده
به پَرت خارها کشیده شده
معجرت بارها کشیده شده
خواهرت دیر کرد و افتادی
چادرت گیر کرد و افتادی
تا ز گودال سر در آوردی
خویش را نزد خواهر آوردی
سوی او دیدهی تر آوردی
رو به سوی برادر آوردی
خواهرانه به هم کمک کردید
نیزه را از گلو در آوردید
#محمدجواد_پرچمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#وفات
#ترکیب_بند
ای آینه دار پنج معصوم
در بحر عفاف در مکتوم
پرورده ی دامن ولایت
مظلومه ی خاندان مظلوم
قدر تو به ممکنات مجهول
مهر تو به کائنات معلوم
شیرازه ی شرع از تو محکم
منظومه ی عشق ازتو منظوم
تو زینب دومی علی را
نامند تو را به ''ام کلثوم''
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
آن وقت که چارساله بودی
بر صورت ماه هاله بودی
در خانه ی شیر حق به خوبی
معصوم تر از غزاله بودی
دیری نگذشت کز ستم ها
سرگرم به اشک و ناله بودی
از آن چه به خانه ی شمارفت
از داغ جگر چو لاله بودی
از قول و غزل فراتری تو
کی حد تو این مقاله بودی؟
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
تو محنت بی شماره دیدی
غم، بیشتر از ستاره دیدی
مه پاره ی دشت کربلا را
در خاک، هزار پاره دیدی
هم بردل پاره پاره اززهر
هم پیکر پاره پاره دیدی
پامال تن عزیز خود را
ازمرکب ده سواره دیدی
بردست حسین غرق درخون
قنداقه ی شیرخواره دیدی
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
تو راز عجیب کربلایی
بانوی شکیبب کربلایی
هم راز شهید نینوایی
دم ساز غریب کربلایی
برخرمن هستی ستم کار
سوزنده لهیب کربلایی
درآتش غم اگر بسوزی
باصبر، طبیب کربلایی
آن جا که خطابه کارسازاست
توفنده خطیب کربلایی
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
#سید_رضا_موید_خراسانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
پیشگاه کرمت عرصه ی جولان ها نیست
از کرامات فراوان تو خوبان ماتند
اینهمه حسن در اندیشه ی انسان ها نیست
باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند
گفتن از شخصیتت وسع مسلمان ها نیست
عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای
احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست
شعر اگر بهر تو کم گفته شده خرده مگیر
سیر اوصاف تو در قدرت عمان ها نیست
نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو
گرچه حک نام تو در صفحه ی اذهان ها نیست
شام زیر لگد خطبه ی تو جان میداد
مثل تو هیچکسی فاتح میدان ها نیست
رمز عرفان اثر سجده ی پیشانی توست
احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست
خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد
مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست
ام کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است
حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست
ازدواج تو و نمرود مدینه؟ هیهات
نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست
نمک سفره ی افطار پدر هستی تو
لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست
میشود گفت ز تو از غم و درد تو نگفت؟
مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست
یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد
چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست
سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت
خیمه ی سوخته جای سر و سامان ها نیست
نازپرورده ی دستان پر از مهر علی
شأن تو ناقه ی عریان و بیابان ها نیست
دورتادور تو با هلهله جمعیت بود
بزم می، طشت طلا، جای پریشان ها نیست
هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
#سيد_پوريا_هاشمى
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#وفات
#قصیده
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست
نوکر شدن ، سلمان شدن ، منّا شدن کم نیست
اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد
با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست
محض گل رویش خدا خلق عوالم کرد
تنها دلیل خلقت دنیا شدن کم نیست
علم لدن را یادگار از جد خود دارد
عالم به علم عالم معنا شدن کم نیست
اصلا از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانی ست
باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست
در جان دختر حُسن مادر میکند جلوه
حانیه و حنانه و حسنا شدن کم نیست
باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد
آیینه ی صدیقه ی کبری شدن کم نیست
مادر به اولادش دلش گرم است ، بی تردید
چشم و چراغ خانه ی زهرا شدن کم نیست
حوریه ای از حوریان دامن زهراست
إنسیه ی إنسیة الحورا شدن کم نیست
از برکت زانو زدن در محضرش یک عمر
ساره شدن، هاجر شدن ،حوا شدن کم نیست
مریم به هرجایی رسید از خادمی اوست
قطعا کنیز دختر مولا شدن کم نیست
در باطن او نور عصمت میشود پیدا
الگوی زهد و پاکی و تقوا شدن کم نیست
بی شک پناه حجت حق زینب کبری ست
با این مراتب زینب صغری شدن کم نیست
با یک نظر بر چهره ی ماه بنی هاشم
پی میبری تاج سر سقا شدن کم نیست
حبل المتین ام ریشه های چادر بی بی ست
مصداق ناب "عروة الوثقی"شدن کم نیست
زهرا و اولادش شفیع المذنبین هستند
از شافعان محشر فردا شدن کم نیست
مرثیه اش اشک ملائک را در آورده
مرثیه خوان عصر عاشورا شدن کم نیست
با لشگر آمد کربلا بی لشگرش کردند
یک نصف روز و این همه تنها شدن کم نیست
خارمغیلان ، ظلمت شب، سایه ی دشمن
شب تا سحر آواره ی صحرا شدن کم نیست
شش ماه بعد از واقعه روی پر و بالش
از زخم های کعب نی پیدا شدن کم نیست
موی سپید و چشم تار و زانویی خسته
در زیر بار درد و غصه تا شدن کم نیست
با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن
یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست
#علیرضا_خاکساری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#وفات
#مسمط_مخمس
خواهر مجتبی چه مظلوم است
غربتش از عزاش معلوم است
روضه خوان امام معصوم است
فاتح شام و کوفه کلثوم است
همه جا پا به پای زینب رفت
در صفاتش جلال میبینم
حب او را کمال میبینم
چشمه اش را زلال میبینم
رتبه اش بی مثال میبینم
همه جا پا به پای زینب رفت
مثل زینب وقار بابا بود
کوه صبر و حیا و غمها بود
در رشادت شبیه زهرا بود
خطبه اش ذوالفقار مولا بود
همه جا پا به پای زینب رفت
پیش نطقش وقار میریزد
جگر روزگار میریزد
عزت و اقتدار میریزد
رنگ و روی بهار میریزد
همه جا پا به پای زینب رفت
جلوه ی نور پنج تن بوده
گاه زهرا گهی حسن بوده
اسدالله بت شکن بوده
شاهد غارت بدن بوده
همه جا پا به پای زینب رفت
آنقدر گریه کرده پیر شده
بی حسین از زمانه سیر شده
غصه اش غصه ی حصیر شده
با چه وضعیتی اسیر شده
همه جا پا به پای زینب رفت
گرچه با ناقه های عریان رفت
به هواداری سلیمان رفت
جنگ خطبه شد و به میدان رفت
دو سه شب شهر کوفه زندان رفت
همه جا پا به پای زینب رفت
روی نی آفتاب را دیده
دور گردن طناب را دیده
گریه های رباب را دیده
خیرران و شراب را دیده
همه جا پا به پای زینب رفت
روضه با اشک شور میگوید
از درخت و تنور میگوید
از مسیر عبور میگوید
ماجرا را به زور میگوید
همه جا پا به پای زینب رفت
شامیان سد راه میکردند
دختران را نگاه میکردند
هتک حرمت به شاه میکردند
بین مجلس گناه میکردند
همه جا پای به پای زینب رفت
#رضا_قربانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#مدح
#وفات
#غزل
از این که دختر شیر است و خواهر شیر است
بدیهی است بیانش شبیه شمشیر است
برای شیرزن عصر خود شدن کافی ست
همین که خون علی در رگش سرازیر است
فقط نه این که بدون معلم عالمه شد
که مثل خواهرش استاد فقه و تفسیر است
ظهور دیگری از فاطمه ست وقتی که
مقابلش همه ی فتنه ها زمین گیر است
محال بوده که با کفر همنشین باشد
کسی که آینه آیه های تطهیر است
به سربلندی او لطمه ای نخواهد خورد
سلاح اهل زنا گرچه طعن و تحقیر است
اگر_اسیر_خطابش_کنم_زبانم_لال
که شیر شیر بماند اگر به زنجیر است
هزار داغ به جانش نشست در یک روز
عجیب نیست اگر در جوانی اش پیر است
برای از نفس افتادنش همین کافی ست
که روبروش سری روی نیزه تصویر است ...
#محتبی_خرسندی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#مدح
#وفات
#رباعی
در علم و فضیلت و ادب، دریایی
در عصمت و صبر و حلم، بیهمتایی
سجادهي تو شمیم کوثر دارد
تو آینهي حقیقی زهرایی
*
اي روح زلال! نور کوثر داري
تو عطر گل یاس پیمبر داري
در حجب و حیا آینهي فاطمهاي
در وقت خطابه شور حیدر داري
*
اي پشت و پناه قافله، چون زینب
همراز نماز نافله، چون زینب
در شام نیفتادهاي از پا، بانو!
یک لحظه در این مقابله چون زینب
*
هر چند که بیصبر و قراري بانو!
هرچند غریب و داغداري بانو!
در کوفهي بیکسی و شام غربت
چون کوه وقار، استواري بانو!
*
در روز دهم چو شمع افروختهاي
در آتش بیکسی و غم سوختهاي
تا سر حد جان، حمایت از مولا را
از مادر خود فاطمه آموختهاي
*
از دیده اگر چه خون دل افشاندي
آن روز تمام کوفه را لرزاندي
اي دخت علی! هیمنهي کوفیها
میریخت به هر خطابه که میخواندي
*
آن روز رسیده بود جانت بر لب
میسوخت تمام پیکر تو در تب
پروانه صفت گرم طواف عشق و
ذکر لب خستهي تو: زینب زینب
*
آن ماتم بیکرانه را معنا کن
آن غربت جاودانه را معنا کن
یکبار براي زائرانت بانو!
تو طعنهي تازیانه را معنا کن
*
شش ماه شبیه روضهخوان میخواندي
از غربت و داغ بیکران میخواندي
از نیزه و قتلگاه و خون میگفتی
از طشت طلا و خیزران میخواندی
#یوسف_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#غزل
وقتی همه جا دور و برش زينب بود
يعنی كه تمامِ باورش زينب بود
در کوفه كه خطبه خواند با صوت علی
از مستمعينِ منبرش زينب بود
او هيبت و غيرت بنی هاشم داشت
او فاطمه بود و حيدرش زينب بود
در طول اسارتش مطيعِ امرِ -
فرمانِ امام و رهبرش زينب بود
در حُجب و حیا وعصمت و صبر و وفا
مانند ِ عقیله خواهرش زينب بود
بر حُرمتِ نامِ "امّ کلثوم" قسم
این آینه نام دیگرش زینب بود
#محمد_حسن_بیات_لو
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
ای پشت و پناه قافله چون زینب
همراز نماز نافله، چون زینب
در شام نیفتادهاي از پا، بانو!
یک لحظه در این مقابله چون زینب
#یوسف_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
بر حُرمتِ نامِ "امّ کلثوم" قسم
این آینه نام دیگرش زینب بود
#محمد_حسن_بیات_لو
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#وفات
ام کلثوم تاج ایمان بود
دائما غرق ختم قرآن بود
فاتح قله های عرفان بود
ذکر تسبیح های باران بود
دختر شیرِشاه مردان بود
مصطفی را در او تجسم کن
مرتضی را در او تجسم کن
مجتبی را در او تجسم کن
شهدا را در او تجسم کن
تا خدا را در او تجسم کن
حیدری وار زندگی کرده
با سه سردار زندگی کرده
عاشق یار زندگی کرده
بوده غم خوار زندگی کرده
باعلمدار زندگی کرده
در حیا اسوه ی دو عالم بود
چادرش خیمه گاه مریم بود
محضرش قد آسمان خم بود
به خدا تا همیشه محرم بود
بعد زینب کفیل پرچم بود
هنر دست حضرت زهراست
دخترش تا همیشه بی همتاست
نخ تسبیح ذکر او دریاست
از نگاهش خود علی پیداست
علم عشق اوست پا برجاست
#محمد_حبیب_زاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem