#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#غزل
به سیم و زر چه حاجت بود؟! از اینها فراتر داشت
پر از خورشید بود آری نگاهی کیمیاگر داشت
زنان از بی حجابی ها سر تسلیم افکنده....
ولی کنز الحیا از چادر خود تاج بر سر داشت
بزرگان عرب رایک به یک دیروز پس میزد
که این دوشیزه فکر خواستگاری از پیمبر داشت
زمانی که همه خورشید را تکذیب میکردند
خدیجه، چشم های مصطفی را خوب باور داشت
میان قوم خود شان و مقام او فراوان بود
ولیکن با پیمبر عزتی چندین برابر داشت
نبی افلاک را می دید از غار حرا اما
جهان مصطفی در چشم او تصویر بهتر داشت
نماز اولش را با علی پشت پیمبر خواند
شکوه این سه تن باهم هزار الله اکبر داشت
کنار مرتضی دین خدا را حفظ میکرده
که مالش نسبت همشیرگی با تیغ حیدر داشت
دوبازوی پیمبر بی گمان از جنس هم بودند
خدیجه چون علی را داشت درواقع برادر داشت
لبالب بود از قران و آن روزی که مادر شد
به جای طفل در آغوش خود آیات کوثر داشت
همینجا میشود بر پاکی دامان او پی برد
فقط این زن وجودی لایق زهرای اطهر داشت
علی داماد او شد کاش بود آن روز را می دید
که زهرا در نبود مادر خود دیده ای تر داشت
خدیجه در مسیر دین شترها داد بی منت
زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت
حسن روز جمل بی شک به یاد مادرش افتاد
به یاد خاطراتی که مروری زجر آور داشت
کمک میخواست پشت در صدا زد خادم خود را
فدای فضه اما فاطمه ای کاش مادر داشت...
#مجید_تال
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#مثنوی
گفتم خدیجه در دلم غوغا به پا شد
طوفان غیرت از دل دریا به پا شد
نامی که با توحید رحمانی عجین است
منطوق وحی از ناطق روح الامین است
نامی که اطلاق محبت فانی اش شد
توحید در بطن بقا قربانی اش شد
سوگند خورده خاتم رحمت به نامش
خیرالعمل یعنی بلندای مرامش
دارایی و دار و ندارش را عطا کرد
دِین خودش را با عطای جان ادا کرد
در آن سه سال شِعب و آن عصر نقاهت
دین خدا بگرفت از عزمش صلابت
قلبش،دلش،جانش ،وجودش آسمان بود
در چشم او رخساره ی زهرا عیان بود
الله اکبر از چنین حُسن شباهت
از این نگاه فاطمی شان و صلابت
با او خدا آیات کوثر را نشان داد
خورشید را جان از غرور آسمان داد
او بود و با او معنی کوثر بیان شد
گفتم خدیجه جلوه ی زهرا عیان شد
سِرّ عطا در مصحف آن ذات یکتاست
مُعطی علیهِِ مادر ام ابیهاست
نامش گره خورده به نام اقتدار است
چون مادر تیغ الهی ذوالفقار است
شرح شجاعت را در عالم غایت است او
عشق است چون مادربزرگ زینب است او
مانند او کَس رتبه زین بهتر ندارد
جز او کسی داماد چون حیدر ندارد
افضل از این خصلت کسی برتر ندارد
والاتر از او مصطفی همسر ندارد
هستند اگر یک عده برگ و بر ندارند
همچون خدیجه فاطمه دختر ندارند
ولله این قسمت زشعرم ادعا نیست
کَس همچو او مادربزرگ مجتبی نیست
ولله این قسمت ز حرفم ادعا نیست
نام خدیجه از حسن اصلا جدا نیست
نام حسن یعنی تمام دلربایی
نام خدیجه یعنی انوار خدایی
ولله این قسمت زشعرم ادعا نیست
نام خدیجه از حسین اصلا جدانیست
هم در کنار طشت بوده قد خمیده
هم کربلا نزد سرِ از تن بریده
هم بوده نزد زینبِ بی تاب و خسته
هم در کنار مادر پهلو شکسته
سَر داده با زهرا نوای یا بُنیّ
جان داده او پای صدای یا بُنیّ
طی چهل منزل نموده در اسارت
همراه زینب خطبه خوانده با شجاعت
هم شام جمعه زایر کربلا اوست
با فاطمه اش روضه خوان نینوا اوست
وقت ظهور منتقم هم حاضر است او
بر انتقام ضرب سیلی ناظر است او
آنجا که شیعه بر بلندای غرور است
نام خدیجه رمز هنگام ظهور است
شکر خدا زیرا خدیجه مادر ماست
معنای ام المومنین تاج سر ماست
ما باخدیجه پادشاه عالم هستیم
زیرا که با ذریه ی او عهد بستیم
اسلام بی نام خدیجه بی مسماست
نوعی ز کفر و معنی ظلمی مجزاست
آنگونه که قرآن کلام وحی و دین است
تنها خدیجه شان ام المومنین است
حاشا جز او کس لایق اینسان مقام است
این نکته ما را معنی ختم کلام است
#طره_اصفهانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#مربع_ترکیب
دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد
دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد
دلم می خواست امشب پایم از ماندن حذر می کرد
به قبرستان دلگیر ابوطالب سفر می کرد
دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم
دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی باز هم از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست
یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام البنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو
سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
#محمد_بيابانى
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
حیا در چشمهایش بود غیرت داشت همت داشت
چنان آسیه و هاجر چنان مریم نجابت داشت
لباس کهنه میپوشید روی خاک میخوابید
تماما خرج دین میکرد هرچه مال و مکنت داشت
تجارتخانه های مکه از اموال او پر بود
ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت
بجای مرغ بریان دانه ی خرما غذایش بود
به رعیت ها شباهت داشت ان بانو که رعیت داشت
وجودش را فدای راه حق میکرد بی وقفه
برایش پیشرفت دین همیشه ارجحیت داشت
به رغم آنهمه تبلیع که ضد پیمبر بود
کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت
گواهی میدهد شعب ابیطالب به ایثارش
گواهی میدهد این شیربانو استقامت داشت
چه ایمانی چه اخلاصی که بین بستر مرگش
خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت
کفن برتن نکرد و با لباس پاره ای پر زد
عجب این لحظه آخر به اربابم شباهت داشت
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
در جمع زنهای پیمبر برترست این زن
تنهای تنها مصطفی را همسرست این زن
حیدر به شمشیرش نبی را یاوری کرده
با ثروت خود ذوالفقاری دیگرست این زن
تنها نه زهرا را شفیع حشر میخوانند
چون فاطمه باریرسان محشرست این زن
جاری نمیشد بی حضورش سورهی کوثر
شأن نزول آیههای کوثرست این زن
او را بپرس از سورههای مکی قرآن
تا که بگویند آیهها را از برست این زن
خورشید بطحا را غروبی نیست زیرا که
بر مصطفی ماهآفرین مهرآورست این زن
جز او سرودی روی لبهایش نیاوردهست
منظومهی آرامش پیغمبرست این زن
#مجید_لشکری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام
وی محمّد برده نامت را به لب با احترام
همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام
سایهات تا صبح محشر بر سر دین مستدام
ای شده وقف خداوند تعالی هست تو
وی تمام هستی خالق به روی دست تو
پاکتر از پردۀ بیت الهی دامنت
خلعت زیبای اُمالمؤمنینی بر تنت
بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت
نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت
کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟
کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟
این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت
میسزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت
نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت
یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت
بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس
ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس
ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی
هر که هستی احمد مختار داند کیستی
بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی
فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی
ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت
وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت
در مقام زن ولی مردانگی قانون توست
تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست
بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست
هر که از اسلام دارد بهرهای، مدیون توست
مصطفی زآغاز، یاری جزتو وحیدر نداشت
در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت
این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین
هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین
از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین
راستی این است در اسلام، دین راستین
با علی همگام در احیای قرآن بودهای
پیشتر از بعثت احمد مسلمان بودهای
مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز
مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز
بر تو میبالد محمّد، بر تو مینازد حجاز
با محمّد خواندهای پیش از شب بعثت، نماز
مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت
یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت
کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن
گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن
بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن
جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن
گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت
شد روان از دیدهاش بر چهره اشک ماتمت
ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر
در هجوم سنگها جان محمّد را سپر
بر محمّد از همه زنهای عالم خوبتر
مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر
بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست
بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست
مابه توگریان، تورا لب درجنان پر خنده باد
همچوجان درقلب یاران خاطراتت زنده باد
شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد
منطقت تا حشر بر بوجهلها کوبنده باد
جان شیرین محمّددرلب خندان توست
میوههای نخل«میثم» مدح فرزندان توست
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
عیب این است دگر بال و پری نیست که نیست
سحر و نافله و چشم تری نیست که نیست
در من خسته پس از این همه سال ازادی
حال جز توبه شکستن هنری نیست که نیست
چشم ها هرز شد از بس که تنزل کردند
اه،در چشم،حیا و حذری نیست که نیست
من به هر در که زدم رو به دلم باز نشد
جز در مرحمتت حال دری نیست که نیست
جز همین روضه،همین اشک،همین لحظه ناب
در جهان هیچ کجایش خبری نیست که نیست
روزه بودم،اثر روضه مرا پاک نمود
که بجز اشک دوای دگری نیست که نیست
بعد یک گریه بارانی عاشورایی
از سیاهی گناهم اثری نیست که نیست
خواهرش جانب گودال دوید و میدید
بر تن زخمی ارباب سری نیست که نیست
#حسن_کردی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#مثنوی
تشنه ام! آب در این مشک ندارم چه کنم
آمدم گریه کنم اشک ندارم چه کنم
طبل رسوایی من را سر بازار زدند
آبروریزی من را همه جا، جار زدند
جرم و عصیان مرا اینهمه باهم ننویس
اعترافات مرا وقت گناهم ننویس
زده از بار گناهان به سرم بی خوابی
آمدم پیش علی تا که مرا دریابی
منِ آلوده و بیچاره همینم که همین!
تو بزرگی کن و در خانهء قلبم بنشین
پای شیطان به دلم بود، قلم کردی باز
سر تو داد کشیدم بغلم کردی باز
به ابالفضل قسم کار خودت را بلدی
کار این بچه زدن داشت، ولی تو نزدی
وای اگر تلخی غم را نمکِ زخم کنی
به حسابم برسی، پشت سرش اخم کنی
گرچه بیمار شدم باز شفا می گیرم
چادر سوختهء فاطمه را می گیرم
مادری حرز علی داشت، ولی حال نداشت
به خدا طاقت رفتن ته گودال نداشت
فاطمه پیرهنی دوخت به چشمان ترش
با همان چشم ترش کرد به جسم پسرش
کربلا با پسر فاطمه درگیر شدند
همه بر پیرهن کهنه سرازیر شدند
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#شهدا
#غزل
گل رايحه پيرهن چاك تو دارد
باران سحر عطر تن پاك تو دارد
خمخانه تهيدست شد اي خوشه انگور
توفان خبر از سوختن تاك تو دارد
هر صاعقه در سينه شب قصه تلخي
از آمدن و رفتن چالاك تو دارد
اي كشتي توفان زده ساحل خورشيد
دريا خبر از روح عطشناك تو دارد
بعد از سفر سرخ تو اي مرد، گلويم
بوي نفس سوخته خاك تو دارد
#عبدالجبار_کاکایی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
♦️♦️آیت الله علامه طباطبایی(ره) مفسر کبیر قرآن و فیلسوف شرق
شب های ماه رمضان تا صبح بیدار بود. درس تفسیر داشت، سپس مقداری مطالعه می کرد و بقیه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و اذکار مشغول بود. علاّمه مقید بود که دعای سحر را با افراد خانواده بخواند و پیش از ماه رمضان از همسایه ها اجازه می گرفت که اگر برای سحر خواب ماندند، آنها را بیدار کند. ایشان در همان درس فرموده بودند که من در طول عمرم تا به حال به یاد ندارم که شبهای ماه رمضان را خوابیده باشم. علامه حسن زاده آملی می نویسد: وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم، فرمود: آقا، دعای سحر حضرت امام باقر علیه السلام را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست. اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرین تر است.
آن عارف بزرگوار، در ماه مبارک روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها افطار می کردند. ابتدا پیاده به حرم مشرف می شد و ضریح مقدس را می بوسید، پس به خانه برمی گشت و غذا می خورد. شبهای ماه رمضان در جاهایی که مجالس روضه بود شرکت می کرد و... و گاهی با تمام وجود گریه می کرد به طوری که بدنش می لرزید.
حضرت علامه شب قدر را به بحث و تحقیق آیات قرآنی احیا می کرد و تفسیرش در این شب فرخنده به پایان رسید.
📚منابع:
علی تاج الدینی،یادها و یادگارها،ص۸۲،۸۳
یادنامه علامه طباطبایی،ص۱۷۲
#ماه_مبارک_رمضان
#رمضان۱۴۴۳
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#مدح
#غزل
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
پس از گذشت چهل سال آن امين خدا
شروع امر رسالت به حکم داور کرد
به گوش هوش چو کس، آيهاى از او بشنيد
خداى را به تمام وجود باور کرد
يتيم مکه گر از مال، بهرهمند نبود
خدا محمد را با خديجه همسر کرد
عفاف و پاکى آن بىنظير مادر دهر
دل رسول خداوند را مسخّر کرد
شگفت واقعهاى بود اين نکو پيوند
خداى عشق مه و مهر را برابر کرد
خديجهاى که در او نور فاطمه تابيد
همو که آمدنش خاک را معطّر کرد
بدان که آمدن فاطمه عنايت بود
که بر تمام جهان کردگار اکبر کرد
خدا به پاس گذشتى که در ره دين داشت
خديجه را به زنان قريش سرور کرد
چه رنجها که به جانش خريد بهر خدا
چه خدمتى که به دين آن بلند اختر کرد
تمام هستى خود را به پاى احمد ريخت
خدا براى خديجه چنين مقدّر کرد
اگر که مهر محمّد نبود در دل او
چگونه آن همه اندوه و درد را سر کرد
به سوى حق شد و سر در نقاب خاک کشيد
دل رسول خدا را بسى مکدّر کرد
همان عبا که پيمبر در آن تهجّد داشت
خديجه موقع لبّيک دوست در بر کرد
درود و رحمت خاصان، «خروش»، بر او باد!
که هر چه داشت فدا در ره پيمبر کرد
#عباس_شاهزیدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem