#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
ای از غم تو بر جگر سنگ شراره
وی در همۀ عمر ستم دیده هماره
سنگینی اندوه تو از کوه فزونتر
غمهای فراوان تو بیرون ز شماره
فوجی پی آزار دلت دست گشودند
قومی ز دفاع تو گرفتند کناره
سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده
همراه عدو رفتی و او بود سواره
تو آیۀ تطهیری و دشمن به چه جرأت
با جام میِ خود به سویت کرده اشاره
از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود
از زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره
تا ماه جمالت به دل خاک نهان شد
بر چهره ز چشم حسنت ریخت ستاره
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@Shia_poem
Seraj:
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام
وی محمّد برده نامت را به لب با احترام
همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام
سایهات تا صبح محشر بر سر دین مستدام
ای شده وقف خداوند تعالی هست تو
وی تمام هستی خالق به روی دست تو
پاکتر از پردۀ بیت الهی دامنت
خلعت زیبای اُمالمؤمنینی بر تنت
بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت
نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت
کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟
کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟
این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت
میسزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت
نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت
یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت
بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس
ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس
ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی
هر که هستی احمد مختار داند کیستی
بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی
فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی
ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت
وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت
در مقام زن ولی مردانگی قانون توست
تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست
بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست
هر که از اسلام دارد بهرهای، مدیون توست
مصطفی زآغاز، یاری جزتو وحیدر نداشت
در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت
این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین
هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین
از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین
راستی این است در اسلام، دین راستین
با علی همگام در احیای قرآن بودهای
پیشتر از بعثت احمد مسلمان بودهای
مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز
مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز
بر تو میبالد محمّد، بر تو مینازد حجاز
با محمّد خواندهای پیش از شب بعثت، نماز
مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت
یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت
کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن
گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن
بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن
جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن
گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت
شد روان از دیدهاش بر چهره اشک ماتمت
ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر
در هجوم سنگها جان محمّد را سپر
بر محمّد از همه زنهای عالم خوبتر
مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر
بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست
بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست
مابه توگریان، تورا لب درجنان پر خنده باد
همچوجان درقلب یاران خاطراتت زنده باد
شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد
منطقت تا حشر بر بوجهلها کوبنده باد
جان شیرین محمّددرلب خندان توست
میوههای نخل«میثم» مدح فرزندان توست
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولا_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
#رباعی
#مدح
در مرگ اگر عليست فرياد رسم
شيريني وقت احتضار است بسم
اي كاش بشوق ديدن رويش بود
صد لحظه احتضار در هر نفسم
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#ترکیب_بند
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
تو هم سجده؛ هم سیدالساجدینی
که قلب حسین است بیتالحرامت...
سلام خدا بر سجود و رکوعت
درود خدا بر قعود و قیامت
حجر بر در خانهات قطعه سنگی
مقام آورد سر به پای مقامت
تو حَجّی، صلاتی، زکاتی، جهادی
تو ممدوح با نامِ زین العبادی
تو در تیرگیها سراجالمنیری
تو همچون پیمبر، بشر را بشیری
سماوات و عرشاند در اختیارت
تو آزادۀ عالمی، کی اسیری؟
تو در کنج ویرانهها هم بهشتی
تو در زیر زنجیرها هم امیری
به پای تو سر کرد خم «سربلندی»
تو تنها به نزدِ خدا سر به زیری
یمِ هشت بحری و دُرِّ سه دریا
ولی خداوند حیّ قدیری
تو «قدر» و «تبارک» تو «فرقان» و «نوری»
تو عیسی، تو گردون، تو موسی، تو طوری...
تو زمزم، تو مروه، تو سعی و صفایی
تو فرزند کعبه، تو رکن و منایی
تو قرآن، تو احمد، تو حیدر، تو زهرا
تو در حُسن، آیینۀ مجتبایی
امامی و پیغمبری از تو زیبد
که تنها پیامآورِ کربلایی
کلامت بوَد وحیِ صاعد چه گویم
تو از پای تا سر کلامِ خدایی
دعا بر دهان و لبت بوسه آرد
همانا همانا تو روح دعایی
چه بهتر که «میثم» ثنای تو گوید
برای تو خواند، برای تو گوید
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مناجات
ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان
طوفان نوح کرده به پاجنب وجوشتان
پیوسته بود بار ولایت به دوشتان
من مهدی ام که ناله ام آید به گوشتان
بیش از هزار سال گذشته زغربتم
جانم به لب رسیده از این طول غیبتم
یک خلق با منند و ندانند کیستم
قومی شدند منکر و گویند نیستم
بیش از هزار سال غریبانه زیستم
چون مادرم به کوه و بیابان گریستم
من وارث غریب غریب مدینه ام
فریاد بی صداست نفس ها به سینه ام
نسل جوان که دیده ی مهدی است سویتان
ای کوثر ولایت ما در سبویتان
با ماست در عیان و نهان گفتگویتان
در هر نفس ظهور من است آرزویتان
دست دعا بلند به سوی خدا کنید
ریزید اشک و بر فرج من دعا کنید
دشمن حقیر عزّت و مجد و غرورتان
فریاد ماست زمزمه ی سوز و شورتان
فتح و ظفر تجلّی فیض حضورتان
تابیده در سراسر اسلام نورتان
قرآن غریب و در طلب یاری شماست
مهدی در انتظار وفاداری شماست
من کشتی نجاتم و در گل نشسته ام
من یوسف و ز دوری یعقوب خسته ام
من داغدار مادر پهلو شکسته ام
در طول غیبتم به شما چشم بسته ام
عمری به سینه حبس شده دادهای من
داد شماست پاسخ فریادهای من
روزی که چشم آل محمّد به خون نشست
روزی که دست جدّ مرا دست فتنه بست
روزی که دست مادر مظلومه ام شکست
روزی که رفت محسن شش ماهه اش زدست
در اوج گریه گرم دعا بود مادرم
بالله قسم به یاد شما بود مادرم
آماده تا که روز ظهورم فرا رسد
فریاد من زکعبه به خلق خدا رسد
پیغامم از مدینه به اهل ولا رسد
در سامرا و در نجف و کربلا رسد
آنجا نوید وصل به خلق جهان دهم
بر شیعه قبر مادر خود را نشان دهم
آماده، ای تمام جوانان پاک جان
آماده، ای همه سپه صاحب الزّمان
آماده، ای سرشک من از چشم تان روان
آماده، ای به مکتب ما داده امتحان
ترک گناه و پیروزی از ما عبادت است
این بهترین مسیر جهاد و شهادت است
لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو
لبّیک ای تمام نداها به گوش تو
لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو
لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو
ای قطره قطره خون دل ما جواب تو
ایثار ماست منتظر انقلاب تو
تو دادخواه خون خدایی بیا بیا
تو آخرین چراغ هدایی بیا بیا
تو زنگ غم زسینه زدایی بیا بیا
تو نجل سیّد الشّهدایی بیا بیا
عالم دهد ندات که الغوث و الامان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام
وی محمّد برده نامت را به لب با احترام
همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام
سایهات تا صبح محشر بر سر دین مستدام
ای شده وقف خداوند تعالی هست تو
وی تمام هستی خالق به روی دست تو
پاکتر از پردۀ بیت الهی دامنت
خلعت زیبای اُمالمؤمنینی بر تنت
بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت
نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت
کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟
کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟
این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت
میسزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت
نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت
یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت
بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس
ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس
ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی
هر که هستی احمد مختار داند کیستی
بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی
فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی
ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت
وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت
در مقام زن ولی مردانگی قانون توست
تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست
بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست
هر که از اسلام دارد بهرهای، مدیون توست
مصطفی زآغاز، یاری جزتو وحیدر نداشت
در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت
این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین
هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین
از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین
راستی این است در اسلام، دین راستین
با علی همگام در احیای قرآن بودهای
پیشتر از بعثت احمد مسلمان بودهای
مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز
مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز
بر تو میبالد محمّد، بر تو مینازد حجاز
با محمّد خواندهای پیش از شب بعثت، نماز
مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت
یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت
کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن
گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن
بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن
جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن
گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت
شد روان از دیدهاش بر چهره اشک ماتمت
ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر
در هجوم سنگها جان محمّد را سپر
بر محمّد از همه زنهای عالم خوبتر
مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر
بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست
بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست
مابه توگریان، تورا لب درجنان پر خنده باد
همچوجان درقلب یاران خاطراتت زنده باد
شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد
منطقت تا حشر بر بوجهلها کوبنده باد
جان شیرین محمّددرلب خندان توست
میوههای نخل«میثم» مدح فرزندان توست
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#غزل
غفّاری و حکیمی و ربّی و داوری
فوق عروج وهم و فراتر ز باوری
از هر چه دیدهاند و ندیدند خوبتر
وز هر چه گفتهاند و نگفتند برتری
خالیست از ثواب و پر است از خطا وجرم
پروندۀ سیاه مرا هر چه بنگری
من کمترم از اینکه بسوزانیام به نار
تو برتری از اینکه به رویم بیاوری
خواهی ببخش و خواه بسوزان در آتشم
من عبد کوچکم تو خداوند اکبری
پرسی اگر تو کیستی و من که، گویمت:
من بندۀ فراری و تو بندهپروری
در پیش وسعت کرمت نیز کوچک است
حتی گر از گناه همه خلق بگذری
من داخل بهشت ولای علی شدم
باور نمیکنم که تو در دوزخم بری
ما را هماره بار معاصی به روی دوش
تو دمبدم حوائج ما را برآوری
«میثم» گناهکار و تو بخشنده و کریم
کز لطف خویش ناز گنهکار میخری
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام
وی محمّد برده نامت را به لب با احترام
همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام
سایهات تا صبح محشر بر سر دین مستدام
ای شده وقف خداوند تعالی هست تو
وی تمام هستی خالق به روی دست تو
پاکتر از پردۀ بیت الهی دامنت
خلعت زیبای اُمالمؤمنینی بر تنت
بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت
نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت
کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟
کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟
این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت
میسزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت
نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت
یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت
بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس
ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس
ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی
هر که هستی احمد مختار داند کیستی
بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی
فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی
ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت
وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت
در مقام زن ولی مردانگی قانون توست
تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست
بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست
هر که از اسلام دارد بهرهای، مدیون توست
مصطفی زآغاز، یاری جزتو وحیدر نداشت
در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت
این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین
هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین
از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین
راستی این است در اسلام، دین راستین
با علی همگام در احیای قرآن بودهای
پیشتر از بعثت احمد مسلمان بودهای
مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز
مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز
بر تو میبالد محمّد، بر تو مینازد حجاز
با محمّد خواندهای پیش از شب بعثت، نماز
مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت
یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت
کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن
گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن
بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن
جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن
گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت
شد روان از دیدهاش بر چهره اشک ماتمت
ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر
در هجوم سنگها جان محمّد را سپر
بر محمّد از همه زنهای عالم خوبتر
مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر
بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست
بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست
مابه توگریان، تورا لب درجنان پر خنده باد
همچوجان درقلب یاران خاطراتت زنده باد
شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد
منطقت تا حشر بر بوجهلها کوبنده باد
جان شیرین محمّددرلب خندان توست
میوههای نخل«میثم» مدح فرزندان توست
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#روز_مباهله
فضائل علی از حد بود فزون چه زیان
که بر مباهله منکر شوند یا به غدیر
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
ای از غم تو بر جگر سنگ شراره
وی در همۀ عمر ستم دیده هماره
سنگینی اندوه تو از کوه فزونتر
غمهای فراوان تو بیرون ز شماره
فوجی پی آزار دلت دست گشودند
قومی ز دفاع تو گرفتند کناره
سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده
همراه عدو رفتی و او بود سواره
تو آیۀ تطهیری و دشمن به چه جرأت
با جام میِ خود به سویت کرده اشاره
از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود
از زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره
تا ماه جمالت به دل خاک نهان شد
بر چهره ز چشم حسنت ریخت ستاره
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@Shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#ترکیب_بند
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
تو هم سجده؛ هم سیدالساجدینی
که قلب حسین است بیتالحرامت...
سلام خدا بر سجود و رکوعت
درود خدا بر قعود و قیامت
حجر بر در خانهات قطعه سنگی
مقام آورد سر به پای مقامت
تو حَجّی، صلاتی، زکاتی، جهادی
تو ممدوح با نامِ زین العبادی
تو در تیرگیها سراجالمنیری
تو همچون پیمبر، بشر را بشیری
سماوات و عرشاند در اختیارت
تو آزادۀ عالمی، کی اسیری؟
تو در کنج ویرانهها هم بهشتی
تو در زیر زنجیرها هم امیری
به پای تو سر کرد خم «سربلندی»
تو تنها به نزدِ خدا سر به زیری
یمِ هشت بحری و دُرِّ سه دریا
ولی خداوند حیّ قدیری
تو «قدر» و «تبارک» تو «فرقان» و «نوری»
تو عیسی، تو گردون، تو موسی، تو طوری...
تو زمزم، تو مروه، تو سعی و صفایی
تو فرزند کعبه، تو رکن و منایی
تو قرآن، تو احمد، تو حیدر، تو زهرا
تو در حُسن، آیینۀ مجتبایی
امامی و پیغمبری از تو زیبد
که تنها پیامآورِ کربلایی
کلامت بوَد وحیِ صاعد چه گویم
تو از پای تا سر کلامِ خدایی
دعا بر دهان و لبت بوسه آرد
همانا همانا تو روح دعایی
چه بهتر که «میثم» ثنای تو گوید
برای تو خواند، برای تو گوید
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
آن سرمه ای که اهل نظر در پی اش روند...
در زیر فرش های شبستان کربلاست...
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام
وی محمّد برده نامت را به لب با احترام
همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام
سایهات تا صبح محشر بر سر دین مستدام
ای شده وقف خداوند تعالی هست تو
وی تمام هستی خالق به روی دست تو
پاکتر از پردۀ بیت الهی دامنت
خلعت زیبای اُمالمؤمنینی بر تنت
بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت
نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت
کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟
کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟
این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت
میسزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت
نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت
یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت
بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس
ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس
ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی
هر که هستی احمد مختار داند کیستی
بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی
فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی
ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت
وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت
در مقام زن ولی مردانگی قانون توست
تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست
بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست
هر که از اسلام دارد بهرهای، مدیون توست
مصطفی زآغاز، یاری جزتو وحیدر نداشت
در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت
این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین
هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین
از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین
راستی این است در اسلام، دین راستین
با علی همگام در احیای قرآن بودهای
پیشتر از بعثت احمد مسلمان بودهای
مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز
مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز
بر تو میبالد محمّد، بر تو مینازد حجاز
با محمّد خواندهای پیش از شب بعثت، نماز
مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت
یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت
کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن
گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن
بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن
جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن
گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت
شد روان از دیدهاش بر چهره اشک ماتمت
ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر
در هجوم سنگها جان محمّد را سپر
بر محمّد از همه زنهای عالم خوبتر
مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر
بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست
بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست
مابه توگریان، تورا لب درجنان پر خنده باد
همچوجان درقلب یاران خاطراتت زنده باد
شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد
منطقت تا حشر بر بوجهلها کوبنده باد
جان شیرین محمّددرلب خندان توست
میوههای نخل«میثم» مدح فرزندان توست
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#روز_مباهله
فضائل علی از حد بود فزون چه زیان
که بر مباهله منکر شوند یا به غدیر
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem