#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#غزل
سیرتش نه در حقیقت صورت دنیاییاش
ماه را شرمندهی خود میکند زیباییاش
میچکد نهج البلاغه از لب پایینیاش
میچکد آیات قرآن از لب بالاییاش
لحظه لحظه خیر او حتماً به مردم میرسد
آن کسی که«جامعه» بوده دم لالاییاش
«جامعه» «عجِّل فرج» بهبه چه تلفیقی شدهست
نسبت فرزندیاش با نسبت باباییاش
سیزده دیگر برای هیچ کاری نحس نیست
یازده در ذکر بالا میرود کاراییاش
نوکر اربابم و یک بخش از آقاییام
ریشه دارد بی برو برگرد در آقاییاش
طعم توحید و امامت را به هم آمیخته
نیمهی مکّی او با نیم سامرّاییاش
هرقَدَر که خسته باشی بعد از آن دیوارها
روبراهت میکند یک استکان از چاییاش
از حرم برگشته میداند که وقت بازگشت
چایی دوم دوچندان میشود گیراییاش
چون که تنها میروی هرگز به سامرّا نرو
چون خجالت میکشد تنهایی از تنهاییاش
#مهدی_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
جلوهای از جبروت آوردند
سورهای از ملکوت آوردند
اَبری از جنسِ بهار و باران
به سرِ این بَرَهوت آوردند
خسته بودیم که ما را از لطف
زیرِ یک سایهی توت آوردند
به درِ خانهی آقا یک شهر
همگی دستِ قنوت آوردند
به تماشای تو آدم را باز
از بهشتش به هبوط آوردند
از سرِ سفرهی زهرا امشب
محضِ لبخندِ تو قوت آوردند
آب و آئینه و قرآن این است
نوهیِ شاهِ خراسان این است
قبله خوب است همین در باشد
علیِ آلِ پیمبر باشد
چارمین نادِ علی را گفتند
باید این نام مکرر باشد
چار دیواریِ کعبه یعنی...
چارسو جانبِ حیدر باشد
جامعه خواندم و گفتند که آن
با مفاتیح برابر باشد
بگذار از لب بامت نرویم
دلِ ما مثل کبوتر باشد
گیسویی دین و دلِ ما بُرده
خاصه وقتی که معطر باشد
آی همنامِ رضا آمده است
مغزِ بادامِ رضا آمده است
زلفِ تو کاش مجعد نشود
دل در این شام مُردد نشود
تو علی هستی و مانند علی
هیچکس صاحبِ مَسند نشود
هست تا سامره و سردابش
حالِ ما شُکرِ خدا بد نشود
جز نسیمی که پُر از عطرِ شماست
کاش از کوچهی ما رد نشود
دلِ من رفت به کویَت گفتم
رفتِ تو کاش که آمد نشود
گرهام دستِ تو بود و واشد
کار دستِ تو نباشد نشود
صد و ده مرتبه مُمتد گفتیم
یا علی ابن محمد گفتیم
دیدنت جامه دَریدن دارد
یا که انگشت بُریدن دارد
مژهام خاکِ مسیرت را خورد
الحق این سُرمه ، کشیدن دارد
ارزشش داشت پریشان باشیم
نازِ این زلف خریدن دارد
دلِ من میتپد آقا چه کنم
آهویی مِیلِ رمیدن دارد
ما رسیدیم و زمین اُفتادیم
بوسه از خاکِ تو چیدن دارد
آنچه گفتند در اوصافِ شما
دیدن و دیدن و دیدن دارد
علیِ عالیِ اعلیٰ هادیست
دهمین معنیِ زهرا هادیست
چینیام آینهام میشکنم
که تَرَک خورده ترین قلب منم
سامرایِ تو بنا شد اما
من پریشانِ امام حسنم
بعد تو وقف بقیع ، کاش شود
عُمرِ من صرفِ حرم ساختنم
حضرت هادیِ ما مهدی کو
من اویسم به هوایِ قَرنم
گریهام را به مُحرم برسان
کُشتهی روضهی یک پیرهنم
خواهری گفت که ای وای حسین
مادری گفت که ای بی کفنم
کاروان آه که آمد از راه
هرکه دارد هوسش بسمالله
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
آستان خدا کمال شما
هفت پرواز زیر بال شما
با شما می شود به قرب رسید
ای وصال خدا وصال شما
گاه با آدم و گهی با نوح
بی زمان است سن و سال شما
مثل جبرئیل می شود بالم
با همین غوره های های کال شما
روزگاری است در پی دلم آید
گرچه نا قابل است مال شما
بال ما را به آسمان ببرید
تا خداوند لا مکان ببرید
هر کسی تو را سلام کند
به مقام تو احترام کند
کاش در صحن سامرات خدا
تا قیامت مرا غلام کند
پر و بال کبوترانه ی من
در حریم تو میل دام کند
هر که بی توست واجب است به خود
خواب احرام را حرام کند
بر دلم واجب است بعد طواف
عرض دین محضر امام کند
نیمه ی ماه حج که شد باید
شیعه در محضر شما آید
ای مسیحای سامرا هادی
آفتاب مسیر ما هادی
علی ابن محمد ابن علی
نوه ی اول رضا هادی
نیست جز دامن کرامت تو
پردهٔ خانهٔ خدا هادی
ذکر هر چهارشنبه ام این است
یا رضا یا جواد یا هادی
به ملک هم نمی دهم هرگز
گریهٔ زائر تو را هادی
یک شبی را کنار ما ماندی
سر سجاده جامعه خواندی
تو دعا را معرفی کردی
مرتضی را معرفی کردی
با فراز زیارت سبزت
راه ما را معرفی کردی
مرتضی و حسین و فاطمه و
مجتبی را معرفی کردی
نه فقط اهل بیت را بلکه
تو خدا را معرفی کردی
سامرایت غریب بود اما
کربلا را معرفی کردی
با تو ما مرتضی شناس شدیم
تا قیامت خدا شناس شدیم
ریشه های محبت ما تو
مزرعه های سبز دنیا تو
خواهش سرزمین پائین من
اشتیاق بهشت بالا تو
گاه ابلیس می شوم بی تو
گاه جبریل می شوم با تو
من نمی دانم این که من دارم
به تو نزدیک می شوم یا تو
چه کسی از مسیر گمراهی
داده ما را نجات؟... آقا تو
تو مرا با ولایتم کردی
آمدی و هدایتم کردی
دل من در کفت اسیر بود
به دخیل تو مستجیر بود
گر شود ثروتم سلیمانی
باز هم بر درت فقیر بود
شکر حق می کنم صدای بلند
حضرت هادی ام امیر بود
آبرو خرج می کنی بس که
کرم سفره ات کثیر بود
شب میلاد تو به ذی الحجه
مطلع شوکت غدیر بود
ریشه ناب اعتقاد علی
پسر حضرت جواد علی
دوست دارم گدای تو باشم
سائل دست های تو باشم
مثل بال و پر کبوترها
دائماً در هوای تو باشم
دوست دارم که از زمان ازل
تا ابد خاک پای تو باشم
نیمه شب های ماه ذی الحجه
زائر سامرای تو باشم
یا دعای قنوت من باشی
یا قنوت دعای تو باشم
ما فقیریم سفره ای وا کن
سامرایی حواله ی ما کن
با تو این عقل ها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند
پای دل های شیعیان آن قدر
گریه کردید تا بزرگ شدند
با نگاه تو با محبت تو
اِبن سکّیت ها بزرگ شدند
خوب شد بچه های هیئت ما
پای درس شما بزرگ شدند
بچه های قبیله ما با
کربلا کربلا بزرگ شدند
بی تو دل های ما بهار نداشت
مثل یک شاخه ای که بار نداشت
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#غزل
در میان جامعه از آه خود با ماه گفتم
أیها الهادی النقی؛ یابن رسول الله گفتم
نامتان تا بر زبان آمد به سامرّا رسیدم
ذکرکم فی الذاکرین را در میان راه گفتم
نیمهشب از مویتان از لیلةالقدرم نوشتم
صبح شد از رویتان از فالقالإصباح گفتم
آسمان چشمهایم را کمی ابری کشیدم
زیر باران قطرهقطره از شما آنگاه گفتم
خاکهای صحنتان مرطوب شد مانند ساحل
رو به دریا ایستادم از غمی جانکاه گفتم
خانهات آباد ای مرد غریب ای مرد تنها
خواستم از غربتت چیزی نگویم؛ آه گفتم
آبرو دارم ولی با شوق لبخند رضایت
از گناهان خودم بینی و بین الله گفتم
بیت هشتم بود سامرّا برایم مشهدی شد
سمت خورشید خراسان جملهای کوتاه گفتم
گفتم از شمسالشموس و تو همان شمسالشموسی
من ندانسته شما را تو شما را ماه گفتم...
#رضا_خورشیدی_فرد
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#غزل
نور تو، روح مرا منزل به منزل میبرد
کشتی افتاده در گِل را به ساحل میبرد
مرد صحرایی و با تو شوق باران هم سفر
بوی بارانت مرا منزل به منزل میبرد
عاقل و دیوانه محکومند، آری چشم تو
هم ز مجنون میبرد دل، هم زِ عاقل میبرد
«اهل بیت نور» هستید، «آسمان وحی»ها...!
«جامعه» ما را به شرح این فضائل میبرد
ای حبیب غربت تو حضرت عبدالعظیم
شهر ری با اذن تو از کربلا دل میبرد
مجلسی که یاد شام انداخت اندوه تو را
گاه سوی طشت و گاهی سوی محمل میبرد
کربلا، ظهر عطش، گودال سرخ قتلگاه
اشکهایت عشق را تا آن مراحل میبرد
#فاطمه_نانی_زاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ولادت_امام_هادی_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#غزل
آسمان معتکف گوشه چشمان شما
آمده تا بشود دست به دامان شما
نفس باد صبا مشک فشان است اگر
حکمت این است زده بوسه به دستان شما
خاک زیر قدمت مهر نماز همگان
همگان تا دم محشر همه قربان شما
از کف دست شما لطف و کرم میریزد
که شده کافر و دیوانه مسلمان شما
شده ای ذکر لب عبدالعظیم حسنی
که شده عالم وارسته ایمان شما
بسکه مانوس خدایی همه دم در سجده
شده سجاده محراب ثنا خوان شما
عجبی نیست اگر عالم و آدم همگی
همه باهم بشود سائل و دربان شما
#محمد_حبیب_زاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#قصیده
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بسته ایم دل
امشب که جلوه گر شده خورشید طلعتش
منت خداى را که به ما کرده مرحمت
توفیق برگزارى جشن ولادتش
تبریک باد بانوى کبرى سمانه را
کین غنچه بر دمید ز گلزار عصمتش
ماه تمام و نیمۀ ذى حجه مطلعش
خیر کثیر وکوثر قرآن بشارتش
این است آن امام که تقدیر ایزدى
بعد از جواد داده مقام امامتش
این است آن امام که ذرات کائنات
اقرار کرده اند به جود و کرامتش
این است آن امام که در برکة السّباع
شیران شوند رام و گذارند حرمتش
این است آن امام که از نقش پرده هم
ایجاد شیر زنده کند حکم قدرتش
این است آن امام که دشمن به چند بار
رخسار عجز سوده به درگاه عزتش
سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى
دشمن به لرزه آمده از برق هیبتش
آن سومین ابوالحسن از خاندان وحى
چون سه على دیگر باشد عبادتش
افزون ز ریگ هاى بیابان عطاى او
بیش از ستاره هاى درخشان فضیلتش
مائیم و دست و دامن آن حجت خدا
چون نا امید کس نشود از عنایتش
گردیده ایم جمع به ذیل لواى او
افکنده ایم دست به دامان رحمتش
از آستان قدس رضا هدیه مى کنیم
آه دلى به غربت و اشکى به تربتش
یارب بحق فاطمه با فتح کربلا
بگشا بروى ما همه راه زیارتش
از لطف آن امام (مؤید) مؤید است
کو را نشان خدمت آل محمد است
#استاد_سیدرضا_مؤید
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
بر لکنت زبان من آقا امان دهید.
یا لطف کرده و به بیانم توان دهید.
تا مدح یک فضیلتتان را بیان کنم.
قدر تمام عمر جهانم زمان دهید.
کار از کمیت لنگ غزل هم گذشته است.
الفاظ قاصرند به الفاظ جان دهید.
تا حق مطلب از سر ایمان ادا کنم.
ابن سکیت نطق مرا در فشان دهید.
بر ذوق کور من تب دریای ملتهب.
سقفی بلند تر، ز خود آسمان دهید.
از وحی در ثنای تو باید مدد گرفت.
پس کوی جبرئیل امین را نشان دهید.
تا دعبل و کمیت و فرزدق شوم به پات.
شب تا سحر غزل بسرایم، غزل برات.
بر شیر پرده جان بده دم را به هم بریز.
بالاتر از مسیح عدم را به هم بریز.
شعری بخوان که وقت هدایت گری شده.
ارکان کفر و ظلم و ستم را به هم بریز.
آقا اگر بناست دمی بی تو سر کنم.
تقدیر من به لوح و قلم را به هم بریز.
اصلا به دست های کریمت گل مرا.
از نو سرشته، آب و گلم را به هم بریز.
بر سائل درت نظری کن ز روی لطف.
کل معادلات کرم را به هم بریز.
آقای مهربان دلم با تبسمی.
دریای پر تلاطم غم را به هم بریز.
آرامش دلم دو جهان در پناه توست.
کارم همیشه گیر نفوذ نگاه توست.
انداخت گر چه کینه ی دشمن به زحمتت.
یک ذره کم نشد به خدا از شرافتت.
گردیده بارها متوکل ذلیل تو.
بوده رفیع سایه ی دیوار عزتت.
صد آسمان فرشته به شمشیر آخته.
دارند چشم در پی فرمان حضرتت.
راضی نشد دلت رسد آسیب بر عدوت.
جوش و خروش داشت ز بس دیگ رحمتت.
آورده دائما سر تعظیم را فرود.
دنیای علم عالمیان پای حکمتت.
اسلام رفت تا به دل قاره ی سیاه.
از برکت درایت بسیار و همتت.
نورت گرفته کشور دلها به جلوه ای.
از بس شبیه حضرت زهرا به جلوه ای.
از کفر محض با دمت ایمان درست کن.
از زنگی سیاه مسلمان درست کن.
در پای درس و بحث سراسر هدایتت.
از وحشیان حقیقت انسان درست کن.
از راز قلب مرد مسافر خبر بده.
از او کسی شبیه به سلمان درست کن.
ای حسرت بهشت خدا خاک پای تو.
از دوزخ خرابه گلستان درست کن.
یک خنده ی ملیح به لبهای خود نشان.
قبله برای یوسف کنعان درست کن.
با سطری از معارف والای حضرتت.
راهی برای بینش قرآن درست کن.
در وصف خوبی تو هزاران حکایت است.
عشقت همان میان بر راه هدایت است.
چون نوکری که خو کرده بر امیر خود.
من را نما به نیمه نگاهی اسیر خود.
تا جای دیگری نروم از درت، مرا.
بر خانه ات الی الابدی کن فقیر خود.
در باب معرفت تو مرا پای جامعه.
بخشیده ای بصیرت و کردی بصیر خود.
دست مرا بگیر و ببر تا غدیر خم.
با سطری از زیارت اهل غدیر خود.
اهل گناه بودم و با مهربانی ات.
وا کرده ای تو پای مرا در مسیر خود.
از سختی زمان گله ای نیست، شکر حق.
خواندی مرا به خنده به مهمان پذیر خود.
دل بسته ی کلامکم النورتان منم.
در باب عشق وصله ی ناجورتان منم.
دنیاست عبد خانه ی عبدالعظیم تو.
محتاج دست های همیشه کریم تو.
با اهدنا الصراط تو اهل هدایتم.
با نور توست راه دلم مستقیم تو.
این حس همیشه بوده به همراه من که هست.
مشمول من عنایت و لطف قدیم تو
در کاظمین، مدینه و قم، مشهد و نجف.
شد تازه پای جامعه روح از نسیم تو.
با جامعه، زیارت هر یک از اهل بیت.
دارم سلام بر تو و قلب سلیم تو.
حال و هوای گنبد سلطان که جای خود.
دارد هوای گنبد تو یا کریم تو.
نزدیک شد محرم شاه شهید دین.
امضا بزن حواله ی دل را یک اربعین.
#رسول_رشیدی_راد (مجتبی)
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#غزل
مسلمانی مسلمان وجودت
بلاگردان الفاظ سجودت
تو دیدی خالقت را در نمازو
که افتادی زمین آنهم به صورت
حضورت را به هرجا میرساندی
از آنجا کرده ای رفع کدورت
ملائک بال را میگستراندند
به زیر پای تو وقت حضورت
به پا می شد قیامت لحظه ای که
خلایق بود در راه عبورت
تو موسای تمام اهل بیتی
شده محراب مثل کوه طورت
تو در محشر قیامت آفرینی
خودت یک پا امیرالمومنینی
#محمد_حبیب_زاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#غزل
نوشته دست خدا روی لا مکان هادی
نشسته گوشه صحن تو آسمان هادی
خدا چکیده ز هر کلمه بیان لبت
خدای هر سخن و کلمه و بیان هادی
مرید لطف تو عبدالعظیم ها هستند
برایشان تو عزیز از هزار جان هادی
به نام اعظم تو هر دلی طلاطم کرد
طلاطم دل دریای بی کران هادی
چگونه از تو بگویم خودت بیاموزم
که حک کنم به تمام در جنان هادی
تویی که معجزه عشق بوده چشمانت
صدای هر تپش قلب عاشقان هادی
صدا صدای خدا بود در دهان شما
به عاشقان علی داده ای امان هادی
برات کرببلا عیدی از تو میخواهیم
پدر بزرگ گل صاحب الزمان هادی
#محمد_حبیب_زاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#ترکیب_بند
آسمانيست جلوه های شما
روی چشمان ماست جای شما
حضرت جبرئيل با بالش
طاق نصرت زده برای شما
هركسی كه شنيده گفته چنين
بی نظيرست ربنای شما
همه ی برگ های پاییزی
ميشود سبز زير پای شما
باهمین دست خالی ام دارم
چشم امیّد بر عطای شما
و برای قيامتم كافيست
نخی از گوشه ی عبای شما
از مسير خطا برم گرداند
روشنايی ردّ پای شما
افتخار تمام ما اين است
شود آقای ما - گدای شما
شب برای خودش سليمان است
زائر صبح سامرای شما
عشق ما بر شما ارادی نيست
عشق ما جز امام هادی نيست
ای صفا بخش انجمن هادی
رونق یاس و یاسمن هادی
گل خوش عطر و بوی زیبارو
علت رویش چمن هادی
دهمین نور محض آل الله
پدر دومین حسن هادی
درجمال تو منعکس شده است
روشنایی پنج تن هادی
در قنوتت فرشته ها بودند
به دو دست تو بوسه زن هادی
بی نظیری در انتقاد و کلام
هستی استاد در سخن هادی
شیر در پرده را که جان دادی
روح تازه بده به من هادی
روز محشر در ازدحام بیا
نام ما را صدا بزن هادی
همه محتاج یک دعای توایم
حاجت قلب مرد و زن هادی
وا کن از کاروبار ما گره را
تا ببینیم ماه -سامره - را
آستانت هميشه پا بر جا
ابتدايت هميشه نا پيدا
ای علی چهارم شيعه
نوه ی اول امام رضا
ايها الهادی ای امام نقی
دهمين حجت ای امام هدی
صاحب اقتدار و شوكت حق
رهبر و مقتدای مذهب ما
با وجودت هميشه مینازيم
به تمام اهالی بالا
اعتقادات ما درست شده
با فرازهايی از دعای شما
جامعه ساز ماست جامعه ات
نسخه ی رشد روح انسانها
نگذاری به سينه ها داغِ
ديدن صحن سامرايت را
آرزومند سامرای توایم
سرفرازیم ؛خاک پای توایم
#محمد_حسن_بیات_لو
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#غزل
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی سامرا
بین نوکرهاست امشب گفت و گوی سامرا
من همان عبد شما هستم که از شوق وصال
سجده کردم سالیان سال سوی سامرا
با شمیم و جذبه های سامرایی شما
پروراندی در دل ما آرزوی سامرا
تا ابد هستیم محتاج نگاه رحمتت
ملجا و کهف حصین ماست کوی سامرا
ما برای نوکری در ماه جانسوز حسین
اشک می گیریم هر سال از سبوی سامرا
اذن گریه می دهی بر روضه ی جدت حسین؟
می گذاری پا نهم در روضه ی جدت حسین؟
#مهدي_علي_قاسمي
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem