#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#ترکیب_بند
شهدِ عشقت از ازل در کام دلها ریخته
این محبت را به دلها حق تعالی ریخته
آتشِ آتشکده خاموش گشت و در عوض
آتشِ عشق تو در دلها سراپا ریخته
بر ندارم سر اگر از سجدهء شکرش رواست
کاین محبت را خدا در سینۀ ما ریخته
زیرِ گامت وقتِ میلادت زمین لرزید سخت
پس نبوده بی سبب گر طاقِ کسری ریخته
نیست بی علت که ما اینگونه از خود بیخودیم
دستِ حق در جامِ ما شُربِ طهورا ریخته
اول خلقت خدا هنگام خلقِ روی تو
نقش رویت را به عشق روی زهرا ریخته
دورهء ظلمت سر آمد شد جمالت جلوه گر
مکه از فیض وجودِ پاکِ تو شد مفتخر
وعدهء ادیان تحقق یافت و موعود شد
سرزمین مکه هم بی تابِ این مولود شد
انتظار حق تعالی هم به پایانش رسید
بین مخلوق خدا تقدیر ، آنچه بود شد
مثل خورشیدی دلِ ارض و سما را گرم کرد
دلبری آمد که محبوب دلِ معبود شد
نور رویش خانه های ظلم را تاریک کرد
خانۀ سفیانیان یوم الابد نابود شد
دورهء ظلمت سر آمد تیرگی از یاد رفت
حرکت دنیا به سمتِ روشنی مشهود شد
دامن بنت وهب شد چشمۀ فیض خدا
دشمن فرزند او مغضوب شد مطرود شد
آمده تا که شود انگار ختم المرسلین
جان دو عالم فدای رحمت للعالمین
مکه از روز ازل در بیعت پیغمبر است
فاطمه میراث دارِ این زمین تا آخر است
مکه هم مثل مدینه خانۀ زهرای ماست
کعبه خود مشغول گردیدن به دور مادر است
می زند عالم همه فریاد که حق با علیست
هر که این فریاد را نشنیده تا حالا کر است
شک نکن این آرزو آخر محقق می شود
حقِّ کعبه یک اذانِ کامل و روشنگر است
می رسد روزی که آوایِ موءذن زاده ها
می رسد آنجا به گوش از روز هم روشن تر است
بعد از آن بر منبرِ کعبه اذان شیعیان
اولش الله اکبر آخرش یا حیدر است
ملک پیغمبر به دست شیعه افتد زودِ زود
یک نفس باقیست تا نابودیِ آل سعود
#مهدی_مقیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#مثنوی
کريم السّجايا، جميل الشّيم
نبّى البرايا، شفيع الامم
امام رسل، پيشواى سبيل
امين خدا، مهبط جبرئيل
شفيع الورى، خواجۀ بعث و نشر
امام الهدى، صدر ديوان حشر
کليمى که چرخ فلک طور اوست
همه نورها، پرتو نور اوست
شفيعٌ مطاعٌ نبىُّ کريمٌ
قسيمٌ جسيمٌ نسيمٌ وسيمٌ...
شبى بر نشست، از فلک بر گذشت
به تمکين و جاه از ملک در گذشت
چنان گرم در تيهِ قربت براند
که بر سدره جبريل از او باز ماند
بدو گفت سالار بيت الحرام
که؛ اى حامل وحى، برتر خرام
چو در دوستى مخلصم يافتى
عنانم ز صحبت چرا تافتى؟
بگفتا: فراتر مجالم نماند
بماندم، که نيروى بالم نماند
اگر يکسر موى برتر پرم
فروغ تجلّى بسوزد پرم...
چه نعت پسنديده گويم تو را؟
عليک السلام، اى نبّى الورى
درود ملک بر روان تو باد
بر اصحاب و بر پيروان تو باد
خدايا به حقّ بنىفاطمه
که بر قولم ايمان کنم خاتمه
اگر دعوتم رد کنى ور قبول
من و دست و دامان آل رسول
چه کم گردد، اى صدر فرخنده پى
ز قدرِ رفيعت به درگاه حىّ؟
که باشند مشتى گدايان خيل
به مهمان دار السّلامت طفيل...
بلند آسمان پيش قدرت خجل
تو مخلوق و آدم هنوز آب و گل
تو اصل وجود آمدى از نخست
دگر هر چه موجود شد، فرع توست
ندانم کدامين سخن گويمت؟!
که والاترى ز آنچه من گويمت
تو را عزّ لولاک تمکين، بس است
ثناى تو، طه و ياسين بس است
چه وصفت کند «سعدى» ناتمام؟
عليک الصلوة اى نبّى السّلام
#سعدی_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#غزل
آمد آن کس ،که سیاهی بِزُداید زِ دل ما
و سلامی بفرستد ز همه، در بر مولا
همهٔ رحمت حق از جَبَل رحمت توست
و نسیمی که وزیدن بگرفت است به هر جا
شده آتشکدهٔ پارس خموش، از قدم تو
این خبر را برساند ،کسی بر در کسریٰ
چون تَرَک بر سر ایوان مدائن افتد
همه بینند فرو ریخته شد گنبد کسریٰ
از یَمَن آمده آن ابرهه و لشکر فیلش
با ابابیل ،لگدمال شده دولت صنعا
خانه آمنه و چشمه نور ازلی است ولیکن
نور این خانه مُنَّور شده بر عالم و دنیا
مژدهٔ آمدن ختم رسولان ،که جبریل
برسانند ملک ،از به ثَری تا به ثُرَّیا
در جمالات رُخش نور رسالت ،که ببیند؟
هر کسی پی بِبَرد بر سخن ناب بُحيرا
آمنه فخر زنان بشریت شده امشب
فخر بر مریم و هم آسیه و هاجر و حَوَّا
به کمالش همه جا یاد کند از ید موسیٰ
به جلالش به دمادم بِدَمَد از دم عیسیٰ
از وجود قدمش رفت به یغما ،بلا شک
عِرضِ لات و هُبَل و سَجِّه و عُزّٰا
تا بلالش صلواتی به محمد(ص) بفرستد
همهٔ کُل رُسُل در بر او عَرض تمنا
همهٔ عالمیان ،کل مَلَک خاک و جودش
ببرند امر ورا نَک به سَمِعنٰا و اَطَعْنا
دولت آل سعودی بگرفتست حریمش
ملتش را نبرد،... دولت ابلیس به یغما
قبله ام بین بقیع و حرم توست محمد(ص)
چون سما سجده برد بر رخ آن گنبد خَضْرا
زاد روزت ببرم تهنیتی بر رخ حیدر
عَرض تبریک مرا وی ببرد در بر زهرا(س)
چون محمد به زبان گفت، علی(ع) جان من است.!
به فدای رخ او، آن علی عالی اعلا
#مهدی_خاکی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#چارپاره
وزیده بادِ فروردین مُعطّر شد چمن از گُل
ز فیضِ رحمتش آذین، زمین از لاله و سُنبل
صدای زمزمه جاری، هم از توصیف و تمجیدش
به هر یک شاخه جاءالحق، ترنّم می زند بلبل
رسولِ عالَمین آمد، چرا بنشسته ای خاموش
به یُمنِ حضرتش گشته، زمین مست و زمان مدهوش
نسیمِ مُشک بوی او، مُعطّر کرده عالم را
صدای سازِ قرآنش،ِ چه زیبا می رسد بر گوش
حبیبِ زاهدِ مطلق مُحمّد(ص)احمد و محمود
جهانِ آفرینش را ، فقط او مقصد و مقصود
بشارت می دهد جبریل از اوصافِ کمالِ او
سلام از گل نثارش کن، شود تا قلبِ او خشنود
بزن بوسه به دامانِ، رسولِ مهربانی ها
رسولی که مُشَرّف گشت بر"قوسینِ اَو اَدنی"
صدای مهربانِ عشق می آید از این مَقدم
لبانش سوره ی طاها جبینش آیتِ اسرا!
متن عربی، قسمتی از آیه ۹ سوره ی نجم، که اشاره به معراج پیامبر (ص) دارد
#هستی_محرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#غزل
عاقبت قرعهی نامت به لبِ ما افتاد
شده سیراب، کویری که به دریا افتاد
گلِ لبخند، به باغِ لبمان کاشته شد
خبرِ آمدنت روی زبانها افتاد
وقتی از چهرهی تو پردهگشایی کردند
رونق از سکهی هر چهرهی زیبا افتاد
نفسش زندگی آموخت به مردن؛ وقتی
به شفاخانهی تو راه مسیحا افتاد
از تو و معجزههایت چه بگویم؛ وقتی
شاخهی باغچهات از یَدِ بیضا افتاد
چون زمین جای کمی بود، برای قدمت
ردّ پایت به سر عالم بالا افتاد
آنقدَر اوج گرفتی به شبِ معراجت
بال جبریل، به دنبال تو از پا افتاد
و در آن راه، که میرفت، به اَوْ اَدْنیها
باز هم چشم تو بر چهرهی مولا افتاد
چشم تو آینهی قدّیِ خوبیها شد
هر زمانی که نگاه تو به زهرا افتاد
سبز شد عشق، به لمیزرعِ تاریکِ دلم
تا نگاهم به گُلِ گنبد خضری افتاد
#رضا_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#غزل
به دستِ دین تو أدیانِ سابق میشود تکمیل
رسیدی تا به ویرانی روَد اصحابِ شوم ِ فیل
بخوان پیغمبرانه! چون که با لحنِ حجاز تو
به واللهِ دو چندان میشود زیباییِ ترتیل
محاسن را معطّر کردی و عطّارهای شهر
کم آوردند و شد بازارشان بی رونق و تعطیل
به باباهای در جهلِ مرکّب خفتۂ بی دین؛
پس از این عشقِ دختربچه ها را میدهی تحویل
عقیقِ دستهایت میشود مُهر نمازِ نوح
عبایت میشود سجادۂ عیسی و اسماعیل
«امین» بودی و با ایمان گمانم مادرِ موسی-
به دستانت سپرده کودکش را در کنارِ نیل
نشسته گوشۂ معبد، تورّق میکند هر شب
چه خوش می گوید از قرانِ تو؛ تورات با إنجیل
همان قران که «حبلُ اللّه» را «وحدت» تلقّی کرد
خوشا آنکس که دارد در سکوتش قدرتِ تحلیل
محمّد(ص) خواندمت جایِ رسول الله! امشب را...
کمی بگذار قربانت شوم مانندِ جبرائیل
«ولی الله» خواندی در غدیرِ خم! بدونِ شک-
به عشقت «یاعلی(ع)» میگوید آری صورِ اسرافیل!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#قصیده
اى به ذكر روى تو، تسبیح گردان ماه و مهر
وى به روز و شب جمالت را ثناخوان ماه و مهر
با خیالت رو به ذكر یاجمیل آورده اند
بیش ازین در آتش حسرت مسوزان ماه و مهر
آسمان با صدهزاران دیده مى جوید تو را
رونما، تا رونما آرد به دامان ماه و مهر
در حجاب نور مستورى، ولى با این همه
با نگاهى دل ز كف دادند آسان ماه و مهر
از فروغ روى تو هفت آسمان روشن شده ست
اى رخت را روز و شب آیینه گردان ماه و مهر
چشمشان در خواب هم هرگز نبیند خواب را
در رخ تو مات و حیرانند اینسان ماه و مهر
مدّعا را با دو شاهد آسمان اثبات كرد:
از سحرخیزان و از شب زنده داران، ماه و مهر
در گذرگاه تجلّى اى فروغ لایزال
با دو جلوه از تو شد اینسان فروزان ماه و مهر
با تو رونق نیست بازار مه و خورشید را
بِهْ كه تا نگشوده بربندند دكّان ماه و مهر
رزقِ نور كهكشان ها در فروغ حسن تست
اى دو قرصِ نان تو را بر خوانِ احسان، ماه و مهر
دورباش چشم بد را نیست حاجت، تا كه هست
مجمره گردان فلك، اسپندریزان ماه و مهر
كهكشان در كهكشان گسترده طیف نور او
ذرّه اویند در گردون فراوان ماه و مهر
چون رُخش را گاه مه خوانند و، گاهى آفتاب
زین شرف ساید سر خود را به كیوان ماه و مهر
چشم من ماتِ جمال مصطفى بادا، كه هست
اندرین آیینه سرگردان و حیران، ماه و مهر
اى شبستان تجلّى از تو روشن همچو روز
وى به یمن جلوه ات این گونه رخشان ماه و مهر
كرده میلاد تو را با حضرت صادق قرین
تا خدا امشب كند با هم نمایان ماه و مهر
شایگان آورده، گنج شایگانم آرزوست
اى به چرخِ جود تو رخشان هزاران ماه و مهر
اى به درگاه جلالت چار اركان خاكبوس
هفت اختر مشعل افروز و، دو دربان: ماه و مهر
از سر «پروانه» خود سایه رحمت مگیر
هست تا در سایه مهرت خرامان ماه و مهر
#محمد_علی_مجاهدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#قصیده
جهان سرسبز و خرم گشت از میلاد پیغمبر
منور قلب عالم گشت از میلاد پیغمبر
بده ساقى مى باقى كه غرق عشرت و شادى
دل اولاد آدم گشت از میلاد پیغمبر
تعالى الله از این نعمت كز او اسباب آسایش
براى ما فراهم گشت از میلاد پیغمبر
ز لطف و رحمت ایزد ز یمن مقدم احمد
ظهور حق مسلم گشت از میلاد پیغمبر
به شام هفده ماه ربیع و سال عام الفیل
رسالت ختم خاتم گشت از میلاد پیغمبر
بشارت ده به مشتاقان كه ز امر قادر منّان
دل ما عارى از غم گشت از میلاد پیغمبر
ز ناموس قدر بشنو تو گلبانگ خطر زیرا
سر نابخردان خم گشت از میلاد پیغمبر
بناى جهل ویران شد ز یمن منجى ات تارك
جهان از علم اعلى گشت از میلاد پیغمبر
دوصد اعجاز شد ظاهر كه در عرش عُلى حیران
دوصد عیسى بن مریم گشت از میلاد پیغمبر
بشد دریاچۀ ساوه تهى از آب و برعكسش
سماوه همچنان یم گشت از میلاد پیغمبر
بشد این فارس چون شمعى، بشد آتشكده خاموش
جهان حق مجسم گشت از میلاد پیغمبر
ز یمن مقدمش منشق جِدار طاق كسرى شد
كه حیران خسرو جم گشت از میلاد پیغمبر
بناى ظلم شد ویران ولى در سایۀ ایمان
بناى عدل محكم گشت از میلاد پیغمبر
قدم در ملك هستى زد چو ختم الانبیاء احمد
مقام ما مقدم گشت از میلاد پیغمبر
نواى بانگ جاء الحق به باطل چیره شد اى دل
نظام دین منظم گشت از میلاد پیغمبر
ز حسن پرتو رویش خجل در مغرب و مشرق
مه و خورشید اعظم گشت از میلاد پیغمبر
من «ژولیده» مى گویم بگو بر دوستارانش
كه شرّ دشمنان كم گشت از میلاد پیغمبر
#ژولیده_نیشابوری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_صادق_علیه_السلام
#ولادت
#مثنوی
کارِ ما نیست از شما گفتن
ما کـجا وُ خـدا خـدا گفتن
گفتن از این قبیله کارِ خداست
این عشیره عشیره یِ زهراست
اهلِ منبر به رویِ این منبر
تکیه داده سـُلاله یِ حـیدر
هر که از عشق گفت عاشق نیست
راستی این امامِ صادق کیست؟!
او امامِ زمـین وُ اَفـلاک است
فطرتش آسمانی وُ پاک است
معنی فَـضل وُ دانش وُ تقـوا
چشمه یِ بندگی وُ عشقِ خدا
شرحی از آیه هایِ قرآن است
وَجهی از جلوه هایِ رحمان است
اَبری از نور وُ رحمت وُ برکات
بَر جـمال وُ جـلالِ او صلوات
خرجِ حق می شود نَفَس به نَفَس
دین ما قـالَ صـادق است وُ بَس
هر دو عالم در اختیار اوست
وَ احـادیث ذوالفـقارِ اوست
سیرتش سِیْری از مسلمانی
نُطـقِ او حیدری وُ طوفانی
در کلاسَش نشسته جبـرائیل
کشته یِ یک نِگاهش عِذرائیل
قیمتِ هر کـلامِ این آقا
سَر تَر از کـُلِّ جنه الاعلی
من که چیزی از او نمی دانم
در حَریمَـش ستاره بارانم
اشکـهایم به رویِ گـونه نشست
هِق هِقَم بُغضِ صحنِ یار شکست
دستِ من رویِ سینه جا دارد
دل هـوایِ مـدینه را دارد
در حریمِ شما غبـار منم
بی قـرارِ وصالِ یار منم
#حسین_ایمانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#ترکیب_بند
هرکس گرفته غیر تو ماوای دیگر
خیری ندیده از گداییهای دیگر
من روزی ام را از تو بی منت گرفتم
منت فراوان است درهرجای دیگر
یک پای من رفته ست امشب سمت مکه
سمت نجف رفته است اما پای دیگر
تو با علی یعنی دوتن در بین یک روح
شیعه ندارد جز شما بابای دیگر
وقت ولادت نیست هنگام ظهور است
دنیا می آیی تو ز یک دنیای دیگر
حالا که رفتم تا علی و تا محمد
باید بگویم یاعلی و یا محمد
نور تو خیلی قبل از آدم معتبر بود
از تو چه در انجیل و چه تورات اثر بود
دنبال تو بودند احبار بهودی
قلب کشیشان از ظهورت باخبر بود
هرروز عبدالله را تهدید کردند
هرروز عبدالمطلب تحت نظر بود
تو آمدی ایوان کسری هم ترک خورد
آثار ربانیت هرجا جلوه گر بود
آتشکده یکباره اصلا ریخت برهم
خاموش شد هر مشعلی که شعله ور بود
شب کافی است ای مکه دیگر ماه آمد
الله اکبر که رسول الله آمد
امی شدی ام القرا شد زادگاهت
پیغمبران را زنده کرده روی ماهت
خیلی دعا کردی برایش جای نفرین
حتی همانکه خار میریزد به راهت
این امت تو تا قیامت روسفید است
از برکت صوت اذان گوی سیاهت
بوی علی را میدهی آقای مکه
وقتی شده دیگر ابوطالب پناهت
دلخوش به اصحابت نشو که در خطرها
تنها علی میماند آقا درسپاهت
لعنت بر آنکه با جسارت حرف میزد
هرکس ز کفر والدینت حرف میزد
شکوه نکن ازغربتت لشگر که داری
در غزوه هایت ضربه آخر که داری
اصلا بیاید چندتا مرحب به میدان
فرقی ندارد فاتح خیبر که داری
گیرم که اصلا عبدود رد شد ز خندق
آسوده باش آقای من حیدر که داری
به طعنه های این و آن بی اعتنا باش
بگذر ازین بدبخت ها! کوثر که داری
آنکس که خیر و برکت دنیاست زهرا
سر وجود این جهان زهراست زهراست
ای صادق ال علی در بیکرانها
یادی بکن قدری هم از ما ناتوان ها
بار سفر برداشتی از دوش مردم
ای ناشناس مهربان کاروان ها
جارو کشت اعجاز ابراهیم دارد
در دستهای توست این کون و مکانها
درک مقامت کار امثال زراره ست
کی راه دارد در حریمت این گمان ها
پرچم سیاه روضه بر دیوار داری
تو روضه خوانی بر تمام روضه خوانها
روضه بخوان از آفتاب بین گودال
از حجت اللهی که افتادست بی حال
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#ترکیب_بند
منبرت کرسی فقه همه عالم شد
فاصله تا به خدا با سخنانت کم شد
خوار جهل از تو و فیض تو گل مریم شد
هر که پامنبری ات شد به خدا ادم شد
هر که علامه ی دهر است غلامت بوده
پیرو مکتب علمی هشامت بوده
زلف صد پنجره را رو به خدا واکردی
با غلامان خودت کار مسیحا کردی
درس تاریخ شد و حل معما کردی
شیعه را ناب ترین مکتب دنیا کردی
پرچم شیعه بلند است به احکام شما
علم عالم شده تسلیم به اسلام شما
یک ورق درس تو توحید مفضل می شد
عشق در مسأله ی جابرتان حل می شد
ذره پای تو به خورشید مبدل می شد
بی حدیث تو کلام همه مهمل می شد
با تو قران خدا کاغذ خاموش نشد
راه سر منزل مقصود فراموش نشد
تازه شد حرف خداوند به قال الصادق ع
علما شرح نوشتند به قال الصادق ع
حنفی ها همه گفتند به قال الصادق ع
راست گویی شده پیوند به قال الصادق ع
تا ابد مرجع توضیح مسائل هایی
قبله ی جامع علمی همه دل هایی
نور در مسجد چشمان تو معنا گردید
نار بر یار تو بردأ و سلاما گردید
هر که از چشم تو افتاد یهودا گردید
خانه ات مدسه ی حضرت زهرا س گردید
به موازات علی راه نشان می دادی
راه را با ولی الله نشان می دادی
#حسن_کردی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_صادق_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را
به کوه طور ببین سجدهی شقایق را
امام پنجم شیعه پدر شد و حالا
گرفته در بغل خویش امام صادق را
ز گوشهی لبش، از خندهاش عسل ریزد
به جای نقل، خدا بر سرش زُهَل ریزد
مدینه بود و شبی مثل ماه، نورانی
شبی که گشت زمان غرقِ نور افشانی
شبی که حضرت باقر لبش شکوفا شد
نداشت مثل همان شب مدینه دورانی
خبر رسید ملائک به شور آمدهاند
ز عرش روی زمین سمت نور آمدهاند
مدینه شاهد مولود بینظیر شده
عروس حضرت زهرا به او اسیر شد
به کف گرفته علوم تمام عالم را
مرید جاذبههایش ابابصیر شده
کرامت و حسناتش شبیه حیدر شد
بلاغتِ نفسش هم، زُراره پرور شد
تولدش خبر از نورگستری دارد
شرافت قدمش ذره پروری دارد
ملائکه همه در عرش یک صدا گفتند
عروس حضرت زهرا چه گوهری دارد
چه گوهری، که ربودهاست قلب عاشق را
به صولتش زده حق مُهر و مومِ حاذق را
کرشمههای نگاهش بهشت میسازد
برای دلشدهها، سرنوشت میسازد
خودش حرم که ندارد، ولی دل ما را
شبیه صحن و سرا خشت خشت میسازد
شمیم عطر تنش بوی یاس را دارد
تمام زندگیش بوی ربنا دارد
به یمن مقدم صادق، خزان تمام شد و
رسیده موسم شادی و، غم حرام شد و
رسیدهاند همه بهر تهنیت از عرش
مسیر خانهاش امروز ازدحام شد و
همینکه بوسه ز پایش فرشته میچیند
ترانه روی لب جبرئیل میشیند
رسید و جامعه را شیعه کرد و انسان کرد
مطیعِ امر خدا را شبیه ِ سلمان کرد
لطافت از نفحاتش چکید و، عالم را
به خلصت نبوی یک شبِ مسلمان کرد
رسید و داد خدا دست او شفاعت را
نوشتهاند به خاک رهش هدایت را
نوشتهاند به وصفش شفاعتش حتمی است
گدا که داشته باشد کرامتش حتمی است
به ما که شیعهی اثنیعشر شدیم، حتماً
به حشر و محشر کبری عنایتش حتمی است
مسیر خانهاش از آسمان گذر دارد
بدیهیاست که از عرش هم خبر دارد
#رضا_باقریان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem