eitaa logo
شعر شیعه
8.1هزار دنبال‌کننده
751 عکس
269 ویدیو
31 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بر غمزده گان بابِ نجات است صلوات بر مرده دلان آبِ حیات است صلوات پیغمبرِ ما بَه که چه زیبا فرمود سر چشمه ی خیر و برکات است صلوات! * شد نامِ تو زیبنده ی هر صوم و صلات نازل شده بر اهلِ ولا این برکات گفتا که اگر طالبِ فیضی بفرست آن چهره ی پاکِ مصطفی را صلوات! * تا نامِ تو بردم به دلم گشت برات لازم شده بر من، بفرستم صلوات حقا برسد تا به تجلّی گهِ ذات هر آن که فرستد به جمالت صلوات * خواندیم به هر شاخه نباتی متبرک از صورتِ قرآن کلماتی متبرک اعجازِ محمّد(ص) کند این بزمِ تولّی قلبِ همه را با صلواتی متبرک! @shia_poem
امشب صدای نبضِ هستی ساز دارد شوقِ کسی که چشمِ او اعجاز دارد او کیست که عالم به یمنِ آن قدومش اینگونه طرح و نقشه ی آغاز دارد آنکس که زیرِ پای او می چرخد افلاک همچون امیرالمومنین همراز دارد شد راوی رازِ زمین و آسمانها قرآن که در گوشِ جهان آواز دارد نامش محمّد(ص) کنیه اش محمود و احمد در بالِ خود هفت آسمان پرواز دارد روحش نیایشگاهِ توحیدِ الهی درهای رحمت را هماره باز دارد اعماقِ جانش تشنه ی بوی حقیقت لبخندِ او صد دلبرِ طنّاز دارد کاملترین عبدِ خدا در آفرینش خاکِ قدومش منشائی در راز دارد آن گوهرِ یکتای دریای نبوت در بینِ نیکان چهره ی ممتاز دارد گلدسته ها یکسر اذان گوی قدومش هر یک تولایی غزل پرداز دارد تا جنهً الماوی ذاتِ کبریا رفت هر جذبه ی چشمش هزاران ناز دارد! @shia_poem
وزیده بادِ فروردین مُعطّر شد چمن از گُل ز فیضِ رحمتش آذین، زمین از لاله و سُنبل صدای زمزمه جاری، هم از توصیف و تمجیدش به هر یک شاخه جاءالحق، ترنّم می زند بلبل رسولِ عالَمین آمد، چرا بنشسته ای خاموش به یُمنِ حضرتش گشته، زمین مست و زمان مدهوش نسیمِ مُشک بوی او، مُعطّر کرده عالم  را صدای سازِ قرآنش،ِ چه زیبا می رسد بر گوش حبیبِ زاهدِ مطلق مُحمّد(ص)احمد و محمود جهانِ آفرینش را ، فقط او مقصد و مقصود بشارت  می دهد جبریل از اوصافِ کمالِ او سلام از گل نثارش کن، شود تا قلبِ او خشنود بزن بوسه به دامانِ، رسولِ مهربانی ها رسولی که مُشَرّف گشت بر"قوسینِ اَو اَدنی" صدای مهربانِ عشق می آید از این مَقدم لبانش سوره ی طاها جبینش آیتِ اسرا! متن عربی، قسمتی از آیه ۹ سوره ی نجم، که اشاره به معراج پیامبر (ص) دارد @shia_poem
باز شد پنجره ای سمتِ نسیمِ ملکوت نور تابید در آیینه ی صبح از جبروت تشنه ی بوی نفس های بهارش بودیم از همان روزِ ازل مستِ نگارش بودیم چه حضوری که از او عشق بشارت میداد چه طلوعی که خدا مُهرِ شهادت میداد نفسش عطرِ سلام و صلوات آورده است آسمان را قدمش آبِ حیات آورده است عطر سیبی ست که از گلشنِ عرش آمده است شاخِ طوباست و بر زینتِ فرش آمده است هر طرف جلوه ی خورشید جمالش پیداست حَسَن و نورِ حقیقت ز کمالش پیداست مژده مژده حسنِ دومِ زهرا آمد سیزده صورتِ اعجاز تماشا آمد نور افشانیِ عالم همه از جلوه ی اوست آخرین حجتِ حق از ثمر و میوه ی اوست پدرش آینه ی مکتبِ صادق باشد پسرش چشمه ی قرآنِ حقایق باشد از دمِ سوسنِ او بوی چمن می روید صبح از جامِ لبش حُسنِ حَسَن می بوید جلوه ی روشنِ او جلوه ی ایثارِ خداست دامنش سبزترین دامنِ گلزارِ خداست به قدمهاش چو داود گل آرایی کرد از دَمش حضرتِ یعقوب دل آرایی کرد بر لبش سوره ی توحید تلاوت دارد دامنش دولتِ مسعود امانت دارد شده آن بزم نشینِ دمِ او چون عیسی(ع) شده پروانه ی شمعش به دو عالم موسی(ع) حَسَن آیینه ی حُسنش به خدا اعجاز است ز نسیمش همه درهای اجابت باز است نور تابید و جهان غرقِ تبسّم شده است کهکشان در نفسش ذره شد و گم شده است یازده بار زمین سر به خضوع آمده است از دمِ اوست که خورشید طلوع آمده است یازده بار خدا صورتِ احمد چو کشید بینِ آن صورتِ زیبا رخ زیبای تو دید یازده پنجره وا شد به سوی دولتِ یار آخرین پنجره مانده است به دستانِ بهار شانت این بس پسرت حضرت مهدی باشد بعدِ حق عالمِ ما را متصدّی باشد! @shia_poem
در حقیقت معنیِ دین جلوه ی ایمان علی ست بعدِ توحید و نبوٌت بهترین برهان علی ست آن همای آفرینش مایه ی فخرِ زمان آخرین تفسیرِ دین، از منظرِ قرآن علی ست نورِ علم و معرفت از سینه اش جاری بوَد هم سعادت، هم کرامت، عزٌتِ انسان علی ست ریشه ی عدل و عدالت از علی شد استوار صورتِ جاویدِ عدل و معنیِ میزان علی ست آن که دارد یک جهان آیینه در لبخندِ خویش آن که فرمانِ خدا را می برد از جان علی ست بارها قرآن ز شانِ او سخن با خلق گفت وارثِ نورِ محمّد(ص)گوهرِ یزدان علی ست بیرقِ توحید را یکسر بر افرازد علی(ع) شورِ ایمان، نورِ قرآن، چشمه ی رضوان علی ست قوٌت ‌و قلبِ پیمبر، مقتدای فاطمه در کتابِ آفرینش آیه ی عرفان علی ست چشمِ عالم خیره شد تا کعبه را آن گونه دید در طلوعِ فجرِ صادق، کعبه را مهمان علی ست علتِ خلقت همانا در علی معنا شود اوّلین سنگِ بنای عالمِ امکان علی ست دل به دریا زن مترس از موج های روبرو چون در این دریای هول انگیز کشتی بان علیست! @shia_poem2
نسیمِ عشقِ عطرآگینِ بابا حسرتِ جانت ربوده از کفَت صبر و قرار از جانِ جانانت درونِ حجره در خونت به خود از درد می پیچی برونِ حجره پاکوبان و دست افشان و خندانت سیاهی می رود چشمت به زردی چهره ی ماهت که خونابِ جگر را شسته اشکِ چشمِ گریانت نمیدانیم با آن زن چگونه عمر سر کردی نمک از سفره ات خورد و شکست امّا نمکدانت زنی که باید آرامِ دلِ غمدیده ات باشد ولی با زهرِ کین انداخت آتش در گلستانت پدر در جنتِ طوس و پسر در غربتِ بغداد نداری محرمی دستی کشد بر زخمِ پنهانت به آتش می کشد دل را دمادم آهِ جانسوزت به گوشِ جان چو می آید صدای صوتِ قرآنت دلم امشب ز داغت بی نهایت روضه میخواهد تو غرقِ زهرِ جانکاه و من امّا دردِ هجرانت از آن وقتی که زهرِ کین به جانت کارگر گشته به سمتِ مشهدِ بابا تو بستی پلکِ چشمانت دریغا! در کنارِ تو نبوده یار و غمخواری به گوشت می رسد هر دم فقط شادیِ عدوانت اَباالهادی! تو هم ای کاش چون اکبر به بالینت پدر می زد گلِ بوسه بر آن زخمِ فراوانت غریب و بی کس و تنها میانِ حجره می نالی نپرسیده کسی آخر از احوالِ پریشانت به یادِ کربلا جانت یقیناً مثلِ زهرا سوخت صدای درد می آید چنان از بیت الاحزانت خدا را شکر باز آقا! تو را غسل و کفن کردند چو جدت زیرِ سُمِ کین، نداده کس به جولانت دِگر اکبر به خاک و خون دِگر اصغر در آغوشت رقیه در پیِ راست نرفته شامِ ویرانت اگر مثلِ حسن جدت تو را هم زهرِ کین دادند ندیده لااقل خواهر که خون پُر گشته دامانت علی موسیَ الرضا آقا! تویی صاحب عزا امشب که شورِ روضه بر پا گشت از سمتِ خراسانت به روزِ حشر چون دلها همه در بُهت و حیرانند ببخشا عاشقانت را از آن دریای احسانت! @shia_poem
نشانه ی ولایت از ریشه ی یقین است این گفته ی خدا بر محمدِ امین است پیمبرِ الهی، در حجهًُ الوداع گفت منصوبِ این خلافت، امیرِ مؤمنین است این آخرین پیام است از جانبِ خداوند حُسنِ ختامِ آیات تکمیلِ باغِ دین است باشد وصیتِ من، ای حاضرین و غایب حیدر به جایِ احمد، همواره جانشین است هر کس که من ولی ام، ز بعدِ من علی است هُمامِ شاهِ شوکت مولای متقین است در نزدتان سپارم، این ثِقل اکبرم را چون عزّت دو عالم، از برکتِ همین است قرآن فروغِ جان و، عترت چو اهلِ بیتم تا نزدِ حوضِ کوثر در نزدتان امین است محراب و منبرِ من، این نور انور من شایسته ے مقام خورشیدِ عالمین است بر فاطمه مبارک، این جلوه ی امامت در نسل کوثرِ او، این حجت مبین است در هلهله ملائک، از آسمانِ بالا این شور و شادمانی، از عرش تا زمین است این تسبیح امامت، تا عرصه ی قیامت از ریشه ی علیُ و آلِ طاهرین است بر مؤمنین مبارک پیوند این ولایت نا محرمان بدانند این حقٌِ شاهِ دین است نامِ غدیر مُهریست بر تارکِ امامت هر آن که کرده بیعت پاداشِ او برین است ای شیعیان امروز بر گردِ هم نشینید هیجدهم ذیحجه اعیاد مسلمین است حور و ملَک به یکسر این نغمه می نوازند مولا علیِ اعلا امامِ اولین است! @shia_poem
صاحبِ لوح و قلمی یا علی مظهرِ جود و کرمی یا علی واسطه ی فیضِ خدا بر زمین بعدِ پیمبر خلفِ اولین ساقیِ  میخانه ی جامِ غدیر حکمِ بلا فصلِ نبی را بگیر چشمه ی خوش نوش گوارا تویی برکه ی جاری و مُهنٌا  تویی شهرتِ نامِ  تو همان حیدر است کیست که  نامش ز همه بهتر است؟ وارث و میراثِ نبوٌت تویی میوه ی پُر بارِ امامت تویی نورِ نبی از رخِ  تو آشکار شاخه گلِ حضرتِ پروردگار باغِ ولایت ز تو معنا شود قطره ز اکرامِ تو دریا شود نورِ بهشت از رخ زیبای توست چشمِ خدا غرق تماشای توست زینتِ محراب و مصلٌا علی رهبرِ ما عالی اعلا علی کام تو شیرین بَود از زمزمت کعبه شکافد ز سرِ مقدمت کعبه همان سینه ی اعجاز توست دامن او خانه ی آغازِ توست کعبه سر از نام تو زیبنده شد از سرِ الطاف تو فرخنده شد تا که خدا نامِ علیت نهفت کعبه به آوازه ی عزّت شکفت ای که تویی تحفه ی عیدِ غدیر نامِ تو در تاجِ امامت امیر رازِ تو معنای ولایت بوَد حکمِ نبی از تو اجابت بوَد مشعلِ تابان هدایت تویی در دو جهان مایه ی عزّت تویی عالم ما سر به سلامت بوَد کیست که کتمانِ مقامت بود؟ خلقِ جهان را سبب و علتی سنگِ بنایِ همه ی خلقتی بر سر ما مائده ی رحمتی روزِ جزا شافی این امتی! @shia_poem
«ثُمَّ کَانَ عَٰقِبَهَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ ٱلسُّوٓأَىٰٓ أَن کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَکَانُواْ بِهَا یَسۡتَهزِءُونَ سپس عاقبت آن کسانی که مرتکب کارهای بد شدند، این شد که کافر شده و آیات خدا را دروغ انگاشتند و آنها را به مسخره گرفتند[روم آیه۱۰] بزم در کاخِ یزیدِ فاسقِ شیطان تبار گوش ها در بازتابِ گفتگوی نور و نار در میانِ تشتِ زرّین می درخشد قرصِ مَه خیره مانده چشمِ شَه بر خواهرانِ داغدار بی حیا می زد به راسِ شاهِ دین با خیزران پیشِ چشمانِ رقیه(س) دختِ شاه و شهریار منظره درد است دردِ غربتِ خونِ خدا لیک زینب مثلِ زهرا(س)در شکوه و اقتدار سعیِ دشمن بود خود پیروز باشد در مصاف محو گردد نامِ زیبای حسین(س)از روزگار حیدری ثانی ست زینب،گر چه میدانیم ما_ لافتی اِلا علی لاسیف اِلا ذوالفقار با کلامِ حق سخن آغاز کرد امّا چه سود ! کی شود با نطقِ اَحسن آشنا گوشِ حِمار استنادِ خطبه اش آیاتِ قرآن کریم ظلم گر باشد نخواهد شد حکومت پایدار بند بندِ نطقِ او تبیینِ دینِ جدِ اوست_ اینکه رفته بعد او در هاله ی گرد و غبار انقلابِ کربلا را، عشق معنا می کند با همه افشاگری های یزیدِ می گسار با شهامت گوید از زشتیِ افکارِ یزید ظالمان را میکند در چشمِ هر آزاده خوار ریشه ی افکارِ پستش را نشانه می رود_ با بیانِ این که شد بنیانِ ظلمِ بی شمار اوست در کاخِ ستم از سرزنش های یزید_ در دفاع از آرمانش می کند بس افتخار ای یزید اظهارِ خوشحالی مکن از فعلِ خود زود رسوا گردی و نقشِ پلیدت آشکار راهِ ما حق است و پیروزی بدان از آنِ ماست این چنین هستیم ما در هر دو عالم رستگار آه! از دستت اگر داغِ برادر دیده ایم_ یا نمودی تا قیامت جانِ ما را داغدار_ لیک جاویدان بماند پرچمِ آزادگی_ بر فرازِ بامِ عالم تا طلوعِ انتظار تا قیامت شعله ی عشقِ حسینم روشن است تا جهان باقی ست ما هستیم و جانی سوگوار در مرامِ عاشقی، خواهر برادر نیستند عشق زینب(س)را نباشد در کلامِ ما عیار مِهرِ جانش به برادر نیست صرفِ خواهری_ بلکه او دارد تولّا بر ولیِ کردگار ما رایت° اِلا جمیلا پاسخِ دشمن شده از زبانِ پاک بانوی متین و استوار کربلا دانشگهِ تدریسِ عشقِ زینب(س)است این چنین دانشگهی دارد چنین آموزگار جز وفا وُ صبر و غیرت هیچ در زینب نبود_ "کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود" @shia_poem
بر غمزده گان بابِ نجات است صلوات بر مرده دلان آبِ حیات است صلوات پیغمبرِ ما بَه که چه زیبا فرمود سر چشمه ی خیر و برکات است صلوات! * شد نامِ تو زیبنده ی هر صوم و صلات نازل شده بر اهلِ ولا این برکات گفتا که اگر طالبِ فیضی بفرست آن چهره ی پاکِ مصطفی را صلوات! * تا نامِ تو بردم به دلم گشت برات لازم شده بر من، بفرستم صلوات حقا برسد تا به تجلّی گهِ ذات هر آن که فرستد به جمالت صلوات * خواندیم به هر شاخه نباتی متبرک از صورتِ قرآن کلماتی متبرک اعجازِ محمّد(ص) کند این بزمِ تولّی قلبِ همه را با صلواتی متبرک! @shia_poem
امشب صدای نبضِ هستی ساز دارد شوقِ کسی که چشمِ او اعجاز دارد او کیست که عالم به یمنِ آن قدومش اینگونه طرح و نقشه ی آغاز دارد آنکس که زیرِ پای او می چرخد افلاک همچون امیرالمومنین همراز دارد شد راوی رازِ زمین و آسمانها قرآن که در گوشِ جهان آواز دارد نامش محمّد(ص) کنیه اش محمود و احمد در بالِ خود هفت آسمان پرواز دارد روحش نیایشگاهِ توحیدِ الهی درهای رحمت را هماره باز دارد اعماقِ جانش تشنه ی بوی حقیقت لبخندِ او صد دلبرِ طنّاز دارد کاملترین عبدِ خدا در آفرینش خاکِ قدومش منشائی در راز دارد آن گوهرِ یکتای دریای نبوت در بینِ نیکان چهره ی ممتاز دارد گلدسته ها یکسر اذان گوی قدومش هر یک تولایی غزل پرداز دارد تا جنهً الماوی ذاتِ کبریا رفت هر جذبه ی چشمش هزاران ناز دارد! @shia_poem
وزیده بادِ فروردین مُعطّر شد چمن از گُل ز فیضِ رحمتش آذین، زمین از لاله و سُنبل صدای زمزمه جاری، هم از توصیف و تمجیدش به هر یک شاخه جاءالحق، ترنّم می زند بلبل رسولِ عالَمین آمد، چرا بنشسته ای خاموش به یُمنِ حضرتش گشته، زمین مست و زمان مدهوش نسیمِ مُشک بوی او، مُعطّر کرده عالم  را صدای سازِ قرآنش،ِ چه زیبا می رسد بر گوش حبیبِ زاهدِ مطلق مُحمّد(ص)احمد و محمود جهانِ آفرینش را ، فقط او مقصد و مقصود بشارت  می دهد جبریل از اوصافِ کمالِ او سلام از گل نثارش کن، شود تا قلبِ او خشنود بزن بوسه به دامانِ، رسولِ مهربانی ها رسولی که مُشَرّف گشت بر"قوسینِ اَو اَدنی" صدای مهربانِ عشق می آید از این مَقدم لبانش سوره ی طاها جبینش آیتِ اسرا! متن عربی، قسمتی از آیه ۹ سوره ی نجم، که اشاره به معراج پیامبر (ص) دارد @shia_poem