#حضرت_ام_البنین_س
ما را ز چشم های اباالفضل کن نگاه !
خاشاک منت از نظر ذره بین کشد
بر عزّتت بس است علی خواستگار توست
شاهی که آستین ز زمان و زمین کشد
#محمد_سهرابی
#شعر_شیعه
@shia_poem
#حضرت_ام_البنين_سلام_الله_علیها
تمنّا از علی، همصحبتی با اوست خود وَرْنه…
شفاعت میکند پیش از علی ،امالبنین ما را…
#محمد_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
در دفتر عشق کز سخن سرشار است
هر چند، قصیده و غزل بسیار است
از امّ بنین چهارگل پرپر شد
این نابترین رباعی ایثار است
#محمدجواد_غفورزاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#تاسوعا
#مدح
#مثنوی
بسم الرب النوع دریای عطش
اعتبار عشق معنای عطش
قاب قوسینی که او ادنای عشق
گفتگو دارد از او فردای عشق
آبروی اشک و مشک و انتظار
قدرت شمشیر اوج اقتدار
منشاء شور آفرین دلبری
قبض و بسط نعرها ی حیدری
خرقه پوش خرقه ی نعم الوکیل
حسبُنا گویی همای بی بدیل
نشعه ی نوش غروب آخرین
آیت الایات اعجاز مبین
سوره والنصر را شرح کلام
او که دارد در دل کوثر مقام
خالق دیبای رحمت فتح باب
درج غیرت نصرت ابن کلاب
با سطبر قدرتش فتح آفرید
با غرور و غیرتش غم آرمید
ماه خورشیدی که در فجر طلوع
عاشقی با مقدمش گشته شروع
آمده از درگاه اگر وقت ورود
در نزول خود به دل کرده صعود
ادعای بنده گی دارد مدام
غیرت از چشمان او بگرفته وام
آمده تا خالق غیرت شود
تشنگی بیچاره ی ذلت شود
سربلندی که بلندای غرور
کرده از دروازه ی چشمش عبور
غیر از او یعنی چه کسی دریا شود
زانوانش خیمه ی سقا شود
غیر ممکن ها از او ممکن شده
یک نظر عباس او محسن شده
بعد از آن روز سیاه پشت در
ماجرای آتش و زخم و سپر
موقع بی تابی شاه حنین
کیست تا باشد سپر بهر حسین
آنکه گردیده بلاگردون او
کاشف کرب از دل پرخون او
آنکه سقایی به نامش جان گرفت
با نگاهش رعشه بر طوفان گرفت
آنکه در میعاد غم زد بر کمین
نعره زد با ناله ی هل من معین
دانش آموز وقارش بوده است
در خزان غم بهارش بوده است
گرچه زهرایش صدا زد دل غمین
ای نگار عزت ام البنین
ای قیامت منزلت وقت غروب
غیر تو کاشف نبوده بر کروب
مادرت ام البین گل آفرید
عاشقی آنجا که چشمان تو دید
سر به دامان بلا داد و نوشت
اشجع الناس است سلطان بهشت
گر چه در غرق آب خونی لاله رو
غیرتت داده به غیرت رنگ و بو
هر چه داری اعتبار مادری ست
قدرتت از اقتدار مادری ست
مادرت یعنی تمام آبرو
مادرت یعنی عیار ذکر هو
مادری کرده که هنگام مصاف
عشق گردد مُحرم تو در طواف
هر چه داری در دل ای شور آفرین
بوده وصف مادرت ام البنین
#امیر_سهرابی_طره_اصفهانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
#مقتل_مستند
🩸وداعِ حضرت ابالفضل العباس با مادرش حضرت امّالبنین «سلاماللهعلیهما» به هنگام خروج از مدینه...
در نقلی آمده است:
به هنگام حرکت قافله سیدالشهداء علیهالسلام از مدینه بود که حضرت امّالبنین علیهاالسلام برای بار دیگری آمد تا با حضرت عباس علیهالسلام و دیگر پسرانش وداع کند.
🥀 در آخرین کلامی که به فرزندانش گفت، اینچنین فرمود:
📋 أطيعُوا إمامَكمُ الحُسين علیهالسلام و قاتِلوا دُونَهُ أعدٰاءَه.
▪️از امامتان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام با تمام وجود اطاعت کنید و در پیش پای او با دشمنانش بجنگید.
📋 قاتِلُوا قِتالاً حَيدَرياً، كَرّاراً، بَتّاراً… يا بِلا هَوادَة، ولا تَهابُوا المَوتَ يا لُيُوثيَ البَواسِل.
▪️چون پدرتان، حیدارانه و با صلابت بجنگید؛ با دشمنان مولایتان، مدارا به خرج ندهید و از مرگ هراسی نداشته باشید ای شیران دلیر من!
🥀 در اینجا ابالفضل العباس علیهالسلام لب به سخن گشودند و فرمودند:
📋 أمّاه يا أمَّ البنين، لا تَقلَقي فأنا الحسينُ والحسينُ أنا، أنا زينب و زينب أنا، نفسي لِنَفسهما الوِقىٰ، روحي لِروحِهمَا الفِدىٰ،
▪️ای مادرجان من! ای أمّ البنین! هیچ نگران نباشید؛ چرا که جان من، جان حسین علیهالسلام است و جان او، جان من؛ جان من، جان زینب کبری سلاماللّهعلیها است و جان او، جان من؛ به فدایشان بشوم؛ جان و دلم به قربانشان.
📋 و مَشَتِ القٰافلةُ و مَشَت خَلفَها عَينًا أمُّالبنين حتّى حَجَبَتْها الدُّموعَ، وَ مَشَتْ بِرِجلَيها حتّى غابتِ القافلةُ
▪️سپس قافله به راه افتاد و حضرت امالبنین سلاماللهعلیها پشت سر آنها به راه افتاد تا اینکه، اشک چشمانش مانع دید او شد؛ چند قدم دیگر به پیش رفت تا اینکه قافله از دیدهگانش غائب شد.
📚أُم البنين علیهاالسلام سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵.
📚المجالس الشجیه،تاجالدین، ص۱۰۳
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
#مقتل_مستند
🩸وداع امام حسین علیهالسلام با حضرت أمالبنين عليهاالسلام به هنگام خروج از مدينه ...
در نقلی آمده است:
وقتی که کاروان سيدالشهداء عليهالسّلام، عزم حرکت از مدینه را داشت، حضرت أم البنين عليهاالسّلام نزدیک امام حسین علیهالسّلام آمدند و عرضه داشتند:
📋 بِأبي أنتَ و اُمِّي يا أبا عَبدِاللّهِ، أَستَودِعُكَ اللّهُ يا نورَ عَيني يا سَيِّدي و إمامي، يا حُسين
▪️پدرم و مادرم فدایتان ای أباعبدالله! شما را به خدا میسپارم ای نور چشمم! ای سرور من! ای امام من! ای حسین!
📋 ثُمَّ أَجهَشَتْ بِالْبُكاءِ واِنقَطَعَتْ عَنِ الْكَلماتِ
▪️در این هنگام گریهٔ بیامان، راه گلوی أمالبنين عليهاالسّلام را بست و نتوانست دیگر صحبت کند.
🥀 امام حسین علیهالسّلام به او فرمودند:
📋 جَزاكِ اللّهُ عَنّا خَيرَ الْجَزاءِ يا اُمّاهُ، فَقَد كُنتِ لَنا أُمَّاً بارَّةً
▪️خدا از جانب ما به شما جزای خير دهد ای مادر! به درستی که شما برای ما، مادر نیکوکار و مخلصی بودی!
🥀 حضرت أمالبنين عليهاالسّلام مقداری جلوتر آمد و عرضه داشت:
📋 اُذكُرني يا ولَدِي عِندَ اُمِّكَ الزَهراءِ و بَلِّغْها أَجمَلَ سَلامي و تَحِيّاتي
▪️ای پسرم! من را در نزد مادرت زهرای مرضيه سلاماللهعلیها، به یاد آور و زیباترین سلام و تحیت من را به آن حضرت برسان.
🥀 امام حسین علیه السلام فرمودند: حتما این کار را خواهم نمود. سپس فرمودند: وِداعاً يا أم البنين، وداعاً... وداعاً...
📚أُمالبنين علیهاالسلام،سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵
📚 المجالس الشجیه،تاجالدین، ص ۱۰۱
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸مقام حضرت امّالبنین علیهاالسلام در نزد حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها ...
مرحوم علامه مُقرّم در کتاب شریف «العبّاس علیهالسلام» مینویسد:
📋 وكانَتْ أُمُّ الْبَنينَ مِنَ النِساءِ الْفاضِلاتِ الْعارِفاتِ بِحَقِّ أهلِ الْبَيتِ (عَلَيْهِمُ السَلامُ)،
🔹 حضرت ام البنین سلاماللهعلیها از زنان با فضیلتی بود که حقوق و شأن و مقام اهل بیت علیهمالسلام را میدانست و عارف به ایشان بود.
📋 مُخلِصَةً في وِلائِهِم، مُمَحِّضَةً في مَوَدَّتِهِم، وَ لَها عِندَهُم الْجاهُ الْوَجيهُ وَالْمَحَلُّ الرَفيعُ،
🔸 خالصانه ولایت ایشان را پذیرفته و غوطهور در محبت و موّدت به این خاندان بود؛ همچنین دارای اعتبار و منزلت والایی در نزد آنان بود.
📋 و قد زارَتْها زينَبُ الْكُبرىٰ بَعدَ وُصولِها الْمَدينةَ تُعَزِّيها بِأولادِها الْأربَعَةِ، كما كانَتْ تَزورُها أيامَ العيدِ
🔹حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها پس از ورود به مدینه به دیدار آن حضرت رفتند و او را بهخاطر شهادت چهار فرزندش دلداری دادند؛ همانطوری که زینب کبری سلاماللّهعلیها در ایام عید، هر ساله به دیدار آن حضرت میرفتند.
📚العباس علیهالسلام،مقرم، ج۱ ص۱۲۵
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
#مقتل_مستند
🩸مجلس عزای حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها و امّالبنین علیهاالسلام در مدینه ...
در نقلی آمده است:
وقنی که قافله بازماندگان عاشورا به مدینه بازگشت، زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمود:
📋 لا أُريدُ أَحَداً يَدخلُ عَلَيَّ إِلَّا مَن فُقِدَتْ لَها عزيزاً في كربلاء
▪️قصد ملاقات با کسی را ندارم مگر کسی که عزیزی در کربلا از دست داده است.
🥀 یک روز که آن حضرت در منزل نشسته بود، درب خانه آن حضرت را کوبیدند. کنیزکی پشت در آمد و گفت: شما که هستید؟ صدا آمد:
📋قولي لِسيّدتِكِ زينب عليهاالسلام إنّي شَريكتُها في هٰذا الْعَزاءِ، و اُريدُ أن أدخُلَ عَلَيْها و أُساعِدَها فإنّي مِثلُها في المُصابِ
▪️به سروَر خود زینب کبری سلاماللّهعلیها بگو: من شریک او در این مصیبت هستم و آمدهام تا او را در عزاداری بر حسین علیهالسلام یاری کنم.
🥀 وقتی که آن کنیزک، این خبر را برای زینب کبری سلاماللّهعلیها آورد، آن حضرت فرمود: «به گمانم که امالبنین علیهاالسلام است.» آن کنیزک مجددا رفت و پرسید: اسم شما چیست؟
🥀 آن بانو فرمود: من امالبنین «علیهاالسلام» هستم. کنیز در را به روی او گشود. وقتی که ام البنین علیهاالسلام داخل شد، جلو آمد و زینب کبری سلاماللّهعلیها را در آغوش گرفت و گریست. زینب کبری سلاماللّهعلیها به او فرمود:
📋 عَظَّمَ اللّهُ لَكِ الْأجرَ في أولادِكِ الْأربَعَةِ
▪️خدا اجر تو را بزرگ بدارد در مصيبت چهار فرزندت.
🥀 و حضرت امالبنین علیهاالسلام اینگونه جواب داد:
وأنتِ عَظَّمَ اللّه لكِ الأجرَ في الحسين عليهالسلام
▪️خدا اجر شما را در مصيبت برادرتان، امام حسین علیهالسلام بزرگ بدارد.
📋 و بَكَتْ وَ بَكىٰ مَنْ كانَ حاضرًا
▪️در این هنگام زینب کبری سلاماللّهعلیها به گریه افتاد و تمام ژنهایی که در آن جلسه بودند، با گریه آن حضرت گریستند.
📚مجمع مصائب أهل البیت علیهمالسلام، ج۲، ص۲۹۱
📚النصّ الجلیّ فی مولد العباس بن علی علیهماالسلام، الناصري البحرانی، ص۴۴.
✍️ حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:
◾️بکی الحُسَینُ علیه السلام خَمسَ حِجَجٍ، و کانَت امُّ جَعفَرٍ الکلابِیةُ تَندُبُ الحُسَینَ علیه السلام و تَبکیهِ و قَد کفَّ بَصَرُها.
▪️بر حسین علیه السلام پنج سال گریسته شد. امّ جعفر کلابی (امّ البنین)، برای حسین علیه السلام مرثیه می سرایید و می گریست تا این که چشمانش نابینا شد.
📗الأمالی للشجری: ج ۱، ص ۱۷۵
#سالروز_وفات_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روز_تکریم_مادران_و_همسران_شهدا
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرد مرداست پسرت
مرهم درداست پسرت
#حاج_محمود_کریمی
#وفات_حضرت_ام_البنین(س)
May 11
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#مثنوی
در میان کوچه های شهر نور
مادری دلخسته در حال عبور
در میان کوچه با اشکی روان
می رود سوی بقیع دامن کشان
در بساطش ناله بود و آه بود
در کنارش کودکی چون ماه بود
راه می افتاد بین کوچه ها
در ترنّم بود با ذکر خدا
هر کجا می رفت حال زار داشت
در مدینه روضۀ سیار داشت
مثل طوفان بود اما با وقار
تا بقیع می رفت روزی چند بار
اول باب البقیع با احترام
زیر لب می گفت یا زهرا سلام
بعد از آن در حال ذکر و زمزمه
می گرفت اذن دخول از فاطمه
تا که در خاک بقیع می زد قدم
اشک او می ریخت آنجا را به هم
روی خاک و زیر برق آفتاب
تشنه بود اما نمی زد لب به آب
گریه ها می کرد در حال عطش
گاه بین ناله ها می کرد غش
ای مدینه قرص ماهی داشتم
بعد حیدر تکیه گاهی داشتم
ای مدینه بود فرزندی مرا
با مرام و با حیا و با وفا
حیف شد در کربلا دست ستم
دلخوشیّ و هستی ام را زد بهم
دست غم نیروی پایم را گرفت
در دم پیری عصایم را گرفت
بود فرزندم علمدار حسین
روز بی یاری هوادار حسین
یک سپاه و یک علمدار جوان
یک أباالفضل و تمام دشمنان
من همین دیشب شنیدم روضه را
از لب زینب شنیدم روضه را
مستمع من بودم و او روضه خوان
روضه طفلان و سقای جوان
گفت:ساقی رفت تا آب آورد
آب بهر طفل بی تاب آورد
از غم طفلان پریشان حال او
آب می آمد به استقبال او
آب در مشک و لبی خشکیده داشت
مشک را چون طفل بر سینه گذاشت
ماه بود و جلوه ی خورشید داشت
مشک نه! با خود هزار امید داشت
چید دشمن شاخه های یاس را
دید عالم غیرت عباس را...
خویش را از بهر طفلان حفظ کرد
مشک را فوری به دندان حفظ کرد
حیف شد تیر بلا از ره رسید
رشته امید سقا را برید
مثل خونی که زِ رگ آید برون
آبِ مشکش ریخت بین خاک و خون
ناامیدانه کشید آه از جگر
کرد از این زندگی صرف نظر
ای مدینه قدر او نشناختند
با عمود او را زمین انداختند
لب به طعنه دشمن اینگونه گشود
ای عمود خیمه ها خوردی عمود
حال بهر من خبر آورده اند
جای سوغاتی سپر آورده اند
#مجتبی_شکریان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem