#کلام_شیعه 51
#توحید 1⃣
🔸بعد از اثبات خالقی ماورای عالم ماده برای این جهان🌏، نوبت به اثبات یگانگی آن می رسد.
یکی از سؤالاتی که همواره در طول تاریخ ذهن خیلی از انسانها رابه خود مشغول کرده و سرلوحه دعوت انبیاء الهی نیز بوده، بحث یگانگی خداوند یا همان توحید و رد هرگونه چندخدایی است.
🔹متکلمان اسلامی برای توحید تقسیمات متعددی بیان کرده اند که ما به برخی از آنها که بیشتر مورد توجه است اشاره می کنیم.
اقسام توحید:
1⃣. توحید ذاتی
2⃣. توحید صفاتی
3⃣. توحید افعالی
4⃣. توحید عبادی
#توحید_ذاتی 1⃣
🔸توحید ذاتی که اولین مرحله از مراحل توحید و مهمترین آن می باشد یعنی ذات خداوند یکتاست و این یگانگی ذات، خود دارای دو معنا است:
👈اول: اين كه خدا يكى است و مانند و شبيه و همتا و جايگزين ندارد.
👈دوم: اين كه ذات خدا بسيط است و در آن كثرت و تركيب نيست.
🔹از معنی اول به واحدیت ذات و از دوم به احدیت ذات تعبیر می شود.
آيه «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» اشاره به معناى اول است و آيه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» اشاره به معناى دوم.
(📗برگرفته از کتاب سيماى عقائد شيعه، آیت الله سبحانی، ص: 54)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#کلام_شیعه 52
#توحید 2⃣
#توحید_ذاتی 2⃣
🔸یکی از اوصاف خداوند که در کتب کلامی کاربرد فراوانی دارد صفت "واجب الوجود" است. قبل از ورود به ادله اثبات توحید لازم است درباره معنای "واجب الوجود" توضیحی داده شود.
🔹هر قضيهاى هر قدر ساده باشد دست كم از دو مفهوم اساسى (موضوع و محمول) تشكيل مى يابد. مثلاً در اين قضيه «خورشيد روشن است» كه دلالت بر ثبوت روشنى براى خورشيد 🌕دارد «خورشيد» موضوع قضيه، و «روشن» محمول آن مىباشد.
🔸ثبوت محمول براى موضوع، از سه حال، خارج نيست:
👈يا محال است مانند اينكه گفته شود: «عدد سه بزرگتر از عدد چهار است»
👈يا ضرورت دارد مانند اين قضيه كه «عدد دو، نصف عدد چهار است»
👈 و يا نه محال است و نه ضرورت دارد مانند «خورشيدى بالاى سرِ ما قرار دارد».
🔹طبق اصطلاح منطقى، در صورت اول، قضيه، داراى وصف «امتناع» و در صورت دوم، داراى وصف «ضرورت» يا «وجوب» و در صورت سوم داراى وصف «امكان» (بمعناى خاص) مىباشد.
اما نظر به اينكه در فلسفه، درباره «موجود» بحث مىشود و چيزى كه ممتنع و محال باشد هيچگاه وجود خارجى نمى يابد، از اينرو فلاسفه، موجود را بحسب فرض عقلى به واجب الوجود و ممكن الوجود، تقسيم كرده اند:
👈 واجب الوجود عبارتست از موجودى كه خودبخود وجود داشته باشد و نيازى به موجود ديگرى نداشته باشد و طبعاً چنين موجودى ازلى و ابدى خواهد بود زيرا معدوم بودن چيزى در يك زمان، نشانه اينست كه وجودش از خودش نيست و براى وجود يافتن، نياز به موجود ديگرى دارد كه سبب يا شرط تحقق آنست و با فقدان آن مفقود مىشود.
👈و ممكن الوجود عبارتست از موجودى كه خودبخود وجود ندارد و تحقق يافتنش منوط به موجود ديگرى است.
♦️با توجه به براهین امکان و وجوب و برهان حدوث که در قبل گذشت خداوند که علت این عالم است واجب الوجود و غیراز او همه چیز ممکن الوجود می باشد.
(📗برگرفته از کتاب آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی، صص 59-58)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#کلام_شیعه 53
#توحید 3⃣
#توحید_ذاتی 3⃣
🔸یکی از اولین مسائلی که در بحث توحید باید اثبات گردد، مسأله نامحدود بودن خداوند است.
براى اثبات این معنا که او یک وجود بى انتها است باید امور زیر مورد توجّه قرار گیرد :
1⃣. محدودیّت وجود، یعنى آلوده بودن به عدم، چرا که اگر پاى عدم در میان نباشد محدودیّت مفهومى نخواهد داشت. مثلا ما مى گوییم عمر فلان کس 👨محدود است یعنى عمر او سرانجام به عدم منتهى مى گردد، و آلوده به نیستى است، همچنین درباره محدودیّت قدرت و علم و مانند آن.
2⃣. وجود، ضد عدم است؛ و اگر چیزى ذاتا مقتضى وجود باشد، نمى تواند مقتضى عدم گردد.
3⃣. در برهان علّت و معلول این مطلب ثابت شد که سلسله زنجیرمانندِ 🔗علّت و معلول این جهان، باید به یک نقطه ثابت و ازلى برسد که آن را واجب الوجود مى نامیم. یعنى وجودش از درون ذات او است نه از بیرون؛ بنابراین علّت نخستین جهان ذاتا اقتضاى وجود دارد.
🔹یکبار دیگر این سه مقدّمه را با دقّت بخوانید و در آن خوب بیندیشید؛ با توجّه به این مقدّمات روشن مى شود اگر محدودیّتى در ذات واجب الوجود حاصل شود باید از بیرون وجود او باشد، چرا که محدودیّت طبق مقدّمات فوق به معناى آلودگى به عدم است، و چیزى که ذاتش اقتضاى هستى دارد هرگز مقتضى عدم و نیستى نخواهد بود. پس اگر محدودیتى در او باشد باید یک عامل بیرونى داشته باشد، و لازمه این سخن آن است که او واجب الوجود نباشد، چرا که از نظر حدّ وجودى خود، مخلوق دیگر و معلول ذات دیگرى است.
♦️به عبارت دیگر: بدون شک واجب الوجودى داریم - چرا که سخن از توحید و یگانگى، بعد از اثبات واجب الوجود است - حال اگر واجب الوجود، نامحدود باشد مدّعاى ما ثابت است، و اگر محدود باشد این محدودیّت هرگز مقتضاى ذات او نیست، چون ذات او مقتضى وجود است، نه آلودگى به عدم. پس باید از بیرون بر آن تحمیل شده باشد و مفهوم این سخن آن است که علّتى در بیرون او وجود دارد و او معلول آن علّت است، در این صورت واجب الوجود نخواهد بود، نتیجه اینکه او وجودى است نامحدود از هر نظر.
پس فرض واجب الوجود مساوی است با وجود بی نهایت و مطلق.
(📗برگرفته ازکتاب پيام قرآن، آيت الله مكارم شيرازى، ج 3، ص 189)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#کلام_شیعه 54
#توحید 4⃣
#توحید_ذاتی 4⃣
#برهان_فطرت
🔸برهان فطرت همانطور که بر اصل وجود خداوند دلالت می کند، بر توحید و یگانگی آن نیز دلالت دارد. با استفاده از همان مقدماتی که در برهان فطرت بیان شد و گفتیم که این ندای درونی به یک امر حقیقی دلالت می کند و آن حقیقت خداست، وقتی به این ندای درونی 🗣توجه می کنیم درمی یابیم که متعلق آن نیز یک موجود بیشتر نیست و درتمام سختی ها و شرایطی که انسان از اسباب مادی قطع امید می کند و دل به امری ماورای این عالم می بندد، متعلق این ندای درونی یک حقیقت بیشتر نیست.
🔹بنابراین انسان نه فقط از درون جان و اعماق دل خود نداي وجود او را می شنود، بلکه در اعماق جان، جز نداي او نداي دیگري را نمی یابد و این همان توحید است.
🔸در قرآن کریم نیز آیات فراوانی وجود دارد که بر ندای توحیدی فطرت انسان اشاره می کند، از جمله این آیه که می فرماید:« فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوْا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ» هنگامی که سوار بر کشتی⛴ شوند، خدا را با اخلاص می خوانند (و غیر او را فراموش می کنند)؛ امّا هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرك می شوند.(عنکبوت، آیه 65)
به این ترتیب قرآن هم مسأله خداشناسی را از مکنونات فطرت انسان می شمرد، و هم« یگانه پرستی » را.
(📗برگرفته ازکتاب پيام قرآن، آيت الله العظمی مكارم شيرازى، ج 3، ص 193-183)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#کلام_شیعه 55
#توحید 5⃣
#توحید_ذاتی 5⃣
#برهان_ترکب
🔸دلیل دوم بر توحید ذاتی خداوند برهان ترکب می باشد و خلاصه آن چنین است:
اگر براي عالم هستی دو مبدأ فرض کنیم، بطور حتم این دو مبدأ مرکب خواهند بود، حداقل مرکب از دو جزء.
🔹توضیح استدلال به این صورت است که اگر دو چیز کاملًا شبیه هم باشند، آنگاه آن دو در حقیقت یک چیزند و نه دو موجود. براي دو موجود بودن باید در چیزي با هم اختلاف داشته باشند.
براي مثال شما یک انسان 👨مثل خودتان را فرض کنید. این انسان همانند شما خصایصی دارد مثل قد، رنگ پوست، رنگ و نوع مو، شکل و شمایل چهره، زمان تولد، مکان تولد و .... حال، فرض کنید این انسان در تمام خصایص همانند شما باشد. او همان قد و شکل و رنگ پوست و رنگ مو و ... که شما دارید داشته باشد. او در همان زمان و مکان شما متولد شده و از همان مادر. او در همان مکانی که شما ایستاده یا نشسته یا خوابیده اید قرار گرفته است و بالاخره در هر خصیصه اي که بتوان تصور کرد با شما شریک است. آیا در این صورت او غیر از شماست؟ خیر، او نه یک فرد دیگر، بلکه خود شما 👨خواهد بود.
🔸در این مثال دو نکته است که باید به آن توجه داشت:
👈 اول این که براي تحقق فرد دیگر باید جهت اشتراکی بین دو فرد باشد. در مثال بالا شما و فرد دیگر در انسان بودن مشترکید.
👈دوم این که باید بین دو فرد جهت اختلافی نیز باشد. در مثالی که ذکر شد چون بین دو فرد هیچ اختلافی فرض نشده پس هیچ فرقی بین آن دو وجود ندارد تا بتوان فرد دیگري تصور کرد و از این جهت می توانیم نتیجه بگیریم آن فرد فرضی، خود شما است نه کس دیگر.[1]
🔹حال اگر خداوند همتایی داشته باشد هر دو از این نظر که داراي وجود هستند شبیه اند، ولی دوگانگی آنها ایجاب می کند که هریک ویژگیهایی داشته باشد، و در این صورت هر کدام مرکّب از دو جزء می شود: " مابه الامتیاز"( جهت تفاوت) و "مابه الاشتراك" (جهت مشترک)
در این صورت باید بپذیریم که هر یک از آنها نیازمند به اجزاي خویش است، چون مرکّب بدون اجزاء ممکن نیست، و اگر نیازمند باشد واجب الوجود نخواهد بود، زیرا واجب الوجود یا مبدأ نخستین جهان از همه چیز بی نیاز است.
♦️بنابراین او همانگونه که بی همتا است، بی اجزاء نیز می باشد و اگر همتایی داشته باشد حتماً اجزایی نیز خواهد داشت، پس او وجودي است هم بسیط از هر جهت، و هم بی شریک و بی همتا از هر نظر.[2]
[1] 📙برگرفته از کتاب خدا را چگونه بشناسیم، آيت الله مكارم شيرازى، ص 39
[2] 📗برگرفته ازکتاب پيام قرآن، آيت الله مكارم شيرازى، ج 3، ص 234.
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#کلام_شیعه 56
#توحید 6⃣
#توحید_ذاتی 6⃣
#برهان_صرف_الوجود (هستی بی نهایت تعدد ندارد)
🔸همانطور که در مباحث سابق ثابت شد خداوند یک وجود نامحدود و نامتناهی است.
در اینجا می گوییم چنین حقیقتی دوگانگی بر نمی دارد،و حتماً یکی بیش نیست زیرا دو شیء نامحدود اصلًا قابل تصوّر نیست، چرا که دوگانگی همیشه توأم با محدودیّت است و این مطلبی است روشن، زیرا دو وجود هنگامی تصوّر می شود که هر کدام جداي از دیگري باشد، هر کدام به دیگري می رسد تمام شود، و دیگري آغاز گردد.
🔹آزمایش این معنا نیز ساده است: شما نوري ☀️را در نظر بگیرید که از نظر زمان و مکان و وسعت و منبع هیچ قید و شرطی نداشته باشد و از هر نظر نامحدود باشد، آیا می توانید یک نور دوم مثل آن تصوّر کنید؟! مسلّماً نه زیرا هر چه تصوّر کنید همان اولی خواهد بود، مگر اینکه قید و شرطی به آن اضافه کنید، و بگویید نوري که در این مکان است یا در آن مکان است، از این منبع است یا آن منبع.
👈و به تعبیر دیگر وقتی می گوییم دو نور در خارج وجود دارد یا به خاطر آن است که زمان آنها دو تا است، یا مکانشان، یا منبعشان، و یا شدت تابش آنها، اگر همه چیز آنها بی قید و شرط باشد حتماً یکی خواهند بود.[1]
🔸به طور کلی وقتی دو چیز می توانند وجود داشته باشند که هر یک از آنها چیزي داشته باشد که آن دیگري نداشته باشد. این به معنی فاقد چیزي بودن است و حد و نهایت داشتن. در این صورت تعدد داشتن به معنی آلوده به عدم بودن و نهایت داشتن است. در نتیجه موجود بی نهایت یکی است و نمی تواند مثل و مانندي داشته باشد.[2]
🔹برهان فوق با بیان لطیفی در روایتی از امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمود:
او برتر از آن است که چشمها 👁او را ببیند و اندیشه به او احاطه کند و عقل او را تحت قید و شرطی درآورد.
▫️سؤال کننده اي پرسید: پس حدّ او را براي من بیان فرما. امام علیه السلام فرمود: او به حدی در نمی آید.
سؤال کننده پرسید: چرا؟
▫️امام فرمودند: زیرا هر محدودي بالاخره متناهی به حدّي است، بنابراین اگر وجودش حدّي را بپذیرد قابل زیادي است، و اگر قابل زیادي بود قابل نقصان است (و اگر قابل زیادي و نقصان باشد ممکن الوجود خواهد بود) بنابراین او نامحدود است نه زیادتی را می پذیرد، نه تجزیه می شود، و نه در وهم می گنجد.[3]
[1] 📗برگرفته ازکتاب پيام قرآن، آيت الله مكارم شيرازى، ج 3، ص 233.
[2] 📙برگرفته ازکتاب خدا را چگونه بشناسیم، آيت الله مكارم شيرازى، ص 38
[3] 📚بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج3، ص: 15
✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#کلام_شیعه 57
#توحید 7⃣
#توحید_ذاتی 7⃣
#برهان_وحدت_انبیاء (دلیل فیض و هدایت)
🔸 خداوند وجودي است کامل و چنین وجودي مسلّماً منبع ✨فیض و کمال براي دیگران است، آیا ممکن است چنین منبع کمالی موجودات دیگر را محروم بگذارد، و حداقل خود را به آنها معرّفی نکند، و نشناساند؟ در حالی که این شناخت سبب ترقی و کمال آنها می شود، و آنها را به سوي آن وجود کامل و پر فیض می کشاند.
▫️با توجّه به این بیان روشن می شود که اگر خدایان متعدّدي وجود داشت باید هر کدام رسولانی داشته باشد، و خود را به مخلوقات معرّفی کند، و آنها را مشمول فیض تکوینی و تشریعی قرار دهد.
▫️نتیجه اینکه اگر دیدیم همه رسولان الهی از خداي یگانه خبر می دهند روشن می شود که غیر از او معبودي وجود ندارد. [1]
🔹حضرت علی علیه السلام در وصیت ✍ معروفش به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام این برهان را با بیان ظریف و روشنی بیان فرموده:
▫️«وَاعْلَمْ یا بُنَیَّ انَّهُ لَوْ کانَ لِرَبِّکَ شَرِیْکٌ لَاتَتْکَ رُسُلُهُ، وَ لَرَأَیْتَ آثارَ مُلْکهِ وَ سُلْطانِهِ، وَ لَعَرَفْتَ افْعالَهُ وَ صِفاتَهُ وَلکِنَّهُ الهٌ واحِدٌ کَما وَصَفَ نَفْسَهُ »
▫️ بدان اي پسرم! اگر پروردگارت شریک و همتایی داشت، رسولان او به سوي تو می آمدند و آثار ملک و قدرتش را می دیدي، و افعال و صفاتش را می شناختی، امّا او خداوندي است یکتا، همانگونه که خویش را چنین توصیف کرده است.[2]
[1] 📗برگرفته ازکتاب پيام قرآن، آيت الله مكارم شيرازى، ج 3، ص 227.
[2] 📗همان، ص 233
✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee