eitaa logo
شیعه شناسی
188 دنبال‌کننده
916 عکس
400 ویدیو
116 فایل
🔸تبیین معارف ناب اسلامی و شیعی؛ 🔹پاسخگویی به شبهات اعتقادی؛ 🔸اطلاع رسانی از اخبار دینی، مذهبی و برنامه های مرکز تخصصی شیعه شناسی 🌐 www.shia-ac.com 🔽آدرس کانال در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/shiashenasee
مشاهده در ایتا
دانلود
9⃣ 3⃣ 1⃣ 🔸همانطور که در قبل اشاره شد یکی از نظریات درباره رابطه دین و سیاست، جدايى این دو از یکدیگر می باشد. این نظریه که از آن به سكولاريزم تعبیر می شود بدين معناست كه حوزه و قلمرو هر يك از دين و سياست با يكديگر متفاوت است و «هيچ كدام از آنها نبايد در امور مربوط به قلمرو ديگرى دخالت كند» 🔹مطابق اين نظريه اصولا دين و سياست همچون دو خطّ موازى‌اند كه هيچ نقطه تلاقى با يكديكر ندارند و مسير آنها جداى از يكديگر است و هر يك، به نهايت و پايانى غير از آن چه كه مقصد ديگرى است ختم مى‌گردد. دين يك حوزه خاص دارد و سياست حوزه ديگرى. سياست تدبير امور جامعه است و دين يك رابطه شخصى بين انسان و خداست. 🔸از آنجا که آشنایی با علت و زمینه های ظهور 🌅این نظریه در رسیدن به پاسخ صحیح بسیار مؤثر است در ادامه به علت و زمینه های ظهور سکولاریزم اشاره می گردد. (📕برگرفته از کتاب پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، آيت‌الله مصباح يزدي، ص 15) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
🔟 4⃣ 2⃣ 1⃣ 🔸داستان سكولاريزم در واقع از اروپاى قرون وسطى شروع مى‌شود و بايد ريشه‌هاى آن را در اين عصر و در دوران تسلّط كليسا⛪️بر همه شئون اروپا و مردم اين قارّه جست وجو كرد. پاپ‌ها و كليسا با در اختيار داشتن تجارت‌ها و صنايع بزرگ و همچنين برخوردارى از موقوفات و زمين‌هاى كشاورزى وسيع و فراوان، از قدرت اقتصادى و نظامى عظيمى بهره مى‌بردند و عملا به گونه‌اى شده بود كه حاكميت و نفوذ خود را بر سراسر قارّه اروپا تحميل مى‌كردند و براحتى در مقابل حكّام و سلاطين سرزمين‌هاى ديگر صف آرايى مى‌كردند و با آنها درگير🗡 مى‌شدند. 🔹 اين حاكميت و تسلّط، همه زمينه‌ها از جنبه‌هاى فردى و احكام و مراسم دينى و مذهبى گرفته تا جنبه‌هاى اجتماعى و سياسى و حتى علوم مختلف را شامل مى‌شد. آموزش و پرورش و تدريس و تعليم علوم از جمله رياضيات ✖️و ادبيات و نجوم🔭، همه و همه در اختيار كشيش‌ها بود. دادگاه‌هاى تفتيش عقايد (انگيزاسيون) اين دوره و از جمله محاكمه گاليله به جرم نظريه‌اش در باب چرخش زمين به دور خورشيد، معروف و زبانزد خاصّ و عام است. (📗برگرفته از کتاب نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، آيت‌الله مصباح يزدي، صص 25-24) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
11 5⃣ 3⃣ 2⃣ 🔸كليسا و مسيحيت آن زمان مايه علمى و دينى قويّى نداشت و مطالب خود را عمدتاً از دانشمندان علوم تجربى🔬 و فلاسفه به عاريت گرفته بود و خود از درون مايه اصيل و محكمى برخوردار نبود. طبعاً در اين دستگاه عريض و طويل با آن وسعتى كه پيدا كرده بود و از آن طرف هم ضعف و فقر بنيان علمى و مبانى تئوريك، به تدريج فسادهايى پيدا شد و موجب حركت‌هايى عليه دستگاه پاپ و كليساى⛪️ كاتوليك گرديد. 🔹افرادى نظير مارتين لوتر (بنيان گذار فرقه پروتستان در مسيحيت) از درون تشكيلات خود كليسا در پى ايجاد اصلاحاتى در تعاليم مسيحيت بر آمدند و در كنار حركت‌هاى سياسى و فرهنگى اصلاح طلب ديگر شروع به فعاليت كردند. مجموع اين حركت‌ها منجر به شكل‌گيرى نهضت بزرگى بر عليه پاپ گرديد و سرانجام به منتهى شد. (📗برگرفته از کتاب نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، آيت‌الله مصباح يزدي، صص 26-25) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
12 6⃣ 4⃣ 3⃣ 🔸يكى از نتايج مهمّ رنسانس، كه توسّط برخى از رجال دينى و روحانى مسيحيت هم مورد تأكيد قرار گرفته بود، تقبيح رفتار كليساى⛪️ كاتوليك و دخالت آن در امور مربوط به جامعه و از جمله امور سياسى بود. گفته شد آن‌چه كليساى كاتوليك تا آن زمان ترويج و عمل كرده انحراف از تعاليم مسيحيت ✝بوده و مسيحيت اصيل، دينى است كه در آن حكومت نباشد و به كار سياست نپردازد و به تقويت و تحكيم رابطه انسان با خداى خودش در داخل كليسا محدود شود. 🔹نتيجه گرفته شد تمام مصيبت‌ها و محروميت‌ها و عقب افتادگى‌هاى اروپا در طّى اين چند صد سال ريشه در كليسا و تعاليم آن دارد؛ پس بايد آنها را از صحنه بيرون كرد. محورهاى عمده تعاليم كليسا عبارت از خدا و آسمان و ملكوت بودند. 🔸تصميم گرفتند بجاى اين تعاليم كه عوامل مصيبت زا و ترمز دهنده جامعه بودند تعاليم و شعارهاى ديگرى را مطرح كنند؛ بدين ترتيب كه بجاى خدا مى‌گوييم انسان👤؛ بجاى آسمان مى‌گوييم زمين🌏 و بجاى ملكوت هم زندگى را قرار مى‌دهيم. (📗کتاب نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، آيت‌الله مصباح يزدي، ص 26) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
13 7⃣ 5⃣ 4⃣ 🔸به اين صورت بود كه حساب دين را از مسايل جدّى زندگى جدا كردند و گفتند مسائل زندگى را بايد دنيايى و در زمين 🌍حلّ كرد نه آن كه به سراغ خدا در ملكوت آسمان برويم. 🔹اين گرايش بنام سكولاريسم، يعنى اين جهانى و دنيايى، معروف شد و براساس چنين تفكّرى بود كه گفته شد اگر خدايى و دينى هست و كسى به آن معتقد است خودش مى‌داند و خداى خود؛ به كارهاى اجتماع نبايد ربطى پيدا كند. جاى دين در كليسا ⛪️و معبد است؛ آن جا هرچه مى‌خواهيد گريه و نيايش و توبه كنيد امّا وقتى از در كليسا بيرون آمديد و قدم به صحنه اجتماع و مسائل جدّى زندگى گذاشتيد ديگر جاى دين نيست. دين يك حوزه خاص دارد و سياست حوزه ديگرى؛ سياست تدبير امور جامعه است و دين يك رابطه شخصى بين انسان و خداست. 🔸بدين ترتيب بود كه در اروپا و مسيحيت رابطه بين دين و سياست از هم بريده ✂️شد و ميان آنها مرزى ايجاد كردند و در يك طرف مسائل شخصى و در طرف ديگر مسائل اجتماعى را قرار دادند. (📗برگرفته از کتاب نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، آيت‌الله مصباح يزدي، صص 27-26) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
14 8⃣ 6⃣ 5⃣ 🔸به مرور زمان و بواسطه اختلاط فرهنگ‌ها، گرايش سكولاريستى در كشورهاى اسلامى و در ميان متفكّران مسلمان هم رواج پيدا كرد و اين سؤال براى روشنفكران مسلمان هم مطرح شد كه چرا اسلام مثل مسيحيت نباشد؟ اسلام هم يك دين است و دين هم كه رابطه انسان با خداست پس نبايد كارى با زندگى اجتماعى مردم داشته باشد. 🔹در انقلاب اسلامى هم كه با نام دين و اسلام انجام گرفت و پيروز شد نظير همين سخنان گفته 🗣مى‌شود. برخى به گمان خود از سر دلسوزى و براى سربلندى اسلام(و البته برخى هم رياكارانه) مى‌گويند اين‌كه شما دين را با سياست مخلوط كرديد و اساس حكومت خود را دين قرار داده‌ايد، نظير كار كليساى كاتوليك ⛪️شكست خواهد خورد و آزموده را آزمودن خطاست. 🔸اگر مى‌خواهيد دينتان محفوظ بماند و احترام قرآن و اسلام همچنان باقى بماند تنها راه آن است كه دين را از صحنه سياست بر كنار بداريد و سياست را براى سياست مداران بگذاريد تا روحانيون و عالمان دينى، هم قداست و آبرويشان محفوظ باشد و مخدوش نشود و هم اين‌كه با دخالت‌هاى ناشيانه خود در امور سياسى، كارها را خراب نكنند.اين قرائت و تفسيرى كه از دين كرده‌ايد و آن را در سياست دخيل دانسته‌ايد غلط است وبايد تفسير و قرائت جديدى را مطرح كرد . (📗برگرفته از کتاب نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، آيت‌الله مصباح يزدي، صص 29-28) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
15 9⃣ 7⃣ 1⃣ 🔸برخى از طرفدران سكولاريزم، براى اثبات نظريه جدايى دين از سياست گفته‌اند: قبل از ورود به دين و با يك نگاه برون دينى، بايد اين سؤال را مطرح كنيم كه اصولا بشر چه احتياجى به دين دارد و در چه مسائلى نياز دارد كه دين او را راهنمايى كند؟ 🔹در پاسخ به اين سؤال، دو فرض را متصور دانسته‌اند: 👈يكى اين كه بگوييم انسان در همه چيز و در همه امور زندگى خود نياز به دين دارد و خلاصه اين كه دين بايد همه مسائل را براى انسان حل كند. اما همه مى‌دانند كه چنين نيست و هيچ دينى هم چنين ادعايى ندارد كه به ما بياموزد كه مثلا ساختمان 🏠يا سقف آن را چگونه بسازيم‌؛ پس به اصطلاح، نبايد «حداكثر» انتظار را از دين داشته باشيم. 👈پس از اينكه نتوانستيم پاسخ اول را قبول كنيم تنها پاسخ ممكن در مورد انتظار ما از دين اين است كه بگوييم دين اساساً يك امر آخرتى است و كارى به زندگانى دنيا و امور دنيوى و اجتماعى ندارد و آنها را به علم و عقل و تدبير خود انسان واگذار كرده است و به اصطلاح بايد يك «حداقلّى» را از دين انتظار داشته باشيم، و از آنجا كه سياست مربوط به امور دنيوى بوده و در قلمرو حاكميت علم و عقل قرار دارد، اساساً از قلمرو و مسائل دينى خارج است و دست دين از دامان آن كوتاه است. (📗برگرفته از کتاب پاسخ استاد به جوانان پرسش‌گر، آیت الله مصباح یزدی، ص 16) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
16 🔟 8⃣ 2⃣ 🔸مغالطه اين استدلال در اين است كه اين مسأله فقط دو راه حل و دو گزينه ندارد كه مجبور به انتخاب يكى از آن دو باشيم. نه چنين است كه ما بايد همه چيز را از دين ياد بگيريم حتى نوع و طريق غذا پختن و نه چنان است كه دين منحصر به رابطه انسان با خدا باشد. 🔹بلكه حق اين است كه در هر كارى، آن گاه كه اثرش در كمال نهايى انسان (قرب و بُعد به خداوند) در نظر گرفته شود و در نتيجه رنگ ارزشى بگيرد دين اظهارنظر مى‌كند و به زبان ساده، حلال و حرام افعال ما را بيان مى‌كند. و به ساير جهات آنها ـ نظير اينكه در ظرف چينى غذا بخوريم يا غير آن ـ كارى ندارد. مى‌گويد اگر بعضى غذاها را بخوريم حرام است و در تكامل انسان اثر منفى ➖دارد لذا بار ارزشى منفى پيدا مى‌كند. 🔸پس اسلام در هر فعلى از زاويه ارزشى آن نظر مى‌كند و سخن مى‌گويد و ارزش مثبت و منفى آن ـ و اينكه موجب كمال يا سقوط انسان است ـ را بيان مى‌كند. (📗برگرفته از کتاب پاسخ استاد به جوانان پرسش‌گر، آیت الله مصباح یزدی، ص 21-20) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
17 11 9⃣ 3⃣ 🔸اين جهت ارزشى ـ و تأثير مثبت ➕و منفى➖ يك فعل در كمال انسان ـ گاهى آن قدر روشن است كه بيان تعبدى از ناحيه دين لازم نيست مثل گرفتن يك لقمه نان از دست يك كودك يتيم. ولى در اكثر موارد، عقل اين توانايى را ندارد كه وجوه ارزشى افعال و مقدار تأثيرى كه در سعادت و شقاوت ما دارد را درك كند، اين‌جاست كه دين بايد دخالت كند و نوع و درجه تأثيرى را كه اين فعل مى‌تواند در كمال نهايى ما ـ قرب و بعد به خداوند ـ داشته باشد بيان نمايد. 🔹اكنون انسانهاى منصف قضاوت كنند: آيا دينى كه از نماز و روزه گرفته تا خريد و فروش، ازدواج و طلاق، جنگ ⚔و صلح، و تا خوردن و آشاميدن، سخن گفته و دخالت كرده، دين اقلّى است؟ و آيا چنين دينى سياسى است يا غير سياسى؟ 🔹آيا هيچ انسان عاقلى مى‌تواند بپذيرد كه فى المثل خوردن گوشت خوك 🐖در سعادت و شقاوت انسان اثر دارد و بنابراين دين بايد به آن بپردازد اما نوع حكومت و اداره امور جامعه هيچ تأثيرى در اين زمينه ندارد و اسلام درباره آن و ابعاد ارزشى آن نظرى مثبت يا منفى ندارد؟! (📗برگرفته از کتاب پاسخ استاد به جوانان پرسش‌گر، آیت الله مصباح یزدی، ص 21) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
18 12 🔟 🔸نکته بسیار مهمی که در باره جدایی دین از سیاست باید در نظر گرفت این است که فكر جدايي دين از سياست، در واقع، آتش بس يك جانبه بين دو طرف درگير است؛ يعني همه كساني كه از روي ترس يا علل ديگر، سخن از جدايي دين از سياست زده اند و در عمل، كاري به سياست ندارند، در جنگ⚔ و ستيز دينداران با سياستمداران ظالم، آتش بس را يك جانبه قبول كرده اند. سياستمداران جبّار و بي رحم، هيچ گاه نمي گويند ما با دين و دينداري كاري نداريم. آنان هر زمان كه بتوانند، دين را به كام خود مي كشند و دينداران را به ذلّت و اسارت⛓ در مي آورند. هيچ سياستمدار دنياطلبي نمي گويد من با دين كاري ندارم، بلكه مي گويد دين بايد در چنگ من باشد. او اگر بتواند، دين را نابود مي كند و اگر نتواند، آن را به اسارت مي گيرد تا براي رسيدن به اهداف شوم خود، از آن استفاده كند. 🔹در تاریخ بسیار شاهد این آتش بس یک جانبه بوده ایم به طور مثال، رژيم منفور پهلوي را ديديم كه گاهي براي فريب مسلمانان و منحرف ساختن آنان، قرآن چاپ مي كرد، ولي آن زمان كه احساس خطر كرد و فهميد كه جامعه ديني ديگر نمي خواهد اسير او باشد، مسجد كرمان را با قرآن هايش به آتش🔥 كشيد. پس يك زمان «قرآن سوزي» است و يك زمان «قرآن سازي» و هر دو براي اهداف پليد استعماري و سياسي است. 🔸بنابراين، قدرت طلبان و دنياپرستان، هيچ گاه با دين و دينداران از دَرِ آشتي در نمي آيند؛ مي خواهند دين را نابود كنند اگر بتوانند و يا آن را براي مقاصد خود و فريب مردم به بازي مي گيرند و با چنين وضعي، شعار جدايي دين از سياست، چيزي جز آتش بس يك جانبه و تسليم شدن در برابر دشمن نيست. (📗برگرفته از کتاب ولایت فقیه آیت الله جوادی آملی، صص 78-77) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
19 13 11 🔸در ادامه به ذکر برخی دیگر از ادله جدایی دین از سیاست و نقد آنها می پردازیم. : یكی از عمده ترین ادله سكولاریستها، این است كه دین و آموزه های آن ثابت بوده و در مقابل، نیازهای بشر و نسبت وی با محیط اطرافش در حال تغییر و تحول بوده و نیازمند قوانین جدیدی است. به عنوان مثال، روابط مالی 💴 كه در یك جامعه پیچیده امروزی وجود دارد، در جامعه بدوی صدر اسلام وجود نداشته است و این روابط و نسبتهای خاص، نیازهای خاص خود را پدید می آورد كه هر یك محتاج تدبیرو ارضا هستند. 👈بنابراین، چون تطبیق دین ثابت بر نیازهای متغیر امکان ندارد، تنها راه حل این معضل آن است كه دین در امور دنیایی بشر دخالت نکرده ✋ و منحصر در امور اخروی شود. نقد این استدلال در ادامه می آید. 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
20 14 12 🔹هر دو مقدمه این استدلال نادرست است: 👈اولاً: این طور نیست که هیچ امر ثابتى در دنیا 🌏 وجود نداشته و تمام هویت آن در گذر ایام دستخوش دگرگونى می شود بلکه دنیا، به تبع انسان، داراى جلوه اى ثابت و ماندنى است که جوهرِ روابط موجود در آن را تشکیل مى دهد و افزون بر این، از بُعدى متحوّل برخوردار است که به شکلِ روابط، ارتباط دارد. 🔸به عبارت دیگر همه تغییرات اجتماعی از سنخ تغییرات بنیادین نیست؛ بلكه برخی از آنها، صرفاً در شكل و قالب است؛ برای مثال، در قلمرو مناسبات حقوقی ⚖و اقتصادی، قراردادهایی نظیر بیع و اجاره، هم در گذشته و هم امروزه وجود داشته اند و دارند با این تفاوت كه امروزه، این قراردادها قالبی متفاوت و پیچیده یافته اند، اما محتوای حقوقی آنها ثابت است؛ از این رو آموزه های دینی امروزه نیز در به رسمیت شناختن و تعیین برخی شروط و مقررات كلی كاملاً راهگشا و كارآمد خواهند بود. 👈ثانیاً: ادعای ثبات و انعطاف ناپذیری همه آموزه های دینی نیز نادرست است؛ زیرا در فقه و شریعت اسلامی، عناصر و گزاره هایی وجود دارد كه باعث انعطاف پذیری بخشی از تعالیم و انطباق آنها با مقتضیات و تحولات زمان می شود. 🔸به عبارت دیگر دین براى بُعد ثابت هویت انسان رهنمودهاى جهان شمول و براى چهره متغیّر این موجود آموزه هاى موقعیتى دارد. با این وصف دین و دنیا هر یک داراى ابعادى ثابت و جنبه هایى متغیر هستند و هر بخش از دین ناظر به بخش متناظر از آن در دنیا مىباشد. برگرفته از :📑 مقاله ادلّة سکولاریسم و نقد شهید مطهری‌، ولی الله عباسی، پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام و 🌐سوال 7883 سایت اسلام کوئست. 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
21 15 13 🔸یکی دیگر از ادله سکولارها این است که می گویند است که نمى توان از آن رهنمود مشخصى در هر حادثه خاص به دست آورد، در حالى که سیاست و اداره جامعه به چنین رهنمودهاى معینى نیاز دارد، پس دین نمى تواند در سیاست به عنوان مرجع یا راهنما مطرح شود. 🔹براى توضیح این ادعا باید مراد از قضایاى اقتضایى را روشن ساخت. احکام و قضایا در هر حوزه، از جمله دین ، به سه دسته قابل تقسیم هستند: 1⃣. احکام سببى: احکامى است که در تمام شرایط به یک شکل باقى مى ماند، مانند ظلم حرام است یا عدل⚖ واجب است که در هیچ شرایطى این احکام تغییر نمى کند. 2⃣. احکام اقتضایى: احکامى است که در صورت عدم برخورد با مانع به شکل خاصى مى باشد، مانند راستگویى واجب است، که اگر با مانعى مواجه شود و مثلاً راستگویى موجب از بین رفتن جان 🔪کسى باشد، واجب نخواهد بود. 3⃣. احکام تابع شرایط: احکامى است که در هر شرایطى به شکل خاصى تحقق مى یابد، به عنوان مثال تنبیه بدنى👋 بدون دلیل امرى نادرست است، ولى در مقام جلوگیرى از انحراف اخلاقى مى تواند امرى درست باشد. هر چند، همه این اشکال سه گانه در دین قابل تصور، و بلکه موجود است، اما بیشتر احکام شرعى از قبیل قضایاى اقتضایى هستند که در صورت عدم برخورد با مانع به شکل خاصى مى باشند. در ادامه به نقد این دلیل می پردازیم (برگرفته از سوال❓ 7883 سایت 🌐اسلام کوئست) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
22 16 14 🔸باید توجه داشت که این امر اختصاص به دین، یا احکام دین در حوزه سیاست ندارد، بلکه هر مجموعه قانونى به همین صورت است، یعنى اکثریت قضایاى آن اقتضایى است. و به طور کلى نمى توان قانونى وضع کرد که در آن وظیفه افراد در هر مسأله جزیى به صورت خاص👌 مشخص شده باشد. قانون همواره به صورت کلى وضع مى شود و این کلیات ممکن است در مواجهه با موانعى تغییر و تبدیل شود. موانع متصور متنوع است، ولى شاید مهم ترین و شایع ترین آن موردى است که اجراى یک حکم مانع ⛔️از اجراى حکم دیگر شود. دراین مورد که از آن در فقه اسلامى به «تزاحم احکام» یاد مى شود، معیارى براى ترجیح یکى از دو حکم بر دیگرى وجود دارد و آن این که حکم مهم تر را بر حکم کم اهمیت تر باید رجحان داد و آن را برگزید. از سوى دیگر، در شرع ضوابطى براى اهمیّت بیان شده است، از جمله حفظ جان افراد از حفظ مال آنها مهم تر است. 🔹کوتاه سخن، آن که اقتضایى بودن ویژگى اکثریت قوانین است و اختصاص به احکام دین ندارد و آنچه براى روشن شدن وظیفه در هر مورد مى توان انجام داد - یعنى تعیین معیار براى حالات مختلف - کارى است که در دین انجام شده است. پس از این جهت مانعى در وجود احکام دینى یا سیاست دینى وجود ندارد. (برگرفته از سوال❓ 7883 سایت🌐 اسلام کوئست) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
23 17 15 1⃣ 🔸یکی دیگر از ادله سکولارها استناد به برخی آیات قرآن است. آنها با استدلال به آیاتی از قرآن کریم می گویند: مسؤولیت اصلی پیامبران "نبوت" است و در آن هیچ معنایی از سیاست و حکومت نهفته نیست؛ چرا که مقوله "نبوت" با مقوله "حکومت" و "سیاست" متغایر است. 🔹برخی از آیات مورد استدلال آنها عبارت است از: 👈"ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغ، پيامبر وظيفه اى جز رسانيدن پيام (الهى) ندارد؛ (و مسئول اعمال شما نيست) سوره مائده، آیه 99 👈"فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبين، آيا پيامبران وظيفه اى جز ابلاغ آشكار دارند؟ سوره نحل، آیه 35 و آیات مشابه دیگری که اشاره به وظیفه تبلیغی پیامبر دارد. 🔸این استدلال بیانگر دیدگاه سطحی نسبت به آیات قرآن است چرا که بر اهل علم پوشده نیست که این آیات ناظر به شأن رسالت و ابلاغ وحی است و نافی شؤون دیگر پیامبر نیست چنانچه در آیات فراوان دیگری به وظایف دیگر پیامبر اشاره شده که همگی بیانگر جایگاه سیاسی و حکومتی ایشان است. در ادامه به برخی از اشاره می شود. 1⃣ 🔹برخی از آیات به صورت کلی یکی از اهداف بعثت پیامبران را ابلاغ مجموعه مقررات اجتماعی و دنیایی ذکر کرده. 👈 به عنوان مثال :" لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ... ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب 📗(آسمانى) و ميزان (شناسايى حقّ از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند..." سوره حدید، آیه 25 🔸این آیه دست کم به این نکته اذعان می کند که فرستادن برخی قوانین و اصول ناظر به امور دنیایی مردم از سوی خداوند در کارنامه پیامبران قرار داشته و پیامبران صرفا برای موعظه و نصیحت برانگیخته نشده اند. ❓حال این سؤال مطرح است که آیا می توان بدون اصلاح جامعه و در دست گرفتن تشکیلات حکومتی عدالت را تحقق بخشید؟ (📗برگرفته از کتاب قرآن و سکولاریسم، قراملکی، صص 169-165) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
24 18 16 2⃣ 🔸از شؤون دیگر انبیا عبارت است از: 2⃣ 🔹همواره در طول تاریخ قشر اقلیت محض در جایگاه طبقه حاکم، اکثریت جامعه را استثمار می کنند و خود را بر جان، مال و ناموس آنان مسلط می دانند. 🔸پیامبران در برابر حکومت های جور و طاغوت 👑زمانه به مخالفت برخاستند و از آنان می خواستند، حقوق فطری و آزادی های مردم را به رسمیت شناخته، از تعدی به حقوق آنان خودداری کنند. 🔹قرآن کریم تأکید می کند: خداوند، برای هر امتی پیغمبری فرستاده که هدف آن، عبادت خداوند و دوری از طاغوت زمانه است.(سوره نحل، آیه 36) 🔸پیامبر اسلام با الهام از وحی آسمانی، امت اسلامی را به آزادی مردم دیگر از یوغ حاکمان ستمگر هر چند از راهکار جنگ🗡، تشویق می کند، و اختیار سکوت و بی تفاوتی در این امر را ناروا و نکوهیده می داند: "وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها. "و چرا شما در راه خدا (و در راه نجات) مردان و زنان و کودکان 👦مستضعف نمی جنگید؟ همانها که می گویند: پروردگارا ما را از این شهری که مردمش ستم پیشه اند بیرون ببر، و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار ده، و از نزد خویش یاوری برای ما تعیین فرما.(سوره نساء، آیه 75) 🔹در رابطه با حضرت موسی علیه السلام هم آیات فراوانی وجود دارد که به نجات بنی اسرائیل از دست فرعون اشاره دارد. 🔸آیات زیادی نیز از کشته شدن انبیاء به دست مخالفان خود حکایت دارد که بیانگر عمل به این وظیفه الهی است و اینکه آنها در مقابل حاکمان و زورگویان زمان خود بی تفاوت نبودند. (📗برگرفته از کتاب قرآن و سکولاریسم، قراملکی، صص 173-171) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
25 19 17 3⃣ یکی دیگر از شؤون انبیاء الهی عبارت است از👇 3⃣ 🔸یکی از شئون دنیایی، وجود اختلاف ها، جدال ها و مناقشه های بین مردم است که به علل گوناگون رایج بوده. حل چنین اختلاف هایی از امور دنیایی، به قوه قضاییه⚖ مربوط می‌شود. از سوی دیگر احتمال دارد طرف دعوایی که محکوم شده است به حکم قاضی تن ندهد که برای الزام وی به حکم دادگاه باید راهکارهای عملی را ملحوظ کرد. قرآن کریم نگاهش به نبوت تک ساحتی نبوده، از پیامبران فقط نمی خواهد در صدد آموزش و تبلیغ آموزه‌های دینی باشند، بلکه یکی از اهداف نبوت و انزال کتاب آسمانی را داوری و رفع مناقشه‌های مردم ذکر می‌کند و در حقیقت خداوند از پیامبران می خواهد در برابر نزاع های مردم ساکت نمانند و به اصطلاح وارد صحنه قضا شوند. 🔹و أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيه. و با آنان، کتاب(خود) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند، داوری کند. در این آیه و آیات مشابه که مردم را به تبعیت از حکم خداوند امر می کند، دو نوع حکم و الزام است: 👈الزام نخست متوجه پیامبران می شود که به حل و فصل اختلاف های دنیوی مردم بپردازند، 👈 الزام دوم متوجه مردم است که برای حل اختلاف های خود به پیامبران مراجعه کنند. ♦️ نکته قابل ذکر اینکه لازمه کارهای داوری چنین است که طرف محکوم از دادگاه دلگیر 😠و ناراضی خارج می شود و چه بسا دادگاه را نیز به اموری متهم کند، اما خداوند به این بهانه که احتمال دارد طرف محکوم از حکم خدا و رسولش ناراضی شود، پیامبران خود را از عرصه اجتماع و داوری منع نمی‌کند، بهانه ای که امروز سکولاریست ها مطرح می کنند که برای حفظ قداست و اعتبار دین، دین نباید وارد صحنه سیاست و حکومت شود. (📗برگرفته از کتاب قرآن و سکولاریسم، قراملکی، صص 179-177) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
26 20 18 4⃣ 🔸یکی دیگر از ادله سکولارها مبنی بر جدایی دین از سیاست و دنیوی بودن امر حکومت و عدم دخالت دین در امور اجتماعی، استناد به آیاتی از قرآن کریم است که پیامبر اسلام را در امر حکومت به شورا و مشورت با مردم و نخبگان دعوت می کند.( وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْر، آل عمران:159) 🔹 آنها می گویند اگر مسئله حکومت و اداره آن جزو نبوت و به وحی مربوط می ‌شد، هیچ داعی و انگیزه ای وجود نداشت که خدا، رسولش را به مشورت و مشاوره با مردم امر کند. و چون امری از ناحیه مقام الوهی✨ صادر شده روشن می شود که حکومت نه امر وحیانی بلکه امر دنیایی و مردمی است که خدا، مردم را در امر حکومت دخیل دانسته. 🔸برخی از آنان ذیل آیه "وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُم" می‌گویند: قرآن کریم در صراحت این نکته را فروگذار نکرده و به طور آشکار و بی‌بدیل اعلام فرموده است که امور دنیایی و حوادث روزمره مردم که سیاستمداری و آیین کشورداری از جمله آنها است، کلاً به عهده خود مردم است. این آیه می گوید امور مردمی باید از طریق مشاوره و رایزنی خود آنها با یکدیگر حل و فصل شود نه از طریق وحی و رسالت الهی. ♦️در ادامه به نقد این دلیل می پردازیم. (📗برگرفته از کتاب قرآن و سکولاریسم، قراملکی، صص 216-215) ✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
27 21 19 5⃣ 🔸در نقد کسانی که به آیات شوری و مشورت در قرآن مبنی بر عدم دخالت دین در سیاست و واگذاری آن به رآی مردم استدلال کرده اند باید گفت: 1⃣: اصولاً مشورت و عمل به رای جمعی در عرض اراده الهی نیست تا در موقع تعارض، یکی بر دیگری مقدم شود. به دیگر سخن امر به مشاوره، در آن امر فردی و اجتماعی است که درباره آنها دستور و نصی از سوی خداوند وارد نشده باشد، یا اراده و مطلوب خداوند برای ما مشخص نباشد. در این فرض مشاوره👥 لازم است و چون تشکیل حکومت دینی و اجرای حدود الهی از مواردی است که درباره آنها نص وارد شده یا دست کم محبوبیت و مطلوبیت آن را پیش خداوند می‌دانیم، اصولاً نمی‌تواند انجام یا ترک آن را به مشاوره و رای جمعی گذاشت. 2⃣: ظاهر آیه شریفه هم هیچگونه دلالتی بر تفویض امر حکومت و تشکیل آن به رای مردم ندارد. برای اینکه آیه به پیامبر که زمام حکومت دینی را در دست گرفته و آن را تشکیل داده است، امر می ‌فرماید که با مردم در امور اجتماعی و حکومتی مشاوره کند، یعنی به آرای آنان در تدبیر و اداره جامعه و امور اجرایی توجه و عنایت داشته باشد و نهایت ملاک تصمیم گیری ها را رای جمعی قرار دهد اما از این دلالت حداکثری (که در آینده خواهیم گفت که محور و ملاک تصمیم گیری شخص پیامبر است نه شورا) باز برنمی آید که اصل ایجاد حکومت اسلامی و مشروعیت الهی (نه سیاسی) آن نیز وابسته به تحقق شورا و خواست مردمی است و مدعی ابتدا باید چنین دلالتی را از آیه اثبات کند. ▫️ادامه نقد در مطلب بعد (📗برگرفته از کتاب قرآن و سکولاریسم، قراملکی، صص 217-216) ✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
28 22 20 6⃣ 🔻ادامه نقد کسانی که به آیات شوری و مشورت در قرآن مبنی بر عدم دخالت دین در سیاست و واگذاری آن به رآی مردم استدلال کرده اند: 3⃣: با نگاهی به شٱن نزول آیه، این نکته روشن می‌شود که امر به مشورت بعد از دو سال از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه و در جریان شکست مسلمانان در جنگ⚔ احد نازل شد، یعنی زمانی که این توهم وجود داشت بعد از شکست مسلمانان که نتیجه رای مشاوره مردمی مبنی بر جنگ در بیرون از شهر و نادیده انگاشتن پیشنهاد پیامبر صلی الله علیه و آله مبنی بر دفاع از داخل شهر بود، پیامبر دیگر در تدبیر امور مملکتی با مردم به مشورت نپردازد. آیه پیشین برای زدودن چنین توهمی نازل شد و از حضرت خواست مردم را عفو کند و برای ایشان آموزش بطلبد و دوباره آنان را در مشاوره شرکت دهد. 🔹 پس نزول آیه بعد از گذشت دو سال از حکومت و حکمرانی، خود قرینه ای است بر اینکه مشاوره نه در اصل حکومت بلکه در امور اجرائی است. 4⃣. در ادامه آیه خداوند می فرماید:« فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّه»؛ یعنی با مردم به مشورت بپرداز اما تصمیم نهایی با خود تو است. معنای آیه این است که خداوند به پیامبر و حاکم دینی نوعی حق وتو اعطا فرموده و مردم را به اطاعت آن موظف کرده است. 👈 بنابراین رأی شورا، هیچگونه ضرورت و الزامی را برای پیامبر ایجاد نمی‌کند بلکه اگر الجاء و اطاعتی بوده باشد، این مردم هستند که مطابق ادله قرآنی باید در تمام موارد از پیامبر اطاعت مطلق کنند و این با شورای مورد ادعا، یعنی تساوی رای دهندگان و عدم حق وتو همخوانی ندارد. 5⃣. اگر بنا برفرض، نکات یاد شده را نادیده بگیریم، نهایت دلالت آیه، امر به پیامبر در توجه به آرای مردم در اصل حکومت و اداره آن است. به این معنا که ایجاد حکومت اسلامی هرچند به دست پیامبر متوقف بر مقبولیت و پذیرش مردم است و حضرت نمی‌تواند حکومت مشروع و وحیانی خود را با اکراه و زور بر مردم تحمیل کند، بلکه این کار باید با رضا و رای مردم انجام گیرد( مشروعیت سیاسی)؛ اما اینکه در صورت استنکاف مردم حکومت پیامبر فاقد اعتبار شرعی و دینی است و حضرت حق حاکمیتی نخواهد داشت، این مدعا از آیه پیشین برنمی‌آید و آیات الزام مردم به اطاعت از پیامبر عکس آن را ثابت می کند. (📗برگرفته از کتاب قرآن و سکولاریسم، قراملکی، صص 218-217) ✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee