#کلام_شیعه 12
ادامه جواب سؤال" آیا بشر می تواند خداوند را بشناسد یا خیر؟"
2️⃣: #شهود_گرایان
🔸شهود گرایان بر این باورند که وجود خدا و حقایق ماورای طبیعی برای بشر قابل شناخت هستند ولی نه با ابزار عقل و روش تفکر و تعقل، بلکه با ابزار دل و روش شهود درونی.
شهود گرایان خود به دو دسته تقسیم می شوند: عده ای که عقل را در شناخت خداوند به کلی ناتوان دانسته و عده ی دیگری که آن را لازم می دانند ولی کافی نمی دانند.
به طور کلی عرفای اسلامی و غیر اسلامی طرفدار شهود عرفانی اند.
#نقد
🔺این روش، اگرچه در زمینه خداشناسی پذیرفته است، و جایگاه ویژه ای دارد، و لی از روش عقلی بی نیاز نیست.
1️⃣اولا در یافته های شهودی احتمال تدلیس و تلبیس شیطانی 😈وجود دارد، و برای تشخیص آنها اصول و قواعد عقلی راهگشا خواهد بود، 2️⃣ثانیا روش شهودی در خداشناسی جنبه فردی دارد و قابل احتجاج بر دیگران نیست، مگر آن که از روش عقلی و اصول فلسفی بهره گیری شود.
از این رو بزرگان عرفان و حکمت بر نیازمندی روش عرفانی به روش عقلی و فلسفی تأکید نموده اند که دارای سطحی بالاتر و کامل تر است.
حکیم لاهیجی درباره نیازمندی عرفان به تعقل و استدلال گفته است:👈"پیش از استحکام علم حکمت و کلام ادعای تصوف عام فریبی وشیادی باشد."
(📙برگرفته از کتاب عقاید استدلالی، ربانی گلپایگانی، صص 22-21)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#کلام_شیعه 13
ادامه جواب سؤال" آیا بشر می تواند خداوند را بشناسد یا خیر؟"
3⃣#حس_گرایان
🔸حس گرایان کسانی اند که راه شناخت حقایق را منحصر در مشاهده 👁و تجربه حسی می دانند. حس گرایی در تاریخ اندیشه بشر سابقه ای دیرینه دارد.
شکاکان یونان باستان🏛 به اصالت تجربه گرایش داشتند و با فلسفه عقلی مخالفت می ورزیدند. شکل نوین تجربه گرایی به قرن هفدهم میلادی باز می گردد.
این برداشت که ادراک حسی سرچشمه و واپسین معیار شناخت است، حاصل نهایی فعالیت فکری دانشمندان و فیلسوفان حس گرا بوده است.
از آنجا که حس و تجربه حسی جز در محسوسات راه ندارد، بر مبنای حس گرایی نه می توان وجود و صفات خدا را اثبات کرد و نه انکار. بر این اساس آنان، هم با الهیّون مخالفت می کنند و هم با مادّیّون، زیرا به زعم آنان راه اثبات و نفی عالم ماوراء طبیعت بر بشر مسدود است.
#نقد
🔸تجریه گرایی حسی(اصالت حس) مردود❌ است، زیرا یک سلسله مفاهیم واصول معرفتی وجود دارد که هرگز قابل ادراک حسی نیستند و در عین حال از قبول آنها گریزی نیست، یعنی بدون آنها ادراک حسی نیز امکان نخواهد داشت. در میان مفاهیمی که در هر گفتگوی علمی و غیر علمی به کار می رود، مفاهیمی چون ضرورت امتناع و احتمال نقش مهمی دارند و هیچ یک از آن ها قابل درک حسی نیستند.
🔹اصل علیت، یکی از اصول مسلم نزد حس گرایان است در حالی که رابطه علیت چنانچه هیوم نیز به آن اذعان نموده است محسوس نیست.(رابطه علیت عبارت است از وابستگی موجودی به موجود دیگر نه توالی یا تقارن حوادث)
🔸همچنین اصل امتناع تناقض که از بنیادی ترین اصول فکری بشر است و هیچ اندیشه و رأیی هر چند در حد احتمال بدون این اصل صورت نمی پذیرد به هیچ وجه قابل درک حسی نمی باشد.
علاوه بر این، اگرچه درستی هر آزمایشی 🔬متوقف بر رعایت روش های مخصوصی است ولی درستی آن روش ها را عامل تجربه تضمین نکرده است و حس گرایان، ناچار درستی آنها را با یک نوع استدلال عقلی که خود منکر آن هستند به دست آورده اند.
(📙برگرفته از کتاب عقاید استدلالی، ربانی گلپایگانی، صص 24-22)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#کلام_شیعه 14
ادامه جواب سؤال" آیا بشر می تواند خداوند را بشناسد یا خیر؟"
4⃣#ظاهرگرایان
🔸ظاهر گرایان گروهی از محدثان مسلمان می باشند که عقل وتفکر عقلی را در دین شناسی معتبر و مجاز نمی شمارند و بر این باورند که یگانه راه درک حقایق دینی نصوص و ظواهر دینی است. #حنابله و #اهل_الحدیث از اهل سنت و #اخباریون شیعه طرفدار این عقیده اند و با بحث های عقلی(فلسفی و کلامی) درباره مسائل اعتقادی به شدت مخالفت ورزیده اند.
#نقد
👈اولا: بر فرض این که باید حقایق آسمانی را با ابزار و نیرویی آسمانی شناخت، این اصل با شناخت این حقایق توسط عقل منافات ندارد، زیرا عقل نیز عنصری آسمانی✨ است، چنان که در احادیث آمده است که عقل، حجت باطنی خداوند بر بشر است، همانگونه که پیامبران حجت های ظاهری پروردگار می باشند .
👈ثانیا: با انکار معرفت عقلی و اعتبار آن، راه برای اثبات شریعت مسدود ❌خواهد شد، در آن صورت قرآن و حدیثی در کار نخواهد بود تا با استناد به نصوص و ظواهر کتاب و سنت، اصول و فروع دین را بشناسیم.
👈ثالثا: تفکر عقلی در قرآن و روایات مورد تشویق واقع شده و بر اعتبار و سندیت آن تأکید شده و عملا مورد استفاده قرار گرفته است چنانچه امام صادق علیه السلام می فرماید:" ْ فَبِالْعَقْلِ عَرَفَ الْعِبَادُ خَالِقَهُمْ وَ أَنَّهُمْ مَخْلُوقُون"؛بوسیله عقل بندگان خالقشان را می شناسند و می فهمند که آنها مخلوق هستند.
👈رابعا: در قرآن کریم و احادیث اسلامی مجموعه ای از معارف بلند وجود دارد که فراتر از درک حسی و معرفت های سطحی و عامیانه است، مانند این که خداوند اول و آخر، وظاهر و باطن است، کلام او عین فعل او است و...
حال این پرسش ❓مطرح می شود که هدف از طرح این معارف در کتاب و سنت چه بوده است؟ آیا هدف این بوده که درس هایی برای تدبر و تفکر القا کند یا اینکه هدف، ارائه مطالبی حل ناشدنی و غیر قابل فهم به منظور وادار کردن اندیشه ها به تسلیم و سکوت و قبول کورکورانه 😑بوده است؟
🔹بنابراین، هم خداوند شناخت پذیر است، وهم انسان می تواند از طریق عقل و تفکر عقلی در آیات آفاقی و انفسی خدا را بشناسد.
(📙برگرفته از کتاب عقاید استدلالی، ربانی گلپایگانی، صص 28-24)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#تاریخ_تشیع 39
#فرضیه_روند_تکاملی_شیعه 3⃣
#نظریه_عبدالله_فیاض 2⃣
#نقد 1⃣
1⃣. نقض ادعای تفکیک میان دو مرحله نخست(اینکه تشیع معنوی در روزگار پیامبر صلی الله علیه و آله بود و نشانه هاي تشیع سیاسی پس از رحلت ایشان پیدا شد) در کلام خود نویسنده ✍آنجا که می گوید: "پیشگامان تشیع معنوي با التزام به موضع سیاسی علی علیه السلام به آراي فقهی ایشان نیز ملتزم بودند."
🔸نویسنده در این کلام خود اعتراف به همزمانی تشیع سیاسی و معنوی می کند درحالیکه ادعای تفکیک بین این دو مرحله کرده است.
2⃣. نصوصی که او در زمینۀ تشیع معنوي ذکر می کند، همانگونه که نشانگر رهبري معنوي علی علیه السلام است، به روشنی 🌕نشان دهنده رهبري سیاسی ایشان نیز می باشد.
3⃣. از آنجا که پیامبر صلی الله علیه و آله، رهبري با تجربه بود، نیازي به ظهور تشیع سیاسی در روزگار ایشان نبود. بلکه زمینۀ بسیار گسترده اي براي ظهور تشیع معنوي و مراجعۀ مردم در قضایا و احکام فقهی به امیرمؤمنان علی علیه السلام فراهم بود. البته این امر بدان معنا نیست که ایشان رهبر سیاسی نبودند و وصایاي پیامبر صلی الله علیه و آله این جنبه را در بر نمی گرفته است.
(📗برگرفته از کتاب شیعه در گذر تاریخ، آیت الله سبحانی، صص 125-124)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#تاریخ_تشیع 40
#فرضیه_روند_تکاملی_شیعه 4⃣
#نظریه_عبدالله_فیاض 3⃣
#نقد 2⃣
4⃣. تشیع سیاسی در روزهاي سقیفه، در سایۀ اعتراف به امامت معنوي آن حضرت آشکار شد. گرچه طبري و دیگران، درباره رجوع زبیر و عباس به علی علیه السلام چیزي ذکر نکرده اند، اما شیعه در این باره نصوصی دارد که دربارة احتجاج گروهی از صحابه – با استناد به نصوص دینی - ضد ابوبکر است؛
🔸صدوق از زید بن وهب نقل می کند:
▫️کسانی که کار ابوبکر مبنی بر پیشی گرفتن از علی علیه السلام را زشت شمردند، دوازده تن از مهاجران 👳و انصار بودند...
▫️پس از آنکه ابوبکر بر منبر رفت، خالد بن سعید گفت:«. . . اي ابوبکر! از خدا بترس » سپس براي تقدم علی علیه السلام، به این سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله استدلال کرد که فرموده بود: «اي گروه مهاجران و انصار! شما را سفارشی می کنم، آن را نگاه دارید و موضوعی را با شما در میان میگذارم، آن را بپذیرید. این علی پس از من امیر شما و جانشین من میان شماست.»
▫️آنگاه ابوذر برخاست و گفت:«. . . اي گروه مهاجر و انصار! . . . شما سخن پیامبرتان را زمین نهادید و سفارشهاي او را فراموش کردید.»
▫️ در ادامه صدوق سوگند یکایک آنان را یادآور شده است که همۀ آنان با استناد به احادیثی که از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده بودند، ضد ابوبکر احتجاج کردند.
🔹این مطلب بیانگر آن است که تشیع سیاسی که شرایط پیدایش آن به حسب اوضاع پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله فراهم شد، مستند به نصوص رسیده از رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده و این ردی است بر تفکیک زمانی بین تشیع معنوی و سیاسی.
(📗برگرفته از کتاب شیعه در گذر تاریخ، آیت الله سبحانی، صص 126-125)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#تاریخ_تشیع 41
#فرضیه_روند_تکاملی_شیعه 5⃣
#نظریه_عبدالله_فیاض 4⃣
#نقد 3⃣
5⃣. مقصود از فرقه که می گوید، شیعه پس از شهادت امام حسین علیه السلام همچون یک فرقه شکل گرفت، چیست؟ آیا مقصود، فرقۀ کلامی است که مبتنی بر آراي اعتقادي مخالف با دیگر فرقه هاست؟ !
👈 چنین چیزي تا نیمه هاي دهۀ سوم هجري هرگز نبوده است. در آن روزگار هیچ مسئله اي کلامی وجود نداشت که شیعه یک موضع و دیگران موضع دیگري نسبت به آن بگیرند. بلکه مسلمانان طبق آنچه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آنها رسیده بود، با یکدیگر در صلح و صفا زندگی می کردند. در آن روز هیچ اختلاف اعتقادي وجود نداشت، مگر در مسئلۀ رهبري. بنابراین، فرقه به این معنا میان مسلمانان وجود نداشت.
🔹اگر مقصود از فرقه، قبول ولایت معنوي و سیاسی علی علیه السلام باشد و اینکه او طبق همۀ موازین به رهبري سزاوارتر است، چنین فرقه اي در روز سقیفه و پس از آن وجود داشته است و مستند این فرقه هم، احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله بوده .
(📗برگرفته از کتاب شیعه در گذر تاریخ، آیت الله سبحانی، ص 126)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#اندیشه_سیاسی_شیعه 23
#رابطه_دین_و_سیاست 17
#سكولاريزم 15
#قرآن_و_سکولاریزم 1⃣
🔸یکی دیگر از ادله سکولارها استناد به برخی آیات قرآن است. آنها با استدلال به آیاتی از قرآن کریم می گویند: مسؤولیت اصلی پیامبران "نبوت" است و در آن هیچ معنایی از سیاست و حکومت نهفته نیست؛ چرا که مقوله "نبوت" با مقوله "حکومت" و "سیاست" متغایر است.
🔹برخی از آیات مورد استدلال آنها عبارت است از:
👈"ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغ، پيامبر وظيفه اى جز رسانيدن پيام (الهى) ندارد؛ (و مسئول اعمال شما نيست) سوره مائده، آیه 99
👈"فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبين، آيا پيامبران وظيفه اى جز ابلاغ آشكار دارند؟ سوره نحل، آیه 35
و آیات مشابه دیگری که اشاره به وظیفه تبلیغی پیامبر دارد.
#نقد
🔸این استدلال بیانگر دیدگاه سطحی نسبت به آیات قرآن است چرا که بر اهل علم پوشده نیست که این آیات ناظر به شأن رسالت و ابلاغ وحی است و نافی شؤون دیگر پیامبر نیست چنانچه در آیات فراوان دیگری به وظایف دیگر پیامبر اشاره شده که همگی بیانگر جایگاه سیاسی و حکومتی ایشان است.
در ادامه به برخی از #شؤون_انبیاء اشاره می شود.
1⃣#عدالت_اجتماعی
🔹برخی از آیات به صورت کلی یکی از اهداف بعثت پیامبران را ابلاغ مجموعه مقررات اجتماعی و دنیایی ذکر کرده.
👈 به عنوان مثال :" لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ... ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب 📗(آسمانى) و ميزان (شناسايى حقّ از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند..." سوره حدید، آیه 25
🔸این آیه دست کم به این نکته اذعان می کند که فرستادن برخی قوانین و اصول ناظر به امور دنیایی مردم از سوی خداوند در کارنامه پیامبران قرار داشته و پیامبران صرفا برای موعظه و نصیحت برانگیخته نشده اند.
❓حال این سؤال مطرح است که آیا می توان بدون اصلاح جامعه و در دست گرفتن تشکیلات حکومتی عدالت را تحقق بخشید؟
(📗برگرفته از کتاب قرآن و سکولاریسم، قراملکی، صص 169-165)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#تاریخ_تشیع 43
#فرضیه_روند_تکاملی_شیعه 7⃣
#نظریه_مدرسی_طباطبایی 2⃣
#عصمت 2⃣
#نقد 1⃣
1⃣: ایشان در این مورد به هیچ یک از منابع📚 شیعی یا سنی ارجاع نداده و تنها ارجاع او به ماده عصمت در "دائره المعارف اسلام" نوشته "مادلونگ" است که به احتمال، مستند دیدگاه وی سخن "ابوالحسن اشعری" در "مقالات الاسلامیین" در بحث از گناه پیامبر است که می گوید:
🔸رافضیان دو گروهند:
👈 گروهی که می پندارند صدور گناه از پیامبر جایز است؛ چون بر او وحی ✨نازل می شود و او را هشدار می دهد، ولی امامان که وحی بر آنان نازل نمی شود و فرشتگان بر آنان فرود نمی آیند، پس هرگز نباید مرتکب کار ناشایست شوند و این عقیده هشام بن حکم است.
👈 گروه دوم می گویند چون پیامبر و امام هردو حجت خداوند بر زمین اند، باید از هرگونه لغزش به دور باشند.
♦️این عبارت اشعری به فرض درست بودن هیچ دلالتی ندارد که عصمت را برای نخستین بار هشام مطرح کرده است.
2⃣: در هیچ یک از منابع شیعی -متقدم و متاخر- هیچ اشاره ای بر این دیدگاه منسوب به هشام دیده نمی شود.
👈شیخ مفید که در📗" اوائل المقالات" به صورت ریز دیدگاه های معتزله، امامیه و شخصیت های کلامی شیعه را بیان کرده، هیچ اشاره ای به این دیدگاه نکرده است.
👈 شیخ صدوق که بنا به گزارش تاریخ و اعتراف نویسنده محترم در مبارزه با هرگونه غلو می کوشید در هیچ کدام از آثارش سخنی درباره دیدگاه هشام و رد و نقد آن دیده نشده است.
(📄 برگرفته از مقاله تأملی در «مکتب در فرایند تکامل» ،محمد صفر جبرئیلی، فصلنامه قبسات ـ شماره 45 ـ پائیز 1386)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#تاریخ_تشیع 44
#فرضیه_روند_تکاملی_شیعه 8⃣
#نظریه_مدرسی_طباطبایی 3⃣
#عصمت 3⃣
#نقد 2⃣
3⃣: افزون بر باور متکلمان شیعی درباره طرح نظریه عصمت پیش از هشام بن حکم، برخی از محققان غربی نیز این نظریه را از امام باقر علیه السلام می دانند.
🔸باید دانست آنچه هشام درصدد آن بود، نه پیشنهاد اصل نظریه عصمت، بلکه تبیین و تشریح و تحلیل آن بوده است. ابن ابی عمیر-شاگرد و ملازم- هشام می گوید: در طول آشنایی با او سخنی بهتر از آنچه که درباره ی صفت عصمت امام گفت 🗣نشنیدم، چنانکه استدلال او در عصمت امام به آیه شریفه "لاینال عهدی الظالمین" در میان متکلمان شیعی بی سابقه بوده است.
4⃣: امامان اهل بیت علیهم السلام در هر جایی که دیدگاه نادرستی❌ از افراد به ویژه نزدیکان و اصحابشان مطرح می شد با صراحت تمام مخالفت می کردند و نظر درست را بیان میفرمودند چنانکه خود نویسنده محترم نیز به یک مورد آن درباره عقیده معلی بن خنیس اشاره کرده است. درباره این نظریه هشام که به گمان نویسنده ✍هم بدعت است و هم غلو، در هیچ منبعی از امام صادق و امامان بعدی هیچ نکته ای در رد و نقد آن گزارش نشده است. حتی هیچ یک از یاران امامان علیهم السلام درباره ی آن از امام صادق و یا امامان بعدی چیزی نپرسیده اند با این که موارد متعددی از نقد و ردیه های امام علیه السلام و پرسش شیعیان از برخی دیدگاه های خاص صحابه و پاسخ امام علیه السلام گزارش شده است.
(📄برگرفته از مقاله تأملی در «مکتب در فرایند تکامل» ،محمد صفر جبرئیلی، فصلنامه قبسات ـ شماره 45 ـ پائیز 1386)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#تاریخ_تشیع 45
#فرضیه_روند_تکاملی_شیعه 9⃣
#نظریه_مدرسی_طباطبایی 4⃣
#عصمت 4⃣
#نقد 3⃣
5⃣. جای سؤال است که آیا عصمت پیامبران به ویژه خاتم النبیین به دلایل دیگر مورد پذیرش قرار گرفته یا درباره ی عصمت انبیا نیز همین سخن جاری است. اگر عصمت پیامبر اعظم مورد پذیرش مؤلف قرار گرفته باشد، احادیث نبوی که دلالت بر وحدت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام دارد دلیل کافی برای اثبات عصمت است؛ مانند "انا و علی من نور واحد" یا "انا و علی من شجرة واحده و سایر الناس من شجر شتی"
6⃣. جای بسی تعجب است که چطور نویسنده در منابع📚شیعی و اهل سنت روایات دال بر عصمت ائمه علیهم السلام را تا قبل از امام صادق علیه السلام نیافته و حال آنکه احادیثی که از پیامبر صلی الله علیه و آله در وصف اوصیای بعد از خود نقل شده یا احادیثی که در ذیل برخی آیات قرآن نظیر آیه تطهیر روایت شده، همگی دلالت بر عصمت ائمه علیهم السلام می کند.[1]
7⃣. از روایات که بگذریم برخی آیات قرآن مانند آیه تطهیر و اولوالامر و همچنین ادله عقلی بر عصمت ائمه علیهم السلام دلالت می کنند.
♦️بنا بر آنچه گذشت نظریه عصمت امام، عقیده ای قطعی است که تا آن زمان بر عامه شیعیان مخفی بوده است و بعدها در زمان امام صادق علیه السلام در سطح عمومی مطرح شد و بیش از همه هشام بن حکم به تعریف و تبیین -نه تاسیس- آن همت گماشت.[2]
[1] 📄برگرفته از مقاله تأملی در کتاب «مکتب در فرایند تکامل» ،محمود هدایت افزا،ماه نامه کتاب دین ـ شماره 142 ـ مرداد 1388
[2] 📄برگرفته از مقاله تأملی در «مکتب در فرایند تکامل» ،محمد صفر جبرئیلی، فصلنامه قبسات ـ شماره 45 ـ پائیز 1386
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#تاریخ_تشیع 50
#فرضیه_روند_تکاملی_شیعه 14
#نظریه_کلبرگ 2⃣
#نقد 1⃣
1⃣: مهمترین دلیل نویسندة مقاله ✍براصیل نبودن اندیشة دوازده امام و غیبت امام دوازدهم در نظام فکری امامیه، دست نیافتن ایشان به احادیثی در این زمینه در منابع اولیه شیعی اثنی عشری است. با مطالعة متونی که مورد مراجعة مؤلف مقاله بوده و نیز چند متن دیگر از اواخر قرن سوم هجری، ظاهراً میتوان به نتایجی غیر از آنچه مؤلف بدان دست یافته رسید و به عبارتی می توان گفت، تتبع کلبرگ کامل نبوده و مهمترین دلیل نظریه وی ناشی از جهل او به منابع روایی شیعه است.
🔸به عنوان نمونه، کلبرگ ادعا می کند در کتاب 📗صفار قمی هیچ حدیثی درباره دوازده امام با موضوع غیبت ذکر نشده، حال آنکه در این کتاب حداقل سه حدیث دربارة مهدی و اوصیاء بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله ، هشت حدیث دربارة قائم، دو حدیث دربارة خروج مردی از اهل بیت قبل از به پایان رسیدن دنیا که مانند داود حکم (قضاوت) خواهد کرد، یک حدیث که طبق آن، دوازده عالم در جهان وجود دارد و هر یک از امامان که از دنیا میروند در یکی از آنها سکنا میگزیند و آخرین آنها (امامان) قائم است که در همین عالم که ما در آن زندگی میکنیم خواهد بود. این حدیث ضمن دلالت بر تعداد امامان ، به قائم بودن آخرین آنها نیز اشاره دارد . حدیث دیگر در این کتاب به صراحت و روشنی تعداد ائمه را بیان میکند؛ زراره از امام باقر (ع) نقل میکند که دوازده امام از آل محمد تمامی محدّث هستند.
🔹در کتب📚 دیگری مانند الغارات، تفسیر فرات کوفی، محاسن برقی و قرب الاسناد که از منابع متقدم اثنی عشریه می باشد نیز احادیث فراوانی در رابطه با دوازده امام و غیبت وجود دارد که از دید نویسنده به دور مانده است.
(📄برگرفته از مقاله نقد نظریه ای در پیدایش شیعه اثنی عشری، محسن الویری، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام، سال اول، شماره 2، زمستان 1374، ص: 86-51)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#تاریخ_تشیع 51
#فرضیه_روند_تکاملی_شیعه 15
#نظریه_کلبرگ 3⃣
#نقد 2⃣
2⃣. دومین نقدی که بر نظریه ایشان وارد است بحث اعتبار و حجیت گزاره های تاریخ سده های نخستین اسلامی است.
🔸آقای کلبرگ این اعتبار و حجیت را تنها به گزاره های مکتوب ✍محدود و معطوف می داند. یعنی وقتی نخستین بار روایتی در یک کتاب می آید، زمان نگارش و ثبت آن، زمان صدور آن گزاره حساب می شود، حال آن که به نظر می رسد این درست نباشد؛ زیرا در سده های نخستین اسلام شیوه نقل شفاهی حدیث کاملا متعارف و شناخته شده بود. اگر از نظر شیوه های نقد حدیثی، اثبات شد که سلسله راویان حدیث معتمدند و به جعل و دروغ گویی متهم نیستند و تحت تأثیر تمایلات فرقه ای نبوده اند، می پذیریم که به راستی آن حدیث را یکی از امامان نقل فرموده است.
🔹هرچند روایتی نخستین بار مثلا در یک کتاب 📗قرن چهارم آمده باشد، در زمان حیات هر یک از راویان حدیث هم میتوان آن را یک روایت موجود حساب کرد تا زمانی که می رسد به امام صادق علیه السلام و الا اگر برای ما که این همه روایت از ائمه علیهم السلام نقل می کنیم غیر از این باشد و تنها زمان نگارش حدیث را بخواهیم مبنا قرار بدهیم نمی توانیم همه را به امام صادق علیه السلام و دیگر ائمه علیه السلام منسوب کنیم.
♦️در نتیجه با توجه به تمام باریک بینی های محدثان که مربوط به نقد حدیث می شود و در صورت اثبات صدور حدیث، با شیوه هایی که با آن مأنوس هستیم و میپذیریم و با رعایت آنها، با قاطعیت میتوان گفت حجیت یک گزارش تاریخی فقط و فقط مخصوص به زمان صدور نیست.
🔸با تکیه بر این حرف می توان گفت اعتبار گزاره های تاریخی در صورت اثبات وثاقت راوی آن فقط به زمانی محدود نیست که وجود کتبی می یابند و همان که شفاهی 🗣نقل شده اند هم اعتبار دارند بنابراین اگر روایت مربوط به دوازده امام نخستین بار در قرن چهارم مکتوب شده باشد و اگر راویان ثقه باشند، در دوران قبل از آن هم اعتبار و حجیت دارند و در واقع وجود این حدیث را به دوران قبل سرایت می دهیم. بنابراین استدلال کلبرگ مبنی بر اینکه آن روایات مربوط به دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام در منابع قرن چهارم آمده و پیش از آن وجود نداشته است استدلال محکمی نیست.
(📙برگرفته از نشست تخصصی «نقد نظریه از امامیه تا اثنی عشریه» منتشر شده در کتاب تاریخ در گذرگاه نقد
تاریخ در گذرگاه نقد، صفحات 135 تا 204)
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#تاریخ_تشیع 52
#فرضیه_روند_تکاملی_شیعه 16
#نظریه_کلبرگ 4️⃣
#نقد 3️⃣
3️⃣: آقای کلبرگ این نظریه را بدون لحاظ کردن فضا و محیط پیرامون تشیع در عصر ائمه علیهم السلام مطرح کرده است.
🔸توضیح مطلب اینکه اگر ما قرینه و سندی 📄 نداشته باشیم که بگوید ارادهای برای مکتوم نگاه داشتن پاره ای از اخبار و روایت های شیعی در دوران نخستین نبوده، حرف ایشان درست است و ما هم می پرسیم چرا شیعیان از آغاز همه حرف های خود را به صورت کامل و آشکار بیان نکرده اند، اما در جایی که میدانیم گروهی و جماعتی چه خودشان و چه از طرف دیگران اصرار دارند برخی چیزها مکتوم بماند، آن گاه این سوال مطرح شدنی نخواهد بود.
🔹 درباره تشییع این اعتقاد را داریم که در زمان ائمه علیهم السلام با اعتراف به فراز و نشیبی که وجود داشته، اصرار بر مکتوم داشتن برخی اخبار بوده است.
▫️ اگر در تحقیق زندگی ائمه علیهم السلام تقیه راکنار بگذاریم، دچار کجروی های زیادی در فهم آن خواهیم شد. تقیه در این جا یعنی تصمیم عمدی برای پنهان کاری. برخی از روایات که به ائمه یا به دوازده امام برمیگردد اصرار بوده که پنهان نگه داشته شوند و ادله بسیار زیادی این را تایید می کند .
👈خلاصه آنکه شیعیان در قرون نخستین به دلیل فشارهای سیاسی، خودشان از سر تقیه و زیر فشار کینه توزان، مجبور شدند عقاید و اندیشه های خود را مطرح نکنند و در زمانی که یک فرقه مصمم است تا افکار خود را مکتوم نگه دارند، نمیتوان درج نبودن آن عقاید در منابع اولیه 📚را به معنای وجود نداشتن آنها گرفت.[1]
♦️ نکته دیگری که در اینجا باید به آن اشاره کرد، از بین رفتن منابع کثیری از مکتوبات شیعه در طول تاریخ است که گزارشات تاریخی فراوانی آن را تأیید می کند و این مسئله بسیار حائز اهمیت است، زیرا چه بسا احادیث فراوانی در این زمینه وجود داشته که در کتب اولیه موجود بوده ولی در اثر حوادث از بین رفته و به دست ما نرسیده است .
[1] 📗 برگرفته از نشست تخصصی «نقد نظریه از امامیه تا اثنی عشریه» منتشر شده در کتاب تاریخ در گذرگاه نقد، صص 167-166
✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#تاریخ_تشیع 53
#فرضیه_روند_تکاملی_شیعه 17
#نظریه_کلبرگ 5⃣
#نقد 4⃣
🔸آقای کلبرگ گفته است که روایات اثنی عشر بین محافل اسلامی ناشناخته بوده و بعدها که شیعیان با مسئله غیبت مواجه شدند از این احادیث استفاده کرده اند که بعضی از آنها در میان اهل سنت مشهور بود و امکان داشت عباسیان آنها را علیه امویان جعل کرده باشند.
🔹در پاسخ باید گفت این روایات مشهور بوده است؛ چه روایات شیعی که یاران و شاگردان ائمه علیهم السلام نقل کرده اند و چه روایات اهل سنت که محدثان آنها و جمعی از روات شیعه آن را نقل نموده اند.
▫️ اینکه شیعیان در امام دوازدهم متوقف میشوند و پس از آن به دیگری معتقد نیستند و غیبت امام دوازدهم را میپذیرند و به پرسشهایی که درباره غیبت مطرح میشود پاسخ میدهند یا از احادیثی که اهل سنت پیشتر آن را ثبت کرده بودند ✍استفاده میکنند، نشان میدهد که شیعیان از قبل چنین اعتقادی داشته اند وگرنه معنا نداشت که در عدد ۱۲ متوقف شوند و شبهات وارد شده از قِبَل مسئله غیبت را بپذیرند و به آن پاسخ دهند. شیعیان هم میتوانستند مانند زیدیه در هر عصری برای خود امامی انتخاب کنند و به حرکت خود ادامه دهند.
▫️همچنین ادعای جعل این روایات توسط عباسیان به هیچ وجه درست نیست زیرا هیچ انگیزه ای برای چنین اقدامی نه به نفع عباسیان و نه به ضرر امویان وجود ندارد و هیچ کدام از این دو گروه چنین عقیده ای نداشتند تا بتوانند از این روایات سود ببرند.
▫️ همچنین این روایات را صحابه و تابعان و جمع کثیری از راویان شیعه و سنی دهها سال قبل از روی کار آمدن عباسیان نقل کرده اند.
(📗برگرفته از نشست تخصصی «نقد نظریه از امامیه تا اثنی عشریه» منتشر شده در کتاب تاریخ در گذرگاه نقد، ص 173)
✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#تاریخ_تشیع 54
#فرضیه_روند_تکاملی_شیعه 18
#نظریه_کلبرگ 6⃣
#نقد 5⃣
🔸درباره کتابهایی 📗مانند المحاسن و بصائر، به این نکته مهم باید توجه نمود که مطالعه اجمالی عناوین ابواب و فصول مباحث نشان میدهد که مباحثی از کتاب که به ائمه مربوط است، شامل صفات و ویژگیهای عمومی آنها است نه احوال یکایک آنها و به اصطلاح در مقام بیان تعداد و نام ائمه نیست، لذا داعیه برگرد آوری احادیث مربوط به این موضوع وجود نداشته است برخلاف کتاب های📚 دوره بعد که مشخصاً به این منظور گردآوری و تألیف میشد.
🔹نکته دیگر اینکه عدم ذکر نام، دلیل بر قطعی و مشخص نبودن آن نیست و چه بسیار ادله و زمینههایی که موجب بیان نکردن و آشکار نساختن یک امر معلوم و مشخص است و به ویژه درباره مهدی که قطعاً چنین ملاحظاتی درباره وی وجود داشته است.
🔸نکته آخر اینکه از نظر متکلمان شیعی اثنی عشری، بیان نام امامان و مشخصات آنها، منحصر به معرفی یک جای آنها از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه نخستین نیست، بلکه کافی است که هر امامی، امام پس از خود را با ذکر نام و دیگر مشخصات معرفی کند و بر همین اساس بر فرض عدم ذکر دقیق و کامل نام امامان به طور یکجا در متون اولیه به عقیده ی امامیه لطمه ای وارد نمی آید.
(📄برگرفته از مقاله نقد نظریه ای در پیدایش شیعه اثنی عشری، محسن الویری، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام، سال اول، شماره 2، زمستان 1374، ص: 86-51)
✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee