eitaa logo
شیعه شناسی
188 دنبال‌کننده
916 عکس
400 ویدیو
116 فایل
🔸تبیین معارف ناب اسلامی و شیعی؛ 🔹پاسخگویی به شبهات اعتقادی؛ 🔸اطلاع رسانی از اخبار دینی، مذهبی و برنامه های مرکز تخصصی شیعه شناسی 🌐 www.shia-ac.com 🔽آدرس کانال در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/shiashenasee
مشاهده در ایتا
دانلود
37 1⃣ 🔸 بعد از اثبات اینکه تشیع چیزی غیر از اسلام نبوده و فرقه ای جداگانه به حساب نمی آید و اینکه در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله هم افرادی تحت عنوان شیعه علی وجود داشتند به نقد و بررسی نظریه دیگری درباره پیدایش تشیع می پردازیم. 🔹 افرادی از جمله عبدالله فیاض،اتان کولبرگ، مدرسی طباطبایی و دیگران این نظریه را مطرح کرده اند که می توان نظرات آنها را به طور خلاصه اینگونه بیان کرد: 👈عقاید شیعه که ما امروز شاهد آن هستیم از ابتدا به این گونه نبوده و به مرور زمان 🗓و با توجه به حوادث تاریخی و بر اساس نیازهای پیش آمده تکامل یافته و به صورت امروزی درآمده است. ♦️ به عنوان نمونه عبدالله فیاض سه مرحله برای پیدایش شیعه بیان می کند: تشیع معنوی، تشیع سیاسی و ظهور تشیع به عنوان یک فرقه. ♦️ اتان کولبرگ و مدرسی طباطبایی به این مطلب اشاره کرده اند که مفاهیمی همچون: امامت، عصمت، علم غیب، 12 امام، غیبت صغری و کبری به مرور زمان وارد عقاید شیعه شده و در شیعیان نخستین دیده نمی شود. 🔹در ادامه به نقد این دو دیدگاه می پردازیم. 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
38 2⃣ 1⃣ 🔸همانطور که در قبل اشاره شد وی برای تشیع سه مرحله ذکر می کند. در این قسمت به طور خلاصه کلام او را بیان می کنیم: 1⃣. تشیع معنوي او می گوید بذر تشیع به معناي معنوي آن در روزگار پیامبر کاشته، و پیش از رسیدن علی به خلافت کامل شد. وي سپس دلایلی را در این باره ذکر می کند و احادیث «آغاز دعوت» یا «یوم الدار» و احادیث غدیر و آنچه را پیامبر دربارة علی فرمود، که به او همچون امیرالمؤمنین سلام کنید، نقل کرده است. 2⃣. تشیع سیاسی مقصود وي از تشیع سیاسی این است که علی به خلافت سزاوارتر بود؛ نه به خاطر نص، بلکه به خاطر مناقب و فضایلش. او می گوید: نشانه هاي تشیع سیاسی بدون ملتزم شدن به امامت آن حضرت (مقصودش نص است) ، در روز سقیفۀ بنی ساعده آشکار شد و آن، هنگامی بود که شماري از مسلمانان، مانند زبیر و عباس و دیگران، خلافت را حق علی دانستند. تشیع سیاسی، پس از کشته شدن 🗡عثمان و بیعت کردن با علی به عنوان خلیفه، به اوج خود رسید. 3⃣. ظهور شیعه همچون یک فرقه این امر پس از فاجعۀ کربلا 😭در سال 61 ه. ق صورت گرفت و قبل از آن، مردم، تشیع را به عنوان یک فرقۀ دینی نمی شناختند. وي سپس به سخن« شمس الدین مقدسی » استشهاد می کند که می گوید: اصل مذاهب اسلامی از چهار منشأ سرچشمه می گیرد: شیعه، خوارج، مرجئه و معتزله؛ آنها اصل اختلافشان بر سر قتل عثمان بود و پس از آن بود که فرقه فرقه شدند. (📗برگرفته از کتاب شیعه در گذر تاریخ، آیت الله سبحانی، صص 123-122) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
39 3⃣ 2⃣ 1⃣ 1⃣. نقض ادعای تفکیک میان دو مرحله نخست(اینکه تشیع معنوی در روزگار پیامبر صلی الله علیه و آله بود و نشانه هاي تشیع سیاسی پس از رحلت ایشان پیدا شد) در کلام خود نویسنده ✍آنجا که می گوید: "پیشگامان تشیع معنوي با التزام به موضع سیاسی علی علیه السلام به آراي فقهی ایشان نیز ملتزم بودند." 🔸نویسنده در این کلام خود اعتراف به همزمانی تشیع سیاسی و معنوی می کند درحالیکه ادعای تفکیک بین این دو مرحله کرده است. 2⃣. نصوصی که او در زمینۀ تشیع معنوي ذکر می کند، همانگونه که نشانگر رهبري معنوي علی علیه السلام است، به روشنی 🌕نشان دهنده رهبري سیاسی ایشان نیز می باشد. 3⃣. از آنجا که پیامبر صلی الله علیه و آله، رهبري با تجربه بود، نیازي به ظهور تشیع سیاسی در روزگار ایشان نبود. بلکه زمینۀ بسیار گسترده اي براي ظهور تشیع معنوي و مراجعۀ مردم در قضایا و احکام فقهی به امیرمؤمنان علی علیه السلام فراهم بود. البته این امر بدان معنا نیست که ایشان رهبر سیاسی نبودند و وصایاي پیامبر صلی الله علیه و آله این جنبه را در بر نمی گرفته است. (📗برگرفته از کتاب شیعه در گذر تاریخ، آیت الله سبحانی، صص 125-124) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
40 4⃣ 3⃣ 2⃣ 4⃣. تشیع سیاسی در روزهاي سقیفه، در سایۀ اعتراف به امامت معنوي آن حضرت آشکار شد. گرچه طبري و دیگران، درباره رجوع زبیر و عباس به علی علیه السلام چیزي ذکر نکرده اند، اما شیعه در این باره نصوصی دارد که دربارة احتجاج گروهی از صحابه – با استناد به نصوص دینی - ضد ابوبکر است؛ 🔸صدوق از زید بن وهب نقل می کند: ▫️کسانی که کار ابوبکر مبنی بر پیشی گرفتن از علی علیه السلام را زشت شمردند، دوازده تن از مهاجران 👳و انصار بودند... ▫️پس از آنکه ابوبکر بر منبر رفت، خالد بن سعید گفت:«. . . اي ابوبکر! از خدا بترس » سپس براي تقدم علی علیه السلام، به این سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله استدلال کرد که فرموده بود: «اي گروه مهاجران و انصار! شما را سفارشی می کنم، آن را نگاه دارید و موضوعی را با شما در میان میگذارم، آن را بپذیرید. این علی پس از من امیر شما و جانشین من میان شماست.» ▫️آنگاه ابوذر برخاست و گفت:«. . . اي گروه مهاجر و انصار! . . . شما سخن پیامبرتان را زمین نهادید و سفارشهاي او را فراموش کردید.» ▫️ در ادامه صدوق سوگند یکایک آنان را یادآور شده است که همۀ آنان با استناد به احادیثی که از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده بودند، ضد ابوبکر احتجاج کردند. 🔹این مطلب بیانگر آن است که تشیع سیاسی که شرایط پیدایش آن به حسب اوضاع پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله فراهم شد، مستند به نصوص رسیده از رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده و این ردی است بر تفکیک زمانی بین تشیع معنوی و سیاسی. (📗برگرفته از کتاب شیعه در گذر تاریخ، آیت الله سبحانی، صص 126-125) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
41 5⃣ 4⃣ 3⃣ 5⃣. مقصود از فرقه که می گوید، شیعه پس از شهادت امام حسین علیه السلام همچون یک فرقه شکل گرفت، چیست؟ آیا مقصود، فرقۀ کلامی است که مبتنی بر آراي اعتقادي مخالف با دیگر فرقه هاست؟ ! 👈 چنین چیزي تا نیمه هاي دهۀ سوم هجري هرگز نبوده است. در آن روزگار هیچ مسئله اي کلامی وجود نداشت که شیعه یک موضع و دیگران موضع دیگري نسبت به آن بگیرند. بلکه مسلمانان طبق آنچه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آنها رسیده بود، با یکدیگر در صلح و صفا زندگی می کردند. در آن روز هیچ اختلاف اعتقادي وجود نداشت، مگر در مسئلۀ رهبري. بنابراین، فرقه به این معنا میان مسلمانان وجود نداشت. 🔹اگر مقصود از فرقه، قبول ولایت معنوي و سیاسی علی علیه السلام باشد و اینکه او طبق همۀ موازین به رهبري سزاوارتر است، چنین فرقه اي در روز سقیفه و پس از آن وجود داشته است و مستند این فرقه هم، احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله بوده . (📗برگرفته از کتاب شیعه در گذر تاریخ، آیت الله سبحانی، ص 126) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
42 6⃣ 1⃣ 🔸مدرسی طباطبایی در کتاب خود به نام "مکتب در فرایند تکامل" سعی در القاء روند تکاملی در اعتقادات شیعه دارد. وی صفات مافوق بشری ✨که شیعیان برای امام قائل هستند(مانند علم غیب، عصمت و...) را ساخته شیعیان در طول تاریخ می داند و سعی در القاء این مطلب دارد که ائمه علیهم السلام خود را انسانهایی عادی می دانستند و چنین صفاتی برای خود قائل نبودند. 🔹از آنجا که نقد کامل کتاب 📗مذکور نیاز به مجالی طولانی دارد ما در اینجا فقط به برخی از ادعاهای نویسنده که بیشتر مورد توجه است پاسخ می دهیم. 1⃣ 🔸به باور ایشان، جایگاه امامت در مذهب شیعه به ترتیب از جنبه سیاسی به اجتماعی و سپس علمی و سرانجام به مقام معنوی تحول یافت. از نظر وی در عصر امام صادق علیه السلام "نظریه عصمت ائمه علیهم السلام که در همین دوره به وسیله هشام بن حکم- متکلم بزرگ شیعه در این عصر – پیشنهاد گردید، مساهمت و مدد شایانی به پذیرفته شدن و جا افتادن هرچه بیشتر ذهنیت جدید کرد." 👈چنانچه روشن است از کلام وی بدست می آید که نظریه عصمت ساخته و پرداخته هشام است و اصالتی ندارد. ♦️نقد این گفتار در ادامه می آید. (📄برگرفته از مقاله تأملی در «مکتب در فرایند تکامل» ،محمد صفر جبرئیلی، فصلنامه قبسات ـ شماره 45 ـ پائیز 1386) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
43 7⃣ 2⃣ 2⃣ 1⃣ 1⃣: ایشان در این مورد به هیچ یک از منابع📚 شیعی یا سنی ارجاع نداده و تنها ارجاع او به ماده عصمت در "دائره المعارف اسلام" نوشته "مادلونگ" است که به احتمال، مستند دیدگاه وی سخن "ابوالحسن اشعری" در "مقالات الاسلامیین" در بحث از گناه پیامبر است که می گوید: 🔸رافضیان دو گروهند: 👈 گروهی که می پندارند صدور گناه از پیامبر جایز است؛ چون بر او وحی ✨نازل می شود و او را هشدار می دهد، ولی امامان که وحی بر آنان نازل نمی شود و فرشتگان بر آنان فرود نمی آیند، پس هرگز نباید مرتکب کار ناشایست شوند و این عقیده هشام بن حکم است. 👈 گروه دوم می گویند چون پیامبر و امام هردو حجت خداوند بر زمین اند، باید از هرگونه لغزش به دور باشند. ♦️این عبارت اشعری به فرض درست بودن هیچ دلالتی ندارد که عصمت را برای نخستین بار هشام مطرح کرده است. 2⃣: در هیچ یک از منابع شیعی -متقدم و متاخر- هیچ اشاره‌ ای بر این دیدگاه منسوب به هشام دیده نمی شود. 👈شیخ مفید که در📗" اوائل المقالات" به صورت ریز دیدگاه های معتزله، امامیه و شخصیت های کلامی شیعه را بیان کرده، هیچ اشاره‌ ای به این دیدگاه نکرده است. 👈 شیخ صدوق که بنا به گزارش تاریخ و اعتراف نویسنده محترم در مبارزه با هرگونه غلو می‌ کوشید در هیچ کدام از آثارش سخنی درباره دیدگاه هشام و رد و نقد آن دیده نشده است. (📄 برگرفته از مقاله تأملی در «مکتب در فرایند تکامل» ،محمد صفر جبرئیلی، فصلنامه قبسات ـ شماره 45 ـ پائیز 1386) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
44 8⃣ 3⃣ 3⃣ 2⃣ 3⃣: افزون بر باور متکلمان شیعی درباره طرح نظریه عصمت پیش از هشام بن حکم، برخی از محققان غربی نیز این نظریه را از امام باقر علیه السلام می دانند. 🔸باید دانست آنچه هشام درصدد آن بود، نه پیشنهاد اصل نظریه عصمت، بلکه تبیین و تشریح و تحلیل آن بوده است. ابن ابی عمیر-شاگرد و ملازم- هشام می گوید: در طول آشنایی با او سخنی بهتر از آنچه که درباره ی صفت عصمت امام گفت 🗣نشنیدم، چنانکه استدلال او در عصمت امام به آیه شریفه "لاینال عهدی الظالمین" در میان متکلمان شیعی بی سابقه بوده است. 4⃣: امامان اهل بیت علیهم السلام در هر جایی که دیدگاه نادرستی❌ از افراد به ویژه نزدیکان و اصحابشان مطرح می شد با صراحت تمام مخالفت می کردند و نظر درست را بیان می‌فرمودند چنانکه خود نویسنده محترم نیز به یک مورد آن درباره عقیده معلی بن خنیس اشاره کرده است. درباره این نظریه هشام که به گمان نویسنده ✍هم بدعت است و هم غلو، در هیچ منبعی از امام صادق و امامان بعدی هیچ نکته ای در رد و نقد آن گزارش نشده است. حتی هیچ یک از یاران امامان علیهم السلام درباره ی آن از امام صادق و یا امامان بعدی چیزی نپرسیده اند با این که موارد متعددی از نقد و ردیه ‌های امام علیه السلام و پرسش شیعیان از برخی دیدگاه های خاص صحابه و پاسخ امام علیه السلام گزارش شده است. (📄برگرفته از مقاله تأملی در «مکتب در فرایند تکامل» ،محمد صفر جبرئیلی، فصلنامه قبسات ـ شماره 45 ـ پائیز 1386) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
45 9⃣ 4⃣ 4⃣ 3⃣ 5⃣. جای سؤال است که آیا عصمت پیامبران به ویژه خاتم النبیین به دلایل دیگر مورد پذیرش قرار گرفته یا درباره ی عصمت انبیا نیز همین سخن جاری است. اگر عصمت پیامبر اعظم مورد پذیرش مؤلف قرار گرفته باشد، احادیث نبوی که دلالت بر وحدت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام دارد دلیل کافی برای اثبات عصمت است؛ مانند "انا و علی من نور واحد" یا "انا و علی من شجرة واحده و سایر الناس من شجر شتی" 6⃣. جای بسی تعجب است که چطور نویسنده در منابع📚شیعی و اهل سنت روایات دال بر عصمت ائمه علیهم السلام را تا قبل از امام صادق علیه السلام نیافته و حال آنکه احادیثی که از پیامبر صلی الله علیه و آله در وصف اوصیای بعد از خود نقل شده یا احادیثی که در ذیل برخی آیات قرآن نظیر آیه تطهیر روایت شده، همگی دلالت بر عصمت ائمه علیهم السلام می کند.[1] 7⃣. از روایات که بگذریم برخی آیات قرآن مانند آیه تطهیر و اولوالامر و همچنین ادله عقلی بر عصمت ائمه علیهم السلام دلالت می کنند. ♦️بنا بر آنچه گذشت نظریه عصمت امام، عقیده ای قطعی است که تا آن زمان بر عامه شیعیان مخفی بوده است و بعدها در زمان امام صادق علیه السلام در سطح عمومی مطرح شد و بیش از همه هشام بن حکم به تعریف و تبیین -نه تاسیس- آن همت گماشت.[2] [1] 📄برگرفته از مقاله تأملی در کتاب «مکتب در فرایند تکامل» ،محمود هدایت افزا،ماه نامه کتاب دین ـ شماره 142 ـ مرداد 1388 [2] 📄برگرفته از مقاله تأملی در «مکتب در فرایند تکامل» ،محمد صفر جبرئیلی، فصلنامه قبسات ـ شماره 45 ـ پائیز 1386 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
46 🔟 5⃣ 🔸از دیگر صفاتی که نویسنده ✍محترم آن را برگرفته از اندیشه غالیان و مفوضه می داند که وارد معارف شیعه گشته علم و قدرت نامحدود و فرابشری ائمه علیهم السلام و واسطه فیض بودن آنها است. 🔹وی می گوید:" برخی از مفوضه می گفتند که ائمه نیز مانند پیامبر وحی دریافت می کنند، آنان نه تنها زبان همه انسانها را می فهمند، بلکه زبان پرندگان و حیوانات ?🐅ا هم می شناسند. آنان دارای توانایی غیر محدود و علم نامحدود بوده و خالق همه چیزند و روح آنان در همه جا حضور دارد." 🔹در جای دیگر می گوید." در سرتاسر قرآن کریم بر این نکته تأکید شده است که خداوند، سراسر جهان هستی را به تنهایی آفریده و تمام موجودات را روزی می دهد، بدون آنکه در این راه کسی بدو مددی کرده یا مساعدتی نموده باشد. او تنها کسی است که هرگز نمی میرد درحالیکه تمام موجودات دیگر می میرند. او تنها کسی است که بر غیب آگاه است...قرآن به خصوص درباره پیامبر صلی الله علیه وآله تذکر می دهد که او یک انسان عادی است که فرق او با دیگر مردم آن بود که وحی الهی را از خدا برای رسانیدن به بشر دریافت کرد." ♦️جدای از اینکه برخی از موارد مطرح شده از اندیشه غالیان مانند دریافت وحی و خالق همه چیز بودن، باطل است و شیعیان چنین چیزی را برای ائمه علیهم السلام ثابت نمی دانند، موارد دیگری که نویسنده ادعا کرده مانند علم غیب و واسطه فیض بودن، با غلو و تفویض همراه نبوده و با ادله قطعی برای ائمه علیهم السلام ثابت است. ▫️در ادامه به نقد دیدگاه فوق می پردازیم. (📄برگرفته از مقاله تأملی در کتاب «مکتب در فرایند تکامل»، محمود هدایت افزا، ماه نامه کتاب دین ـ شماره 142 ـ مرداد 1388) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
47 11 6⃣ 1⃣ 🔸روایات فراوانی در منابع فریقین موجود است که علم غیب را برای ائمه علیهم السلام ثابت می کند. ما در اینجا تنها به دو نمونه اشاره می کنیم. 👈یکی از آن موارد که شهرت زیادی هم دارد درباره علم امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که ایشان در یکی از خطبه هایشان فرمودند: از من بپرسید که به خدا قسم شما را از هر چیزی تا روز قیامت خبر می دهم.[1] 👈مورد دیگر اینکه عمار نقل می‌کند که در یکی از جنگها با امیرالمومنین علیه السلام بودم، از صحرای پر از مورچه 🐜گذشتیم. عرض کردم یا امیرالمومنین از خلق خدا کسی را می شناسید که عدد این مورچه‌ها را بداند؟ فرمود: آری ای عمار، می‌شناسم مردی که می داند عدد آنها را و می‌داند چه اندازه در آنها نر است و چه اندازه در آنها ماده است. عرض کردم مولای من کیست آن مرد؟ حضرت فرمود:عمار آیا در سوره یاسین این آیه را نخوانده ای:" و هر چیزی را در امام مبین احصاء نمودیم." عرض کردم آری. فرمود: منم آن امام مبین.[2] 🔹با قدری تامل در این گونه احادیث موجود در کتب 📚عامه حداقل چیزی که دریافت می گردد آن است که جهات علم ائمه علیهم السلام نامتناهی و فوق بشری است و افرادی که برای علم این خاندان مطهر حد و مرز تعیین می کنند، اگر مغرض یا معاند نباشند، یا جاهل مقصرند و یا جاهل قاصر. 🔸همه علما می‌دانند که علم اولین و آخرین در قرآن موجود است و اگر رسول اعظم و جانشینان به حق او اطلاع از این کتاب نداشته باشند اساس دین الهی سست خواهد بود و حکمت الهی ناقص. آن قدر این فرمایشات رواج داشته که به کتب اهل سنت نیز رسوخ نموده. 🔹 اینکه آیا علمای عامه صرفاً به نقل روایت پرداخته یا درایت نیز نموده اند سخن دیگری است که مجال بیان آن در این مختصر نمی باشد و مقصود فقط تبرئه محدثین شیعه و برخی اصحاب ائمه از نسبت غلو بود و اثبات این مسئله که اعتقاد به علم غیب برای ائمه علیهم السلام جزء عقاید اصیل شیعه می باشد.[3] [1] 📗الفقیه و المتفقه، بغدادی، ج 2،ص 352 [2] 📘ینابیع الموده، قندوزی، باب 14، ص 77 [3] 📄برگرفته از مقاله تأملی در کتاب «مکتب در فرایند تکامل»، محمود هدایت افزا، ماه نامه کتاب دین ـ شماره 142 ـ مرداد 1388 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
48 12 7⃣ 2⃣ 🔸شاید این سؤال پیش آید که چرا در برخی روایات شاهد انکار علم غیب از طرف ائمه علیهم السلام هستیم که در جواب گفته می شود، مخالفت ائمه و متکلمان عصر حضور در کاربرد واژه "علم غیب" چند عامل دارد: 1⃣. با مراجعه به آیات و روایات و نیز عبارت های عالمان بزرگ 👳 روشن می‌شود که در عصر پیامبر و ائمه علیهم السلام و حتی دوره‌ های بعد از آن، از واژه "علم الغیب"، علم ذاتی و بدون تعلیم خداوند فهمیده می شده است، بدین جهت ائمه علیهم السلام به رغم بیان اخبار غیبی، از کاربرد این واژه درباره خودشان جلوگیری می‌کرده‌اند، چنانکه وقتی امیرالمومنین علیه السلام در پایان جنگ جمل ⚔ در خطبه ای از برخی حوادث آینده خبر داد. کسی از یاران از او پرسیدِ:" لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ" یا امیرالمؤمنین به تو علم غیب داده شده؟ حضرت در جواب فرمودند:" لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْم." این علم غیب نیست بلکه تعلیمی است ازصاحب علم . 2⃣. آماده نبودن عامه مردم برای هضم اعتقاد به علم غیب امام، به سبب ضعف عقل و اندیشه آنان چنانچه عده ای از مردم به خاطر عدم درک مقام امامت و ویژگیهای آن دچار غلو شده و نسبت به ائمه علیهم السلام قائل به الوهیت شدند. (📄برگرفته از مقاله تأملی در «مکتب در فرایند تکامل» ،محمد صفر جبرئیلی، فصلنامه قبسات ـ شماره 45 ـ پائیز 1386) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
49 13 1⃣ 🔸مستشرق یهودی، اتان کولبرگ، در مقالة از "امامیه تا اثنی عشریه"، با بررسی تاریخی اعتقاد به دوازده امام در متون شیعی نشان داده است که اثنا عشریه ساخته و پرداخته شیعیان در زمان غیبت و پس از آن است و قبل از آن چنین چیزی مطرح نبوده و شیعیان حتی از اینکه دوازده امام خواهند داشت اطلاعات و اعتقادی نداشته اند. 🔹او معتقد است هیچ شاهدی وجود ندارد بر اینکه شیعه در طول تاریخ خودش پیش از غیبت و قبل از پایان قرن سوم، اثناعشری باشد بلکه برعکس شواهدی وجود دارد که اصلاً شیعه، امامان خود را نمی شناخته و به دنبال درگیری‌ها و اختلافات بوده است. ♦️در ادامه به نقد این نظریه می پردازیم. (📗برگرفته از کتاب تاریخ در گذرگاه نقد ، نشر خاکریز، 1388، ص 145) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
50 14 2⃣ 1⃣ 1⃣: مهمترین دلیل نویسندة مقاله ✍براصیل نبودن اندیشة دوازده امام و غیبت امام دوازدهم در نظام فکری امامیه، دست نیافتن ایشان به احادیثی در این زمینه در منابع اولیه شیعی اثنی عشری است. با مطالعة متونی که مورد مراجعة مؤلف مقاله بوده و نیز چند متن دیگر از اواخر قرن سوم هجری، ظاهراً می‌توان به نتایجی غیر از آنچه مؤلف بدان دست یافته رسید و به عبارتی می توان گفت، تتبع کلبرگ کامل نبوده و مهمترین دلیل نظریه وی ناشی از جهل او به منابع روایی شیعه است. 🔸به عنوان نمونه، کلبرگ ادعا می کند در کتاب 📗صفار قمی هیچ حدیثی درباره دوازده امام با موضوع غیبت ذکر نشده، حال آنکه در این کتاب حداقل سه حدیث دربارة مهدی و اوصیاء بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله ، هشت حدیث دربارة قائم، دو حدیث دربارة خروج مردی از اهل بیت قبل از به پایان رسیدن دنیا که مانند داود حکم (قضاوت) خواهد کرد، یک حدیث که طبق آن، دوازده عالم در جهان وجود دارد و هر یک از امامان که از دنیا می‌روند در یکی از آنها سکنا می‌گزیند و آخرین آنها (امامان) قائم است که در همین عالم که ما در آن زندگی می‌کنیم خواهد بود. این حدیث ضمن دلالت بر تعداد امامان ، به قائم بودن آخرین آنها نیز اشاره دارد . حدیث دیگر در این کتاب به صراحت و روشنی تعداد ائمه را بیان می‌کند؛ زراره از امام باقر (ع) نقل می‌کند که دوازده امام از آل محمد تمامی محدّث هستند. 🔹در کتب📚 دیگری مانند الغارات، تفسیر فرات کوفی، محاسن برقی و قرب الاسناد که از منابع متقدم اثنی عشریه می باشد نیز احادیث فراوانی در رابطه با دوازده امام و غیبت وجود دارد که از دید نویسنده به دور مانده است. (📄برگرفته از مقاله نقد نظریه ای در پیدایش شیعه اثنی عشری، محسن الویری، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام، سال اول، شماره 2، زمستان 1374، ص: 86-51) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
51 15 3⃣ 2⃣ 2⃣. دومین نقدی که بر نظریه ایشان وارد است بحث اعتبار و حجیت گزاره های تاریخ سده های نخستین اسلامی است. 🔸آقای کلبرگ این اعتبار و حجیت را تنها به گزاره های مکتوب ✍محدود و معطوف می داند. یعنی وقتی نخستین بار روایتی در یک کتاب می آید، زمان نگارش و ثبت آن، زمان صدور آن گزاره حساب می شود، حال آن که به نظر می رسد این درست نباشد؛ زیرا در سده های نخستین اسلام شیوه نقل شفاهی حدیث کاملا متعارف و شناخته شده بود. اگر از نظر شیوه های نقد حدیثی، اثبات شد که سلسله راویان حدیث معتمدند و به جعل و دروغ گویی متهم نیستند و تحت تأثیر تمایلات فرقه ای نبوده اند، می پذیریم که به راستی آن حدیث را یکی از امامان نقل فرموده است. 🔹هرچند روایتی نخستین بار مثلا در یک کتاب 📗قرن چهارم آمده باشد، در زمان حیات هر یک از راویان حدیث هم می‌توان آن را یک روایت موجود حساب کرد تا زمانی که می رسد به امام صادق علیه السلام و الا اگر برای ما که این همه روایت از ائمه علیهم السلام نقل می کنیم غیر از این باشد و تنها زمان نگارش حدیث را بخواهیم مبنا قرار بدهیم نمی توانیم همه را به امام صادق علیه السلام و دیگر ائمه علیه السلام منسوب کنیم. ♦️در نتیجه با توجه به تمام باریک بینی های محدثان که مربوط به نقد حدیث می شود و در صورت اثبات صدور حدیث، با شیوه هایی که با آن مأنوس هستیم و می‌پذیریم و با رعایت آنها، با قاطعیت می‌توان گفت حجیت یک گزارش تاریخی فقط و فقط مخصوص به زمان صدور نیست. 🔸با تکیه بر این حرف می توان گفت اعتبار گزاره های تاریخی در صورت اثبات وثاقت راوی آن فقط به زمانی محدود نیست که وجود کتبی می ‌یابند و همان که شفاهی 🗣نقل شده اند هم اعتبار دارند بنابراین اگر روایت مربوط به دوازده امام نخستین بار در قرن چهارم مکتوب شده باشد و اگر راویان ثقه باشند، در دوران قبل از آن هم اعتبار و حجیت دارند و در واقع وجود این حدیث را به دوران قبل سرایت می دهیم. بنابراین استدلال کلبرگ مبنی بر اینکه آن روایات مربوط به دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام در منابع قرن چهارم آمده و پیش از آن وجود نداشته است استدلال محکمی نیست. (📙برگرفته از نشست تخصصی «نقد نظریه از امامیه تا اثنی عشریه» منتشر شده در کتاب تاریخ در گذرگاه نقد تاریخ در گذرگاه نقد، صفحات 135 تا 204) 🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
52 16 4️⃣ 3️⃣ 3️⃣: آقای کلبرگ این نظریه را بدون لحاظ کردن فضا و محیط پیرامون تشیع در عصر ائمه علیهم السلام مطرح کرده است. 🔸توضیح مطلب اینکه اگر ما قرینه و سندی 📄 نداشته باشیم که بگوید اراده‌ای برای مکتوم نگاه داشتن پاره ای از اخبار و روایت های شیعی در دوران نخستین نبوده، حرف ایشان درست است و ما هم می پرسیم چرا شیعیان از آغاز همه حرف های خود را به صورت کامل و آشکار بیان نکرده اند، اما در جایی که می‌دانیم گروهی و جماعتی چه خودشان و چه از طرف دیگران اصرار دارند برخی چیزها مکتوم بماند، آن گاه این سوال مطرح شدنی نخواهد بود. 🔹 درباره تشییع این اعتقاد را داریم که در زمان ائمه علیهم السلام با اعتراف به فراز و نشیبی که وجود داشته، اصرار بر مکتوم داشتن برخی اخبار بوده است. ▫️ اگر در تحقیق زندگی ائمه علیهم السلام تقیه راکنار بگذاریم، دچار کجروی های زیادی در فهم آن خواهیم شد. تقیه در این جا یعنی تصمیم عمدی برای پنهان کاری. برخی از روایات که به ائمه یا به دوازده امام برمی‌گردد اصرار بوده که پنهان نگه داشته شوند و ادله بسیار زیادی این را تایید می کند . 👈خلاصه آنکه شیعیان در قرون نخستین به دلیل فشارهای سیاسی، خودشان از سر تقیه و زیر فشار کینه ‌توزان، مجبور شدند عقاید و اندیشه های خود را مطرح نکنند و در زمانی که یک فرقه مصمم است تا افکار خود را مکتوم نگه دارند، نمی‌توان درج نبودن آن عقاید در منابع اولیه 📚را به معنای وجود نداشتن آنها گرفت.[1] ♦️ نکته دیگری که در اینجا باید به آن اشاره کرد، از بین رفتن منابع کثیری از مکتوبات شیعه در طول تاریخ است که گزارشات تاریخی فراوانی آن را تأیید می کند و این مسئله بسیار حائز اهمیت است، زیرا چه بسا احادیث فراوانی در این زمینه وجود داشته که در کتب اولیه موجود بوده ولی در اثر حوادث از بین رفته و به دست ما نرسیده است . [1] 📗 برگرفته از نشست تخصصی «نقد نظریه از امامیه تا اثنی عشریه» منتشر شده در کتاب تاریخ در گذرگاه نقد، صص 167-166 ✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
53 17 5⃣ 4⃣ 🔸آقای کلبرگ گفته است که روایات اثنی عشر بین محافل اسلامی ناشناخته بوده و بعدها که شیعیان با مسئله غیبت مواجه شدند از این احادیث استفاده کرده اند که بعضی از آنها در میان اهل سنت مشهور بود و امکان داشت عباسیان آنها را علیه امویان جعل کرده باشند. 🔹در پاسخ باید گفت این روایات مشهور بوده است؛ چه روایات شیعی که یاران و شاگردان ائمه علیهم السلام نقل کرده اند و چه روایات اهل سنت که محدثان آنها و جمعی از روات شیعه آن را نقل نموده اند. ▫️ اینکه شیعیان در امام دوازدهم متوقف می‌شوند و پس از آن به دیگری معتقد نیستند و غیبت امام دوازدهم را می‌پذیرند و به پرسش‌هایی که درباره غیبت مطرح می‌شود پاسخ می‌دهند یا از احادیثی که اهل سنت پیشتر آن را ثبت کرده بودند ✍استفاده می‌کنند، نشان می‌دهد که شیعیان از قبل چنین اعتقادی داشته اند وگرنه معنا نداشت که در عدد ۱۲ متوقف شوند و شبهات وارد شده از قِبَل مسئله غیبت را بپذیرند و به آن پاسخ دهند. شیعیان هم می‌توانستند مانند زیدیه در هر عصری برای خود امامی انتخاب کنند و به حرکت خود ادامه دهند. ▫️همچنین ادعای جعل این روایات توسط عباسیان به هیچ وجه درست نیست زیرا هیچ انگیزه ای برای چنین اقدامی نه به نفع عباسیان و نه به ضرر امویان وجود ندارد و هیچ کدام از این دو گروه چنین عقیده ای نداشتند تا بتوانند از این روایات سود ببرند. ▫️ همچنین این روایات را صحابه و تابعان و جمع کثیری از راویان شیعه و سنی ده‌ها سال قبل از روی کار آمدن عباسیان نقل کرده اند. (📗برگرفته از نشست تخصصی «نقد نظریه از امامیه تا اثنی عشریه» منتشر شده در کتاب تاریخ در گذرگاه نقد، ص 173) ✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee
54 18 6⃣ 5⃣ 🔸درباره کتابهایی 📗مانند المحاسن و بصائر، به این نکته مهم باید توجه نمود که مطالعه اجمالی عناوین ابواب و فصول مباحث نشان می‌دهد که مباحثی از کتاب که به ائمه مربوط است، شامل صفات و ویژگی‌های عمومی آنها است نه احوال یکایک آنها و به اصطلاح در مقام بیان تعداد و نام ائمه نیست، لذا داعیه برگرد آوری احادیث مربوط به این موضوع وجود نداشته است برخلاف کتاب ‌های📚 دوره بعد که مشخصاً به این منظور گردآوری و تألیف می‌شد. 🔹نکته دیگر اینکه عدم ذکر نام، دلیل بر قطعی و مشخص نبودن آن نیست و چه بسیار ادله و زمینه‌هایی که موجب بیان نکردن و آشکار نساختن یک امر معلوم و مشخص است و به ویژه درباره مهدی که قطعاً چنین ملاحظاتی درباره وی وجود داشته است. 🔸نکته آخر اینکه از نظر متکلمان شیعی اثنی عشری، بیان نام امامان و مشخصات آنها، منحصر به معرفی یک جای آنها از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه نخستین نیست، بلکه کافی است که هر امامی، امام پس از خود را با ذکر نام و دیگر مشخصات معرفی کند و بر همین اساس بر فرض عدم ذکر دقیق و کامل نام امامان به طور یکجا در متون اولیه به عقیده ی امامیه لطمه ای وارد نمی آید. (📄برگرفته از مقاله نقد نظریه ای در پیدایش شیعه اثنی عشری، محسن الویری، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام، سال اول، شماره 2، زمستان 1374، ص: 86-51) ✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی ✅ @shiashenasee