✍ بیعت با سلام فرمانده حدود ۲۸ سال از رحلت پیامبر مکرم اسلام ص گذشته بود و مردم پس از ناامید شدن از عملکرد خلفای خود خوانده به امیرالمومنین ع رو آورده بودند .
اکنون امیرالمومنین ع در منظر چشمشان بود .
امامتش را قبول داشتند ، اما اطاعتش نکردند . کار به جایی رسید که امام بر بالای منبر و بخاطر بیوفایی امتش پیش چشمشان بر صورت خود سیلی زد و این جماعت شیعه فقط نگاه کردند . اشباحالرجال .
چند ضربه شمشیر مالک تا ریشه کنی فتنه مانده بود . اما شیعیان صحنه نبرد را به مکر و جنگ روانی پسر نابغه باختند .
امام مجتبی ع را شیعه بودند اما قافیه را به عملیات روانی معاویه باختند و امامت از حکومت حذف شد .
امام حسین ع را شیعیان با هزاران امضاء به کوفه دعوت کردند و امام با همه داشتههایش به سویشان حرکت کرد .
پیشاپیش مسلم را برای زمینه سازی به کوفه فرستاد . اما شیعیان باز هم اسیر مکر و حیله شدند . مکر پسر مرجانه .
مگر امام زمانشان را نمیخواستند تا هدایتشان کند و از چشمه زلال انوار الهی به آنان بنوشاند ؟ اما نه ، شاید فقط امام را برای بهتر شدن امورات دنیایشان میخواستند .
مگر میشود فرستاده و جانشین امام زمانشان مسلم را در مقابل هجمه تبلیغاتی ، رسانهای و مالی آل امیه تنها گذارند ؟
چگونه بود که همان شیعیان در کربلا قربهالیالله مقابل امام زمان ایستادند و هنگامی که امامی که خود دعوت کرده بودند با انان سخن میگفت به جای انکه سخنانش را بشنوند با سوت و کف و هلهله کاری کردند تا کسی سخنانش را نشنود .
سخن امام زمانشان ناشنیده ماند و این جماعت خوشحال از این برتری رسانهای .
آیا اینان از محبت پیامبرشان به حسنین مطلع نبودند ؟
آیا اعراب به مهمان نوازی شهره نبودند ؟ آن هم مهمانی که خود دعوت کرده بودند ؟؟!!
مگر از ظلم حکومت بنی امیه به فغان نیامده بودند ؟
میتوان باور کرد که جماعتی شیعه پای کوبان در قتل امام زمانشان به وجد آمده باشند و خانوادهاش را غارت کنند و به اسارت ببرند ؟
سالها وقتی ذکر مصیبت ائمه معصومین را میشنیدیم تعجب میکردیم از رفتار آن مردم و ضمن سوگواری ، بر آن اقوام به خاطر مقابله با امام زمانشان لعن میگفتیم .
مگر میشود مقابل امام زمان ایستاد آن هم شیعیان ؟
آری امکان دارد . گمان نکنیم که ما از این مصیبت مصون هستیم و این زمان فهممان به خاطر اطلاع از آن نامردمیهای و تجربه تاریخی بالا است .
تعجب میکنید ؟ ایا مصون هستیم ؟
چند روزی است که سرود سلام فرمانده در باب تجدید بیعت با امام زمانمان ، هم او که ادعا میکنیم جانمان برایش در میرود توسط کودکان و نوجوانان ما شیعیان سروده میشود .
ببنیدچگونه جمعی از ما قافیه را به عملیات روانی و رسانهای فرزندان نابغه باختهاند .
ببینید چگونه پیامهای تمسخر این قدرت نمایی شیعه را با اشتیاق برای دیگران ارسال میکنیم .
آسمان و ریسمان را به هم میبافیم تا این سرود را زیر سوال ببریم .
کجاست ادعای شیعه بودن ؟ شاید امام زمان را میخواهیم و دوست داریم ظهورش را تا سفرههایمان رنگینتر کند و یا حسابهای بانکیمان را پر پولتر .
چرا فکر میکردیم مصون هستیم از اینکه ما هم مقابل امام زمان بایستیم ؟
سلام فرمانده اعلام ارادت به کسی است که بخش عمده شیعیان ارزوی دیدارش را دارند تا اندوه از دلشان برطرف کند .
چرا فکر میکنیم ما با مردم کوفه متفاوت هستیم و با کسانی که در زیارت عاشورا لعن شدند فرق داریم ؟
چرا نمیدانیم که چگونه با مسلم زمانه رفتار کنیم ؟ آیا نفهمیدهایم همان رفتاری را که با مسلم داریم بدترش را با امام زمان خواهیم داشت ؟
چگونه است که جمعی از ما مدافعان دین و سرزمینمان را توهین میکنیم ؟ کفار چنین رفتاری با مدافعینشان ندارند . اینان به چه آئین هستند ؟
بدانیم و آگاه باشیم و جز این نیست که وقتی جنگ روانی را به سفیانیها باختهایم قطعا و حتما در کربلایی دیگر مقابل امام زمانمان خواهیم ایستاد .
شک نکنیم .
البته در آن روز دیگر امام ذبح نخواهد شد بلکه توسط فرشتگان ، شهدایی که رجعت کردهاند ( امثال عزیز دلها و ابومهدی ) و صالحانی که بر ایمان خود ثابت قدم ماندهاند و حتی کسانی از سرزمینهای آن سوی جهان یاری خواهد شد . این وعده الهی مبنی بر به ارث رسیدن زمین به مستضعفین به امامت آن ذخیره الهی قطعا محقق خواهد شد .
در آن روز بزرگان مقابل او خواهند ایستاد ، ما که از هم اکنون قافیه را باختهایم .
کجای زندگی ما رنگ شیعه دارد ؟ در گوشیهای موبایلمان چه میگذرد ؟ زنان ، دختران و پسران به چه شکلی در جامعه میچرخند ؟
چگونه است که حیا از زنان و غیرت از مردان رخت بر بسته است ؟
با شوق مطالب تهیه شده در اردوگاه منافقین ، وهابیت ، بهائیت و در یک کلام استکبار را برای هم ارسال کنیم حتی لحظهای درنگ نمیکنیم تا از صحت آن مطالب آگاه شویم .
یک کلام ، این نوع شیعه بودن در نهایت به مقابله با ام
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
1 ذو القعده
ولادت حضرت معصومه علیها السلام
در این روز در سال 173 هـ دخت گرامی موسی بن جعفر علیه السلام، حضرت فاطمه معصومه علیها السلام به دنیا آمده است.
پدر بزرگوار آن حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام، و مادر مکرّمه ی آن حضرت جناب نجمه علیها السلام مادر امام رضا علیه السلام است.
نام مبارکش فاطمه، لقب آن حضرت معصومه و در خانواده ی امام هفتم علیه السلام حضرت معصومه علیها السلام را «فاطمه کبری» می خواندند.
شیخ صدوق از سعد بن سعد روایت کرده است که از امام رضا علیه السلام درباره ی فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهم السلام سؤال نمودم.
امام رضا علیه السلام فرمودند :
«هر کس او را زیارت کند بهشت برای اوست». در روایتی دیگر امام رضا علیه السلام می فرمایند :
«هر کس معصومه را در قم زیارت کند مانند کسی است که من را زیارت کرده است». در روایت دیگری فرمودند :
«هر کس او را در حالی که شناخت به حقّش دارد زیارت کند بهشت بر او واجب می شود».
در روایت دیگر جواد علیه السلام می فرمایند :
«هر کس عمّه ام را در قم زیارت کند بهشت برای اوست».
📚 منابع :
1. زندگانی حضرت معصومه علیها اسلام و تاریخ قم : ص 34. و ... .
2. حیاة الست علیها السلام : ص 11. بحار الأنوار : ج 48، ص 288، 303.
3. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج 1، ص 299. و ... .
4. ناسخ التواریخ : ج 3، ص 68. و ... .
5. بحار الأنوار : ج 48، ص 317، ج 99، ص 266. و ... .
6. کامل الزیارات : ص 536. و ... .
✨﷽✨
✍آیت الله بهجت (ره)
حضرت معصومه (ع) از قبیل امامزادههای مطلق نیست ـ که هنگام زیارت او زیارتنامه مطلق امامزادهها خوانده شود، بلکه زیارت مخصوص به خود دارد ـ زیرا در روایت است: «مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنةُ؛ هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب میگردد». خیلی کلمه بزرگی است!
نقل شده که روزی حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام در مدینه، در خانه تشریف نداشتند، شخصی آمد که سؤالی از آن حضرت بنماید، حضرت معصومه علیهاالسلام که در سن کودکی بودند و در خانه تشریف داشتند، میفرمایند: آن حضرت تشریف ندارند، چه کار دارید؟ آن شخص عرض کرد: مسئلهای دارم. میفرماید: بنویس. مینویسد، ایشان پاسخ آن را میدهد، بعد که حضرت امام کاظم علیهالسلام به خانه برمیگردد، مادرش جریان را به آن حضرت عرض میکند، حضرت میفرماید: «بِأَبِی هِی وَ أُمی، حَکمَتْ بِما حَکمَ اللهُ!؛ پدر و مادرم به فدایش، به آنچه خداوند حکم فرموده، حکم نموده است».
📚در محضر بهجت، ج۲، ص۱۳۷
🌷میلاد حضرت معصومه (ص) و روز دختر بر همهی زنان و دختران مبارک
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
تاریخ تَشیع:
📢مــوضــوع ✨:بررسی شناخت ویژگی های شخصیتی فردی وسیا سی امام خمینی( ره)
با سلام و عرض ادب و عصر بخیر به شما دوستان
سالگرد ملکوتی رحلت جانسوز امام خمینی ره رهبر آزادگان جهان بر شما و همه ی مسلمانان تسلیت باد
در طول تاریخ سیاسی اسلام، همواره مذهب تشیع، به واسطه عدالت خواهی و ظلم ستیزی، رهبری بسیاری حرکت ها و جنبش های انقلابی و مردمی را بر عهده داشته است و بدیهی است که بسیاری از روحانیون و رهبران روحانی شیعی نیز به ویژه در یکصد سال اخیر، این گونه جنبش ها را علیه استبداد داخلی، همانند انقلاب مشروطه و علیه استعمار خارجی، همانند نهضت تنباکو، هدایت و فرماندهی کنند. روحانیت و در رأس
آنها مراجع تقلید، معمولاً از طبقات فقیر و محروم جامعه برخاسته و رنج توده های اجتماعی را لمس کرده و با آن بزرگ شده اند.
به طور طبیعی، استقلال مالی از نظام سیاسی و تأمین معاش توسط مردم، به روحانیون شیعی و رهبران آن ها کمک کرده است که بتوانند فارغ از هر گونه نگرانی و دغدغه، فعالیت های سیاسی - مذهبی خود را بر پایة منویات اسلام انقلابی تشیع انجام داده و همواره مدافع کرامات انسانی و پناهگاه مردم و ضامن مصالح آنها در قبال دستگاه های حاکمیت مستبد و جائر باشند
بدیهی است که مراجع شیعی با ده ها سال مجاهدت
نفسانی و حیات علمی و ربانی، از چنین جایگاهی برخوردار گردند. بر همین منوال، بر خلاف رهبران کاریزمایی، «مشروعیت رهبری» امام خمینی(ره)، نه فقط به دلیل داشتن صفات صرفاً شخصی، بلکه به دلیل قرار گرفتن در جایگاهی دینی و مرجعی بود که مردم مسلمان شیعه، گوش جان به فرامین ایشان سپرده بودند و اطاعت از وی را بر خود فرض می شمردند، به همین دلیل نیز در همان آغاز نهضت، امام(ره) قابلیت مرجعیت در بسیج آحاد مردم را به اسلام خواهی و مردمی بودن فقهای اسلام نسبت می دهد.
از دیگر وجوه تمایز رهبری استثنایی و کرامت محور امام خمینی(ره)، با بسیاری رهبران انقلابی یا کاریزمایی جهان، وجه مقبولیت عمومی، همه گیری، و جاذبة عام رهبری ایشان برای کلیه اقشار و گروه ها در نهضت اسلامی بود
که این مقبولیت، حتی در مدت کوتاهی به بخش هایی از امت اسلامی و حتی ملل ستمدیده تسرّی یافت. این در حالی است که بسیاری رهبران به اصطلاح انقلابی و کاریزمایی، با انواع شیوه های سرکوب و تهدید، با خلق ها و ملت های خود مواجه شده و مقبولیت آنها را با انواع شیوه های تهدید، تطمیع و تبلیغات عوام فریبانه به دست آوردند. تجربة رژیم های توتالیتری چپ در شوروی سابق و رژیم های توتالیتر راست گرا در آلمان هیتلری و ایتالیای موسولینی، مؤید این ادعاست.
از واقعیت های بارز درباره شخصیت امام خمینی(ره) و شیوة رهبری ایشان آن است که تأثیرگذاری گستردة این شخصیت و الگوی رهبری مزبور در انقلاب اسلامی، به دلیل موهوماتی مانند ویژگی های کاریزماتیک نیست. بلکه ناشی از آن است که به اعتراف بسیاری صاحب نظران، وی مصداق انسان کامل و شخصیتی خود ساخته، مهذب و با کرامت بود که تنها در دامن فرهنگ اسلام شیعی امکان پرورش و بروز آن وجود داشته است. مقام معظم رهبری در این باره می فرماید:امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست
شهید مطهری نیز از کسانی است که با تعابیری مانند قهرمان قهرمانان، روح ملت و تجسم ایده های عالی جامعه از امام خمینی یاد کرده است و این انسان کامل را چنین ستوده است:
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، نام او، یاد او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پرخروش او، اراده و عزم آهنین او، استقامت او، شجاعت او، روشن بینی او، ایمان جوشان او که زبانزد خاص و عام است؛ یعنی ان جانان، قهرمان قهرمانان، نور چشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالیقدر و بزرگوار ما حضرت آیت اللَّه العظمی خمینی أدام اللَّه ظلّه حسنه ای است که خداوند به قرن ما و روزگار ما عنایت فرموده و مصداق بارز و روشن: «انّ اللَّه فی کل خلف عدولاً ینفون عنه تحریف المبطلین» است
برجسته ترین ویژگیهای سیرۀ سیاسی امام خمینی به اختصار عبارتند از: اتخاذ خط مشی و مواضع مشخص در مبارزه و جهاد؛ اعلام صریح این مواضع و عدول نکردن از آنها؛ قاطعیت در پیگیری هدفها؛ اخلاص و تقوا در حرکات و تصمیمات؛ ایمان انقلابی مبتنی بر عقل و پویا؛ حق جویی و عدالت خواهی؛ اجتهادگرایی اصولی؛
نظم و ترتیب در زندگی و... . بررسی بیانیه ها و مواضع سیاسی امام خمینی در تمام دوران مبارزۀ او با رژیم پهلوی و مقایسۀ آن با مواضع بسیاری از شخصیتهای مذهبی و سیاسی بروشنی تفاوت میزان پایبندی امام خمینی به هدفها و عزم او بر ادامۀ نهضت را با دیگران نمایان می سازد. به بیانی او: از نظر علم و عمل، درک وسیع اسلامی، تقوای اصولی و مراحل باطنی در حد یکی از بزرگترین شخصیتهای اسلامی است در میان عالمان بزرگ اسلام، در طول قرون تاریخ این دین است
امام خمینی معتقد به راه حق و عدل یع
نی صراط مستقیم بود و در تمام دوران مبارزه هیچ گاه از مواضع اصلی خود عدول نکرد و علی رغم دشواریها و فراز و نشیبهای فراوانی که هر یک می توانست عاملی برای تغییر موضع و روی آوردن به سکوت یا سازش تلقی گردد، بر توحید و عدالت و ارزشهای متعالی انسان پای فشرد. چنین پایداری و استقامتی جز با ایمانی انقلابی و پویا به مبانی و حقایقی برتر از اقتضائات سیاسی و اجتماعی روز ممکن نیست. برخی از نوشته های اولیۀ امام خمینی بخوبی بیان کنندۀ ملکات فاضلۀ ایمانی، ایمان انقلابی او و جوشش و خروشندگی اش در برابر ستم و ستمکاران است که از همان اوان ورود به عرصۀ دانش و تحصیل و تدریس در وجود او نضج یافته بود. برای نمونه یکی از این نوشته ها پیام تاریخی و پراهمیت اوست که در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۳ جمادی الاول ۱۳۶۳، خطاب به علما و ملت ایران نگاشته شده است و از آن تحت عنوان تاریخی ترین سند مبارزاتی امام خمینی یاد می شود
تهذیب نفس، تصفیۀ باطن، سلوک قلبی، مناجات و شور و شوق آن، شب زنده داری، زهد و اعراض از مظاهر مادی و دنیوی، شجاعت کم مانند، ارادۀ قاطع و کوبنده، بیداری سیاسی و آگاهی از مقتضیات زمان، درک تعهد و مسئولیت، شناخت رژیم، مردم و جامعه و مشکلات آنها، حضور در کنار مردم و درک دردها و رنجهای آنها، نفرت بیکران از ستم و ستمکاران و استبدادگران و استعمارگران، هوش و تیزبینی برجسته در برابر حوادث و رخدادها، صلابت چهره، دلنشین بودن سیما، نفوذ عمیق نگاه که نشانۀ صداقت و اخلاص او بود، ظلم ستیزی، عدالتخواهی، توجه به اسلام و ایران و دفاع از حقوق محرومین برخی از ویژگیهای اساسی سیرۀ سیاسی اوست.
پیشگامی او در تهذیب نفس و سلوک اخلاقی، او را پیش از هر چیز دیگر تبدیل به سرمشقی سازنده برای انسانهای دیگر نمود به گونه ای که در حوزه نیز مورد توجه بسیاری از اهل علم و طلاب واقع می شد. درس اخلاق او که همراه با سلوک معنوی اش بود برای او مخاطبان قابلی فراهم آورد. او خود بر این باور بود که قصد و انگیزۀ خدایی و اخلاص در آموزش و کسب دانش خود راهگشاست ورنه حتی علم توحید نیز بدون چنین انگیزه ای، حجاب است: گاهی علم توحید هم حجاب است
حجابهای زیادی هست که غلیظ تر از همه همین حجاب علم است یعنی آنچه باید با آن راه را پیدا کند، همان مانع بشود؛ علمی که باید انسان را هدایت کند، مانع از هدایت بشود.
پس مهم شکست این حجابهاست از طریق تهذیب نفس، عدم تعلق به ماسوی اللّه و رسیدن به کمال انقطاع که به تعبیر او خروج از منزل خود و خودی و هر چه و هر کس و پیوستن به اوست و گسستن از غیر است
او خود به برکت چنین بینش و باوری بود که سیرۀ خود را بر طریق تهذیب و بریدن از ماسوی اللّه و پیوستن به حق بنا نهاده بود و سکوت و فریاد، صبر و غضب، نرمی و خشونت، امر و نهی، تولی و تبری، ایستادگی و مقاومت و سایر حرکات و سکناتش برای رضای خدا بود و بر همین اساس در زندگی سیاسی خود از مواضع اصولی خویش هیچ گاه عدول نکرد و از هیچ قدرتی به خود بیم و هراس راه نداد و در رسیدن به هدف لحظه ای از پا ننشست.
او در سایۀ خودسازی و تهذیب نفس توانست نسبت به آلودگیهای قدرت طلبی، نامجویی، خودنمایی، جاه طلبی، ریاکاری، دنیا پرستی و خودخواهی بی اعتنا بماند. به گونه ای که گفته اند: و در حقیقت این ریاست و مرجعیت است که به دنبال امام خمینی روان است و دست از سر ایشان برنمی دارد و هرگاه احساس خطر برای اسلام
برخورداری از هدف و جهت و ایمان داشتن به آن در سیرۀ سیاسی امام خمینی از امور آشکار و قطعی است. چه او هم خود دارای جهت فکری، نگرشی، سیاسی و اجتماعی بوده است و هم این جهت داری و جهت گیری را به دیگران تعلیم داده است. برخورداری از بینش صحیح سیاسی و اجتماعی در کنار بینش معنوی و اخلاقی نیز از ویژگیهای بارز اوست و همین امر به پایداری او در راه حق و تحمل مشکلات مبارزه و پافشاری برای رسیدن به هدف انجامید. به بیان محققی: امام نشان داد که چیست معنای «... کَالجَبَل، لٰاتُحَرِّکُهُ الَوٰاصِفُ، وَلٰا تَزیلُهُ العَوٰاصِفُ....» یعنی: مرد حق کوه است که او را طوفانهای سهمگین در هم نمی شکند و گردبادها از جای نمی کند.
از مهمترین ویژگیهای بارز سیرۀ سیاسی امام خمینی، قاطعیت و شجاعت اوست که همواره از هدفداری و ایمان به آن سرچشمه می گیرد و این دو از ویژگیهای تمام پیامبران و مصلحان بزرگ تاریخ بشر قلمداد می گردد که دو نمونۀ برجستۀ آن ماجرای پیامبر اسلام(ص) در برخورد با مشرکین مکه و ماجرای حضرت ابراهیم(ع) با نمرود و نمرودیان است. این دو عنصر از عناصر مؤثر در پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. به همین جهت نویسندگان و شاعران ایرانی و خارجی او را با تعابیری چون رهبر سازش ناپذیر، رزمندۀ سرسخت آزادی، صاحب خط قاطع و هوشیارانه
هوشیارانه، دارای سرسختی بی نهایت در برابر بی عدالتی و ستمگری، شهید زنده، مظهر مقاومت و مبارزه، مرد حق، مرد قرن، بت شکن زمان، مسیح زمان ما، قائد بی باک یاد کرد
ه اند. همچنین در مورد قاطعیت او نگاشته اند: عامل دیگری که شخصیت امام خمینی را، از دیگر رهبران جهانی و ملی، متمایز می سازد، ایستادگی و استقامت و قاطعیت و سرسختی بی نهایت اوست، در برابر بی عدالتی و ستمگری، بی هیچ گونه تزلزل و گذشت و سازش... نه تنها برای یک لحظه و یا در یک مرحله از مراحل بیشمار جهاد، پای سرسختی و استقامتش سست نشد، بلکه هر روز سخت تر و استوارتر و قاطعتر گردید
تلاش در جهت احیای فقه از طریق توجه دادن آن به سمت مسائل سیاسی و اجتماعی و کوشش در جهت کسب شعور و بینش سیاسی و ارائۀ چنین شعور و بینشی به اهل علم و حوزویان و توجه به نقش زمان و مکان در اجتهاد و دادن فتواهای سیاسی و انقلابی همراه با کوشش برای نشر آگاهی در میان تودۀ مردم و بسیج کردن آنها از دیگر ویژگیهای سیرۀ سیاسی اوست. برای نمونه او در نطق انقلابی خود علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون اعلام کرد: واللّه ، گناهکار است کسی که دار نزند؛ واللّه ، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند.
و یا در پیامی به مناسبت فاجعۀ مدرسۀ فیضیه در فروردین ۱۳۴۲: ... تقیه حرام است؛ و اظهار حقایق، واجب «وَلَّوْ بَلَغَ مٰا بَلَغ
و... نیز فتواهایی چون مسائل ۲۷۹۳ تا ۲۸۳۴ رسالۀ توضیح المسائل یا بخش امر به معروف و نهی از منکر تحریرالوسیله بیان کنندۀ مواردی چند از این کوشش و تلاش است. برای نمونه می فرماید: اگر سکوت علمای اعلام موجب تقویت ظالم شود یا موجب تأیید او گردد یا موجب جرأت او شود بر سایر محرمات، واجب است اظهار حق و انکار باطل اگرچه تأثیر فعلی نداشته باشد.
و پا در پیامی موافقت با نظام پادشاهی را خیانت به اسلام، قرآن، مسلمانان و ایران دانسته است: موافقت با نظام شاهنشاهی چه به صراحت و چه به وسیلۀ طرحی که لازمه اش بقای آن است، خیانت به اسلام و قرآن کریم و مسلمین و ایران است؛و هر کس با هر اسم با آن روی موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم است
ویژگی های فردی حضرت امام خمینی (س)
امام خمینی (س) به بسیاری از رشته های ورزشی علاقمند بودند ولی رشته خاصی را ترجیح نمی دادند. از جمله ورزشهایی که حضرت امام، خود بیشتر به آن اشتغال داشتند، می توان به کوهنوردی، فوتبال در سنین نوجوانی، شنا، ژیمناستیک، پرش طول و ارتفاع و ورزشهای باستانی و کشتی در سنین جوانی اشاره کرد. اما وقتی پا به سن گذاشتند، بیشتر به کوهنوردی و پیاده روی می پرداختند و هیچ گاه به خاطر برنامه ای، از ورزش نمی گذشتند.
امام ضمن دستیابی به اصول متین و قطعی دین مبین اسلام در ابعاد گوناگون، همواره بر پیاده کردن آنها پافشاری می کردند و هرگز در راه خویش ـ که صراط مستقیم بود ـ گرفتار شک و تردید نمی شدند. دقت در برنامه ها و سخنان امام، از آغاز تا پایان، این مسأله را مسلم می سازد که ایشان خط مشی مشخصی را در زندگی، پی گرفته و از آن پیروی کرده است.
حضرت امام (س)، درباره نظم فکری می فرمودند: اگر در زندگی مان، در رفتار و حرکاتمان نظم بدهیم، فکرمان هم بالطبع نظم می گیرد؛ وقتی فکر نظم گرفت ... یقیناً از آن نظم فکری کامل الهی هم برخوردار خواهد شد.
«تدبیر و برنامه ریزی» نیز اثر بسزایی در زندگی بهتر دارد و از هر گونه لغزش و اشتباه جلوگیری می نماید و از اتلاف نیروها و امکانات، دوباره کاری ها و مقطعی بودن کارها، جلوگیری می کند.
نمونه هایی از مغتنم شمردن وقت در زندگی حضرت امام (س):
۱ـ امام خمینی (س) از کمترین زمان، بیشترین استفاده را می کردند و هیچگاه نمی گذاشتند وقتشان هدر برود. حجت الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی (نوه امام) نقل می کنند: بارها می دیدیم که در دقایق قبل از آماده شدن سفره که معمولاً به بطالت می گذرد ایشان به مطالعه و تلاوت قرآن می پرداختند. یک بار برای کاری خدمت ایشان بودم، صحبت که تمام شد، نگاهی به ساعتشان کردند و گفتند: می توانی یک تعریف یک دقیقه ای بکنی؟ تا من خواستم به آن مسأله فکر کنم و ذهنم را بگردم، یک دقیقه گذشت و امام رادیو را روشن کردند و من تازه متوجه شدم که ایشان می خواستند همین یک دقیقه قبل از اخبار هم به بطالت نگذرد؛ چون عادت داشتند که خلاصه اخبار را سر وقت بشنوند.
امام در زندگی خود با الگوگیری از بانوی بزرگ اسلام، همواره ساده زیستی را؛ برای خود، مردم و مسئولین، مورد تأکید قرار داده و ترجیح می دادند در اتاقشان، به جای فرش، موکت پهن باشد و اغلب با مخالفت اطرافیان (به جز افراد خانواده) روبرو می شدند.
خاطرات زیادی از ساده زیستی امام نقل شده است اما جالبترین و زیباترین آنها، ملاقات امام با افراد بیگانه و گاهی منافقینی که بعدها با مشاهده زندگی و رفتار امام؛ به عنوان رهبر جامعه اسلامی، به خود آمده و مسلمان شده اند، می باشد. این قبیل خاطرات، برای همه تکان دهنده است.
امام حقاً یک هنرمند و هنرشناس به ویژه در رشته نگارش و رسم الخط بودند. ایشان خط نستعلیق را در دوران نوجوانی نزد برادر بزرگشان آیت الله پسندیده مشق می کردند
و به اندازه ای پیشرفت کرده بودند که خط ایشان به خط آیت الله پسندیده شبیه بود و قابل تشخیص نبود.
اما هنرمندی امام در این رشته خلاصه نمی شد؛ بلکه ایشان در رشته های دیگری هم اهل فن بودند؛ از جمله: طبع شعری ایشان بود. ایشان شعرهایی با مضامین بسیار عالی می سرودند که اغلب فی البداهه بود.
▪️از غـم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که درهجـر رخش دادکشم
▪️داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست
که بَرَش شکوه برم داد ز بیداد کشم
▪️شادیم داد غم داد و جفا داد و وفا
با صفا منّت آنرا که به من داد کشم
▪️عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری
بار هجران وصالت به دل شاد کشم
▪️مردم از زندگی بی تو که با من هستی
طرفه سرّی است که باید بر استاد کشم
▪️سالها می گذرد و حادثه ها می آید
#انتظارفرج از نیمه خرداد کشم
🔹شعر از امام خمینی (ره)
در آخر کنفرانس مون با ذکر صلوات برای شادی روح امام خمینی عزیز ره و شهدای جنگ تحمیلی و شهدای مدافعان حرم معطر می کنیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
باعرض سلام لطفا انگشت مبارکتونو بذارین روی لینک..
http://goo.gl/59TZRD
ارادتمند شما
خداوند چگونه از اوّل بوده بدون این که خالقی داشته باشد؟
پرسش
پاسخ اجمالی
این که خدا از اول چگونه بوده است در واقع بیان دیگری از این سؤال است که چرا خدا خود به خود و بذاته بوده در حالی که هر موجودی خالقی و پدید آورنده ای داشته است. و در واقع، سؤال این است که خدا چگونه به وجود آمده است و چه کسی خدا را آفریده است؟
برای پاسخ، بهتر است به این چند سؤال توجه شود؛ زیرا این سؤال ها ذهن را برای درک پاسخ اصلی آماده تر می سازد؛ رطوبت هر چیز از آب است. رطوبت آب از چیست و از کجاست؟ چربی همه غذاها از روغن است. چربی روغن از چه و از کجاست؟ شوری همه چیز از نمک است. شوری نمک از کجاست؟ پاسخ این است که رطوبت برای آب و شوری برای نمک و چربی برای روغن ذاتی آنها است. همچنین هنگامی که سؤال شود هستی هر موجودی از خدا است پس هستی خدا از کیست؟ پاسخ می دهیم: هستی خدا ذاتی او و از خود او است و از جای دیگر نیست.
پاسخ تفصیلی
این یک اصل مسلم است که هر معلولی علت دارد ولی مغالطه ای که صورت می گیرد این است که خداوند هم یک معلول فرض می شود. به عبارت دیگر گمان می شود هر موجودی علت دارد حتی وجود بذاته یا خدا. همین طور باید گفت هر پدیده ای نیاز به آفریننده دارد، ولی خداوند یک پدیده نیست که نیاز به خالق داشته باشد، بلکه ایجاد کننده همه پدیده ها است. [1]
به بیان دیگر، ساده ترین مفهوم خدا، همان موجود کامل و بی نقص و بی نیازی است که هست بدون این که به کسی نیازی داشته باشد تا از او مدد بگیرد؛ چه در وجود و چه در آثار.
پس اگر خدایی توهم شود که گاهی هست و گاهی هم نیست، این همان خدای توهمی ما است؛ چرا که گفتیم خدا یعنی موجودی بی نیاز که وجود و آثار خود را از کسی نمی گیرد، بنابراین همیشه بوده و هست. لذا این تعریف خدا و خدا بودن بذاته اباء از نیاز و حدوث دارد.
این صرفاً یک وسواس ذهنی است که ذهن انسان وقتی متوجه مفهوم خالقیت است، فراموش می کند که خدا، بی نیاز است و وجود، حقیقت ذاتی اوست. بنابراین نمی تواند تصور کند که وقتی هرچیزی خالقی بالاتر از خود دارد پس چرا نباید خدا هم خالقی برتر داشته باشد. در این جا، خدا به عنوان یک پدیده فرض شده است، حال آن که این مفهوم از خدا ساخته ذهن است نه خدایی که بذاته وجود دارد و بی نیاز از علت است.
بنابر این اگر خداوند چنین موجودی است که هستی و عشق و بی نیازی و فیاضیت مطلق و بی پایان است، بدون این که هیچ حد و قید و نقصان و ظلمت و نیازی داشته باشد، پس نمی تواند همچون موجودات محدود و ناقص، نیاز به کسی بالاتر از خود داشته باشد که به عنوان خالق، محتاج او باشد.
چرا که خود اوست که همه هستی را و همه برتری ها و حدود را ایجاد کرده است و بدون او هیچ چیزی وجود ندارد تا بتوان خالقیت هم برای آن توهم کرد.
اما در ذهن بسیاری از مردم، مفهوم درستی از خدا وجود ندارد چرا که خدا بالاتر از هر مفهومی است. لذا تصور اکثر اذهان ضعیف از خدا فقط شامل صفت خالق بودن اوست، آن هم به معنایی مشابه با هر خالق حادثی دیگر با این تفاوت که خدا خالقی است باعظمت تر به حدی که تمام آنچه می بینیم اعم از سیارات و تمامی کیهان، همه را آفریده؛ همچون فرشته ای باعظمت که البته جا دارد سؤال شود این خدای باعظمت آیا خود،خالقی ندارد؟ بنابراین این تصورو ایده، هرچند که موجودی است با عظمت، اما خدا نیست چرا که منظور از خدا آن ذاتی است که مستجمع جمیع صفات کمال و فاقد همه صفات نقصان است و مقید به هیچ قیدی از قیود و محدود به هیچ حدی از حدود نیست و هستی مطلق و یگانه و بی نیازی است که بذات خود دارای این صقات است نه این که کسی این صفات را به او داده باشد.
خدایی که نیاز به خالق داشته باشد و بتوان در مورد او این سؤال را مطرح نمود که چه کسی خالق و موجد خود او بوده، در واقع مفهومی است ناقص که البته خدا منزه از آن است و بلکه از هر فهم و درک و ذهنیتی و لو در دقیق ترین و صحیح ترین شکل آن برتر و بالاتر است.
آنچه گفته شد را می توان با مثال ها و سؤال هایی به ذهن نزدیک و ساده تر کرد؛ مثلا می دانیم رطوبت هر چیز از آب است. اما رطوبت آب از چیست و از کجاست؟ چربی همه غذاها از روغن است. چربی روغن از چه و از کجاست؟ شوری همه چیز از نمک است. شوری نمک از کجاست؟ پاسخ این است که رطوبت برای آب و شوری برای نمک و چربی برای روغن ذاتی آنها است. همچنین هنگامی که سؤال شود هستی هر موجودی از خدا است پس هستی خدا از کیست؟ پاسخ می دهیم: هستی خدا ذاتی او و از خود او است و از جای دیگر نیست.
[1] سبحانی، جعفر، عقاید اسلامی در پرتو قرآن حدبث و عقل، ص 120-121، نشر بوستان کتاب، 1386 ، قم
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
🏴☠ #پرچمهای_قبل_از_قیام_قائم:
📌قسمت اول:
حديثي از امام صادق(ع) شنيده شده كه فرموده است: «هر پرچمي كه قبل از قائم ما برافراشته شود، ضلالت و گمراهي است»
منظور از اين حديث چيست؟ آيا اين حديث با ولايت و يا با هر نوع حكومت مخالفت ندارد؟ اوّلاً در خود روايت مذكور قرينه است كه مراد از قيام، قيامهاي طاغوتي است و در ثاني ادله فراواني در برابر اطلاق آن وجود دارد.
پاسخ:
متن حديث: آن چه در منابع روايي به دست آمد، حديث ذيل است «عَنْ ابي عبدالله كلّ رايةٍ ترفع قبل قيام القائم فصاحُبها طاغوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دون الله عزّوجلّ»[1]
امام صادق ـ عليهالسّلام ـ فرمود: هر پرچمي قبل از قيام قائم (بلند شود) صاحب آن طاغوت است (با اين كار) غير خدا را پرستيده و بندگي نموده است.
اين روايت (و يا مشابه آن) به هيچ وجه دلالت ندارد كه قيامهاي به حق و تشكيل حكومت عادلانه، طاغوت و عبادت غيرخداوند (و يا گمراهي) است، بلكه در خود روايت قرينه داريم كه مراد قيام طاغوتي و قيامهايي است كه در مسير خدا و اهلبيت نباشد، بلكه در عرض و مقابل آنها باشد، آن قرينه ذكر كلمه «طاغوت» و جلمه «يَعبدُ من دون الله» است.
مؤيّد اين مطلب روايت ديگري است كه ميگويد: «و مَنْ رَفَعَ راية ضلالة فصاحبها طاغوت»[2]
هر كسي پرچم ضلالت بر افرازد، صاحبش طاغوت است، در نتيجه روايت مذكور به قرائن خارجيه قيد بر ميدارد، كه هر پرچمي كه در مسير ضلالت برافراشته شود طاغوت است نه پرچم حق، و هرگز به اطلاق روايت كه هر قيامي قبل از ظهور مهدي (عج) طاغوتي است نميتوان تمسك نمود، چرا كه اطلاق آن حتّي قيام امام حسين ـ عليهالسّلام ـ را هم شامل ميشود،
چون قبل از قيام مهدي (عج) است، و هرگز هيچ مسلماني حتي انسان فهميدهاي در حقانيت قيام امام حسين ـ عليهالسّلام ـ شك ندارد، از اين گذشته ما قيامهاي فراواني را داشتهايم در تاريخ توسط غير ائمه ـ عليهالسّلام ـ و انسانهاي غيرمعصوم، كه مورد تأييد ائمه قرار گرفتهاند كه به برخي از آنها اشاره ميشود كه اين روايات با روايت فوق معارض است.
1- قيام زيد بن علي:
كه امام هشتم ـ عليهالسّلام ـ فرمود: زيد از علما آل محمد بود و براي خداوند خشم نمود، و براي خداوند با دشمنانش جنگيد تا به شهادت رسيد[3] و امام هفتم هم فرمود: كه عمويم زيد در راه رضايت آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ قيام كرد.[4]
و روايات ديگر، كه كاملاً ائمه اطهار قيام زيد را و حتي پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ قيام او را پيشگويي نموده، و كاملاً تأييد فرمودند.[5]
2- قيام مختار بن ابي عبيدي ثقفي، كه امام زينالعابدين در تأييد قيام او فرمود: اگر بردهاي از زنگار براي ياري ما قيام كند بر همگان واجب است او را ياري رسانند.[6]
از اين روايت استفاده ميشود كه نه تنها قيام در حمايت، و مسير اهلبيت ممنوع نيست، بلكه هر كس قيام كند بر ديگران واجب است او را ياري نمايند
و هم چنين امام باقر ـ عليهالسّلام ـ فرمود: مختار قاتلان ما را كشت و از ما اهلبيت خونخواهي و دختران ما را ازدواج داد، و در زمان مشكلات بين ما به تقسيم مال پرداخت.[7] و فرمود: كه خدا رحمت كند مختار را كه تمام حق ما را ستاند[8]از گفتار امام باقر ـ عليهالسّلام ـ بخوبي تأييد و تمجيد تشكيل حكومت در مسير حمايت از اهلبيت استفاده ميشود.
3- قيام يماني و... كه در روايات بدان اشاره شده و تأييد شده است.[9]
📚پی نوشت ها:
[1] حر عاملي، وسائل الشيعه، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ دوم، ج11، ص37، روايت 6.
[2] محمد بن يعقوب كليني، روضة كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج8، ص296، ح456.
[3] وسائل الشيعه، همان، ج11، ص39، روايت 11.
[4] همان.
[5] مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ دوّم، 1403ق ـ 1983م، ج46، ص199.
[6] همان، ج45، ص365.
[7] همان، ج45، ص343.
[8] كشي، رجال كشي، ص125، ح199.
[9] بحارالانوار، همان، ج52، ص253.
ادامه دارد...
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
🌸برخیز که موکب رضا آمده است
🎊سلطان سریر ارتضا آمده است
🌸ای تشنه ی
🎊آب چشمه ی رحمت حق
🌸سرچشمه ی رحمت خدا آمده اس
🌸ايام ميلاد
حضرت على ابن موسى الرضا ❤️
بر تمام شيعيان وشما دوستان بزرگوار مبارك باد 💐