داغ مادر، داغ بابا، کربلا هم پیش رو...
روزهای سخت زینب بعد از این آغاز شد..!
#یافاطمهالزهرا 🥀
#ایام_فاطمیه 🥀
⚫️شهادت زهرای اطهر تسلیت باد
🌹▪️ فاطمه زهرا فرمود: «خانه خانه توست و من که بانویی با شخصیت ام، زوجه تو هستم. هر عملی که خود میپسندی انجام بده. »
حضرت امیر به آن مظلومه فرمود: «مقنعه خود را بپوش. » آن بانو مقنعه خود را پوشید و روی خود را به طرف دیوار کرد.
سپس آنها به حضور آن بانو آمدند و پس از اینکه سلام کردند، به حضرت زهرا گفتند: «از ما راضی باش تا خدا از تو راضی شود. »
فرمود: «منظور شما چیست؟ »
گفتند: «ما قبول داریم که به تو ستم کردیم و برای همین تقاضای عفو و بخشش داریم. »
زهرای اطهر فرمود: «اگر شما راست میگویید چیزی را که من از شما میپرسم جواب بگویید و میدانم که جواب آن را میدانید. اگر جواب مرا درست گفتید، آن وقت یقین پیدا میکنم برای این مطلبی که گفتید آمده اید. » گفتند: «آنچه در نظر داری بپرس. » حضرت زهرای اطهر فرمود: «شما را به خدا قسم میدهم آیا نشنیدید که پدرم پیغمبر خدا درباره من میفرمود: «فاطمه پاره تن من است هر کس که او را اذیت کند، مرا اذیت کرده است. » گفتند چرا. فاطمه اطهر دست خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «پروردگارا! این دو نفر مرا اذیت کردند، من #شکایت ایشان را به تو و به پیغمبر تو میکنم. نه به خدا من هرگز از شما #راضی نخواهم شد، تا اینکه نزد پدر بزرگوارم بروم و او را از #ظلم و #ستمی که با من کردید آگاه کنم و آن حضرت درباره شما قضاوت کند! » اولی پس از شنیدن این مطلب صدا به واویلا بلند کرد و دچار جزع و فزع شدیدی شد! دومی به وی گفت: «ای خلیفه پیامبر خدا! آیا جا دارد که تو از سخن یک زن این طور به جزع و فزع بیفتی! »
راوی میگوید: «حضرت زهرای اطهر به مدت چهل روز بعد از رحلت پدر بزرگوارش زنده بود. هنگامی که بیماری آن بانو شدت گرفت، حضرت علی بن ابی طالب را خواست و به آن حضرت فرمود:
«ای پسر عمو! من خودم را آماده سفر آخرت میبینم. به تو وصیت میکنم که با دختر خواهرم ازدواج کنی، زیرا او برای فرزندانم نظیر خودم است. یک تابوت هم برای من تدارک ببین، زیرا ملائکه اوصاف آن را برای من شرح داده اند. مبادا در موقع تشییع جنازه و دفن و نماز خواندن بر بدن من، هیچ کدام از #دشمنان خدا حاضر گردند! »
ابن عباس میگوید: «حضرت زهرای اطهر همان روز از دنیا رحلت کرد. همه مردم مدینه از زن و مرد غرق ضجه و گریه شدند و مردم دچار مصیبتی گردیدند که در روز رحلت پدرش حضرت رسول دچار شده بودند. اولی و دومی نزد حضرت امیر آمدند و پس از تسلیت گفتن، به آن حضرت گفتند: «مبادا قبل از ما بر جسد دختر پیامبر نماز بگذاری! » ولی هنگامی که شب شد، علی بن ابی طالب علیه السّلام، عباس، فضل، مقداد، سلمان، ابوذر و عمار را خواست. آنگاه بر بدن مبارک آن مظلومه نماز خواندند و او را به خاک سپردند.
صبح که شد، اولی و دومی به همراه مردم مدینه آمدند تا بر بدن حضرت فاطمه زهرا نماز بخوانند. ولی مقداد گفت: «فاطمه را شب گذشته به خاک سپردیم.
دومی رو به اولی کرد و گفت: «نگفتم آنها کار خودشان را خواهند کرد! » عباس گفت: «فاطمه اطهر خودش وصیت کرد که شما بر بدنش نماز نخوانید! »
دومی گفت: «ای بنی هاشم! شما آن حسادتی را که از قدیم الایام با ما داشتید، هرگز ترک نخواهید کرد؛ آن کینه و دشمنیهایی که در سینه شماست از بین نخواهد رفت. به خدا قسم من تصمیم دارم که قبر فاطمه را نبش کنم و بر جنازه اش نماز بخوانم! »
حضرت امیر علیه السّلام فرمود: «یا ابن صحاک! به خدا قسم اگر چنین عملی را انجام دهی، قسمی را که خورده ای به تو باز میگردانم و اگر این شمشیرم را از غلاف بکشم، تا تو را هلاک نکردهام آن را غلاف نمی کنم. »
دومی از این حرف آن حضرت جا خورد و ساکت شد، زیرا میدانست علی هر گاه قسم بخورد، به قسم خود عمل خواهد کرد.
آنگاه به وی فرمود: «آیا تو همان کسی نیستی که پیغمبر معظم اسلام تصمیم گرفت تو را بکشد، آن حضرت به دنبال من فرستاد، من با شمشیر کشیده نزد تو آمدم که تو را به قتل برسانم، اما خدای علیم این آیه را نازل کرد: «فَلا تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا» [۱]،
{بر علیه آنان عجله مکن، زیرا ما آنچه را که باید برای آنان آماده کنیم، آماده کرده ایم. } [۲]
📖[۱]سوره مریم،آیه ۸۵
📖[۲]بحارالانوار،ج۴۳،ص۲۵۴،ح۲۹
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
─┅═༅🕊📓🕊༅═┅─
🌗◁بر اساس فرمایشات ائمه علیه السلام، حضرت زهرا سلام الله علیها سرمشق ائمه علیه السلام و همه مؤمنان است. در توقیع شریفی که از ناحیه امام زمان عجل الله صادر شده، چنین آمده است: «وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ در دختر رسول خدا صلوات الله علیه برای من الگویی نیکو است.»
👤امام حسن عسکری علیه السلام حضرت فاطمه سلام الله علیها را به عنوان حجت الهی بر ائمه علیه السلام معرفی نموده و میفرماید: ««نََحْنُ حُجَجُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْنا؛ ما ائمّه حجت خدا بر مردم هستیم و مادرمان فاطمه سلام الله علیها حجت خدا بر ماست»
─┅═༅3⃣༅═┅─
─┅═༅🕊📓🕊༅═┅─
🌗◁حضرت زهرا سلام الله علیهاددر زمان حیات بابرکتش کارهای سنگین و طاقتفرسای خانه را انجام می داد. کارهایی از قبیل آسیاب کردن گندم، جارو و نظافت منزل، طبخ غذا، نگهداری از فرزندان خردسال، و ...
🕊سخت بودن غیبت پدر خانواده یکطرف، انجام کارهای منزل ازطرف دیگر، رسیدگی به امور فرزندان خردسال را هم اضافه کنید. تازه حضرت امیر وقتی برمیگشتند خستگی سفر و زخمها و جراحتهای احتمالی را هم در نظر بگیرید. یک زن تا چه حد باید سعهصدر و استقامت داشته باشد
🌀تا بتواند بین همه این کارها را جمع کند هم کانون زندگی خانوادگی را گرم نگه دارد و هم رابطه صحیح خود را با ولی و امام خود حفظ نماید.
─┅═༅6⃣༅═┅─
─┅═༅🕊📓🕊༅═┅─
🌓◁ابن ابی الحدید معتزلی از واقدی نقل کرده که: در هنگام غزوه احد، فاطمه زهرا سلام الله علیها با گروهی از زنان مدینه از خانه خارج شد و به سوی کوه احد به راه افتادند. در این بین چشمش به چهره مجروح پدرش افتاد.
🕊پدر را در آغوش گرفت و خون از صورت مبارکش پاک کرد. سپس آبی فراهم نمود و خونهای چهره رسول خدا صلوات الله علیه را شست و شمشیر او را پاک کرد و آبی به دست آن حضرت داد که بیاشامد، ولی نشد.
🌀حتی در برخی از منابع آمده که حضرت زهرا سلام الله علیها به همراه ۱۳ از زنان دیگر مسلمانان، از ابتدا در این غزوه حضور یافتند و به رزمندگان نانوآب میرساندند و جراحاتشان را پانسمان مینمودند.
☄حضرت زهرا سلام الله علیها در سن پنجسالگی با مرگ مادرشان حضرت خدیجه روبرو میشود و در سن هجدهسالگی، مرگ پدر را تحمل کردند.
─┅═༅5⃣༅═┅─
─┅═༅🕊📓🕊༅═┅─
🌗◁حضرت زهرا سلام الله علیها نه تنها خود بر مشکلات و سختیها صبر مینمود بلکه این صبر را به گونه به دیگران نیز منتقل می نمود.
👤امیرالمؤمنین علیه السلام دراینباره میفرماید: «وَ لَقَدْ کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا فَتَنْکَشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان؛
🌀هرگاه به چهره فاطمه سلام الله علیها مینگریستم، تمام غم و اندوهم برطرف میشد.»
🕊حضرت فاطمه سلام الله علیها در زندگی مشترک به دشواریهای سختی مبتلا شد که اگر نبود مقاومت و ایستادگی او، و اگر نبود ظرفیت بالای روحی و تحمل فاطمه سلام الله علیها، ناگوارهای سختی برای او پدید می آمد.
─┅═༅8⃣༅═┅─
─┅═༅🕊📓🕊༅═┅─
🌓◁دقت در روایات ذکر شده، ما را نسبت به جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها آگاه میکند و تا حدودی شخصیت آن حضرت را برای ما تبیین مینماید
🕊و وقتی آن حضرت الگو و حجت بر ائمه علیه السلام به طریق اولی الگو و سرمشق و حجت بر ما نیز میباشد. بنابراین درس گرفتن از محضر ایشان برای ما ضروری است.
💬فاطمیه فرصت مغتنمی است که در آن میتوان علاوه بر تعظیم شعائر و عرض ارادت به محضر سیده نساء عالمین بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها و دیگر معصومین علیهم السلام که روش هنرمندانه زیستن را از حضرت زهرا سلام الله علیها آموخت.
─┅═༅2⃣༅═┅─
─┅═༅🕊📓🕊༅═┅─
🌓◁در زندگی کوتاه آن حضرت، انواع حوادث و مشکلات و مصائب متعددی رخ داده و به نوعی تمام زندگی حضرت سلام الله علیها همراه با سختی مظلومیت بوده است.
🕊در سال پنجم بعثت فاطمه سلام الله علیها به دنیا آمد و آن زمان اوج اذیت و آزار مشرکین مکه نسبت به پیامبر صلوات الله علیه بود. فاطمه سلام الله علیها در شعب ابوطالب و در زمان محاصره اقتصادی دشمن، پنجساله بودند.
🌀در ده ساله ابتدای بعثت پیامبر صلوات الله علیه، مشرکین بیش از نود جنگ بر پیامبر تحمیل کردند. حضرت فاطمه سلام الله علیها دوری همسر و داغ بستگان را تحمل میکردند . حتی سختی پشتیبانی در جنگها را گاهی به دوش می کشیدند .
─┅═༅4⃣༅═┅─
─┅═༅🕊📓🕊༅═┅─
🌓◁تفسیر همه مشکلات زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها را میتوان با این بخش از زیارتنامه آن حضرت تبیین نمود:
📖«یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ بِهِ صَابِرَة؛ ای کسی که خداوند تو را آفرید و پیش از آفریدنت تو را امتحان کرد و تو را در آنچه امتحان کرد ثابت و صابر یافت.»
🕊حضرت فاطمه سلام الله علیها زمانی به ازدواج با امام علی علیه السلام پاسخ مثبت داد که علی علیه السلام هیچ سرمایهای نداشت و تنها دارایی او برای ازدواج، یک زره بود که آن هم صرف تهیه وسایل ضروری زندگی مشترکشان شد. سه روز پس از عروسی، پیامبر اسلام صلوات الله علیه به خانه فاطمه سلام الله علیها آمد و احوال او را جویا شد و از او پرسید:
🌀«شوهرت را چگونه یافتی؟» حضرت فاطمه فرمود: جمعی از زنان قریش نزد من آمدند و به من گفتند: رسول خدا تو را به ازدواج مردی تهیدست در آورده است. ولی «پدر جان! من شوهرم را بهترین شوهر یافتم»
─┅═༅7⃣༅═┅─